سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

۲۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

انجام معامله بین آقاسید محمدحسین دلیجانی فرزند حاج میرزا عبدالوهاب دلیجانی با آقا مشهدی آقاجان فرزند آقا محمد علی نراقی

از مال خاص خالص فخرالمحققین علّامی(دانا) ... بندگان شامخ الارکان عمده العلماء آقایی مکان سید محمد حسین دلیجانی دام ظله العالی خَلَف مرحمت پناه جنت در خلدان مکان حاج میرزاعبدالوهاب دلیجانی مبلغ چهل تومان پول سفید رایج السلطان مظفرالدین شاه بر ذمّه و رقبه عالیحضرت نیکو فطرت آقا مشهدی آقاجان خَلَف مرحوم آقا محمد علی نراقی دین ثابت و لازم است علی اقراره الشرعی و اعترافه اعلی که ان شاءالله از امروز که حال تحریر است از قرار قسط معلوم که بعد از ده یوم دیگر بیست تومان آن را کارسازی نماید و پس از انقضاء مدت یکماه بیست تومان دیگر را کارسازی نماید و عذری که خلاف شرع انور نبوی بوه باشد نیاورد .
و کان ذالک التحریر ود قوعا فی سلخ شهر محرم الحرام سنه 1320 شروطه


محرم 1320 (برابر فروردین 1281)

http://bayanbox.ir/view/6895262144819452869/photo-2016-12-23-14-49-00.jpg

از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی سند 118 ساله متعلق به سایت سلحشوران شهر نراق سپاسگزاریم .

۰ نظر ۳۱ مرداد ۹۶ ، ۱۶:۲۶
سلحشوران شهر نراق

بر اساس گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛ در اردوگاه نگهداری اسرا امکانات شخصی خیلی محدود بود .

بنده روی دسته  قاشق غذاخوری ام که فلزی است را در اردوگاه موصل به نام خودم احمد ابوالحسنی حکاکی کردم .

روزی که داشتیم آسایشگاه را به سمت ایران تَرک می کردیم با خودم فکر کردم این قاشق را همراهم به زادگاهم نراق ببرم  تا کمبود غذاها و کمبود مواد پروتینی و پایین بودن کالری بدن را از ذهنم دور نسازم .


http://www.iranprint.com/fa/file_up/images/ahamd%20abolhasani_%20etehadie%20litographan(1).JPG

راوی : جانباز و آزاده دفاع مقدس حاج احمد ابوالحسنی فرزند عزت الله

۰ نظر ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۱۵
سلحشوران شهر نراق

چون دو مرحمت پناه آقاحسین خَلَف مرحوم آقامیرزا بابا نراقی متوفیه و وارث که داشت آقا محمدعلی و همشیره او بگم جان بودند و متروکات از آب و املاک و خانه که داشت بعد از عقد زوجه اش و اخراجات عزا و صوم صلات تتمه ما یملک او بیست و پنج تومان مانده که حساب نموده شد و حاضر گردید همشیره او بگم جان و از سهم خود را صلح صحیحی شرعی نمود به برادر خود آقامحمدعلی بهره و حقوقی که داشت به مبلغ معین هشت تومان و پنج هزار رایج سلطان روپیه ناصرالدین دانه سیزده ... ده شاهی رواج و صیغه مصالحه جاری گردید و وجه مصالحه تمام و کمال واصل و عاید گردید و دیگر ادعائی از بابت ارث برادر خود به آقا ... خود ندارد .

اقل الحاج علیرضا
حاج ابراهیم آقاحسن
آقا محمدناصر آقا منصور بیک
مع الشاهدین آقا حاج رمضان
آقامحمدرضا آقا محمدباقر

شهر ذیقعده 1281 ( برابر فروردین 1244)

بتاریخ ششم شهر شوال المکرم سنه 1282 (برابر 14 اسفند 1243) مصالحه صالحه مرقومه ظهر که همشیره محمدعلی زوجه آقا رضا می باشد درصدد ادّعا بر آمد به آقا محمدعلی برادر زنش که مصالحه که من بتو نمودم سال قبل از بابت ارثیه برادر متوفای خودم از قرار تفصیل ظهر من در این مصالحه مغبونه(زیان دیده) می باشم و زیاده بر این حق الارثیه من می شود .
و لهذا ثانیا مصالحه نمود غبن(زیان) خود را و هر حقی و حقوقی که در این باب داشت کاننا ما کان و بالغا ما بلغ دانسته و فهمیده به برادر خود آقا محمدعلی مرقوم ظهر به مال المصالحه(مالی که بر آن صلح و توافق بشود) مقدار بیست مَن به وزن شاه گندم بومی نراق مصالحه صحیحیه شرعیه مشتمله بصیغه فارسیّه و عربیّه و مال المصالحه را مصالحه مرقومه دریافت نمود و ادعایی از هر بابت ساقط گردید . در این خصوص صرر
ذالک فی شهر شوال سنه 1282(برابر اسفند 1243)

از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به دلیل بازخوانی سند 156 ساله سایت سلحشوران شهر نراق سپاسمندیم . 

۰ نظر ۲۹ مرداد ۹۶ ، ۱۶:۳۳
سلحشوران شهر نراق

به گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛ نراق بخشی از شهرستان دلیجان در استان مرکزی یکی از شهرهای مذهبی ایران می باشد . زنان و مردان این دیار مشاهیرخیز عشق و علاقه زایدالوصفی به خاندان عصمت و طهارت دارند .

با وجود شش مسجد در نراق باز هم جوانان شور و اشتیاق برای برپایی جشن اعیاد و مراسم سوگواری ائمه هدی در تکیه ها را دارند . یکی از این تکیه ها که مدتی است فعالیت های شایسته دارد تکیه سادات می باشد .

سه شنبه تاریخ 14 آبان 1392 برابر با 1 محرم 1435 تکیه سادات شهر نراق پایین تر از میدان اصلی و مقابل کوچه شاطری ها راه اندازی گردید . مدیر تکیه یکی از سلحشوران شهر نراق جناب آقای سید تقی سعیدی نیا فرزند سید رضا از چهره های نیکوکار می باشد که با کمک برادرش سید مهدی سعیدی نیا در راه اندازی تکیه سادات فعالیت می نمایند . همچنین سادات دیگر از طایفه باشی ها کمک حال هستند تا تکیه در ایّام های خاص بَر پا باشد .

نصب تصاویری از متوفیان سادات شهر نراق که دستشان از دنیا کوتاه است به جذّابیّت این مکان افزوده است .
در اکثر جشن ها و رحلت ائمه معصومین تکیه سادات با انواع خوراکی و نوشیدنی های فصل از مومنین و همچنین سرنشینان ماشین های عبوری و توریست هایی که به نراق تردد دارند پذیرایی می شوند . صدای بلندگوی این مکان مردم را به گرد خود جمع می کند .

حساب بانکی نیز برای تکیه سادات در نظر گرفته شده تا بانی های علاقمند کمک های مالی و هزینه نذرهایشان را واریز نمایند .
سایت سلحشوران شهر نراق برای مومنین فعال در تکیه سادات آرزوی تندرستی و موفقیت بیشتر از خداوند قادر تمنا دارد .


۱ نظر ۲۸ مرداد ۹۶ ، ۰۶:۴۷
سلحشوران شهر نراق

متعهدالسلطان محمد یوسف خان یوسفی نراقی فرزند طوقان نایب الحکومه بلوک اردهال

نمره ۲۵۰

23 شهر رجب جَوزا 1334 (برابر با 5 خرداد 1295)

چون برای سرپرستی و نیابت حکومت اردهال وجود یکنفر شخص امین کافی لازم است که از فَرط کفایت خود کاملا انتظام آن حدود را فراهم آورده و آسایش اهالی آن سامان را مهیا سازد نظر باینکه مراتب لیاقت و کاردانی متعهد السلطان یوسف خان نراقی(محمدیوسف خان نراقی فرزند طوقان) مشهور افتاد مشارالیه بِسِمَت نایب حکومتی اردهال مقرر و منصوب می دارد که از هر حیث موجبات امنیت و انتظام آن حدود و ترقی و آسایش عموم را فراهم نموده و از فرط لیاقت و حُسن رفتار و سلوک خود رضایت اینجانب را جلب نماید .
مقرر آنکه تمامی اهالی بلوک اردهال(دارای چندین روستا) مشارالیه را نایب حکومت خود دانسته و از اَمر و نَهی او تخلف نَورزند .

از کانال نراق چه خبر از بابت انتشار سند و از استاد حاج سید مجتبی غفاری از بابت بازخوانی سند 104 ساله سپاسگزاریم .

۰ نظر ۲۷ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۵۹
سلحشوران شهر نراق
بر اساس گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛ کشور ایران دارای تمدن کهن بوده و از دیر باز مهد دانش وصنعت و از جمله گلاب گیری دنیا بشمار می رود. قدمت گلاب گیری در ایران به بیش از 2500 سال می رسد .

کاشت درخت گل محمدی یا "گل گلاب " در ایران قدمتی حدود 7000 سال دارد که درختچه های آن برای اولین بار در شهر میمند استان فارس برده شد و سپس به کاشان انتقال داده و در حال حاضر مرکز تولید عطر و گلاب ایران کاشان و میمند فارس می باشد.

گلاب از تقطیر گل محمدی " گل سرخ " بدست می آید و در بین عرقیات و اسانس ها رتبه اول را داراست و دارای خواص درمانی و غذایی فراوان است. گفته می شود که حضرت محمد "ص" از عطر این گلاب استفاده می نموده و به همین دلیل گل سرخ را به نام "گل محمدی"می شناسند.
گلاب برای اولین بار در ایران قدیم از تقطیر گل رز بدست آمد. ایرانیان از نخستین کسانی هستند که از دوران بسیار دور به ویژگی های خوراکی و درمانی گل محمدی پی برده اند.

نام گلاب با فرهنگ سنتی و باورهای مذهبی مردم ایران نیر آمیخته است . در مراسم عزاداری ما مسلمان ها، در مساجد و شستشوی ضریح امامان و امام زادگان و بقعه ها بعد از غبار رویی، شستشوی قبور شهدا و معطر کردن فضاها و اماکن مذهبی از طریق اسپری کردن و پاشیده از ارزش و اهمیت ویژه ای برخوردار است. همه ساله در روز نهم ذی الحجه خانه کعبه را پس از پرده برداری با گلاب ناب و خالص قمصر کاشان شستشو می دهند.

کعبه را گفتم که این عطر دل انگیز از کجاست؟
                                                         هاتفی گفتا که بی شک از گلاب قمصر است

استعمال گلاب و چیدن گل از درخت را با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد انجام می دهند چرا که این گل یاد آور نام پیامبر اسلام است و در بین مسلمانان از تقدس و حرمت خاصی بر خوردار است.

در مورد قدمت و کاشت گل محمدی درشهر نراق بر اساس گفته بزرگان و پیشکسوتان گلاب گیری می توان چنین استنباط کرد که درختچه این گل حدود یکصد سال پیش به طور پراکنده در مزارع ، باغات و باغچه ها وجود داشته است . روش گلاب گیری هم به صورت خانگی و سنتی در بین زن های نراق مرسوم بوده است.
گلاب گیری در شهر خوش آب و هوای نراق از دیرباز صورت می گرفت .

 تا سال 1338 شمسی بوته های گل سرخ فقط در منازل وجود داشت و بصورت خانگی گلاب گیری می شد . در آن سال حاج حسین دستمالچی فرزند احمد املاک حاج سید نظام اردهالی فرزند ... در نراق را خریداری و توسط مرحوم حاج سید محمود غفاری فرزند سید جعفر اقدام به توسعه و رونق آنها نمود . از جمله در دو باغ به نام های حاج آبا و حسین بزرگه اقدام به کِشت بوته های گل سرخ که از قمصر تهیه شده در سطح وسیع نمودند و از آن پس همه ساله گلاب گیری بصورت حرفه ای توسط گلاب گیران قمصری در محل دهنه آصف آباد نراق که آب فراوانی داشت انجام می گرفت . عطر و گلاب نراق به کاشان و سایر شهرستان ها فرستاده می شد .

پس از آن از حدود سال 1339 گل ها را به کارگاه گلاب گیری در مزرعه محمد آباد که در اختیار آقای احمد یوسفی(صدقی) فرزند نایب حسین خان نراقی و دامادش سرهنگ علی اصغر یوسفی فرزند محمد بود و چندین خانوار زندگی می کردند انتقال می دادند .
اهالی نراق که دارای باغ گل بودند گل های خود را به محمد آباد می آوردند و می فروختند. از اوایل اردی بهشت مراسم گل چیدن از مزرعه گل محمد آباد آغازمی شد و تا اواسط خرداد ادامه داشت. مردان و زنان نراق در این ایّام به گل چینی مشغول می شدند حتی از دانش آموزان مدارس هم برای این کار کمک گرفته می شد.

 
جناب سرهنگ رضا ابوالحسنی فرزند احمد که متولی این کار بود هر روز صبح با ماشین به نراق می رفت و تعدادی دانش آموزان را برای گل چینی به محمد آباد می آورد و آنها هم بابت چیدن هر کیلو گل محمدی مبلغ 10 ریال دستمزد پرداخت می کرد . گل چینی قبل از شروع کلاس درست تمام می شد و مجددا به نراق بازگشته و سر کلاس درس حاضر می شدند .
یکی دیگر از گلاب گیرهای حرفه ای قبل و بعد انقلاب در مزرعه محمد آباد فردی به نام حاج قاسم احمدی فرزند عبدالله اهل اراک می باشد که سال ها در مزرعه محمدآباد شهر نراق گلاب می گرفت و به قاسم گلابگیر مشهور بود . حاج قاسم پس از فوت در بهشت زهری تهران خاکسپاری گردید .  مرحوم آقا رضا ابوالحسنی با حاج قاسم قرارداد سالیانه می بست و مجموعا 17 سال از سال 1346 لغایت 1363 در نراق سکونت داشت و در این حرفه با فردی شریک بود . مرحوم قاسم علاوه بر گلاب گیری در فواصل دیگر سال به عرق گیری از سایر محصولات مشغول بود . وی در خیابان گرگان تهران صاحب مغازه بود که بعد فرزندانش مدیریت آن را بر عهده گرفتند . قاسم که فردی انقلابی و مومن بود اغلب گلاب های تولیدی اش در نراق را در پله نوروزخان بازار تهران می فروخت .

همسر وی اهل قم بود و یکی از فرزندانشان به نام داود احمدی با داشتن همسر و فرزند در جوانی بر اثر سانحه تصادف فوت نمود . فرزند هشت ساله مرحوم داود نیز دو سه سال بعد از فوت پدر در شمال ایران در اثر ریزش دیوار بدرود حیات گفت .
دانش آموزان قبل از انقلاب نراق خاطرات بسی خوش از حاج قاسم در سینه دارند . چون عده ای از دانش آموزان به جهت کسب درآمد صبح زود برای چیدن گل به محمدآباد می رفتند و قبل از ساعت 8 صبح و شروع تحصیل مدرسه با ماشین وانت بار قاسم آقا به نراق باز می گشتند . چند نفر هم با ذوق و استعدادی که داشتند دسته گل خوشبو برای معلم دلسوز هدیه می دادند و کلاس با بوی گل معطر و زیباتر می شد .
در اثر مرور زمان و خشکسالی در نراق، مزارع گل محمدی در اثر بی آبی خشک گردید و حرفه گلاب گیری هم در سطح صنعتی به بوته فراموشی سپرده شد. ولی کارگاه های خانگی همچنان فعال بود و در سطح خانوادگی به تولید گلاب در سطح کم کما فی السابق ادامه می دادند .
در حیاط چندین منزل دیگ و دستگاه گلاب گیری، عرق گیری، عرق کِشی، گلاب کِشی ( تقطیر خانگی سنتی) بر پا می شد که نمونه های آن می توان منازل مرحومه معصومه بابایی فرزند سید قاسم – مرحومه دولت رزاقی فرزند صفرعلی – مرحومه ربابه اسکندر رستمی(دنیاران) فرزند اسکندر را نام برد .

در سالهای اخیر مجددا گرایش به کاشتن درختچه های گل محمدی در مزارع و باغات نراق به صورت صنعتی آغاز گردید به طوری که با تولید و افزایش گل محمدی نیاز به کارگاه گلاب گیری احساس می شد .
عصر روز دوشنبه مورخ 27 خرداد 1393 کارگاه گلاب گیری سنتی عطر بهشت شهر تاریخی نراق با حضور جمعی از مسولین استانی و شهرستان دلیجان افتتاح گردید . این کارگاه گلاب گیری توسط شهرداری نراق در راستای ایجاد درآمدهای پایدار شهری ، توسعه زیر ساخت های صنعت گردشگری ، جذب سرمایه گذاران بخش خصوصی و کمک به اقتصاد کشاورزان نراقی و روستاهای مجاور با ظرفیت تبدیل روزانه 1300 کیلوگرم گل محمدی به گلاب و اسانس احداث گردید . گلاب تولید شده در این کارگاه عمدتا به گردشگران وهمشهریان مقیم تهران فروخته می شود و کشاورزان هم به راحتی محصول تولیدی گل محمدی خود را به این کارگاه می فروشند. گرایش به کاشت درختچه های این محصول در نراق هم افزایش یافته و محصول گل تولید شده در شهر را تا 1500 کیلو در سال بر آورد می کنند که این مقدار هر ساله رو به افزایش است.

*طریقه گلاب گیری به روش سنتی در شهر نراق

یک دیگ مسی بزرگ فراهم می کردند و گل های تازه چیده شده را داخل آن ریخته و دو و نیم برابر آب به آن اضافه می کردند و روی آن را یک تغار سفالی به عنوان در پوش می گذاشتند و درزهای آن را با خمیر مخصوص پخته و آرد نان می گرفتند تا امکان نشت بخار آب به بیرون وجود نداشته باشد .

سپس یک عدد نی چوبی توخالی را از سوراخ مخصوص تغار عبور داده و سر دیگر آن را داخل یک پارچ مخصوص گلاب گیری که داخل آب سرد قرار داشت وارد می کردند و دهانه پارچ را با یک گلوله پنبه ای محکم می بستند به طوری که امکان خارج شدن بخار آب از پارچ وجود نداشته و آب سرد هم نتواند به داخل آن نفوذ کند.

سپس زیر دیگ را که روی یک اجاق قرار داشت آتش روشن نموده به محض جوش آمدن آب دیگ محتوی گل، بخار های حاصله از طریق نی تقطیر می شد و گلاب به داخل پارچ گلاب گیری هدایت و فضا را از عطر گل آکنده می ساخت. این کار حدود سه تا چهار ساعت ادامه داشت تا کل آب دیگ تقطیر و تبدیل به گلاب شود.
سپس گلاب حاصله را از پارچ گلاب گیری داخل شیشه های مخصوص نگهداری گلاب می ریختند و تا زمان فروش نگهداری می گردند. از هر کیلو گل محمدی حدود یک تا یک و نیم کیلو گلاب تولید می شد.

جالب توجه اینجاست که اگر به جای آب، گل ها را با گلاب بیامیزند و همان مراحل قبل را تکرار کنند گلاب غلیظی از نظر اسانس به دست می آمد که به آن گلاب (دو آتشه) می گویند .
در حال حاضر هم کارگاه های گلاب گیری سنتی با تغییرات جزئی همان کار گلاب گیری را انجام می دهند با این تفاوت که به جای تغار سفالی از در پوش مخصوص مسی و به جای خمیر درزگیر از واشر مخصوص و به جای نی های چوبی از لوله های آلومینیومی استفاده می کنند.


*اسامی مدیران کارگاه و گلاب گیران کهن شهر نراق از آغاز تا کنون

1- مرحوم سید محمود غفاری فرزند سید جعفر


2- مرحومه معصومه عضایی فرزند شیرعلی

3- مرحومه صنمبر رزاقی فرزند ابراهیم

4- مرحومه سکینه رزاقی فرزند صفرعلی

5- مرحومه دولت رزاقی فرزند صفرعلی

6- خانم نرگس السادات بابایی فرزند سید قاسم

7- خانم معصومه السادات بابایی فرزند سید قاسم

8- مرحومه سیده بی بی سیدباقری فرزند سید تقی

9- مرحومه ربابه اسکندر رستمی(دنیاران) فرزند اسکندر

10-
مرحوم حاج قاسم احمدی فرزند عبدالله اهل اراک ساکن تهران

11- خانم ملوک رزاقی فرزند حسین

12- خانم منیره رزاقی فرزند حسن

13- آقای حسن اکبری فرزند سیف الله

14- خانم شهین اکبری فرزند ماشاءالله

15- آقای قاسم کمره ای فرزند حسین

16- مرحوم علیرضا خسروی فرزند قنبرعلی

17- آقای مجید خسروی فرزند علیرضا

18- خانم مقدس خسروی فرزند حسین

19- آقای علیرضا اسماعیلی فرزند عباس

20- خانم اعظم کمالی فرزند رمضان

22- خانم فاطمه یوسفی فرزند رضا

23- خانم جواهر حسینی فرزند رمضان

24- آقای شعبانعلی یوسفی فرزند قاسم

25- خانم صفیه ایزدی فرزند حسین

26- خانم فاطمه حیدری فرزند غلامحسین

27- خانم رقیه حبیبی فرزند اکبر

28- آقای محمدجواد حیدری نراقی فرزند علی اکبر

29- آقای میثم پریشانی فرزند مهدی

30- خانم عصمت علی آقایی فرزند علی اکبر

31- مرحومه صغری شکاری فرزند ...

32- خانم معصومه رمضانی فرزند فضل الله

33- مرحوم مرتضی رادفر فرزند شکرالله

34- خانم معصومه السادات موسوی فرزند سید ماشاءالله

35- مرحومه خانم معصومه السادات حسینی فرزند سید اکبر


36- بعدی را شما بفرما ...



تحقیق در خصوص گلاب گیری و نحوه آن در شهر تاریخی نراق برای اولین بار به اهتمام آقایان مرتضی علی آقایی و یکی از نویسندگان سایت سلحشوران شهر نراق صورت گرفت و برای تهیه مستندات آن چهار ماه زمان صرف گردید . هر گونه استفاده از مطالب نیاز به ذکر منبع می باشد .

۳ نظر ۲۶ مرداد ۹۶ ، ۱۶:۰۹
سلحشوران شهر نراق

از : مجلس شورای ملّی
به : وزارت جلیله داخله
تاریخ : 27 شهر جمادی الاخر سنه 1332(برابر 1 خرداد 1293)


جمعی از رعایای جاسب شرحی مبنی بر شکایت از بی اعتدالتی های صمصام السلطان(حاکم محلات) و کرمخان دهکردی و ماخوذی های(گرفتاری) آنها از رعایا و نهیب(فریاد – وحشت) و خسارات وارده از نائب حسین(نایب حسین خان کاشی) و محبوس نمودن چندین نفر از رعایا را در کاشان و مطالبه داشتن مَبلغی برای استخلاص آنها به مجلس اظهار داشته اند که مدتی است در این باب به مقامات مقتضه تشکیلات نموده اند .
تا کنون قراری در استرداد وجوه ماخوذه و اموال مشهوبه و استخلاص محبوسین(زندانیان) آنها داده نشده است مواد عرض حال آنها را لطفا ملاحظه در صورت صحت البته بطوریکه مقتضی می دانید رعایت آسایش و رفع تشکیلات آنها به عمل آمده ازنتیجه مجلس را مطلع خواهید ساخت .


مقام منیع هیئت وکلای محترم مجلس مقدس شورای ملی رسیدگی امور رعایا

عرضه داشت رعایای جاسب پس از حرکت دادن هفتاد و سه نفر تفنگچی از قراء سبعه جاسب(هفت پارچه آبادی های جاسب از توابع دلیجان استان مرکزی) به حکم محمود خان صمصام سلطان و قوه ژاندارمری به سرکردگی کَرَمخان دهکُردی به جهت نائب خان کاشی(یاغی نایب حسین خان کاشی) و گرفتن دویست و ده تومان پول از رعیت جاسب که یکصد و شصت تومان آن را کرمخان قبض داده و بقیه آنرا بی قبض و کرمخان از کامون فرار نموده و همراهی خَلق کامون عمده تفنگچی های جاسب را سوارهای(اسب سواران) نائب حسین کاشی اسیر نموده و بعضی را هم هدف تیر نموده به کاشان برده اند و زنجیر و حبس نموده اند .
لذا عده ای موقت از جاسب وارد قم شده و عده کثیری هم در قم و طهران مدت پنج ماه است متظلم و متشکی از اعمال محمود خان(صمصام السلطان) پنج هزار تومان ماخوذی او و گماشتگانش می نموده اند تماما در کلیه دوایر دولتی قم در باب اسیری های کاشان و غارت نمودن چهار هزار تومان و تفنگ و قورخانه(تهیه مهمات و سلاح جنگی) جاسب که به جهت فقط ناموس و جان خودشان تهیه نموده بودند و پولی که کرمخان گرفته در این مدت مدید تظلم و عرض و عریضه به طهران تاکنون هیچیک از ادارات داد بسیاری امور و دولت به فریاد این رعیت بیچاره نرسیده و جوابی که از ماها می دهند.
آنست که عمل نایب حسین و اسیری و تفنگ و قورخانه جاسبی و پولی که کرمخان گرفته به ما مربوط نیست و عریضه های عدیده هم به ادارات تهران عریضه کرده ایم با اینکه شصت نفر از ماها در طهران تظلم می نماییم و می نمایند هنوز جوابی نیامده گویا دولت و ادارات چیزی را که ابدا به یاد نمی آورند رعیت بیچاره و اتباع آنها شد چرا از اینهمه تظلمات و عریضه جات و خانه خرابی رعیت حالا نائب کاشی چند نفر از اسیری های جاسب را که از مناسب به ضرب شلاق و چوب و زنجیر و حبس و شدت گرسنگی و تشنگی شرف به موت شده اند و یکنفر از نوکرهای خودش به جاسب فرستاده و بقیه را نگه داشته بعنوان گرو که چهار صد تومان پول جریمه و یکصد تومان پول مخارج از جاسب ببرند بدهند بعد آنها را رها نمایند .
همین است نوع پرسش همین است آزادی و تمدن همین است وطن خواهی همین است طریقه دولت و رعیت پروری اگر دولت نیست و هرج و مرج است پس چرا مالیات از ماها میگیرند و هر هزار تومان مخارج و عوارض و جریمه چهار هزار تومان نوکرهای دیوانی و ادارات بر ما وارد می آورند ؟
و اگر دولت هست پس چرا گوش به عرایض رعیت نمی دهند و به فریاد رعیت نمی رسند و اگر می گویید حکم رفتن هر یک از طرف دولت نبوده است پس محمود خان که آن روز حاکم ما بوده است چرا حکم داده ؟ ژاندارم چرا به ضرب شلاق تفنگچی راه انداخت و حکمی که در دست کرمخان بوده از کدام دولت بوده که پول و تفنگچی از ماها گرفت ؟

و اگر این ها همه از طرف دولت بوده حاشا به غیرت او که دیگر حالا پولی که کرمخان گرفته قبض به ماها ندهد و اسیری های ما را از چنگ نائب حسین خلاص ننمایند و تفنگ ها و قورخانه های ماها از او پس نگیرد و رفع جرم نائب حسین نکند و باز هم مطالبه مالیات بنماید .
اگر به غِیرت دولت برنخورد از برای ما رعیت نَقلی نیست ما به چنگال نائب حسین گرفتار گشته و با گرسنگی خواهیم مرد و یا فردا از قسمت دیگری خواهیم رفت .
راپورتا عرض می نماییم یک نفر نوکر های نائب حسین که به جاسب آمده راپورت داد به نائب حسین که بیاید جاسب سواد آن راپورت در جوف است یا دولت تفنگ به ماها بدهند قبض می دهیم یا تکلیف ماها را معلوم بفرمائید.

کمیسیون عرایض 23 جمادی الاخر1332 (برابر با 27 اردی بهشت 1293)


این سند به درخواست علاقمندان جاسبی در اختیار قرار گرفت تا بازخوانی گردد که تقدیمشان می شود .


سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود اهل شهر نراق به دلیل بازخوانی سند قدیمی مربوط به 106 سال قبل مربوط به منطقه جاسب از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی صمیمانه سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۲۵ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۳۳
سلحشوران شهر نراق

به گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛ نراق بخشی از شهرستان دلیجان استان مرکزی دارای آثار و بناهای قدیمی است . نراق دیاری ناشناخته است و هر از چند گاهی مکانی از آن بر سر زبان ها می افتد . چندین میل یا برج نگهبانی در نراق وجود داشته که به مرور از بین رفته و یا توسط عوامل انسانی و بی توجهی ادارات دولتی جهت ساخت و ساز یا تسطیح خیابانی تخریب گردید .

در عین حال چندین میل یا برج های باقیمانده مورد بی توجهی هستند که متاسفانه در اثر عدم اطلاع رسانی فقط میل گردنه در محور مشهد اردهال تاریخ 10 دی 1381 به شماره 6972 از سوی سازمان میراث فرهنگی در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید .

میل یا برج آتش سَر سوراخ جاسب شهر نراق پایین تر از غار چال نخچیر قرار دارد . این منطقه که جزء مراتع نراق است راه کوهستانی و مال رو بوده که در قدیم برای تردد بین نراق و جاسب مورد استفاده قرار می گرفت .

۰ نظر ۲۴ مرداد ۹۶ ، ۰۶:۲۷
سلحشوران شهر نراق

برابر گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛  نراق بخشی از شهرستان دلیجان به نگین استان مرکزی مشهور است . مردم وفادار نراق در مقطع انقلاب و دفاع مقدس 80 شهید تقدیم آرمان های نظام نموده اند .

آیت الله سید علی خامنه ای(حفظه الله) رهبر معظم انقلاب تا کنون با دو خانواده  شهدای شهر نراق در تهران ملاقات داشته اند :

7 اردیبهشت 1371 با خانواده شهید مجید ترابی فرزند حسین


آذر 1372 با خانواده ی شهید مهدی قیومی فرزند سلطانعلی

۰ نظر ۲۳ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۱۸
سلحشوران شهر نراق

بیع نمود و بفروخت به بیع خیار شرطی شرعی عفت پناه ساره خاتون بنت مرحوم آقاعلی نراقی به عالیحضرت آقا نصرالله ولد مرحوم آقا محمد من القصه همگی و تمامی یک درب تحتانی واقعه در خانه مشهور به خانه آقا احمد شاهی ؛ حدّی به اطاق(یک حجره از حجرات خانه) آقا تقی و حدّی به اطاق و خانه آقا قاسم و حدّین به شارع به انضمام پنجاه دِرَم به وزن شاه باغچه واقعه در همان خان محاذی(مقابل) همان تحتانی(بنای زیرین) مع ممر ... متاع و کل متعلقین بها به ثمن مبلغ چهار تومان رایج سلطان روپیه ناصرالدین شاهی فی عدوی(گذشتن از حد) یکهزار و دویست و شش نخود وزن مبایعه صحیحه شرعیه شرطیه و در ضمن العقد شرط شرطی شد که هر گاه بایعه مرقومه وجه مزبور را از حال تحریر الی مضی(گذشت زمان) مدت یک سال تمام در پنج یوم آخر ردّ ... ... به سوی مشتری نماید تسلط بر فسخ مبایعه داشته باشد و الّا بیع لازم و خیار ساقط خواهد بود و بعد هذا به اجاره شرعیه قبول نمود بایعه مرقومه همگی و تمامی مبلغ مزبور را از مشتری مرقوم به مدت مسطور الی مدّت خیار به مال الاجاره مبلغ یک تومان رایج سلطان از قرار فوق که در آخر مدّت برساند و صیغه مبایعه و موجره ... شرع جاری گردید .

و کان ذالک فی عزه شهر رمضان المبارک مطابق سنه 1287
رمضان 1287(برابر آذر 1249)
من شاهدین استاد صادق خلف مرحوم آقاعبدالحسین

حاضر شد عالیقدر آقا نصرالله مشتری مرقوم در ظهر و دانسته و فهمیده حسب المبایعه لازمه شرعیه بیع مرقوم در ظهر را ....... منتقل نمود به نیکو آداب استاد حسین خلف مرحوم آقاحسن و ثمن تماما کاملا اخذ و قبض شرعی شد و ...... قبض و اقباض و تسلیم و تسلم و تخلیه و تصرف شرعی مرعی شد انتقالا ... شرعیا .
و کان ذالکی تحریر فی هفتم شهر جمادی الاول 1291
7 جمادی الاول 1291(برابر 1 تیر 1253)

 

                       استاد سید مجتبی غفاری                                    دکتر محمد میرشکاری

سایت سلحشوران شهر نراق از بابت ارائه سند ارزشمند 151  ساله توسط جناب دکتر محمد میرشکاری فرزند علیرضا و از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به دلیل بازخوانی این سند قدیمی صمیمانه قدردانی می نماید .

۰ نظر ۲۲ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۵۳
سلحشوران شهر نراق
بر اساس گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛ نراقی ها به نخبه پروری در استان مرکزی مشهور هستند . اینبار یکی از پاسداران سبزپوش شهر نراق را معرفی می کنیم :

   
آقای مهدی نباتی تاریخ 1 خرداد 1356 در شهر نراق از توابع دلیجان متولد گردید . پنج ساله بود که پدر بزرگوارش مُندعلی نباتی تاریخ 17 آذر 1361 طی پدافندی عملیات محرم در جبهه پاسگاه شرهانی عراق پس از خلق حماسه های جاودان به افتخار شهادت نایل آمد .

دو نفر از برادرانش به اسامی حسین و حسن نباتی از زمره سلحشوران شهر نراق می باشند که طی دفاع مقدس به افتخار جانبازی نایل آمدند . حاج مهدی سال 1379 در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان دلیجان عضویت یافت و از همان ابتدا با فعالیت های موثرش منشاء خیر گردید .


ایشان سال 1386 به مدت 10 ماه فرمانده حوزه مقاومت بسیج ثارالله شهر نراق معرفی گردید و به علت شایستگی هایی که از خود نشان داد این مسئولیت مجددا از تاریخ 17 فروردین 1391 لغایت 17 فروردین 1393 به مدت دو سال ادامه یافت .

پس از آن با داشتن تجربیات موفق در سِمَت جانشین فرماندهی سپاه ناحیه شهرستان دلیجان مسئولیت های محوله را به نحو شایسته سپری نمود.

نباتی نراقی در بوته آزمایش دیگری است تا راه پدر شهیدش و سیره سایر شهیدان عدالت خواه را بپیماید و برای پیشرفتی دیگر روز شنبه تاریخ 21 مرداد 1396 برابر با 19 ذی القعده 1438 به فرماندهی سپاه پاسداران ناحیه آشتیان در استان مرکزی معرفی گردید .

یکی از همیّت های نیکو و قابل ستایش جناب سرهنگ نباتی ارتقاء سطح تحصیلات می باشد که علی رغم داشتن مسئولیت به درس و علم مبادرت ورزید و موفق شد کارشناسی حقوق قضایی خود را از دانشگاه آزاد شهر نراق کسب نماید و هم اکنون با داشتن همسر و دو فرزند در حال تحصیلات کارشناسی ارشد رشته حقوق جزا و جرم شناسی می باشد .



سایت سلحشوران شهر نراق توفیق روزافزون برای جناب سرهنگ حاج مهدی نباتی از خداوند قادر مسئلت می نماید .

۷ نظر ۲۱ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۴۵
سلحشوران شهر نراق

در ضمن عقدی از عقود شرعیه قرار شد در موضوع عمارت واقعه در محله بین بازار محدود به زمین حاجی محمد هادی و به باغچه حاجی میرزا مهدی و به خانه آقا میرزا حسین و کربلائی کلبعلی مقنّی و به شارع خاص که مشتمل به کارخانه و دارالقوه و غیرهما است که در تاریخ ذیل بشرح قباله مفصله انتقال از خیرالحاج حاجی عبدالصمد خلف مرحوم مبرور حاجی فضل اله به عالیمقام عمده التجار آقا مشهدی حسن تبریزی یافته بود بمبلغ پانصد و نود تومان که الی پنج ماه کامل هلالی در صورت حاضر نمودن مبلغ مزبور را در حضور یکی از علما با اطلاع خود آقا مشهدی حسن جناب آقا مشهدی حسن مزبور انتقال دهد همین عمارت محدود را به خود خیرالحاج مزبور به عَوض همان مبلغ بی زیاد و در صورت تخلف مبلغ دویست تومان دو هزاری دادنی است به خیرالحاج مزبور یعنی مدیون اوست مجانی و بلاعوض .
وقع و جری فی عزه ... صفر الخیر 1329(برابر با ... بهمن 1289 )

سایت سلحشوران شهر نراق از بابت ارائه سند ارزشمند 109 ساله توسط جناب دکتر محمودرضا رضایی نراقی فرزند حسن ابن محمود و از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به دلیل بازخوانی این سند کهن که در همدان تنظیم گردیده صمیمانه قدردانی می نماید .

این سند در لابلای اسناد قدیمی تاجر نراقی حاج محمود رضایی نگهداری شده  و محتمل است بعضی اسامی داخل متن اهل شهر نراق باشند .

۰ نظر ۲۰ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۵۴
سلحشوران شهر نراق

وقت وداع با تو رسیده ست و همچنان

لبخند میزنم به تو ای بغض نیمه جان

 بیست و سه سال دست تو بوده عنان من

دیگر شکست خوردی و رفت از کف ات عنان
 
آن خاطرات نطفه حرامی که سقط شد

آن لخته های خونی خشکیده بر زمان
 
یک یک غزل شدند که شاعر ترم کنند

آیینه ای شوم جلوی درد دیگران
 
آب از سرم گذشته و اکنون که میروی

تنها نشسته ام وسط بهت بی کران

این درد هم مشابه آن عشق رفتنی ست

هرگز وفا نکرده به شاعر نه این نه آن

در آینه به کشف جدید از تو میرسم

بیرحم تر ندیده ام از شعر ناگهان

دیگر سکوت پاسخ من بر سوال هاست

قفلی بزرگ میزند اندوه بر دهان

استاد خواست تا که بگویم تضاد چیست؟

خندیدم و گرفت که : لبخند شاعران...


 🍄🇮🇷🍄🇮🇷🍄🇮🇷 🍄🇮🇷🍄🇮🇷🍄🇮🇷

                                                             شهریار نراقی فرزند بهروز ابن نصرالله

۰ نظر ۱۹ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۵۶
سلحشوران شهر نراق

خدمت حضرات آقایان معماری که تشریف آورده و دالان متصرفی اینجانب را که در جنب دیوار خانه جنابان حاجی عبدالحمید و حاجی عبدالکریم است ملاحظه فرمودید . اولا بفرمائید که هرکس ناودانی به خانه همسایه داشته باشد آیا حق دارد که برف خود را هم در آن خانه بریزد یا نه ؟
و ثانیا آنچه را ملاحظه فرمودید این سقف دالان بواسطه برف و باران پشت بام حاج مشارالیها خراب شده و این خسارت به اینجانب از طرف ایشان به من وارد شده و باید از عهده بر آیند یا نه ؟
مستدعی است جواب هر دو فقره را قلمی دارید .

در خصوص آب ناودان چون سابق است کسی حق ممانعت ندارد ولیکن حق برف انداز ندارد . مگر نوشته خارج داشته باشد که از آن مِلک مالک باشد و اِلّا بدون نوشته حق ندارد .
اما .... خرابی ماندنش بیشتر خراب شده خرابی او از حیث برف ریزی و آب ناودان است آنچه بنظر این حقیر رسیده این است حکم او با شرع انور است .
اقل حاج محمد حسین معمار


سایت سلحشوران شهر نراق از بابت ارائه سند ارزشمند حدود 110 ساله توسط جناب دکتر محمودرضا رضایی نراقی فرزند حسن ابن محمود و از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به دلیل بازخوانی این سند کهن که در همدان تنظیم گردیده صمیمانه قدردانی می نماید . این سند در لابلای اسناد قدیمی تاجر نراقی حاج محمود رضایی نگهداری شده و مالک منزل یا همسایه آن از اهالی همدان یا نراقی هایی که به همدان نقل مکان نموده اند .

۰ نظر ۱۷ مرداد ۹۶ ، ۱۸:۱۸
سلحشوران شهر نراق

به گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛ اینجانب اسدالله محمدی پس از پایان امتحانات سال چهارم دبیرستان و دریافت دیپلم در شهرستان کاشان ، اوایل تیر ماه سال 1361 برای اعزام به جبهه به بسیج شهر نراق مراجعه و فرم های مربوطه را دریافت کردم .

یکی از فرم ها نیاز به رضایت و امضای والدین داشت که ابتدا از پدرم  حاج علی اکبر خواستم تا فرم را انگشت بزند، ایشان در جواب گفت : حالا که وقت برداشت محصولات کشاورزی است شما قصد جبهه رفتن داری و مخالفت کردند .
اینجا بود که مادرم  حاجیه خانم ماهرخ حسنی(مرحوم)فرم را انگشت زد و روز بعد از زادگاهم روستای مهدی آباد دلیجان   به بسیج نراق رفتم و فرم را تحویل دادم . فرمانده گفت چند روز طول می کشد تا گروه اعزامی تکمیل شود و باید چند روزی صبر کنی .

فلذا  به مهدی آباد برگشتم و برای اینکه پدرم نیز خوشحال شود در فاصله دو هفته ، بیشتر از گذشته با کمک برادرانم مشغول جمع آوری محصولات جو و گندم و خردکردن آن شدیم . پس از اعلام بسیج نراق تاریخ 26 تیر 1361 پس از کسب رضایت پدر و مادر با چند نفر از نیروهای بسیج نراق راهی شهرستان محلات شدیم و از آنجا با تعدادی از بسیجیان جان بر کف محلاتی با یک دستگاه مینی بوس به فرماندهی پاسدار مظاهر  لطفی ( شهید اهل نراق)  عازم تهران شدیم .

شب را در پادگان امام حسن(ع) در اتوبان بسیج به استراحت پرداختیم و آن موقع عملیات رمضان در پاسگاه زید عراق شروع شده بود .  روز 27 تیر1361 گردان ما را با قطار به منطقه جنوب اعزام کردند وقتی به اهواز رسیدیم هوا گرم بود و ما را به مقر تیپ 17 علی ابن ابیطالب(ع) قم واقع در جاده اهواز - خرمشهر منتقل کردند . کنار پایگاه سوله ای بود که اسرای عراقی را موقتا نگهداری می کردند تا مقدمات انتقالشان به عقبه مهیا شود . روز بعد فرمانده تیپ پاسدار مهدی زین الدین(شهید)  برایمان از اهداف و استراتژی دفاع مقدس سخنرانی کرد .

علاوه بر آموزش هایی که در دوره دبیرستان از طرف بسیج کاشان دیده بودم آموزش هایی هم برای آمادگی رزمی در پایگاه تیپ برقرار بود . یک هفته بعد از استقرار فرمانده قرارگاه حجت الاسلام حاج مصطفی ردا نی پور(1337 – شهادت 15 مرداد 1362) از وضعیت جنگ برایمان صحبت کرد .
روز 6 مرداد 1361 به گردان ما که اعضایش بیشتر از شهرهای نراق، محلات، قم، گرمسار، سمنان و قزوین بودند خبر دادند امشب به عنوان گردان پشتیبان در عملیات رمضان شرکت دارید . یکی از بهترین روزهای زندگیم بود . لحظات خداحافظی در شب عملیات با رزمندگانی که حدود دوهفته با هم آشنا شده بودیم ولی مثل اینکه سال هاست با هم دوست صمیمی هستیم . معلوم نبود چند ساعت بعد برای هر کدام چه اتفاقی خواهد افتاد ، خلاصه لحظات خداحافظی و حلالیت طلبیدن گذشت و تمام گردان با چند دستگاه کمپرسی عازم منطقه عملیات رمضان شدیم .
مرحله پنجم عملیات حدود ساعت 23 گردانی که جلوتر از ما بود عملیات را شروع کرد اولین بار بود که صدای توپخانه خودمان که شلیک می کرد و صدای انواع گلوله های عراقی که اطرافمان می خورد به گوشم می خورد . بعد از دستور فرماندهی گردان و حرکت به سمت خط اول یکی از دوستان که در ستون جلو ما حرکت می کرد مجروح شد که توسط دو نفر به عقب منتقل گردید . هرچه جلو می رفتیم صدای انواع گلوله ها بیشتر می شد، حدود ساعت 5 صبح که هوا در حال روشن شدن بود جایگزین گردان عمل کننده شدیم .
چون آن شب بیشتر نیروهای ارتش متجاوز عراق صحنه نبرد را ترک کرده بودند صبح روز 7 مرداد 1361 با پاتک شدید مواجه شدیم . منطقه را گرد و غبار غلیظی فرا گرفته بود، صدای تانک های عراقی ها به گوش می رسید ولی دید حدود 200 متر بیشتر نبود و درگیری ادامه داشت .

با اینکه شب و روز قبل استراحت نکرده بودیم با تمام توان در برابر پاتک دشمن ایستادگی کردیم . ساعت 9 صبح روز پنج شنبه 7 مرداد 1361 برابر 7 شوال 1402 یکی از دوستان بسیجی و صمیمی گروه ما به نام عباس رمضانی نراقی در فاصله 10 متری بنده آر. پی . جی هفت را آماده کرد و پس از شلیک به سوی دشمن یک یکباره مورد هدف قرار گرفت و از سَر خاکریز به طرف پایین افتاد . سریع با دوستان دیگر از جمله آقای رضا حسینی محلاتی(رضا حسینجان) دور عباس جمع شدیم و دیدیم تیر مستقیم به گردن ایشان اصابت کرده است . دوستان محلاتی مقداری جلو خونریزی را گرفتند ولی این عزیز گرانقدر نراقی چند دقیقه بعد به شهادت رسید .
اولین بار بود که لحظه شهادت یکی از بهترین دوستان را مشاهده می کردم ، مقداری ناراحت شدم و بعد همرزمان محلاتی پیکر مطهر رمضانی را به عقب منتقل کردند .
درگیری همچنان ادامه داشت و تعدادی از دوستان در آن روز مجروح شدند ، پاتک عراقی ها بعد از ظهر کمی فروکش کرد . از خستگی روز و شب گذشته و گرد و خاک چشمانمان سنگین شده بود فلذا شب به صورت نوبتی نگهبانی دادیم و استراحت کردیم .
صبح روز جمعه 8 مرداد 1361 از فرماندهی خبر دادند به دلیل اینکه در محورهای دیگر عملیات موفق نبوده از سه جهت در محاصره قرار گرفته ایم و احتمال اسارت زیاد است لذا به ناچار چند کیلومترعقب نشینی کردیم و در منطقه دیگری مستقر شدیم .
عملیات رمضان تمام شد و چند روز بعد به مرخصی آمدیم تا دوستان خودشان را برای نبرد دیگر مهیا نمایند که بنده توفیق شرکت در عملیات محرم نصیبم گردید .

راوی : رزمنده و جانباز 70 % شیمیایی حاج اسدالله محمدی فرزند علی اکبر اهل روستای مهدی آباد دلیجان استان مرکزی


۱ نظر ۱۶ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۵۵
سلحشوران شهر نراق

به : نراق

لیل یکشنبه اول سنبله 1298 ( 1 شهریور 1298 برابر 27 ذیقعده 1337)

اخوی مکرم مهربان آقا عبدالحسین(مهدوی) و آقا میرزا علی محمد تاجران نراقی
اخوان عزیزم

... شرح حالات را عرض نموده ام . الحال را هم لازم شد شرح حالات را عرض کنم . اولا صورت اثاثیه را که خواسته ام فوری بفرستید و قند و چای ؛ آب نبات ؛ فلفل ؛ زردچوبه ؛ با قدری ذغال  فوری به همراه اهل بیت بفرستید .

عرض دیگر اینکه کاغذی از احبای کروگان(دوستان  بهایی کروگان جاسب از توابع دلیجان) رسید خودم هم شرحی نوشتم و به اداره ژاندارمری و دوّم حکمی گرفتم که نایب مرتضی خان به جهت تحقیق به کروگان برود و حبیب رنگرز صباغ نراقی(پدرِ علی مشهور به علی جبرییل) که یکی از ولد زناهای حرام زاده هست تنبیه و مجازات سخت نماید و حضرات احباب(یاران بهایی) را آسوده کند و چون حضرات دوستان خیال داشته اند مدرسه ای بنا کنند که اطفال های خودشان تحصیل کنند چند نفر از مومنین به دستیاری محمد یوسف خان(احتمالا قوی محمدیوسف خان یوسفی فرزند طوقان ابن یوسف) که محرمانه به آنها خبر داده است مانع شده اند .
لَهذا حکم صادر شد که حتما حضرات دوستان مدرسه را دایر کنند و در کمال امنیت و آسودگی مشغول کار خودشان بشوند و هر گاه با هم موانعی به جهت آنها رو بدهد فوری به خود من اطلاع بدهند تا رفع او را بنمایم .
البته به حضرات شما هم بنویسید که هر گاه ژاندارمری آمد مبادا احتیاط کنید و هر مطلبی دارید اظهار کنید تا رفع او را بنمایند .
و کاغذی هم از آقای سلطان نصرالله به جهت حقیر آمد ایضا فرستادم ملاحظه نموده عودت دهید که لازم است و جواب هم باز به قم نوشتم محض اطلاع عرض شد و کاغذی هم در جوف(داخل) است نوشته ام فوری به کروگان برسانید و جواب بخواهید ، مبادا فراموش شود .

خدمت اهل خانه ما و تمام قوم و خویشان عرض سلام برسانید .


جناب آقاخاله ها(پسرخاله ها) آقا محمد کاظم و آقا محمدعلی و جناب آقا محمدعلی آقا(ملا محمدعلی فروغی فرزند ملا ابوالقاسم نراقی) را عرض سلام تکبیر برسانید .

آقای نایب میرزاعلی خان به جمیع دوستان عرض سلام می رسانند . اگر زحمت ندارد اخوی جان به آقا محمد حسین مرحوم حاج میرزا تراب(محمدحسین ابن حاج میرزاتراب) سلام برسانید و بگویید عبدالله خان ژاندارم(در قم) احوالپرسی می کند و مطالبه سه تومن را همه روزه می کند دیگر نمی دانم چه مطلبی است . البته به ایشان بفرمایید در خصوص چلوار البته ده زرع به جهت آقای نایب میرزاعلی خان بفرستید که لازم دارند .
آقا میرزا ابراهیم کاروانسرا دار(در قم) عرض سلام می رساند و احوالپرسی می کنند . آقا حبیب الله آقا محمدعلی آقا (حبیب الله فروغی)سلام
می رساند و به جناب آقا ملاعلی(محمدعلی فروغی) مجدد سلام برسانید و عرض کنید احتمال می دهد کاغذی از همدان(نامه ای از نراقی های مقیم همدان) به توسط شما به جهت حقیر بیاید ؛ البته اگر آمد فوری بفرستید که واجب است .

زیاده زحمتی ندارد . اخوی جان اشیائیکه لازم است که حتما باید(از نراق به قم) بفرستید :

* مفاوضات 1 جلد(کتاب فلسفی بهائیان اثر عباس افندی)

* بدایع الآثار 1 جلد(کتاب سفرنامه 2 جلدی عباس افندی مشهور به عبدالبهاء به اروپا و آمریکا .  افندی سومین شخصیت محوری بهائیت و چند سال مسئولیّت ادارهٔ جامعهٔ بهائی را برعهده داشت) .

* مدنیه یک جلد(رسالۀ مدنیّه یکی از آثار اوّلیّۀ عبدالبهاء مبیّن آثار دین بهائی می‌باشد. عبدالبهاء این رساله را به دستور بهاءالله در سال ۱۸۷۵ میلادی تحت عنوان "اسرار ُالغیبیّه لاَسباب ِالمدنیّه" می‌نویسد) .

* ایقان یک جلد (ایقان از آثار بهاءالله است. به اعتقاد بهائیان این کتاب نیز مانند دیگر آثار بهاءالله وحی مُنزل از خداوند بر او بوده ‌است. این کتاب در جواب سؤالات حاجی میرزا سید محمد خال، دایی سید علی محمد باب نگاشته شده‌است) .

* کرانه یک جلد ( کتاب بر کرانه ظهور ماخذ بهائیت شناسی است) .

* اشراقات و اقتدارات 1 جلد(مجموعه چند لوح بهاء الله کتاب اشراقات و جلد دیگر اقتدارات به قلم میرزا حسینعلی نوری نوشته شده است) .

* اقدس 1 جلد(اقدس کتاب احکام و قوانین دینی بهائیان است. بهائیان معتقدند که کتاب اقدس وحی مُنزل بر بهاالله بوده است) .

* کلمات مکنونه 1 جلد(کتاب کلمات مکنونه یکی از آثار بهاءالله است که در بغداد نگاشته شده است . این کتاب در بین بابیان به صحیفه فاطمیه مشهور بود) .

* اشعار میرزا نعیم 1 جلد(محمد فرزند حاجی عبدالکریم متخلص به "نعیم"، معروف به میرزا نعیم سدهی در قریه فروشان متولد شد) .

البته این ها را به جان من فوری بفرستید که خیلی لازم بلکه واجب است و ظرف جهت امروز بفرستید که وقت می گذرد محض اطلاع عرض شد .

نویسنده نامه : عباس ابن معاون التجار نراقی ( آقای میرزا عباس مهدوی نراقی فرزند فضل الله معاون التجار ابن محمد جواد ابن حاج محمد مهدی ابن عبدالله نراقی)
(نویسنده سال 1298 شمسی(98 سال پیش) از سوی دارایی مرکز به ریاست تفتیش قم منصوب گردید) .

۰ نظر ۱۵ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۱۷
سلحشوران شهر نراق

به گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛ اسامی رزمندگان  سپاه و بسیج نراق که در عملیات مرصاد و پدافندی آن حضور داشتند عبارتند :

http://roshangari.ir/files/%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%B2%20%D8%B9%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA%20%D9%85%D8%B1%D8%B5%D8%A7%D8%AF.jpg

1- مرحوم سید ابوالفضل بابایی فرزند سید رضا
2- سید مرتضی بابایی فرزند سید رضا
3- داود مظفری فرزند علی محمد
4- مرحوم حجت السلام علی اکبر  حیدری فرزند حسین
5- تقی آعلی فرزند اسماعیل
6- غلامرضا حسینی فرزند شعبانعلی
7- غلامرضا قجری فرزند حیدرعلی
8- رضا(حمید)  قاسمی نراقی فرزند حسن
9- جانباز مرحوم محمود رزاقی فرزند صفرعلی
10- شعبانعلی حسینی فرزند رضا
11- سید احمد باشی(موسویان) فرزند سید کاظم
12- غلامحسین ایزدی فرزند حسن
13- احمد مرادی فرزند علی محمد
14- محمد رضا عابدینی فرزند علی
15- اکبر عظیمی فرزند حسن
16- ابوالفضل عابدی فرزند قنبر
17- داود  محمودی فرزند حسن
18- عباس حیدری فرزند حسن
19- ابوالقاسم احمدی فرزند علی
20- علی محمد  پیشه ور فرزند حسین
21- غلامحسین  رزاقی فرزند حسن
22- علی قجری فرزند فرج الله
23- علی اکبر کمره ای فرزند باقر
24- پاسدار وظیفه فردین رحیمی فرزند ماشاءالله
25- پاسدار وظیفه حسن کاظمی فرزند سلطانعلی
26- پاسدار وظیفه سید حسین  حسینی فرزند سید حسن
۲۷.حسین نباتی فرزند مندعلی
۲۸-سید تقی موسویان فرزند سیدعلی

۲۹- بعدی را شما بگو
                             

عملیات مرصاد در تاریخ 5/5/1367  نبردی بود که میان سپاه پاسداران و هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران با سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین در اواخر جنگ ایران و عراق صورت گرفت.

http://www.dana.ir/File/ImageThumb_0_608_458/862403

پس از سه روز درگیری که با حمایت رژیم عراق صورت گرفت درنهایت رزمندگان اسلام پیروز شدند و از سوی دیگر عملیات فروغ جاویدان که توسط سازمان مجاهدین خلق (منافقین) طرحریزی و اجرا شده بود عملاً با شکست روبرو شد و تعداد زیادی از نیروهای دشمن در نبرد کشته شدند.
در آن تاریخ نیروهای نظامی منافقین پس از عبور از شهرهای کرند غرب و گیلانغرب از تنگه پاتاق تا منطقه چهارزبر در ۳۴ کیلومتری کرمانشاه را با سرعت طی کردند. علت سرعت بالای حرکت ستونهای نظامی منافقین عدم حضور قوای نظامی در غرب کشور بود. به دلیل هجوم سنگین ارتش عراق به جبهه جنوب(استان خوزستان)بخش عمدهای از توان نظامی ایران در جبهههای جنوب غربی مشغول دفع تهاجم عراق بودند .

http://basijpress.ir/images/upfiles/20150723/mersad.jpg

نیروهای اسلام در جایی که نیروهایشان برتری نسبی داشت به کمین نشستند و در منطقه چهار زبر، با احداث تعدادی خاکریز و یک خط دفاعی مستحکم در انتظار منافقین بودند.
واژه عربی «مرصاد» به معنی کمین است و بخاطر کمین برنامه ریزی شدهای که نیروهای نظامی انجام داده بودند اینگونه نام گرفت.
 

۰ نظر ۱۴ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۲۹
سلحشوران شهر نراق

حاضر گردیدند نازنین بیگم و زبیده خاتون بِنتان(دختران) مرحوم آقا حسن حاجی علی آقا جان نراقی و صلح صحیح شرعی نمودند با عَم خودش خیر الحاج حاجی محمد آنچه از حق که بر او داشتند از اجرت المثل خانه و تنخواه نقد و مُخلفات و اثاث در خانه به هر اسم و رسم از یک تومان الی یکصد تومان را به مال المصالحه مبلغ سه تومان رایج خزانه صیغه مصالحه صحیح شرعیه جاری شد بین الجانبیین قبض و اقباض بعمل آمد و حاجی مزبورهم ادعائی اخراجات چند سال به ایشان می نمود آن ادعا هم در حین صیغه ساقط شده بود .
هذا هر یک ادعائی بدیگری نماید مدعی کاذب و ... سخن او از درجه اعتبار ساقط و هابط (فرود آورنده) خواهد بود .

تحریرها فی نوزدهم ربیع الموعود(اوّل) سنه ۱۲۷۱
19 ربیع 1271 (برابر 19 آذر 1233)

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی سند 167 ساله و ارزشمند مربوط به کُهَن شهر نراق قدردانی می نماید .

۰ نظر ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۲۸
سلحشوران شهر نراق

برابر گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از رایج‌ترین صنایع دستی اسرا، ساخت تسبیح بود . تسبیح هسته خرمایی، گلی، سنگی، فلزی، پلاستیکی و نوک خودکاری انواع مختلف آن بود .

 بنده سال 1365 در اردوگاه موصل مرکز استان نینوای عراق دو عدد تسبیح درست کردم . هر نوبت که نماینده های صلیب سرخ جهانی به اردوگاه اسرا می آمدند کاغذ و خودکار می دادند تا با آن به خانواده هایمان در ایران نامه بنویسیم .

مثلا 30 عدد خودکار به آسایشگاه 120 نفره ما امانت می دادند . خودکارها شبیه به بیک بود و هنگامی که رنگ آن به اتمام می رسید توسط عراقی ها دور ریخته می شد من میله های خالی آن را جمع می کردم .

یکسال طول کشید تا بالغ بر 100 میل خودکار جمع آوری کرده و با استفاده از نوک های آن تسبیح درست کردم . همچنین از نوک میله ها شیخک و از قسمت دیگرش مهره یا دانه تسبیح درست کردم .

این تسبیح ارزشمند که برایم خاطره انگیز است از عراق به ایران آوردم و پس از ازدواج سال 1371 به همسرم هدیه دادم که به دلیل ارزش هنری و معنوی آن همچنان به عنوان یادگاری نگهداری می نماید .

http://www.otaghasnaftehran.ir/wp-content/uploads/2015/09/3596293_340.jpg

راوی: آزاده جانباز حاج احمد ابوالحسنی فرزند عزت الله اهل شهر نراق

۰ نظر ۱۲ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۷
سلحشوران شهر نراق

از : بندر جَز(بندرگز گرگان )
به : نراق(استان مرکزی)
گیرنده نامه: عمده الاعاظم والتجار آقا میرزا فضل الله معاون التجار نراقی

انا لله و انا الیه راجعون
قربانت شوم . ان شاءالله مزاج مبارک در کمال صحت و سلامتی بوده باشد و ملالی در وجود مبارکتان نیست . از حالات بخواهید سلامتی حاصل است و ملالی نداریم .
در چندی قبل میرزا محمودخان به استرآباد(گرگان) آمد و چند روزی متوقف نمود و در 7 ماه جَدی( 7 دی 1296) حرکت به بندر جَز(بندرگز در فاصله ۴۲ کیلومتری شهر گرگان) نمود . محض ورود به بندر جَز به اداره تحریر می رود و رئیس بندر جَز در اداره نبوده و میرزا زین العابدین در اداره بود.

بعد از مذاکرات زیاد بعد از 10 دقیقه رئیس بندر جَز(آقای شهاب حضور) می آید و بعد از احوالپرسی میرزا محمود خان بعضی توضیحات می خواهد . رئیس بندر جَز می گوید توضیحات کتبی یا زبانی ؟ اگر کتبی باشد خوب است بنویسید و اگر زبانی است که حضورا صحبت می نماییم .
در آن بین هم میرزا محمودخان شروع می کند به نگاه کردن دفاتر اداره و گویا دفاتر اداره در او خیانتی شده توضیح می خواهد . رئیس به میرزا محمودخان می گوید تو چکاره هستی و حُکمَت را بیرون بیاور تا من تو را به رسمیت بشناسم و اگر حُکمَت را نشان ندهی من تو را ابدا نمی شناسم و خیلی هم مذاکرات نامربوط از طرفین ظاهر می شود به همدیگر .
میرزا محمودخان هم بلند می شود و یک سیلی بگوش رئیس تحریر بندر جَز می زند و او هم بنای فحاشی را می گذارد و به همدیگر هرزگی و فحاشی زیاد می کنند . موقعی که میرزا محمودخان سیلی به گوش شهاب حضور رئیس بندر جَز(گز) می زند او هم در عَوض فحاشی می کند نسبت به میرزا محمودخان و میرزا محمودخان هم دست به هفت تیر می کند که رئیس بندر جَز را بزند که فوری میرزا زین العابدین خان ( کارمند اداره بندر جَز میرزا زین العابدین خان نراقی فرزند حاج عبدالمجید تاجر نراقی نواده ملا کوهی ملقب به پیر) بلند شده و مانع می شود .

 

در آن حین که بلند می شود جلوگیری بکند خود میرزا زین العابدین خان می ترسد نوئه(نوعی بیماری) عارض او می شود و می خوابد تا روز دیگر(8 دی 1296) و ابدا نهار و شام هم نمی خورد و روز دیگر صبحی بر می خیزد و چایی هم میل می کند و مجدد می خوابد و در آن حالت خوابیدن بی هوش می شود و کَف از دهانش و خونابه از دماغش بیرون می آید و مرحوم می شود .
پیش از مرحوم شدن دیگر حُکما داخل بندر جَز جمع می شوند و فوری دکتر می آورند که تازه است معالجه کند وقت می گذرد و مرحوم می شود .

بنده هم از استرآباد(گرگان) تلگرافی به میرزاعلی اکبرخان (حاج میرزا علی اکبرخان فرزند میرزا زین العابدین خان نراقی ابن حاج عبدالمجید تاجر نراقی) کردم که وجودت بندر جَز لازم و خودم هم همان ساعت حرکت کرده آمدم و بعد از چهار روز آقامیرزا علی اکبرخان تشریف آوردند و فعلا در بندر جَز هستیم و قاتلِ آن مرحوم را از حکومت و غیره می خواهیم .

بعضی ها می گویند قاتل میرزا محمودخان است و بعضی ها می گویند قاتل شهاب حضور که رئیس بندر جَز است می باشد . ولی فعلا معلوم و واضح نیست . میرزا محمودخان استشهادی تمام کرده که مرحوم میرزا زین العابدین خان را مسموم کرده و زَهر داده اند. رئیس بندر جَز می گوید این از ترس بوده و دل باخته است .
در هر صورت فعلا قاتل معلوم نیست و حُکمی هم از تهران از ریاست کُل تحریر رسیده است که آقای میرزا احمد خان(میرزا احمد خان نراقی فرزند محمد مهدی ابن میرزا زین العابدین ابن حاج عبدالمجید تاجر نراقی) مُفَتش کُل به بندر جَز بیاید به جهت رسیدگی و از بارفروش(سال 1310 شمسی شهر بارفروش به بابُل تغییر نام یافت) حرکت کرده اند . می بایستی امروز که یازدهم دلو(11 بهمن 1296) است وارد شود . فعلا منتظر ایشان هستیم که رسیدگی و تحقیق بنماید .
در هر صورت البته سَرسلامتی خدمت حاجی عمو بگویید و تسلیت عرض کنید . خودم هم عریضه علاحده خدمتشان عرض خواهم کرد و آقای آقا میرزاعلی اکبرخان هم حاضر عرض سلام می رساند و شرحی هم خودشان مرقوم داشتند و جناب عموآقا میرزانعمت الله
(میرزا نعمت الله فرخزاد نراقی برادر معاون التجار) کاغذی به بنده نوشته بودند و در ضمن ده تومان پول خواسته بودند؛ بجان شما وجه موجود نداشتم و الّا بندگی می کنم .

جواب به ایشان نوشتم و خودشان هم بایستی حتما حرکتی به تهران کرده اند و از قرار فرموده آقا میرزا علی اکبرخان گویا رفتن رامیان(رامیان شهری در استان گلستان) بنده موقوف شده و آقای میرزا احمدخان(نوه میرزا زین العابدین نراقی)  فرموده اند میرزا عباس(نویسنده نامه میرزا عباس خان نراقی مهدوی فرزند میرزا فضل الله خان معاون التجار) باید حتما در اداره استرآباد(گرگان) تحویلدار باشد و راضی نیستم به رامیان برود چونکه رامیان محل اعتبار نیست و حُکم بنده را مجدد مرقوم فرموده اند که تحویلدار استرآباد باشم .
دانسته باشید جواب این کاغذ را فوری به استرآباد بنویسید . اهل خانه را کُلُهم سلام برسانید . حضرات تجار را سلام برسانید . دوستان و احباب(یاران) را عرض سلام برسانید . رسید پنجاه تومان را فوری بنویسید که نگران نباشم . والده و والده عبدالله و معصومه خانم را سلام برسانید و سَرسلامتی به معصومه خانم(احتمالا همسر یا دختر مرحوم میرزا زین العابدین نراقی) بدهید .
آقا محمد تقی(حاج میرزا تقی خان بدیع الممالک مسعودی نراقی فرزند حاج میرزاعلی اکبر نراقی) عرض سلام می رساند .
همشیره طاهره خانم و قدسیه خانم را دیده بوسی نمایید. عبدالله و فتح الله و عطاءالله(مهدوی فرزندان فضل الله نراقی معاون التجار) را سلام برسانید .

اهل خانه حاج عمو را کُلهم سلام برسانید . عیال آقا میرزاعلی اکبرخان(ستاره بگم صبیه محمدباقر متوفی در مشهد خراسان) و عیالان آقا محمد تقی( ؟ ) و آقا محمدباقر( فرزند میرزا زین العابدین نراقی) و مرحوم میرزا زین العابدین را سلام برسانید و سَرسلامتی بدهید . زید زحمت است البته شرح سلامتی خودتان را مرقوم بفرمایید .

تحویلدار اداره تحریر استرآباد(گرگان) عباس نراقی(میرزا عباس  نراقی فرزند فضل الله معاون التجارابن محمدجواد ابن حاج محمد مهدی ابن استاد عبدالله نراقی)
ربیع الاول 1336 قمری(دی 1296 شمسی)


*******************


آقا میرزا فضل الله معاون التجار نراقی
تصدقت شوم
عرض می شود که از بارفروش (سال 1310 شمسی شهر بارفروش به بابُل تغییر نام یافت) در کاغذ آقامیرزانعمت الله
(میرزا نعمت الله فرخزاد نراقی برادر معاون التجار) عریضه ای عرض کردم ان شاءالله رسیده است . مطالب را آقای آقامیرزاعباس خان(میرزاعباس خان نراقی فرزند فضل الله معاون التجار) بعرض رسانده . حواس ندارم که چه عرض می نمایم(به دلیل فوت پدرش میرزا زین العابدین خان نراقی) .

آقای آقا میرزا احمدخان(احمدخان نراقی فرزند محمد مهدی نوه زین العابدین) امروز از بارفروش(شهر بابل) تشریف می آورند(به بندر جَز) .
بنده از طرف دریا آمدم به بندر جَز(بندرگز) آقای آقا میرزااحمدخان(از افراد عالیرتبه وزارت دارایی) از طرف خشکی تشریف می آورند . نتوانستم چه عرض کنم بیهوده ؛ حواس ندارم حالت کاغذ که عرض می نمایم ندارم  . جواب را به بارفروش(بابل) مرقوم می فرمایید چند روزی هستم مراجعت می کنم به بارفروش گرفتاری خیلی دارم . مطالب تازه نود و پنج تومان کسری صندوق داشتم ؛ یکصد تومان از آقای آقا میرزا احمدخان قرض کردیم در عَوض دادم .

مراجعت به بارفروش(بابل) رسیدگی به دفترها بنمایم از پی حواس و غصه پیدا می شود . چه کنم چاره ای نداریم در قربت خیلی سخت می باشد .
از احوالات دو کلمه اطلاعی بدهید
اقل علی اکبر (میرزا علی اکبرخان نراقی فرزند زین العابدین)
دی 1296

 

روی پاکت : حضور مهر انور حضرت مستطاب عمده الاعاظم والتجار... خدایکانی ام آقا میرزا فضل الله معاون التجار نراقی دام اقباله تعالی

از بندر جَز(بندر گز) عرض شده – نویسنده عباس نراقی

 

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی این سند 102 ساله و ارزشمند مربوط به قطره ای از تاریخ کُهَن شهر نراق قدردانی می نماید .

 

جهت شناسایی و معرفی افراد داخل متن نامه صد ساله تلاش و وقت زیادی صرف گردید ولی در عین حال اگر دوستان به موارد مستندی مواجه شوند که اسامی افراد دارای نقصان است اصلاح می گردد . 
 

۰ نظر ۱۱ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۵۴
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook