مولانا حسرت نراقی
سه شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۹، ۰۵:۰۴ ب.ظ
هر چه از خوشه راحت که دل آورده بدست
سوخت برق جگر سوخته از خرمن ما
حکمت ناله ی مرغان چمن مکشوف است
از شرارِ شُعَل آه تَف شیون ما
صاحب گلشن و گل ما وهزاریم ولی
اشک چشمت گل ما دامن ما گلشن ما
میکشان را سرِ کاری به نصیحت مَنمود
واعظ و قاضی وشیخ است زحق رهزن ما
هیچ بیمی نَبُوَد از ستم دوست مگر
که شود باعث شادی دل دشمن ما
عاقبت دست تطاول به تقاضای رقیب
کرده یکباره قبا هیئت پیراهن ما
کرد درد و غم هجر تو جهان کبر آمد
که از او گشته کنون تیره دلِ روشن ما
(حسرت)از خصمی خصمان چه زیان چونکه بود
گوش گردون صُم از صوت سُم توسن ما
تنظیم وباز نشر: استاد مرتضی علی آقایی نراقی
۹۹/۰۱/۱۲