سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

اینجانب ماشاءالله عابدینی متولد 1330 در شهر نراق از توابع دلیجان می باشم . سال 1348 درنیروی هوایی استخدام شدم .  سال های 1356 و 1357  فعالیت های مردم انقلابی به رهبری آیت الله سید روح الله خمینی(ره) به حد نهایت خود رسید بود .

njzx_xfduxf.jpg

سرگرد ماشاالله عابدینی

اغلب در سال 1357 در تظاهرات شرکت می کردم ولی مواظیت می کردم تا مورد شناسایی قرار نگیرم . کلاهی سرم می گذاشتم که از چشمانم میتوانستم ببینم و صورتم را پوشش می داد .

fs1_img_9799.jpg

یکم بهمن 1357 علی رغم خوف و وحشتی که برقرار بود ؛ تظاهراتی توسط چهره های مذهبی و انقلابی نیروی هوایی را طراحی کردیم . ساعت 30/13 با لباس فرم نظامی از داخل ستاد فرماندهی حرکت و تا فلکه دوم خیابان پنجم ادامه یافت .

o7ev_img10205968-500x300.jpg

مردم با شکوه تمام پرسنل نیروی هوایی را مانند نگین انگشتر در برگرفته و با شور و هیجان همپای تظاهرات با گل و نقل از ما استقبال کردند . مردم زمانیکه ما را با اونیفرم دیدند اشک شوق می ریختند و ضمن محافظت از ما مطمئن بودند پایه های حکومت طاغوت در حال تزلزل است .

e43s_dtxx.jpg

شعار نظامیان این بود :

نظامیان ملی ز طاغوت گسستیم به ملت پیوستیم

و مردم حزب الهی نیز در پاسخ شعار می دادند :

پرسنل هوایی تو در ره خدایی الحق که با وفایی

 

کم کم در اثر فعالیت های مذهبی و انقلابی مورد شناسایی قرار گرفتم تا اینکه روز 4 بهمن 1357 موقعی که از محل کار به منزلم در قصر فیروزه بلوک 53 طبقه دوم می آمدم متوجه شدم منزلم در محاصره است . اگر فرار می کردم هم دستور شلیک آزاد داشتند . یک ماشین جیپ ارتشی و ریو مقابل آپارتمان در انتظار بودند .

3tnl_cvgjlgj.jpg

ماشالله عابدینی دانشجوی نمونه افسری عقیدتی سیاسی نیروی هوایی

 

 مامورین با چکمه های قلدر مابانه رضا شاهی به درب لگد زدند و سراسیمه وارد منزل شدند و باعث رعب و وحشت همسرمخانم طحانی و دو دختر کوچکم گردیدند که پس از 35 سال همچنان اثرات شوک و اضطراب در خانواده وجود دارد . اتاق ها را با همان پوتینی که به پا داشتند جستجو کردند که موردی وجود نداشت .

xqvi_1ماشالله_عابدینی.jpg

سرهنگ هوشنگ توانا فرمانده منطقه یک فرمانداری نظامی تهران و معاونش سرهنگ  آذرخو و تعدادی سرباز قوی هیکل برای دستگیری بنده حضور داشتند . سرهنگ توانا با لهجه ترکی ضمن توهین گفت من 30 سال در بیابان ها خدمت کرده ام تو خجالت نمی کشی در خانه های سازمانی شاهنشاهی و آب و برق و شرایط مناسب زندگی می کنی و بر علیه حکومت تظاهرات و مبارزه می کنی ؟

if3t_img_9791.jpg

توانا در حضور همسر و دختران کوچک و نگرانم مرتب به کلت کالیبر 45 میلی متری اش دست می گذاشت و تهدید می کرد و می گفت پوست سر و صورت شما را می کنیم . وقتی تیرباران شدید متوجه خواهید شد که با کی طرف هستید . توانا گفت گلبول های خون اعلیحضرت محمد رضا شاه در خون من هم هست و آرزو دارم زودتر به ایران باز گردد و فرزندم را به عشق شاه جلویش سر ِبِبُرم .

axb_r6ud.jpg

عابدینی در سالهای دفاع مقدس در سردشت کردستان

آنگاه با بیسیم به ساواک و اداره دوم اطلاع دادند که در حال موفقیت آمیز دستگیری خائنین نیروی هوایی  می باشیم .خداوند ترس را از من دور کرد و گفتم جناب سرهنگ من به قدرتی مافوق قدرت تفنگ شما دلخوشم . با ناراحتی گفت آن قدرت کیست ؟ گفتم خداوند قادر متعال که آفریده من و توست . بی درنگ سیلی محکمی بر گوشم نواخت که برق از چشمانم پرید و به سمت پله ها هل دادند .( دیری نپایید که قدرت خداوند قادر قطعی شد و سرهنگ هوشنگ توانا پس از محاکمه و به واسطه اعتراف به جنایت و خونریزی انقلابیون تاریخ 20/1/1358 اعدام و سرهنگ آذرخو نیز دستگیر و دادگاهی شد.. )

xeiv_img_9800.jpg

پس از من نوبت به دستگیری و بازرسی منزل استوار 3 عباس علیشاهی اهل اصفهان رسید که در همان آپارتمان های قصر فیروزه سکونت داشت . بنده و عباس علیشاهی را به وسیله  ماشین ریو به مقر پلیس در کلانتری  تهران نو در فلکه دوم خیابان پنجم نیروی هوایی بردند و تا 12 شب سوال و جواب کردند و گردشکار به ستاد نیرو و مراکز مافوق نوشته  و به همراه دوستان دیگر به پادگان جمشیدیه (نیروی زمینی ارتش) در شمال تهران منتقل نمودند . حدود 120 نفر از افسران ؛ همافران ؛ درجه داران ؛ کارمندان ارتش ؛ و حتی 4 نفر از سربازان انقلابی و یک خلبان در آنجا نگهداری و شبانه روز مورد شکنجه های روحی و روانی قرار می گرفتند .

qikz_gt.jpg

در پادگان جمشیدیه فضای معنوی حاکم بود و زندانیان به ذکر دعا و نیایش و نماز مشغول بودند . نماز با دلی شکسته و ایمان به نصرت خدا دلنشین است . حتی سربازان محافظ و نگهبانان  نیز متاثر از روحیات معنوی دستگیر شدگان قرار گرفته بودند .  علنا اعلام می کردند ما با شماییم و دستور دهید فرماندهان را به گلوله  ببندیم که دوستان جملگی مخالفت می ورزیدند .

mj6c_80533864-3712112.jpg

در دژبان جمشیدیه نه نفر از وزرا و مسئولین رده بالای کشور توسط رژیم شاه دستگیر و همزمان با ما بازداشت بودند که علت آن فقط عوامفریبی بود تا قیام مردم آرام شود که این حرکت مذبوحانه نتیجه ای نداشت . انقلاب که پیروز شد آنها قصد فرار داشتند که به دست انقلابیون گرفتار شدند و اسامی سه نفرشان عبارت از :

امیر عباس هویدا اهل تهران وزارت دربارکه تاریخ 18/1/1358 اعدام شد . غلامرضا نیک پی اهل اصفهان شهردار تهران و معاون نخست وزیر مورخ 22 فروردین 1358 اعدام شد . ارتشبد نعمت الله نصیری اهل سمنان سفیر ایران در پاکستان که تاریخ 26 بهمن 1357 اعدام گردید .

56x_ماشالله_عابدینی.jpg

سرگرد عابدینی و سرلشکر شهید منصور ستاری فرمانده وقت نیروی هوایی

چهار شبانه روز در بهترین و حساسترین شرایط انقلاب مردمی ؛ ما در بدترین شرایط بازداشت بودیم که نهایتا تاریخ 7/11/1357 حدود 45 نفر از اسامی از جمله من و علیشاهی قرائت شد و به وسیله هلیکوپتر شینوک به فرودگاه مهرآباد تهران منتقل شدیم .  موتورهای هواپیمایی سی 130 روشن بود در حالیکه دست های متهمین را دو به دو با دستبند بسته بودند و دستبندها را نیزبه تسمه های داخل هواپیما قفل کردند .

p74g_images.jpg

35نفر قوی هیکل از نیروهای دژبان ما را مواظبت و حراست می کردند که زیر نظر یکی از فرماندهان لشکر نیروی زمینی جمعی فرماندار نظامی انجام وظیفه می کردند . با دست چپ روی یک تیکه کاغذ برای خانواده ام نوشتم که شما را به خدا و حضرت فاطمه زهرا(س) می سپارم و مواظب تربیت فرزندان باش و به محض اینکه به یکی از نیروهای دژبان دادم تا به خانواده ام برساند که سرگردی وابسته به ساواک متوجه شد و جلو آمد و ورقه را پاره کرد و گفت هر کس به این خائنین کمک کند با او برخورد می شود .

w44f_img_9792.jpg

شبانه هواپیما روی باند فرودگاه شهرستان سُنی نشین خاش در 180 کیلومتری مرکزاستان سیستان و بلوچستان فرود آمد .  از آنجا 45 نفرمان را به زندان خاش تحویل و بازداشت ما ادامه یافت . همزمان 45 نفر نیز از انقلابیون هوانیروز را به زندان خاش آوردند و جمع زیادی شدیم . فرمانده پادگان خاش که ما در آن زندانی بودیم سرهنگ دوم اهل شهرستان خوی استان آذربایجانغربی و لهجه ترکی آن مشهود بود .

dne5_آشنایی-با-همافران-ـ-کلام-نور.jpg

در خفا می گفت من با شما هستم فقط خواهشی که دارم حرکتی به قصد فرار نکنید که نیروهای اینجا مجبور به شلیک شوند چون از مافوق آتش به اختیار داده اند و دستور داده اند هر حرکتی را سرکوب کنید . صبور باشید ببینیم شرایط چگونه رقم می خورد . فضای زندان خاش نیز به مکان معنوی برای زندانیان تبدیل شده بود . دعا و راز و نیاز از خداوند کار روزمره آنها شده بود .بنده می خواهم عرض کنم اگر پرسنل شجاع نیروی هوایی ؛ عارفِ به حق مولا و مقتدای خود اباعبدالله الحسین(ع) نبودند چنین حرکتی نمی توانستیم انجام بدهیم . 

n1h6_homafaran[1]100.jpg

ما پرسنل نیروی هوایی می توانیم ادعا کنیم که به رهبری و زعامت رهبر کبیر انقلاب آیت الله سید روح الله خمینی(ره) کمر طاغوت شاه را شکستیم و پیروزی و انقلاب را به جلو انداختیم .  چند سرباز و درجه دار مومن در خاش به زندانیان مساعدت می کردند . روزی پول روی هم گذاشته واز یک درجه دار خواستیم یک رادیو دو موج برایم خریداری کند . روزها پنهانی اخبار را گوش می کردیم تا اینکه لحظه موعود فرا رسید . روز 12 بهمن روز سرنوشت ساز ایران بود و رهبر کبیر انقلاب آیت الله سید روح الله خمینی پس از 15 سال تبعید به میهن بازگشت .

0heu_monasebat_com_image_gallery_image_679.jpg

گر چه ما بازداشت بودیم و احکام اعداممان نزدیک بود ولی امید تازه ای گرفته ایم . از ذوق و شوق فریاد بر آوردیم و الله اکبر گفتیم که نگهبانان شیپور آماده باش نواختند و به داخل زندان آمدند و سبب شلوغی را پرسیدند ولی ما رادیو را مخفی کردیم .

ego3_139211181441034602071244.jpg

پس از ورود حضرت امام رفتار با زندانیان ملایم تر شد و مطلع شدیم که خانواده های پرسنل نیروی هوایی به نشانه اعتراض مقابل کاخ دادگستری اجتماع کرده اند . کمترین درخواست خانواده ها این بود که ما از وضعیت و سرنوشت مردانمان بی اطلاع هستیم و آزادی آنها را خواستاریم .  از طرفی همکاران ما در نیروی هواپی دست از کار کشیده و خواستار آزادی دوستانشان شده بودند . همچنین دستگیری نظامیان به گوش امام راحل رسیده بود و به دولت بختیار تهدید کرده بود تا آسیبی به انقلابیون متعهد ارتش وارد نیاید .

aw7h_img_9802.jpg

نهایتا در اثر فشارهای چند جانبه چهارشنبه تاریخ 18/11/1357 از زندان خاش آزاد شدیم و با یک فروند هواپیمای سی 130 به فرودگاه مهرآباد تهران بازگشتیم . ما را سوار بر اتوبوس کردند و با فاصله در خیابان های تهران پیاده کردند تا تجمعی نداشته باشیم و یا مردم انقلابی به واسطه ما بر علیه رژیم دیکتاتور شاه اقدامی نکنند .  انتهای شب به منزل رسیدم و خانواده غرق در شادی شدند و صدای الله اکبرشان بلند شد . مادرم که نگران بود در منزل ما حضور داشت و بی نهایت خوشحال شد .

kopw_smpl.jpg

اقامتگاه حضرت امام خمینی(ره) در مدرسه علوی بود و من 12 بهمن روز ورود ایشان به ایران در زندان بودم و توفیق دیدار محبوبم را بدست نیاوردم . لذا پنج شنبه صبح 19 بهمن به همراه همسرم سرکار خانم طحانی فرزند علی و دو دخترم و نیز مادرم خانم سیده بهجت السادات موسوی فرزند سید حبیب(مرحوم) و مادر همسرم خانم بتول اکبری فرزند حبیب الله(مرحوم) راهی خیابان ایران شدیم . زنها از درب مخصوص وارد شدند و در آنجا متوجه حضور تعدادی از متعهدین نیروی هوایی و همافران و نظامیانی شدم که قصد بیعت با رهبر عظیم الشان را داشتند . سریعا با انها همگام شدم و در صفوف آنان سازماندهی شد . سمت راست در صف اول قرار داشتم و زیباترین روز زندگی ام رقم خورد .

j1ia_dahe-fajr-3.jpg

امام خمینی(ره) آمدند پشت پنجره و گفتند که شماها سربازهای امام زمان(عج) هستید. بروید و به دریای ملت بپیوندید. حرف های دیگری هم زدند که البته به خاطر شرایط امنیتی منعکس نگردید . پایان مراسم در محدوده اقامتگاه امام صدای تیراندازی به گوش می رسید و ماموران قصد دستگیری نظامیان را داشتند . مادرم با دلهره و دلواپسی سراغ من را می گرفت و وقتی به هم رسیدیم گفت فکر کردم دوباره دستگیرت کردند . 


k1a_799901_206.jpg

برای چنین ملاقاتی و چنین روز حساس تاریخ انقلاب و 10 روز پایانی عمر ننگین محمد رضا پهلوی به اندازه یک کتاب مطلب در ذهن و خاطرم دارم که خلاصه وار اشاراتی نمودم .22 بهمن 1357 انقلاب اسلامی به زعامت آقا سید روح الله به پیروزی رسید و طومار 57 ساله دیکتاتوری محمد رضا شاه در هم پیچیده شد .

سپهبد خلبان امیرحسین  ربیعی اهل کرمانشاه و آخرین فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی از این دیدار به شدت ناراحت شد و برای پرسنل زحمتکش و خمینی دوست این نیرو برنامه های در سر داشت که دستگیر و پس از محاکمه تاریخ 21 فروردین 1358 در زندان قصر اعدام گردید .

c8oj_n00018982-b.jpg

سپهبد سید علی بدره‌ای لفرستان آخرین فرمانده نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی و فرمانده گارد جاویدان(23 بهمن 1357 کشته شد)  از شاپور بختیار نخست وزیر(15/5/1370 کشته شد) خواست تا دستور دهد تمام افسرانی که در رژه صبح 19 بهمن در مدرسه علوی حاضر شده اند ، دستگیر شوند، اما مأموران امنیتی که بلافاصله برای بازداشت آن‌ها اعزام شده بودند، دست خالی بازگشتند. تنها تعداد کمی(چهار افسر و دوازده درجه دار) به چنگ ماموران امنیتی گرفتار شدند .

 epc_img_9794.jpg

سرگرد بازنشسته نیروی هوایی ماشاءالله عابدینی فرزند شکرالله اهل شهر نراق 19/11/92

 

۹۲/۱۱/۱۹
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook