اردیبهشت
1361 حسن نیکویی قرار بود از جبهه تنگه حاجیان گیلانغرب در
استان کرمانشاه برای مرخصی به زادگاهش
شهرستان محلات
مسافرت نماید . من هم نامه ای برای اهل منزل به او دادم که زحمت
بکشد به هر طریق به شهر نراق بفرستد . مدت مرخصی اش رو به پایان بوده و نتوانسته
بود نامه شخصی من را ارسال نماید . لذا خودش مستقیم می رود نراق و آدرس
به آدرس تا پدر و مادرم را در باغ مشهدی رضا بغل باغ روته پیدا نموده و
پس از احوال پرسی نامه را تحویلشان می دهد .
مادرم به او می
گوید فرزندم من که سواد تحصیلی ندارم .
بنابراین خودت نامه را برایمان بخوان . پس از قرائت مطالب و خوردن چایی و
پذیرایی مختصر از او می خواهند تا همانجا
نامه ای برای
فرزندمان هادی بنویس . هر چه خانواده گفته بودند حسن نیکویی یاداشت
کرده بود .
با خلوص ترین نامه ای که در طول هشت سال دفاع مقدس ارسال و دریافت نموده بودم همین نامه حسن نیکویی بوده است . نیکویی در عملیات های بعدی به شهادت رسید و دوستی با محبت از بین رزمندگان به سوی خدا پر کشید و رفت .
هادی ایزدی فرزند عباس اهل شهر نراق10/10/1390