بیمار تو من بودم
پنجشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۷، ۰۹:۰۶ ق.ظ
شدی صیّاد و افتادم به دام خال و ابرویت
شدم صید تو و اوّل گرفتار تو مَن بودم
به قصد دلبری رفتی تو تا بازار دلبرها
برای دیدنت کامَد بدان بازار مَن بودم
نگو دیر آمدی دیگر ندارم قصد سودایی
کنون با جان دل اینجا خریدار تو مَن بودم
تو داروی تمام دردهای بی دوا گشتی
در این دارالشفا همواره بیمار تو مَن بودم
نشستی روبروی مَن کنون در نقطه ای ثابت
کجا مَن می شوم ثابت که پَرگار تو مَن بودم
زدی گل گیسوانت را شدی رنگین کَمان گل
خریدار تمام گل زِ گلزار تو مَن بودم
زدم مَن حلقه ی دَر را و با فریاد می گویم
که از روز اَزل مشتاق دیدار تو مَن بودم
شعر از علی رضایی فرزند رضا اهل شهر نراق
۹۷/۰۷/۱۲