سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب


 

http://www.islamupload.ir/user_uploads/iurokhsaar4eb2/cvhgujy.jpghttp://www.islamupload.ir/user_uploads/iurokhsaar4eb2/dghjkdgfhk.jpg  

                               حسین نباتی ، مرحوم حاج مسلم مرادی                               شهید مظاهر لطفی ، مرحوم حاج مسلم مرادی

 

 

آذر ۱۳۶۰ بالغ بر بیست و پنج نفر از سلحشوران شهر نراق پس از حصر آبادان در جبهه محمدیه دارخوین استقرار داشتند .

سلام . حاج مسلم مرادی تو اینجا برا چی اومدی؟
اومدم هم سری به شماها بزنم و من هم دل دارم بیام جبهه .
بریم چند تا عکس یادگاری با حسین نباتی و مظاهر لطفی و... بگیریم . هنگام عکس گرفتن مسلم زست می گیرد تا عکس جذاب تر شود و متوجه نیست حسین و مظاهر پشت سرش با چکش و سنگ در حال شوخی بازار هستند .
سه روز گذشت و حسین نباتی که پای اکثر شلوغی ها بود ؛ سناریوی یک برنامه مفصل را می چیند .
محمدرضا رمضانی نامه ای بنویس از قول خانم کبری کمره ای همسر مسلم مرادی که مشخص شود نامه از نراق به جبهه واصل شده است . محمدرضا بخشی تو هم نامه رسان باش .
مظاهر لطفی تو هم برای مسلم نامه را با آب و تاب بخوان . و وسط خواندنت هی بگو مسلم ولش کن نمی خواد بقیه اش را بدانی.
قدرت الله کمره ای تو هم تنور جریان را داغ کن و بگو نه بابا بذار هر اتفاقی رخ داده بدونه . و ...
حاج مسلم بیا هنوز نیو مدی یک نامه فوری از شهر نراق برات اومده .
بازش کن بخون ببینم چی نوشته.
بیا نامه را باز کردم همسرت خانم کبری کمره ای برات نوشته شاید محرمانه باشه . نه بابا ما که دیگر ازمان گذشته بخونش .
...
مسلم من و بچه ها خوبیم . ولی دو روز بعد از رفتنت ضد انقلاب ها رفتند توی مغازه ات و سنگ پرانی کرده و تقریبا همه شیشه ها را شکسته و از بین برده اند و یک نامه هم انداخته اند که سزای عمل جاسوس همین است . باز از فعالیتت دست بر نداری خانه ات را به آتش کشیده و روی سر زن و بچه ات خراب می کنیم .

مسلم از سنگر خارج شده و ناراحت .

حسین نباتی کمین کرده سر می رسه مسلم بیا بریم آبادان کاری پیش آمده.
برو بابا دست به دلم نزن.
چی شده مسلم ؟
بی وجدان ها ضد انقلاب رفتند مغازه و همه شیشه ها را شکسته اند.
حسین جون برو بلیط قطار تهیه کن تا همین امروز برگردم نراق.
آخه تو تازه اومدی .
چندین ساعت انبساط خاطر و ناراحتی و خوشحالی و ...... پایانی ندارد .
شب دور هم تو سنگر نشسته اند و همه می گویند بابا این یک شوخی بود.
حالا مسلم قبول نمی کنه و راضی نمیشه . می گه می خواهید من بمانم جبهه و شهید شوم .
بیست سال بعد حاج مسلم مرادی فرزند نصرالله تاریخ۱۰/۴/۱۳۸۱ به علت بیماری به رحمت خدا پیوست .

سلحشوران شهر نراق با تشکر از وبلاگ شهر من نراق11/09/1390

 

۹۰/۱۲/۲۷
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook