سوگواری ایّام محرم اسرای ایران در اردوگاه موصل عراق
قدرت الله ایزدی فرزند عباس اهل و ساکن شهر نراق در حال حاضر پنجاه و پنج ساله می باشد . در سن 22سالگی (2 فروردین 1361) با جسمی نیمه جان به اسارت دشمن در آمد و مدت صد و یک ماه از بهترین دوران عمرش را در اردوگاه های عنبر شهر الانبار و موصل استان نینوا عراق به سر برد .
حاج قدرت الله ایزدی
ایشان در خاطرات خود از محرم در اسارت گفت : ایّام سوگواری سالار شهیدان ما بیشتر در اردوگاه موصل به صورت مخفیانه مراسم برگزار می کردیم ، از طرف عراقی ها عزاداری ممنوع بود چرا که مامورین اردوگاه اکثرا غیر شیعه بودند و ما مجاز به عزاداری نبودیم .
بنابراین از اسرای خودمان فردی را جلوی درب آسایشگاه نگهبان می گذاشتیم ، مامور عراقی که از آسایشگاه ما دور می شد نوحه خوانی و سینه زنی صورت می گرفت .
گاهی دسته سینه زنی در آسایشگاه راه می انداختیم و در حالی که نگهبان عراقی بر می گشت و نزدیک آسایشگاه می شد نگهبان خودمان اعلام وضعیت قرمز می کرد و اسرا که در حال عزاداری بودند هر کدام دراز می کشیدند گویا هیچ صدا و خبری نیست .
خیلی با سختی عزاداری بر پا می کردیم اما عشق و علاقه مان به اهل بیت نمی گذاشت آرام و بی تفاوت باشیم .
چندین سال روز عاشورای حسینی برای جلو گیری از عزاداری ایرانیان در بند ؛ ساعت ده صبح که می شد عراقی ها فیلم عربی با آن تشکیلات قدیم یعنی همان دستگاه نوار فیلم حلقه ای که می چرخید تصویر را بر روی دیوار می انداختند و جمعیت بالای چهار صد نفر را جمع می کردند برای تماشا و این جمع کردن و تماشا کردن اجباری بود و اگر کسی نگاه نمی کرد با کشیده و لگد بر سر و صورت او می زدند و ما حق نداشتیم حتی چشممان را ببندیم .به طور پراکنده بعضی از اسرا کتک می خوردند ولی فیلم را خوب نگاه نمی کردیم .
این آزاده سر افراز اظهار داشت :
حسین جان بگو چه کرده ای که گفته تو بر دل و جان نشسته "که نه ظلم کن و نه زیر بار ظلم برو" و این منطق حسین است . درسته که اسیران در دست دشمن بودند ولی تن به ذلّت ندادند . خدا را شاکرم که بهترین لحظات عمرم برای دین و اسلام و عترت صرف گردید .
از بسیجی آقای میثم کاظمی فرزند غلامرضا جهت تهیه و انتشار
این خاطرات سپاسگزاریم .