سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

روی پاکت : نراق – خدمت و مرحمت حضرت آقای معاون التجار(میرزا فضل الله نراقی فرزند محمدجواد)روحی فدا بگذرد

سواد تلگراف وزارت جلیله داخله
وجه حواله جواب نمره 34

حکومت جلیله قم رعایای راونج از تعدیّات مامورین حکومت و مالیه محلات(شهرستان محلات) اظهار شکایت و تقاضا کرده اند که راونج کما فی السابق جزء حکومت قم باشد .
مقرر فرمودند آنجا را جزء حکومت قم دانسته و از تعدیّات محفوظ و رعایا را آسوده دارید .


وزارت داخله
نمره تلگراف 1095

تاریخ 5 شعبان 1334 (برابر 17 خرداد 1295)


توضیحات سلحشوران شهر نراق

در حال حاضر روستای راونج در دهستان دودهک از توابع شهرستان دلیجان در استان مرکزی واقع است و قریب 570 نفر جمعیت دارد .

****

قربانت شوم
شرح حالات از قراریست که توسط پسر عباس شکاری برای یوم قبل عرض شد ؛ حالا هم برای استحضار خاطر مبارک سواد تلگراف وزارت جلیله داخله را ... ارسال و تقدیم داشت .

باقی قربانت حسین نراقی

شعبان 1334(برابر خرداد 1295)


زحمت بازخوانی دو فقره سند نمایش شده متعلق به بیش از یک قرن قبل توسط حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود اهل شهر نراق صورت پذیرفت که از ایشان قدردانی می شود .

۰ نظر ۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۳۳
سلحشوران شهر نراق
کهن شهر تاریخی نراق بخشی از شهرستان دلیجان با جاذبه گردشگری،آثار و اماکن تاریخی، زیارتی وسیاحتی و داشتن گنجینه گران بهای " غار معروف چالنخجیر" با قدمت بیش از70 میلیون سال ، رتبه شایسته ی گردشگری را به خود اختصاص و به عنوان نگین استان مرکزی مطرح است.



شهری که مهد دانشمندانی چون علامه فاضلین نراقی و 100 تن از مشاهیر و چهره های علمی گمنامی است که تحقیق در مورد شناخت آنها روز به روز بر عزت و عظمت شهر می افزاید که این باعث افتخار و سر بلندی مردم فهیم و ولایت مدار نراق می باشد. نراق شهری که بهترین جوانان خود را برای مجد و عظمت اسلام و میهن فدا کرد و به تعداد 80 شهید تقدیم انقلاب نموده است.
در حال حاضر هم جوانان غیور این سرزمین آماده هر نوع جانفشانی در راه اسلام و انقلاب هستند.

http://shortevent.com/wp-content/uploads/2014/10/chalnakhjir-2606-mm-300x160.jpg
شهر نراق علیرغم اینکه از جاذبه گردشگری خاصی برخوردار است ولی در حال حاضر خلاء صنایع دستی که قبلا در آن وجود داشت به وضوح احساس می شود.شهری که زمانی به علت داشتن صنایع دستی مختلف نسبت به شهرها و روستاهای اطراف خود از امتیازات بیشتری برخوردار بود ودر حال حاضر احیای این سنت ها به بوته فراموشی سپرده شده که لازم است به برخی از آنها به اختصار اشاره گردد :

1- قالی بافی

شهر نراق زمانی رتبه اول را در فن قالی بافى در منطقه دارا بود و اکثر زنان و دختران در این کار به تمام معنی استاد بودند و قریب به اتفاق فرش های دست بافت کاشان با بهترین کیفیت در این شهر بافته می شد. خاندان سید ماشاالله جوادی بهترین نوع فرش ابریشم را با نقش های گوناگون در نراق می بافتند.


چله دانی هم زیر مجموعه ای از قالب بافی است . چله دانی دو قسمت است : یکی روی سیخ که اغلب در منزل چله دان یا فضایی خلوت انجام می گرفت و دیگری روی دار قالی و در منازلی که قالی بافته می شد.

از چله دان های غیر بومی که در نراق فعالیت موثر داشتند افراد ماهری مشغول بکار بودند از قبیل : مرحوم خدابخش رحیمی اهل باریکرسف ؛ مرحوم محمود مهجوری ؛ سید حسین ... و اکبر سبزه ای اهل خاوه اردهال که جملگی در امور قالی بافی مرحوم حاج سید محمود غفاری فعالیت داشتند .



عده ای از چله دان های نراق که کار چله روی سیخ یا دارکِشی قالی و پایین کشیدن آن را به عهده داشتند عبارتند از :

مرحوم حاج اسماعیل عباسی فرزند ملا حیدر
حاج سلطانعلی عباسی فرزند اسماعیل
مرحوم حاج رضا رضایی فرزند نظربن حسنعلی
مرحوم حاج مصطفی قجری فرزند محمد بن حسنعلی
حاج مصطفی رزاقی فرزند حسن
حاج شعبانعلی حسینی فرزند رضا
مرحوم حاج حسین قجری فرزند محمدتقی مشهور به حسین نایب
مرحوم حاج یوسف محمودی فرزند حسین
مرحوم یوسف ایزدی فرزند اسدالله
حاج احمد رضایی فرزند رضا ابن نظر
علی رضایی فرزند رضا ابن نظر
محمد قجری فرزند مصطفی
ذوالفقار قجری فرزند مصطفی
رضا رزاقی فرزند مصطفی
محمد(اکبر)رزاقی فرزند مصطفی
علی رزاقی فرزند مصطفی


مرحوم حاج سید محمود غفاری فرزند سید جعفر از نمونه انسان های مومنی بود که دارهای قالی زیادی در منازل داشت و زنان نراقی نهایتا قالی های بافته شده را تحویل ایشان می دادند . در واقع نوعی اشتغال زایی خانگی مهیا بود .
با ورود فرش ماشینی به بازار نقش این بازار کمرنگ شد و در حال حاضر زنان کمتری به این کار مشغول هستند .


زنان و دختران نراقی نقش موثر در کار قالی بافی داشتند وحتی زنان دامدارهم علاوه بر فعالیت در کار تولید لبنیات هم در زمان فراغت به این کار می پرداختند . بیشتر دختران نراق که در زمان های خیلی قدیم که مدرسه وجود نداشت و از نعمت سواد محروم بودند به این کار علاقه فراوان داشتند که همین علاقه باعث می شد که یک دختر خانه در سن حدود 10سالگی یک استاد کار ماهر می شد .


بعضی دختران هم به علت نداشتن امکانات مادی مجبور بودند در منازل اقوام و همسایه ها شاگردی کنند تا از حقوق محدود بهرمند شوند .
یکی از کارهای حساس ولی بسیار جالب قالی بافی کار نقشه گفتن بود که در شروع بافتن هر رَچ جدید باید اقدام می شد .
در قالی بافی برای آنکه اشتباه نشود با خامه با رنگ های مختلف می بافتند که این کار با اطلاع استاد کار از روی نقشه خوانده می شد و توسط شاگرد انجام می گرفت .


در نقشه خوانی استاد رًَچ ها را بلند می خواند و شاگرد جواب می داد : زدم . یعنی اقدام شد . مثلا استاد می گفت : از کنار ؛ گلی جاش ؛ آبی جاش ؛ روش کور ؛ دُمِش پَس . این کلمات رمزی بود که استاد و شاگرد می دانست .
نوعی فرشی که در نراق بافته می شد فرش کاشان بود که بعد از اتمام مبلغی به بافنده به عنوان دستمزد داده می شد. وسایل کار از کسی دیگر بود و بافنده با صاحب کار توافق می کرد که مبلغ معینی بابت بافتن فرش بگیرد. بعضی ها هم شخصا به این کار اقدام می کردند که در این صورت خود مالک قالی بودند و به فروش می رساندند.


  از مردانی که در این رابطه فعال بودند و کارگاه قالی بافی و دار داشتند می توان به مرحومین : حاج سید محمود غفاری، حاج اسماعیل عباسی ؛ حاج شیخ عباس جعفری ؛ حاج عباس اکبری ؛ حاج حسین پریشانی، حاج رضا آعلی و حاج سید احمد میرسلطانی اشاره کرد که مواد اولیه را در اختیار بافنده می گذاشتند و بافنده هم در قبال دستمزد قالی می بافت . از نظر فراوانی کارگاه نیز حاج سید محمود غفاری رتبه اول را در نراق داشته است .


زمان بافتن یک قالی 12متری به تعداد بافنده بستگی داشت و3 بافنده ماهر می توانستند در مدت 6 ماه حد اقل یک تخته فرش ببافند. در طول این مدت می بایست فرش حد اقل 3 بار از دار پایین کشیده شود و این کار صرفا توسط چله دان صورت می گرفت و در مرحله نهایی و پایان کار فرش توسط بافنده از دار جدا می شد و بعد دوباره چله دان ها دار قالی را برای بافت بعدی چله کشی می کرد .



2- پینه دوزی (گیوه دوزی)

گیوه نوعی پاپوش ویژه مردان شهر نراق بود و از جمله صنایع دستی محسوب می شد . تخت گیوه اغلب از لاستیک غیر استفاده ماشین استفاده می گردید خصوصا لاستیک هایی که آج بیشتر داشت .

گیوه دوزی مهمترین صنایع دستی نراق بود که مغازه چند نفر از آنان به مرور به کفاشی و صرفا فروش کفش تبدیل گردید .

عده ای از پینه دوزان شهر نراق عبارتند از :

مرحوم علی طالبی فرزند کریم
مرحوم محمد طالبی فرزند کریم
مرحوم سلطانعلی طالبی فرزند علی
مرحوم غلامعلی طالبی فرزند علی
مرحوم عباس طالبی فرزند علی
مرحوم حاج حسینعلی هدایتی فرزند محمد
مرحوم غلام محمد عباسی فرزند ماشاالله
مرحوم سید علی میرکریمی فرزند سیدعباس
مرحوم سید محمد میرکریمی فرزند سیدعباس
علی اکبر پورصادقی فرزند محمد
سلطانعلی پنبه زن فرزند خداداد
یوسف طالبی فرزند محمد

علی هدایتی فرزند محمد


3- مسگری (سفید گری)

در قدیم بیشتر نراقی ها از ظروف مسی مانند: کتری، کاسه، کمجدان و استفاده می کردند که می بایست سالی یک بار سفید کاری (سفید گری) می شد.

 
یا برای بازسازی ظروف نیاز به لحیم کاری بود . هم اکنون در شهر تاریخی نراق آقای میثم نصرالهی در این حرفه فعالیت شایسته ای دارد .



از پیشکسوتان نراقی این صنعت عبارتند از :

مرحوم حاج رضا آعلی فرزند اسماعیل
مرحوم سید مصطفی باقری فرزند سید علی
مرحوم حاج رضا کریمی فرزند علی اکبر مشهور به رضاعلی
مرحوم امرالله ایزدی فرزند عبدالله
مرحوم حبیب الله حبیبی فرزند ... و پسران
مرحوم غلامرضاقاسمی (ابوالقاسمی)فرزند...
حاج قاسم اصفهانی فرزند عباس
سید علی کریمی فرزند سید محمود
میثم نصرالهی فرزند محسن



4- آهنگری

آهنگری از قدیمی‌ترین هنرهای فلزکاری است و منشاء آن به زمان‌های بسیار دور باز می‌گردد. در این فرایند نیروهای بزرگی به کار گرفته می‌شود و لوازم کار اغلب بسیار سنگین هستند .


آهنگران شهر نراق ابزار آلاتی مانند: داس، تبر، کلنگ ؛ نعل و ... تولید می کردند و در حرفه نعلبندی الاغ و قاطر و اسب هم مهارت کامل داشتند که به مرور زمان این حرفه کمرنگ و تعطیل شد .

پیشکسوتان این حرفه در نراق عباراتند از :

مرحوم سید باقر میرسلطانی فرزند سید جعفر
مرحوم سید غضنفر میرسلطانی فرزند فرزند سید باقر بن سید جعفر
مرحوم سید ابوالفضل میرسلطانی فرزند سید باقر بن سید جعفر
سید جعفر میرسلطانی فرزند سید محمود
مرحوم سیف الله شفیعی فرزندعلی
مرحوم مصیب شفیعی فرزند علی


البته در نیم قرن گذشته جوشکارانی فراتر از گذشته فعالیت نوگرایانه داشتند و اغلب با طراحی های ویژه به ساخت درب و پنجره ی آهنی منازل و ادارات هنرنمایی خود را به منصه ظهور رساندند.


حاج سلطانعلی نوروزی فرزند علی بن غلامرضا بن حسن نوروز از موفق ترین و حرفه ای ترین جوشکاران نراق هست که شاگردانی را در این حرفه فعال نمود .

اسامی جوشکاران گذشته تا کنون شهر نراق عبارتند از :

مرحوم غلامرضا یوسفی فرزند علی
حاج مصطفی رزاقی فرزند حسن
حاج محمود ایزدی فرزند حسین
قاسم قجری فرزند علی
شکرالله آقاصادقی فرزند علی محمد
ناصر خسروی فرزند غلامرضا
محمد(اکبر) رزاقی فرزند مصطفی
روح الله رزاقی فرزند مصطفی
علی رزاقی فرزند مصطفی
صادق ایزدی فرزند محمود
محمدتقی ایزدی فرزندمحمود

علیرضا سرطاقی فرزند...
حسین جعفری فرزند علی



5- قَدک بافی

در این رسته کارگاه های رنگرزی قَدک در نراق فعالیت برقرار بود که مرحوم استاد روح الله روحی ومرحوم استاد رحمت اله رحمانی در این شغل اشتغال داشتند .



از صنایع دستی قدک بافی در موقع آیین نخل گردانی نراقی زیبایی خاصی به مراسم می بخشد . عده ای قلیلی از مردان و جوانان به سُنت پیشینیان قدک ها را به شانه و کمر بسته و یا علی گویان پایه های سنگین نخل ها را بر دوش می کِشند .

  بعضی از مومنین مانند مهدی قجری ؛ موسی عابدینی ؛سید ابوالفضل جوادی ؛ سید ابوالفضل میرسلطانی ؛ علیرضا اسماعیلی ؛ علی قجری ؛ احمد جعفری ؛ محمد فروغی و علی کاظمی و چند نفر دیگر قدک های به یادگار مانده از نسل های پیشین را به طرز قشنگی به کمر می بندند. جنس آن از نخ پنبه تولید می شد و با پارچه آن برای دوخت چادر زنان و بعضا پیراهن مردان و فرزند استفاده می کردند .

  
برخی مواقع هم به صورت چادرشب چهارگوش برای کشیدن روی کرسی مورد استفاده قرار می گرفت. مرحومه عصمت جوادی فرزند رضا و همسر مرحوم سید جواد جوادی استاد کار قدک بافی بودند . یکی دیگر از زنان مهربان قَدَک باف مرحومه کوکب احمدی همسر احمد احمدی بود که اصالتا اهل روستای سینقان بود که سال ها با فرزندش حاج سلطانعلی و خانواده در نراق ساکن بودند .

6- مو ریسی

مو هم مانند پَشم از بدن بُز چیده می شد. از محصولات مویی مانند : جَبال ، خورجین الاغ ، گلیم مویی، طناب ؛ محکم کردن ابزار کشاورزی ؛ توبره (کوله پشتی) در نراق به مقدار زیاد مورد استفاده بود. تنها وسیله مویی که مردم نراق خودشان تولید می کردند رَسَن یا طناب مویی بود که موی آن را با پِلو می ریشتند و تبدیل به نخ می شد و از نخ آن طناب و بَند توبره می ساختند .

موی بُز در گرم نگهداشتن فرد مؤثر و همچنین موی بُز دافع حشرات گزنده و دوام پارچه است . ابتدا موی بز با ظرافتی خاص ریسیده می‌شود و بعد از چله‌کشی پارچه مورد استفاده قرار می گیرد .


مو ریسی در شهر نراق زیر مجموعه گروه نساجی سنتی قرار داشت . مو ریسی ظاهرا در بین عشایر به مو تابی مشهور است و از موی بُز برای استفاده برای چادر صحرایی استفاده می نمودند زیرا هنگام هوای گرم بافته های چادر حالت انبساط پیدا کرده و باعث خنکی هوای داخل چادر می شد. در هنگام بارندگی با رسیدن آب به بافت های سیاه چادر منقبض شده و مانع از ورود آب به داخل چادر می گرید.



7- حلوا پزی


در اذهان قاطبه مردم شهر نراق که دهن به دهن انتقال یافته مرحوم استاد ماشاءالله عضایی(اوضایی) فرزند استاد حسین (1277 – تاریخ فوت – 17 مهر 1347) مشهورترین حلوا ساز در نراق بود که مغازه اش در وسط بازار شمس السلطنه قرار داشت .

   
مرحوم ماشاءالله عضایی فرزند حسین - مرحوم حاج حسن قاسمی نراقی فرزند عبدالکریم

همچنین در این حرفه مرحوم حاج ابراهیم آعلی فرزند رضا و مرحوم حاج حسن قاسمی نراقی فرزند عبدالرحیم تخصص داشتند و بعد از آنها کارگاه حلواسازى در نراق تعطیل و دیگر کسی رنگ حلوای نراق و گنجد خوشمزه آن را ندید .

8- چینی بند زنی


در قدیم ظروف شکسته چینی مانند :کاسه، قوری، بشقاب قابل بازسازی بودند.این کار توسط کسانی انجام می شد که خبره بودند و با بستن نوارهای حلبی نازک مانند حلبی قوطی سوهان به طرز ماهرانه ای ظروف شکسته چینی آلات را بازسازی می کردند.

http://www.beytoote.com/images/stories/economic/en1451.jpg
از خبرگان این کار در شهر نراق می توان به مرحوم بهارعلی مدّاحی فرزند درویش شِکَرعلی بن اسماعیل و مرحوم علی کرباسی فرزند علی اکبر اشاره کرد .


9- پنبه زنی(حلاّجی – ندّافی)

پنبه زن های شهر نراق با دستگاه کَمانِ زن خود و با سبک و آهنگ دلنشین شبیه به تار با دقت و حوصله پنبه را از زواید و پنبه دانه بیرون می آوردند .


آنها سپس پنبه پالایش شده و تمیز را داخل لحاف و دُوشک(توشک) می گذاشتند و پارچه را می دوختند .


10- لَحاف و دوشَک دوزی

لَحاف و دوشک دوزی هم از حرفه دستی نراقی ها بود و جزء صنایع دستی محسوب می شد . تقریبا همان حلاّج ها در ادامه کارشان به حرفه لحاف دوزی مبادرت می ورزیدند .


از پیشکسوتان این حرفه می توان به مرحومین علیرضا و غلامعلی رمضانی فرزندان محمد تقی و همچنین مرحوم بشیر شفیعی فرزند علی اشاره کرد . رمضانی ها نزد استادی به نام حسن کارآموزی نموده اند که به او عمو حسن خطاب می کردند .



11- پالان دوزی

حرفه ای منحصر به فرد بود که به سبک خاصی تولید می شد و کار همه کس نبود.در نراق مرحوم استاد باقر همدانی فرزند ... به این کار اشتغال داشت و بعد از آن هم مرحوم مصیب حمامی فرزند حسن ادامه داد و به تعطیلی انجامید .



پالان چیزی شبیه به زین است که روی کمر ستور قرار داده می‌شود. پالان از جنس پارچه و گونی ساخته می‌شود و داخل آن را با کاه پر می‌کنند . پس از نهادن پالان بر پشت ستور، گاله را روی آن می‌آویزند، وجود پالان سبب می‌شود که هم صاحب ستور بتواند روی حیوان بنشیند و هم گاله بر آن استوار بماند و با تعادل و توازن از دو طرف آویخته گردد . پالان را جُل و پشم‌آکند هم گفته‌اند .

12- تنور مالی و ساخت آن
تنور استوانه ای شکل گِلی است که در شهر نراق برای پخت نان از آن استفاده می کنند .
ساخت تنور توسط مرحوم یوسف نبی زاده فرزند نبی و محمد نبی زاده فرزند نبی به سبک خاص تولید می شد .

استاد کاران این حرفه برای ساخت تنور از خاک رُس ، کاه و موی بُز استفاده می کردند که این نوع فعالیت به تعطیلی انجامیده است .


13- مُنبت کاری

مُنبت کاری تنها حرفه ی فعالی است که توسط عده ای از نراقی ها از جمله آقایان : علی(میرزاعلی) قجری فرزند غلامعلی ؛ رمضان طحانی فرزند حسن ؛ مجید قجری فرزند ذوالفقار ؛علیرضا(ماشاءالله) باقری فرزند حسن ؛ حسین کمره ای فرزند علی(میرزاعلی) و ... فعالیت دارد .
نخل های عاشورایی و منبرهای مسجد جامع و مسجد امام حسن(ع) و سر درب مسجد جامع و درب ورودی زورخانه باستانی علی بن ابیطالب(ع) شهر نراق توسط پهلوان حاج میرزاعلی قجری مشهور به دایی از چهره های فعال بسیج و رزمنده دفاع مقدس و برادرش حاج سلطانعلی ساخته یا مرمت گردیده است .

از اولین منبت کاران حرفه ای شهر نراق آقایان علی محمد رمضانی فرزند فضل اله ؛ حاج سلطانعلی قجری فرزند غلامعلی ؛ حاج میرزاعلی کمره ای فرزند فتحعلی ؛ غلام محمد قجری فرزند عباس را می توان نام برد .


14- پشم ریسی ( تولیدوفراوری پشم و نحوه تبدبل پشم به نخ و...)

پشم ریسی از مهمترین صنایع دستی شهر نراق بود . اکثر زنان و مردان نراق در بافتن جوراب و دستکش ، کلاه ؛ ژاکت کاملا مهارت داشتند. سرعت عمل عده ای از آنان به گونه ای بود که امثال حاج سید ماشاءالله جوادی می توانستند چشم بسته بافتنی کنند و از کارشان حد اکثر استفاده را ببرند.


زنان خارق العاده ای هم در این حرفه وجود داشتند که امثال حاجیه خانم آغا جوادی فرزند سید جواد و خواهرانش کوشا بودند و توانایی داشت روزی شش کیلوگرم پشم را بریسد . حتی برای بعضی از طوایف پشم ریسی موروثی بود .


مرحله اول آن پشم چینی از گوسفندان بود که این کار معمولا از اوایل تابستان در نراق شروع می شد و طرز کار به این صورت بود که گوسفند ان مورد نیاز قبل از چیدن پشم باید حتماً در رودخانه، استخر شستشو می شدند.
مرحله بعدی بعد از خشک شدن چیدن پشم از بدن گوسفند بود که توسط وسیله فلزی شبیه قیچی که به گویش محلی به آن"دو کارد"گفته می شود انجام می گیرد . پشم چیده شده از گوسفند باید فرآوری شود تا ناخالصی های آن گرفته شود و آماده برای ریشتَن گردد .


برای این کار که از گذشته مرسوم بوده پشم را "می گوریدند" تا به اصطلاح از هم باز می شد و آماده برای مرحله بعدی می گردید . در این مرحله پشم را می کشیدند تا باز شود .سپس روی زمین می گذاشتند و با کف دو دست می مالیدند تا به شکل لوله ای در آید.آنچه که ساخته می شد به آن"فتیله" می گفتند. سپس فتیله را با چرخچه مخصوصی می ریسیدند تا تبدیل به نخ گردد. نحوه کار این وسیله به این شکل بود که دارای یک میله چوبی متحرک بود که در وسط شیار مخصوصی داشت که یک نخ مخصوص شبیه نخ چله از آن عبور می دادند و به دور پره های چرخ می بستند.


با به حرکت در آوردن چرخ قدرت توسط نخ به میلچه منتقل می شد و می چرخید.سپس فتیله پشمی را به نوک میلچه قرار می دادند و در حالی که چرخ با یک دست می چرخید با دست دبگرفتیله را می کشیدند و گردش میلچه پشم را به نخ تبدبل می کرد و با یک حرکت کم و بر عکس دور چرخ چرخش میله هم بر عکس می شد و با حرکت دست نخ به دور میله می پیچید. تکرار عمل باعث می شد تا حجم معینی نخ به دور میله پچیده شود. سپس نخ تولید شده را که مانند دوک (دوشکی) به گویش محلی بود از میله در می آورند و کار به همین منوال ادامه می یافت .
مرحله بعد دو دوشکی را پهلوی هم می گذاشتند و به صورت جفت نخ می پیچیدند و گنداله درست می کردند و کار پشم ریسی خاتمه می یافت.
به عنوان مثال این کار توسط خانواده های مرحومان سید حسن و سید حسین و سید محمود میرسلطانی فرزندان سید ابراهیم و مرحومه عصمت جوادی فرزند رضا و دخترش خانم آغا جوادی فرزند سید جواد و دیگران که در این کار مهارت داشتند انجام می شد .

مرحله بعد تبدیل گنداله به کلاف بود .این کار هم با یک چرخ چوبی که بر خلاف چرخ قبلی میله نداست انجام می گرفت به نحوی که دو یا سه گنداله را پهلوی هم می گذاشتند و نخ ها را به دور آن می پیچیدند تا حجم معینی از چرخ که اشغال می شد نخ ها را بیرون آورده و به صورت کلاف در می آورند. این کار توسط برخی از خانم ها از جمله مرحومه سکینه رزاقی فرزند صفر انجام می گرفت .


لازم به توضیح است که بعد ها کارگاه ها ی مختلف که در خارج از نراق بود پشم را به صورت فتیله ای ممتد در بسته های معینی که هر بسته آن یک "بند" نام داشت بسته بندی می کردند و ریسندگان هم برای سهولت آن را به دور بازو می پیچیدند و به نخ تبدبل می کردند . در مرحله آخر کلاف های نخ را به کارگاه رنگرزی می فرستادند و به رنگ های مختلف در می آورند که مواد اولیه فرش دست بافت بود .


از جمله مردانی که در این کار فعالیت داشتند می توان به مرحومان حاج سید محمود غفاری فرزند سید جعفر ؛ حاج رضا آعلی فرزند اسماعیل ، حاج حسین پریشانی فرزند عباس ، سید احمد میرسلطانی فرزند سید محمود و غیره اشاره کرد که آنها پشم را تحویل می دادند و به صورت نخ در قبال پرداخت دستمزد تحویل می گرفتند .


البته کسانی که به مقدار کم نخ نیاز داشتند پشم را با "پِلو" تبدیل به نخ می کردند و برای بافتن نیازهای پشمی خودشان مانند دستکش، جوراب استفاده می کردند در انجام این کار اکثر مردان نراق خصوصا گوسفند داران فعال بودند و هنوز هم فعال هستند .
با روی کار آمدن کارخانه های نخ ریسی این حرفه سنتی تعطیل گردید . اگر چه امروز در شهرها بافتنی های محلی مانند جوراب، دستکش پشمی به عنوان صنایع دستی آن شهرتلقی می شود ولی در شهر نراق خلاء آن به وضوح احساس می شود .


15- سفیداب سازی(روشور)

این حرفه بیشتر توسط زنان محله دنیاران شهر نراق ساخته می شد که همسرانشان قصاب بودند . چون سفیداب از ضایعات چربی گوسفند و نخاع برخی حیوانات و مواد دیگر ساخته می شد .


 استفاده این فراورده منحصر به هنگام استحمام نیست بلکه در گذشته، به همراه سرخاب، سرمه، حنا، وسمه، زرک و غالیه یکی از ستون‌های هفت گانه بَزَک (آرایش سنّتی زنانه در ایران) بوده‌است و به سبب همین همراهی همیشگی، اصطلاح سُرخاب ـ سفیداب به فرهنگ عامّه پارسی وارد شد که اشاره به ادوات و لوازم آرایش زنانه دارد و سرخاب ـ سفیداب کردن، به معنای آرایش کردن بانوان به کار می‌رود. البتّه سفیداب در مقام یک فراورده صرفاً آرایشی و فارغ از کاربرد متداول آن یعنی پاک کنندگی، دارای تعریفی مجزّا و اندکی متفاوت نیز می‌باشد که عبارت است از گَرد سفیدی که زنان برای آرایش و سفید کردن بر پوست صورت خود می‌مالند .

سفیداب شهر نراق بیشتر توسط زنان محترمه ساخته و فروخته می شد :

مرحومه ماشال خانم میرکریمی فرزند سید عباس(همسرحسین اشرفی فرزند میرزا)

مرحومه نسترن اکبری فرزند رضا(همسر سید حسن موسوی فرزند سید حبیب الله)

مرحومه ماهرخ موسوی فرزند مومن (همسر سید حبیب الله موسوی فرزند سید نصرالله)

مرحومه عراقی اشرفی فرزند میرزا (همسر استاد باقر همدانی فرزند صادق)

مرحومه کبری بیابانگرد فرزند حسن (همسر سید محمد موسوی فرزند سید حبیب الله)

خانم مولود همدانی فرزند باقر(همسر عبدالله اشرفی فرزند ابراهیم)

خانم مهری محمودی فرزند نصرالله(همسر سیدعباس موسوی فرزند سید حبیب الله)




16- جوزغند سازی نراق


این حرفه گُل سَر سَبد صنایع دستی نراقی هاست که اکثر زنان نراق در ساخت آن کم و بیش تخصص دارند . مردم زحمتکش شهر نراق نخستین کسانی هستند که جوزغند را از میوه ای به نام اَلک ساخته و مورد استفاده خود و سطح منطقه قرار داده اند .


بر این اساس چهارشنبه 30 دی 1394 جلسه ای در سازمان میراث فرهنگی تهران پایتخت ایران برگزار شد و جوزغند شهر نراق از توابع دلیجان استان مرکزی در میراث فرهنگی ناملموس(معنوی) ایران به تایید رسید و به زودی مراحل ثبت نهایی آن قانونی و اعلام می گردد .

فرهنگ «معین» یکی از معانی تعریف‌شده برای «جوزغند» را «جوز» شفتالوی خشک‌شده و «غند»، «آگند» یا «آکند» یعنی افکندن آورده است .
لغت نامه دهخدا : جوزاغند. هلو یا شفتالوی خشک کرده که مغز گردو در میان آن آکنده باشند .

تهیه جوزغند، کار پر زحمت و با دقتی است و در گذشته به عنوان یک کالای تشریفاتی و لوکس مانند دیگر شیرینی ها استفاده نمی شد بلکه به عنوان یک وعده غذایی برای زمان هایی که امکان طبخ غذا فراهم نبود، مورد استفاده قرار می‌گرفت. به همین دلیل در گذشته هر کس که از شهر مسافرتی هر چند کوتاه داشته مقداری جوزغند همراه خود می برده است .
جوزغند معمولا با هلوی محلی (اَلگ) درست می‌شود . زنان کوشا و خوش ذوق شهر نراق پوست این میوه‌ها را گرفته، هسته آنها را جدا کرده و آن را با معز گردوی آسیاب شده، خاک قند، دارچین و هل پُر می‌کنند. بعد میوه را خشک کرده و به عنوان سوغات محلی می‌فروشند .

 
تاریخچه این شیرینی محلی و خوشمزه مربوط به بیش از 500 سال است و از دوران صفویه بیشتر مورد توجه قرار گرفت . این تحفه ارزشمند کالری و پروتئین بالایی دارد که چندین ماه می‌توان آن را نگهداری کرد .
طی چندین مرتبه زلزله و سیل و بعضا خشکسالی که منطقه را فرا گرفت جوزغند بهترین خشکباری بود که مردم به راحتی حمل و حتی در جیب کودکانشان می گذاشتند تا از گرسنگی نجات پیدا کنند .
جوزغند نه فقط محبوب‌ترین و گران‌ترین سوغات نراق، بلکه خوراکی محبوب رزمنده‌ها در جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران هم بود. این شیرینی به خاطر حجم کم و کالری بالا در بین اقلام دیگر طی هشت سال دفاع مقدس توسط زنان فداکار نراق آماده و به جبهه های نبرد در سرحدات فرستاده می‌شد .

بین سلحشوران شهر نراق در جبهه جوزغند به نارنجک لُپی معروف بود چون معتقد بودند بعد از خوردن آن در شکم منفجر می شود و انرژی خود را آزاد می کند .
از این محصول ارزشمند به عنوان وعده غذایی در عملیات های جنگی قابل استفاده و به عبارتی نوعی جیره جنگی محسوب می شود که بیشتر بین رزمندگان شهرهای استان مرکزی و قم مورد استفاده قرار می گرفت .

انواع جوزغند نراق و قیمت آنها

جوزغند اَمرودی یا گلابی کیلویی 1000000 ریال
جوزغند آلویی کیلویی 800000 ریال
جوزغند انجیری کیلویی 800000 ریال
جوزغند بادامی کیلویی 700000 ریال
جوزغند تَنده ای کیلویی 650000 ریال
جوزغند گردویی یا مغزی کیلویی 500000 ریال
جوزغند نخودچی کیلویی 500000 ریال
جوزغند زرد آلو که کمتر درست می شود


چندین سال است شهرداری در راستای رونق صنعت گردشگری و ایجاد بسترهای لازم جهت مشارکت شهروندان از جمله زنان سختکوش نراق اقدام به برگزاری جشنواره سوغات محلی (جوزغند ) می نماید که عموما در مهر ماه هر سال برگزار می گردد .

این جشنواره سالانه مورد استقبال عموم اهالی نراق و دلیجان و توریست ها و مردم شهرهای استان مرکزی قرار گرفته است . تا کنون هشت جشنواره‌ برگزار گردیده و در آن روش ساخت این شیرینی محلی برای حفظ این سنت به نسل‌های جوان‌تر آموزش داده می‌شود .


از اربعین سال 1390 شمسی که مردم مومن شهر نراق در مسافرت عراق مسیر نجف تا کربلا را طی می کنند یکی از مواد نیروزا و مقوی که در کنار سایر آجیل های مختلف مورد مصرف قرار می دهند تا مقاومتشان افزایش یابد جوزغند زادگاهشان می باشد .
این تحفه گران بها توسط زائران نراقی برای عراقی هایی که مُوکب و منازلشان در اختیار آنها قرار می گیرد هدیه داده می شود . فرزندان عراقی ها اربعین هر سال منتظر هستند تا نراقی ها برایشان جوزغند ببرند تا کامشان شیرین و با حلاوت گردد .


17- گِره چینی


یکی ازهنرهایی که درگذشته نه چندان دوردر شهرنراق رایج بود و به فراموشی سپرده شده گِره چینی می باشد که نمونه های این هنر در نراق عبارتند از :


* پنجره‌های منازل
* جلوی دو نَخل مربوط به آیین های عاشورایی
*دیواره ی منبر مسجد امام حسن (ع) که سال 1384 توسط هنرمند خبره حاج میرزاعلی قجری فرزند غلامعلی مرمت و بازسازی گردید .


http://gardeshgariiran.ir/wp-content/uploads/2014/08/%D9%86%D8%B1%D8%A7%D9%82-56.jpg

*اُرُسی های منزل میرزا منصور قاسمی باشیشه های رنگی 
* اُرسی مسجد جامع که شاهکار هنری است و با زیباترین اشکال مختلف بخشی با شیشه های رنگ وبخشی با چوب مخصوص به شکل آلت ولُغَت،یعنی وسط گِره ها با چوب انجام شده که هر مربع20در20 سانتیمتر آن دارای77تکه می باشد ودرنوع خودکم نظیراست . قسمت های تخریب شده اُرسی مسجد جامع سال1383 توسط حاج میرزاعلی قجری مرمت و بازسازی گردید .


* ضریح شاه سلیمان
* ضریح های بقعه شاه یحیی و بقعه زبیده خاتون هم گِره چینی های منحصر به فرد و بی نظیری داشت که در بازسازی های اخیر از بین رفت .



18- گله داری ( تولید شیر و فراورده های آن)

گله داری( گوسفندداری )شغل اصلی بسیاری از مردم سختکوش و زحمتکش شهر نراق در قدیم بود.
در انجام این کار کُل خانواده فعالیت داشتند.البته باید به شش دهه قبل بر گردیم تا بهتر با نحوه کار آشنا شویم. در اوایل تابستان که گوسفندان به منطقه ییلاق می رفتند اعضای خانواده دامداران هم به آن منطقه کوچ می کردند تا در امر خدمت رسانی کمک کار مرد خانواده باشند.

چون بهره برداری از گوسفند ان نیاز به زحمت داشت و این کاربه صورت انفرادی غیر ممکن بود. مناطق ییلاقی نراق شامل آبشتا،احمد آباد، نصرت آباد، مزرعه آقا، قنات و بطور کلی همه مزارع نراق برای گوسفند داری مناسب بودند. گوسفندان که از چِرا بر می گشتند در یک منطقه معمولا نزدیک آب نگهداری می شدند و بعد گوسفند ان شیری را از گله جدا می کردند و به " بره گاه " می بردند بره گاه نام محلی بود که مانند حصار بود یا به طور مصنوعی با شاخه درخت و چوب آن را درست می کردند و گله را می دوشیدند.


در شیر دوشی همه اعضای خانواده شرکت می کردند.یکی از فرزندان خانواده"بره ران" می شد به این صورت که گوسفندان را به محل شیر دوشی هدایت می کرد و آنها دوشیده می شدند. سپس شیر را به "بنه گاه" می بردند. در آن زمان فروش شیر به صورت امروزی رایج نبو د و زنان مجبور بودند که از شیر فرآورده هایی تولید کنند که قابلیت ماندگاری تا زمان فروش را داشته باشند که به این فرآورده ها اشاره کوتاه می شود :

1/18- پنیر

براى تولید پنیر مایه پنیر را به شیر اضافه می کردند تا شیر به صورت دلمه در آید.سپس آن را داخل یک دستمال سفید نخی که در زیر آن یک "توجِه"که همان کار آبکش را انجام می داد می ریختند و روی آن یک وزنه نسبتا سنگین می گذاشتد تا آب آن کاملاً گرفته شود و بعد به قطعات دلخواه می بریدند و آن را داخل "بَسّو" یا خمره مخصوص می ریختند و آب نمک هم اضافه می کردند و درب آن را با پارچه محکم می بستند ودر جای خنک قرار می دادند .




2/18- قیماق

از فرآورده های دیگر شیر بود به این صورت که شیر را می جوشاند و خامه آن را گرفته و روی "توجِه"پَهن می کردند و آفتاب می گذاشتند تا خشک شود و به شکل نان لواش خشک در آید . به این صورت حالت ماندگاری پیدا می کرد .




3/18- کَره ، ،ماست، دوغ، ،کشک و قره قوروت

این فرآورده ها در نراق در یک فرایند پشت سر هم درست می شد بدین شرح :

شیر را می جوشاندند و تبدیل به ماست می کردند؛ ماست در داخل مَشک می ریختند کمی آب اضافه می کردند و مَشک می زدند و از آن کَره و دوغ تولید می کردند؛ کَره را ذوب می کردند و روغن بومی می ساختند؛ دوغ را می جوشاندند تا عاری از میکروب شود وسپس داخل کیسه مخصوص می ریختند تا آب آن کاملا گرفته شود و باقیمانده را داخل کیسه به صورت گرد درست می کردند و آفتاب می گذاشتند تا خشک شود.

به این صورت کَشک درست می کردند و به آن کشک دوغ می گفتند چون از دوغ تهیه می شد؛ در مرحله بعد آب حاصل از دوغ را می جوشاندند تا غلیظ شود و به صورت ماده قهوه ای یا خاکستری سوخته در آید و به آن قره قوروت(سیاه کشک) و در نراق به قراقوروت می گفتند که هم مصرف طبی و هم چاشنی غذایی داشت .


توضیحات : بعضی ها معتقد هستند که در هنکام ساخت کشک و قره قورو ت باید مقداری آرد هم اضافه کرد . برخی نیز معتقدند ماست را هم مثل دوغ آبگیری کرد و آن را تبدیل به کشک نمود. ولی از آب ماست نمی توان قره قوروت درست کرد چون مانند دوغ فراوری نشده و گرما ندیده است .



4/18- ماست خیکی

برای درست کردن ماست "خیکی" ماست را داخل مَشکی می ریختند که حالت نَشت پذیری داشت و از پوست گوسفند طوری درست شده بود که جنس بسیار نَرمی داشت .ماست یا دوغ را داخل آن می ربختند ودرب آن را می بستند و آن را داخل یک "تغار" (ظرف سفالی بزرگ) یا تغاره قرار می دادند آب ماست یا دوغ از خیک نَشت می کرد و ماست کاملا سِفت و تا حدی نزدیک به نرمی خمیر می شد.


تقریبا شبیه ماست کیسه ای امروزی با این تفاوت که زمان ماندگاری ماست کیسه ای محدود و ماست خیکی نامحدود بود و حد اقل شش ماه زمان ماندگاری داشت. موقع مصر ف مقداری از آن را از خیک با فشار دست به طرز خاصی خارج مى کردند و یا به همان صورت یا رقیق با آب مصر ف می کردند چون تقریباً فاقد آب بود .

5/18- قاتق

قاتق که نراقی ها به آن قاتوق نیز می گویند غذای مختص چوپانان زحمتکش می باشد . یک فرآورده لبنی مخصوص که عطر و طعم دلپذیری داشت. از این فرآورده چوپان ها استفاده می کردند .


مایه اولیه آن ماست بود که داخل مَشک کو چکی می ریختند که به آن " خیگوله " می گفتند و چوپان ها با خود حمل و هر روز مقداری شیر به آن اضافه می کردند.


در حال حرکت خیکوله داخل توبره یا خورجین الاغ تکان می خورد و مخلوط می گشت ؛ درست کار مَشک زنی را انجام می داد . مقداری کَره هم تولید می شد که چوپان سختکوش نوش جان کرده یا گاهی اوقات به دوستان تعارف می کرد .


6/18- کال جوش یا کله جوش

یکی از بهترین غذاهای سنتی زنان زحمتکش شهر نراق ساختن کال جوش های طعم دار بود .



جهت درست کردن " کلجوش " کشک خشک را در کشک مالی می ریختند و کمی آب به آن اضافه می کردند و می سابیدند و با پیازداغ طعم می دادند و با مغز گردو و نان خشک محلی نراق مصرف می کردند .

7/18- مَشک زَنی

مَشک زنی یا به زبان محلی مردم نراق خیگ زنی از حرفه مردم فعال شهر نراق خصوصا گوسفند داران بود.
بدین صورت که ماست را داخل مَشک (جِلت) که به طرز ماهری طراحی شده بود و دارای دو دسته چوبی در طرفین داشت می ریختند و مقدار دلخواه آب به آن اضافه می کردند و به وسیله یک طناب آن را به یک سه پایه چوبی که از قبل طراحی شده بود می بستند.

سپس یک یا دو نفر مَشک را تکان می دادند و پس از ساعتی محتویات جِلت را از دهانه مخصوص خالی می کردند که شامل کره و دوغ می شد. کره را به روغن بومی تبدیل و دوغ آن را هم جوش آورده واز آن کَشک محلی خشک تهیه می کردند. با اختراع وسایل ماشینی این حرفه هم کمرنگ شد ولی در بین عده ای قلیل که اغلب در کوهستان ها به دامداری اشتغال دارند هنوز این سنت مرسوم است .


19- آسیاب دستی سنگی(دستاس-دست آس)

این آسیاب کوچک که در گویش محلی نراق به آن" دستاس یا دست آس " می گویند. به گونه ای طراحی شده که شامل دو سنگ دایره ای شکل می باشد که روی هم قرار می گیرند .


سنگ زیربن ثابت و دارای یک محور عمودی در مرکز می باشد وسنگ فوقانی متحرک و دارای سوراخی است که روی محور عمودی سنگ زیرین قرار می گیرد و دارای دسته چوبی است که سنگ را می چرخاند .


از بالا ی سوراخ غله را در آن می ریختند و با چرخش دستی سنگ متحرک و از راه خروجی بین دو سنگ مواد خرد شده به بیرون می ریخت. از این دستگاه در نراق حتی برای تولید لپه نیز استفاده می شد . نحوه کار به این صورت بود که نخود سیاه را داخل آن می ریختند و با چرخاندن سنگ نخود به لپه تبدیل می شد.

20- نجاری

حرفه ی نجاری از گذشته های بسیار دور در شهر نراق رواج داشته و مومنین زیادی به این هنر اشتغال داشته اند . اکثر نجارهای نراق علاوه بر درب و پنجره به ساخت ادوات چوبی کشاورزی اشتغال داشتند مانند "خویش"که با آن زمین را شخم می زدند.


یوغ(یو) که روی گردن الاغ یا گاو می گذاشتند و خویش را به آن می بستند. لَت(ماله صاف کن زمین) که بعد از شخم زدن آن را به جای خویش می بستند و یک نفر روی آن می ایستاد و در حال حرکت کردن گاو ها روی زمین کشیده می شد و زمین صاف می شد و براى آنکه آن فرد از روی لَت نیفتد دُم گاو را محکم می گرفت و اگر به جای گاو از الاغ استفاده می شد قسمت انتهای پشت الاغ را محکم می چسبید.


از کارهای دیگر نجارها تعمیر و بازسازی خرمن کوب (چُون) بود مانند گاوه های چوبی و سایر قطعا ت مورد نیاز دیگر .

مرمت و بازسازی درب های قدیمی که قفل آنها کُلون بود (کُلوندون). گلون یک وسیله چوبی مکعب مستطیل شکل بود که داخل آن یک جعبه قوطی مانند متحرک که دارای دو سوراخ در قسمت طرف بالا و داخل آن داشت و دارای یک کلید چوبی اِل مانند داشت که شامل دو دندانه چوبی بود .کُلون را داخل دیوار در سمت راست طوری جا سازی می کردند که موقع بستن با کلید که داخل کلون می رفت دندانه های چوبی داخل سوراخ های قسمت متحرک می شد و کِشو آزاد می شد و در پشت در که به صورت مخصوص درست کرده بودند قرار می گرفت و در بسته می شد و عکس این کار باعث باز شدن درب می شد.


لازم به ذکر است که دو در که به هم بسته می شد پشت درب سمت کلون یک تخته افقی قرار داشت که متصل به درب دیگری بود موقع کلون کردن کلون فقط رو یک در قفل می شد و آن درب دیگری را هم ثابت نگه می داشت .
البته درهای برخی از اتاق ها کلون های مخصوص داشتن که روی در نصب می شد و کارش شبیه کلون قبلی بود با این تفاوت که کلیدش به صورت افقی بود .در زیر این کلون یک چفت آهنی قرار داشت که در واقع موقع باز کردن کلون با کلید چوبی در دندانه کشو چوبی باز و در نهایت چفت آهنی را آزاد می کرد و موقع بستن چفث دو باره کلون به جای اولیه باز می گشت و چفت را قفل می کرد .
http://ghiasabadi.com/pep/wp-content/uploads/2009/10/wooden-lock1.jpg
از کارهای دیگر نجارهای شهر نراق ساخت دار قالی بود که مصرف زیاد داشت و تقریبا در هر منزلی یک دار قالی وجود داشت و دختران و زنان خانواده مشغول قالی بافی بودند .
ساخت برف روب که اصطلاح عامیانه در نراق بَرفروبه می گویند . این ابزار به صورت ماهرانه ساخته می شد وبا آن در زمستان برف پارو می کردند. این وسیله کار پارو را نیز می کرد و فقط براى بام های بدون لبه کاربرد داشت .
http://argemishijan.com/wp-content/uploads/2015/11/%DA%A9%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%DA%86%D9%88%D8%A8%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%DA%AF-%D9%85%DB%8C%D8%B4%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86.jpg
ابزار دیگری که نجارهای نراقی می ساختند بوته کَن دستی بود که به آن گَوَن کَن هم می گفتند. دارای دو دسته چوبی حدود نیم متر بود که توسط یک زنجیر نسبتاً ضخیم به هم بسته می شدند. و موقع کَندن بوته زنجیر را به دور آن می پیچیدند و با حرکت عمودی چوب ها بوته یا گَوَن از زمین کَنده می شد .

ساخت کُرسی ؛ نردبان ؛ کُمد و ده ها ابزار و وسیله دیگر توسط نجارها ساخته و پرداخته می شد .

درب های منحصر به فردی هم توسط نجارهای هنرمند شهر نراق ساخته شده که هنرنمایی در ساخت آن کم نظیر و مثل گنجینه بود شامل : درب کاروانسراها – درب عصارخانه - درب حصار کربلایی مهدی– درب دروازه ها و ...

http://images.hamshahrionline.ir/images/2012/1/naragh15.jpg

در گذشته های نه چندان دور در محل حصار آبرام مغازه ی نجاری برقرار بود که به قهوه خانه شهرت داشت و مالک آن حاج عباس اکبری بود . مرحوم استاد نجف.... اهل ارمک و مرحوم استاد دخیل نجار حسینی اهل روستای نشلج با فرزندانشان به حرفه ی نجاری مشغول بودند . فرزند استاد دخیل به نام یدالله اکنون در تهران به شغل نجاری مشغول و خاطرات زیبایی از نراق و مردم باصفایش دارد .

اسامی نجارهای قدیم تا جدید شهر نراق عبارتند از :

- مرحوم محمد مبینی فرزند ... (پدر استاد غلامرضا)
- عبدالحسین تقوی فرزند ...
- مرحوم محمد علی حمزه ای فرزند علی
- مرحوم غلامرضا مبینی فرزند محمد
- مرحوم سید رضا حسینی فرزند سید باقر
مرحوم حاج محمد قجری فرزند علی اکبر مشهور به محمد شیخ-
- غلامرضا حمزه ای فرزند محمد علی
- حسین طالبی فرزند سلطانعلی
- علی رضایی فرزند رضانظر
- مهدی کمالی فرزند اسدالله(قسمتی از شغلش به نجاری گرایش دارد)
- حامد مرادی فرزند سلطانعلی
- غضنفر(مهدی) فروغی فرزند حسین
-



21- گلیم بافی (پَلاس)

گلیم بافی یکی از صنایع دستی مردم شهر نراق که در قدیم به آن اشتغال داشتند و اکنون مرکز آموزش فنی و حرفه ای نراق مشغول برگزاری کلاس های مربوطه است چند خانم مشغول فراگیری می باشند .



گِلیم یا پَلاس یکی از انواع صنایع دستی زیراندازی و پوششی است که از ابریشم، موی بز، پشم گوسفند و یا دیگر چهارپایان اهلی بافته می‌شود. گلیم به شکل سنتی‌اش، معمولاً برای پوشاندن زمین، دیوار و یا رواندازی برای حیوانات باربَر استفاده می‌شود ولی امروزه به عنوان یک پوشش مدرن برای خانه‌های شهری نیز خریداری می‌شود .
ساخت گلیم مویی و خورجین هم در نراق برای مصارف شخصی تولید می شد .
مشهور ترین زن گلیم باف نراقی مرحومه خانم رضایی فرزند حسنعلی(همسر مرحوم ..... فرزند ...) بود و تنها فرزندشان حلیمه نام داشت .


22- نَمَدمالی

نَمَد نوعی بافته سنّتی زیراندازی است که با پشم تولید می‌شود. برای تهیه نَمَد (نَمَدمالی) عمل بافتن انجام نمی‌شود بلکه با ایجاد فشار و رطوبت و حرارت، موجب درهم‌ رفتن الیاف پشمی می‌شوند .


نَمَد مالی و ساخت کلاه نَمدی قدیم در نراق رواج داشته که اصطلاحا به آن کُلاچه می گفتند . نَمَد نراق بقدری در سطح منطقه مرغوب بود که یکی از اقلام جهیزیه عروس محسوب می شد . نیم قرنی است کسی نَمَدمالی در نراق را مشاهده نکرده است . مشهور ترین نَمَدمالی و ساخت کلاه نَمَدی را مربوط به مرحوم استاد علی اصغر مظفری فرزند... می دانند .

23- سَبدبافی

از صنایع دستی دیگر مردم شهر نراق سَبد بافی و تُوجه بافی بود که از تَرکه های مخصوص بافته می شد. از سَبد برای آذوقه دام نیز در قدیم استفاده می شد و تُوجه اندازه های مختلف داشت و معمولا گرد و دایره ای شکل بودند. از نوع تخت آن معمولا برای دَم کن برنج و نان بنده استفاده می شد . از نوع کمی مقعر مورد استفاده آبکش کردن برنج بود چون در آن زمان آبکش وجود نداشت .



یک نوع توجه نسبتاً بزرگ کمی مقعر وجود داشت که معمولا برای خشک کردن لَواشک، برگه زرد الو (ترشاله) و اَلگ (الگاله) ، جوزغند استفاده می شد به این صورت که اقلام یاد شده را روی آن گذاشته و یا پَهن می کردند و آفتاب می گذاشتند تا خشک شود. برای خشک کردن سَرشیر و تولید آن به قیماغ از این سبد ها استفاده می کردند. یکی از مومنینی که در حرفه سبدبافی فعالیت داشت مرحوم مصیب حمامی فرزند حسن بود .



24- دباغی(چرم سازی سنتی)

چرم‌سازی یا دباغی فن آماده‌سازی و پرداخت پوست حیوانات برای تبدیل آن به چرم است .
دباغ هم فراوری پوست و تبدیل آن به چرم برای تولید گیوه بود که پشم یا مو را با آب آهک با یک وسیله ای که به کمر می بستند وشبیه کاردک بود پشم یا مو را با آن از روی پوست می تراشیدند تا براق شود.

                                                                          مرحوم شکرالله ترابی

اغلب کفاشان نراقی مبادرت به دباغی می کردند ولی مشهورترین دباغ را می توان مرحوم شکرالله ترابی فرزند محمد نام برد که در یک فضای نسبتا تاریک در مغازه اش این کار را با زحمت انجام می داد .



25- گلاب گیری

تا سال 1338بوته های گل سرخ فقط در منازل وجود داشت و بصورت اندک و خانگی گلاب گیری می شد . در آن سال حاج حسین دستمالچی املاک حاج سید نظام اردهالی در نراق را کلا خریداری و توسط مرحوم حاج سید محمود غفاری اقدام به توسعه و رونق آنها نمود .



از جمله در دو باغ به نام های حاج آبا و حسین بزرگه اقدام به کِشت بوته های گل سرخ که از قمصر تهیه شده در سطح وسیع نمودند و از آن پس همه ساله گلاب گیری بصورت حرفه ای توسط گلاب گیران قمصری در محل دهنه آصف آباد نراق که آب فراوانی داشت انجام می گرفت . عطر و گلاب نراق به کاشان و سایر شهرستان ها صادر می شد . پس از آن تا مدتی گل ها را به کارگاه گلاب گیری در روستای محمد آباد انتقال می دادند .

اردی بهشت و خرداد شهر نراق را بوی معطر گل های سرخ فرا می گرفت . مزارع مختلف گلاب‌گیری رواج داشت . غیر از زنان و مردانی که به چیدن گل در زمین های کِشت خود مشغول بودند دانش آموزان مدارس نیز صبح زود از خواب بیدار می شدند و به گل چینی می پرداختند و در ازای آن پول دریافت می کردند و راس ساعت 8 صبح در مدرسه حاضر بودند .



در حیاط چندین منزل دیگ و دستگاه گلاب گیری، عرق گیری، عرق کِشی، گلاب کِشی ( تقطیر خانگی سنتی) بر پا می شد که نمونه های آن می توان منازل مرحومه معصومه بابایی فرزند سید قاسم – مرحومه دولت رزاقی فرزند صفرعلی – مرحومه ربابه اسکندر رستمی(دنیاران) فرزند اسکندر را نام برد . متاسفانه به تدریج در اثر خشکسالی و بی توجهی زمین ها و باغات گل از بین رفت .



عصر روز دوشنبه مورخ 27/3/93 کارگاه گلاب گیری سنتی عطر بهشت شهر تاریخی نراق با حضور جمعی از مسولین استانی ، شهرستان و شهر نراق افتتاح گردید . این کارگاه گلاب گیری توسط شهرداری نراق در راستای ایجاد درآمد های پایدار شهری ، توسعه زیر ساخت های صنعت گردشگری ، جذب سرمایه گذاران بخش خصوصی و کمک به اقتصاد کشاورزان نراقی و روستا های مجاور با ظرفیت تبدیل روزانه 1300 کیلوگرم گل محمدی به گلاب و اسانس احداث گردید .


     

تهیه کنندگان آقایان :      مرتضی علی آقایی          حسین عضایی            محمد عضایی

هر گونه استفاده از متون با ذکر نام منبع بلامانع می باشد .

سلحشوران شهر نراق از نویسنده شهیر جناب آقای مرتضی علی آقایی فرزند علی اکبر اهل شهر نراق صمیمانه تشکر می نماید .

فعالیت این پروژه تحقیقاتی سه ماه به طول انجامید و به واسطه تشویق های بی دریغ به ساحت با برکت مردم غیرتمند شهرستان دلیجان به خصوص مردم شهر نراق تقدیم می داریم .



۲۵ نظر ۰۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۲۹
سلحشوران شهر نراق

پنجشنبه 2 اردیبهشت 1395 ولادت حضرت امام علی علیه السلام و به نام روز پدر نامگذاری گردیده است .

http://s6.picofile.com/file/8184673592/69053048950541649529.jpg

ضمن تبریک و تهنیت به همه ی شهروندان مهربان نراقی و کاربران ارزشمند سایت سلحشوران و همچنین شادباش این روز فرخنده و میمون به بیت محترم امام جمعه سابق نراق قطعه شعری به پدرشان تقدیم می گردد .

یادآوری می گردد حجت الاسلام حاج علی اکبر حیدری نراقی امام جمعه شهر مذهبی و ولایتمدار نراق سه ماه قبل تاریخ 19 دی 1394 بدرود حیات گفت .


بازهم مرغی خوش الحان بردِلان بنشسته رفت
بازهم یک عالِمی دل ازجهان بگسسته رفت
بُود نامش شیخ اکبر شهرت او حیدری
همچو حیدر دست خود از مال دنیا شسته رفت
آنکه با فن بیان خود برای حفظ دین
سالها زحمت کشید با کوله باری بسته رفت
خطبه هایش در نماز جمعه ها یادش بخیر
آن امام جمعه وروحانیِ شایسته رفت
عاقبت آن یار دیرین امام و رهبری
پَرکشید از جمع یارانش ولی آهسته رفت
آه و صد افسوس که از بین ائمه حیدری
حجت الاسلام ما آن عالِم وارسته رفت
آنکه با یاد شهیدان نراق و میهنش
ناله ها میزد بیا یابن الحسن پیوسته رفت
دیده ها گریان نمود و سینه ها پُر سوز و آه
در عزای اهل بیت با قلب زار وخسته رفت
همچو شمعی آب شد آن عالِم شیرین سخن
ناگهان با بال باز و با پَر بشکسته رفت
دل براین دنیا مبند ارزش ندارد موسوی
چونکه می بایست برای آخرت دل بسته رفت

حاج سید غلامرضا موسوی فرزند سید محمد بن آقامیر از ذاکرین ممتاز اهل بیت عصمت و طهارت سراینده اشعار می باشد .

۴ نظر ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۷:۱۵
سلحشوران شهر نراق

باید سلام کرد بر تن بی سر شهید غیاث عابدی

باید سلام کرد بر سینه سوخته او در سنگر عشق

باید سلام کرد بر همسر و شش فرزند دلبند این شهید
سخن گفتن در باره عظمت شهید آسان نیست که زبان از بیان آن قاصر و قلم از کتابت آن عاجز است .

https://bayanbox.ir/view/930087363837121023/images.jpg

شهید غیاث عابدی

اما رسم ادب ناشی از دوستی دیرینه و مظلومیت و محبوبیت این شهید و دِین بزرگی که بر گردن ما احساس می شود بنده را برانگیخت تا قلم در دست گرفته و به نگارش و شمارش ذراتی از فضایل و خصایل نیکوی شهید غیاث عابدی بپردازم :

* رفتار شهید غیاث(غیاثعلی) مملو از زیبایی را به همراه داشت .
*او فردی قانع و بُردبار و قناعتش و خشنودی اش به خاطر رضای خدا بود .
*نجابت و حیای ایشان در بین خویشاوندان توصیف ناشدنی و زبانزد خاص و عام بود .
* شخصیتش بسیار متواضع و روحیه ای مهربان داشت .
* در صداقت الگو بود .

https://bayanbox.ir/view/7738043581627495565/0026.jpg   https://bayanbox.ir/view/1411962575539181017/image3558.jpg

پیکر مطهر و بی سر شهید غیاث عابدی

* تلاش و جهاد شبانه روزی اش در امور کشاورزی و دامداری در گرمای تابستان و در سرمای سخت زمستان طاقت فرسا بود .
* نبرد مداومش با طبیعت به لحاظ کسب روزی حلال بسیار لذت بخش بود .
* او پدری مشفق و مهربان و خلق و خویی لطیف و طبعی شوخ و شایسته داشت مانند فرزندان دلبندش که همگی ایینه تمام نمای ای شهید بزرگند .
* دینداری و مقیّد بودن به فرائض از جمله همیّت به نماز برایش ارزش داشت .

انشاالله خداوند روح این شهید بزرگوار و ارواح طیبه پدرش کمال عابدی و مادرش فاطمه عابدی را قرین رحمت واسعه اش قرار داده و به فرزندان نیکوکار شهید غیاث سلامتی و موفقیت و طول عمر عطا بفرماید .

آقای علی محمد میرشکاری فرزند علی اهل شهر نراق 9/9/1394



توضیحات سلحشوران شهر نراق

بسیجی غیاث(غیاثعلی) عابدی فرزند کمال متولد سال 1329 تاریخ 27 دی 1365 طی عملیات کربلای 5 در جبهه شلمچه خرمشهر استان خوزستان به شهادت رسید و دست در دست یاران حسین(ع) نهاد . پیکر مطهر و بی سَر شهید در کنار سایر شهدا در گلزار شهیدان شهر نراق آرام گرفت .


۳ نظر ۳۱ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۲۷
سلحشوران شهر نراق

29 فروردین در تقویم به روز ارتش جمهوری اسلامی و نیروی زمینی نام گذاری گردیده است . به پاس قدردانی و ارج نهادن به ارتشیان معزز و زحمتکش و خصوصا شهیدان ارتشی شهر نراق به یکی از مومنین آنها اشاره می شود :

علی اصغر  اکبری

علی اصغر اکبری تاریخ 5 فروردین 1319 در شهر نراق متولد گردید . پدرش مرحوم استاد نعمت الله اکبری فرزند رضا و مادرش مرحومه صنعت ترابی فرزند رضا از خاندان با ریشه های مذهبی بودند.

مرحوم استاد نعمت الله اکبری و مرحومه صنعت ترابی

ایشان پس از دریافت دیپلم در سال 1338 به استخدام ارتش در آمد . در سازماندهی ارتش هفت رسته را تا مقطع بازنشستگی آموزش دیده که از جمله آن شش ماه دوره چتربازی را سپری نموده است . در قسمت های دیگر ارتش مانند حفاظت فیزیکی و به ویژه موزیک مهارت کامل کسب نمود .

آقای علی اصغر اکبری از چهره های مومن و مذهبی ارتش بود که قبل انقلاب هیجگاه به طاغوت گرائی کُرنش نکرد . نامبرده از چهره های ولایتمدار و از مریدان معمار کبیر انقلاب آیت الله سید روح الله خمینی(ره) بود و هم اکنون نیز در انجام فرائض دینی مقیّد و مصمم است .

مرحوم حاج ابوالفضل اکبری و مرحومه فاطمه اکبری

خانم فاطمه اکبری فرزند ابوالفضل همسر و دختر عمومی آقای اکبری در زمان حیات پا به پا با پیشرفت وی همراه بود و حتی چند سال به اتفاق در پایگاه وحدتی دزفول او را تنها نگذاشت . خانم اکبری سرانجام تاریخ 22 اردی بهشت 1394 مرغ جانش به ملکوت اعلی پر کشید .

   

آقای اکبری با تنی خسته و رنجور خاطرات زیبای حضور در ارتش را مرور می کند و با بیماری اش می سازد و همه لحظه که از احوالش سوال می شود می گوید : الحمدالله ؛ خدا را به عظمتش شکر .


سلحشوران شهر نراق روز ارتش را به همه ی ارتشیان وسربازان حماسه ساز دفاع مقدس و خصوصا خانواده های محترم شهیدان ارتشی شهر نراق تبریک و شادباش می گوید .


۳ نظر ۲۹ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۱۱
سلحشوران شهر نراق

عباس رمضانی انسانی وارسته ، با تقوی وشجاع بود . مدتی در کارهای کشاورزی و دامداری کمک کارخانواده اش و با این خانواده مانوس بودم .

https://bayanbox.ir/view/4530486378786927207/0014.jpg

عباس مقیّد به نمازاول وقت بود .درحد توانش گره ازمشکلات مردم بازمی کرد . نوروز 1361 در عملیات موفق فتح المبین از ناحیه پا مجروح شده بود . وقتی به نراق آمد به دیدنش رفتم دیدم حال عجیبی دارد . حس کردم که متعلق به این دنیا نیست و چون بهترین و ممتازترین دوستانش به شهادت رسیده بودند غمگین بود و دوباره هوای رفتن به جبهه در سَر داشت .

                                                                                                                             شهید عباس رمضانی

به او گفتم عباس جان صبرکن وضع پایت بهترشود بعدا برو . درجوابم گفت من غیرت دارم وغیرتم اجازه نمی دهد در کوچه های نراق بگردم وشما با این سن و داشتن سه فرزند به جبهه بروی . رفت و به آرزویش رسید و ما از قافله شهدا جا ماندیم .

http://www.8pic.ir/images/96830740363696038827.jpg

بسیجی عباس رمضانی نراقی فرزند حسن متولد 1341 تاریخ 7 مرداد 1361 طی عملیات رمضان در جبهه پاسگاه زید عراق به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای شهر نراق کنار سایر سلحشوران شهر نراق در ایوان عرض منزل گرفت .

رزمنده دفاع مقدس حاج شعبانعلی حسینی فرزند رضا اهل شهر نراق 1394/11/18

۲ نظر ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۵۲
سلحشوران شهر نراق

شماره : 104
تاریخ 20/1/1328

وزارت فرهنگ
اداره فرهنگ شهرستان محلات(استان مرکزی)

به موجب دستور شماره 10173 ـ 2/10/1327 و 10871 ـ 5/11/1327 تاریخچه دبستان های حوزه نراق ، جاسب ـ اردهال را مشروحاً تهیه و به ضمیمه تقدیم می دارد.

نماینده فرهنگ نراق
امضا : شریف بیان الحق


تاریخ تاسیس اولین دبستان روستای کُرَجار (مهدی آباد) به نام مسعود سعد


در تاریخ 15 آبان ماه 1327 (68 سال پیش) اینجانب(شریف بیان الحق قَهفَرُخی) * طبق دستور حمایت متبوع و تقاضای آقای ملا حسن صفدری * به نمایندگی تمام اهالی کُرَجار به قریه کُرَجار* وارد و در آنجا دعوت رسمی از وجود اهالی نمود . پس از حضور در منزل آقای صفدری بشارت تاسیس دبستان را به آقایان داده به شرط اینکه خودشان محل مناسبی را یا ساختمان کنند و یا اگر به این سرعت قادر نباشند اقلا برای پنج سال تعهدی بسپارند که خانه ای مناسب برای محل دبستان اجاره کرده و به رایگان در اختیار اداره فرهنگ گذارند .

اهالی هم با شدت و خرسندی بی نظیری استقبال کرده ؛ بعد از تبادل نظر و مذاکرات بین خودشان تعهدنامه ای(چون دفترخانه وجود نداشت) عادی نوشته و عموما مُهر و امضاء کرده و سپس آقای مشهدی نظام * حاضر شد خانه خود را که دارای دو اتاق بزرگ طرفی شرقی و دو اتاق بزرگ فوقانی سفید کرده خوب با فضای زیاد از قرار سال 600 ریال(معادل شصت تومان) به اهالی اجاره دهد و اهالی نیز وجوهات سالیانه را نقدا به او بپردازند که از محل کرایه نقدی تعمیرات آن را از هر قبیل فورا انجام دهد که وقتی دبستان تاسیس شد هیچگونه معطلی نداشته باشد .
و این اقدام ظرف دو روز انجام و نگارنده(شریف بیان الحق قَهفَرخی) روز دوشنبه 17 آبان 1327 به نراق مراجعت و مدارک تنظیم و تهیه شده را از نراق به اداره مرکزی تقدیم داشت .
تقریبا در 25 آبانماه 1327 آقای سید محمد غفاری دلیجانی * را به سِمَت مدیریت دبستان کُرَجار انتخاب و اعزام گردید . نیازهای آموزشی به قدر کافی برای یک کلاس نوبنیاد کُرَجار و سایر مایحتاج از نراق طبق دستور اداره مرکزی ارسال گردیده است .
آقای اسدالله صفدری * اهل و ساکن کُرَجار پیشنهادی تقدیم داشته برای خدمتگزاری دبستان که اقدام شده و با پیشنهاد نامبرده نیز موافقت شد و از اوایل آذر ماه 1327 نامبرده بموجب حکم مرکزی مشغول انجام وظیفه شده است .

عده شاگردان دبستان نوبنیاد کُرَجار بالغ بر 54 نفر در چهار کلاس مشغول تحصیل می باشند و چون آقای اسدالله صفدری خدمتگزار گردیده بجایش در حدود 5 کلاسه ابتدایی است در تدریس نوآموزان کمک و مساعدت دارد و اهالی فوق العاده از وضع داخلی دبستان خوشنود می باشند .

اخیرا برای شهرت دبستان و شماره مرکزی بنام مسعود سعد نامیده و بشماره 3558 معرفی شده است. سپس بر این دبستان مسعود سَعد کُرَجار چهار کلاسه و به مدیریت و آموزگاری آقای سید محمد غفاری در ابتداء سال تحصیلی جاری 1327 – 1328 تاسیس شده و اتفاق قابل نگارشی رخ نداده است .

توضیحات سلحشوران شهر نراق

* روستای مهدی آباد یکی از روستاهای منطقه اردهال است که از لحاظ تقسیمات کشوری از توابع شهرستان دلیجان از شهر های استان مرکزی است . مهدی آباد در 15 کیلومتری شهر نراق و در واقع مرز بین استان های مرکزی و اصفهان تلقی می گردد و تا دلیجان 35 کیلومتر و تا کاشان 40 کیلومتر فاصله دارد .

جمعیت روستا بر اساس سرشماری سال 1385 مرکز آمار ایران 134 نفر(68 خانوار) است ولی اغلب اهالی به دلیل عدم امکانات کافی پس از تَرک دیار خود در شهرهای تهران ؛ کاشان ؛ شهرری ؛ دلیجان سکونت یافته اند و در ایّام خاص مثل عید نوروز و محرم در روستا دور هم اجتماع می کنند .

کُرَجار(کُره جار- کُلَجار – کُلَه جار - گلجار) قبلا جزء دهستان مشهد اردهال در شهرستان کاشان بود و لیکن پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در بهمن سال 1357 به نام مهدی آباد تغییر نام یافت و از توابع شهرستان دلیجان در استان مرکزی محسوب گردید .
زنان و مردان مهدی آباد در مقطع پیروزی انقلاب پیرو معمار کبیر انقلاب آیت الله سید روح الله خمینی(ره) بودند و سهمی در پیروزی انقلاب در دل تاریخ به ثبت رساندند .


ریشه های مبارزین فدائیان اسلام در این روستا نیز مامورین رژیم ستم شاهی پهلوی را دچار مشکل کرد تا اینکه منجر به دستگیری یکی از فدائیان به نام حسین طهماسبی (1302 - 1380) فرزند محمد علی عضو گروه فداییان اسلام و همرزم شهید سید مجتبی میر لوحی مشهور به نواب صفوی گردید . اهالی ولایتمدار مهدی آباد اردهال در طول هشت سال دفاع مقدس 24 رادمرد و نخبکان عشق را تقدیم آرمان های اسلام نمود .


* آقای شریف بیان الحق اصالتا اهل قهفَرخ استان چهار محال و بختیاری است که این نام به فرخ شهر تغییر یافته است . فرخ شهر ما بین اصفهان و شهرکرد واقع است و تا اصفهان 10 کیلومتر و تا اصفهان 90 کیلومتر فاصله دارد . مشارالیه سال 1302 شمسی به واسطه دعوت و همیاری یکی از فرهنگ دوستان و نیکوکاران نراق و منطقه محلات و دلیجان به نام هدایت الله رضوانی فرزند حسین وارد منطقه خوش آب و هوای نراق گردید تا از زیبایی کوه سِتُرک اُل و غار چال نخجیر و همچنین فضاهای معنوی نراق و مناطق همجوار با مردمان نیکو گفتارش بهره مند گردد .

      مرحوم شریف بیان الحق

همسرش خانم فاطمه بَلوچی نیز معلم و دارای سه فرزند هستند . بیان الحق علاوه بر اینکه اولین نماینده فرهنگ نراق و شهرستان محلات در استان مرکزی بود اولین موسس وقفیات نراق و سایر مناطق پیرامون را بر عهده داشت . شریف سال 1355 فوت نمود و در قبرستان اصفهان یا قهفرخ دفن گردید .

* حاج ملا محمد حسن صفدری فرزند ملا احمد در سال 1267 شمسی در روستای مهدی آباد اردهال ( کُرَجار یا کُرَه جارسابق) از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی در خانواده ی روحانی بدنیا آمد. در کودکی تحت تعالیم دینی پدر خود ملا احمد قرار گرفت و دروس طلبگی را در مدرسه (حوزه علمیه) سلطانیه کاشان فرا گرفت. او سپس به روستای کُرَجار بازگشت و به امور دینی آنجا و روستاهای همجوار پرداخت.

مرحوم ملامحمد حسن صفدری

روضه شب های جمعه ملا محمدحسن در روستای مشهد اردهال مضجع نورانی علی بن باقر علیه السلام فرزند بلافصل پنجمین امام شیعیان سال ها ادامه داشت . در گرما و سرما سوار بر الاغ که آن زمان وسیله ی نقلیه محدود بود و به روستاها می رفت و مراسم روضه خوانی برای ائمه هدی بر پا می کرد و مردم را از مصیبت های که به خاندان اهل بیت تحمیل شده بیشتر آشنا می ساخت . علاوه بر آن ایشان به کار کشاورزی و دامداری در روستا اشتغال داشت و افرادی از این طریق در کنارش امرار معاش می کردند . همسرش مرحومه خانم رقیه کریمی فرزند علی اکبر از زنان مومنه و همیشه در کنار حاج ملا محمد حسن یاور و مشوقش بود .

حسینیه حسینی در شهر قم ، محل دفن مرحوم ملامحمد حسن صفدری

به تحصیل فرزندان خود تاکید داشت فلذا در زمان های دور که در روستاها کمتر به تحصیل فرزندان بهاء داده می شد وی فرزندانش را جهت کسب علم و دانش راهنمایی می کرد .

ملا حسن صفدری نهایتا بهمن ماه 1348 در سن 81 سالگی با داغی که از کشته شدن فرزندش دکتر محمد در سینه داشت بدرود حیات گفت و در مقبره ای در حسینیه حسینی شهر قم خیابان امیر کبیر ؛ کوچه 13 خاکسپاری گردید .

فرزندان حاج ملا محمد حسن صفدری عبارتند از :

* حاج علی اکبر صفدری متولد 1302 شمسی از مومنین و معلم دلسوز و زحمتکش مهدی آباد بود که مدتی نیز ریاست مدرسه را بر عهده داشت . نامبرده سال 1367 فوت و در گورستان روستا خاکسپاری گردید .

* دکتر محمود صفدری از پزشکان حاذق نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و متخصص مغز و اعصاب بود که بازنشسته شده بود و سال 1394 در خارج کشور به رحمت خداوند پیوست .

* آقای احمد صفدری که در تهران سکونت دارد .

* خانم ... صفدری که در روستای سینقان از توابع دلیجان سکونت دارد .

فرزند دیگر مشارالیه به نام دکتر محمد صفدری که یکی از مشاهیر روستای مهدی آباد اردهال(کُرَجار) می باشد سال 1300 شمسی متولد شد . در کاشان تحصیل را ادامه داد و سال 1325 به کادر اداری دانشگاه تهران پیوست و همزمان تحصیل می کرد تا اینکه سال 1327 دوره لیسانس قضایی را به پایان رسانید . سال 1331 به منظور تکمیل تحصیلات به کشور فرانسه رفت . پس از بازگشت به ایران به عضویت رسمی هیئت علمی دانشکده حقوق در آمد و تدریس حقوق بین الملل را بر عهده گرفت . از استاد صفدری تالیفاتی به یادگار باقی است .

مزار مرحوم دکتر محمد صفدری

دکتر ساکن تهران بود و نهایتا روز شنبه تاریخ 23 مهر 1339 در حالی که ابتدای کوچه ناهید در خیابان سی‌متری عازم رفتن به منزل خود بود با ضربات چاقوی دانشجویی به نام نصرتعلی صدری که معترض به نمره درسی بود در 39 سالگی به قتل رسید . روزنامه های وقت به این موضوع پرداختند و تا ماه ها جریان دادگاه قاتل او توسط رسانه ها تعقیب می شد . پیکرش با احترام تشییع و در گورستان باغ طوطی جَنب حرم حضرت شاه عبدالعظیم حسنی خاکسپاری گردید . روی سنگ قبرش نوشته : دکتر محمد صفدری دانشیار دانشکده حقوق و ادبیات در راه انجام وظیفه شهید شد .

* مشهدی نظام الیاسی فرزند محمد ابن ابراهیم قریب 70 سال قبل منزلش را برای تاسیس دبستان روستای کُرَجار (مهدی آباد اردهال) تقدیم کرد . ایشان از نعمت فرزند بی نصیب بود تا اینکه سال 1354 فوت نمود و جَنب بقعه شاهزاده فضل از منسوبین امام موسی الکاظم علیه السلام در زادگاهش خاکسپاری گردید .

   مکان قبر مرحوم حاج نظام الیاسی

حاج نظام الیاسی انسان مومن و مهربان وآگاه به مسایل مختلف روزگار بود . بر این اساس اولین دستگاه رادیو باطری دار را به روستای مهدی آباد اردهال وارد کرد و اهالی برای گوش دادن به اخبار و مطالب متنوع دیگر ساعت خاصی در روز ، منزل ایشان گردهم می آمدند .

* آقای سید محمد غفاری اهل دلیجان سال 1315 جذب آموزش و پرورش گردید و علاوه بر شغل آموزگاری مدیریت مدرسه روستای نخجیروان و دلیجان را عهده دار بود . آقای غفاری اولین مدیر دبستان روستای کُرَجار(مهدی آباد فعلی) به نام دبستان مسعود سعد در سال 1327 را بر عهده گرفت .

  مرحوم حاج اسدالله صفدری
* حاج اسدالله صفدری فرزند لطف الله از خدمتگزاران دبستان مهدی آباد اردهال بود . ایشان متولد سال 1299 و تاریخ 17 اردی بهشت 1371 در سن 72 سالگی فوت و جَنب بقعه شاهزاده فضل از منسوبین امام موسی الکاظم علیه السلام در زادگاهش روستای مهدی آباد اردهال خاکسپاری گردید . دانش آموزان آن مقطع خاطرات تحصیلی از این مومن زحمتکش در ذهن دارند .


مطالب تاسیس اولین دبستان روستای مهدی آباد اردهال از اسناد متقن فرهنگ برای نخستین بار توسط سلحشوران شهر نراق تهیه و به مردم دیار کُهَن و تاریخی و فرهنگ دوست مهدی آباد تقدیم می گردد .


۷ نظر ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۲۶
سلحشوران شهر نراق

بر اثر بارندگی و ریزش تگرک (به اندازه یک فندق) و جاری شدن سیل مجددا خساراتی متوجه کلیه اهالی این بخش شد و بعضی از پرندگان که در خارج لانه بودند در اثر برخورد تگرک به سَر آنها که با شدت سرسام آوری ریزش می کرد از بین رفتند .

http://images.hamshahrionline.ir/images/2013/1/Untitled-2.jpg

با جاری شدن سیل راه کاشان – دلیجان بسته و پس از آن با کمک مامورین راه با ایجاد یک راه فرعی تقریبا آمد و رفت شروع گردید .
اهالی انتظار دارند نسبت به مرمت و آسفالت این جاده که مدتی از زمستان سال بسته اقدام نمایند و برای ایجاد سیل بند نراق که هر آن بارندگی برف و باران خطیر سیل مردم را تهدید می کند اقدام نمایند .


شماره : 145
تاریخ: 9/8/1348
خبرنگار اطلاعات در شهر نراق سید مصطفی غفاری

۰ نظر ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۱۰
سلحشوران شهر نراق

حدود سال 1262 قمری

علمای امامیه و فقهای اثنی عشریه کمثل الله امثالهم در مسئله شرعیه

حمامی * از قدیم الایّام در قریه نراق * بوده مجرای هرزآب * و محل مخصوص از جهت هرزآب حمام در خانه ؛ عمر دارد که مجرا را صاحب حمام از قدیم ساروج * کرده است .
بیست سال قبل از این ؛ آن حمام خراب شده مجدد بنای حمام گذارده اند بقدر یک ذرع * محل حمام گود افتاده به این واسطه آب در زیر پایه مسجد و شبستان جامع * مانده که مجرا گود افتاده و بواسطه آب هَرزآب * خرابی به مسجد و شبستان می رسد .
حالا اهالی قریه و بَنی * حمام و مسجد و شبستان بواسطه رفع خرابی می خواهند کَف مجرا را یک ذرع تازه بِِکَنَند و آب را به محلِ هَرزآب رَد نمایند .
آیا مالکین آن خانه می توانند بگویند ما نمی گذاریم تازه مجرا را حفر نمائید ؟
امّا تسلط منع از برای مالکین خانه هست یا خیر ؟
مرحمتی فرموده آنچه حکم شرعی این مسئله است در صدر عریضه مرقوم ... مبارک مزیّن فرمائید که عِندالحاجه * حُجّت باشد .
چه می فرمایید ؟
والسلام

پاسخ مجتهدین به سوال شرعی مردم نراق*

بسم الاحد الاسماء

در صورت مسطوره * بانی حمام را نمی رسد که زیاد از وضع سابق تصرف در مجری نماید مگر به اذن و اجازه صاحب خانه و تصرف در ملک غیر موقوف است به اذن مالک و مقدار اذن در تصرف و در زیاد موقوف به اذن است لا یحل مال الامرء مسلم الا بِطیب نفسه * و در صورت عدم اذن مالک بانی حمام باید رفع ضرر در مسجد نماید .
والله اعلم

امضا: مُهر مجتهد

***************************

این سند قدیمی که متعلق به حمام عمومی و خزینه دارشهر نراق در جَنب مسجد جامع واقع است مربوط به 175 سال پیش می باشد که بازخوانی آن توسط استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود انجام گرفت که از ایشان سپاسگزاریم .
 

data:image/jpeg;base64,/9j/4AAQSkZJRgABAQAAAQABAAD/2wCEAAkGBxQTEhUSEBIUFBQXFBQUFxIVFBQVFBQUFRQWFhQUFRQYHCggGBolHBQUITEhJSkrLi4uFx8zODMsNygtLisBCgoKDg0OGhAQGywfHB8sLCwsLCwsLCwsLCwsLCwsLCwsLCwsLCwsLCwsLCwsLSwsNyw3LiwsNzcuLCssKzcrK//AABEIAPsAvAMBIgACEQEDEQH/xAAbAAABBQEBAAAAAAAAAAAAAAAEAQIDBQYAB//EADUQAAEDAwIEBAUDBQADAQAAAAEAAgMEESESMQVBUWEGInGBEzKRobFCUsEUI2LR8BVykgf/xAAZAQADAQEBAAAAAAAAAAAAAAACAwQBAAX/xAAjEQACAgMBAAMAAgMAAAAAAAAAAQIRAxIhMRNBUQQyImFx/9oADAMBAAIRAxEAPwDyNrgIxY5uif64xkBrtwqZKgeNP0duaGTihbhjybjN1XcRfd298ZQQceqczZDHGo+HbWOjblGSxWkaD2QjDlF0d3Stv1Ws1PlGvjbYKVqa0YT2qc0e0J4CaAngLDGZzjZ/vC/7UwzE6AQPmFlc1nCGSu1OvfbCZDwCNpBBdgo7RyZcR7J4TWhPCE5ChKkShcaOSLglXHChKkXXXGjgkSLlgSZxKbdOKaVlm2eQhKnRtTSriYUBSsGE2FqeELNQrAjuDsvMFFQ0rpHaWi57LceHfCrmHW8WPdZTYTpK2OipnO2aUTDw6Qm2krRsGgWCkbORmyH40Buyjbwp3PCe3hmclXbnakE9mVjijVJsibwpttz9ENNRW2IR1zazSm2I3KxpG0yqLSN0oCMnzuhiLeiXQyhAlXBLZCYcuXWSrjRAlXWXLjjiuXLlxyOSJUllwR5GClJUQTwVYTkrThHcM4c6Z4YznzVfE25C9T8H8LbHHr5nmsqzdqQdwTgrIW4A1czZWpI5pS7GfooZrjv26InwVbbFkqQDzTDN0TPhXypWRdkieSh8MY6JxUzWX5J0UaJY1K+RjvjRD8K4tZQmkVgAnaULk2aopFNLSoGoozyWmcxRPhB5IbaGUmZdoxskVrW0XMYKqx0WqVi5QoRLZKkRAHLkq5ccNSrrLlhwiQpxSLjkePhKAiKmEN2ULVbYmg3hMYMrL7agvY6dtmADZeTeGIddQxve/wBF67EMdh9ytiLyErYr+v4TTTEZ/wCKlgBJRJhucrWrAi6AGsRAYpDElso8kS7HJMSMIloUUbUSxBFWHJitYl0KQJCmOIuxhamlqeU1LaGpkEkapeJ0tvMFoCEBWx3bZKkq6hq7xmdSpHYJC5NTsnapirkiW60w4JEq5ccIkSlcuMPK5o72CZJEGm10PrPVKXE7lVJMU3Zd+FZNNS2x3uF6jSgkALyfw3mpj9V7DQx2RxQqYfCLIgBDxKcIhaEe1R26qR7lFup8iKsRIwKeNQsTw5JiPaCAU0uCqeJ8TDBuqGbi81/I0numNmKJsymELK0ldUF3mFlfU87sXzdLfQ6oMDVBO3CnfJbPZZuv4qTfTe3VY4mqQHxbyyA9UxpWe4hVva8F98nHdXFHNcAoUqMn3oWEhUUs4aMoaesBadJt3OEQNBE9Rpt0JspDO0GxIv0WWmq3W0g5GbdfRQxcTLru0G4P4Q0xijD7ZsHTAbkJQ5ZN2t7tZNsfKOqjfXOZ5dRW9Cjh2V2Y4JUgXBXHnFr4ZIFTHf8AcvYaWTNl4twhxE0ZvbzDK9kpwQb9l10DKNtIuGFdryhY7nnlTNdY5+qzdM14nHosjspzEwhLfKVlH4ekwKiqdRFm47qVoUrQlLo66KeakYzzPyepQNRXfsZflc4CvpaUO+bOdkskDSNlqf6EUtNK9rw0gG9jjZaSK29lXMpM3GPyjwgRs6aIeJx3bhZiujfqDR5WW3C1j8iyqpIMlpyFzlRyjaMLxcuAGs3a11gVPQ1Asj/FnDv7Q0/pdc+izdNIbobs6a4G8VqXC55d1m5awzO0uNh2WsLQ4WcLrL1tM5jnO0+XkmxSFb+WEMpCHAxn1B5qLivkLSeZN7HZCRVD2AE7FSGZmrVKCRbHZdTsdN45R5xj/wDyb9Qa0Y5X3KKlqM5IB6KoinjBJIdfNv4Qz3km5RuFi4ZNF+giUJAUqeRj2EggjcL2jwvV/FiY476QvFmrf/8A55xa14nHba6GXga9PQYed02U4sup93KV7dlOUsbG/ClCFjUwK6UmzFFLwm1KZhQQci4XIIemtcH2SFShNc1G4mKRG0rpHdUrioWi5JKwav0kBUVXFcXG4U8b27AhLUvAF1rimjNulHxIB0ZHUFYGijyfVb6pHlJPqFgqaTzu/wDYpMUbk8LQDCrONu/t+uFZ3wqHjoc5zWtHInCekSr0z1SDjUeyZHk2OUXU0rvdPg4ZIbHTb1R7JI1xd8ObRix0jl7qvC08DdIt2WbqBZxHdZjlbYc1SAkoSJQnko9qno6kxvDmmxBUDUiwI9v4FXCWNrgc2F1YOODcleV+EePujcGfTovSYKn4gB67hTyVFEZbBEO5UpUbphr0jopHoAxGlFxlBtCKhK5KmcwlhSOKQJpKZYC9O5phj9lIAuIXJDNiP4YGbe6BrmuLdzZWE2yhlkGhczkyrkfqbY9F5yTplcP8ivRWG7rLzriDNNTIP8ilJUbJ2i5iOEOHEvs1vYuU1PsiuEsA1h25bceoRE64CxUZy7SN/dCS1LTjIVmJRnUcIOtiaWggZJ+oS9RqmCiAH9Que6qOIUQD/ZXpow1wIHltm/5Cr6upBdjYYRxR29mQXLlwVhEPBSLlwWBEtO+zgRyIXrNJP5QWH9IXkK23gqsLmuY4/La3ol5f6hY3/kbakf5/ZWvJUtIchXUamRUzmqeEodyliKNGBTSkemakpctswbJIeQTDI/oFO1OC1WEnRXTukKCnppDzKu3uQ8r+66SHRy19FVw6K19RuQV53xioH9TIb/qW54rxD4Ucj+2PXkvJZy4uLick3+qyEbE5Jmshrw4aQDc81PFUvYblvlGCfVZvgYe6QAk2WtZTggAm4F735rpKmKTQkIbI3V9lJqvbFklNGA0gbBc5qE6xJX9fRCCBv7QiNJv/AD1SPWpAs85XBIlCsECpUiVYacvQvDlI2KNhAy8XJ6rz+Jmoho5my9Q4XFeNrR+gBDKNpmKVNFrBhXMLsKoiCs6ZylSotu0EWTGnKkuopBm61gk65iYyRIZMrAgoJU1jrp4RpGEbwg5mEo4lQE3XSQyLMJ4+FoRbYuC8+v1XpHjuNzodLGlx1XsMmwXm8lO8bscPVpCOHgjI+l/4Yj1Fx6ABH8Q4q2Jpa0gv6dFR0NW6KE6cFzrXQDjc33PVZrbMTDJeLSE/PYWzZNpaxxPmlc3uq15yUlkzRC3I08fxCLsnuPQFCScSlBI1D6KLw646nDlZT1VKdRsEDVHJ2ZpKuslAThZyuOC8EdMbuu1nM9fRHcB8MPfaSRp07hvX1Wob5Ba1uyZDHsKyZdeIIoKCniZ5GC4G5GULw2fS8n7dlIx190jKYC5G/JN+NJMn3bZeiUW1Nz26KaCpCy5rnMeLe45FXVLK2UXbg82/6SZ4OWUY/wCQ06NAx9wo5QUBBMWmyMZPfZRzi0XQmpeDNaR5upi0FQyMtsljaFhqC3B2RX9a224VVIOpURDR3RKR2pavrW2vqFvVUXEvFUUeGnW4/pblB1zNW4x0Qc0ETo7BoY4bEDf1TIVJi8snBDKfjL3S/FcABawZ2P8AK0LpWvbqDQR3Cx9Ow+hCtKPiHwzbfqFVLCmrRD8rvolaxjsGNtullVy8EidtdnpkfRaGsDXDUBZQMgtujUYa9QG89uMylZ4Snb5owJGnmN/cKoqOGzM+eJ476SvTaepLDj6ckf8AEa8XZYnmw8vRTtST4PUlXTzLw8fM4HoFbS1DAbOdYrVTUsbwRpDXciBbK8/4lQvjkc17STe9+oS2n9hRcX4VMFOXHS1pcegC23hzwqGWkmF3cm8h6o7htDFALNtfmdyUaeIDkTf0TvjkxLzIshEOX2Q89O12Dv23QD6152x6KSKt/cPcJkYSQpyiwmk4cASXZ6IkUovYjB2PRNhn5g6h+EWyQOQuck+hqEa4Zfi1OQ7IyPuoaGUg3GCtFxiHU3UBkfcKjZGDkKvHLaJNOOsi4p+ItfZsmHfu6osAtPbqsvM3Ks+EcTIIY/Lfwgni5YcMvTQRG4SuJSykBuppuFXsrSPnFrrz54b8PRx/yK5InaM3Kjl7J0jxyUUeSpZJrjLotPqBaplgVV1VKQAQrqtbyUUjfKcckWOTUheWKlEr4Ig8BrsO5O6+qGraAsOr27eyOp4rg8rDdEQl1tLhdp+vsvRjOjy5K+Mg4ZEXsDDg/ML9OibUn4Z0vFv+3VgxrQ6zeQt7pagB40yi/R3MLlK5WzXGlSKiaawx9UNFM5rtQJujJaBzP8mdVAIPoqY6k0trLemlbML/ACvHLk70TJoQT5wL7ZVde2RiyOh4w0jztudr9UqWO/A4yr/pUsabYymjCN4eTckdEXJEyQWPld1CPbovUpnS9E9pvv8AVLU0bozYjHVMZnCaqFu0yaGVzDcK1p6oHIweY/0hIYRbOVI3BwlTSY2DaLhrrjsqWvoSw6m3LT9lbUUlxZFltxYjCmU3Bj3FTRknxpYIjfZW81AGnqOSUDkq1kTXCb46Y2mcbhpOLqTiXDfiaQ5xaB0O6Frn6QPX8Kek4mHeR/s5Injb6h6mvGTUcWkaXkm2xO6lc0A75UTnWw/2cmOBvdwu3slSxb/2G48zx+E7yCunADHeir6mMxkOYS5h+yOa8ObcbFIeBwdlkM6yL/ZWUwNg3mcn+FcwmwsRhBUUWST1UlbKWMJG5wEb66ROv05mk3A6lStZ1yq2GraQATpIwD19UbHKf1exCOUJJAKSHWLPTpyQs9KHeaL3Z/pWgbcIZ8BBu36Lcc69MnH8KNwv69EK5i0dTSh41Ws8fdVxjHRVRypomliZPw6LS3O5U8kYPJJBKDzBUoIUrbsfSEDARpdkfdBv4bouRkfhGgIpp5LVlaMcEyhBIT3Pwja2j5t26dFSVEh2Cpg9iea1LGkqQCrtkwIWOifY3V9w6e6HNj5YeLJZZuN0DIwNBLjhGtKiqacPaWlTwlqx0laM3PUaznbkOyjAsU6opS12kqWOLrkq9NURu7LTh1Rrbofv+l38I2AaTpcqQdef/bBWUFcHjS7DuR69kmcb8Hxa+wySkGbbdFXPaYzi+k7jorGCa+DuE+SIOGVPs1xja+4gNM8WuFWcTqdTwBsMe6t2UwbcDms/PBZ3utwxW9nZJPQQxZR3Dpc6Dlp+yjhguM8lOABsqZtVQiFlvTNsdJRWhBh+prXc9iiw/F152RdK4sjlZbIVbU0vmu0YOVZSSIT4hGEeJ8BkZASHkVPBXvbzv6oJjsJ7WnovRaREm0amOpHl7hGtIKoaAkx92n7KxglvlRZIJFUJWGl1lU8R4bfzM3/ajzIuJXY5UzMkUzLuFj35hH0cukqfiMAPmAs4bj+VXseq1LZEtas1UDwQpiFTcKq+Stg5R5IUyyDtAvEKcOF+apnG260LiqbiFNzG6bhl9MTkX2COlvkKMYXRlSCO+AqhBZ8NqdXld8w2PVW7BdUNLBY3JyFfRSc+R+xUmZfaKsTf2dLHj0QM0Adjny7qzcg5WdFPCVMbIqNJaUl0bWAEahuNx/KpnSkFWQWyESaRa0NSAdJ2P5RsbjkFZ8O6I+lrOTvZyGeLhschZEJhF1zp7AHe/PknAqbVoemmefxcViz5wpxWs/cPqsbSNu4XVyyBpeQRsE55mD8MWjTUNe0GwcLHByrSGYNNtQ+q88mbY4wjq0WiBGDbe5QSyWasR6H8QHmEySWx7LyqGreL2e7/AOirKlq3lly9179Slp0wnjtWeiSAOF1Q1fldZV0tW9rPK9w91T1HEJCcvO/ZPxT7RPlx8s1VNJYgrR0s4cF5xQVrycuP2Wi4ZVv/AHfhNy9VgY+OjWEqGaK+QhYahx3P2CJZKev4UilQ9pMAqKHmPdSRtsMBEtdlCA5PqVTGbaoS4pD9SNo5P0nnt6oAlQVMhFrHmtasKPpfsm5HdRPdlDk5B7KWTZTyikxt2iKQaTfkdwqqvg0u7HIKtpvlQlTmME9U/HIVOJWR9/opSOqYUkh8qdfRdcDuHVQN43bHb1RLanTg8lnInm7TfN1dT5N+wQzgrOjJ0f/Z

استاد سید مجتبی غفاری

توضیحات سلحشوران شهر نراق در ارتباط سند 175 ساله

* حمام : حمام خزینه دار موسوم به حاج جعفر جنب مسجد جامع قرار داشت و گنبدی شکل بود که از طریق تیون با هیزم توسط حمام دار آب آن گرم می گردید .

* قریه نراق : نراق بخشی از شهرستان دلیجان در استان مرکزی واقع است

* هَرزآب : آبی که بیهوده روی زمین جاری شود – فاضلاب

* ساروج : ساروج از ابتکارات معماران ایرانی در دوران بسیار کهن است. برای ساختن آن نخست خاک رس و آهک را به نسبت شش و چهار مخلوط می‌کنند و گلی سفت می‌سازند و دو روز آن را ورز می‌دهند. بعد، قسمتی از خاکستر کوره‌های حمام را با مقداری مواد الیافی لوئی (تخم و پرزهای نوعی نی است) به آن اضافه می‌کنند و مخلوط تازه را با چوبهایی به قطر ده سانتیمتر می‌کوبند تا به خوبی باهم عجین شوند در دروان گذشته، ساروج از اهمیت خاصی برخوردار بوده و جهت ساختن حوض، پل، آب انبار، برکه ؛ گرمابه ؛ بنای خانه و سد کاربرد داشته‌است .

* ذرع : واحد اندازه گیری ؛ به گز پیمودن - یعنی یک متر وچهار صدم یک متر

* شبستان جامع : مسجد جامع شهر نراق سال 1243قمری(1206 شمسی) توسط حاج علی محمد نراقی ولد آقامیرزا اسماعیل ساخته شده است .

* بَنی : بنی آدم ؛ اولاد و انسان و مردم

* عِندالحاجه : در وقت نیاز

*مَسطوره : نمونه ؛ نوشته

* لا یحل مال الامرء مسلم الا بِطیب نفسه : روزی که بیع انجام شده بایع مالک نبوده است و حالا که مالک شده باید رضایت خاطر مالک در این معامله باشد.

 
 

 

۲ نظر ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۵۱
سلحشوران شهر نراق
از سال های دور تا 65 سال قبل در شهر نراق مردم جهت روشنایی خود از چراغ های موشی ؛ بادی ؛ پیه سوز ؛ لََمپا و گردسوز و چراغ روغن سوز استفاده می کردند .

تاریخ 4 تیر 1334 نقطه عطفی در زندگی مردم شهر تاریخی نراق ایجاد شد و برق رسانی به وسیله موتور برق شادی را به خانه های اهالی به ارمغان آورد .

 
برای راه اندازی موتور برق نیاز به مکانی در کنار آب و حوض بود که این مکان با داشتن چاه آب شرایط مطلوب را دارا بود . فلذا مسجدی از جنس کاهگل در میدان نراق که در حال تخریب بود برای استفاده موتور برق مورد امعان نظر قرار گرفت .
 

این مسجد کوچک که به مسجد میدان مشهور بود سال 1321 شمسی به صورت سنتی ساخته شد و زمین آن را همسایه ها از قرار هر کدام چند متر وقف نمودند که از جمله آنان مرحوم حاج غلامحسین قاسمی فرزند کریم ؛ مرحوم نوروز محمودی فرزند صادق بن محمود ؛ محمد صادق بن محمود ؛ مرحومه مریم محمودی فرزند صادق همسر حسن کمره ای بودند .

مکان قدیم مسجد و کارخانه برق نراق

این مسجد تاریخ 11 بهمن 1332 شمسی برای عبادت مومنین در حال استفاده بود چون مرحوم شکرالله یوسفی فرزند هاشم بر بام این مسجد رفته و مردم را برای اتفاقی در چاله نخجیر مطلع و فراخوان داده بود .
تاریخ 4/4/1334 دیوارهای به جا مانده مسجد غیر قابل استفاده را تخریب کردند و ساختمان موتورخانه را به صورت چهار دیواری و تک اتاق ساخته شد . حوض آبی در کنار موتور وجود داشت که به وسیله واترپُمب عمل می کرد .
 


اولین موتور برق را یکی از اهالی روستای کُرَجار (مهدی آباد فعلی) به نام آقای وَهَب طهماسبی فرزند حسین که آن زمان اصطلاحا موتوردار می گفتند با سرمایه شخصی وارد شهر نراق کرد . انشعاب برق و توان سرویس دهی موتور به 200 مشترک تعلق می گرفت فلذا به اهالی که وضعیت مالی بهتری داشتند و زودتر تقاضا کرده بودند فروخته شد .
اولین قبوض برق نراقی ها تیر ماه 1334 و مانند فاکتور در دو نسخه صادر می شد که روی قبوض نام برق طهماسبی قید شده بود .

میرزا وَهَب کرجاری از مومنین متمول و خیرخواه بود که در مقطع قحطسالی مدتی با کمک انسان های خیراندیش نان روزمره اهالی کاشان را تامین می کرد . ایشان دهه 40 بدرود حیات گفت و در قبرستانی در کاشان خاکسپاری گردید .
 
نام موتور برق اشکودا و کمپانی سازنده آن همچنان در کشور چک قرار دارد . اولین سَرمکانیک یا مهندس که در واقع مسئول راه اندازی موتور برق محسوب می شد آقای زمانی بود . ایشان داخل میدان قطعات را به یکدیگر متصل و پیچ و مهره کرد و داخل اتاق انتقال داد .
وی از مسلمانان اهل تسنن بود و جهت اقامه نماز و مراسم های مذهبی به مسجد جامع می آمد و با مردم ارتباط شایسته ای داشت . بعضی از اهالی نیز مهندس زمانی را آذری زبان و او را ارمنی می پنداشتند . نیروی کمکی او آقای زنگنه اهل همدان بود .

صدای یکنواخت تق تق موتورخانه خصوصا برای همسایه هایی که نزدیک بودند آسیب رسان بود ولی بهره مندی جمیع مردم از نعمت برق آنان را راضی داشت و شکوه ای نمی کردند .

کم کم تیرهای سیاه چوبی بلند برق در خیابان و کوچه ها نصب و سیم کشی معابرانجام شد و برق وارد منازل مردم گردید . آن مقطع تلویزیون و یخچال و کلا وسایل برقی وجود نداشت . فقط رادیو باطری دار کاربرد فراوان داشت و مورد استفاده قاطبه مردم بود .

برای سیستم سیم کشی در منازل یک مغازه الکتریکی در بازار شمس السلطنه نراق روبروی قهوه خانه استاد نعمت الله اکبری افتتاح شد به نام الکتریکی برقعی که از اهالی شهر قم بود و نام مغازه برقعی را با ذغال و خط خوش بالای مغازه نوشته بود .

آقای زمانی ماموریتش پایان یافت فلذا سال بعد تاریخ 7 تیر 1335 دو نفر به اسامی رضا مشهور به رضا برقی احتمالا اهل خمین و آقای اصغر رضایی فرزند استاد حسن اهل شهر نراق در کارخانه برق اشتغال یافتند .

مرحوم اصغر رضایی مشهور به اصغر برقی
آن دو به سرعت کار را از زمانی یاد گرفتند . مدتی بعد رضا هم نراق را ترک کرد و مدتی نیز آقای سید رضوی از اهالی قم در کنار آقای رضایی فعالیت برق رسانی را ادامه دادند .

سال 1339 آقای سید علی هندی فرزند سید ابوالحسن متولد 1298 اهل تهران برای اداره کارخانه برق به نراق آمد . همسر اول ایشان قبلا با داشتن چندین فرزند فوت نموده فلذا با بانو خانم دلال زاده فرزند سیف الله از اهالی آران بیدگل کاشان ازدواج کرد و همسرش از ازدواج قبلی دو فرزند به اسامی فاطمه و احمد فائضی فرزندان علی داشت .
مرحوم سید علی هندی مشهور به هندی پور
 احمد که متولد 1336 است با خواهرش در مدارس شهر نراق تحصل کردند و آنها مجموعا تا سال 1353 به مدت 14 سال در نراق بودند . آقای هندی که در نراق به هندی پور شناخته شده می باشد از نراق به کاشان نقل مکان کردند و چهار سال بعد در اوایل انقلاب برای همیشه به تهران بازگشت. آقای سید علی هندی نهایتا تاریخ 14/2/1380 فوت و در قطعه 212ردیف 20 شماره 11 بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید .
 
                                                          احمد فائضی                                 مرحوم سید علی هندی مشهور به هندی پور
علقه و شناخت بستگان مرحوم هندی پور به نراق تا جایی است که آقای محمد کاظم فائضی فرزند احمد سال 1384 رشته کامپیوتر را در دانشگاه آزاد اسلامی نرق به تحصیل پرداخت .
ده سال بعد از راه اندازی برق نراق در سال 1344 تصمیم گرفته شد اداره امور برق را توسعه دهند فلذا مقابل مسجد بازار شمس السلطنه ساختمانی را با حوض بزرگ احداث گردید و موتور برق از میدان به محل جدید که حدود 50 متر فاصله دارد انتقال یافت . مالک یا مستاجر اولیه این ساختمان آقای مهدوی کارمند اداره قند و شکر شهرستان محلات بود که به صورت محدود کنتور نسبتا ضعیف در ازای مبلغ مشخص در اختیار مشترکین قرار داد . برای مردم شهر نراق این محل به نام کارخانه برق مشهوریت یافت . بسیاری از نمازگزاران مسجد بازار نراق(مسجد والیعصر عج) ضمن احوالپرسی و خسته نباشی به هندی پور در حوض زیبای کارخانه و آب گوارایش وضو ساخته و در مسجد نماز اقامه می نمودند .
 
برای اداره امور کارخانه برق شیفت بندی صورت گرفته و میزانی گازوئیل هفتگی سهمیه بندی گردید . موتور برق بر اساس زمانبندی که مردم هم اطلاع داشتند شبانه 5 ساعت مثلا از ساعت 17 الی 22 روشن می گردید .

یک ربع مانده به خاموشی آقای اصغر برقی یکی دو مرحله سیکنال می زد و برق را خاموش و روشن می کرد و در واقع هشدار می داد تا دقایقی دیگر برق قطع خواهد شد .
بر این اساس مهمانی ها خصوصا در زمستان و پای کرسی ها را زودتر جمع و جور می کردند و به منازل باز می گشتند و یا افرادی که در منزل شخصی خودشان بودند فعالیت های مورد نیازشان در روشنایی را سرعت می بخشیدند .
فقط ماه مبارک رمضان برق تا پس از اقامه نماز صبح روشن می ماند و قطع نمی شد .
 
اصغر برقی برای خودش حکایت هایی در زادگاهش داشت و روزمره که بعضی از مردم در میدان و حوالی منزلش ایشان را می دیدند شوخی بارِدی(مزاح) می کردند و اصغر آقا با خنده های همیشگی اش شادی را در دل های مردم افزون می کرد .
یکی از شیرین کاری های اصغر برقی این بود که نوک زبانش را می توانست به نوک بینی اش برساند و بعضا خلق الله به جهت اجرای مسابقه دور او جمع می شدند و با تمرین های پی در پی موفق به انجام این کار نمی شدند و وی پیروز همیشگی میدان بود .

در این مقطع مردم برای هر کیلو وات مصرفی برق خود 6 ریال(شش ریال) به شهرداری کمک می کردند.


چهار خبر از روزنامه اطلاعات در بیش از 45 سال قبل در خصوص برق نراق را مشاهده فرمائید :

* به خبر شماره 17 تاریخ 17/3/1348 خبرنگار روزنامه اطلاعات آقای سید مصطفی غفاری فرزند سید محمود توجه کنید :

تا چندی پیش برق این بخش وضع مرتبی نداشت تا اینکه از طرف سازمان برنامه و شهرداری نراق 2 موتور به قدرت 150 کیلو وات(یکی 50 و یکی 100) خریداری و تقریبا روشنایی این بخش سامان بخشید . ولی اهالی انتظار دارند این برق شبانه روزی باشد تا بتوانند در روز هم از این نعمت بهره مند شوند .

* به خبر شماره 78 تاریخ 4/6/1348 خبرنگار روزنامه اطلاعات آقای سید مصطفی غفاری فرزند سید محمود توجه کنید :

عده ای از اهالی ضمن مراجعه به دفتر روزنامه مطالب زیر را عنوان و تقاضای رسیدگی نمودند :
نراق محلی است که جزء شهرداری های درجه 2 می باشد ولی شهردار ندارد .
بهمین جهت از بیشتر کارهای عمرانی عقب افتاده است . آیا ما گناهی داریم > عوارض می دهیم ؛ هر نوع کمک دیگر از طرف استانداری می شود ولی هیچ استفاده ای نمی شود .
گرانی برق یکی دیگر از خواسته های ماست . نرخ برق در نراق با توجه به سایر شهرستان ها عادلانه نیست و تازه اینکه بیش از 5 ساعت برق نداریم . شهرداری بایستی ترتیبی دهد تا این برق حداقل تا صبح روشن باشد .

* به خبر شماره 43 تاریخ 17/4/1350 خبرنگار روزنامه اطلاعات آقای سید مصطفی غفاری فرزند سید محمود توجه کنید :

سیم کشی شبکه برق شهر نراق بزودی تکمیل و مورد بهره برداری قرار می گیرد. سیم کِشی قبلی بسیار خراب و با وزیدن باد ؛ بَرق قطع می گردد . اهالی انتظار دارند که بزودی سیم کِشی تمام و تحویل شهرداری گردد .


* به خبر شماره 63 تاریخ 14/6/1350 خبرنگار روزنامه اطلاعات آقای سید مصطفی غفاری فرزند سید محمود توجه کنید :

سیم کشی جدید برق شهر نراق پایان یافت و از پیمانکار تحویل گرفته شد و به زودی از آن بهره برداری می گردد . شهردار نراق اظهار داشت چون برق خانه ها باید به سیم کشی جدید وصل شود بایستی مشترکین جهت انشعاب سیستم کابل خریداری نمایند که هر موقع برق نراق منطقه ای شد دیگر احتیاج به انشعاب مجدد نباشد . از سیم کشی جدید برای اوایل مهر 1350 همزمان با جشن های شاهنشاهی بهره برداری خواهد شد .
 
سال 1354 برق منطقه ای شد و کارخانه توسط آقای مهدوی تحویل اداره برق گردید و مردم نیز از نعمت برق در طول شبانه روز بهره مند گردیدند . مِلک کارخانه برق در مالکیت شهرداری نراق بود که قبل انقلاب با کرایه ماهیانه 600 ریال (شصت تومان) در اجاره برق اصفهان( باختر فعلی) قرار داشت .
اصغر استاد حسن اشتغالش در شهرداری نراق ادامه یافت . وی مامور شیفت و نوشتن کنتورهای برق شد تا اینکه با 25 سال سابقه کار در سال 1360 بازنشسته گردید .
 
آقای اصغر رضایی فرزند حسن متولد 1 مهر 1302 و تحصیلات ششم ابتدایی قدیم را داشت . سرانجام تاریخ 5 مهر 1385 در سن 83 سالگی به دلیل سکته مغزی فوت و در وادی السلام شهر نراق سر بر تیره تراب نهاد .

بعد از انقلاب اسلامی فرد دیگری که برای برق رسانی به مردمان خونگرم نراق و دلیجان زحمات طاقت فرسایی کشید آقای علی رجبی مشهور به علی برقی بود . ایشان علی رغم نبود امکانات مثل بالابر با کفشهای مخصوص به نام رکاب و کمربند صعودی که به ریسک بالایی برای صعود همراه بود در سرما و گرما خود را ملزم به روشن نمودن منازل مردم می دید.
 

رکاب برای بالا رفتن از تیر چوبی برق

تنها چیزی که باعث انجام چنین کارهای مشقت باری بود عشق به مردم و انجام وظیفه بود . همچنین جابجایی و نصب تیرهای برق سیاه چوبی نیز در سنوات قبل توسط همین مردان بی نظیر و با دست انجام می شد .
 
علی رجبی فرزند حسین( داماد مرحوم لطف الله ایزدی) ابتدا در کارخانه کابل سازی تهران بود که سال 1346 در شرکت برق تهران استخدام گردید . مدتی نیز در کاشان سکونت داشت تا اینکه سال 1355 به اداره برق شهرستان دلیجان منتقل گردید . ایشان تاریخ 1 مهر 1321 در شهر نراق متولد و تاریخ 18 مهر 1378 در سن 57 سالگی و قبل از بازنشستگی بدرود حیات گفت و در قبرستان دلیجان خاکسپاری گردید .
 

مکان قبلی کارخانه برق شهر نراق
مرکز فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر نراق تاریخ 22 بهمن 1376 تاسیس و در ساختمانی استیجاری متعلق به آقای علیرضا سعادت فرزند ... استقرار یافتند . سال 1379 با مساعدت مجموعه شهرداری که آن مقطع آقای علیرضا سلطان محمدی(اهل شهرستان خمین) شهردار نراق بود مکان کارخانه برق در اختیار کانون پرورش فکری قرار گرفت.
 

مکان قبلی کارخانه برق شهر نراق
 موتورهای سنگین برق از سالن خارج شد . حوض آب داخل حیاط پُر و هموار گردید و محیط برای تربیت نونهالان آماده شد و همچنان در حال فعالیت می باشند . در اذهان کهنسالان این مکان همچنان به نام کارخانه برق سابق خاطراتی را در برایشان متبلور می سازد .
در اوایل سال 1356خورشیدی استان تهران بطور جداگانه تشکیل شد و استان مرکزی شامل قم ، ساوه ، محلات ، تفرش ، خمین به مرکزیت اراک شکل یافت . در سال 1356 یک مولد از نوع مان به قدرت 1500کیلووات و تعدادی دیزل سیّار در نیروگاه دلیجان نصب و با احداث شبکه فشار متوسط نیروی برق شهرستان های نراق، محلات ، نیمور و باقرآباد نیز از طریق نیروگاه دلیجان تامین شد .
 
آقای علی اصغر مرادی در حال رفع مشکل برق رسانی
در سال 1361 با احداث پُست 63 کیلوولت در جوار نیروگاه سابق ، برق دلیجان نیز به شبکه سراسری متصل و به عنوان زیر مجموعه برق منطقه ای تهران ادامه فعالیت داد و همزمان نیز برق رسانی به سایر روستاها آغاز شد . در سال 1370 با تاسیس شرکت برق منطقه ای باختر ، برق دلیجان نیز از زیر مجموعه برق تهران خارج و زیر مجموعه شرکت مذکور گردید .
 

به دلیل فعالیت های عام المنفعه نظام جمهوری اسلامی به رهبری معمار انقلاب حضرت سید روح الله خمینی(ره) و سپس حضرت آیت الله سید علی خامنه ای(دام ظله العالی) در حال حاضر شبکه برق نراق با بیش از ۱۷۰۰ مشترک از پُست شهرک صنعتی شهرستان دلیجان تامین می گردد. با احداث خط جدید که از سمت بقعه متبرک زبیده خاتون(س) برای تامین برق روستاهای مشهد اردهال و خاوه کشیده شده منجر به پایداری دو چندان برق نراق شد که در صورت ایراد در خط قبلی در کمترین زمان از خط مذکور تامین برق خواهد شد .

کارمندان نراقى شرکت توزیع نیروی برق از ابتدا تا کنون در سطح ایران عبارتند از :


1- مرحوم اصغر رضایی فرزند حسن

2- مرحوم على رجبى فرزند حسین
Image result for ‫شهید علی اصغر رحیمی نراق‬‎
3- شهید على اصغر رحیمى فرزند على

4- امیر(سعید) ایزدى فرزند عباس

5- غلام محمد پیشور فرزند عباس(حسینعلى)

6- سید موسى موسویان فرزند سید نظام الدین

7- على اصغر مرادى فرزند مسلم

8- فرهاد رجبی فرزند علی

9-

 

تهیه کنندگان : محمد عضایی ، حسین عضایی

 

از آقای سید موسی موسویان فرزند سید نظام الدین اهل شهر نراق که در تهیه قسمتی از این مطالب با ما همکاری نمودند، قدردانی می شود .


جمع آوری مطالب و تحقیق در خصوص برق رسانی شهر نراق مدت شش ماه طول کشید و سلحشوران شهر نراق افتخار دارد که برای اولین بار مطالب گردآوری شده را جهت تنویر افکار عمومی خصوصا همشهری های خونگرم و مهربان نراق و دلیجان انتشار دهد .

 

 

۱۳ نظر ۲۴ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۵۹
سلحشوران شهر نراق

با جریان سیل مجدد در نراق باز خساراتی به مالکین و زارعین وارد آمد و این سومین بار است که در سالجاری بیشتر اراضی و خانه های نراق طعمه سیل قرار می گیرد .

http://dana.ir/File/ImageThumb_0_608_458/523572

در صورتیکه با جاری شدن سیل در اردی بهشت ماه جاری تصمیماتی در باره ایجاد سیل بند نراق گرفته شد ؛ معهذا هنوز اقدامی نشده و با ریزش چند قطره باران سیل جاری و به اهالی زیان و ضرر فراوان می رساند .
لذا از مسئولان امر تقاضای رسیدگی می شود .


شماره : 80
تاریخ5/6/1348
خبرنگار اطلاعات در شهر نراق سید مصطفی غفاری

۰ نظر ۲۳ فروردين ۹۵ ، ۰۶:۲۸
سلحشوران شهر نراق

نراق بخشی از شهرستان دلیجان در استان مرکزی واقع است . از بین 80 شهید گلگون کفن شهر نراق 15 شهید بزرگوار در فروردین ماه طی دفاع مقدس به شهادت رسیده اند :


1- بسیجی سید غلامرضا باشی فرزند سید علی متولد 1342 تاریخ 2 فروردین 1361 طی عملیات فتح المبین در جبهه شِلِش شوش استان خوزستان به شهادت رسید .


2- بسیجی عبدالله محمودی فرزند علی متولد 1343 تاریخ 2 فروردین 1361 طی عملیات فتح المبین در جبهه شِلِش شوش استان خوزستان به شهادت رسید .


3- بسیجی ابوالفضل بیابانگرد فرزند حسین متولد 1343 تاریخ 2 فروردین 1361 طی عملیات فتح المبین در جبهه شِلِش شوش استان خوزستان به شهادت رسید .


4- بسیجی مهدی عباسی فرزند غلام محمد متولد 1341 تاریخ 2 فروردین 1361 طی عملیات فتح المبین در جبهه شِلِش شوش استان خوزستان به شهادت رسید .


5- سرباز وظیفه مصطفی طالبی فرزند حسین متولد 1341 تاریخ 16 فروردین 1361 طی عملیات والفجر 1 در جبهه زبیدات عراق به شهادت رسید .


6- پاسدار سید حسن جوادی فرزند سید ماشاءالله متولد 1344 تاریخ 17 فروردین 1365 در شهر اهواز مرکز استان خوزستان به شهادت رسید .


7- طلبه بسیجی حسن کرباسی فرزند علی متولد 1348 تاریخ 21 فروردین 1365 طی عملیات والفجر 8 در جبهه بندر فاو عراق به شهادت رسید .


8- همافر غلامرضا حمزه ای فرزند محمد علی متولد 1334 تاریخ 29 فروردین 1361 در جبهه تنگه حاجیان شهرستان گیلانغرب استان کرمانشاه به شهادت رسید .


9- بسیجی علی مهدیزاده نراقی فرزند ابوالفضل متولد 1339 تاریخ 22 فروردین 1362 طی عملیات والفجر 1 در جبهه فکه خوزستان به شهادت رسید .


10- ... ابوالفضل عابدینی فرزند رحمت الله متولد 1345 تاریخ 23 فروردین 1362 طی عملیات والفجر 1 در جبهه فکه خوزستان به شهادت رسید .


11- سرباز علیرضا قجری فرزند علی محمد متولد 1345 تاریخ 1 فروردین 1365 طی پدافندی عملیات والفجر 9 در جبهه کردستان عراق به شهادت رسید .


12- بسیجی علی اصغر فروغی فرزند حسین متولد 1318 تاریخ 21 فروردین 1366 طی عملیات کربلای 8 در جبهه شلمچه خرمشهر استان خوزستان به شهادت رسید .


13- بسیجی قاسم خاوه ای فرزند اکبر متولد 1348 تاریخ 21 فروردین 1366 طی عملیات کربلای 8 در جبهه شلمچه خرمشهر استان خوزستان به شهادت رسید .


14- ... مهرداد حسینی فرزند علی محمد متولد 1346 تاریخ 21 فروردین 1366 طی عملیات کربلای 8 در جبهه شلمچه خرمشهر استان خوزستان به شهادت رسید .


15- بسیجی محمد کاظمی فرزند رمضان متولد 1348 تاریخ 31 فروردین 1366 طی عملیات کربلای 8 در جبهه شلمچه خرمشهر استان خوزستان به شهادت رسید .



به روح پاک و مطهرشان صلوات نثار می کنیم :

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم



تهیه و تنظیم از سلحشوران شهر نراق
۱ نظر ۲۲ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۲۵
سلحشوران شهر نراق


دبیرستان محمود مجد شهرستان محلات استان مرکزی - سال 1344

فرهنگیان شهر نراق از راست : عبدالعلی عبدالله زاده فرزند احمد - ناشناس - مرحوم حسین اشرفی فرزند کَرَم - ناشناس - ناشناس - مرحوم سید مهدی غفاری فرزند سید محمود - ناشناس - مرتضی رادفر فرزند شکرالله - مرحوم ماشاءالله رحیمی فرزند اسکندر - مرحوم هدایت الله رحیمی فرزند اسکندر - علی اکبر جعفری فرزند غلام - ناشناس -

نشسته ها ناشناس



مقطع عملیات کربلای 5 در شلمچه – دی 1365

ایستاده از راست : سلطانعلی خسروی فرزند احمد – محمد قجری فرزند ..... - رضا(حمید) قاسمی نراقی فرزد حسن – قاسم حیدری فرزند سلطانعلی – غلامرضا قجری فرزند حسین نایب

نشسته از راست :ناشناس – عبدالله لطفی فرزند محمد – حمیدرضا پریشانی فرزند عبدالله – مرحوم حسن عابدینی فرزند رضا – علیرضا اسماعیلی فرزند عباس

د



محرم سال .... در شهر نراق

از راست : علی اکبر باقری نراقی فرزند حبیب – شهید سید محسن هاشمی فرزند سید حسن(1346 - شهادت 19/4/1367)
  – سید غلامرضا بابایی فرزند سید رضا –  نوجوان : سید حسام الدین(احسان) بابایی فرزند سید غلامرضا



از راست : پژمان عابدی فرزند اصغر - مرحوم اصغر عابدی فرزند علیرضا



شهر نراق سال...
مرحوم علی رزاقی فرزند صفر و همسر مکرمه اش آغابیگم موسوی فرزند سید ماشاءالله


گلزار شهیدان شهر نراق – سال 1362
حاج علی(میرزاعلی) قجری فرزند نعمت الله بر سَر قبر فرزند شهیدش غلامرضا در حال پخش گلاب
حاج سید حسین جوادی فرزند سید ماشاءالله بر سَر قبر برادر شهیدش سید حسن در حال پخش گلاب



علی اکبر عضایی فرزند عباس بر روی موتور سیکلت هوندا



کوه ... شهر نراق – سال 1377
از راست : مرحوم علیرضا عابدینی فرزند شکرالله – امیر حمیدی فرزند ولی الله – مرحوم سید ابوالفضل میرسلطانی فرزند ...


مقابل شرکت تعاونی روستایی شهر نراق – سال 1370

علی عضایی فرزند ابراهیم – مرحوم سید مصطفی هاشمی فرزند سید عباس(1303 – 1376)


کارت خون سردار شهید محمدعلی قجری فرزند یوسف شماره شناسنامه 43



چراغ برق تهران خیابان ملت – سال ...
از راست : احمد عابدینی فرزند ماشاالله – مرحوم قربانعلی کاظمی فرزند احمد – ولی الله رضایی فرزند اصغر – ماشاءالله رمضانی فرزند علیرضا – امیر هوشنگ صالحی فرزند یوسف - علی محمد صالحی فرزند یوسف



تشییع پیکر مطهر بسیجی شهید جهانگیر خسروی فرزند غلامرضا در تهران – 3 اسفند 1361

از راست : احمد ایزدی فرزند لطف الله – جمشید توکلی فرزند علی محمد در حال حمل تاج گل با عکس شهید


تشییع پیکر مطهر شهید سید حسن جوادی فرزند سید ماشاءالله در شهر نراق - فروردین 1365
بسیاری از تشییع کنندگان مرحوم شده اند .

این عکسها گویای خاطرات قشنگ زندگی است .خاطراتی که هنوز با وجود گذشت سالها از آن  بوی تازگی و عطر خوش مهربانی می دهد . هنوز هم که هنوز است وقتی  آلبوم خاطرات آن روزگار را مرور می کنیم اشک شوق و لبخند دلنشین  دوستی با هم در می امیزند و ساعت ها وقتمان صرف مرور این خاطرات می شود.


خاطرات خوش گذشته را با هم ورق می زنیم تا.............



سلحشوران شهر نراق


۴ نظر ۲۰ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۱۵
سلحشوران شهر نراق

مجموعه حسینیه و آب انبار موسوم به حاج عبدالباقی شهر نراق حدودا در سال 1250 هجری قمری(برابر 1213 هجری شمسی) در دوران محمد میرزا(محمد شاه) فرزند عباس میرزا سومین شاه از دودمان قاجارساخته شد و از شاهکارهای معماری در ایران می باشد .

37 سال پس از ساخت این بنای منحصر و زیبا در سال 1287 هجری قمری (برابر 1249) در دوره ناصرالدین شاه فرزند محمد شاه (چهارمین سلسله دودمان قاجار ) بازسازی و مرمت گردید و نام بانی و واقف آن حاج عبدالباقی ولد آقا علینقی نراقی که وفات یافته به عنوان مرحوم در سنگ نوشته مرقوم می گردد .

سنگ کتیبه به ابعاد 40 در 60 سانتی متر با قدمت 150 سال یکی از سنگ های ارزشمند تاریخی است که داخل آن حاوی نوع وقف و اسامی اهدا کنندگان نوشته شده است .

نوشته های روی سنگ برای اولین بار توسط استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود اهل شهر نراق به شرح ذیل بازخوانی گردید :


1287 قمری(1249 شمسی)
هوالتعالی شانه
وقف صحیح موید و حبس صریح مخلّد نمود مرحوم حاج عبدالباقی ولد مرحوم آقا علینقی نراقی تمامی یک باب حسینیه و آب انبار بر کافر و مومن و مومنات بخصوص من اهل نراق که از انبار آب بیاشامند و در حسینیه تعزیه حضرت سید الشهدا(ع) نشانند و واقف را با مرحوم مشهدی عباس .......او را به دعای خیر ........



توضیحات سلحشوران شهر نراق

کتیبه سنگ تاریخی و با ارزش با قدمت یک قرن و نیم در آذر ماه سال 1394 سرقت شده بود که با تلاش های صورت گرفته سارقین دستگیر و سنگ در جایگاه قبلی اش نصب گردید .

مجددا تاریخ 18 فروردین 1395 این سنگ گران بهای تاریخی توسط سارقین سرقت گردید .


۷ نظر ۱۸ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۰۲
سلحشوران شهر نراق
نراق بخشی از شهرستان دلیجان در استان مرکزی دارای فرهنگ خاص و آداب و رسوم منحصر به فرد می باشد .

کَل و قوچ( کَلا قوچ ) یکی از سُنت های دیرینه نراقی ها بوده که به مرور زمان با فوت دامداران عمده به بوته فراموشی سپرده شده و نسل امروزی هم به علت وجود زندگی ماشینی آنگونه شاید و باید قادر به احیای هر چه بهتر آن نیستند .

کَل به معنی بُز نَر بالای یک سال و قوچ به معنی گوسفند نَر بالا ی یک سال می باشد. معمولا زاد و وَلد گوسفندان در اکثر شهرهای کشور سالی یک بار انجام می شود که در برخی از شهرها از جمله سیستان و بلوچستان و برخی از شهرهای گرمسیری می توان این کار را تحت شرایطی به دو بار هم افزایش داد.

ولی در شهر های سَرد سیر تقریبا بیش از یک بار امکان پذیر نیست و این کار هم معمولا از اواسط زمستان به بعد انجام می شود. ولی با توجه به اینکه برخی از گوسفند ان در غیر این زمان تولید مثل می کنند ولی فرزندان آنها معمولا نسبت به گوسفند ان مشابه خود دارای رشد کافی نبوده و لاغر و ریز هستند و به گویش محلی به آنها گوسفند یا بُزغاله شیر سوز( کورپه) می گویند.


برای جلوگیری از این کار معمولا در برخی شهرها از جمله شهر نراق،در زمان های قدیم حضور گوسفند نَر و کَل را داخل گله ی محدود می کردند یعنی آنها را در اواخر بهار از گله جدا و تا اواخر تابستان یا اوایل پاییز جداگانه تغذیه می دادند و آنها را در جاهای خوش آب و علف چرا می کردند تا از تقویت کامل بهرمند شوند.

لازم به ذکر است که برگشت مجدد این گوسفندان به داخل گله تابع شرایط خاصی بود که نراقی های پُر تلاش به آن" کَل و قوچ یا کَلاقوچ " می گویند .

معمولا روز برگزاری ابن سُنت قدیمی به شکلی بود که تمام خانواده ی گوسفند داران نراقی که اغلب خودمانی و فامیل بودند در آن روز لباس نو به تن کرده و با الاغ وسایل مورد نیاز را برداشته و به محل تجمع گوسفند ان که معمولا سر یک چشمه خوش آب وهوای نراق می رفتند. قدیمی ها وسایل نقلیه زیاد در دسترس نبود و بیشتر فعالیت ها با الاغ انجام می شد .


الاغ ها را با تشریفات خاص تجهیز می کردند، وسایل مورد نیاز را داخل خورجین پنبه ای یا مویی می گذاشتند و با انداختن پتو یا چادرشب مخصوص ، زنها و مردها سوار بر الاغ و با ابهت خاصی به محل مورد نظر می رفتند. روی صورت برخی از الاغ ها به وسیله ی پشه بند های مخصوص پوشیده می شد که بسیارجالب و زیبا بود. برخی از الاغ ها هم زنگوله ها یی به نام قورقوری، پیاله زنگ و جریکی به گردن داشتند .

به محل مراسم که می رسیدند بار و بُنه خویش را پیاده می کردند و چوپان گله در حالی که لباس نو به تن داشت و توبره ای به کمر وکلاهی نمدی یا نخی بر سر، به مهمانان نراقی خوش آمد می گفت و مهمانان هم با آجیل و جوزغند سوغات محلی و مخصوص نراق از چوپان زحمتکش پذیرایی می نمودند.

چند نفر از زنان محترمه ی نراقی مشغول طبخ غذا می شدند و چای را آماده می کردند. آن موقع شیرینی مرسوم نبود و یکی از بزرگان فامیل شروع به ساخت شیرینی خاصی به نام " چنگال"می کرد که ترکیبی از نان ، روغن بومی و شیره بود .


به این معنی که شیره و روغن را داخل یک دیگ به مقدار دلخواه مخلوط می کردند و سپس بچه ها نان نرم را خرد و داخل دیگ می ریختند و یک نفر هم آستین خود را بالا میزدند و مخلوط را تلیت می کرد و با دست مرتب چنگه می زد و وَرز می داد تا قَوام یاید .آنگاه به قطعات مختلف تقسیم می کرد و از این شیرینی منحصر به فرد به مهمانان می داد.

پس از صرف نهار و شیرینی، همه دست می زدند و شادی می کردند. یک نفر هم گوسفندان نَر را که سه ماه از گله دور بودند را به گله نزدیک می کرد و یکی از بزرگان فامیل چند راس از بُزهای نر(کَل) را می گرفت و به نمایندگی از سایر کَل ها انار یا سیب به شاخ آن می زد و داخل گله رها می کرد و بقیه دام نَرها همراه او به گله ملحق می شدند . در واقع گله گوسفندان نر ( قوچ و دوبُر ) را به طرف گوسفندان ماده (میش و بز ) رها می کنند .


در همین اثنا زنان فامیل شروع به لی لی می کردند و همزمان با مردان و بچه ها به پایکوبی و شادی می پرداختند و پس از چندی این مراسم"عروسی گونه"پایان می یافت .

از پیشکسوتان این سُنت که در قید حیات هستند می توان به آقای سید غلامرضا باشی فرزند سید کاظم که استاد کار چِنگال سازی بود، آقای یوسف علی آقایی فرزند علی آقا (پدر شهید غلامعباس) ، سید علی باشی(موسویان) فرزند سید ابراهیم(پدر شهید سید غلامرضا) و برادرانش سید جلال و نصرت الله ، سلطانعلی صالحی فرزند یوسف ، سیدرضا حسینی فرزند سید محمد و سایر گوسفند داران نراق را نام برد .

از کسانی هم که در قید حیات نیستند به مرحومین محمد علی آقایی فرزند یوسف و برادرانش علی اکبر و ماشاالله علی آقایی، سید کاظم باشی فرزند میرزا و پسران ؛ غلامرضا رزاقی فرزند عباس، حاج محمود رزاقی فرزند صفر با برادران، عزیزالله رزاقی فرزند حسین و ابوالقاسم یوسفی فرزند رضا و بقیه گوسفند داران نراق می توان اشاره کرد .

لازم به توضیح است که در حال حاضر این مراسم وجود دارد ولی به صورت خیلی جزیی و بدون تشریفات برگزار می شود .



از جناب آقای مرتضی علی آقایی فرزند علی اکبر اهل شهر نراق که دعوت سلحشوران شهر نراق را از بابت تهیه این گزارش لبیک گفت صمیمانه تشکر می کنیم . از جناب آقای محمدرضا علی آقایی فرزند نوروز از بابت عکس های ارسالی نیز متشکریم . 
۳ نظر ۱۷ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۰۲
سلحشوران شهر نراق

با یکی از دلاور مردان بسیجی و سرباز سید روح الله و مقام معظم رهبری آشنا می شوید . او مردی از مردان بی ادعاست که برای اولین بار نام و نشان او را می نویسم .

غضنفر عابدی

او از خانواده های شهدایی است که معمار کبیر انقلاب در اوصافشان فرمود :
این خانواده ها چشم و چراغ این مملکت می باشند .

هر موقع که رزمندگان جنگ از جبهه سخنی به میان آوردند سکوت می کند ؛ سکوتی معنا دار امّا با نگاه خودش مظلومیت همرزمانش را به نمایش می گذارد .

وقتی نام شهدا را می بریم متاثر می شود ؛ انگار بعد از چند سال از دفاع مقدس صحنه ها برایش تداعی می گردد .

در شهرمان نراق همه نمی دانند که ایشان یکی از رزم آوران جبهه بوده فلذا برای تجربه ی نسل جدید این مرز و بوم نام ایشان در سایت سلحشوران شهر نراق ذکر می گردد .


حاج غضنفر عابدی سال 1324 در شهر قهرمان پرور نراق از توابع دلیجان استان مرکزی تولد یافت . پدرش کمال عابدی فرزند ابراهیم و مادرش فاطمه عابدی فرزند علی محمد از مومنین شایسته زادگاه فاضلین نراق بودند که نامشان به نیکی یاد می شود .

ایشان به همراه برادران و اقوام در مزرعه بیدشک نراق قبلا و همچنان به امر تولید محصول و کشاورزی مشغول بوده است . بعد در شرکت تهیه و توزیع قطعات یدکی ایران خودرو در کرج اشتغال به کار می یابد. در بحبوبه ی جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران و نیاز جبهه ها به نیرو بر اساس فرمایش رهبر کبیر انقلاب حضرت سید روح الله خمینی(ره) از مسئولین ایران خودرو تقاضای رفتن به سرحدات می کند .

سرانجام تاریخ 11 آذر 1365 با سپردن همسر و هفت فرزندش به امان خدا با سپاهیان یکصد هزار نفری حضرت محمد(ص) به استان خوزستان در جنوب کشور اعزام تا ماموریت سه ماهه اش را سپری نماید.

در زمان حضور ایشان در جبهه عملیات غرور آفرین کربلای 5 در شلمچه خرمشهر صورت می گیرد و وی در لشکر 27 محمد رسول الله(ص) تهران سازماندهی می شود .

https://bayanbox.ir/view/930087363837121023/images.jpg  

شهید غیاث عابدی                     رزمنده قنبر عابدی

همزمان دو برادر بسیجی اش به اسامی غیاث(غیاثعلی) و قنبر(قنبرعلی) عابدی هر کدام با داشتن شش فرزند از نراق در جبهه حضور و در لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) فعالیت داشتند .

هر سه برادر در یک زمان در جبهه مختلف بودند که تاریخ 27 دی 1365 غیاث عابدی با داشتن 36 سال سن طی عملیات کربلای 5 حسین گونه پای بر بساط عِند رَبهم یُرزقون نهاد . پیکر مُطهر و بی سَر شهید همراه با سایر شهدای این عملیات در گلزار شهدای شهر نراق تا ظهور مولایش به امان گذاشته شد .

      داود مظفری

سلحشوران شهر نراق از معلم و رزمنده دفاع مقدس آقای داود مظفری فرزند علی محمد اهل شهر نراق از بابت تهیه مطلب سپاسگزاری می نماید .


۲ نظر ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۱۸
سلحشوران شهر نراق

نراق بخشی از شهرستان دلیجان در استان مرکزی در گذشته از بومی سازی خود بیشتر بهره مند بود .

مُور یک گویش محلی و در فارسی به آن تپه می گویند. مُور گِل سرخ یک تپه خاکی است که در قسمت شرق شهر نراق و حاشیه جاده نراق به مشهد اردهال مشرف به اراضی مزرعه پودنا واقع شده است.



خاک این مور(تپه) به رنگ قرمز است و مصارف ساختمانی ندارد. چنانچه مقداری از آن را داخل آب حل کنیم آب به رنگ قرمز در می آید.




در زمان قدیم که هنوز رنگ رایج نشده بود دامداران نراقی برای متمایز کردن دام ها از عُصاره این خاک که سرخ رنگ بود علامت هایی را در قسمت انتهای پشت یا روی دنبه ؛ زیر یا روی گوش گوسفندان و برای بُز و بُزغاله روی پیشانی آنها علایم قرمزی می گذاشتند که نراقی ها به این فعل رَقَم یا نشانه می گویند . بدین ترتیب هر دامدار گوسفندان خودش را بین گله ی بزرگ از هم تفکیک و متمایز می کردند .


همچنین برای نوشتن و علامت گذاری روی دیوارهای گِلی این رنگ طبیعی کاربرد داشت که امروزه رنگ های اسپری شیمیایی جایگزین آن شده است .


چنین خاکِ سرخی در انتهای کوچه شتران در کنار رودخانه و جنب آبشار سَرناسار و آسیاب آبی مرحوم غلامرضا رضایی نیز در سینه صخره ی کوچکی وجود دارد که دامداران این منطقه نراق برای استفاده مشابه مورد استفاده قرار می دادند .



از آقای مرتضی علی آقایی فرزند علی اکبر که به درخواست سلحشوران شهر نراق گزارش فوق را تهیه نمود و از عکس های ارسالی آقای محمدرضا علی آقایی فرزند نوروز تشکر و قدردانی می شود .


۶ نظر ۱۵ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۳۱
سلحشوران شهر نراق

وزارت داخله
صحیه کل مملکتی
صحیه ولایتی قم
دایره صحی نراق
بتاریخ 20/12/1313

طبق معاینه طبّی مورخ 20/12/1313

آقای سید حسین میرباقری ولد مرحوم سید باقر هزارجانی دارنده ورقه هویت شماره 292محلات دارای رشد کامل و استعداد جسمانی است و مانع طبّی قانونی برای ازدواج در مشارالیه مشهود نیست .


طبیب محلی نراق جاسب دلیجان
دکتر مرتضی سرشار

مهر اداره صحیّه نراق

توضیحات سلحشوران شهر نراق

هشتاد و سه سال قبل اولین درمانگاه شهر نراق در سال 1312 شمسی با نام صحیّه نراق راه اندازی و دکتر حسنعلی عادلخانی فرزند ملا محمد هاشم اهل روستای آمره از توابع شهرستان خلجستان استان قم پزشک حاذق این درمانگاه در سطح منطقه ای فعالیت داشته است .

محل سکونت دکتر صحیه منزل استیجاری حاج محمد علی بن آقاعبدالرزاق تاجر نراقی (اکنون تخریب شده ) بود . در سال دوم تاسیس دکتر مرتضی سرشار در صحیّه نراق خدمت رسانی به خلق الله را ادامه می دهد .


۱ نظر ۱۴ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۲۱
سلحشوران شهر نراق

نراق بخشی از شهرستان دلیجان می باشد . این شهر 3000 ساله همچنان مثل سابق با طراوت و پُر طمطراق نگین استان مرکزی می باشد .

دید و بازدید ایّام نوروز تا روز دوازدهم فروردین ادامه دارد و در روز سیزدهم عید که به نام سیزده بدر معروف است همه ی نراقی ها از خانه خارج می شوند و به دیدار طبیعت می روند و این روز را که آخرین روزهای نوروزی است با فضای سر سبز طبیعت، گلزار ها، چشمه سارها و مزارع سَرسَبز سپری می کنند .

سبزه ها را به هم گره می زنند و این جمله را به زبان می گویند:

سبزی تو از من و زردی من از تو.

سبزه هایی را هم که در منزل برای سفره هفت سین در سینی یا بشقاب مخصوص کاشته بودند در این روز از خانه خارج نموده و در دل طبیعت رها می سازند .

مردم از ساعت اولیه صبح دسته دسته به آنجا می رفتند و در کنار رود پُر آب چشمه و باغ های سَرسبز اطراف گرد هم می آمدند .
مغازه داران نوشابه های شیشه ای زرد و مشکی را کَف آب سَر دهنه می خواباندند تا خنک و گوارا باشد تا فروش خوبی داشته باشند .

جوزغند متداولترین محصولی است که روز سیزده بدر و ایّام دیگر همیشه و در همه جا همراه نراقی هاست و خورده می شود . نراقی ها سازنده اصلی جوزغند در ایران و جهان محسوب می شوند .

زن ها به آشپزی و خوش و بش با زنان فامیل و همسایه و مردها هم به انواع بازی ها خود را سرگرم می کردند.

عمده ترین بازی مردها " چوچو خَطی " بود که طرفداران زیادی داشت و اکثر جمعیت را به دور خودشان جمع می کردند .
در ادامه خوش گذرانی بعضی ها به والیبال مشغول می شدند و برخی به فوتبال . عده ای از مردها و جوانان هم به بازی محلی " زیرش زدنی و بالا آمدنی با توپ "مشغول می شدند.

سر آسیاب آصیف آباد شهر نراق– سیزده بدر سال 1356
اهالی شهر نراق با صفا و صمیمی جملگی به سر دهنه رفته و متداولترین بازی مردان " چوچو خطی " بود که سال هاست از بین رفته است . تصویر مشهود مرحوم سید رضا حسینی فرزند سید باقر

این بازی شامل دو تیم به تعداد دلخواه بود و وسایل آن هم یک چوب دستی نسبتاً قطور به اندازه یک متر همراه با یک توپ دستی کوچک بود . روش بازی هم به این صورت بود که دو تیم در مقابل هم می ایستادند و یک نفر با چوب توپ را که به نام توپ هفت پوست معروف بود به هوا پرتاب می کرد و هنگام فرود آمدن اگر کسی این توپ را با دست می گرفت جای تیم ها عوض می شد و بازی به همین منوال ادامه می یافت .

کودکان هم معمولا به خانه بازی، دوز بازی و مال بازی و تاب بازی مشغول می شدند . بعضی نوجوان ها هم به تیله بازی معمولا با گردو می پرداختند .

بچه ها را هم مرحوم اصغر استاد حسن سر گرم می کرد به این صورت که یک سطل آب فراهم می کرد و یک استکان در داخل آب و در وسط سطل قرار می داد و به بچه ها می گفت سکه را داخل آب سطل بیندارند اگر سکه داخل استکان مى افتاد طرف دو برابر سکه که انداخته برنده می شد و در غیر این صورت می باخت .

بعضی از خانواده ها هم آش نذری پخته و و به مناسبت خیرات اموات بین حاضرین تو زیع می کردند.
پسران و دخترانی که نامزد بودند کیسه ای از آجیل و جوزغند نراق را بین حاضرین توزیع می کردند

یک ژاندارم اصفهانی شاغل در پاسگاه ژاندارمری شهر نراق به شهرت پنجه شاهی آدم شوخ طبعی بود.سرش مو نداشت و به عبارتی کچل بود . در روز سیزده بدر سر قنات آصف آباد می آمد و کچل ها را دور خود جمع می کرد و براى آنها خاطره می گفت و در پایان هم شعری به این شرح می سرود و کچل ها جواب می دادند و مردم هم شادی کرده و می خندیدند :

سیصد و شصت تا کچل
فِر شِش ماهه زدن
کچلا جمع شوید تا برویم پیش خدا
یا علاج سر ما کن یا بزن گردن شاه


و در پایان مراسم سیزده بدر نراقی ها با هزاران امید و شادی پایان می یافت .

تا سال 1360 مراسم سیزده بدر بیشتر سَر قنات آصف آباد و سَر آسیاب برگزار می شد و لیکن با شروع جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران و اعزام نیروهای ایثارگر از شهر نراق برای دفاع مقدس و مقابله با ارتش متجاوز بعث عراق شرایط متفاوت شد .

چهار جوان شیر پاک خورده نراق(سید غلامرضا باشی – عبدالله محمودی – ابوالفضل بیابانگرد – مهدی عباسی) روز دوم عید نوروز سال 1361 طی عملیات فتح المبین در جبهه شِلشِ شوش به شهادت رسیدند و پیکرهای مطهرشان روز 12 و 13 فروردین تشییع و گلزار شهدای نراق با شهادتشان افتتاح گردید .

علاوه بر چهار شهید سه نفر از سلحشوران شهر نراق(قدرت الله ایزدی – عباس باقری – احمد ابوالحسنی) نیز پس از نبرد سخت و تَنی مجروح شده به اسارت نیروهای ارتش متجاوز عراق گرفتار و هفت رزمنده ی دیگر نیز مجروح و به خیل جانبازان پیوستند و نوروز سال 1361عید حماسی و اوج نمایش ایثارگری در تاریخ نراق ثبت گردید .


سلحشوران شهر نراق از جناب آقای مرتضی علی آقایی فرزند علی اکبر جهت مساعدت در تهیه گزارش سیزده بدر نراقی ها که برای اولین بار در این سطح نوشته و منتشر گردید ؛ قدردانی می نماید .


۳ نظر ۱۳ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۱۱
سلحشوران شهر نراق

نراق بخشی است که شهردار ندارد.

این بخش با وجودیکه شهرداری آن جزء شهرداری های درجه 2 می باشد متاسفانه شهردار ندارد و کارهای عمرانی آنطوریکه باید عملی نمی شود .

نان و گوشت گران ؛ برق گران ؛ شهر کثیف ؛ میوه گران و بطور کلی بهداشت مراعات نمی شود.
رفتگران در موقع ظهر یا بعد از ظهر که عبور و مرور بیشتر و مغازه ها باز است به نظافت خیابان و بازار می پردازند .

آیا این طریق همکاری و رعایت بهداشت است ؟

مردم هم هر چه در این باره می گویند جوابی نمی شنوند یا با حرف های رکیک رفتگران روبرو می شوند . این مطالب را عده ای با مراجعه بدفتر نمایندگی اظهار داشتند و گفتند ما با اینکه برق در جاهای دیگر از کیلو واتی 3 ریال تجاوز نمی کند کیلو واتی 6 ریال می دهیم تا به شهرداری کمک نمائیم .

آیا باید کمک یک طرفه باشد و بر عکس نتیجه نبخشد ؟

آیا باید نان را کیلوئی 30 ریال خرید در صورتیکه آرد کیلوئی 7 الی 8 ریال است ؟

به هر جهت از مقامات مسئول تقاضا داریم نسبت به اعزام یکنفر شهردار جهت نراق اقدام لازم مبذول فرمائید تا با کارها و تقاضا های این اهالی رسیدگی نموده و به شهر و شهرداری صورتی دهد .


شماره : 58
تاریخ13/5/1348
خبرنگار اطلاعات در شهر نراق سید مصطفی غفاری

۴ نظر ۱۰ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۵۲
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook