تعمیر طیان حمام عمومی نراق از پول اجاره دکان استاد شکراله فرزند ابوالقاسم نراقی توسط نعمت الله نراقی(فرخزاد) برادر فضل اله معاون التجار در 125 سال قبل - سند شماره 296

 مخفی نماند که مبلغ ششهزار دینار از بابت اجاره دکان در سال 1315 قمری از عالیحضرت آقا میرزا نعمت الله خلف صدق جناب مستطاب آقا محمد جواد زید عمده التجار نراقی در نزد عالیقدر استاد شکرالله خلف مرحمتشان آقا ابوالقاسم نراقی مانده مذکور نمود که اجرت طیان(دیگ بزرگ) حمام کوچیکه را ساخته ام و ششهزار اجرت او مانده .
توضیح اینکه قرار شد ان شاءالله تعالی جناب آقا میرزا فضل الله(فضل اله نراقی معاون التجار فرزند محمد جواد) تشریف بیاورند ؛ هرگاه قبول نمودند ذمه(ضمانت) آقا شکرالله بری باشد و هرگاه قبول نکردند و اجرت طیان(دیگ بزرگ) داده باشند همین ششهزار را دادنی می باشند .
تحریرا فی ذی القعده سنه 1315
ذی القعده 1315(برابر فروردین 1277)

سایت سلحشوران شهر نراق از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی هزینه تعمیر طیان حمام عمومی نراق از پول اجاره دکان استاد شکراله فرزند ابوالقاسم نراقی توسط نعمت الله نراقی(فرخزاد) برادر فضل اله معاون التجار در 125 سال قبل سپاسگزار می باشد .

نادر پلنگ

می گذشتم از کنار کوچه ای تاریک و تنگ
بر زمین افتاده بود زیبا جوان شوخ و شَنگ

گفتمش خود را چرا از خَلق پنهان می کنی
گفت عمری مَن اسیرم بَر کَف تریاک و بَنگ

من گریزانم زِ خَلق و پیش خالق سَر به زیر
روز  و شب می آورم بر خانمانم نام ننگ

روزگاری هر که ما را دید گفت دیوانه است
عده ای گفتند مجنون است و شاید هم مَشنگ

یک زمانی عاشق همسایه مان بودم چه سود
بی وفا زد شیشه عمر مرا مُحکم به سنگ

 بی مروت خنجرش را در دلم جا کرده بود
مادرم می گفت کَردی خانه را میدان جنگ

آرزو دارم شبی بَر دار آویزم کنند
یا مَلاجم  را بسازند پُر زِ امواج فشنگ

حالُ روز من برای دیگران عبرت بُوَد
همچو موش کور گشتم خفته در سوراخ تنگ

سالیان پیش؛ مَن هم آبرویی داشتم
دوستان همواره می گفتند به من نادر پلنگ

در کلاس درس استادی مرا تحسین نمود
گفت هرگز من ندیدم همچو تو زِبر و زرنگ

روز و شب من خسته می کردم خلایق را ز جان
یک تفنگ  بر دوش و در جیبم دوصد تیر و فشنگ

من همان نادر پلنگم از پشیزی کمترم
این جهان با وسعتش گردیده بر من تنگ؛ تنگ

گفتمش هرگز مشو نومید و خود را پاک کن
گر بُوَد غیرت تو را اکنون تو با افیون بجنگ

راه را از چاه تفکیک است نزد عاقلان
یا بیا رومیِ رومی باش یا زنگیِ زنگ

آرزو دارم اگر رُخ در رُخَت روزی شَوم
بشنوم  گویی مرا گشتم رها از بَنگ و نَنگ

هر کجا وارد شبی جمع رفیقان یک صدا
کَف زنان گویند احسنت آفرین نادر پلنگ

  شاعر : علی رضایی فرزند رضا اهل شهر نراق تاریخ ۲۹ مرداد ۱۳۹۵

محاسبات تجاری بین میرزا یوسف و میرزا محمد مهدی طباطبایی با برادران محمدجواد و محمدباقر فرزندان حاج محمد مهدی تاجر نراقی یک قرن و نیم قبل در نراق - سند شماره 295

 مخفی نماند که در تاریخ شهر شعبان مطابق سنه 1291(برابر شهریور 1253) تفریق کل محاسبات تجارتی که فیمابین مرحمت مآب آقا میرزا یوسف و اقل العباد محمد مهدی بود با جنابان آقا محمد جواد و آقامحمد باقر(محمد جواد و محمد باقر فرزندان حاج محمد مهدی ابن استاد عبدالله نراقی) بود تسویه گردید و هریک سهم وحصه خود را متصرف شدیم سهم مرحمت مآب آقا میرزا یوسف هم بموجب همین نوشته به اینجانب محمد مهدی رسیده است سوای سیصدو سی و سه تومان و هفت هزار و دهشاهی مطالبات داریم در میان است که آنچه وصول شود سهم اینجانب را بدهند و هرگاه کسی از وراث مرحوم عمو میرزا یوسف حرفی از سندی ابراز نماید عاطل و باطل است و از درجه اعتبار ساقط است و این چند کلمه بر سبیل تفریق نامچه قلمی گردید .

و کان ذالک فی تاریخ چهارم شهر شعبان المعظم من شهور سنه 1291
4 شعبان 1291(برابر 25 شهریور 1253)

توضیح آنکه سیصد و سی و سه تومان و هفت ریال مطالبات سوخت فیمابین مشترک است که ان شاءلله در صورت وصول باید نصف از وصول او را به اینجانب محمد مهدی و ورثه مرحوم آقا میرزا یوسف برسانند ودیگر به هیچ وجه حسابی نداریم .
مهر : محمد مهدی طباطبایی

در ضمن عقد خارج لازم ملتزم گردید آقا میرزا محمد مهدی مرقوم در متن بر اینکه از تاریخ ذیل الی مدت پنجاه سال تمام ورثه آقا میرزا یوسف مرقوم در متن سخنی داشته باشد خود آقا میرزا محمد مهدی مشارالیه از عهده برآید . تحریرا فی التاریخ

مُهر : میرزا محمد مهدی طباطبائی

 

سایت سلحشوران شهر نراق از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی محاسبات تجاری بین میرزا یوسف و میرزا محمد مهدی طباطبایی با برادران محمدجواد و محمدباقر فرزندان حاج محمد مهدی تاجر نراقی یک قرن و نیم قبل در نراق سپاسگزار می باشد .

مشاهیر شهر نراق : آیت الله میرزا عبدالرحیم نراقى فرزند میرزا محمد حسن

نراق بخشی از دلیجان در استان مرکزى به شهر مشاهیرخیز و علم و ادب مشهور است. به یکی دیگر از یکصد مشاهیر  شهر مذهبى و کهن نراق می پردازیم: 

آیت الله میرزا عبدالرحیم نراقى فرزند میرزا محمد حسن بن ملا محمد مهدى نراقى(آقابزرگ نراقی) از عالمان شیوا گفتار اهل نراق می باشد.
معظم له یکى از مشاهیر نراق در منطقه کاشان بود و از روحانیون صاحب نفوذ خاندان نراقى به شمار می رفت که به دلیل نافذ بودن کلامش به سیف الشریعه مشهوریت داشت و این نام نیکو در تاریخ ثبت گردیده است.
معظم له علاقه وافر به نراق و زادگاه نیاکانش داشت. یکی از فرزندان وى حسن نام داشت. میرزا عبدالرحیم سیف الشریعه در  6 ربیع الاول 1338(7 آذر 1298) دارفانى را وداع گفت.

منابع:
سایت سلحشوران شهر نراق

کتاب علما و دانشمندان کاشان صفحه ۴٢۶

کتاب تلخیص مرصادالعباد و چند مقاله صفحه ١٩٣ 

اجاره یک باب دکان پینه دوزی واقع درگذر نو درب کاروانسرای نراق توسط حسن پینه دوز بیدگلی از محمدجواد(پدرِ فضل الله معاون التجار) فرزند حاج محمدمهدی ابن استاد عبدالله نراقی در 103 سال قبل - سند شماره 294

 به اجاره شرعیه قبول نمود آقا پهلوان حسن پینه دوز بیدگلی(بیدگل شهری در استان اصفهان و شش کیلومتری کاشان) از عالیحضرت آقا محمد جواد خلف مرحوم حاجی محمد مهدی تاجر نراقی(محمدجواد نراقی فرزند حاج محمد مهدی ابن استاد عبداله نراقی) همگی و تمامی یکباب دکان پینه دوزی واقع در گذر نو درب کاروانسرا از حال تحریر که ابتدای فروردین ماه سنه فارسی ئیل یونت (سال اسب) دلیل الی مدت یکسال بمبلغ چهل هزار و دویست شاهی که در هر ماهی هفتصدشاهی بدهد به قسط الشهور کارسازی نماید مقرور و مشروط اینکه در هر ماهی در مال الاجاره اگر مسامحه کرد  اختیار فسخ اجاره با موجر بوده باشد این چند کلمه بر سبیل اجاره نامچه قلمی گردید .
تحریرا فی عید نوروز سنه 1295
فروردین 1295 برابر(جمادی الاول 1334)

توضیح اینکه اجاره سال گذشته را پرداخته تا واضح باشد .

مُهر : بسم اله الرحمن الرحیم
 مُهر : به محمد و علی و یحیی

سایت سلحشوران شهر نراق از استاد حاج سید مجتبی غفاری بابت بازخوانی اجاره یک باب دکان پینه دوزی واقع در گذر نو درب کاروانسرای نراق توسط پهلوان حسن پینه دوز بیدگلی از محمدجواد(پدر فضل الله معاون التجار) فرزند حاج محمدمهدی ابن استاد عبدالله نراقی در 103 سال قبل سپاسگزار می باشد .

سفرنامه عاشقی سلحشوران شهر نراق -33

ما را در سر سودای عاشقی است

                                                  و دفاع همچنان باقیست

                                                                                    و تا انتها ایستاده ایم.....

اجاره سه ساله باغ تقی در قنات سَرَچه مربوط به ورثه محمود ابن صادق توسط محمدحسن ابن ابراهیم ابن جعفر یک قرن و نیم پیش در نراق - سند شماره 293

الوصل الماضیه.

بابت اجاره سه ساله باغ تقی شهره ورثه آقا محمود صادق( محمود ابن صادق اجداد حاج محمد محمودی فرزند نوروز) برحسب تفصیل زیر.
اود ئیل(سال گاو) اول ۳ تومان
بارس ئیل(سال پلنگ) سال دوم ۲/۵ تومان
توشقان ئیل(سال خرگوش) سال سوم ۲/۵ تومان
بانضمام اجاره یک ربع مجری المیاه(محل عبور آب) قنات سَرَجه شهره در مدت معلومه توشقان ئیل(سال خرگوش)
مبلغ هشت تومان  ( نصف چهار تومان) رایج سلطان به قسط السنین(نوعی وام سالانه) بتوسط عالیحضرت آقا محمدحسن خلف مرحوم آقا ابراهیم ابن آقا جعفر(اجداد نراقیِ مهندس خدابخش بیابانی) واصل و عاید این کمینه(حقیر) صبیه مرحوم آقا محمد باقر(سکینه دختر محمد باقر) زوجه مرحوم آقا محمود صادق(محمود ابن صادق پدرِ مرحوم نوروز محمودی) گردید قبول و مجراست و عندالحاجت حجت است .

 تحریرا فی شهر رمضان المبارک من شهور سنه یکهزارو دویست و نود و شش تا واضح باشد سنه 1296
رمضان 1296(برابر شهریور 1258)

 مهر ابوالقاسم(ملا ابوالقاسم فروغی نراقی فرزند ملا عبدالکریم)

 اقرت واعترف باخذ الثمن المسمی(بهای کالا) سنه 1296

 وکذا اعترف آقا باقر مُهر بسم اله الرحمن

از جناب مهندس خدابخش بیابانی فرزند رضا ابن غلامرضا ابن محمدحسن ابن ابراهیم ابن آقاجعفر ابن علی بابت ارائه تصویر سند در خصوص نیاکانش قدردانی می گردد .

سایت سلحشوران شهر نراق از استاد حاج سید مجتبی غفاری بابت بازخوانی اجاره سه ساله باغ تقی در قنات سَرَچه مربوط به ورثه محمود ابن صادق توسط محمدحسن ابن ابراهیم ابن جعفر یک قرن و نیم پیش در نراق سپاسگزار می باشد .

یادآوری می گردد در گذشته فردی به نام تقی محمودی فرزند صادق ابن محمود در قنات سَرَچه فعالیت داشته و در سن نسبتا جوانی فوت می کند و مکان زحمتش به باغ تقی مشهور می شود .

هادی عابدی جوان نکونام نراق خودش را وقف خدمت به مردم کرده است

انسان به عنوان اشرف مخلوقات و برترین موجود آفرینش، از ویژگی ها و خصوصیاتی برخوردار است که او را از دیگر موجودات متمایز می کند. کرامت و بزرگواری ذاتی انسان، هدیه الهی نسبت به این مخلوق ویژه است .

اینک یکی از مخلصین اشرف مخلوقات را معرفی می کنیم :

آقای هادی عابدی تاریخ ۳ اردیبهشت ۱۳۶۵ در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی متولد گردید .

هادی عابدی

پدرش عابدین عابدی فرزند کمال و مادرش خانم میرشکاری فرزند علی از زمره خانواده های مومن و اصیل در شهر زیبای نراق هستند .

غیاث عابدی عموی ایشان هشت ماه بعد از متولد شدن هادی تاریخ ۲۷ دی ۱۳۶۵ در شلمچه خرمشهر با تنی بی سر در مسیر عدالت خواهی سرور شهیدان حسین ابن علی(ع) قرار گرفت و به شهادت رسید .

هادی عابدی در مهر ۱۳۷۰ در پیش دبستانی زادگاهش تحصیل را آغاز کرد و از مهر ۱۳۷۱ الی ۱۳۷۵ در مدرسه فاضل نراقی تحصیلات ابتدایی خود را با موفقیت به پایان رساند .
از سال ۱۳۷۶ الی ۱۳۷۸ در مدرسه راهنمایی اصفهانی نراق دوره راهنمایی را سپری نمود . همچنین دوره دبیرستان را از سال ۱۳۷۹ الی ۱۳۸۲ در مدرسه اصفهانی نراق و علامه طباطبایی دلیجان و هنرستان کار دانش شهید هاشمی نژاد دلیجان در رشته تاسیسات آبرسانی و گازرسانی ادامه داد .

عابدی از تاریخ ۱۸ آبان ۱۳۸۴ لغایت ۳ اردیبهشت ۱۳۸۶ دوران خدمت سربازی خود را در دفتر فرماندهی لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) شهر قم متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گذرانده و برگ پایان خدمت دریافت نمود. وی سرباز نمونه این لشکر در سال های ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ معرفی گردید.

در پی ادامه تحصیل از بهمن ۱۳۹۷ در دانشگاه آزاد اسلامی واحد دلیجان رشته عمران در حال تکمیل مدارج علمی می باشد . تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۹۱ با سرکار خانم سعیده قجری ازدواج و جشن عروسی شان تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ برگزار گردید . خداوند قادر در تاریخ ۳ اسفند ۱۳۹۷ این زوج خوشوقت را صاحب فرزندی به نام نیهان عابدی نمود .

سوابق کاری آقای هادی عابدی نراقی :
سال های ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ مسئول پذیرش و کنترل و راهنمای گردشگران تحت نظارت سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان مرکزی در مجموعه نمونه گردشگری غار چالنخجیر نراقِ دلیجان

 

از ابتدای سال ۱۳۹۴ تا کنون راننده خودروهای سنگین شهرداری نراق ، آتش نشان و روابط عمومی و از ابتدای سال ۱۳۹۷ تا کنون نماینده سازمان همیاری شهرداری های استان مرکزی در شهرداری نراق

عضو هیئت رییسه انجمن صنفی رانندگان برون شهری بخش مسافری شهرستان دلیجان در سال ۱۳۹۶

مسئول روابط عمومی ستاد نماز جمعه شهر تاریخی نراق

رصدگر ستاد استهلال شهر تاریخی نراق تحت نظارت دفتر مقام معظم رهبری

خبرنگار صدا و سیمای استان مرکزی در شهر تاریخی نراق از سال ۱۳۹۶ تا کنون

عضو انجمن هنرهای تجسمی اداره فرهنگ و ارشاد شهرستان دلیجان بخش عکاسی از سال ۱۳۹۶

 

فعال در کانال های تلگرامی شهرداری نراق ، نراق شهر من ، جاذبه های گردشگری شهر تاریخی نراق و غارچال نخجیر نراقِ دلیجان ثبت شده در پایگاه ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

عضو فعال انجمن راهنمایان گردشگری شهرداری نراق

مسئول سایت شهر تاریخی نراق متعلق به شهرداری نراق

 

مسئول سایت ستاد نماز جمعه شهر نراق

عضو فعال بسیج نراق از سال ۱۳۷۷

دارای گواهینامه ویژه رانندگی با تراکتور (سال اخذ۱۳۸۶) و مسلط به انواع ماشین آلات کشاورزی از جمله تراکتور و ادوات دنباله بند و تراکتور بیل دار با بیش از ۱۷ سال سابقه

عکاس و سازنده کلیپ در زمینه های مختلف

 برای ایشان آرزوی موفقیت روزافزون داریم .

نامه عزیزالله کارمند اداره پُست بُناب به فضل اله نراقی(معاون التجار) فرزند محمد جواد در مراغه 106 سال قبل - سند شماره 292

 تصدق وجود محترمت گردم امیدوارم ان شاءالله مزاج شرافت امتزاج حضرت مستطابعالی در کمال صحت و قرین عافیت است دیگر از احوالات چاکر استفسار بفرمائید بحمدالله مزاجا سلامت و دعاگو عمر حضرت مستطابعالی هستم نگرانی ندارد مگر از فیض بی نصیب آن وجود محترم عالی است .
امیدوارم ان شاءالله خداوند نیز آن نعمت عظمی را روزی فرمایند . باری روزهای نوروز سلطانی می خواستم تبریک و تهنیت عرض نمایم همانروز دستخط مبارک رسید چون خبر شهادت حضرت آقای علی اکبر عراقی(درگذشت یکی از پیروان بهاییت) بود ؛ سبب دلتنگی و محزون قلب گردید . تمام تبریک و شادمانی عید برعکس شد . امیدوارم ان شاءالله بزودی قاتل و مرتکب خودش گرفتار بلائی عظیم بشود .

یعنی عموم اهل ایران از بلائی خیلی باید خوفناک باشند که بلائی عظیم خواهد رسید. خداوند ان شاءالله محفوظ فرمایند و سه روز قبل خبر حرکت عراق را شنیدیم ؛ واقعا این خبر خیلی باعث دلتنگی شد ؛ شب و روز آرام ندارم ؛ محض ملاقات به خدمت برسم ؛ یعنی روز شنبه از حضور حضرت آقای رئیس اجازه خواستم مانع شدند ؛ فرمودند پُست آتیه با هم می رویم .
از درگاه حضرت احدیت جل جلاله سائل(پاسخگو) و آملم(آرزو) که یکدفعه هم ملاقات را قسمت فرمایند دیگر کی خواهیم دید و کی ملاقات خواهیم نمود .
باری از عوض چاکر  از وی جناب نورچشم عزیزم آقا میرزا عبدالله(احتمالا عبداله فرزند میرزا فضل اله نراقی معاون التجار) دیده بوسی فرمائید و بخدمت حضرت علیه عالیه والده مقام را سلام کل برسانید و والده چاکر هم به عرض سلام مصدع است و حضور حضرت آقای حکیم الهی را خصوصا عرض تکبیر و سلام چاکرانه بفرمائید زیاده عرضی ندارد .
چاکر جان نثار عزیزالله اجزای پُست بناب(بناب یکی از شهرهای آذربایجان شرقی)

 

روی پاکت نامه :

هوالله
مراغه
حضور مرحمت ظهور حضرت مستطاب اجل اکرم افخم اعظم آقای معاون التجار تاجر نراقی دام اجلاله شریف باد
مورخ 29 شهر جمادی الاولی 1334
29 جمادی الاول 1334(برابر 14 فروردین 1295)

وصول دوم جمادی الثانی 1334
2 جمادی الثانی 1334(برابر 17 فروردین 1295)
اقل الفانی عزیزالله اجزای پُست

سایت سلحشوران شهر نراق از استاد حاج سید مجتبی غفاری بابت بازخوانی نامه عزیزالله کارمند اداره پُست بُناب به فضل اله نراقی(معاون التجار) فرزند محمد جواد در مراغه 106 سال قبل سپاسگزار می باشد .

مرصاد یک نراقی

مرداد ماه 1367 ایّام پایانی جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران بود که قطعنامه 598 مطرح گردید . سازمان مجاهدین خلق(منافقین) فرصت را مغتنم شمرده و با مساعدت ارتش متجاوز عراق از شمال عراق وارد استان کرمانشاه شد تا به خیال واهی خود سه روزه وارد تهران شوند .

علاوه بر ارتشیان دلاور نراق قریب 35 نفر از نیروهای پاسدار و بسیجی شهر دلیران نراق در عملیات مرصاد یا پدافندی آن حضور داشتند .

یکی از جان برکفان و چهره دوست داشتنی اهل نراق جناب آقای حسن کاظمی فرزند سلطان علی است که آن مقطع سرباز وظیفه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود . به خاطره کوتاه ایشان توجه فرمائید :

حسن کاظمی

بنده مرداد 1367 نیروی بهداری بودم به قولی پزشکیار صدایمان می کردند . ما را با چرخبال هلی برن(هلی برد) کردن پشت گردنه چهارزبر کرمانشاه . با یکی از گردانها در لشکر مهندسی رزمی 42 قدراستان مرکزی(اراک) بودیم . نصف شب چند تا زخمی آوردن تا ما با امکاناتی که داشتیم مداوا کنیم .
چون در تاریکی فعالیت پزشکی انجام می دادیم افراد برایمان کاملا قابل تشخیص نبود فلذا بین مجروحین یکی هم منافق بود که وقتی زخم هاشو بستیم بلند شد لنگان لنگان بره . یکی از دوستان بهش گفت کجا ؟ گفت میخام برم پیش بقیه دوستام(منافقین) که تازه ما فهمیدیم دشمنه و کلی خندیدیم .

بعد هم اومدن و او را بردن و داخل یه گودال که چند تا اسیر دیگر بود نگهشون دارن تا صبح انتقال داده شوند . به صبح نرسیده یه خمپاره خود منافق ها زدن صاف خورد تو گودال و همشون از بین رفتن به غیر از همین مجروح که شب مداوا شده بود .بهش گفتیم میخواهی بری پیش رفیقات که خودشم خندش گرفت .

واگذاری زمین و مِلک توسط زرین خانم صبیه محمد فرزند مشهدی محمد علی تاجر نراقی به همسرش عبدالکریم احمدی فرزند حبیب الله تاجر نراقی در دشت فالو 105 سال قبل - سند شماره 291

 و بعد باعث بر تحریر و ترقیم این کلمات شرعیه الدلالات آنستکه با تحقق کافه شرائط صحت حاضرآمد در عالی محفل شرع مطاع لازم الاتباع عفت و عصمت پناه صبیه(زرین خانم) جناب مستطاب عمده الاعاظم والاشراف آقا محمد خلف مرحمت شان آقا مشهدی محمدعلی تاجر نراقی زوجه عالیشان سعادت نشان آقا عبدالکریم خلف صدق عزت آثار آقا حبیب الله تاجر نراقی (مرحوم حاج عبدالکریم احمدی فرزند حبیب اله 1275 – 1352) در حالتی که ممضی و نافذ بود از او جمیع اقاریر الشرعیه بالطوع والرغبه دون الاکراه والاجبار مصالحه صحیحه شرعیه نمود به زوج خود آقا عبدالکریم مرقوم همگی و تمامی هشت قفیز( قفیز واحدی برای اندازه گیری زمین و هر قفیز برابر با 313 متر مربع می باشد) مِلک واقعه در دشت فالو شهره من توابع نراق که محدود است به حدود اربعه حدّی به شارع عام حدّی به زمین عباس حاجی ابوالقاسم حدّی به زمین آقا میرزا فتح الله مرحوم آقا محمد حسین حدّی به زمین آقا حبیب الله صباغ محاط علیه با کافه ملحقات و متعلقات بانضمام تمامی مجرای المیاه دو سَرجه آب سفلای قصبه  نراق باستثنای علیای آن با کافه منضمات که هردو حسب الارث از تَرکه مرحوم آقا محمدرضا تعلق بمصالحه مزبوره گرفته بود در عوض مال المصالحه مقدار صد دِرَم به وزن شاه نمک آران و مبلغ صد دینار پول سیاه و تمامی مال المصالحه را فی المجلس نقدا و ... نقد و دریافت نموده  بوصول آن اقرار نمود بین الجانبین قبض و اقباض و تسلیم و تسلم و تخلیه و تصرف معمول و مرعی گردید و مصالحه مزبوره تمامی آب و ملک مزبور را از یَد تصرف اخراج نموده به تصرف مصالح له مرقوم داد و او در تمامی آن تصرف مالکانه نمود کتصرف الملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی حقوقهم پس الیوم مصالح عنها حق صرف مصالح له مرقوم است و احدی را به هیچ وجه من الوجوه در آن حقی و بهره ای باقی نمانده و هرگاه از این به بعد مصالحه مرقومه بنفسها یا احدی عن قبلها ادعائی به مصالح له مرقوم نماید ادعای او باطل و سخن ایشان لایسمع خواهد بود و صیغه مصالحه صحیحه شرعیه مشتمل به جمیع شرائط و ارکان خالی از کافه نواقص و مفاسد و بطلان با اسقاط جمیع خیارات محتمله و متصوره موجبه فسخ سیما خیارالغبن ولو کان فاحشا جاری و واقع گردید .

علی النهج الشرع الانور 1335
1335 هجری قمری(برابر 1296 هجری شمسی)

سایت سلحشوران شهر نراق از استاد حاج سید مجتبی غفاری بابت بازخوانی قباله واگذاری زمین و مِلک توسط  زرین خانم صبیه محمد فرزند مشهدی محمد علی تاجر نراقی به همسرش عبدالکریم احمدی فرزند حبیب الله تاجر نراقی در دشت فالو 105 سال قبل سپاسگزار می باشد .

شهید امیر محمودی نراقی در سومار به مسلم ابن عقیل(ع) اقتدا کرد

بر اساس گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛ امیر محمودی تاریخ 19 فروردین 1343 در تهران متولد شد .

شهید والامقام امیر محمودی

 پدرش مرحوم اکبر محمودی فرزند حبیب اله اهل شهر نراق تاریخ 8 اسفند 1377 فوت و در قطعه 56 ردیف 105 شماره 11 بهشت زهرا(س9 تهران خاکسپاری گردید .
 مادرش مرحومه بهجت ماه زاده فرزند حسن ابن تقی تاریخ 29 مهر 1369 فوت و در قطعه 55 ردیف 66 شماره 17 بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید .

زن مومنه و خداجو مرحومه لیلا محمودی ساکن نراق یکی از عمه های امیر بود .  امیر دارای دو برادر به نام های رضا و سعید محمودی می باشد .

یکی از پسر عموهای بسیجی امیر به نام محسن محمودی فرزند محمد متولد 1344 تاریخ 4 اسفند 1362 طی عملیات خیبر در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید .

امیر محمودی و برادرش سعید عضو بسیج پایگاه مسجد امام محمد تقی(ع) در آدرس : تهران – خیابان پیروزی - انتهای 21 متری دهقان بود که دو نوبت با لباس بسیج راهی جبهه های نور علیه ظلمت شد .

 

بار اول بی سیم چی و بار دوم آر . پی . جی زن بود . عملیات مسلم ابن عقیل(ع) با رمز یا ابوالفضل العباس(ع) در محور سومار استان کرمانشاه از تاریخ 9 الی 13 مهر 1361 انجام شد . امیر محمودی در پدافندی این عملیات با همرزمانش وارد صحنه گردید و پس از خلق حماسه های جاودان تاریخ 22 مهر 1361 شربت شهادت نوشید و پای در بساط عند ربهم یرزقون نهاد .

پیکر مطهرش چند روز بعد وارد تهران شد و در قطعه 26 ردیف 88 شماره 4 گلزار شهدای بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید .

پس از شهادت وی پایگاه بسیج مسجد امام محمد تقی(ع) در شرق تهران به نام امیر محمودی نام گذاری گردید و اکنون تصویر شهید بین شهدای دیگر این پایگاه و مسجد بر دیوار این مکان درخشش دارد .

به احترام جانفشانی های او در زادگاه پدری اش شهر نراق که ایشان نیز علقه زیاد به آنجا داشت در گلزار شهدای شهر تاریخی نراق نیز سنگ یادبودی به نام شهید امیر محمودی جانمایی گردیده است .  به روح مطهرش صلوات نثار می کنیم .

فروش یکدرب باغ مُشَجّر توسط شکراله فرزند ابوالقاسم نراقی به میرزا محمودخان قمی رئیس اداره تلگرافخانه نراق و خرید مِلک توسط عبدالکریم احمدی در 95 سال قبل - سند شماره 290

و بعد  باعث بر تحریر و ترقیم این کلمات شرعیه الدلالات آنکه با تحقق کافه شرائط صحت حضور یافت عزت شعار آقا شکرالله خلف مرحمت شان آقا ابوالقاسم نراقی به جناب مستطاب جلالت مآب اجل آقای آقا میرزا محمود خان قمی رئیس اداره مبارکه تلگرافخانه نراق همگی و تمامی یکدرب باغ مُشجّر(درختکاری شده) واقعه در دشت علیای قصبه نراق مشهور بباغ جواد حاجی ابتیاعی از ورثه آقا مشهدی علی اکبر عصار که تخمینا هشت قفیز(واحد اندازه گیری زمین) است محدود بحدود ذیل.
حدّی به شارع . حدّی به کوچه سَرسِلخ . حدّی به باغچه محمدی شهره . حدّی به باغ محمد حبیب فتح الله.

با کافه ملحقات و منضمات و متعلقات آن از اشجار مغروسه من الجوز واللوز و جدارین و کلما یتعلق بها دون استثنائی منه مع سرجوبه برون باغ مشجرا محاذی باغ هرچه هست بانضمام مجری المیاه دو سَرجه از جمله یکهزارو هشتصد سَرجه آب قنوات علیا و سفلای قصبه نراق که مدارش در دوازده شبانه روز است غنی عن التحدید والتوصیف با جمیع متعلقات آن به ثمن مال المبایعه مبلغ یکصدو هفتادو دو تومان فض قران ده عدد یکتومان ماخوذ حین العقد باعتراف الشرعی و بایع مرقوم پس از اخذ مال المبایعه مبیع مرقوم را تاما کاملا من حیث المجموع از یَد تصرف خود اخراج نموده به تصرف آقای رئیس داد و بر ملکیت معظم له قرار و استقرار یافت الیوم به مقتضای ما رقم تمامی مبیع مزبور کلا و جزا ذکرام لم یذکر و سمی ام لم یسم حق صرف و ملک طلق آقای معظم الیه است و احدی را در آن به هیچ وجه من الوجوه حقی و بهره ای باقی نمانده فیمابین قبض و اقباض و تسلیم و تسلم و تخلیه و تصرف واخذ و استرداد لا علی رسم القباله معمول و مرعی گردید و صیغه مبایعه لازمه صحیحه شرعیه مستجمع جمیع شرایط و ارکان خالی از کافه نواقص و بطلان با اسقاط جمیع خیارات محتمله و متصوره بینهما کما هوالمقرر فی الشریعه المطهرجاری و واقع گردید .وکان ذالک التحریر

بازخوانی از نوشته حاشیه سند :
حاضر گردیدند جناب اجل عالی دو مشتری و مالک و رئیس(حاج عبدالکریم احمدی نراقی و میرزا محمود خان قمی) ........ مزبور می باشند و تمامی دو فقره را........ به مصالحه شرعیه منتقل نمودند به عالیجاه آقا عبدالکریم (احمدی) خلف مرحوم آقا حبیب الله نراقی به مال المصالحه مقدار صد دِرَم نمک آران و مبلغ یکصدو هفتاد و دو تومان وجه نقد رواج و عقد مصالحه جاری شد و مال المصالحه اخذ و فض گردید پس به مقتضای مارقم تمامی باغ و آب حق صرف آقا عبدالکریم می باشد و احدی را در آن حقی و بهره ای باقی نیست و سرجوبه خارج باغ هم جزو مصالحه و ملک طلق آقا عبدالکریم است و نیز آقای رئیس تلگراف ملتزم می باشد که هر گاه در این مصالحه فسادی پیدا شود از عهده آن برآید .
تحریرا فی 24 شهر ربیع الاول پارس ئیل سنه 1345
24 ربیع الاول 1345(برابر 9 مهر 1305)
حضرت آقای میرزا محمود خان(اهل شهر قم) ریاست جلیله تلگرافخانه نراق اقرار و اعتراف به صحت مراتب هامش ورقه نمودند .  میرزا نصرالله قطب ( نصرالله قطبی فرزند زین العابدین) بتاریخ 1345 قمری

اعتراف آقای میرزا محمودخان ریاست محترم تلگرافخانه مورد گواهی است
امضاء فروغی نراقی(احتمالا حاج ملا غلامرضا فروغی فرزند ملا محمد تقی )

سایت سلحشوران شهر نراق از استاد حاج سید مجتبی غفاری بابت بازخوانی قباله فروش یکدرب باغ مُشَجّر توسط شکراله فرزند ابوالقاسم نراقی به میرزا محمودخان قمی رئیس اداره تلگرافخانه نراق و خرید مِلک توسط عبدالکریم احمدی در 95 سال قبل سپاسگزار می باشد .

محمدرضا علی آقایی جوان پاکسرشت نراقی و موفق در فضای مجازی و اجتماع

 اساس خلقت جهان زیبایی است. هنرمند  تنها با دیدن تصاویر زیبای طبیعت اطراف خود می‌تواند اثر هنری خلق کند . اگر او تصویری از خلقت در ذهن نداشته باشد، نخواهد توانست اثری را خلق کند. در واقع تماشای آثار زیبای خداوند است که انسان را به خلق زیبایی ترغیب می‌کند. او مسحور زیبایی‌های اطرافش می‌شود و تصمیم می‌گیرد سهمی در انتشار زیبایی داشته باشد .

 اینک یکی از زیبا پسندان جامعه را معرفی می کنیم :

آقای محمد رضا علی آقائی تاریخ  14 فروردین 1361 در شهر تهران متولد گردید . پدرش نوروز علی آقائی فرزند علی اکبر و مادرش خانم علی آقائی فرزند محمد از خانواده اصیل و ریشه دار قدیمی شهر نراق می باشند .

 

محمد رضا علی آقائی در مهر 1367  در دبستان پایگاه هفتم شکاری ترابری شهید عباس دوران شیراز تحصیل را  در دوران جنگ تحمیلی  آغاز کرد و در سال 1375 در مدرسه میثم در شهرک توحید نیروی هوایی ارتش در تهران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را با موفقیت به پایان رساند .

 

از سال 1375 الی 1378  دوران دبیرستان را در هنرستان نظام مافی در سه راه شمشیری تهران ادامه داد . تاریخ 9 مرداد 1388 با سرکار خانم راضیه علی آقائی ازدواج نمود و خداوند قادر تاریخ 25 مهر 1394 این زوج خوشوقت را صاحب فرزندی به نام امیرحسین علی آقایی کرد .

ایشان در مرداد 1389 برابر شعبان 1431 در سفر معنوی حج عمره حضور داشت و در جوانی خاطرات خوبی برایش یادگار ماند.  پدر ایشان نوروز علی آقایی یکی از چهره های مشهور دفاع مقدس است که در نیروی هوایی ارتش فعالیت های موثر داشت .

پرواز شماره 707 کیش ایر ساعت 9 صبح روز سه‌شنبه 28 شهریور 1374 از فرودگاه مهرآباد در تهران به مقصد جزیره کیش با 161 مسافر و 14 خدمه به خلبانی کیومرث مفخی به پرواز در آمد . اما هواپیما در حین سفر ربوده شد و سرانجام در یک پایگاه نظامی متروکه در خاک اسرائیل فرود آمد. نوروز علی آقائی نراقی ؛ افسر مهندس پرواز نیروی هوائی جمهوری اسلامی ایران پس از پیاده شدن از هواپیما به همراه عده ای از مسافران متدین در قلب اسرائیل با شکوه تمام به نماز ایستادند و علی آقایی در صف اول به اقامه نماز پرداخت. رسانه های خبری جهان این نماز خواندن حماسی را تاریخی خوانده و عنوان کردند ایرانی ها به جای اضطراب و ناراحتی با قلبی مطمئن نمازشان را در پایگاه اسرائیل به جای آوردند . تلویزیون ایران نیز تا ساعت ها اقامه نماز نوروز علی آقایی و ایرانیان دیگر را به تصویر کشید.

لازم به ذکر است محمد رضا فرزند ارزشمند ایشان به علت سابقه طولانی پدر در دفاع مقدس از خدمت سربازی معاف گردید . حاج محمدرضا علاوه بر کسب روزی حلال اوقات فراغت و تعطیلات به شهر نراق مسافرت نموده و در امر کشاورزی و برداشت محصول به پدرش مساعدت می کند .

 یادشده مدیر یکی از بزرگترین کانال های فضای مجازی نراق به نام نراق شهر من با 2200 کاربر می باشد . این کانال نقش تعیین کننده ای در به روز بودن و ارتقاء سطح آگاهی مردم دارد ومتنوع ترین اخبار و اطلاعات بومی و محلی که مورد توجه مردم نراق و منطقه است را منعکس می نماید .

 

همچنین نامبرده در عکاسی و ساخت کلیپ چیره دست می باشد و در مراسم های مختلف و دارای اهمیت برای پوشش گزارش از وی دعوت به عمل می آورند .  

برای ایشان آرزوی موفقیت روزافزون داریم .

بازخوانی عقدنامه ملا محمدعلی فروغی فرزند ملا ابوالقاسم نراقی ابن ملا عبدالکریم و منوره سلطان فرزند حاج ابوتراب ابن علی اکبر به خط ملا ابوالقاسم نراقی شاعر فکاهی سرا در 133 سال قبل - سند شماره 289

هوالمولف بین القلوب
بسم الله الرحمن الرحیم
الحَمدُ للهِ الَّذِی أَحَلَّ النِّکاحَ بفضله وَ حَرَّمَ الزِّناء وَ السِّفاحَ بعدله والصلاه والسلام علی اشرف الانبیاء نبینا محمد صل الله علیه و آله اجمعین وَ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی أَعْدائِهِمْ و مخالفیهم من الآن الی یوم الدین.
اما بعد
گلگونه رخسار زیبا عروسان الفاظ شیرین و غازه غدار رعنا شاهدان معانی دلنشین سزاوار حمد و سپاس یگانه ی روح ایست جل شانه که بر یکتائی ذاتش مبارکه قل هواله احد شاهدیست ماهر بر غنا و بی نیازی هستی وجودش کریمه لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ گواهی است ظاهر و بفرمان واجب الاذعان فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ رباع و به حکم مطاع عالم مطیع  النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی رشته عقد مناکحت و مزاوجت دائمیه محکم و مستحکم گردید و به وصلت انجامید فیمابین الشباب العاقل البالغ الرشید و هو

عالیحضرت ستوده آیت آقا محمدعلی خلف ارجمند جناب محامد آداب آخوند ملا ابوالقاسم‌ نراقی و علیا جاه خدارت دستگاه عاقله بالغه باکره رشیده مختاره هی المسماه منوره سلطان بنت جناب عزت و سعادت انتساب آقا میرزا ابوتراب ابن حاجی علی اکبر نراقی بصداق المبین و مهر المشخص المعین مبلغ دویست و پنج تومان رایج خزانه مبارکه ناصرالدین شاه از قرار ده عدد یکتومان رواج متعارف و کلا بر ذمه خود ناکح مرقوم به سوای خانه به تنهائی که همان خانه به تنهائی موهوبی والدین ناکح میباشد بموجب تفصیل ذیل‌.
کلام اله مجید ربانی یکجلد 2 تومان.
نقد مافی الذمه از قرار فوق 10 تومان.
طلا حمراء غیر مسکوک چهار مثقال مثقال صرفی 10 تومان .
رخوت ملبوس حریر و غیره دو دسته 20 تومان.
مسینه آلات چهارمن به وزن شاه 12 تومان .
ماده گاو سلیمه الاعضاء‌یکراس 5 تومان .
گوسفند من جنسین پنج راس  5 تومان.
فرش اطاق دسته 25  تومان .
رختخواب قلمکار یکدسته 6 تومان .
قیمت آب و املاک  40 تومان.

مرحوم محمد علی فروغی

خانه مشخص معین واقعه در محله نو شهره قصبه نراق که مشهور است به خانه آخوند مُلا عبدالمبین که طرفین همان خانه به شارع عام و خاص محدود است و طرفین دیگر به خانه مرحوم‌ حاجی محمد کاظم و حاجی رمضانعلی شهره همگی و تمامی یکدانگ و نیم از جمله ششدانگ از قسمت مالکی و متصرفی جناب والد ناکح مع ممر و مدخل و مشاع و سایر ملحقات شرعیه آن بقدر الحصه موهوبی والدین ناکح بمبلغ هفتاد تومان .
مناکحه صحیحه شرعیه و معاقده صریحه ملیه دائمیه مشتمله بر صیغه عربیه و فارسیه اسلامیه من الایجاب والقبول الصادرین عن وکیلهما بعد ثبوت وکالتهما والصداق المزبوره عینا.. تصرف متی شاء ت وجهما اسلوت ودینا یودیه الیها عندالطلب لیلا او نهارا سرا او علانیه الهم الف بینهما و بارک‌عقدهما و طیب نسلهما و اخرج من صلبهما او..... صالحا ذکورا بحق محمد صل الله علبه و آله وقد وقع العقدالمبارک المیمون
 فی یوم پنجشنبه بیست و هفتم شهر ذی الحجه الحرام من شهور سنه یکهزارو سیصدو هفت هجری
پنج شنبه 27 ذی الحجه  1307
(برابر 23 مرداد 1269)

مرحومه منور سلطان فروغی

والحضار
جنابان مستطابان آقا میرزا موسی(فرزند ملاآقاجان)
و آقا محمدحسین خلف مرحوم آقا مشهدی محمد علی
و آقا محمد علی خلف مرحمتشان آقا عبدالرزاق(اولین صحیّه در منزلش راه اندازی شد)
و آقا محمد جواد خلف مرحمت شان حاجی محمد مهدی(محمدمهدی ابن عبداله)
و آقا محمد رضا و آقا محمد ابراهیم خلفان مرحوم حاجی میرزا کوچک
و آقا میرزا عبدالباقی خلف مرحمتشان آقا میرزا حسین
و آقا محمد اسماعیل و آقا محمد حسن خلفان مرحوم حاجی محمد تقی
و آقا محمد کاظم خلف مرحوم آقا محمد جعفر(محمدجعفرابن عبدالوهاب)
و خیرالحاج حاجی محمد مهدی و آقا حبیب الله ولد او

الشهود التوکیل والتعریف
آقا محمد حسین خلف الصدق آقا ابوالقاسم
آقا جعفر و آقا محمد خلف مرحمتشان خیرالحاج حاجی ملا آقاجان
ومحمد جعفر خلف الصدق آقا جمال الدین
و آقا محمد باقر خلف مرحوم آقا عبدالرزاق
و آقا محمد اسماعیل خلف مرحوم آخوند ملا میرزا جان
کلهم نراقی


اللهم ختم عاقبه الامورنا و امورهما بالخیر والسعاده به حرمت محمد صل الله علیه و آله وکان تحریر ذالک فی یوم الخمسین بیست و هفتم شهر ذی الحجه الحرام من شهور سنه ۱۳۰۷ مطابق .... ئیل یکهزارو سیصد و هفت
پنج شنبه 27 ذی الحجه 1307(برابر 23 مرداد 1269)

صح مارقم فیه و صدر القبول عن ‌وکالت عنه .
مهر ابوالقاسم(ملا ابوالقاسم نراقی فرزند ملا عبدالکریم).

قد صدر الایجاب عن وکالت عنها و عن ابیها وحره الخاطی ۱۳۰۷.
مهر الراجی علی اکبر بن محمد جعفر

 از جناب مهندس محمود  فروغی پور فرزند حبیب اله از بابت ارائه تصویر عقدنامه پدربزرگش سپاسگزاریم .

 سایت سلحشوران شهر نراق از استاد حاج سید مجتبی غفاری بابت بازخوانی عقدنامه ملا محمدعلی فروغی فرزند ملا ابوالقاسم نراقی ابن ملا عبدالکریم و منوره سلطان فرزند حاج ابوتراب ابن علی اکبر به خط ملا ابوالقاسم نراقی شاعر فکاهی سرا در 133 سال قبل سپاسگزار می باشد .

غار چال نخجیرِ نراق ِ دلیجانِ استان مرکزی یکی از موهبت های الهی

 گروه ها ؛ بازنشستگان ؛ داوران ؛ مدیران ؛ گردشگران ؛ توریست های خارجی ؛ تورهای مختلف داخلی ؛ انجمن ها و خیل مردم کشور عزیز ایران طی تیر ماه ١٣٩٨ از غار نخجیر نراقِ دلیجان بازدید نموده و لحظه های شادی آفرین و خاطره انگیز را در دفترچه خاطراتشان به ثبت رساندند . 

سند فروش سَرَچه آب توسط بهاجرخاتون بنت جعفر نراقی همسر اسماعیل مکاری نراقی به محمدرضا بیابانی فرزند غلامرضا ابن حسن ابن ابراهیم نراقی در 88 سال قبل - سند شماره 288

و بعد باعث بر تحریر این کلمات شرعیه الدلالات آنکه با تحقق کافه شرایط حضور یافت هی المسماه بهاجر خاتون بنت مرحوم آقا جعفر نراقی زوجه مرحوم آقا مشهدی اسماعیل مکاری نراقی و بمبایعه لازمه جازمه صحیحه شرعیه قطعیه بفروخت به عالیقدر آقا محمد رضا بیابانی ابن مرحوم آقا غلامرضا آقاحسن آقا ابراهیم نراقی همگی و تمامی مجری المیاه یک سَرَجه از جمله یکهزار و هشتصد سَرجه آب قنوات علیا و سفلای قصبه نراق واقعه در طاق دوازدهم از پنج سَرجه که در صداق او بوده بعلاوه چهار سَرجه آب سفلا که علیای آن برای بایعه باقی می ماند با کافه ملحقات و منضمات و متعلقات آن بدون استثنائی منه به ثمن مال المبابعه مبلغ شصت و سه تومان فض رواج معامله ایران ریال ده عدد یکتومان ماخوذ حین العقد باعترافها الشرعی و بایعه مرقومه پس از اخذ مال المبایعه مببع مرقوم را تاما کاملا از یَد تصرف خود اخراج نموده بدون نقصان به تصرف مشتری مرقوم داد و بر ملکیت او قرار و استقرار یافت الیوم تمامی مبیع مرقوم که عبارتست از :

یک سَرجه آب علیا و سفلا و چهار سَرجه آب سفلا حق صرف و ملک طلق مشتری مرقوم است و احدی را در آن وجها من الوجوه حقی و بهره ای باقی نمانده و صیغه مبایعه لازمه جازمه صحیحه شرعیه منتجمع به جمیع شرایط و ارکان خالی از کافه نواقص و بطلان با اسقاط جمیع خیارات متصوره و محتمله سیما خیار غبن ولو کان فاحشا و الزام بر مسماه مزبوره که چنانچه احیانا فسادی در مبیع ظاهر شود کل ام بعضا را بنفسها از عهده برآید و علاوه بر رد مال المبایعه و اجرت المثل سنوات ماضیه معادل آن مجانا به مشتری دادنی باشد عنهما کما هوالمقرر فی الشریعه المطهره جاری و واقع گردید .

و کان التحریر فی بیست و دوم محرم الحرام 1352
22 محرم 1352(برابر 27 اردیبهشت 1312)

 از جناب مهندس خدابخش بیابانی فرزند رضا از بابت ارائه تصویر سند سپاسگزاریم .

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند فروش سَرَچه آب توسط بهاجرخاتون بنت جعفر نراقی همسر اسماعیل مکاری نراقی به محمدرضا بیابانی فرزند غلامرضا ابن حسن ابن ابراهیم نراقی در 88 سال قبل سپاسگزار می باشد .

آشنایی با واژه هِنِبُو در شهر تاریخی نراق

هنبو(henebuo) یک واژه راجی نراقی است که از سالیان دور در شهر تاریخی نراق رایج بوده و بر خلاف واژه هایی که منسوخ شده اند این واژه هنوز در بین مردم شهر نراق خصوصا نسل جوان امروزی از ارزش واهمیت خاصی بر خوردار می باشد.

هِنِبُو به معنی خبر ، اطلاع ، بی خبر بودن یا خبر نداشتن می باشد .در قدیم اکثر خانه های نراق به صورت قلعه بود بدین صورت که چند خانوار در این قلعه ها زندگی می کردند وهمیشه از حضور و حال یکدیگر اطلاع داشتند. اگر فردی یا خانواده بدون اطلاع همسایگان به سفر یا مسافرتی می رفتند و در خانه نبودند شاید در روز مشخص نبود ولی در شب خاموش بودن چراغ خانه گواه بر این بود که اینها در خانه نیستند و اگر عدم حضور آنها طول می کشید و یکی دو روز یا بیشتر می شد همسایگان از نبودن آنها آگاه می شدند و می گفتند: چند روزی است که از فلانی هنبویی نیست .

یعنی کسی از او خبر ندارد و بعدا که همسایه از مسافرت می آمد به او می گفتند: خُوب بی هنبو برای خودت به گردش یا مسافرت می روید.
این واژه به این صورت تعبیر می شد که بی هنبویی عدم حضور شخص یا اشخاص را در خانه اثبات می نمود یعنی خبری از فلانی نیست و یا هنبویی از او نمی باشد.
در قدیم مانند امروز تلفن وجود نداشت وهمسایه ها با توجه به اینکه نزدیک به هم زندگی می کردند ، زمانی که کار داشتند یکدیگر را صدا می زدند خواه مرد بود یا زن ، اگر طرف مقابل جواب می داد که هیچ واگر جواب نمی داد دلیل بر این بود که در خانه حضور ندارد واین عدم حضور را به بی هنبویی تعبیر می کردند یعنی از او خبری نیست.

در حال حاضر هم این واژه در شهر نراق منسوخ نشده بلکه احیاتر هم شده است.شاید برای اکثر شما این قضییه اتفاق افتاده باشد که بعضی اوقات به شخصی نیاز پیدا می کنید ولی هر چه می گردید فرد مورد نظر را پیدا نمی کنید در صورتی که فرد در محل حضور دارد ولی مشخص نیست او کجاست. در اینجاست که پیش خود می گویید : آخه کجا رفته که هیچ هنبویی(خبری) از او نیست؟ وموارد مشابه دیگر.
در کل، در شهر نراق عدم حضور فرد یا افراد را در خانه، مغازه و... وعدم دسترسی به او را در مواقع ضروری دلیل بر بی هنبویی (بی خبری) او می دانند.

سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ؛ نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ نراق  جناب آقای مرتضی  علی آقایی بابت کنکاش از واژه هِنِبو قدردانی می نماید .

فروش دو باب دکان دباغی و پاره دوزی توسط حبیب الله ترابی فرزند استاد محمد نراقی به برادرش شکراله ترابی 63 سال قبل در نراق - سند شماره 287

فروشنده آقای حبیب الله ترابی دارنده شناسنامه شماره ۱۰۴۷ صادره نراق خریدار آقای شکرالله ترابی به شناسنامه شماره ۱۳۴۶ صادره نراق فرزندان مرحوم استاد محمد ترابی نراقی مورد معامله همگی و تمامی کافه حقوقاتیکه نسبت به دو باب دکان یکی دباغی که واقع است غرب دروازه و مزارستان نراق محدود و مشخصه آن ؛ شمالا به دکان مخروبه روح الله عابدینی ؛ شرقا به مسجد خرابه ؛ جنوبا به نهر آب عمومی ؛ غربا به راهرو دکاکین و باغ کاروانسرای محمد ایزدی و یکی دیگر آن واقع است در جنب خانه آقا سیدحسین میرسلطانی که حدّ شرقی و جنوبی دکان به خانه مزبور است و حدود غربی و شمالی آن بکوچه شارع عام است با کافه ملحقات و منضمات شرعیه و عرفیه بطوریکه حسب الارث از تَرَکه مرحوم ابوی خود استاد محمد مذکور و مرحوم روح اله اخوی متعاملین اختصاص شرعی به فروشنده یافته بود بدون استثناء شیئی که وجها من الوجوه حقی و بهره ای از دو باب دکان مخصوصا دکان پاره دوزی که دارای دو درب می باشد و از سمت شمالی و غربی مفتوح می شود و مشتمل بر سه قسمت می باشد از باغ یک حقی برای فروشنده باقی نیست سهمیه خود را واگذار نمود بمبلغ سه هزار و هفتصد و پنجاه ریال وجه نقد رایج ایران که عبارتست از سیصد و هفتاد و پنج تومان است نقدا تاما تماما از طرف اخوی خود آقا شکرالله ترابی اخذ و دریافت نمود و به وصول آن اقرار و اعتراف شرعی کرد سپس مورد معامله را از یَد خود تخلیه نموده به تصرف خریدار واگذار نمود و او نیز اقرار به تصرف مورد معامله کرد و صیغه شرعی بینهما جاری شد اسقاط کافه خیارات خصوصا خیار غبن از طرفین شد فلهذا کافه حقوقی که فروشنده نسبت به دو باب دکان ها بطوریکه فوقا نوشته شده اختصاص شرعی یافت به خریدار و از برای فروشنده هیچگونه حقی و بهره ای باقی نیست و در ضمن عقد بر فروشنده الزام شرعی شد چنانچه در معامله مزبور فسادی کشف شود حقا او غیر حقا به هر نحوی بوده باشد از عهده خسارات وارده و غرامات شرعیه خریدار برآید و نیز این قباله موقتا نوشته شده پس از جریان ثبتی و درخواست سند مالکیت این قباله را تبدیل به قباله رسمی نموده به خریدار مسترد دارد هزینه به عهده طرفین است

وقوعا فی تاریخ ۱۳۳۵/۱/۲۱

اقرار و اعتراف نمود گواهی است
امضاء عباس جعفری(فرزند شیخ صادق)

اقرار به مراتب نمود
امضاء حسین غفاری نراقی(فرزند عبدالباقی)

اقرار نمود
امضاء طبیب زاده(ابراهیم طبیب زاده فرزند عبدالباقی)

اعترف بما رقم فیه
امضاء احمد فروغی(فرزند ملا غلامرضا)

وقع بما رقم فیه
الاحقر احمد قطبی نراقی(فرزند نصراله)

مبلغ سه هزار و هفتصد و پنجاه ریال توسط آقا شکرالله ترابی بابت فروش دو باب دکان واصل و عاید حبیب الله مذکور شد و اقرار و اعتراف به اخذ و دریافت آن نمود بتاریخ ۱۳۳۵/۱/۲۱

 از جناب آقای فرزاد ترابی فرزند فضل الله از بابت ارائه تصویر سند خرید دکاکین قدردانی می شود .

 سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی فروش دو باب دکان دباغی و پاره دوزی توسط حبیب الله ترابی فرزند استاد محمد نراقی به برادرش شکراله ترابی 63 سال قبل در نراق سپاسگزار می باشد .

سفرنامه عاشقی سلحشوران شهر نراق - 32

ما را در سر سودای عاشقی است

                                                  و دفاع همچنان باقیست

                                                                                         و تا انتها ایستاده ایم.....