در حال تعمیر تلفن قورباغه ای مجروح شدم
سال 1344 متولد شدم . زمستان 1360 زودهنگام در بسیج زادگاهم نراق عضویت یافتم . آن موقع اعضای اولیه تشکیل دهندگان این نهاد کسی شهید نشده بود .
اسفند 1360 با جمع با صمیمیت آنها عازم جبهه شدم . من بار اول اعزامم بود ولی آنان برای بار سوم مدرسه و درس را رها کرده و به جبهه عزیمت نمودند . تاریخ 2 فروردین 1361 طی عملیات فتح المبین چهار نفر نراقی به شهادت و سه نفر هم اسیر و هفت نفر مجروح شدند .
تصمیم گرفتم با گروهی در اردیبهشت 1361 از بسیج نراق به جبهه اعزام شوم تا در عملیاتی که بعد بیت المقدس و آزاد سازی خرمشهر نام گرفت شرکت داشته باشم . در این عملیات از ناحیه سر مجروح گردیدم و مدتی سرم باندپیچی بود .
سال 1362 دفترچه آماده خدمت دریافت و به سربازی در ارتش جمهوری اسلامی در آمدم . به خطوط مقدم جبهه اعزام شدم و در سال 1363 در محور خسرو آباد – آبادان منطقه دروازه به طرف نهر عبود در حال تعمیر خطوط تلفن های قورباغه ای بودم که چهار خمپاره در کنارم اصابت و علاوه بر مجروحیت دچار موج گرفتگی ناشی از انفجار شدم . آن ایام در قید و بند تشکیل پرونده در بنیاد جانبازان نبودم .
بیشترین آسیب زندگی خانوادگی مان فوت سه خواهرم است که دو نفرشان به اسامی ملک و مریم عابدینی در فاصله سه هفته از همدیگر در فروردین سال 1392 و در ایام سال نو اتفاق افتاد .
راوی: جانباز حسین عابدینی فرزند علیرضا اهل شهر نراق 15/01/1392