سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

نترسی و شجاعت شهید مهدی عباسی تا فتح المبین

پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۲:۱۵ ب.ظ

نمی دانم چرا قدیمی ها به میدان اصلی شهر نراق " دَرِ اداره " لقب داده بودند . شاید این نام به دلیل وجود چند اداره مثل اداره پست در مسیر کوچه طایفه سید مهدی ها ؛ بانک صادرات ؛ پاسگاه ژاندارمری در منزل استیجاری حاج غلامحسین قاسمی باشد .

sq3d_8.jpg

               شهید مهدی عباسی


 
یا وجود اداره پست و تلگراف و تلفن در منزل اجاره ای مرحوم حاج علی قاسمی با دیوارهای بلندش بود که اکنون به مغازه مبدل شده است .

e9w0_image8940.jpg
اداره مخابرات قدیم

قبل انقلاب رسم بود نوجوانان و جوانان شب های امتحانات تحصیلی را در بازار و زیر تیرهای چراغ برق خیابان و... سپری می کردند . ساعاتی را شبیه به زنگ تفریح و یا در واقع بازیگوشی دَرِ اِداره جمع می شدند و به گپ و گفتگو می پرداختند .

u5br_16.jpg

راستش چون داخل مدرسه و یا مقابل منازل نمی شد دعوا کرد بازار کُری خوانی گرم بود و این اصطلاح تا سال ها رایج بود که " اگه مَردی بیا در اداره " .

roxl_14.jpg

شهید مهدی عباسی در نوجوانی


یکی از شب ها در اداره شرط بندی بود . یکی از دوستان یک شیشه دوات کوچک شیشه ای را در قبال دو ریال سرکشید . نوبت به شرط بندی مهدی عباسی شد . گفت من تنها در دل تاریکی میروم قنات سَرَچه و داخل مرده شورخانه که محل غسل میت است و بر می گردم .

z8a_17.jpg                                                                                                  6i6u_42.jpg

 دوستان باور نکردند و نتیجه این شد که پنج نفر دستانشان را زنجیر وار داخل هم قرار داده تا بتوانند روحیه همدیگر را تقویت کرده و ترس را به شجاعت نزدیک کنند .ظلمت شب آنان را هراسناک می کند و پارس سگان و زوزه شغال ها به ترس و اضطراب آنها می افزاید ولی چون دستانشان در دست همدیگر بود از بیان ترس طفره می رفتند .

 

m9xy_مهدی_عباسی.jpg

وارد مرده شورخانه می شوند و مدادی را زیر سنگی قرار داده و از دلهره و دلواپسی از کوچه باغ ها و دشت تا میدان را فرار کرده و نفس زنان خود را به در اداره رساندند .حالا نوبت شهامت و شجاعت و قداست مهدی عباسی یکی از شلوغ ترین جوانان آن موقع فرا می رسد . بقیه دوستان با استهزاء می گویند اگر مردی برو سَرَچه و آن امانت زیر سنگ که مرده ها را غسل می دهند بیاور .

6qw1_36.jpg

همه در حیرت فرو رفته و کسی امیدی به موفقیت مهدی نمی بیند . در حالت ناباورانه دقایقی حساس گذشت که به یکباره مهدی با ایمانی قوی و شجاعتی مثال زدنی وارد میدان شد و همه نگاهشان به مشت گره کرده وی بود . آری وقتی مهدی پنجه هایش را باز کرد همه مداد مورد نظر را در دستش دیدند .

w94c_9.jpg

شهید مهدی عباسی

 

زمان به سرعت گذشت و دی 1359 دلیری و قوی بودن او باعث شد مزاحمت هایی برای چهره های انقلابی ایجاد کند . عباس باقری وارد عمل شد و با مهدی صحبت کرد . چند روزی گذشت تا اینکه نور ایمان و محبت در وی فوران زد . در ابتدای بازار نراق مهدی مقابل عباس قرار می گیرد و اظهار می دارد کار خصوصی دارم . عباس از شرایط مهیا شده استفاده کرده و با مهدی گفتگو می کند .

ic30_24.jpg

نهایتا مهدی اظهار می کند تصمیم دارم از شلوغی های گذشته خودم و خصوصا از دوستانم فاصله بگیرم و با جمع صمیمی و انقلابی شما همراه شوم . مهدی به حلقه صالحین می پیوندد .

kbel_34.jpg

شهید قاسم جعفری ، شهید مهدی عباسی

جنگ آغاز شده و ایشان از ورود چکمه های زورگویان ارتش بعث عراق بی تحمل گردیده و آهنگ رفتن به جبهه می کند .

1imk_009.jpg

عباسی به همراه 13 نفر از مخلص ترین بندگان خدا در نوروز 1360 به مدت دو هفته به آموزشگاه صفی آباد محلات روانه می شود تا آموزش های اولیه را سپری کند . قلب او مالامال از ایمان خداوندی می شود . مشعوف از خدمتگزاری به انقلاب و اسلام و ولایت فقیه می گردد . عشق و روح وی نام سید روح الله خمینی(ره) را زمزمه می کند .

705s_28.jpg

شهید مهدی عباسی ، آزاده جانباز احمد ابوالحسنی

 

تحصیل در دبیرستان حاج عباس معصومی نراق را رها و به همراه دوستانش برای اولین بار به جبهه اعزام می گردد . ماموریت آنها 45 روزه و در جبهه انرژی اتمی آبادان مستقر و در پدافندی عملیات " فرمانده کل قوا خمینی روح خدا " حضور می یابد .


37q_39.jpg

زندگی و حیاتش به بسیج گره می خورد . تاریخ 10 مرداد 1360 با جمع دوستانش در ساختمان درمانگاه صفایی به عنوان یکی از موسسین بسیج فعالیت را ادامه می دهد . دومین اعزام به جبهه اش 9 آبان 1360 به مدت سه ماه و در پدافندی عملیات ثامن الائمه و شکست حصر آبادان در جبهه محمدیه دارخوین صورت می گیرد .

68j3_45.jpg

شهید مهدی عباسی ، شهید عبدالله محمودی

او انسان رسته از دنیا و با تقوی شده و پایمردی و انسانیت را به اوج کمال رسانده بود .سومین اعزام وی به جبهه های نور علیه ظلمت 8 اسفند 1360 با جمع 30 نفره دوستانش انجام گرفت و در عملیات غرور آفرین فتح المبین شرکت داشت .

 

85wy_46.jpg     j7tx_32624847032331439348.jpg

ایشان با شجاعت کم نظیر طی نبرد در جبهه شلش شوش استان خوزستان جاودانه و به شهادت رسید . سه یار دیگرش سید غلامرضا باشی عبدالله محمودی و ابوالفضل بیابانگرد نیز طی عملیات فتح المبین به شهادت رسیدند .

r4nf_41.jpg

گلزار شهیدان نراق در روزهای 12 و 13 فروردین 1361 با حضور معطر آنان راه اندازی گردید .

 

nz9t_32عباسی_مهدی.jpg

۹۳/۰۱/۱۴
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook