سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

آداب و رسوم مردم شهر نراق ؛ آش نذری بی بی سه شنبه

دوشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۲۸ ب.ظ

آش نذری بی بی سه شنبه یکی از آش های سنتی و قدیمی رایج در شهر تاریخی نراق از توابع شهرستان دلیجان در استان مرکزی می باشد .

سفره و آش بی بی سه شنبه از مرسوم ترین نذرهای زنان نراق از گذشته های دور و بیشتر از یکی دو قرن می باشد که برای دریافت حاجات خود درست می کنند .
نخود ؛ لوبیا( به گویش محلی به آن اُلبَر گویند) عدس؛ پیاز ؛ روغن و... مواد تشکیل دهنده آش می باشند که در دیگ یا دیگ های بزرگ پُخته شده و بین مردم توزیع می گردد . طعم این نوع آش به ذائقه همه نراقی ها و مهمان ها خوشایند است .

قسمتی از حبوبات این آش در قدیم از طریق قاشق زنی درب منازل همسایه ها تامین می گردید ولی مراسم قاشق زنی 35 سالی است که از بین مردم رخت بسته است. خانم قاشق زن هنگام مغرب صورت خود را در چادر پنهان کرده تا شناسایی نشود و بدون استفاده از کفش منازل پیرامون را دق الباب کرده و با قلبول کوچک و آئینه دستی نسبت به جمع آوری حبوبات آش اقدام می کند .

زنان داخل منازل نیز درب را گشوده و میزانی از اقلام ساخت آش را داخل سینی قاشق زن گذاشته و حوائج خود را در نظر می گیرند .
در گذشته زنان بیشتری در نراق مبادرت به پختن آش نذری بی بی سه شنبه اقدام می کردند ولی این مراسم محدود و معدود گردیده و با فوت بانیان این کار خاتمه می یابد .

* سلحشوران شهر نراق جهت تهیه گزارش تاریخ 13 خرداد 1395 برابر 26 شعبان 1437 به پای دیگ آش بی بی سه شنبه در نراق حاضر گردید و با یکی از زنان مومنه و بانی همیشگی این نذر گفتگو نمود :

   

                                           حاجیه شوکت(مهری) اکبری                                 حاج فتح الله ترابی

اینجانب شوکت(مهری) اکبری مدت 57 سال است که به پشتیبانی همسرم آقای حاج فتح الله ترابی در هر سال آش مخصوص بی بی سه شنبه را در شهر نراق می پزم و کام و ذائقه همشهریان را با عطر خوش آش معطر می کنم .

مرحومه صنعت ترابی و مرحوم استاد نعمت الله اکبری

پدرم مرحوم استاد نعمت الله اکبری فرزند رضا و مادرم مرحومه صنعت ترابی فرزند رضا از مشوقین بنده در زمان حیاتشان بودند .

                                             مرحوم کربلایی ابراهیم عضایی ، مرحومه حاجیه مرحمت اکبری

خواهرم مرحومه مرحمت خانم اکبری و همسرش مرحوم ابراهیم عضایی نیز در تهیه آش حضور داشتند که به رحمت خدا پیوستند ولی فرزندانشان هر سال برای تهیه آش در منزلم حاضر هستند .

تنها دخترم به همراه دامادم آقای سید رضا هاشمی و فرزندان گرانقدرم آقایان : عباس ؛ حسن ؛ محمد و حسین ترابی و همچنین عروس های نازنینم در برپایی این آیین و سنت دیرین نراقی ها کمک حال من هستند و در پختن آش تلاش وافر دارند .

قدیم ترها آش را در مَدبَخت(مطبخ) خانه منزل قدیمی ام در کوچه شربتی ها درست می کردم ولی چند سالی است که به شهرک فاضلین نراقی نقل مکان نموده و همینجا کنار منزل دیگ ها را بار می کنم .

در گذشته زنان نراق هم در تهیه اقلام مورد نیاز آش تشریک مساعی می کردند ولی در شرایط فعلی اگر کسی مساعدت نکند با کمک فرزندانم کار را دنبال می کنیم .
نیّت اصلی بنده برای ادای این نذر حاجت روا شدن ازخانم حضرت فاطمه زهرا(س) برای تهیه این آش می باشد . تا جان در بدن داشته باشم کنیزی دختر پیغمبر(ص) را می کنم .
عصر و شب مردم دسته دسته می آیند و نیّت می کنند و آش را در دیگ هم می زنن و دعا می خوانند .

خانم شوکت(مهری) اکبری به سلحشوران شهر نراق اظهار داشت :
گرچه نام بی بی سه شنبه بر روی آش است ولی به خاطر اینکه مهمانانم از کرج ؛ تهران ؛ دلیجان ؛ اصفهان و نراق بتوانند به منزلم حاضر شوند اغلب از تعطیلی پنج شنبه ها پخت آش را آغاز و صبح روز جمعه بین مردم توزیع می کنیم .

           مرحوم علی ترابی

مشارالیها ضمن گریه گفت تا مدتی قبل فرزندم علی ترابی نیز حضور داشت و از این آش ها دهانش می گذاشتم تا بیمه شود ولی او معصوم و بی گناه بود و فوت نمود و بی شک جایش در بهشت برین است .

وی در خصوص شرایط پخت و شرایط تحویل آش به مردم گفت :
من و همسایه ها و زنان باید با وضو و ذکر صلوات بر لب داشته باشیم . سحر پس از اذان صبح آش آماده شده و مردمی که برای گرفتن و تناول آن می آیند باید نماز صبح را اقامه و با وضو به پای دیگ آش بیایند . از اول تا انتها ناخالصی نباید در کار باشد و پاکی و تطهیر سر منشا این سفره و طعام هست .

خانم اکبری در ارتباط با زمان پخت آش بی بی سه شنبه در شهر نراق افزود :
پس از انقلاب و شروع جنگ تحمیلی به نیّت سلامتی فرزندم حسن ترابی و سایر رزمنده های دفاع مقدس پخت آش را ادامه دادم . چون سلحشوران شهر نراق نیز با سربند یا زهرا(س) در جبهه ها جانفشانی می کردند .

24 اردیبهشت 1362 که برادرزاده ام مهدی اکبری فرزند اکبر به شهادت رسید به نیّت آمرزش روح این شهید و سایر شهدا نیز آش نذری مد نظرم هست .

از خرداد 1368 که رهبر کبیر انقلاب آیت الله سید روح الله خمینی(ره) رحلت کرد من هم پخت آش را در این زمان انتخاب کردم و چند سال هست که همزمان با برگزاری مراسم ارتحال امام خمینی مراسم پخت آش را انجام می دهم و چون تعطیلات هم هست مهمان هایم رغبت بیشتری برای حضور پیدا می کنند .

 از حاجیه خانم شوکت اکبری در خصوص حلوا و آجیل مشکل گشای نراق هم سوال شد که فرمود :

ساخت حلوا که یکی از متداولترین دست پخت های مشهور زنان نراقی است و آجیل مشکل گشا که از تنقلات مطرح نراق طی قرن هاست و در سفره ی دعاهای زنان وجود دارد و به نیت شفای بیماران پخش می شود . کودکان که همراه مادرانشان در جلسه حضور دارند مشتری اصلی آجیل مشکل گشا هستند . دعای آجیل مشکل گشا هم اینچنین است :

بارالها حرمت مشکل گشا
حقِّ ذاتِ پادشاهِ کربلا
مطلبِ جمله بر آور ای کریم
ایکه نامت هست رحمن الرّحیم
هیچ امیّدی را مگردان نا امید
بار الها حقِّ قرآنِ مجید


سلحشوران شهر نراق برای اولین بار به سُنت مراسم آش نذری بی بی سه شنبه در کهن شهر نراق پرداخت تا مثل سایر شهرهای کشور پهناور ایران جایی از آداب و رسوم زادگاهمان ثبت و اثری وجود داشته باشد .


۹۵/۰۳/۱۷
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۷)

از وجه تسمیه سفره بی بی سه شنبه چنین بر می‌آید که نذر این سفره از زمان پیامبر (ص) رایج بوده است.

و نیز خانم فرنگیس مزداپور در کتاب افسانه- آیین، خاستگاه این سفره‌ها را دوران ماقبل تاریخ ایران می‌داند که بر طبق این قصه‌ها و افسانه‌ها، نظام‌های جادویی وجود داشته که الهه‌های مادر در آن نظام قادر می‌شدند، که مشکل گشایی کنند. حال الهه‌های مادر شکل دینی و افسانه‌ای‌تری به خود گرفته و به صورت بی‌بی سه‌شنبه یا بی‌بی حور و بی‌بی نور و ... پدیدار شده‌اند.

از نظر باستان‌شناسان، جامعه‌شناسان و مورخانی چون گریشمن، ویل دورانت، لنسکی، چارلد و فریزر، پیدایش سفره به زمانی برمی‌گردد که زنان توانستند برای اولین بار کشت‌ دانه‌های گندم و جو را بشناسند و موفق به پخت نان، ساخت سفال و کشف آتش شدند. از همان زمان بود که سفره به عنوان مرکز وحدت اعضای خانواده شکل گرفت. در این راه نقش ایزدبانوها مانند سپندارمز، ایزد بانوی زمین، آناهیتا، ایزدبانوی آب و خرداد و مرداد را نباید نادیده گرفت.

از آنجا که زنان ایرانی از ابتدای تمدن بشری کشت گندم را عهده دار شدند، باید سفره‌های ایرانی را نمادی از مزارع بدانیم که تا امروز از باورهای دین کهن (زرتشتی) به باورهای جدید، اسلامی و شیعی تداوم و تکامل پیدا کرده است.

همه این سفره‌ها تجلی دورانی است، که زندگی کشاورزی و باغداری توسط زنان و با استمداد از نیروهای ماورا الطبیعی ایزدان و ایزدبانوها وجود داشته و تا امروز به‌صورت سفره‌های نذری تداوم یافته است و پشتوانه این سفره‌ها قصه‌هایی است که جنبه مذهبی‌شان تداوم و بسط آن را تا امروز پشتیبانی و تضمین کرده است.

سفره‌های نذری را می‌توان تمثیل و نمادی از بهشت دانست که از جهان معنوی بر سطح زمین آورده شده و در اتاق‌ها، زاویه‌ها و جوار امامزاده ها به‌صورت جمعی و مشارکتی تا امروز بسط و گسترش یافته است.

این سفره با توجه استطاعت صاحب نذر به دو شکل ساده و به شکلی محقرانه و یا با آداب و تشریفات کامل‌تری گسترده می‌شود.

در مورد وجه تسمیه این سفره می‌گویند:

بی‌بی حور و بی‌بی نور از دختران پیامبر بوده‌اند و بی‌بی سه شنبه از زنان نیکوکار و با ایمان معاصر با آنان بوده که در روز سه شنبه به‌ دنیا آمده، روز سه شنبه ازدواج کرده و در روز سه شنبه از دنیا رفته است.

این سفره برای هر نذر و حاجتی خصوصا رهایی زندانی از زندان و در تمام ماه‌های سال به جز ماه محرم و صفر انداخته می‌شود.

نحوه گستردن آن به این شکل است که ، سه شنبه هنگام غروب آفتاب در گوشه خلوتی از خانه، سفره پاکیزه‌ای پهن می‌کنند و مواد و وسایل زیر را بر آن می‌نهند:

ظرفی آرد، ظرفی شکر یا خاکه قند برای تهیه حلوا، کلیه حبوباتی که برای تهیه آش لازم است، ظرفی نمک، ظرفی آب، نان و پنیر و سبزی، قرآن، یک جا نماز با مهر و تسبیح و آینه.


پس از نهادن این وسایل بر سفره، صاحب نذر وضو گرفته، دو عدد شمع در طرفین آینه روشن می‌کند و در کنار سفره دو رکعت نماز حاجت می‌خواند. آنگاه از اتاق خارج شده و در را قفل می‌کند. تا روز بعد هیچکس نباید وارد آن اتاق شود و گاهی خود آن فرد نیز تا روز بعد روزه می‌گیرد .معتقدند هر گاه قرار باشد نذر آنان پذیرفته شود، نیمه شب بی‌بی سه شنبه یا بی‌بی حور و بی‌بی نور آمده و بر روی آرد و نمک انگشت می‌گذارند. به همین سبب صاحب نذر هنگام اذان صبح وضو گرفته و وارد اتاق می‌شود تا ببیند روی آرد و نمک اثری دیده می‌شود یا نه .
روایت نذری بی بی سه شنبه

هر جا که انسان با تمام وجود، افسانه ها و روایت ها را نفی می کند، در حل مشکلات خود با سردرگمی مواجه می شود؛ و به ناچار با الهام گیری از باورها و توسل به درونمایه های معنوی، از جمله برپایی این گونه نذرها _ که قطعا ریشه در فرهنگی غنی دارند _ به حل مشکلات خود می پردازد./

«سفره بی بی سه شنبه» یکی از همین روایت های آمیخته با باور است؛ که از گذشته های دور، بسیاری از زنان ایرانی به منظور رفع گرفتاری های شخصی و خانوادگی خود، این نذر را برپا می کرده و معتقد بوده اند که این نذر، گره گشای مشکلاتشان است./

در این نذر، سفره را که شامل موادی از جمله نان سنگک، پنیر، سبزی، مشکل گشا، شمع، شکر و کاچی (قیماق) است، در جایی تاریک پهن می کنند و هفت خانم را برای نشستن در پای سفره دعوت می کنند. خانم های دعوت شده نباید باردار باشند و به فرزند پسر هم شیر ندهند. سپس مهمان ها دور سفره می نشینند و یک نفر شروع به روایتگری قصه می کند./

این قصه در واقع ماجرای زندگی دختری است که با نامادری خود زندگی می کرد و نامادری با دخترک رفتارهای خوبی نداشت و او را مجبور به انجام دادن کارهای سخت می کرد./
یک روز که دخترک خیلی ناراحت و غمگین بود، سطلی برداشت تا از چاهی دور از خانه، آب بیاورد. هنگامی که داشت از چاه آب بر می داشت، آهی کشید! ناگهان فرشته ای از چاه بیرون آمد و با دختر شروع به صحبت کرد؛ و دختر از او خواست که او را از این زندگی سخت نجات دهد./
فرشته _ که همان «بی بی سه شنبه» بود، درخواست او را پذیرفت، اما برای او شرط گذاشت که در روز سه شنبه، سفره ای به نام «سفره بی بی سه شنبه» بگسترد و موارد لازم را هم رعایت کند./

بی بی سه شنبه به دخترک هشدار داد که اگر به خواسته اش رسید، باید دو بار دیگر این سفره را پهن کند./
پس از گذشت چند روز، دخترک دوباره برای آوردن آب، بر سر همان چاه رفت. از قضا در آن هنگام، پسر پادشاه آن سرزمین _ که برای شکار به جنگل می رفت _ ‌دخترک را دید و با وجود مخالفت های خانواده، او را برای همسری خود برگزید./
مدتی پس از ازدوج با پسر شاه، دخترک به یاد حرف فرشته افتاد که باید دو بار دیگر سفره را پهن کند، پس به داخل زیرزمین رفت و هفت نفر از ندیمان و زنان مورد اعتماد خود را پنهانی بر سر سفره برد تا نذرش را ادا کند؛ اما مادر پادشاه دخترک را در این حال دید و به سراغ پسرش رفت و پادشاه را خشمگین نزد دختر فرستاد، که چرا دست از گدابازی بر نمی دارد؛ و با حالت عصبانیت، با لگد همه چیز را به هم ریخت. در این هنگام، چند قطره از کاچی بر روی کفش پسر شاه ریخت./

پادشاه که قصد رفتن به شکار را داشت، به دخترک گوشزد کرد که پس از بازگشت، حسابش را خواهد رسید./
هنگامی که پادشاه می خواست به شکار برود، دو هندوانه را در داخل خورجین اسبش گذاشت و همراه نوکرانش به راه افتادند. در این حال، دخترک اندوهگین و گریان نشسته بود و به یاد حرف های فرشته افتاد که مرد نباید از آن سفره چیزی بخورد و هر کسی به آن بی احترامی کند، بد می بیند./
هنگامی که پسر پادشاه به جنگل رسید، مأموران پادشاه کشور مجاور به این بهانه که در جست و جوی قاتل شاهزاده سرزمین خود هستند، به بازرسی خورجین های آنها پرداختند؛ که در عین ناباوری، چند قطره کاچی روی کفش پسر پادشاه، به چند قطره خون و هندوانه به سر بریده تبدیل شده بود. پس پسر پادشاه را دستگیر کردند و برای بازخواست به سرزمین خود بردند./

وقتی خبر به خانواده پادشاه رسید، دختر دوباره سفره ای برای آزادی شوهرش پهن کرد و ... و پسر پادشاه پس از مدتی آزاد شد؛ و مادر و پسر که از کارهای خود پشیمان بودند، از دخترک خواستند که یک سفره دیگر پهن کند./
بر پایه این داستان، نذر بی بی سه شنبه، یکی از کارگشاترین و مشکل گشاترین نذرهای بانوان این سرزمین شناخته شده است.

حکایت دل، حکایت منطق و عقل نیست، حکایت ماده و خلق نیست، با دل می‌توان سفر کرد، می‌توان به عرش و فرش رفت.

با دل می‌توان تلالؤ خورشید را در شب هنگام دید، می‌توان بامدادهای آن نقطه کور هدف را رنگین و نادیده‌ها را ظاهر کرد، حکایت دل حکایت آوارگی خلقیات است، می‌توان بر ابرهای آسمان باورها، قدم گذاشت.

وقتی که عقل کار به جایی ندارد، وقتی خلق به کارت نمی‌آید، وقتی روی دنیای مادی، از تو برگردان است، چه کسی تو را می‌جوید...

اینجاست که حکایت دل به میان می‌آید دلی که همیشه با تو هست دلی که می‌توان با او دیدگان را روشنایی بخشید.

حکایت سفره‌های مذهبی حکایت دل است حکایت رنگ و بوی امید و رحمت، حکایت باورهای واحد مطلق، احد و واحدی که دل، بر او گرهی محکم بسته است، حکایت سفره، حکایت بخشش دل است، بخشش در راه رضای او، و او امید است، امید بر گشایش تمام قفل‌ها.

آش بی بی سه شنبه کار دل است .
۱۸ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۱۳ جوادی سید عباس
روح پدر و مادر پدر بزرگ و مادر بزرگ و روح مرحوم جوان ناکام علی ترابی شاد باشد انشالله . خداوند متعال به آقای محمد عضائی و برادر زاده اش سلامتی و عاقبت به خیری اعطابه فرماید .
۱۸ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۳۳ سلحشوران شهر نراق
فوت مادری مهربان و زحمتکش مرحومه خدیجه مهدوی (همسر مرحوم حاج حسن کاظمی ذاکر اهل بیت) را به خانواده های معزا تسلیت می گوییم .

خداوند در اولین روز ماه مبارک رمضان این زن مومنه و مذهبی را مهمان سفره خان گسترده خود قرار دهد .

۱۸ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۳۹ مرتضی علی آقایی
درود و سلام خدا بر پدران و مادرانی که برخی از سنت های قدیمی نراق را از خود به یادگار گذاشته اند. آش بی بی سه شنبه تا انجایی که من یاد دارم در نراق پخته و بین مردم توضیع می شود.از پیشکسوتان این سنت می توان به خانم شوکت اکبری اشاره کرد که همه ساله نسبت به پخت آن اقدام می کند.مراسم قاشق زنی هم که هدف انخ جمع اوری مواد اولیه این آش است سابقه طولانی داشته و از این طریق بدون اینکه شناخته شوند مواد آن را تهیه می کردند .باید به خانم شوکت اکبری دست مریزاد گفت که علیرغم همه مشکلات این سنت را برای مردم نراق حفظ کرده است.خدا یار و یاورش باشد به حق بی بی فاطمه زهرا سلام الله علیه ا
۲۲ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۰۲ عبداله زاده-ص
چقدر دلم برای همسایه های عزیزمون،مرحمت خانم و عمو ابراهیم تنگ شده،روحشان شاد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook