سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

۳۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

فرزندم علیرضا قجری در شجاعت کم نظیر بود . سرش را برای مقدساتش خصوصا  رهبرش آقا سید روح الله خمینی(ره) می داد .  ژاندارم های پاسگاه ژاندارمری نراق هم از دست فعالیت های او به ستوه آمده بودند . 

tp74_118_(14).jpg

شهید علیرضا قجری

شبی دو مامور پاسگاه به درب منزلم آمدند و علیرضا را تحویل دادند . گفتند این پسرت را مواظبت کن . به دیوارهای نراق شعار مرگ بر شاه نوشته و حتی به تابلوی پاسگاه هم رحم نکرده است . سرش به خطر است اجازه نده هر کاری را انجام دهد .

strg_118_(1).jpg

بنده هم گفتم فقط فرزند من این شعار را نمی دهد ؛ سراسر کشور یک صدا مرگ بر شاه می گویند .  مامورین ناراحت شدند و گفتند حاج آقا شما هم که داری همین مطالب را می گویی . علیرضا گفت من از این ها نمی ترسم و مبارزه می کنم تا شاه سرنگون شود .

gtf4_118_(12).jpg

آذر 1357 محرم بود .  یک پرچم قرمز رنگ تهیه کرد و بر بلندای مناره مسجد جامع نراق نصب کرد . مامور پاسگاه ژاندارمری آمد و اشکال گرفت و پرچم را پایین آوردند .

 

y73j_z063.jpg       8nco_1_(28).jpg

 

علیرضا دست بردار نبود سریع پرچم قرمز رنگ دیگری تهیه کرد و مجددا برد و همانجا بالای مناره مسجد به اهتزاز در آورد .

 

s1aw_cfycjfy.jpg          bekr_0096safariahmad.jpg

                                                    شهید علیرضا قجری                                       شهید احمد صفری

این سر و قلب عشق حسینی داشت . شب عملیات بیت المقدس صحنه را به گونه ای می بیند که اسلام را مقابل کفر جهانی قرار گرفته و لذا به شوهر خواهرش حاج احمد صفری (شهید) می گوید آمده بودم دستانم را در راه رضای خدا بدهم ولی اینجا نیاز هست سر دهم و تاریخ 17/2/1361 در سن 22 سالگی ملکوتی و به شهادت رسید .

 

7dzu_img_2430.jpg

حاج سلطانعلی قجری فرزند رحمان اهل شهر نراق 21/11/1390

 

۰ نظر ۰۹ بهمن ۹۲ ، ۱۵:۳۹
سلحشوران شهر نراق

متولد 1331 در شهر نراق هستم . چند سال بعد برای کار به شهر قم نقل مکان نمودم . سال 1355 از قم مجددا به نراق بازگشتم و با شاگردانم شغل منبت کاری را ادامه دادم .

ترددات من باعث شد تا روزی حجت الاسلام محمد فروغی فرزند حسین و علی محمد حیدری فرزند حسین که از زمره انقلابیون بودند نزدم آمدند و گفتند آمادگی داری برای نهضت امام خمینی فعالیت داشته باشی ؟

ggvh_image5586.jpg

میرزاعلی کمره ای

و ادامه دادند نیاز هست نوار کاست سخنرانی و اعلامیه های ایشان را در سطح منطقه و نراق توزیع کنی . خداوند جرات به من داده بود و  با عشق به امام خمینی موافقت کردم . یکی از اقوامم که معلم بود مخالفت ورزید و  گفت دستگیر می شوی و حسابت با ساواک  است و برایت درد سر درست می شود .

57gu_dsc00608.jpg

فعالیت را آغاز کردم . خانواده ام تحت فشار بودند . همه رفتن شاه از ایران و سرنگونی اش را غیر ممکن می دانستند . لذا توصیه می کردند به تنهایی و یا با تعدادی می خواهی چکار کنی؟ چاره ای نبود بایستی تحمل می کردند .

m9md_2_8811111582_l600.jpg

اعلامیه ها را در نراق و مشهد اردهال و ... به تنهایی توزیع می کردم . دی ماه 1355 یک هسته سه نفره شامل خودم ، سید حسن باشی(حسینی نژاد) فرزند سید میرزاآقا و کاظم رمضانی فرزند حبیب الله تشکیل دادم و لیکن در زمان فعالیت لو رفتیم و نتوانسیم ادامه فعالیت بدهیم . مجبور شدم تنها کار کنم . علاوه بر ژاندارم ها ؛ رئیس پاسگاه ژاندارمری نراق آقای اسماعیل میهن دوست خودش نیز گشت زنی می کرد .

5lmi_rrnvdg0k7hfwi9fazy1.jpg   t19r_images.jpg  oxsx_1_(88).jpg

                                                                   میرزاعلی کمره ای           سید حسن حسینی نژاد             کاظم رمضانی

باور کردنی نیست قبل انقلاب شهر نراق با جمعیت زیر 2500 نفر پاسگاهی با شرایط نسبتا مطلوب ؛  دارای یک دستگاه ماشین ریو ، یک دستگاه جیپ ، سه استوار و بیشتر از هشت سرباز داشته باشد . استوارهایی هم که اشتغال داشتند از انسان های وفادار با شاه و میهن بودند . حال تصور کنید در این اوضاع و احوال فعالیت مذهبی چقدر با دشواری شکل می گرفت .

e3x7_image6372.jpg

رئیس پاسگاه اغلب پس از گشت زنی شهری در منازل بعضی افراد برای گذران وقت مهمان می شد . چند نوبت پشت ماشین ریو همزمان با گشت زنی که انجام می داد من اعلامیه های امام خمینی(ره) را توزیع  کردم . زمستان 1355 شرایط خیلی سختی بود .

k5pl_8_8811111582_l600.jpg

یکبار زمانی که وارد یکی از منازل شد هفت هشت اعلامیه را داخل همان منزل انداختم . زمانی که بیرون آمد و صحنه را دید از فرط ناراحتی دوباره به گشت زنی کوچه و خیابان ادامه داد .

zzpe_1_(18).jpg

میرزاعلی کمره ای در سالهای دفاع مقدس

فعالیت ها گسترده شد و افراد دیگری هم به فعالیت های انقلابی می پرداختند . غروب یکی از روزهای زمستان سال 1356 با دسیسه یکی از همشهریان توسط استوار... دستگیر و روانه پاسگاه ژاندارمری در محله نراق نو شدم . داخل حیاط  و در هوای سرد به وسیله دستبند من را به تیر پرچم شاهنشاهی بستند .

kwv4_dsc00610.jpg

شب را با همه مشکلاتش به صبح کردم . برای صرف  صبحانه به داخل اتاق منتقل شدم . شیر و صبحانه آوردند و میل کردم . بعد دستم را به تخت های اتاق سربازان بستند . ساعاتی بعد استوار م با تعدادی قاب عکس شکسته و عکس پاره شده محمد رضا شاه وارد پاسگاه شد و آمد مقابل من و گفت این ها چیست ؟ چرا شورش می کنید ؟ گفتم من که نبودم ولی خواست مردم است .

vpa1_image5588.jpg

مردم مسلمان نراق به مراکز دولتی از جمله درمانگاه شنتیایی و بانک های صادرات و ملی و حزب رستاخیز رفته بودند و بدون خشونت از مسئولین آن خواسته بودند قاب های عکس شاهنشاه را مقابل پای آنها به زمین کوبیده و شکسته شود . شعار هم اینگونه بود :

"این عکس باید برداشته شه"

به واسطه تهیج حجت الاسلام علی محمد حیدری فرزند حسین مردم توی میدان شهر اجتماع کرده بودند تا برای آزادی من وارد پاسگاه شوند . حجت الاسلام عبدالحسن محمودی فرزند هلیباز اهل روستای زیدون از توابع بهبهان استان خوزستان امام جماعت نراق بود و ایشان نیز جلوی صفوف مردم حرکت می کرد .

tfge_image5589.jpg

 آقای مرتضی کیانی فرزند علی اکبر (1309 1376) به عنوان ریش سفید و مورد احترام آمد به رئیس پاسگاه گفت میرزاعلی کمره ای را رها کنید تا مردم هم آرام شوند . و الا برای شما هم خوبیت ندارد .

rkg5_ey8710cglc11nksb997n.jpg

                                                                                                                                                     مرتضی کیانی

با این پا درمیانی و تهدید پاسگاه من آزاد شدم . بعد کوتاهی نکردم و با چند نفر از جمله حجت الاسلام محمد فروغی ، حجت الاسلام علی محمد حیدری ،استاد علی محمد طهماسبی فرزند قاسم و دو نفر شخصی دیگر به منزل امام جماعت نراق حجت الاسلام عبدالحسن محمودی رفتیم .

  6gan_سظیبف.jpg  ss2_ث5غس.jpg  txj1_فعهیفغ.jpg

                                                             شیخ محمد فروغی                     شیخ علی محمد حیدری             علی محمد طهماسبی

منزل روحانی شهر کنار حمام مرحوم استاد مرتضی صفری بود که هر دو اکنون تخریب شده اند .  هدف از این جلسه این بود که آقای محمودی بالای منبر و در سخنرانی هایش تلاش بیشتری برای نهضت امام خمینی(ره) داشته باشد و برای پیشرفت انقلاب کوشش مضاعفی انجام دهد .

ev_قیععق.jpg
حجت الاسلام محمودی

هر جا که شرایط بود ما فعالیت می کردیم . سال 1356 یکبار هم با حجت الاسلام علی محمد حیدری با ماشین پیکان قرمز رنگش به روستای قلاور نیمور از توابع شهرستان محلات رفتیم و من به توزیع اعلامیه پرداختم و ایشان در سخنرانی اش مطلبی گفته بود که باعث نگرانی گردید . فلذا با سرعت به نراق بازگشتیم . حتی در شهرستان های خمین  - دلیجان و گلپایگان هم اقدام به توزیع اعلامیه ها می کردم .

1r4e_10_8711051233_l600.jpg     6emd_18_8511110448_l600.jpg

در سال 1356 از طریق علی محمد طهماسبی با یکی از انقلابیون نراق به نام حسین نباتی فرزند مندعلی آشنا شدم . روزی حجت الاسلام محمد فروغی در شهر قم بسته ای به آقای علی محمد طهماسبی تحویل می دهد تا در شهر نراق تحویل من نماید . آقای طهماسبی به دلایلی از این کار سر باز زده بود . تا اینکه حسین نباتی به مغازه منبت کاری من که به منزل آقا مشهور بود(فاضلین نراق)  وارد شد و سوال و جواب هایی کرد .

3tm_11_8711051233_l600.jpg

وقتی خیالش راحت شد گفت بیا منزل ما در میدان تا امانتی که از قم برایت فرستاده شده تحویلت دهم . جعبه ای را از وی گرفتم و از آن به بعد نباتی نیز در هسته ما فعالیت های تبلیغاتی بر علیه رژیم ستم شاهی پهلوی را آغاز کرد . حسین آن مقطع در دبیرستان حاج عباس معصومی تحصیل می کرد و شجاعت زیادی داشت .

0ai7_23_8511110448_l600.jpg

تظاهرات مردم شهر نراق همزمان با سایر نقاط میهن عزیز ادامه داشت . اولین شعار" درود بر خمینی بین مردم  نراق را من دادم . و آن عصر پنج شنبه بود که مردم برای فاتحه خوانی اهل قبور به سمت قبرستان پایین( وادی السلام) می رفتیم . بین راه من با صدای بلند گفتم " درود بر خمینی" یکی دو نفر بیشتر جواب ندادند . دوباره تکرار کردم "درود بر خمینی" که این بار جمعیت بیشتری پاسخ دادند و بعضی ها بهت زده فقط نگاه می کردند .

3zl8_21_8811111582_l600.jpg

برای سومین بار که شعار دادم  اکثر جمعیت همراه شدند . بلافاصله فرد خاصی به پاسگاه ژاندارمری گزارش داد ولی چون شعار فراگیر در مناطق دیگر شده بود و انقلاب هر روز به پیروزی نزدیکتر می شد  اقدامی نکردند .

7dst_13_8711051233_l600.jpg

از جمله روحانی های انقلابی و با شجاعت نراق حجت الاسلام شیخ علی رمضانی فرزند تقی بود . آبان 1357 که مامور پاسگاه برای اولین بار در زمان انقلاب تیر هوایی شلیک کرد رفت مقابل پاسگاه ژاندارمری نراق و به آقای میهن دوست با اشاره به سینه اش  گفته بود تصمیم دارید چه کسی را بکشید ؟ من انقلابی هستم . جرات دارید شلیک کنید . واقعا عوامل پاسگاه ترسیده بودند .

gyk1_dsc00010.jpg

سال 1356 سه عدد سه راهی انفجاری برای نیاز احتمالی از قم برای من به نراق آورده بود و تا قبل پیروزی انقلاب داشتم . 13 آذر1357 وارد مسجد جامع نراق شدم که سرباز وظیفه محمد علی   قجری فرزند یوسف را دیدم . گفتم محمد مرخصی آمدی  یا فرار کرده ای؟ او گفت به دستور امام خمینی(ره) از پادگان اصفهان فرار کرده ام و صدایش را در نیاور .

tutg_40231537383562249873.jpg

شهید محمد قجری

روحش شاد کمتر از سه ماه به جنگ تحمیلی مانده بود که تاریخ 8/2/1359 در مصاف با چته های گروهک ملحد و کمونیستی کومله در شهر سنندج مرکز استان کردستان به شهادت رسید .

daz4_dsc00617.jpg

علی(میرزاعلی) کمره ای فرزند فتحعلی اهل شهر نراق25/3/1391 


۰ نظر ۰۸ بهمن ۹۲ ، ۱۵:۲۱
سلحشوران شهر نراق

بهار سال 1357 با چند جوان به فعالیت های انقلابی به رهبری آیت الله سید روح الله خمینی(ره) در شهر نراق مشغول بودیم . امام همچنان در نوفل لوشاتو فرانسه در تبعید بود و پیام هایش  از طریق انقلابیون با  اعلامیه و نوار کاست به گوش مردم قهرمان ایران رسانده می شد .

 

qgog_pikfw2iv4miaen95rvyd.jpg

حسین نباتی

بنده با غلامرضا قجری فرزند حیدرعلی ، غلامرضا قجری فرزند حسین ، مظاهر لطفی فرزند محمد(شهید) ، غلامعباس کمالی فرزند رمضان ، قدرت الله کمره ای فرزند رمضان(شهید) ، هانی پنبه زن فرزند سلطانعلی و... مخفیانه به منزل پدرم در میدان شهر آمدیم و درب را از پشت محکم بستیم و یک چوب بزرگ هم برای اطمینان بخشی پشتش گذاشتیم .

ahtj_image3488.jpg

 

بعد از طریق نوار کاست و یک دستگاه ضبط صوت پیام رهبر را گوش می کردیم .بر حسب اتفاق پسر خاله ام آقای حسین کارگزار فرزند عباس که آن مقطع در شهرستان ساوه سپاه دانش بود برای دیدار خانواده ما با همان لباس مخصوصش به نراق آمده بود .

 

ul5l_15393.jpg

پدرم مندعلی نباتی(شهید) که خودش مخالف رژیم پهلوی بود سراسیمه آمد و گفت حسین مامورین پاسگاه ژاندارمری خانه را محاصره کرده اند .

http://bayanbox.ir/id/7055424977181388584%3Fview

مامورین قبلا چندین بار از من تعهد گرفته بودند که دیگر فعالیت ضد سلطنت انجام ندهم و اگر گرفتار می شدم دردسر زیادی داشتم .

http://www.ahestan.ir/wp-content/uploads/2010/03/eid-imam.jpg     http://statics.imam-khomeini.ir/UserFiles/fa/Images/News/2013/70_displayImage_(1).jpg

 

با هر بدبختی و زحمتی بود از طریق منازل همسایه ها و دالان های تو در تو فرار کردیم و آن روز به خیر گذشت . خنده دارترین صحنه های آن روز که بیشتر در خاطرم مانده است ترس و وحشت حسین کارگزار با لباس فرم سپاه دانش بود . فعالیت های مخلصانه انقلابیون نراق در سطح منطقه نمونه بود و نسبت به مناطق دیگر پیشتاز تر بودند .

 

 zcu9_img_7591.jpg

 حسین نباتی فرزند مندعلی اهل شهر نراق 18/12/1391

 

۰ نظر ۰۷ بهمن ۹۲ ، ۱۵:۳۹
سلحشوران شهر نراق

بحبوبه انقلاب مثل همه مردم ایران به رهبرمان امام خمینی(ره) عشق می ورزیدم . با اتوبوس در ترکیه بودم که روزی نیاز شد وسیله نقلیه را به کارواشی در منطقه توپ قابی استانبول برای شستشو ببرم .

2vyk_untitled-2.jpg

حاج رمضان طالبی

یک مجسمه بالای اتوبوس بود که هنگام ورود به کارواش گیر کرد و شکست . مامور محیط با کنایه گفت خمینی از بین رفت . ناراحت شدم و گفتم آتاتورک از بین رفت .


http://www.irdc.ir/storage/Images/20090306134741t200-44.jpg

ریختند سرم و من را به باد کتک دادند . من هم در وسع خودم زدم ولی بیشتر مقاومت می کردم . مدیر کارواش آمد و حرف های طرفین را شنید و حق را به من داد و کارمندانش را مورد نکوهش قرار داد که رفتارو گفتارشان شایسته نبوده است  .

