سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

شلیک نراقی به جای عراقی

چهارشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۳، ۰۵:۲۱ ب.ظ

متولد 1345 هستم و در سن 16 سالگی برای اولین بار تاریخ 20 آبان 1361 به همراه 23 نفر از سلحشوران شهر نراق عازم جبهه شدم.

 

14.jpg
علی قجری

 

در جبهه پاسگاه شرهانی عراق در تیپ 17 علی بن ابیطالب(ع) گردان امام هادی(ع) گروهان 2 شهید قدوسی سازماندهی و در حال پدافند عملیات محرم بودیم .

img_0374.jpg

تاریخ 10/09/1361 داخل سنگر بودیم که حسن عابدینی فرزند رضا(1341 1370) مشغول تمیز کردن اسحه اش بود . غلامعباس کمالی که پاسبخش بود به حسن تذکر داد که مواظب باش داخل لوله تفنگت فشنگ نباشد .

ctusdft.jpg

                                                                                                                                         مرحوم حسن عابدینی

حسن پوزخندی زد و گفت نترس خالی است . اسلحه که تمیز شد ؛ حسن گلنگدن را کشید تا اسلحه اش را آزمایش کند که در کمال ناباوری تیری که در جان لوله مانده بود شلیک و به پای من اصابت کرد .

13.jpg

شانس با من یار بود که پوتین به پا داشتم و آسیب نسبتا کمتری دیدم .حسن بد جوری ترسیده بود و چیزی نمانده بود که غش کند . فرمانده گردانمان پاسدار مسئله گو و فرمانده گروهانمان نیز پاسدار احمد حیدری فرزند(1332- شهادت 25/12/1363) اهل روستای بهار اردهال بود .

30.jpg

از راست : علی قجری فرزند فرج الله ، شهید محمد علی نوری فرزند حسین


دوستان آمدند و به هر طریقی بود من را روانه اهواز مرکز استان خوزستان نمودند . سه روزی در حال درمان قرار گرفتم که ترخیص و به بیمارستان نیکویی قم معرفی شدم . یک روز هم در این بیمارستان معالجه شدم که برای دوره نقاهت به زادگاهم شهر نراق رفتم .

12.jpg

دو روز هم در درمانگاه شنتیایی نراق به تعویض پانسمان و معالجه گذشت و دیگر حوصله دوری از یاران را نداشتم . بدین جهت تصمیم بازگشت به خط مقدم را کردم و خانواده های رزمندگان همه آمدند و برای فرزندانشان نامه و آجیل و از جمله جوزغند که یک جیره جنگی است را دادند تا به دست عزیزانشان برسانم .

10.jpg

وقتی رسیدم و چهره های دوستان را دیدم شاد شدم و آنان نیز از دریافت نامه و جوزغند خوشحال گردیدند .

           

 

 

 34.jpg           url.jpg                                

لیکن متاسفانه این شادی و شعف دو روز بعد تاریخ 17/9/1361 باعث ناراحتی گردید زیرا دو نفر از بهترین بندگان مخلص خدا به اسامی مندعلی نباتی و علیرضا رزاقی به اتفاق هم در یک سنگر به وسیله ترکش خمپاره بعثیون عراق به درجه رفیع شهادت نایل آمدند


img_0370.jpg

 

علی قجری فرزند فرج الله اهل شهر نراق 13/06/1393

 

۹۳/۰۷/۳۰
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook