حاج رضا رضایی فرزند نظر ماموریت محرمانه به منظریه قم را لو می دهد
تاریخ 31/06/1359 رزیم عراق جنگ را بر ایران تحمیل نمود . هر ایرانی بر حسب وظیفه و عشق به میهن اسلامی فعالیت جهادی خود را آغاز نمودند . تعدادی به نبرد مستقیم و دفاع از مرز و بوم به جبهه های خوزستان اعزام شدند و تعدادی میانسال و سن گذشته نیز با مساعدت حجت الاسلام سید محمد باقر شریف موسوی امام جمعه شهر نراق در آبان ماه 1359 به منظریه قم ماموریت یافتند .وظیفه این عده جابجایی مهمات و تجهیزات جنگی و ارسال به خطوط مقدم جبهه بود .ماموریت نراقی ها که بیش از پانزده نفر بودند به صورت محرمانه و مابین ده الی پانزده روز به طول می انجامید و حتی تماس تلفنی با خانواده نیز برایشان مقدور نبود .
پدرم حاج
رضا رضایی فرزند نظر در هنگام نقل و انتقال مهمات از روی تریلی به پایین پرتاب می شود و پایش می شکند و تا دو سه
ماه
در بستر گرفتار
درمان می گردد.همولایتی های نراقی که برای ملاقات ایشان به منزلمان تشریف می آوردند از پدرم در
خصوص ماموریت و علت شکستگی پایش
سوال می کردند و وی همه را جواب می داد .در
یکی از صحبت هایش به
ملاقات کنندگان
گفته بود شما نمی دانید پادگان منظریه قم چه جایی است . انبارهای
مهمات زیر کوه و از هر نوع که بخواهی وجود دارد . آنقدر فضای آنجا بزرگ است که تریلی داخل آن دور می زند و خلاصه
سیر تا پیاز ماموریت
محرمانه را توضیح
می دهد .
حاج عباس عضایی فرزند
ماشا’الله که انسان
مومن و شوخ طبعی
بوده به پدرم می گوید شما که همه ماموریت محرمانه را برای ما بازگو کردی که باعث خنده حاضرین می گردد .
جالب توجه اینکه دقیقا در همان ایام یک هواپیمای جنگی ارتش عراق به قصد بمباران منظریه در قم مورد هدف پدافند قرار گرفته و سقوط می نماید و لاشه هواپیما را اکثر نراقی ها دیده بودند.
احمد رضایی فرزند رضا
اهل شهر نراق 29/09/1390