4065_zsf.jpg

 حاج رمضان طالبی فرزند حسین مدیر سابق شرکت تی بی تی اهل شهر نراق4/9/1392 

 

۰ نظر ۰۷ بهمن ۹۲ ، ۱۵:۳۰
سلحشوران شهر نراق

 تاریخ 11/9/1357 از سوی امام خمینی به مناسبت آغاز ماه محرم پیامی انتشار یافت.  در قسمتی از اعلامیه مرقوم گردیده :

« اخبار طاقت‌فرسای ایران عزیز تا این ساعت که یک روز از محرم نگذشته، روح و جان اینجانب  را معذب نموده است . من از سربازان سراسر کشور خواستارم که از سربازخانه ها فرار کنند . این وظیفه‌ای است شرعی که در خدمت ستمکار نباید بود. اعتصاب بزرگ خود را هر چه بیشتر ادامه دهید و دستگاه این خائنین یاغی را فلج کنید و اگر کسی از سیاسیون با بودن شاه خائن در صدد به دست گرفتن حکومت باشد مطرود و مخالف اسلام است .»

m4i_vbvvd.jpg

با انتشار این پیام، سربازان بسیاری از پادگان‌ها گریختند و همین امر موجب تضعیف هر چه بیشتر ارتش شد . پنج نفر از سربازان اهل شهر نراق که به فرمان رهبر انقلاب پادگان ها را ترک و به زادگاهشان نراق بازگشتند عبارتند از :

 

1- محمد علی قجری فرزند یوسف متولد 1336

 0zk9_ggggf.jpg

آذر 1357 از پادگان اصفهان فرار کرد . تاریخ 25/12/1358 عضو سپاه پاسداران محلات شد و 8/2/1359 به دست مزدوران گروهک کومله در سنندج به شهادت رسید .

 

2- غلامحسین رمضانی نراقی فرزند حسن متولد 1338

 lyd6_img_7399.jpg

یک هفته بعد از پیام رهبر ؛ شب تاسوعا تاریخ 18 آذر 1357 از پادگان جی تهران فرار کرد . به فرمان امام راحل مجددا که به پادگان جی بازگشته ملاحظه می کند مردم انقلابی به علت خشم از خیانت های محمد رضا پهلوی پادگان را به آتش کشیده اند . 

 

3- احمد عابدی فرزند ماشاءالله متولد 1338

 1n4d_vvvvvn.jpg

15/4/1357 به سربازی اعزام و آذر ماه 1357 از پادگان کرمان فرار کرد . اسلحه ژ 3 خود را تا مدتی در چاه آب حومه منزلش در نراق مخفی کرده بود که پس از تحویل رسید دریافت می کند .

 

4- نصرت الله اکبری فرزند حسن متولد 1337

 yor2_jjjjh.jpg

آذر 1357 از پادگان اصفهان فرار کرد . در نراق به فعالیت های انقلابی پرداخت و بعد از مجریان توانمند صدا و سیما شد و  بازنشسته گردید .

 

5- غلامعلی رضایی فرزند اکبر متولد ...

5un_picture_600.jpg

آذر 1357 به هنگام سربازی از پادگان نیروی هوایی تهران فرار کرد . اکنون از جانبازان 70 % دفاع مقدس می باشد .

 

6-

 

 

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۲ ، ۱۵:۳۱
سلحشوران شهر نراق

شهدا برکات روی زمین بودند که آسمانی شدند و ما در حسرت آنها مانده ایم . با خانواده های شهدا ارتباط می گرفتیم تا بلکه سیره و سجایای اخلاقی فرزندانشان را بجوییم . ولی زمان پویاست و خانواده های شهیدان که ولی نعمتان ما هستند یکی یکی از بین ما عروج می کنند و ما می مانیم و بار مسئولیت سنگین که آیا توانمندی به اهتزاز نگه داشتن پرچم شهدا و خانواده هایشان را دارا می باشیم . این پرچم حماسه و ایثارهمان پرچم آزادگی حسین بن علی(ع) در نینواست .

sabf_picture_625.jpg
مرحوم حاج رمضان کاظمی

 

چنین روزهایی در سال گذشته تاریخ 22/10/1391 مصادف با 28 صفر مرد و زن صبور و مومن در زادگاهشان شهر نراق مورد ملاقات گروهی از سلحشوران شهر نراق قرار گرفتند .


حاجی رمضان کاظمی فرزند محمد باقر متولد 1311                                                                                                                     حاجیه زیور کرباسی فرزند علی متولد 1321

l4rt_picture_619.jpg
حاجیه زیور کرباسی ، مرحوم حاج رمضان کاظمی


آنها دارای شش فرزند به اسامی معصومه ، اکرم ، اعظم ، علی ، محمد و مهدی می باشند که از بین آنان محمد کاظمی به شهادت رسیده است .  حاجی رمضان و همسرش در خصوص فرزند دلاورشان محمد کاظمی اظهار داشتند :

محمد رعنا جوان 17 ساله ما در هنرستان نمونه تهران در منطقه سه راهی تختی تحصیل می کرد و یک درس دیگر برای دریافت دیپلمش مانده بود که از طریق بسیج و به فرمان رهبرش آیت الله سید روح الله خمینی(ره) درس و مدرسه را رها و راهی جبهه گردید . اولین اعزامش بود که عاشقانه پر کشید .

9sli_0072.jpg

دایی محمد به نام حسن کرباسی فرزند علی طلبه بسیجی بود که تاریخ 21/1/1365 طی پدافندی عملیات والفجر هشت در شهر بندری فاو عراق به شهادت رسید .

wwe8_0024.jpg

پسر خاله اش علی اکبر صادقی فرزند منوچهر که هم سن و سال خودش و دایی اش حسن بود یکماه و نیم قبل اعزامش در عملیات کربلای پنج تاریخ 12/12/1365 در شلمچه خرمشهر به شهادت رسید .

5kc3_0068.jpg

محمد که دایی و پسر خاله اش به شهادت رسیده بودند دیگر سر از پا نمی شناخت و روانه جبهه شد که ایشان نیز تاریخ 31/06/1366 طی عملیات کربلای هشت در شلمچه خرمشهر استان خوزستان مظلومانه به شهادت رسید .

zbql_picture_626.jpg

در منطقه افسریه تهران با حضور گسترده مردم تشیع شد و بعد در قطعه 29 گلزار شهدای بهشت زهرا(س) در دل خاک آرام گرفت و رستگار شد .

5wh9_picture_624.jpg

شنبه 5/11/1392 آخرین روز پایان عمر پر برکت حاج رمضان کاظمی پدر شهید محمد رقم خورد و یکشنبه 6/11/1392 توسط مردم خداجو و خانواده تشییع و در قطعه صالحین بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید .

 

سایت سلحشوران شهر نراق

 

۰ نظر ۰۵ بهمن ۹۲ ، ۱۵:۲۷
سلحشوران شهر نراق

یک هفته به پیروزی انقلاب مانده بود . تاریخ 15/11/1357 رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله سید روح الله خمینی(ره) به پیشنهاد شورای انقلاب مهندس مهدی بازرگان(1286 – 1373) را به عنوان نخست وزیر دولت موقت منصوب نمود .


copy of ccf20110122_00001.jpg

غلام محمد قجری

مردم سراسر کشور از این اقدام پشتیبانی کرده و به خیابان ها ریخته و تظاهرات کردند . مردم انقلابی شهر نراق نیز همگام با سراسر میهن از این معرفی خوشنود گشته و پس از گرد آمدن در میدان شهر سوار بر ماشین های شخصی و کامیون آقایان حسین عضایی فرزند ماشاءالله – شعبان طالبی و اسماعیل سلیمانی شده و راهی شهرستان دلیجان گردیدند .

vguivgu.jpg

هم پیمان با مردم انقلابی این شهر تظاهرات بزرگی شکل گرفت . پیشاپیش مردم ؛ روحانیون این دو شهر نیز حضور داشتند . جمعیت با شعارهای حماسی و کوبنده پشتیبانی خودشان را از انتصاب بازرگان توسط امام خمینی اظهار کردند .

ccf20110122_00003.jpg

بعضی شعارها عبارت بود از:

بازرگان بازرگان    نخست وزیر ایران

بازرگان بازرگان    حمایتت می کنیم

بازرگان بازرگان    حکومتت مبارک

 gfyivguyi.jpg                                  http://www.kanoonejahadgaran.ir/pics/kanoon-833E7.jpg

تظاهرات تا مقابل پلیس راه دلیجان ادامه یافت و در آنجا امام جماعت نراق حجت الاسلام عبدالحسن محمودی بهبهانی فرزند شیخ هلیباز به ایراد سخنرانی برای حاضرین پرداخت .


غلام محمد قجری1.jpg

آن مقطع رسم بود شهرهای همجوار با همدیگر اعلام همبستگی کرده و در شهرهای هم راهپیمایی می کردند . مردم مبارز دلیجان نیز 26 دی 1357 روز فرار محمد رضا پهلوی از کشور به شهر نراق آمده و همزمان به جشن و سرور پرداختند .

 

image۲۳۲۶.jpg

غلام محمد قجری فرزند عباس اهل شهر نراق  7/6/1392

 

۰ نظر ۰۴ بهمن ۹۲ ، ۰۶:۱۶
سلحشوران شهر نراق

سه شنبه اولین روز بهمن 1392 بسیار میمون و پر افتخار برایم رقم خورد . سعادت دیدار رهبر و مقتدایم آقا سید علی خامنه ای به راحتی روزی هر کس نمی گردد و توفیق می خواهد .

dsc00087.jpg
آزاده جانباز حاج احمد ابوالحسنی

حدود 30 نفر از اتحادیه تعمیرکاران ماشین آلات ستاد پشتیبانی جنگ که در طول هشت سال دفاع مقدس سخترین تلاش را در جبهه ها داشته اند ملاقات نسبتا خصوصی با رهبر معظم انقلاب داشتند . آن عزیزان هر 15 روز 18 نفر از مجربترین تعمیرکارانشان را در جبهه داشته و تلاش های زیادی را در تاریخ جنگ به ثبت رسانده اند .


http://8pic.ir/images/92456737212216910336.jpg
 جلسه در مکان نسبتا خصوصی آقا صورت گرفت و فضا به قدری دلنشین و خودمانی بود که آنان چفیه و جانماز رهبر گرانقدر را به قصد تبرک و یادگار هدیه گرفتند .

در بین این زحمتکشان عرصه جهاد تنها آزاده ای که سعادت حضور داشت بنده بودم .
23.jpg
حاج احمد در سالهای دفاع مقدس
نماز ظهر و عصر را به امامت معظم له اقامه کردیم . سپس بیشتر از یک ساعت نشست خودمانی بین مدعوین و حضرت آقا صورت گرفت .
عشق داشتم لحظاتی ولو اندک رو در رو با ایشان مواجه شوم . دست مبارکش و آنگاه صورت نورانی اش را بوسیدم .



dsc02367.jpg                                                           http://www.avapress.com/images/docs/000017/n00017362-b.jpg           

گفتم آقا جان از خیل آزادگانم . همان آزاده ای هستم که با کمک چند اسیر دوربین فیلمبردار سیمای عراق را شکستیم تا تبلیغی بر علیه اسرای ایران در اردوگاه عنبر نداشته باشد .

 آیت الله خامنه ای دست نازنینش را به نشانه تفقد بر سرم کشید و گفت خداوند به شما اجر و توفیق دهد .
1 (294).jpg 

روز و لحظات ناب و کمیابی بود که از ذهن و وجودم بیرون نمی رود . از عکاس و فیلمبردار خواهش کردم سی دی دیدار را ارائه دهد که معذرت خواهی کرد که فعلا شرایط مهیا نیست .


dsc00014.jpg

                      آزاده جانباز احمد ابوالحسنی فرزند عزت الله اهل شهر نراق 1/11 /1392


" یادآوری می گردد آزاده احمد ابوالحسنی دارای کارت اسارت 3050 در سن 16 سالگی طی عملیات فتح المبین مجروح و به اسارت گرفته می شود .


7.jpg

چند نفر از اسرا سال 1363 در اردوگاه عنبر شهر رمادی در استان الانبار عراق طی زد و خورد دوربین سیمای عراق را به دلیل جلوگیری از سوء استفاده تبلیغاتی شکسته که در اثر این درگیری و تیراندازی یکی از اسرای ایرانی نابینا می شود .


1 (5).jpg

بعد احمد به عنوان اُم المشاکل همراه یازده اسیر دیگر گرفتار و برای بازجویی به استخبارات عراق فرستاده می شوند. حکم سنگینی برای آنان صادر و نهایتا به دلیل ایام خاص با عفو صدام حسین آزاد و به جای عنبر به اردوگاه موصل منتقل و تا سال 1369 در اسارت مقاومت می کند .


                                                                                                     dsc02390.jpg   

وبلاگ سلحشوران شهر نراق 2/11/1392



۰ نظر ۰۳ بهمن ۹۲ ، ۰۶:۱۹
سلحشوران شهر نراق

زمان 9 آذر 1357 مطابق با 29 ذی الحجه 1398 قمری بود . اعتصابات کم و بیش سراسر ایران را فرا گرفته بود و رهبر کبیر انقلاب آیت الله سید روح الله خمینی(ره) در نوفل لوشاتو فرانسه هدایت انقلاب را بر عهده داشت .


7e4iaedwrxzigrc8wynf.jpg

غلامرضا قجری

جو همچنان پلیسی و هراسناک بود و پاسگاه ژاندارمری نراق به ریاست آقای اسماعیل میهن دوست اوضاع را کنترل می کرد .


trr.jpg

          اسماعیل میهن دوست

سال سوم دبیرستان حاج عباس معصومی شهر نراق تحصیل می کردم . با حسین نباتی و مظاهر لطفی همکلاس بودم .


                                  5.jpg  a6979872125d.jpg

                                                              حسین نباتی                                سردار شهید مظاهر لطفی


در سالن دبیرستان یک قاب که داخل آن عکس های شاه ؛ فرح و ولیعهد بود . آن روزها شکستن ؛ برداشتن و یا تعویض عکس مبارزه مهمی به شمار می رفت .


http://www.khabarfam.com/images/2013/01/31002.jpg

با حسین نباتی هماهنگ کردم و در فرصت مناسبی که خلوت بود قاب عکس را برداشته و در کاپشنم قایم کردم و آمدیم حیاط دبیرستان و حسین با دست قلاب گرفت و از روی دستانش از دیوار بالا رفتم و به سمت کوچه پریدم .


image4337.jpg

به سمت باغ محمد عباس آ صادق(محمد رمضانی فرزند عباس بن صادق) رفتم و در گنجی خلوت قاب را داخل کوره مخفی کردم و زود به محیط تحصیل بازگشتم .

نباتی با یکی از انقلابیون مشهور شهر به نام میرزاعلی کمره ای فرزند فتحعلی که منبت کار بود هماهنگ کرد تا عکس امام خمینی را جایگزین عکس شاه کند تا مجددا به سالن مدرسه آویزان کنیم .


sry.jpg

                                                                                                                                          میرزاعلی کمره ای

این فعالیت خطراتی هم داشت که با عشق انجام می دادیم و آمادگی تهدیدات آن هم بودیم .زنگ پایان روز تحصیل نواخته شد . مستقیم به باغ رفتم که در کمال حیرت دیدم قاب عکس سر جایش نیست . خیلی دمق و از طرفی نگران شدم که نکند پاسگاه بویی برده باشد .


ali tavakoli011.jpg

      غلامرضا قجری

روز بعد که با بهترین دوست انقلابی ام مظاهر لطفی مواجه شدم  با خونسردی گفت قاب عکس را چکار کردید ؟

http://tinn.ir/images/anniversaries/an00000011-b.jpg

شصتم خبر دار شد که برداشتن قاب عکس شاهنشاهی از کوره آب کار مظاهر است . معلوم شد او هم به طور نامحسوس از این اقدام پشتیبانی داشته و صحنه را کنترل می کرده که مشکلی پیش نیاید .

image4319.jpg

امروز و فردا شد تا قاب نزد کمره ای برده شود که 22 بهمن فرا رسید و انقلاب پیروز شد .

جنگ بر انقلاب نو پای ایران تحمیل شد و سردار حسین نباتی از فرماندهان جنگ جانباز گردید  و سردار مظاهر لطفی تاریخ 11/8/1361 طی عملیات محرم به شهادت رسید و عکسش داخل همان قاب جایگزین شد .


img_7646.jpg

رزمنده جانباز غلامرضا قجری فرزند حیدرعلی اهل شهر نراق 19/11/1391

 

۱ نظر ۰۳ بهمن ۹۲ ، ۰۶:۱۸
سلحشوران شهر نراق

چند روزی به عملیات کربلای چهار(3/10/1365) در شلمچه مانده بود . شب جمعه در حسینیه مهندسی رزمی لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) در کارخانه نبرد اهواز در حال خواندن دعای کمیل بودم .

scan0104.jpg
حسینعلی محمودی

حجت الاسلام مجتبی اکبر زاده(شهید) مسئول آموزش عقیدتی و سیاسی لشکر 17 – حسینعلی نمازی از فرماندهان لشکر - امینی ار فرماندهان مهندسی – حیدری اهل اصفهان جانشین واحد و سرداران شهر نراق غلامرضا قجری و قدرت الله کمره ای(شهید) از فرماندهان مخابرات لشکرهای 17 و 42 قدر و عده ای از رزمندگان در دعا حضور داشتند .


scan0088.jpg

شروع تا پایان دعا صدای هق هق گریه قدرت الله کمره ای که به حسینیه آمده بود قطع نشد . پس از مراسم سبب حزن و اندوهش را پرسیدند که گفت :

scan0097.jpg
محمودی در سالهای دفاع مقدس
ساعاتی قبل یکی از دوستانم به نام بیهقی به شهادت رسید . هفته های قبل با هم کمیل می خواندیم . قبلا گفت اگر من نبودم در دعای کمیل دعایم کن .

             0032.jpg    scan0096.jpg

سرانجام سردار قدرت الله کمره ای فرمانده مخابرات لشکر 42 قدر نیز تاریخ 4/3/1367 در پدافندی جبهه شلمچه خرمشهر استان خوزستان به شهادت رسید .


95049986794351241502.jpg
حسینعلی محمودی فرزند علی اهل شهر نراق 12/12/1390

۲ نظر ۰۲ بهمن ۹۲ ، ۰۶:۲۷
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook