سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

 دیگر صبر مردم انقلابی ایران از ظلم و بیداد حکومت محمد رضا شاه به سر آمده و اواخر عمر سلطنت پهلوی بود . رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله سید روح الله خمینی(ره) نیز مرتب اعلامیه می داد و مصاحبه می کرد و پیروزی را نوید می داد .


r2983_.jpg
ابوالقاسم ایزدی

آذر ماه 1357 بود . من با  پسر دایی ام شیخ حسین حیدری در حمام عمومی استاد مرتضی قلی صفری(اکنون تخریب شده) مقابل کاروانسرای بازار نراق بودیم . با صداهای بلند درب دوش را دق الباب می کردند .


 
لحظه ای بعد دو نفر از ژاندارم های پاسگاه به اسامی استوار ر و استوار م فریاد می زنند سریعا لباس هایتان را بپوشید و بیایید بیرون .
نگاهی به هم کردیم و هیچ تصمیمی نتوانستیم بگیریم . من در دلم گفتم شیخ حسین طلبه حوزه علمیه بوده و فعالیت مستقیم و روشن بر علیه رژیم پهلوی دارد ولی من که مثل او نبودم .

o9879_scan0229.jpg        v4692_image3013.jpg

ابوالقاسم ایزدی                         حسین حیدری


 
سرانجام لباس ها را پوشیده و از مکان خارج شدیم . آنها داخل سالن مسلح ایستاده بودند و مثل کماندوها ریختند و حسین را دستگیر کردند . من از فرصت پیش آمده استفاده و در خیابان اصلی نراق از دستشان فرار کردم . ایست های مکرر آنان نیز باعث توقف من نشد.


شیخ حسین را به پاسگاه ژاندارمری انتقال دادند و من هم سریعا آمدم منزل پدرش آقای غلامحسین حیدری که نراقیها به او غلام کله علی می گویند و ضمن اطلاع از دستگیری وی همه اعلامیه و عکس و کتاب مربوط به امام خمینی(ره) را از بین برده و بقیه را مخفی کردم که اگر مامورین به منزل یورش بردند سندی در اختیارشان قرار نگیرد .

 

 

    q3834_image5437.jpg

 مرحوم غلامحسین حیدری فرزند علی



در ادامه آقای حسین حیدری با تبسم های همیشگی اش اظهار داشت :

 بعد از دستگیری ام ، یک روز در پاسگاه ژاندارمری نراق بودم و در مقابل توهین های آنان مقاومت کردم . روز بعد با یک پرونده که خرابکار و مخالف حکومت پادشاهی هستم روانه هنگ ژاندارمری شهرستان محلات گردیدم . از آنجا نیز به دادگاه معرفی و مورد محاکمه قرار گرفتم .

 قضیه داشت کم کم به دستگاه امنیتی و ساواک منتهی می گردید که با تضمین ریش سفیدان موضوع فیصله داده شد و آزاد گردیدم . ضمنا از همولایتی ها خانمی از طرفداران رژیم بر علیه من گزارش داده بود که من فعالیت های انقلابی به نفع امام خمینی(ره) و بر علیه سلطنت پهلوی دارم .

 

 

l7538_.jpg

 

ابوالقاسم ایزدی فرزند حسین و حسین حیدری فرزند غلامحسین اهل شهر نراق 27/05/1391


۹۱/۱۱/۱۰
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook