حاجیه خانم سیّده نقیبیان به فرزند شهیدش علی اصغر عبدالهی پیوست
يكشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۰۲ ب.ظ
سلام بر تو که آلاله پرورى مادر
گلوى فاجعه را خشم خنجرى مادر
سلام بر تو که خورشید احترامت کرد
بهشت گستره ى خویش را به نامت کرد
سلام بر تو که در راه دل پسر دادى
براى پیشکشى پارهى جگر دادى
تو را قسم به گل پرپرت بگو با من
چه آمده است بگو بر سرت بگو با من
بگو که عقده ى دل واشود ، جوان داده !
کویر آینه دریا شود ، جوان داده
بگو چگونه زمین را به اشک خود شستى
ندانم ابر شدى یا به اشک خود شستى
بگو گلوى شهیدت ستاره باران بود
شب عروج ، خدا در دل تو مهمان بود
چگونه آن همه شب سوختى و دم نزدى
مدام دیده به در دوختى و دم نزدى
بگو کتاب شهادت همیشه یارش بود
دعاى خیر تو آن شب به کوله بارش بود
شهید داده ! فقط عاشق است مىداند
که عشق چیست ، شبیه چه چیز مىماند
نهنگ از دل مرداب سخت بیزار است
ستارهى سحر از خواب ، سخت بیزار است
اگر چه خواب خوشى باز از پسر دیدى
بلند قامت او را بدون سر دیدى
مباد ! آنکه به یاد شهید گریه کنى
به جاى خالى او روز عید گریه کنى
چگونه تیغ خدا در نیام مىماند ؟
دلى که پخته شود خشک و خام مىماند؟
چنان که کوه ز موج بلا نمىترسد
غزا کننده زحکم قضا نمىترسد
بدان که مرد خطر را امید مىداند
و روز کشته شدن را چو عید مىداند
کسى که عشق بورزد به فکر هستى نیست
که در شراب سلامت نشاط مستى نیست
زمانهاى که سر سوزنى تفاهم نیست
سرودن از گل و آیینه کار مردم نیست
چنان که از دل شب آفتاب مىجوشد
حقیقت است که مثل شراب مىجوشد
اگر چه مدعیان حربهاى دگر بزنند
گل شهید تو را خارها به سر بزنند
به هوش باش ! زمین بىخدا نمىماند
و بوى لاله ز گلها جدا نمىماند
قسم به نام بلندت که قوت دلهاست
در این جهنم نامردمى خدا با ماست
به نام نامىات این مثنوى بلند افتاد
همیشه نام تو خورشید آسمانم باد
مرحوم حاج رضا عبداللهی مرحومه حاجیه خانم سیّده نقیبیان
سلحشوران شهر نراق مصیبت وارده را به خاندان معزا تسلیت می گوید .
گلوى فاجعه را خشم خنجرى مادر
سلام بر تو که خورشید احترامت کرد
بهشت گستره ى خویش را به نامت کرد
سلام بر تو که در راه دل پسر دادى
براى پیشکشى پارهى جگر دادى
تو را قسم به گل پرپرت بگو با من
چه آمده است بگو بر سرت بگو با من
بگو که عقده ى دل واشود ، جوان داده !
کویر آینه دریا شود ، جوان داده
بگو چگونه زمین را به اشک خود شستى
ندانم ابر شدى یا به اشک خود شستى
بگو گلوى شهیدت ستاره باران بود
شب عروج ، خدا در دل تو مهمان بود
چگونه آن همه شب سوختى و دم نزدى
مدام دیده به در دوختى و دم نزدى
بگو کتاب شهادت همیشه یارش بود
دعاى خیر تو آن شب به کوله بارش بود
شهید داده ! فقط عاشق است مىداند
که عشق چیست ، شبیه چه چیز مىماند
نهنگ از دل مرداب سخت بیزار است
ستارهى سحر از خواب ، سخت بیزار است
اگر چه خواب خوشى باز از پسر دیدى
بلند قامت او را بدون سر دیدى
مباد ! آنکه به یاد شهید گریه کنى
به جاى خالى او روز عید گریه کنى
چگونه تیغ خدا در نیام مىماند ؟
دلى که پخته شود خشک و خام مىماند؟
چنان که کوه ز موج بلا نمىترسد
غزا کننده زحکم قضا نمىترسد
بدان که مرد خطر را امید مىداند
و روز کشته شدن را چو عید مىداند
کسى که عشق بورزد به فکر هستى نیست
که در شراب سلامت نشاط مستى نیست
زمانهاى که سر سوزنى تفاهم نیست
سرودن از گل و آیینه کار مردم نیست
چنان که از دل شب آفتاب مىجوشد
حقیقت است که مثل شراب مىجوشد
اگر چه مدعیان حربهاى دگر بزنند
گل شهید تو را خارها به سر بزنند
به هوش باش ! زمین بىخدا نمىماند
و بوى لاله ز گلها جدا نمىماند
قسم به نام بلندت که قوت دلهاست
در این جهنم نامردمى خدا با ماست
به نام نامىات این مثنوى بلند افتاد
همیشه نام تو خورشید آسمانم باد
دوشنبه 11 مرداد 1395مراسم تشییع پیکر پاک مومنه حاجیه خانم سیّده نقیبیان فرزند سید مرتضی راس ساعت 9 صبح به آدرس :
30 میتری نیروی هوایی – خیابان 27/8 یا شهید طباطبایی – پلاک 11 – حومه پارک پیروزی برگزار می گردد .مرحوم حاج رضا عبداللهی مرحومه حاجیه خانم سیّده نقیبیان
مراسم
ختم روز چهارشنبه 13 مرداد 1395 از ساعت 17 لغایت 19 در مسجد حسنی واقع در
30 متری نیروی هوایی - ایستگاه سنگکی (خیابان حافظیه) منعقد خواهد شد .
متوفی مادر شهید بزرگوار علی اصغر عبدالهی فرزند رضا می باشد که فرزندش طی عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر آسمانی شد .
همچنین مرحومه مادر بزرگ شهیدان حمیدرضا عابدینی فرزند علی اکبر و سید بهرام موسوی فرزند سید محمود می باشد .
سلحشوران شهر نراق مصیبت وارده را به خاندان معزا تسلیت می گوید .
۹۵/۰۵/۱۰
درگذشت مادر شهید والامقام علی اصغر عبدالهی رابه شما تسلیت عرض می نماییم وازدرگاه خداوند متعال برای ان مرحومه مغفرت وبرای بازماندگان صبر وشکیبایی راخواستارم .