سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

علیرضا صادقی فرد شهید شهر نراق در 17 شهریور 1357

سه شنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۱، ۰۷:۴۳ ق.ظ

شهر نراق همیشه در اولین های فعالیت پیشتازند . اولین شهید منطقه در مقطع قبل از پیروزی انقلاب باز به نام نراق رقم خورده است .

 

edevz7f1fwj3bxbqgy9y.jpg

شهید علیرضا صادقی فرد

17/4/1338  فرزندی متولد شد که به پاس قدوم مبارکش نامش را علیرضا نهادند . پدرش به نام  امرالله صادقی فرد فرزند حسین اهل شهر نراق و کارمند بانک صادرات بود و اکنون بازنشسته شده است و  مادرش خانم فرخ السادات سوداگر فرزند سید رضا از زنان مومنه شهر نراق می باشد .

tc5jjgefktk5q40917j.jpg

              امرالله صادقی فرد و  سرکار خانم سوداگر

علیرضا در خانواده مومن و متدین و در محیطی با صفا و صمیمی رشد کرد . تحصیلات خود را تا دریافت دیپلم ریاضی در تهران ادامه داد . ایشان علاقه به ائمه اطهار بالاخص امیرالمومنین علی علیه السلام داشت . وی دارای عقایدی بر خلاف شرایط اجتماعی و فرهنگی موجود آن زمان داشت و با وجود هشدارهای اطرافیان عقاید مذهبی خود را در فرصت های گوناگون بیان می داشت .

اخبار و اوضاع روز کشور و استبداد رژم پهلوی را تعقیب می کرد .  در محیط تحصیل در دبیرستان و محیط خارج از خانه فعالیت هایی بر علیه رژیم ستم شاهی داشت . حتی به مادرش اظهار نموده بود که  حاضر نیستم برای این سلطنت خدمت سربازی انجام دهم .

با اینکه هنوز انقلاب اسلامی 1357 پیروز نشده بود و جو مذهبی رواج مناسبی پیدا نکرده بود اهل نماز و روزه و واجبات و ترک محرمات بود . حجب و حیا از سجایای اخلاقی ایشان به شمار می رفت .

7r0u4znjfj3co8auwhzk.jpg

                                                                                                                                                                                                                                  شهید علیرضاصادقی فرد

علیرضا صادقی فرد با شروع اعتراض های اکثریت مردم بر علیه دستگاه زور و جور محمد رضا پهلوی و به حمایت و پشتیبانی از رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله سید روح الله خمینی در بعضی از راهپیمایی ها شرکت می کرد . بدین سان خشم و اعتراض خود را ابراز نموده و اعتقاد داشت زندانیان سیاسی نباید در بند باشند .

علم و تحصیل برایش در اولویت قرار داشت لذا در مرداد 1357 در کنکور سراسری شرکت نمود و قبولی اش در دانشگاه پلی تکنیک تهران (امیر کبیر) زمانی از طریق پست به دست خانواده اش رسید که ایشان چند روز قبلش به شهادت رسیده بود . 

نامبرده همانگونه که هفدهم متولد شده بود  روز 17 شهریور 1357 در قیام مردم در راهپیمایی ضد استبدادی شاه و به پشتیبانی از امام خمینی توسط کماندوهای رژیم در سن 19 سالگی به شهادت رسید .    

 g87nm7x6uuepzqq57zb5.jpg

یکشنبه تاریخ 5/6/1391 خانواده محترم شهید با گشاده رویی که خصلت مردم نراق می باشد در منزلشان محدوده میدان رسالت از دوستان استقبال نمودند .

آقای امرالله صادقی فرد پدر بزرگوار شهید ضمن خوش آمدگویی اظهار داشت متولد 1310 در نراق می باشم . در بحبوبه انقلاب به رهبری آیت الله خمینی به فرزندم علیرضا هشدار می دادم که مواظب رفتار و اعمالش باشد .

7kt0x9ckrmjozu8d1lk0.jpg

    امرالله صادقی فرد پدر بزرگوار شهید

ولی او راه را یافته بود و به دنبال عدالتخواهی می گشت . ساعت ها گذشت و ایشان به منزل بازنگشت و نگرانی خانواده افزایش می یافت  . عصر هفده شهریور چندین مکان از جمله بیمارستان جرجانی ابتدای خیابان دماوند در حومه میدان امام حسین  - بیمارستان  شیر و خورشید (17 شهریور فعلی) در ایستگاه پل تهران نو و پزشکی قانونی در جنوب پارک شهر را جستجو کردیم و اثری از ایشان نیافتیم . 

سرانجام شنبه هجده بهمن به اتفاق دو نفر از اهالی نراق به نام های حاج ابراهیم اسماعیلی فرزند علی و حاج غلامعباس قجری فرزند ابراهیم که از اقوام ما می باشند جنازه فرزندم را در سردخانه بهشت زهرا(س) پیدا کردیم که به شهادت رسیده بود .

http://8pic.ir/images/a63f95o2kebbb92bwv6.jpg

دو تیر به قوزک پایش و دو سر نیزه به پهلویش زده بودند . سخترین ددمنشی رژیم شاهنشاهی اینکه وقتی جنازه را خواستند تحویل ما بدهند تا دفن کنیم پانصد ریال معادل پنجاه تومان پول دو عدد فشنگ شلیک شده به فرزندمان و کشتن او را از خودمان دریافت نمودند . یعنی جریمه عدالتخواهی و تقاص پیروی از رهنمودهای رهبرمان امام خمینی را نیز باید می دادیم .

حال با این ظلم و جور آیا چنین حکومتی با پرجا می ماند ؟ پنج ماه بعد در 22 بهمن 1357 نتیجه خون علیرضا و بقیه شهدای انقلاب رژیم دیکتاتوری شاه را سرنگون نمود .

97bem3k934kabmo31.jpg

علیرضا به شهر نراق علاقه خاص داشت و مخصوصا تابستان ها اکثرا به این شهر مسافرت می کرد .

فرزندان حاج علی اکبر  علی اکبری و به قول نراقی ها علی عشقی و خصوصا دوستی با عباس علی اکبری که پسر خاله اش بود باعث می شد ایشان بیشتر به زادگاه ما تردد داشته باشد .

                  

آقای محمد صادقی فرد متولد 1342 برادر شهید نیز تشکر داشت که راه و سیره شهیدان همچنان در حال پی گیری است . وی گفت برادران دیگرم غلامرضا  و حمید رضا صادقی فرد نام دارند و از نعمت خواهر محروم هستیم .

مشارالیه افزود : جنازه برادرم را به پیشنهاد نراقی ها در قطعه 9 بهشت زهرا دفن کردیم .

اقوام گفتند تعدادی از قبرهای قطعه 9 مربوط به نراقی هاست و اگر تعلل کنید امکان دارد عوامل رژیم جنازه را در مکان مورد نظرشان دفن کنند که دسترسی برای شما مقدور نباشد .

 تصمیم داشتیم مراسم ختم در تهران برگزار کنیم که از طرف رژیم اجازه برپایی مراسم را ندادند . حتی گفتند حق ندارید روی قبر فرزندتان بنویسید تاریخ فوت 17 شهریور 1357 .

5h6876kzajwpwxl1z86.jpg

بنابراین  یا 16 و یا 18 شهریور را انتخاب کنید که بیشتر نظرشان 16 شهریور بود . با خانواده ام به زادگاهشان شهر نراق رفتیم تا بلکه آنجا مراسم برگزار کنیم تا باعث تسکین پدر و مادرم باشد ولی متاسفانه پاسگاه ژاندارمری نراق نیز از طریق واسطه پیغام دادند که حق برگزاری مجلس عزای فرزندتان را ندارید و مجبور شدیم در منزل مجلس محقری را با حضور محدود طایفه منعقد کنیم .

برادر نوزده ساله ام علیرضا صبح 17 شهریور در منزل بود . من پانزده ساله بودم و کم کم داشتم وفای برادری را درک می کردم و احساس می کردم با برادرم رفاقت را شروع کرده ام .  آن مقطع منزل ما بالاتر از چهار راه نظام آباد - سبلان شمالی و محله موتور آب بود .

ifp847tgyrfsk3ec26ah.jpg

آن روز تهران یکپارچه تیراندازی و سر و صدا بود . اوج و محوریت فعالیت های انقلابی به رهبری قائد بزرگ امام خمینی در میدان ژاله(شهدا) بود . کماندوهای شاه  درخواست های منطقی مردم را با گلوله جواب می دهند و از آن جمله برادرم علیرضا را به شهادت می رسانند .

یادآوری می گردد کتاب " مهر دلدارها " به کوشش مدیریت فرهنگی هنری منطقه 14 شهرداری تهران در دهه فجر انقلاب اسلامی سال 1390 رونمایی گردید . در این کتاب به زندگینامه و خاطره در خصوص 72 نفر از شهدای بهمن 1357 پرداخته شده که یکی از این شهدا علیرضا صادقی فرد اهل شهر نراق می باشد .

سرکار خانم فرخ السادات سوداگر فرزند سید محمد مادر شهید علیرضا صادقی فرد برای همه کسانی که در پویایی و درخشش نام شهیدان زحمت می کشند دعای خیر نمود و در خصوص آخرین دیدار با فرزندش گفت :

ehgpmtagvso6ig7jj1r.jpg

سرکار خانم فرخ السادات سوداگر مادر بزرگوار شهید

جمعه بود و با فرزندانم علیرضا ، محمد ، غلامرضا و حمیدرضا  صادقی فرد صبح 17 شهریور 1357 در منزل بودیم . علیرضا امتحان کنکورش را داده بود و منتظر نتیجه  بود . اخبار شقاوت مامورین رژیم منحوس شاه در برخورد با مردم در همه جای تهران زبانزد شده بود .

ظهر نهار را خوردیم و حدود ساعت 13 بود که علیرضا تحمل ماندن در خانه را نداشت و به خیابان رفت . بیرون از منزل که می آید خانمی از همسایه ها که دوست من هست دیده بود علیرضا کمربندش را محکم کرده و بند کفش هایش را گره زده و آماده می شود .

sx823yyph4xjmtkrn03z.jpg

قیام به پا شده بود . صداهای تیراندازی و چرخبال ها قطع نمی شد . اضطراب ما هم بیشتر می شد و از علیرضا خبری نشد . ساعت ها گذشت باز فرزندم به خانه نیامد و تا صبح این استرس و نگرانی را تحمل کردیم .

چندین بیمارستان را جستجو کردیم ولی موفقیتی کسب نکردیم . شنبه صبح به همراه پدرش و دو سه نفر از اقوام به بهشت زهرا راهنمایی شدیم و مشاهده کردم که غوغا و آشوبی به پاست . مادری شیون می کرد که فرزندم دو شب دیگر عروسی داشت و دیگری فریاد می زد پسرم تازه داماد بود . مشخص شد مامورین رژیم خیلی از خانواده ها را داغدار نموده است .

3dupcpfcmchpcpzquew6.jpg

مردها رفتند سردخانه و با پی گیری انجام گرفته  سرانجام جنازه دلبندم را از انبوه دیگر شهدای واقعه خونین 17 شهریور پیدا کردند . شرایط به گونه ای بود که حتی اجازه دیدن جنازه فرزندم مهیا نشد تا بتوانم  او  را در آغوش بگیرم . خدا خیرشان دهد همولایتی های خودمان اهالی شهر نراق را آمدند و گفتند  در قطعه 9 قبر داریم و اگر دیر بجنبید وابستگان رژیم جنازه را در جایی مخفی دفن می کنند . جنازه جگر گوشه ام تشیع نشد و بعد هم اجازه برگزاری مراسم ترحیم و سوگواری ندادند .

من هم دلم را سپردم به مصیبت های خانم حضرت زینب(س) و مثل فرزندم به سردمداران رژیم پهلوی نفرین کردم . سلطنت پهلوی هم مزد خیانت کردن به مردمش را گرفت و 22 بهمن 1357 یعنی پنج ماه پس از شهادت علیرضا و سایر شهدا انقلاب مردم به رهبری امام خمینی نتیجه داد و رژیم شاه سرنگون گردید .

xrn2a1q8rrrsi4ded3.jpg

در عرض این 34 سال بارها از طرف بنیاد شهید انقلاب اسلامی مرکز تشریف آورده اند و تقاضا کرده اند تا اگر مشکل مسکن داریم مرتفع نمایند و یا شماره حساب بانکی بدهیم برایمان  حقوق ماهیانه واریز کنند ولی تا کنون پولی دریافت نکرده ایم و من و پدر شهید از گرفتن پول و امکانات مخالفت ورزیده ایم .

مسئولین بنیاد محبت کرده و گفتند این حق و امتیاز شماست ، حداقل پول را بگیرید و به حساب خیریه ای واریز کنید که باز ما مخالفت کرده ایم . از زادگاهمان شهر نراق شما اولین نفراتی هستید که با خانواده ما ملاقات داشته اید ولی از بنیاد شهید تهران به دفعات برای شرکت در مراسم ها و اعیاد و... دعوت شده ایم و در حد وسعشان نیز به ما سر می زنند و از آنها ممنون هستیم .

هیچ خواسته و نیازی از کسی نداریم و متوقع نیستیم و برای سربلندی جمهوری اسلامی به رهبری آیت الله سید علی خامنه ای دعای خیر داریم .  

jkhdi87cyhhhmssnrkkt.jpg

                                                                                      سایت سلحشوران شهر نراق 01/12/1391

 

 

۹۱/۱۲/۰۱
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook