سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

جانباز احمد مرادی نراقی و زندگی در شرایط سخت

چهارشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۲۰ ب.ظ

یک روز مسئولین گردان عاشورا که از دوستان شهرستان دلیجان هم بودند قرار گذاشتند که نیروها را از مقر خارج و برای یک تمرین صحرایی و آمادگی نظامی(پیاده روی، تیراندازی،جهت یابی و ...) به منطقه ای دیگری در منطقه کرمانشاه ببرند.

4nnf_1_(7).jpg

                                                                                                                                                                                                                                                 احمد مرادی

تیرو مرداد 1367 هوا گرم و حمل تجهیزات در یک مسافت طولانی سخت و دشوار بود.ولی باید این کار انجام می شد و ما نیز که می خواستیم در همان سن کم و جثه کوچک بگوییم که کم نمی آوریم به هر شکل و دوز و کلکی بود می رفتیم.

8zpd_1_(4).jpg

 

نفر اول ایستاده از راست : علی اکبر عظیمی فرزند حسن ، نفر اول نشسته از راست ابوالفضل عابدی فرزند قنبرعلی ، نفر پنجم نشسته از راست احمد مرادی فرزند علی محمد

 

رزمندگان با تجهیزات کامل به صورت پیاده راه افتادند. داشتن آب در آن گرما یکی از ضروریات بود ولی آب در آن قمقمه های پلاستیکی و آلمینیومی زود گرم می شد و می توان گفت که خیلی فایده ای هم نداشت . البته می بایست زندگی در شرایط سخت را پشت سر می گذاشتیم و این خود یک تمرین به حساب می آمد.

etdv_img_5857.jpg     

بنده و چند سلحشور شهر نراق آقایان ابوالفضل عابدی فرزند قنبر،اکبر عظیمی فرزند حسن، غلامرضا حسینی فرزند شعبانعلی که تقریبا همیشه با هم بودیم تصمیم گرفتیم که دو نفرمان آب برای مسیر برداریم و داخل دو عدد از قمقمه ها مقداری حبه قند و کمی آب لیموو کمی هم آب ریختیم.

 

1tlt_02.jpg

 

نفر اول ایستاده از راست ابوالفضل عابدی فرزند قنبرعلی ، نفر سوم ایستاده از راست احمد مرادی فرزند علی محمد ، نفر اول نشسته از راست علی اکبر عظیمی

 

این موضوع بین ما چند نفر بود و کسی دیگر خبر از تصمیم ما نداشت. خلاصه گردان به راه افتاد و بعد از ساعتها پیاده روی به محل استقرار پیش بینی شده رسیدیم همه رزمنده هااز تشنگی بی طاقت شده بودند و منتظر تانکر آب، چشم به مسیر دوخته بودند .دیگر کسی آبی در قمقمه نداشت حتی همان آب گرم که در آنجا غنیمت بود کمیاب بود .

 

d9j5_cxghn.jpg

 

از دور ماشین تدارکات آمد و یک یا دو دیگ غذاخوری آب با قالب یخ آورند . همگی جان دوباره ای گرفتند اما چون آب کم بود فقط نصف قمقمه به هر کسی می رسید. حالا ما چهار نراقی رفتیم و سهمیه آب خود را گرفتیم و با محتویات داخل دو عدد از قمقمه هایی که ذکر شد مخلوط نمودیم .


okb4_xxcghj.jpg

 

حالا ما شربت آبلیمو داشتیم به به تا کنون شربت آبلیمویی به این خوبی نخورده بودیم .نمی دانم بعضی از اعضای گردان چگونه متوجه شده بودند و چون مقداری مایع شربت اضافه داشتیم به آنها هم دادیم وبه یک باره سروصدایی در بین گردان پیچید گفتند این نراقی ها شربت از کجا آورده اند؟!

gkfc_image3356.jpg

در این بیابان آب هم به زور پیدا می شود!شکر و آبلیمو کجا بوده است!؟ یکی گفت هر چه هست زیر سر این چهار نفره که سنشان هم از هفده بالا نمی زنه و ما مجبور شدیم ماجرا را برای آنان توضیح دهیم.

 

ui1b_img_6143.jpg

جانباز شیمیایی احمد مرادی فرزند علی محمد اهل شهر نراق 21/11/1390

۹۳/۰۲/۰۳
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook