سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

۲۹ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

تصویر یک جلد گذرنامه قدیمی که تاریخ 7 اردیبهشت 1334 در تهران صادر و یکسال اعتبار داشته تقدیم می گردد . سه سال پس از مسافرت خانم مریم فاضلی به عتبات عالیات عراق دارفانی را وداع گفت . 

 

گذرنامه مربوط به خانم مریم فاضلی فرزند حاج حبیب الله نراقی متولد 1267 دارای شناسنامه شماره 1654 می باشد . مریم فاضلی تاریخ 31 اردی بهشت 1337 در سن هفتاد سالگی به علت عارضه قلبی دارفانی را وداع گفت و در قبرستان نو شهر قم به شماره قبر 21748 خاکسپاری گردید .

 

پدر مریم به نام حاج حبیب الله نراقی فرزند حاج محمد مهدی تاجر نراقی در زادگاهش به حاج رئیس یا رئیس التجار نراقی مشهور و نام همسرش بلقیس بود .
در واقع نام فامیلی مریم خانم به تبعیت از همسرش که در زمان شناسنامه دار شدن مرسوم بود به شهرت فاضلی در سِجِلد ثبت گردیده است .

 

همسر مریم فاضلی حجت الاسلام آقا محمد فاضلی(برادرِ آقاحسین) سال 1249 هجری شمسی در شهر نراق متولد و دارای شناسنامه شماره 1653 می باشد .
مادر آقا محمد به نام خاور سلطان خانم و پدرش ملا محمد رضا ابن ملا ابوالحسن بن ملا محمد مهدی نراقی(نوه علامه ملا محمد مهدی) می باشند .

سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از جناب آقای امید احمدی فرزند علی محمد از بابت ارسال تصویر پاسپورت مرحومه مریم فاضلی سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۲۹ مرداد ۹۷ ، ۱۱:۵۶
سلحشوران شهر نراق

قبل از انقلاب اسلامی کشت خشخاش در اکثر شهرهای ایران از جمله زاهدان، فارس ، یزد ، خوزستان و... آزاد و مجوز کشت آن با وزارت کشاورزی بود. تریاک تولیدی در آن زمان بیشتر جنبه دارویی داشت که پزشکان برای درمان بیماران از این ماده استفاده می کردند.

عکس گیاه خشخاش

بر اساس تحقیقات انجام شده در ایران از زمان دقیق گیاه خشخاش ومصرف تریاک در ایران اطلاع دقیقی در دسترس نیست ومصرف آن به عنوان داروی مسکن و اثر بخش نتیجه تحقیقات ابوعلی سینا و محمد ذکریای رازی بزرگترین شخصیت های پزشکی قرن بوده است.آنان در زمره نخستین پزشکانی بودند که در قرن ۱۰ میلادی خواص درمانی تریاک را شناخته اند و برای پیشبرد اهداف پزشکی از آن به عنوان پادزهر استفاده می کردند هر چند بر آثار سوء آن بر بدن نیز آگاه بودند.

کشت خشخاش در شهر تاریخی نراق برای اولین بار در اواسط یا اواخر دهه۴۰ کشاورزان نراق مجوز کشت آن را از اداره کل کشاورزی استان مرکزی دریافت کردند و اکثر زمین های اراضی دشت بالا و پایین از جمله باغچه درویش، ملندون، پا چنار قاضی ، درب چاله سرخ و پوسنجه به زیر کشت خشخاش رفت و محصول تولیدی آنها که همان تریاک بود به اداره کشاورزی فروخته شد و پول آن را دریافت کردند.

کاشت خشخاش

معمولا خشخاش ، گیاهی از خانواده کوکناریان(خشخاش)است که بیشتر در مناطق معتدل می روید. گیاه علفی و یک ساله است که در فصل بهار کاشته می شود و از تیر ماه تا مرداد ماه گل می دهد و ارتفاع بوته های آن ۵۰ تا۱۰۰سانتی متر است. گل های آن به رنگ سفید،صورتی و ارغوانی است .
برگ های آن به صورت بیضی شکل و بدون دمبرگ هستند که بطور متناوب روی ساقه قرار دارند. در اواسط بهار و اوایل تابستان گل های آنها به تدریج می ریزند و از میان گل ها میوه بیضی شکل ظاهر می شود که به آن گرز خشخاش می گویند که حاوی دانه های خشخاش است. این گرزها در اواخر بهار و اوایل تابستان پوست سبز متمایل به زرد دارند و قبل از اینکه میوه بدهند و کاملا زرد شوند به روش خاصی به تیغ زنی آن می پردازند. این کار به وسیله افراد با تجربه که مهارت کامل در تیغ زنی دارند انجام می شود.

  

چند شیار افقی،عمودی یا مورب بر روی گُرزها با تیغ مخصوص ایجاد می کنند.از محل شکاف ها عصاره شیری رنگی شروع به تراوش می کند که در مجاورت هوا به صورت دلمه شده و صمغی چسبناک تبدیل می شود وپس از گذشت یک شبانه روز به رنگ قهوه ای وگاهی سیاه در می آیدکه به جدار خارجی تخمدان(گرز خشخاش) می چسبد که به وسیله کاردک های مخصوصی تراشیده می شود و در ظرف مخصوصی جمع آوری می گردید و با نظارت ماموران پاسگاه ژاندارمری محل به نماینده اداره کشاورزی تحویل و رسید دریافت می نمودند.

سپس کشاورزان با مراجعه به اداره مربوطه و بر اساس رسید دریافتی پول محصول خویش را دریافت می کردند.هیچ کشاورزی مجاز به جمع آوری تریاک و فروش آن به صورت آزاد نبود و در صورت مشاهده طبق قانون با آن برخورد می شد. کشاورزان فقط مالک زمین خود بودند و فروش محصول تریاک آن تابع مقررات خاصی بود که توسط مسوول مربوطه اعمال می گردید.
از تریاک محصولات مختلف دیگر مانند مرفین و غیره استخراج می گردید که به صورت قرص،کپسول یا آمپول در دسترس بود.در قدیم این مواد تحت نظارت پزشک به بیماران داده می شد حتی زنان و مردانی بودند که سن بالای ۶۰ سال داشتند و دارای کوپن تریاک بودند که بر اساس آن به داروخانه های مجاز مراجعه وسهمیه تریاک خویش را دریافت می نمودند.

مصرف تریاک از زمان صفویه در ایران رواج یافت وبعد از پیروزی انقلاب اسلامی کشت آن در ایران ممنوع گردید.مصرف آن به عنوان یک ماده تدخیری تا به امروز روند افزایشی داشته و با وجود تمهیدات و مبارزات جمهوری اسلامی ایران با تولید،توزیع ومصرف این ماده مخدر ،این معضل همچنان ادامه دارد.

سایت سلحشوران شهر نراق از نویسنده و محقق توانمند جناب آقای مرتضی علی آقایی فرزند علی اکبر از بابت تهیه این پست قدردانی می نماید .

۰ نظر ۲۸ مرداد ۹۷ ، ۱۳:۲۵
سلحشوران شهر نراق

بسم اله الرحمن الرحیم
صورت ماتَرَک مرحوم آ شیخ صادق(فوت آذر 1312 شمسی) ابن مرحوم آ شیخ محمد بقال نراقی که تمامی آنها رسیدگی شد و ما بین ورثه آنمرحوم که منحصر است به سه نفر اولاد ذکور و هم شیخ عباس و محمد و علیرضا و زوجه آنمرحوم(بیگم نوروزی فرزند غلامرضا فوت سال 1342 شمسی) صببه کربلائی غلامرضا کلا فرض الله تقسیم شد و نوزده قلم اول مشترک به این سه نفر اخوان بالسویه بر قرار است و مابقی منقولات هم تقسیم شد بموجب همین تَرَکه نامه تاریخ غره محرم 1353(برابر 27 فروردین 1313)

چون در تاریخ شهر رمضان المبارک 1352(برابر آذر 1312) مرحوم آقا شیخ صادق بقال نراقی وفات یافته بود و سه نفر اولاد ذکور و عیالی(بیگم نوروزی) از او باقی مانده که نفر ارشد آنها شیخ عباس(عباس جعفری تولد 1329 قمری فوت 26 اسفند 1355) است و دو نفر صغیر آقا محمد( محمد جعفری فوت 12 اردیبهشت 1393) و علیرضا(علیرضا جعفری تولد 1309 فوت 1 شهریور 1380) و مَتروکات و دارائی از او مخلف شده بود لذا در تاریخ غره شهر محرم الحرام سنه 1353(برابر 27 فروردین 1313) با حضور جمعی از اقوام آن مرحوم به دارائی او رسیدگی شد و سهمیه ارثیه هریک مطابق فوق معلوم گردید .

نظر به اینکه دو نفر از آنها محمد و علیرضا صغیر بودند لذا اینجانب حسب ...... والده آنها را قیم بر صغار نمودم که توجه از اموال او نموده که حیف و میل نشود و مواظبت از صغار نماید و صیغه مصالحه صحیحه شرعیه واقع و جاری شد .
و کان التحریر فی غره شهر محرم الحرام 1353(برابر 27 فروردین 1313)
ضمنا نظر به صرفه حال صغار از طرف بندگان شریعت ارکان حجت الاسلام آقای آقا محمد فاضلی مد ظله العالی(عالِم نراق محمد فاضلی مجتهد فرزند محمدرضا متولد 1212 فوت 1319) کلیه املاک سهمی صغار را از آب و باغ و اشجار آنها حتی الجوز(گردو) واللوز(بادام) از حین التحریر الی مدت سه سال در تصرف شیخ عباس باشد و کشت و زرع نماید و کلیه عایدی آنها را ببرد و در مدت سه سال کلیه مخارجات صغیرین و والده آنها را از هر قبیل متحمل شود و خرج خانه را از هر جهت و بابت بدهد و آنچه هم طلب صغیرین شده بموجب سند الی سه سال نزد شیخ عباس بعنوان ودیعت بماند آنچه مخارج تعمیر و مرمت خانه و بنائی املاک شود در مدت سه سال به تصدیق والده صغیرین که قیمومیت دارد سهم هریک را در آخر مدت در وجه بدهی خود محسوب نماید و بقیه را منبعد بپردازد و مخفی نماناد(نماند) که در سال آخر مخارج زراعتی املاک هر کسی بعهده خود او می باشد و هر چه خاشاک هم که شیخ عباس فعلا میبرد در سال آخر بدهد و در این مدت سه سال سَوای مخارج بنائی خانه یا باغ دیگر دیناری نباید پای صغار محسوب نماید و مخلفات سهمی صغار هم تحویل والده آنها شد که توجه نماید که نقصانی وارد نیاید به آنها تا بعدها و مبلغ چهل و پنج تومان که بابت مطالبات طلب صغیرین شد واگذار به شیخ عباس گردید در ازای مخارج سه سال بچه ها و حقوق هر یک از سهم دیگری به صیغه صلح ساقط گردید و چنانچه از این تاریخ ببعد احدی عنهم ادعائی بیکدیگر بنماید باطل و از درجه اعتبار ساقط است .
و کان ذالک تحریر او وقوعا غره شهر محرم الحرام مطابق سنه ۱۳۵۳
1 محرم 1353(برابر 27 فروردین 1313)

از جناب آقای مجتبی جعفری فرزند مرتضی به جهت ارسال تصویر سند سپاسگزاریم .

سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از جهت بازخوانی صورت ماتَرَک شیخ صادق فرزند شیخ محمد بقال نراقی به فرزندانش : عباس ؛ محمد و علیرضا جعفری و همسرش بیگم نوروزی فرزند غلامرضا در 86 سال قبل قدردانی می نماید .

۰ نظر ۲۷ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۱۵
سلحشوران شهر نراق

فتح المبین ؛ از قدرت وعباس و احمد تا که پرسیدم
گفتند : مجروحانه در میدان مین بودند


با دشمنان خود اشداء و علی الکفار
با دوستان هم مهربان و هم متین بودند

هر روز در امواج خون گر غوطه می خوردند
هر شب برای حفظ ایران در کمین بودند

ظاهر شبیه یکدگر بودیم و در باطن
صد پله بالاتر ز ما اهل یقین بودند

گر سرو ؛ افلاک اند این آزادگان اما
ثابت چو کوهی استوار اندر زمین بودند

آری چه شیرانی درون بیشه بیدارند
رزمندگانی که فقط در فکر دین بودند

یک عمر در زندان دشمن خون دل خوردند
آنها برای ما همیشه بهترین بودند

اکنون قلم از وصفشان در لکنت  افتاده
هرگز نگویم لاف دائم این چنین بودند

چون شاخه ای از قامت ایران جدا گشتند
وقتی که مجروحانه در میدان مین بودند

یک عمر من مدیون یاران سلحشورم
آنان که روزی جبهه فتح المبین بودند


تقدیمی از : علی رضایی فرزند رضا اهل شهر نراق 18 فروردین 1395

۰ نظر ۲۶ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۲۱
سلحشوران شهر نراق

بر اساس گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛ طی یک قرن گذشته خیاطان شهر نراق مورد کنکاش قرار گرفتند و با کمک همشهری ها اسامی آنان یادداشت برداری شد .

خیاط نراقی با ذوق و سلیقه است و می‌داند که چه رنگ و مدل لباسی به مشتریانش می‌آید . او تلاش می‌کند تا بهترین و زیباترین لباس‌ها را به مشتریان تحویل دهد . خیاط نراقی با صبر و حوصله است و رابطه اجتماعی شایسته ای با مشتری ها دارد ؛ چون این شغل ریزه کاری‌های فراوانی دارد .

نراقی ها سَرآمد خیاطی ایران هستند چون یکی از مجرب ترین خیاط های ایران به نام استاد علی محمد میرزامحمدعلی نراقی(1289 – آبان 1369) فرزند حسین اهل شهر نراق بود و 17 سال هم رئیس اتحادیه صنف خیاطان و بنیانگذار تولید کننده صنعتی پوشاک در ایران بود .

1- مرحوم استاد علی محمد میرزامحمدعلی نراقی فرزند حسین برجسته ترین خیاط تهران – بنیانگذار تولیدکننده صنعتی پوشاک در ایران و اولین طراح مُد – 17 سال رئیس اتحادیه صنف خیاطان

2- آقای منصور حبیبی فرزند محمد(عظیم) ابن استاد رضا در منطقه یوسف آباد تهران با تابلوی دوزندگی نراقی

3- آقای علی شادمان فرزند ... – قدیم در تهران : خیابان سلسبیل(رودکی) نبش چهار راه هاشمی نزدیک منزل فتح الله فروغی (پدر فریدون) خیاطی پیراهن داشت و تابلوی مغازه پیراهن شادمان نصب بود .

4- آقای قهرمان(دلاور) قاسمی فرزند غضنفر در شهر نراق ضمن بافندگی به خیاطی نیز مبادرت می ورزید .

5- آقای سید اصغر میرسلطانی فرزند سید محمود خیاطی لباس مردانه در خیابان لاله زار تهران

6- آقای احمد اکبری فرزند حسین در خیابان شیوا تهران

7- آقای علی اکبری فرزند حسین در قَرچَک ورامین

8- مرحوم ... نوروزی فرزند ... اهل خوزستان . با شروع جنگ تحمیلی و کوچ جنگزده ها به همراه خانواده اش به شهر نراق مهاجرت نمودند و بالای بازار شمس السلطنه مغازه خیاطی دایر نمود .

9- آقای جواد رسولی فرزند علی (خواهر زاده سیف الله اکبری) در خیابان شیوا تهران مغازه خیاطی شلواردوزی دارد .

10- مرحومه زهرا سازور فرزند محرم علی (همسر مرحوم ماشاءالله اکبری) در شهر نراق

11- مرحومه بتول حمزه ای فرزند حمزه در شهر نراق

12- خانم مریم سادات میرسلطانی فرزند سید ابوالفضل در شهر نراق

13- خانم حلیمه سادات پور شرف هاشمی فرزند سید علی اکبر در شهر نراق

14- خانم اکرم لطفی فرزند اسماعیل در شهر نراق

15- مرحومه فاطمه شجاعی جاسبی فرزند عبدالله(همسر مصیب شفیعی نراقی) در شهر نراق و تهران

16- خانم خدیجه رزاقی فرزند مصطفی در شهر نراق

17- خانم حمیده قجری فرزند ذوالفقار در شهر نراق

18- خانم منیژه اشرفی فرزند ... در شهر نراق

19- خانم سیده خانم آغا باشی فرزند سیدکاظم در شهر نراق

20- خانم فرنگیس اکبری فرزند ... اهل قزوین(همسر مرحوم ماشاءالله اکبری)در شهر نراق

21- خانم شهین اکبری فرزند ماشاءالله در شهر نراق

22- فاطمه صادقی فرزند علی در شهرهای نراق و کاشان

23- خانم معصومه صادقی فرزند علی در شهر نراق

24- خانم معصومه اسماعیلی فرزند محمدعلی در شهر نراق

25- خانم معصومه کاظمی فرزند رمضان در شهر نراق

26- خانم معصومه پیشه ور فرزند حسین در شهر نراق

27- خانم مرضیه شاطری فرزند غلامرضا در شهر تهران

28- خانم اکرم شاطری فرزند علی در شهر تهران

29- مرحومه صنعت یوسفی فرزند ... (همسر فتح الله یوسفی) در شهر ...

30- مرحومه عزت یوسفی فرزند فتح الله(همسر شکرالله ترابی) در شهر نراق

31- مرحومه خانم بی بی توکلی فرزند مهدی (همسر سیدحسین میرسلطانی) در شهر نراق

32- مرحومه خانم آغا قاسمی فرزند غلامحسین(مادر شهید محمود ترابی) در شهر تهران

33- مرحومه حاجیه بی بی سیدباقری فرزند سیدتقی(همسرغلامحسین قاسمی) در شهر نراق

34- خانم مهناز احمدی فرزند علی اکبر در شهرهای نراق و تهران

35- آقای نوروز علی آقایی فرزند علی اکبر در شهر تهران

36- خانم زهره رمضانی فرزند حسین در شهر نراق

37- خانم زهرا ماندنی فرزند حسین در شهر تهران

38- خانم بتول ماندنی فرزند حسین در شهر تهران

39- آقای مرتضی ماندنی فرزند حسین – خیاط و مدیر تولیدی لباس در سه راه جمهوری شهر تهران

40- آقای قاسم قجری فرزند رضا(سلطانعلی) سه سال خیاطی در تولیدی لباس سه راه جمهوری شهر تهران

41- آقای نعمت الله رحمانی فرزند حسین سه سال خیاطی در تولیدی لباس سه راه جمهوری شهر تهران

42- خانم حمیده حیدری فرزند عباس در شهرهای نراق و قم

43- خانم زهره قجری فرزند مصطفی در شهر نراق

44- خانم فاطمه یوسفی فرزند مصطفی در شهر نراق

45- خانم زهرا اکبری فرزند حسین علی در شهر تهران

46- مرحومه طلعت قجری فرزند علی(همسر حسین کربلایی قاسم) از خیاط های قدیم شهر نراق

47- مرحوم ... امیری فرزند ... اهل محلات یکی از اولین خیاطان صنعتی شهر نراق و مغازه اش بازار شمس السلطنه جَنب نانوایی سنگگی

48- مرحومه نسترن رحیمی اصفهانی فرزند ... مشهور به زن عمو کریم(همسر کریم رحیمی فرزند حسین) - مشارالیها تا نیم قرن قبل از خیاطان سنتی در دوخت قبا و تُنبان در شهر نراق بود .

49- خانم اشرف یوسفی فرزند قربان علی در شهر نراق

50- خانم مهری طالبی فرزند محمد در شهر نراق

[​IMG]

51- خانم مهری یوسفی فرزند ابوالقاسم در شهرهای نراق و قم

52- خانم فاطمه علی آقایی فرزند علیرضا در شهرهای نراق و قم

53- خانم زهرا سلطانی شایان فرزند اکبر در شهر قم

54- خانم حمیده عابدی فرزند قنبرعلی در شهر نراق

55- خانم فهیمه جعفری فرزند اصغر در شهرهای نراق و تهران

56- مرحومه عصمت جوادی فرزند رضا – قدیم قدک باف و قدک دوز در شهر نراق

57- خانم عصمت علی آقایی فرزند علی اکبر در شهر تهران

58- خانم فاطمه جوادی فرزند سید جواد در شهر کرج

59- آقای حسین کارگزار فرزند عباس در شهر تهران

60- خانم فاطمه مسلمی فرزند ملک محمد در شهر نراق

61- مرحومه معصومه اوضایی فرزند شیرعلی (همسرش رضا یوسفی فرزند تقی) از خیاط های سنتی قدیم نراق

62- خانم گوهر صفری فرزند طهماسب قلی(همسر رمضان عظیمی) در شهر نراق

63- سلطنت صلواتی فرزند محمد تقی(مادر قنبرعلی خسروی فرزند شکرالله) پدر سلطنت معمم و اصالتش مربوط به نیاسر کاشان بوده و بر این اساس دخترش سلطنت حافظ قرآن و به افراد قرآن یاد می داده است . سلطنت همچنین در خیاطی مهارت داشت و پس از فوت در قبرستان قدیم نراق(پارک بسیج) خاکسپاری گردید .


64- خیاط بعدی را شما بفرما و کمک کنید نقطه چین ها تکمیل شود .


۲ نظر ۲۵ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۱۵
سلحشوران شهر نراق

و بعد بیع نمود و بفروخت به مبایعه صحیحه شرعیه قطعیه عصمت پناه صبیه مرحوم آقا تقی قصاب زوجه مرحوم آقاعلی اکبر استاد میرزا به عالیشان آقا ماشاءالله ابن مرحمت شان استاد آقاخان من القصه همگی و تمامی شش سَرجه از جمله بیست طاق آب قنات لاستان را که در طاق ششم واقع است به مال المبایعه مبلغ پانزده تومان قبض رایج خزانه سلطان احمد شاه و صیغه مبایعه بینهما به نَهج(راه پیدا) شرع جاری شد .

و در ضمن شرط شرعی شد که چنانچه از حال التحریر الی مدت سی سال شمسی تمام فسادی در مبیع پیدا شود که به ثبوت شرع برسد باید خود بایعه(فروشنده) مرقوم از عهده غرامات او بیرون بیاید که اصلا روح به مشتری نداشته باشد و صیغه مبایعه و معاهده صحیحه شرعیه بینهما به نهج(طریقه واضح) شرع جاری شد .
و کان ذالک تحریر ا فی هیجدهم شهر ربیع الثانی مطابق سنه ۱۳۴۰

18 ربیع الثانی 1340(برابر 28 آذر 1300)

سایت سلحشوران شهر از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند فروش سَرَچه آب قنات لاستان نراق توسط بنت تقی قصاب و همسر علی اکبر استاد میرزا به ماشاءالله فرزند آقاخان در یک قرن پیش سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۲۴ مرداد ۹۷ ، ۱۳:۳۹
سلحشوران شهر نراق

 بر اساس گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛ یک و نیم الی دو قرن قبل انسان شایسته ای به نام حسین میرزامحمدعلی نراقی در نراق که آن مقطع به نراقِ کاشان مشهور بود زندگی آبرومندی داشت . نراق سال هاست بخشی از شهرستان دلیجان در استان مرکزی می باشد .

سال 1289 هجری شمسی خداوند در نراق ؛ فرزند نیکو خصال و نیک سِرشت به حسین داد که نامش را علی محمد انتخاب نمودند و زمانیکه شناسنامه رایج شد شماره 24732 بر روی سِجِلد ایشان نقش بَست .

علی محمد ؛ میرزامحمدعلی نراقی
در نراق رشد و نمو یافت و جهت کسب و کار متفاوت به تهران مهاجرت نمود و ابتدا در میدان آرژانتین و بعد در خیابان دکتر مفتح(روزولت) سکونت یافته و به حرفه ی دوزندگی روی آورد و بعد باعث افتخار ایران و جهان شد . زنان و مردان نراق در گذشته در حرفه خیاطی چیره دست بودند و از یک قرن پیش تا کنون بالغ بر 65 خیاط زن و مرد در این رشته فعالیت داشته و دارند که 48 نفرشان را زنان مومنه تشکیل می دهد که در منزل کارآفرینی می نمایند . 

یکی از قدیمی ترین خیاطان تهران مردی بود که بعد از انقلاب اکتبر روسیه به ایران آمد . موسیو گارالی روسی در خیابان لاله زار در ساختمانی به نام عزیزی مغازه خیاطی دایر کرد. در کنار مسیوگارالی ، عده ای دیگر از خیاطان به تهران آمدند . واسیلی گورگادز که مردی روسی بود و معروف به واسف و سالوار یدیس که یونانی بود و هامبارسون(آمبارسون) که ارمنی تبار بود این حرفه را ترویج داده و با هم رقابت داشتند .


اجتماع این عده از خیاطان در خیابان لاله زار تهران کافی بود تا عده ای از جوانان مثل علی محمد میرزا محمدعلی نراقی به این کسوت در آیند و از آنان رموز کار را بیاموزند. نراقی شاگرد هامبارسون بود که خیاطی را با خلاقیت خود به یک هنر تبدیل کرد و روزگاری لباس های دوخته شده اش در لاله زار، حتی در اروپا هم طرفدار داشت. عده ای از جوانان که بعدها به عنوان استادان چیره دست دوزندگی درآمدند عبارت بودند از:
علی محمد میرزامحمدعلی نراقی ؛ علی اصغر بابایی، علی اکبر پیغمبری، غلامرضا اربعی یزدی، علی اصغر سعادت، عزیز الله شایسته، قاسم خالقی، هاشم اسدی و متوسلانی.


پاساژ رزاق منش در لاله زار تهران محل کسب استاد علی محمد نراقی

لاله زار تهران بورس خیاطان شد و علی محمد میرزامحمدعلی نراقی یکی از برترین دوزندگان در خیابان لاله زار جنوبی ؛ جنب پاساژ رزاق مَنش ؛ طبقه همکف که الان بانک صادرات شعبه 467 است آوازه ایران و جهان بود . نخ ؛ سوزن ؛ قیچی و چرخ خیاطی در دستان علی محمد نراقی ذوق و استعداد و قریحه را در روزهای آغازین کار در پایتخت شکوفا ساخت . بُرِش استادانه نراقی روی پارچه جذّابیت حرفه او را افزایش می داد .


لاله زار دهه سی در قبضه خیاطان بود؛تابلوهای خیاطی فارس در تصویر دیده می شود

 پس از چند نفر غیر ایرانی که نام برده شد یکی از اولین مغازه های خیاطی ایرانی دارای تابلو توسط استاد علی محمد میرزامحمدعلی نراقی اهل شهر نخبه پرور نراق در خیاط خانه پارس تهران شروع به کار کرد. چون استفاده از مشخصات کامل این چهره چیره دست کمی دشوار بود وی را اکثرا استاد نراقی خطاب می کردند و نراقی در خیاط پارس تا مدت ها خوش دوزترین خیاط تهران بود. کم کم انبوهی از مغازه های خیاطی از خیابان سعدی تا اطراف خیابان فردوسی و اجتماع آنها در خیابان لاله زار، مردم بیشتری را به آنجا می کشاند.
بعدا اربعی یزدی و هاشم اسدی مغازه ی مشابهی به نام فارس دایر نمودند . آنها پا به پای میرزامحمدعلی نراقی به ابداع و گسترش خیاطی پرداختند.

 استاد علی محمد نراقی سال 1348 در سفر اروپایی خود مِتُد مولر آلمان را وارد ایران نمود و آن را به نام ایشان ثبت نموده اند . دوره کامل متد مولر را در آلمان آموزش دید و پس از دریافت دیپلم مربوطه سالانه به این کشور مسافرت داشت و حاصل تجربیاتش را در اتحادیه خیاط‌ها به شاگردانش تعلیم داد. بر این اساس استاد نراقی اولین طراح و تولید کننده تمام صنعتی پوشاک در ایران است. سومبات هاقوپیانس تازه کَند مشهور به هاکوپیان که از دوران نوجوانی وارد حرفه خیاطی شد یکی از شاگردان کلاس آموزش خیاطی استاد علی محمد میرزامحمدعلی نراقی است و سال ۱۳۴۹ کارگاه کوچکی را در تهران راه اندازی نمود . پس از استاد نراقی نیروهای هاکوپیان جهت دوره مُد به اروپا عزیمت نمودند .

فعالیت نراقی باعث شد در شخصی‌دوزی‌ها این کار اشاعه پیدا کرده و از سال 1351 به بعد در تولیدی‌ها هم استفاده شود. آن زمان بیشتر لباس‌های موجود در ایران از مارک‌های فرانسوی و ایتالیایی بودند و بیشتر بوتیک‌ها از چهار راه ولیعصر به بالا قرار داشت. تعدادی از آنها در میدان هفت تیر فعلی تجمع کردند و بورس لباس در هفت تیر از زمان ایده آقای نراقی شکل گرفت.
یادآوری می گردد مِتُد مولر نزدیک 140 سال قدمت دارد. میشل مولر آلمانی در یک خانواده فقیر زندگی می‌کرد و زمانی که در مدرسه زمین خورد و سر زانوی شلوارش پاره شد، از ترس والدین آن را با ظرافت زیاد رفو کرد به طوری که کسی متوجه پارگی نشد. دوستان او هم درخواست‌هایی برای این کار داشتند و همین موضوع باعث شد او کم کم به خیاطی علاقه مند شده و به طور حرفه ای مشغول به این کار شود.

 

نمایی زیبا از کوه اُل شهر تاریخی نراق

استاد علی محمد میرزامحمدعلی نراق به زادگاهش شهر نراق عشق می ورزید و آنجا را فراموش نمی کرد . نراقی ها هم به او مباهات می کردند که شخصیت برتری در حرفه مشخصی فعالیت دارد . مادر محترمه و مومن ایشان در نراق منزل داشت و علی محمد مرتب به او سرکشی می کرد تا اینکه خانه را فروختند .

اتحادیه صنف خیاطان زنانه و مردانه تهران و حومه سال 1324 راه اندازی گردید ولی استاد نراقی سه دوره پیاپی رئیس این اتحادیه بود و طی 17 سال تحول شگرفی در این حرفه ایجاد نمود .
از سال 1340 الی 1344
از سال 1346 الی 1350
از سال 1350 الی 1357

یکی از قراردادهای مکان اتحادیه صنف خیاطان توسط موجر آقای حجت پوستین چی(عضو هیات مدیره و رئیس شورای راهبرد امور فنی بیمه اتکایی ایرانیان) فرزند حاج علی اصغر و مستاجر آقای علی محمد میرزا محمدعلی نراقی فرزند حسین تاریخ 24 اردیبهشت 2537(1357) در دفترخانه اسناد رسمی به امضای طرفین رسیده است.

 چهارده وزیر ؛ نخست وزیر ؛ جنتلمن ها ؛ مسئولین ؛ استاندار ؛ فرماندار و شخصیت های سیاسی و اجتماعی و ... کُت و شلوارهایشان توسط خبره ترین دوزنده کشور استاد علی محمد میرزا محمدعلی نراقی با قیمت بالاتر از خیاط خانه های دیگر دوخته می شد و بر این اساس به نراقی پنجه طلا مشهور شده بود . استاد نراقی مسلمان و شیعه اثنی عشری بود و به نهضت آیت الله سید روح الله خمینی(ره) علاقمند بود و با وجودی که اغلب مسئولین دولت قبل از سال 1357 جهت دوخت لباس به وی مراجعه داشتند لیکن هیچ وابستگی فکری و سیاسی به آنان نداشت .

 

نمای از اتحادیه خیاطان تهران در خیابان ارباب جمشید که سال ها استاد علی محمد  میرزامحمدعلی نراقی داخل آن تلاش داشت

نام استاد علی محمد میرزامحمدعلی نراقی فرزند حسین برترین خیاط ایران همچنان در اتحادیه این صنف به بزرگی یاد می شود و بزرگان این صنف و شرکت واحد صنعتی پوشاک هاکوپیان و استادان خیاطی بر اساس معیار و شاخص های مشخص و توان بالای کار استاد را " بنیانگذار تولید صنعتی پوشاک در ایران " معرفی نموده اند .

نراقی شاگردان زیادی دارد ولی چند نفر از خبره و برترین شاگردان استاد علی محمد ؛ میرزا محمدعلی نراقی عبارتند از :

* آقای سُومبات هاقوپیانس(هاکوپیان) تازه کند متولد 1323 تبریز مدیر عامل ؛ عضو و رئیس هیئت مدیره در شرکت واحد صنعتی پوشاک هاکوپیان از شاگردان کلاس درس استاد نراقی بود .
* سید باقر آرام فر
* سید اسماعیل نصیری اهل کاشان
* محمدابراهیم ثابتیان
* عباس احمدی فرزند علی محمد اهل تفرش
* مرتضی بیات زرندی مطلق(برادرِ آهنگساز بابک بیات)

استاد نراقی صاحب دو پسر و یک دختر بود که دختر و یکی از پسرها از طریق بورسیه ای که دولت وقت در اختیارشان گذاشت به ایالات متحده آمریکا عزیمت نمودند . پسر دیگر هم بعدا در آمریکا ساکن شد . همسر نراقی و مادر سه فرزند در ایران فوت کرد و علی محمد مجبور به تجدید فراش گردید . همسر دوم وی قبلا همسر یک سرهنگ بازنشسته ارتش بود و برای علی محمد از این ازدواج فرزندی حاصل نشد .

 سرانجام استاد علی محمد میرزامحمدعلی نراقی تاریخ 0 آبان 1369 در سن 80 سالگی بدرود حیات گفت و چون از قبل در گورستان معروف امامزاده عبدالله شهر ری تهران دارای آرامگاه خصوصی بود و همسرش در آنجا دفن بود به همراه خیل علاقمندانش تشییع و در آنجا به خاک سپرده شد .

 

آستان مقدس امامزاده عبدالله (ع) شهرری

 این پژوهش برای اولین بار توسط سایت سلحشوران شهر نراق تهیه گردید فلذا هر گونه استخراج از مطالب نیاز به ذکر نام منبع می باشد .

سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از جناب آقای علی پیچکاه فرزند محمدابراهیم اهل فیروزکوه مدیر اجرایی اتحادیه صنف خیاطان زنانه و مردانه تهران و حومه بابت مساعدت و احترام در اتحادیه مذکور تشکر می نماید . 

۶ نظر ۲۳ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۳۳
سلحشوران شهر نراق

دل بُریدم ز همه تا که به کوی تو رسم
یوسفم با که بگویم که خریدار شدم

بگزارید گزارم به طریقی و رَوَم
از بد حادثه مَن شُهره بازار شدم

تن رنجور مرا جام شرابت کافی است
ای که یک عمر زحجران تو بیمار شدم

کاش در نور وجودت بنشینم ای شمع
من پروانه به گرد تو چو پَرگار شدم

دست من را تو به دامان خودت مُحکم کُن
ای که با غیبت تو سخت گرفتار شدم

گر دعایم بکنی نیمه شب از عمق وجود
شاید این رو سیَه خسته  ز انصار شدم


علی رضایی فرزند رضا اهل شهر نراق 18 فروردین 1395

۱ نظر ۲۲ مرداد ۹۷ ، ۱۱:۲۷
سلحشوران شهر نراق











ما را در سر سودای عاشقی است

                                                  و دفاع همچنان باقیست

                                                                                         و تا انتها ایستاده ایم.....

۰ نظر ۲۱ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۵۶
سلحشوران شهر نراق

هوالموالف بین القلوب
وبعد غرض از تحریر و تسطیر این سطور میمنت دستور آنستکه چون قوام سلسله عالم و دوام نسل بنی آدم بمناکحت منوط و بمزاوجت وابسته و مربوط است وحدانیت مختص ذات واجب الوجود است .
الَّذی لَمْ یتَّخِذْ صاحِبَهً وَلا وَلَداً
و تارکین این سنت سیئه از حوزه اسلام دور و در نزد اولوالالباب مخذول و منکوب است فلهذا به مضمون بلاغت مشحون . وَأَنْکِحُوا الْأَیَامَىٰ مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ ۚ إِنْ یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ(آیه 32 سوره نور)
و بقول نبی الامی صل اله علیه وآله : النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی
‏ در بهترین وقتی از اوقات و احسن ساعتی از ساعات عقد مناکحت دائمی و ربط مزاوجت همیشگی واقع شد فیمابین عالیجناب محامد آداب آقا شیخ مفید خلف مرحمت شان اشرف الحاج حاجی شیخ ابوتراب نراقی والحره العاقله البالغه الشیبه المسماه فاطمه بیگم بنت عالیشان آقا شیخ محمد بقال من القصه عم ناکح بالصداق المعین والکاببن المشخص مبلغ هفتاد و یکتومان کلا بر ذمه ناکح مطابق تفصیل ذیل السطر أللَّهُمَّ أَلِّف بَینَهُما و بارک عقد هما بحق محمد و آله
هدیه کلام اله مجید یکجلد یکتومان

نقد مافی الذمه غیر مسکوک به سکه عثمانی ده عدد شصت تومان .
همگی و تمامی پنجدانگ از جمله ششدانگ یکدرب اطاق مشهور به نمازخانه ابتیاعی از آقا شیخ محمد مزبور واقعه در خانه موروثی مشارالیه فی محله وسطای قصبه نراق محدود بحدود اربعه حدّی به اطاق مسکونی آقا شیخ صادق حدّی به خانه مرحمت شان نایب حسینخان حدّی به مطبخ حدّی به فضای خانه مع ممر و مدخل و مشاع و چاه آب و مستراح و باغچه و کلما یتعلق بها بقدرالحصه قیمت پنجدانگ ده تومان .
مناکحه صحیحه شرعیه و معاقده صریحه ملیه مشتمله علی الایجاب والقبول الصادرین عَن وَکیلهما بَعد ثبوت وِکالَنهِما والصِداقِ المرقوم کُلا فی الذِمه الزوج فَامَّالصِداق عَینا فَلَها التَصَرف مَنی سائت و اَیثما طُلِبَت و دَبنا یوءدیه الیها عِندالطَلب لَیلا او نَهارا سِرّا اَو عَلانِیه وَقد وَقَعَ العَقدِالمُبارک
فی یوم‌ پنجشنبه بیست و پنجم شهر ذی الحجه الحرام سنه ۱۳۳۳
25 ذی الحجه 1333(برابر 11 آبان 1294)

توضیح اینکه قرارداد شرعی شد فیمابین زوج و زوجه مرقوم در متن که اختیار سکنی با زوجه مرقوم در متن باشد به هرکجا که بخواهد ساکن شود فی التاریخ المتن ۱۳۳۳

از جناب آقای مجتبی جعفری فرزند مرتضی به جهت ارسال تصویر سند سپاسگزاریم .

سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از جهت بازخوانی قباله نکاح یا ازدواج شیخ مفید(جعفری) فرزند حاج شیخ ابوتراب نراقی و خانم فاطمه بیگم بنت شیخ محمد بقال در 106 سال قبل قدردانی می نماید .

۰ نظر ۲۰ مرداد ۹۷ ، ۱۱:۲۶
سلحشوران شهر نراق

بر اساس گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛  زنان و مردان مومن شهر نراق در مقطع دفاع مقدس جوانان غیورشان را جهت دفع تجاوز دشمن بعثی به کشور به جبهه های نبرد حق علیه باطل در جنوب و غرب فرستادند و خودشان هم در ستاد پشتیبانی جنگ کوشا بودند .

 از بین اسناد ستاد پشتیبانی جنگ شهر نراق سه فقره سند که زنان غیور شهر نراق تاریخ های  8 فروردین 1361  و 26 اردیبهشت 1361 و 4 خرداد 1361  طلا و جواهرات ارزشمند خود را برای فروش و هزینه کردن جهت مقاومت رزمندگان در سرحدات میهن اسلامی هدیه داده اند نمایش می گردد . از این نمونه ایثارگری ها اسناد دیگری هم موجود می باشد که از اهالی نراق پی در پی قدردانی به عمل آمده است . 

این هدایا توسط دو روحانی رزمنده نراقی حُجَج اسلام مرحوم علی اکبر حیدری فرزند حسین و سید حسین حسینی نژاد فرزند سید میرزاآقا در قم تحویل آیت الله مرحوم حسینعلی منتظری شده و رسید دریافت گردیده است .

۰ نظر ۱۹ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۳۰
سلحشوران شهر نراق

گویش راجی یا راژی یا رازی یا رایجی لهجه‌ای است که بقایای آن در منطقه تیمره از مناطق مرکزی ایران و در شهرهایی چون دلیجان، نیم‌ور، محلات، نراق، میمه ،جوشقان قالی، وزوان، زیادآباد، اذان و ونداده و ابیانه صحبت می‌شده و اکنون فقط در بعضی مناطق شهرهای فوق بقایای بعضی لغات آن برجای مانده‌است.که در ادامه به گزیده ای از آنها اشاره می شود:

۱-وِدِقارَه         کارهای کوچک و جزئئ

۲-فَتَرات      فریاد زدن یا سروصدا راه انداختن

۳-خِشم کردن      قهر کردن

۴-سیالَه   کاسه گِلی که رنگ وروی آن رفته باشد

۵-ذِلّه شدن      به ستوه آمدن،بیچاره شدن از دست کسی

۶-روزقَه     نوبت در آبیاری زمین های کشاورزی

۷-یَهُو       ناگهانی وغیر مترقبه

۸-وِشگون       نیشگون

۹-وَر رفتن     وقت تلف کردن،در انجام کار، تأخیر کردن

۱۰-وَرپریده     مرده یا مردن،اصطلاحا"به بچه بازیگوش وشیطان گفته می شود

۱۱-ناچَر     بی حال وحال نداشتن

۱۲-مِرِشت    میل و اشتها در غذا خوردن

۱۳-مَلاج    جلوسر وبالای پیشانی

۱۳-نَوشِره     فرزندی که از نَوَه متولد می شود

۱۴-نالی        تشک بزرگ

۱۵-لَکُ ولُوشه    لب ولوچه

۱۶-گُولَه       جا

۱۷-درگشته      خراب و ویران شده

۱۸-درگرفتن      آتش گرفتن

۱۹ٓ-در گیره پدرت      آتش بگیره پدرت

۲۰-دایِزَه       خاله

۲۱-خوشوا زدن    تعارف کردن،دعوت کردن

۲۲-چیلَه      چوب نازک وباریک درخت

۲۳-جَختَم بلای    بدون بر رسی و از روی شانس

۲۴-تَخگاه    سکوی آجری یا سنگی که در طرفین ورودی خانه های قدیمی موجود است

۲۵-تاخون     دیَه یا تاوان

۲۶-پَزا    به چیزی که زود پخته شود

۲۷-پَرگَه     فضای خالی زیر طا قچه

۲۸-پاسوز شدن     اسیر شدن

۲۹-بَندال شدن     به کسی آویزان شدن

۳۰-بَختَه کوری     بیچاره یا طفلکی

۳۱-اِمبار     این دفعه

۳۲-آکولَه    نوعی فحش،نوعی بیماری دستگاه تنفسی

۳۳-رونَکی    قالیچه کوچک که متصل به پالان الاغ بوده وبرای ثابت ماندن پالان روی کمر الاغ روی باسن یا همان ران های الاغ قرار می گیرد

۳۴-تا به تا    اشتباهی،بیشتر برای جفت کفش یا جوراب به کار می رود

۳۵-طاق     معادل ۱۲ساعت آبیاری،نیم طاق   ۶ساعت آبیاری

۳۶-لِکّ ولِک    کار را با حوصله ودر مدت طولانی انجام دادن

۳۷-سه تیر     نوعی فحش و ناسزا

۳۸-نهال بر زمین خورده     نوعی نفرین و ناسزا که به بچهٔ شیطان گفته می شود وبه معنی جوانمرگ شدن است

۳۹-اَم پَسّا     از این به بعد

۴۰-پابیرون      اسهال

۴۱-دَغّاله    نان سفت و خشک شده،لباس بسیار کثیف

۴۲-تنورماله    پارچه بلند وخیس که برای پاک کردن سیاهی دور تنور داخل تنور می چرخانند.

۴۳-آلون     زمین صیفی جات که بعد از برداشت محصولاتش دام و حیوان در آن می چرانند

۴۴-اِشنو(اُشنان)    نوعی پودر گیاهی رختشویی در قدیم

۴۵-تخم قند   نوعی خربزه شبیه خربزه مشهدی اما زرد رنگ

۴۶-سانسوری   طالبی،سَمسوری

۴۷-شب اَندَه روز    شبانه روز،۲۴ ساعت آب کشاورزی

۴۸-گَلِ پنجه    چیزی شبیه به پنجه دست که در هنگام برداشت گندم و جو به دست می کنند تا بتوانند مقدار زیادی بوته را گندم یا جو را با خود جمع کنند

۴۹-اَدواَه      ادویه

۵۰-فِس فِس    به کُندی،آرام آرام

۵۱-گالَه      دهان

۵۲-کوره دِه  دِه کوچک و کم رونق و که جمعیت

۵۳-کوره راه      راه باریک

۵۴-تازی      سگ شکاری

۵۵-پاچه ورمالیده     بی ادب،حقه باز،خشن،بی شرم

۵۶-پاچه خواری    چاپلوسی کردن

۵۷-تخم جِن     بچه شرور،عوضی

۵۸-اَلجَک     دستکش

۵۹-بیجَک     فاکتور،صورتحساب

۶۰-کُل     کُند،در مورد چاقو وابزار آلات بُرنده به کارمی رود

۶۱-شهرهِرت     کنایه از جایی بی نظم که قانون و مقررات در آن حکمفرما نباشد

۶۲-یارُو   اشاره به کسی که نخواهند اسمش را ببرند

۶۳-گُل مَگی    ‌گلدار،گل منگولی

۶۴-مشغول ذِمّه    مدیون کسی بودن،مدیون

۶۵-گَل     بالا،گَلِ درخت     بالای درخت

۶۶-چی چی     چه،چی

۶۷-قُرص     محکم،استوار

۶۸-خیط    شرمنده،خجالت زده

69-خُنُک    بی مزگی کار زشت،نُنُر

۷۰- گربه کوره    گربه کور،حیله ،مکار، نمک نشناس

۷۱-هَله هُوله     خوراکی نا مناسب

۷۲-پُوک    pok  پتک آهنی

۷۳-هورَه        گاوه فلزی یا چوبی

۷۴-شانه سَرَک       هُدهُد

۷۵-تیکَه      تکه،قطعه

۷۶-چِک      سیلی،چک وچانه،صدای افتادن قطره آب

۷۷-اِفلیج   کسی که عضو یا اعضایی از بدنش فاقد حرکت و نیرو باشد

۷۸-زَقُوم      غذایی که تلخ،سمی وکشنده باشد،خیلی تلخ یا شور

۷۹-پُوک    pook پوچ،هر چیزی تو خالی

۸۰-غُلّاک    به چوبی که رأس آن به صورت عدد۸باشد وبرای گرفتن شاخه درخت برای چیدن میوه و...بکار می رود

سایت سلحشوران شهر نراق از نویسنده و محقق ارزشمند جناب آقای مرتضی علی آقایی فرزند علی اکبر از بابت تهیه این پست قدردانی می نماید .


منابع:

۱-vajeyab
۲-salahshorannaragh.blog.ir
۳-اطلاعات شخصی نویسنده

۱ نظر ۱۸ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۳۱
سلحشوران شهر نراق

بر اساس گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛   سال ها از رشادت و فداکاری های جوانان شجاع وطن خصوصا سربازان ایثارگر ارتش جمهوری اسلامی در دفاع مقدس می گذرد و لیکن افراد پُر تلاشی وجود دارند که همچنان بین مردم گمنامند . 

 آقای حسین احمدی فرزند احمد سال 1334 در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی متولد گردید .
 پدربزرگ ایشان مرد فهیم و مومن مرحوم محمدحسین احمدی فرزند حاج میرزا کوچک کارمند بازنشسته اداره آمار بود که به همین دلیل به احمدی آمار مشهور است و سال 1339 که شهرداری راه اندازی شد به عنوان اولین شهردار نراق معرفی گردید . 


مرحوم احمد احمدی فرزند محمد حسین

 حسین پس از اخذ دفترچه به خدمت سربازی در ارتش معرفی گردید . در دانشکده زرهی شیراز دوره آموزشی خود را با موفقیت سپری نمود و در لشکر 21 حمزه – تیپ 4 زرهی – گردان 242 تانک به عنوان افسر زرهی سازماندهی گردید .

به دلیل نیاز به نیرو در جنگ تحمیلی بلافاصله راهی شهرستان اندیمشک استان خوزستان گردید و در مناطق مختلف عملیاتی جنوب خدمتگزاری به دین و مملکت را ادامه داد .

خرمشهر در تصرف رژیم متجاوز بعث عراق بود فلذا غیرت ایرانی در وجود سلحشوران به اوج رسید تا وجود چکمه های دشمن از خاک پاک دلیرمردان ایران را بیرون برانند .
اشتباه است که الی بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر را به شخص یا سرداری نسبت دهند چون تک تک نیروهای دلاور بسیج ؛ سپاه ؛ ارتش در صفوف به هم پیوسته شکست و پیروزی های جنگ را رقم زدند و آن زمان درجه و سرداری وجود نداشت و حتی اکثر فرماندهان لباس خاکی به تَن داشتند .

جوشش عدالت و آزادیخواهی حسین ابن علی(ع) در خون حسین احمدی جاری است و خود را برای جنگ نابرابر آماده نمود . مرحله دوم عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر قهرمان تاریخ 16 اردیبهشت 1361 آغاز شد و مرتب دشمن در حال بیرون راندن از سرحدات خوزستان بود .
باران سرزمین شلمچه را خیس نموده بود و شب هنگام تاریخ 18 اردیبهشت 1361 حسین احمدی از شیرمردان نراق در حال نگهبانی از مناطق آزاد شده بود که خمپاره ای در کنار آنان فرود آمده و حسین از ناحیه مچ دست چپ و پای چپ و گوش مجروح و دو سرباز دیگر نیز زخمی می شوند . 

 قبل از اینکه مرحله سوم عملیات شروع شود حسین آقا با کمک نیروهای امدادی از خطوط مقدم جبهه به عقبه منتقل و نهایتا در بیمارستان بقایی  اهواز بستری و مورد عمل جراحی قرار گرفت .
سپس با هواپیما به تهران منتقل و در بیمارستان شهدای تجریش بستری و درمان توسط کادر پزشکی ادامه و دستان وی مجددا تحت عمل جراحی قرار گرفت . در ادامه درمان مدتی بعد در بیمارستان مصطفی خمینی(ره) تهران نیز سه بار عمل جراحی تکرار و سوختگی گوش وی هم عمل گردید . درمان های پی در پی باعث معافیت بقیه سربازی او شد .

 پس از 36 سال آثار زیانبار جنگ در دست وی مشهود است و آقای احمدی به 25 %  افتخار جانبازی نائل گردیده و از ارتش جمهوری اسلامی نیز کارت رشادت دریافت نموده است .
  قدر حسین های گمنام و سلحشور شهرمان و کشور عزیزمان را بدانیم و به آنان احترام بگذاریم .

۰ نظر ۱۷ مرداد ۹۷ ، ۱۳:۲۳
سلحشوران شهر نراق

استشهاد و استعلام و استخبار می رود از حضرات مومنین و موثقین گرام اهالی قصبه نراق که هر که علیم و خبیر بوده باشد که مرحوم آقا حسین ولد مرحوم آقا میرزا بابا بعد از فوت وارث او برادر ارجمند او آقا محمدعلی و همشیره او زوجه آقا رضا بوده و مقروض هم بوده و همشیره او که دوشیزه بیگم جان است جمیع حق و حقوقی که از بابت حق الارث داشت مصالحه صحیحه شرعیه نمود به مبلغ هشتاد و سه ریال ناصرالدین شاهی عددی بیست و شش نخود به برادر ارجمند خود آقا محمدعلی و مبلغ مزبور را نقد دریافت نمود و قروض هم که مرحوم آقا حسین داشت با آقا محمدعلی شد که او از عهده برآید و الحال احدّی را از بابت حق الارث حقی و ادعائی به آقا محمدعلی ندارد .

از هر بابت شهادت خود را در حاشیه عریضه به خط مبارک مرقوم و به خاتم شریف مزیّن فرمایند که عندالحاجه حُجت بوده باشد .
اَجرکم علی الله

حاشیه های سند :
اقل ولی حاج نصراله(ولی فرزند حاج نصرالله) شاهد بر این که مبلغ هشت تومان و سه هزار به تصدیق ................... و وجه او را عالم نیستم که بیگم خانم گرفته یا نه
مُهر نصرالله

اقل حاج حاجی علی نقی شاهدم و خدم بوده ام ...... که صبیه مرحوم خالو آقابابا و .......... آقا محمد رضا خلف مرحوم ....... را وکیل قرار داد و آقا محمد رضا ....... عالیشان آقا ملا آقاجان را وکیل نمود و صیغه مصالحه نمود حق او را به مبلغ هشت تومان و سه هزار وجه او را عالم نیستم که گرفته یا نه 
1281 هجری قمری(برابر 1243 هجری شمسی)

مُهر : یا امام علی النقی

سایت سلحشوران شهر از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی مصالحه ارث حسین ابن خالو آقابابای نراقی به برادرش محمدعلی ابن خالوآقابابای نراقی و خواهرش بیگم جان(همسر محمدرضا استاد عبدل بقال نراقی) در 158 سال قبل سپاسگزار می باشد .

۲ نظر ۱۶ مرداد ۹۷ ، ۲۰:۳۱
سلحشوران شهر نراق

 بر اساس گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛ آقای محمدحسن مراد بیک با شناسنامه شماره 6 اهل ده عباس از توابع شهرستان اسلامشهر استان تهران از شخصیت های متنفذ و قدرتمند بود که حرفه اصلی او ژاندارم و به حسن بیک آوازه بود . ایشان مدتی در پاسگاه ژاندارمری شهر دلیجان و همچنین یکی از اولین ژاندارم های پاسگاه شهر نراق بود که تاریخ 2 تیر 1317 راه اندازی گردید .

 اولین ازدواج محمدحسن مراد بیک با خانمی از اهالی دماوند تهران بود که حاصل آن یک فرزند به نام اسماعیل مراد کارمند بانک بود که بعد نام خانوادگی خود را به مراد سمیعی تغییر داد . همسر آقا اسماعیل به نام انسیه نام داشت و پنج فرزندشان در خارج از کشور به سر می برند .
محمد حسن مراد بیک زمانی که در دلیجان ماموریت داشت با یکی از بانوان محترمه به نام نرگس قاسمی ازدواج نمود و حاصل آن فرزندی به نام حسین قاسمی می باشد که حسین در تهران سکونت داشت و پس از فوت در بهشت زهرا(س) خاکسپاری گردید .


مرحوم جواهر رحیمی

 سومین ازدواج حسن بیک با بانوی ارزشمند در شهر نراق به نام جواهر رحیمی فرزند رحیم ابن مهدی بود که نراقی ها به جواهر رحیم مهدی او را می شناختند . در زمانی که برای مسافرت و تردد به تهران و شهرها با اسب و الاغ  استفاده می شد و مدت ماموریت طولانی بود عده ای از ژاندارمرها مجبور بودند در مکان های انجام وظیفه خود همسر انتخاب کنند . در هر صورت یکی از اولین دخترانی که برای ایجاد زندگی نراق را به مقصد تهران ترک نمود مشارالیها بود که زین پس به جواهر تهرانی مشهور گشت .

حاصل ازدواج محمدحسن مراد بیک با جواهر رحیمی(تهرانی) سه فرزند بود :

 - اسفندیار مراد(زود هنگام فوت نمود)

مرحوم اسکندر مراد

 - اسکندر مراد متولد 1310 تهران و سال 1336 با بانوی محترمه خاور خانم اکبری فرزند نعمت الله اهل شهر نراق ازدواج نمود . اسکندر تاریخ 14 اردیبهشت 1370 فوت و در قطعه 72 بهشت زهرا(س) خاکسپاری می شود .


مرحوم نوش آفرین مراد

- نوش آفرین مراد با آقای ابوالفضل اکبری فرزند رضا اهل شهر نراق ازدواج نمود . خانم نوش آفرین تاریخ 26 آذر 1374 فوت و در قطعه 103 بهشت زهرا(س) خاکسپاری گردید .
جواهر تهرانی به همراه همسرش حسن بیک در ده عباس تهران با فرزندانشان زندگی را ادامه دادند . حسن بیک با کدخدا و خان های دهستان ده عباس بر سَر باغ و مِلک دچار اختلاف و نزاع شدند . درگیری ها منجر به مسموم نمودن و فوت حسن بیک در سال 1318 هجری شمسی گردید و در ده عباس خاکسپاری گردید .

 جواهر تهرانی  که از وضعیت مالی نسبی برخوردار و زن شجاعی بود مدت ها پس از فوت همسرش با فروش زمین و باغ و مایملک به زادگاهش شهر نراق بازگشته و صاحب پول و خانه و احشام بود که توسط دامداران اداره می شد لیکن زمانی گرگ به گله زده و تعدادی از گوسفندان مشارالیها تلف گردید و نقدینگی او نیز توسط آشنایان حیف و میل شد . فشارهای وارده در زندگی باعث شد به جهت سرگرمی و پر کردن فراغت به سیگار کشیدن متوسل شود  .

 جواهر خانم با فرزندانش اسکندر و نوش آفرین زندگی را به سختی اداره کرده و بعضا به کارهای آشپزی و نخ ریسی مبادرت ورزید تا به تدریج بچه ها را بزرگ نمود .
اسکندر با غیرت مثال زدنی به دلیل مساعدت به مادر و کمک خرج  خانواده ترک تحصیل نمود و در شهرهای تهران و آبادان در داروخانه مشغول کار شد تا اینکه با کمک برادر ناتنی اش اسماعیل در قسمت فنی شرکت لیلاند موتور مشغول به کار گردید .

 یکی از منازلی که جواهر سکونت داشت جَنب خانه مرحوم علی عابدینی مقابل مغازه حاج قاسم اصفهانی بود که تا قبل از خرید و بازسازی همچنان به اتاق جواهر تهرانی مشهور بود . منزل دیگر ایشان انتهای کوچه شیب دار شُتران نراق در همسایگی اقوام نزدیک خود به شهرت های پیشه ور بود .
 خواهر  و برادر جواهر رحیمی کشور و رحیم  پیشه ور نام داشتند . جواهر مجددا به تهران بازگشت و در منزل عروسش خاور خانم اکبری و تحت تکفل فرزندش اسکندر مُراد دوران کهن سالی را سپری نمود .

 نامبرده نهایتا تاریخ 6 تیر 1360 در سن 75 سالگی بدرود حیات گفت و در قطعه 87 ردیف 71 شماره 14 بهشت زهرا(س) تهران با مشخصات جواهر مُراد خاکسپاری گردید .
شادی روح درگذشتگانی که در این پُست نام برده شد فاتحه و صلوات نثار کنید.

۰ نظر ۱۵ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۳۱
سلحشوران شهر نراق
نراق در 15 کیلومتری مشهد اردهال واقع است و اهالی نراق از ارادتمندان به آستان حضرت سلطانعلی ابن باقرعلیه السلام فرزند بلافصل امام پنجم می باشد . در ساخت و بازسازی های این زیارتگاه هنر و شاهکار استادان چیره دست نراقی به چشم می خورد که نمونه ی آن به این شرح است :
درجنوب روضه ایوان مجللی استکه به نام صفه صفا خوانده می شود، در عصر صفویه مرکز صوفیان بوده و اینک مدفن سادات و علماء می باشد. سطح ایوان از کف صحن صفا حدود سه متر ارتفاع دارد، که با بالا رفتن از پله های سنگی سراسری به صفه مزبور وارد می شوند.

بنای این ایوان با دو ایوان مدخل صحن از قرن نهم می باشد. لب ایوان قسمتی پخ و مورب است و روی آن طره ای پیچ از کاشی فیروزه نام باستانی به کار رفته است و قسمت پائینی آن به صورت گلدان است. سقف و تمام بدنه های قوسی شکل ایوان آراسته به مقرنس روی آنها نقاشی و رنگ آمیزی شده و بالای صفه صفا چهار غرفه وجود دارد، که مربوط به عصر صفویه می باشد.


در مدخل بقعه ایوانچه ایست که سابقاً چون نشیمنگاه قاریان قرآن بود به نام دارالحفاظ خوانده می شد. این ایوانچه از بنای همزمان با بنیان گنبد می باشد. پوشش بالای آن مقرنسی است و از آثار قاجاریه سال 1286 قمری و تزئینات و تعمیرات ناصرالدین شاهی است.

بر فراز درگاه روی آنها به خط ثلثی سفید و طلائی ممتاز چنین نوشته شده است:
قسمت طلایی : السطان بن السطان ابوالمظفر الطهماسب الصفوی الحسینی خادم البقعه الشریفه
قسمت سفید : هذه قد تشرف بتعمیرالصفه الرفیعه فی یامر خلاقه و سیدالاعاظم


در داخل حوضچه های مقرنس عبارات ذیل نوشته شده است :
(هو الله تعالی شانه هو الباقی عمل استاد آقاجان ابن استاد رضا نراقی 1286 به سعی جناب خیر الحاج اسماعیل متولی به اتمام رسیده به تاریخ شهر بیعه الثانی 1286)
از عبارات فوق چنین به دست می آید که حاج سید اسماعیل متولی بقعه، در عصر ناصرالدین شاه و به سال 1286 قمری به عمران و تزئین ایوان پرداخته است، که تزئین مرقد هم در همین سال انجام یافته است.

مطالب فوق توسط سایت سلحشوران شهر نراق از کتاب موقعیت جغرافیایی و مذهبی مشهد اردهال استخراج و با یک خط بازخوانی اضافی نمایش می شود .
با توجه به اینکه این خط در سر درب که نشان آن در کتاب مذکورعنوان شده یافت نمی شود احتمال دارد در بازسازی های اخیر مورد بی توجهی قرار گرفته باشد .
۰ نظر ۱۴ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۳۸
سلحشوران شهر نراق

حاضر گردیدند نازنین بیگم و زبیده خاتون بِنتان مرحوم آقاحسن حاجی علی آقاجان نراقی و صلح صحیح شرعی نمودند با عم خودشان خیرالحاج حاجی محمد آنچه حق که بر او داشتند از اجرت المثل خانه و تنخواه فوق و مخلفات و اثاث در خانه به هر اسم و رسم از یکتومان الی یکصد تومان را به مال المصالحه مبلغ سه تومان رایج خزانه صیغه مصالحه صحیحه شرعیه جاری شد بین الجانبین قبض و اقباض بعمل آمد و حاجی مزبور هم ادعای اخراجات چند سال به ایشان می نمود آن ادعا هم در ضمن صیغه ساقط شد بعد هذا هر یک ادعائی به دیگری نماید مدعی کاذب و ... و سخن او از درجه اعتبار ساقط و هابط(فرود آینده ، نازل) خواهد بود .

تحریرا فی نوزدهم ربیع المولود سنه ۱۲۷۱
19 ربیع الاول 1271(برابر 19 آذر 1233)
اقرت الحرمان المرقومتان بما رقم فیه الذی


سایت سلحشوران شهر از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی مصالحه خواهران نازنین بیگم و زبیده خاتون فرزندان حسن ابن حاجی علی ابن آقاخان نراقی با عمویشان حاج محمد در 169 سال قبل سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۱۳ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۳۲
سلحشوران شهر نراق

سایت سلحشوران شهر نراق تاریخ های 15 دی 1390 و 17 بهمن 1392 در شهر نراق مصاحبه ای با یکی از چهره های انقلابی و زندانی آزاد شده قبل انقلاب و رزمنده دفاع مقدس حاج نعمت الله ایزدی انجام داده است :


مرحوم حاج نعمت الله ایزدی در عنفوان جوانی

اینجانب نعمت الله ایزدی فرزند عباس دارای شناسنامه شماره 57 سال 1336 در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی متولد گردیدم . پس از مهاجرت به تهران از نوجوانی در این کلان شهر در جلسات مذهبی شرکت می کردم . به هفت نمونه فعالیت هایم به صورت مختصر اشاره می کنم :

 

1 @ اول آبان 1356 حجت الاسلام سید مصطفی مصطفوی فرزند آیت الله سید روح الله خمینی(ره) در شهر نجف عراق فوت و در صحن مبارک علی بن ابیطالب(ع) دفن گردید . تاریخ 8 آبان 1356 مراسم هفت برای ایشان در مسجد ارک تهران از ساعت 15 الی 17 برگزار گردید .
بنده با همه شرایط پلیسی که از سوی رژیم ستم شاهی محمد رضا پهلوی حاکم بود در این مراسم شرکت کردم . سخنران مجلس حجت الاسلام دکتر حسن روحانی فرزند اسدالله فریدون اهل سرخه سمنان بود . وی آن زمان به شیخ حسن فریدون یعنی به شهرت سابقش مشهور و همچنین ممنوع المنبر بود .

سخنران برای اولین بار رسما آیت الله خمینی را به عنوان امام خمینی معرفی و بیان فرمود :
ای ابراهیم عزیز! همه امتحانات سخت و بزرگ برای تو پیش آمد . امّا آخرین امتحان را هم باید بگذرانی که : «إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِینُ» آن زمان آزمایش بزرگ و آشکار مربوط به اسماعیل عزیزت می‌باشد. آنگاه که همه‌ی امتحانات و آزمایشات را با موفقیت پشت سر گذاشتی ، «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» آنگاه تو به مقام والای امامت می‌رسی . امامت مقامی است که آخرین امتحان آن، امتحان فرزند است. ابراهیم : اکنون که این امتحان را هم با موفقیت گذراندی پس « إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا». و لذا من یک لقب برای مرجع بزرگ و رهبر عظیم‌الشأن، آن ابراهیم زمان، می‌پسندم و آن لقب امام است. بنابراین " امام خمینی " . حاضرین حدود هشت هزار نفر با صدای بلند صلوات فرستادند و از آن به بعد لقب امام خمینی رایج گردید .

بنده به همراه سایر جوانان انقلابی در توزیع نوار کاست سخنرانی آقای روحانی نقش داشتم که مورد تعقیب ساواک قرار گرفتم . بر این اساس به قم و زادگاهم شهر نراق فرار کردم .
2 @ تاریخ 11/9/1356 در مراسم چهلم آقا سید مصطفی خمینی در مسجد اعظم شهر قم شرکت کردم که حجت الاسلام عبدالمجید معادی خواه واعظ ممنوع‌المنبر به سخنرانی پرداخت . پس از مراسم تظاهرات عظیمی در خیابان های اطراف صورت گرفت و منجر به درگیری و زد و خورد پلیس شاهنشاهی با مردم بود که کتک مفصلی از مامورین خوردم و پس از بازگشت به شهر نراق چند روزی توسط مادر گرانقدرم حاجیه خانم معصومه رمضانی فرزند فضل الله مداوا می شدم .

 

3 @ 12 فروردین 1357 آیت الله ابوالفضل زاهدی فرزند حاج ملا محمود در سن 87 سالگی فوت نمود . تشیع جنازه این عالم روحانی با جمعیتی کم نظیر کانون مبارزه بر علیه رژیم دیکتاتوری پهلوی گردید . همین که سیل جمعیت مقابل مدرسه علمیه فیضیه رسیدند شعارها تندتر شد و با صدای بلند گفتیم فیضیه ؛ فیضیه .
فیضیه قم سال ها به روی طلبه ها و عالمان کسب علم از سوی دربار شاه تعطیل و بسته شده بود . تفنگداران همه جا را زیر نظر داشتند ولی جمعیت قابل کنترل نبود . درب چوبی را شکسته و یا از جا کنده شد . بنده و چند جوان انقلابی دیگر از درب دوم که آهنی بود بالا رفته و از پشت چفت آن را باز و به روی جمعیت مشتاق گشودیم .

مردم با پیکر مرحوم زاهدی وارد فیضیه شدند . به جز حوزه صحن های حرم مطهر و میدان آستانه از کثرت جمعیت موج می زد و بعضا از این روز به عنوان یوم الفتح و الظفر یعنی روز فتح و پیروزی نام می برند که طلیعه پیروزی های دیگر امت و امام گردید .
جمعیت ضمن شعارهای پی در پی بر علیه حکومت جور و ستم محمد رضا شاه درخواست داشتند پیکر آیت الله ابوالفضل زاهدی رحمت الله علیه را در همینجا شسته و به خاک بسپاریم . سرانجام فرزند ایشان به نام حجت الاسلام محمود زاهدی خود را به بالای سکوی پله هایی که از فیضیه به صحن عتیق متصل است ، آمد و گفت اندکی آب بیاورند و بعد فرمود:

ای پدر! تو عاشق و شیفته علم و دانش بودی و در همین مدرسه به جهان علم ، چشم گشودی و در علم را به روی شیفتگان باز کردی. اینک من افتخار می کنم که تو با چشم بسته، در مدرسه را گشودی! من امروز برای تو دو هدیه آورده ام .
اول تربت پاک شهدای کربلا که بر کام و چشم تو نهادم . دوم آب مدرسه فیضیه را به جنازه تو اهدا می کنم و مختصر آب را روی جنازه پاشید .
حاضرین میّت را به سوی حرم حضرت معصومه(س)حرکت دادند. در صحن ، نماز خوانده شد، سپس مردم جنازه پاک عالم جلیل القدر را به سوی قبرستان شیخان که برادرش حجت الاسلام حسین زاهدی بود انتقال داده و خاکسپاری کردیم .

4 @ دو سه ماهی به پیروزی بهمن 1357 و پایان طاغوت پهلوی مانده بود . منطقه چهارمردان شهر قم بین انقلابیون و مامورین رژیم زد و خورد شدیدی رخ داد و مقرر بود نیروهای کماندویی که در منطقه نیروگاه حضور داشتند به کمک مامورین اعزام تا در سرکوب مذهبیون شرکت داشته باشند . بنده پیشنهادی را مطرح کردم که برای جلوگیری از اعزام کماندوها به چهارمردان در نیروگاه تظاهرات راه بیاندازیم تا آنها را سرگرم کنیم .

حجت الاسلام محمد فروغی فرزند حسین و پسر عمویم ابوالقاسم ایزدی فرزند حسین( 1339 - 1392) از اهالی شهر نراق که در قم بودند در این رابطه شجاعانه فعالیت داشتند . همان شب رادیو بی بی سی اعلام کرد مردم خشمگین از رژیم پادشاهی ایران طی تظاهراتی در قم نفربرهای ارتش را در نیروگاه زمین گیر و به آنان آسیب وارد کردند .

 

5 @ چنین نوع فعالیت هایی باعث شد آبان 1357 توسط کماندوهای رژیم دستگیر و روانه زندان شهربانی قم گردم . توسط چند بازجو از جمله سروان نصر اصفهانی فرمانده کماندوهای فرماندار نظامی قم پرونده ام تکمیل و مرتب تهدید به اعدام می شدم .
فشار مردم قم در تظاهرات مختلف مبنی بر سقوط سلطنت و آزادی زندانیان سیاسی زیاد می شد . این مسئله باعث می شد که نصر اصفهانی هر روز فشار و شکنجه هایش را بر من و زندانیان دیگر افزایش دهد . وقتی یک مشت به شکم می زد دقیقه ها طول می کشید تا نفس مجددا به سینه بر گردد .

آشنایان خیلی دنبال من گشته بودند ولی چون من در زندان خودم را با نام مستعار معرفی کردم و حتی آدرس منزل را به اشتباه به بازجوها دادم شناسایی نشده بودم و هر بار مامورین گفته بودند فردی به نام نعمت الله ایزدی نراقی نداریم .
حتی یکی از آشنایان ما به نام تقی نراقی پور که صاحب بنگاه در قم بود از طریق سروان علی اصغر افاضلی رئیس کلانتری مرکز شهر قم به واسطه همین نام مستعار موفق به شناسایی و ملاقات من در زندان نشده بود .

 

(علی اصغر افاضلی پس از انقلاب به پاکستان متواری شد ولی تاریخ 11/10/1358 به ایران بازگردانده و یک ماه بعد تاریخ 11/11/1358 پس از محاکمه توسط حجت الاسلام محمد صادق صادقی گیوی مشهور به خلخالی در دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام شکنجه گر و کشتار مردم بی دفاع قم اعدام گردید ) .
روزی که من را برای محاکمه به دادگاه آوردند لباس هایم غرق در خون بود . سرانجام با ضمانت یک انسان خیرخواه و انقلابی پس از یک هفته مشخصات سجلی و هویّتم را عنوان و از زندان ساحلی قم آزاد و به آغوش خانواده و دوستان بازگشتم .

پس از پیروزی انقلاب اسلامی سروان نصر اصفهانی توسط انقلابیون قم دستگیر و به زندان افتاد . حدود بهار 1358 به عنوان یکی از شاکیان بر علیه وی در دادگاه محاکمه اش شرکت داشتم . آنقدر گریه وعجز و ناتوانی می کرد که باورم نمیشد این همان نصر شکنجه گر و کینه توز هست . مجبور شدم او را ببخشم و چند نفر دیگر شاکیان نیز او را مورد عفو و بخشش انسان دوستانه خود قراردادند .
قاضی دادگاه آقای اشراقی که یکی از اقوام آیت الله سید شهاب الدین اشراقی داماد امام خمینی(ره) بود متحیر شد و این حُسن رفتار خردمندانه شاکیان را به متهم گوشزد کرد .

6 @ روز 12 بهمن 1357 که رهبر کبیر انقلاب اسلامی پس از 15 سال قدوم مبارکشان را بر چشمان منتظرمان گذاشت برای استقبال و دیدار ایشان راهی بهشت زهرا(س) تهران محل سخنرانی شدم . روز به یاد ماندنی و تاریخ سازی بود که هرگز شیرینی آن از یاد و ذهن پاک نمی گردد .

با روحیه صد چندان به قم بازگشتم و ظرف این ده روز تا پیروزی نهایی در کارهای بزرگی همچون تصرف کلانتری ها ؛ شهربانی های قم برنامه ریزی و تلاش بی وقفه داشتیم . شب 22 بهمن 1357 به انقلابیون پیشنهاد دادم که جاده های منتهی به تهران را بسته و مورد کنترل قرار دهیم تا مزدوران رژیم پهلوی نتواند نیروی کمکی به پایتخت روانه کنند .
کامیونداران و مردم تلاش شایسته ای انجام دادند به گونه ای که جاده سلفچگان به ساوه را نیز بسته نگاه داشتیم . بلافاصله پس از پیروزی راهی تهران شدم و در حراست از ساختمان رادیو که در اختیار انقلابیون بود در میدان ارگ حضور داشتم .

 

7 @ پس از پیروزی کامل انقلاب به شهر قم بازگشتم . یکسال و نیم بعد دشمنان انقلاب تاب تحمل این پیروزی های عظیم را نداشتند و 31 شهریور 1359 جنگ را بر ایران تحمیل کردند . بنده از اولین نیروهایی بودم که از شهر قم از تاریخ 29 مهر 1359 الی 30 دی 1359 عازم مناطق عملیاتی جنوب شدم . به مدت یک هفته در پادگان امام حسین(ع) روستای درب خزینه شوشتر آموزش دیدم و بعد در مناطق عملیاتی جبهه هایی همچون کرخه و سوسنگرد به مدت سه ماه در ستاد جنگ های نامنظم مهندس چمران سازماندهی بودم .

 

تاریخ 11 آذر 1366 به مدت یک هفته کمک های اهدایی مردم نراق و دلیجان را به اهواز و اندیمشک انتقال و درکنار رزمندگان بودم .
بنده به عنوان مسئول موسسه صندوق قرض الحسنه اسلامی شهرستان دلیجان و از نیروی فعال بسیج این شهرستان به دلیل مساعدت به نیروهای بسیج و سپاه مورد تشویق کتبی قرار گرفته ام .
علاوه بر آن به دلیل توجه به نیروهای زحمتکش انتظامی مورد تشویق مکتوب قرار گرفته ام .  ما خواهر نداریم ولی برادرهایم منشاء خیر و از زمره سلحشوران شهر نراق می باشند :

حجت الله ایزدی تاریخ 22 بهمن 1366 طی عملیات والفجر 10 در حلبچه عراق به شهادت رسید . *
* قدرت الله ایزدی که کمتر از دو ماه از ازدواجش نگذشته بود راهی جبهه شد و فرمانده دسته بود و تاریخ 2 فروردین 1361 طی عملیات فتح المبین به شدت مجروح و به اسارت عراقی در آمد .

 

* مهدی ایزدی از اولین نیروهای بسیجی نراق و محلات است که زودتر از بقیه راهی جبهه شد و دوران سربازی اش نیز در جبهه سپری شد .
* هادی ایزدی از فرماندهان مخابراتی جبهه بود و دو نوبت مجروح گردید .
* سعید(امیر) امیری در چندین عملیات جبهه حضور داشت .
* پدرم عباس ایزدی فرزند محمد نیز از چهره های بسیجی و سابقه حضور در جبهه دارد .
* برادران دیگرم نیز در دفاع از کیان نظام و انقلاب فعالیت داشتند و همچنان از نیروهای وفادار می باشند .

 

* مادر قهرمانم خانم معصومه رمضانی فرزند فضل الله از طرفداران انقلاب و نهضت امام خمینی(ره) است و در طول دفاع مقدس با وجودی که یک فرزندش اسیر و دیگری شهید شده بود ولی همیشه فرزندان دیگر و همسرش در جبهه حضور داشتند و خودش از پشتیبانان ستاد جنگ در نراق بود .

 

روز جمعه 12 مرداد 1397 برابر 20 ذیقعده 1439 شهر نراق غرق در ماتم شد و مردم شریف با خاندان بزرگ ایزدی همراهی کردند و پیکر پاک حاج نعمت الله ایزدی این رادمرد نیک اندیش و متدین را تشییع و در وادی السلام زادگاهش شهر نراق خاکسپاری نمودند .


مرحوم حاج نعمت الله ایزدی

سایت سلحشوران شهر نراق مصیبت وارده را به خاندان معزز و بزرگ ایزدی و به همسر مکرمه اش سرکار خانم فاطمه ایزدی و به فرزندان دلبندش : زهرا – مریم – زهره – محمدصادق و مصطفی ایزدی فقدان این مرد غیرتمند و دینمدار را تسلیت می گوید .


۵ نظر ۱۲ مرداد ۹۷ ، ۲۰:۱۱
سلحشوران شهر نراق

بسم اله الرحمن الرحیم الحمدالله الذی احل البیع والشری و حرم الغصب والرباء و ...
بعد حمد سبحانه   باعث بر تحریر این ارقام شریعه انتظام شرعیه المبداء والاختتام آنست که حاضر عالی محفل دارالحکمه شرع مطاع لازم الاتباع گردید عالیحضرت نیکو فطرت آقا نصراله خلف مرحمت شان خیرالحاج حاجی رمضان نراقی و بعدالحضور صحیحا من حیث العقل والشعور عالما بمافعل راغبا راضیا اختیارا بما یرید بیع نمود و بفروخت به بیع لازم جازم صحیح شرعی بستوده اطواری آقا ابراهیم شبان ولد مرحوم عابدین کمال شهره نراقی همگی و تمامی پنج دانگ الا ربع دانگ از جمله کُل ششدانگ مزرعه خُنداب شهره که از مزارع قصبه نراق است که عبارت از نوزده طاق از جمله بیست و چهار طاق بوده باشد از ممر و مجرای و اراضی و اَنهار و آبار و مراتع و مرابض و حصار و محفوره و غیره به نحوی که هیچ شیئی از ملحقات شرعیه و منضمات عرفیه از مزرعه مزبوره استثناء نشده باشد ذکره ام لم یذکر و سمی ام لم یسم بانضمام سه دانگ از جمله ششدانگ چشمه که مشهور به چشمه پُشته است و قُرب مزرعه مزبوره است که همان چشمه مشترک است مابین بایع و آقا ابوالقاسم مِهرعلی و از تحدید و توصیف مستغنی است به مبلغ پنجاه و هفت تومان رایج سلطان روپیه ناصرالدین شاهی عددی بیست و شش نخود وزن و ده عدد یکتومان رواج و صیغه جاری شد و شرائط صحت بعمل آمده تمام ثمن فی المجلس اخذ و قبض شرعی شد و ثانی بایع از تمامی مبیع مزبور تخلیه یَد نموده به تصرف مشتری مزبور داد و او نیز در مبیع تصرف مالکانه مستحقانه نمود کتصرف الملاک‌ فی املاکهم و ذوی الحقوق فی احقاقهم پس الیوم بمقتضای مارقم مبیع مرقوم حق صرف و ملک طلق مشتری مزبور است و اَحدی را به هیچ وجه از وجوه در مبیع حقی و بهره ای باقی نمانده وعقد مبایعه لازمه جازمه شرعیه مشتمله بجمیع شرائط و ارکان و خالی از کافه نواقص و بطلان با اسقاط کافه خیارات موجبه فسخ سیما خیار الغبن والغبن فی الغبن ولو کان فاحشا بل افحش ولو بضعف الثمن ..... و ضامن در کسری مبیع که عندالخروج مستحقا للغیر در مبیع پیدا شود جزا او کلا بایع از عهده و غرامات ثمن و اجرت المثل و کافه واردات شرعیه و عرفیه آنها برآید کما هوالمفرز فی الشریعته المطهره و بینهما واقع و جاری شد .

و کان ذالک التحریر فی بیست و دوم شهر صفر المظفر من شهور سنه یکهزارو دویست و نود و یک از هجرت حضرت نبی صل اله علیه و آله مطابق سال فرخنده ... 1291
 22 صفر 1291(برابر 21 فروردین 1253)

از جناب آقای مجتبی جعفری فرزند مرتضی به جهت ارسال تصویر سند سپاسگزاریم .

سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از جهت بازخوانی قباله فروش قسمتی از مزرعه خُنداب شهر نراق توسط نصرالله فرزند حاج رمضان نراقی به ابراهیم شَبان فرزند عابدین ابن کمال در 148 سال پیش قدردانی می نماید .


۰ نظر ۱۱ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۳۲
سلحشوران شهر نراق

تصویر گذرنامه دولت شاهنشاهی ایران مربوط به شهروند شهر نراق آقای عباس جعفری فرزند صادق که سال 1334 هجری شمسی از مرز قصرشیرین استان کرمانشاه به عتبات عالیات و مشخصا کربلا در عراق مسافرت معنوی نموده است .

حاج عباس جعفری فرزند صادق متولد ۱۳۲۹ هجری قمری دارای شناسنامه ۲۸۳  از مومنین شهر بود و بیش از هفتاد سال قبل در مقطعی که ارتباطات به سختی انجام می گرفت و ترددات مشکل بود با هر زحمتی گزارش هایی را از نراق به روزنامه کیهان ارسال و پوشش خبری می داد چون علاوه بر کسابت؛ نماینده و خبرنگار کیهان در نراق بود .
  

ایشان جنب مغازه برادرش مرحوم شیخ محمد جعفری دارای مغازه خراطی بود و مسجد بالای مغازه اش و کوچه منزل سکونتش همچنان پس از سالیان به نام شیخ عباس معروف می باشد .

آقای عباس جعفری تاریخ 26 اسفند 1355 فوت و در صحن بقعه شاه سلیمان زادگاهش نراق خاکسپاری گردید .

از جناب آقای مجتبی جعفری فرزند مرتضی نوه مرحوم حاج شیخ عباس جعفری از بابت ارسال تصویر گذرنامه 63 ساله پدربزرگش سپاسگزاریم .

۰ نظر ۱۰ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۳۳
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook