سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

حاج میرزا شهاب‌الدّین نراقی فرزند حاج میرزا فخرالدّین بن حاج ملّا محمّد نراقی، سال ۱۲۸۵ ه‍.ق در  نراق  که آن مقطع از توابع کاشان بود چشم به جهان گشود.

مقدّمات و سطوح را نزد پدرش حاج میرزا فخرالدّین نراقی و ملّا حبیب‌اللّه شریف و دیگران به پایان رسانید. سپس به نجف اشرف عزیمت کرد و در آنجا از محضر آخوند ملّا محمّدکاظم خراسانی و حاج سیّد مصطفی کاشانی و حاج میرزا عبداللّه مازندرانی بهره‌ها برد و در سال ۱۳۲۸ ه‍.ق پس از نایل شدن به درجهٔ اجتهاد و سه سال بعد از فوت پدرش به نراق و کاشان بازگشت و تولیت مدرسهٔ سلطانی کاشان را به عهده گرفت.

نراق؛ فرصتی برای قدم زدن در دل تاریخ

وی در تشکیل حوزهٔ علمیّهٔ قم با آیت‌اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی همکاری داشت. و به علّت کثرت طلّاب در قم عدّه‌ای را به همراهی آقا مهدی فاضل نراقی برادرزادهٔ وی جهت شرکت در حوزهٔ علمیّهٔ کاشان به کاشان اعزام داشتند.

حاج میرزا شهاب‌الدّین نراقی عصر جمعه ۲۶ شوّال ۱۳۵۰ مطابق با ۱۳ اسفند ۱۳۱۰ در سنّ ۶۵ سالگی بدرود زندگی گفت.  رحلت نراقی باعث تعطیلی عمومی در کاشان شد. پیکرش را با تجلیل فراوان به قم حَمل کرده در حومه مرقد مطهّر حضرت معصومه  به خاک سپردند. کتاب  البدائیه فی مسئله البداء اثر اوست.

 یکشنبه 26 شوال 1440 برابر 9 تیر 1398 نودامین سالگرد رحلت یکی از مشاهیر شهر عالِم پرور نراق و یکی از مجتهدین نامی ایران می باشد .

۰ نظر ۰۹ تیر ۹۸ ، ۱۸:۰۲
سلحشوران شهر نراق

برخی از واژه های معروف نراق که مربوط به کار کشاورزی است معنی و مفهوم خاصی دارد. این گویش ها از قدیم در بین کشاورزان نراق مرسوم بوده و اثر آن هنوز هم در نسل امروزی مشاهده می شود که در ادامه به گزیده ای از آنها اشاره می شود:

بادام رویی:
بادام رویی یا روفتن یک گویش محلی است و به معنی برداشت محصول بادام از بادامستان(باغ های)بادام می باشد. به کسی که کار بادام رویی را انجام می دهد در اصطلاح نراقی به آن بادام رو (roo)می گویند.
در سال های دور عمده محصول سر درختی نراق بادام، الگ ، زردآلو بومی و گردو بود. درختان الگ به علت داشتن عمر کم یا بی آبی به مرور زمان بیشتر آنها از بین رفت. ولی درختان بادام ، گردو و زردآلو به علت مقاوم به کم آبی یا بی آبی و سازش با خاک حاصل خیز نراق عمر بیشتری داشته اند به طوری که هنوز درختان کهن بادام با قدمت بیش از یکصد سال در باغ های نراق به چشم می خورد و یا درختان کهنسال گردو در مزارع و دشت های نراق با قدمت حتی پانصد سال وجود دارد که نشان دهنده آن است که نراق از قدیم مرکز تولید محصولات فوق بوده است.

کار بادام رویی معمولا از اواسط تابستان در نراق شروع می شود و تا اواخر تابستان و اوایل پاییز ادامه دارد. از علایم رسیدن بادام روی درخت باز شدن و جدا شدن پوست سبز خارجی از دانه می باشد. برای برداشت یا روفتن آن از چوب هایی کوتاه و بلند که در گویش نراقی به آن روئه (rooae) می گویند استفاده می کنند . با زدن روئه به شاخه های بادام محصول بادام روی زمین می ریزد. در درختان کوتاه بادام را دستچین می کنند سپس بادام‌ ها را از زیر درخت جمع آوری نموده و در یک گوشه باغ روی هم دپو می کنند. برای برداشت محصول سایر درختان هم به همین روال عمل می کنند.

نکته مهمی که در موقع بادام رویی باید مراعات شود شناسایی درختان بادام تلخ و شیرین می باشد که محصول آنها باید جداگانه برداشت شود.
کشاورزان در قدیم برای این کار روش خاصی داشتند به این صورت که یک دانه از بادام درخت را شکسته و مغز آن را می خوردند و از این طریق از تلخ یا شیرین بودن آن مطلع می شدند. برخی از کشاورزان خبره، درختان بادام تلخ و شیرین را علامت گذاری می کردند و یا از روی علائمی آنها را می شناختند. معمولا می گفتند که شکوفه بادام تلخ زودتر از بادام شیرین باز می شود و پوست بادام آن هم صاف است. در کل شناسایی این دو درخت در بادامستان ها کار آسانی نبود و بهترین راه خوردن مغز بادام بود.

در برداشت بادام تلخ خیلی باید دقت می شد که کلیه بادام های زیر درخت یا روی درخت جمع آوری می شد چرا که اگر یک دانه بادام تلخ روی زمین می ماند و کشاورز روزی این بادام را می دید و بر می داشت در اینجا دیگر از تلخی و شیرینی آن اطلاع نداشت و ممکن بود همین یک بادام روزی مشکل ساز شود چون کشاورز آن را داخل بادام های شیرین می ریخت و در موقع فروش بادام ممکن بود که همین بادام به دست خریدار برسد و با تست کردن آن زحمات کشاورز به هدر رود و ارزش محصول پایین بیاید. بنابراین باید نهایت دقت را در مورد برداشت این دو محصول خصوصا بادام تلخ اعمال نمود تا مشکلی پیش نیاید. به مثال ساده زیر توجه کنید:
همه ما آجیل های نراق را که یکی از ترکیبات آن مغز بادام است خورده ایم و بارها شده که مزه بادام تلخ را در دهان خود احساس کرده ایم.

این بادام های تلخ را عمدا کسی داخل بادام های شیرین نریخته بلکه همان بادامی است که هنگام روفتن و جمع کردن از دید پنهان شده و بعد ها پیدا شده و داخل بادام های شیرین رفته است. بنابراین باید در کار بادام رویی دقت کامل صورت گرفته تا مشکل پیش نیاید.
مرحله بعد از برداشت پوست گرفتن و به اصطلاح قوز‌(غوز) کردن بادام است. برای این کار پوست سبز و خارجی بادام را با سنگ یا دست جدا می کنند و بادام پوست گرفته یا قوز شده را آفتاب روی سطح صاف پهن می کنند تا خوب خشک شود و هر از گاهی این بادام ها را به هم می زنند تا بادام ها یکنواخت خشک شوند.

از علایم خشک شدن بادام این است که چند عدد آن را داخل مشت دست کرده و تکان می دهیم. اگر صدای مغز را داخل بادام شنیدیم به این معنی است که بادام ما خشک شده است. در پایان آنها را داخل گونی ریخته و درب آن را می بندیم و داخل انبار، پستو و یا دولاب که فاقد رطوبت باشد تا زمان فروش نگهداری می کنیم. اگر بادام کاملا خشک نشود مغز داخل آن سیاه شده و فاقد استفاده می گردد.


انواع بادام:

ا-بادام شیرین:
مغز این بادام شیرین است و مصرف خوراکی دارد و یکی از مغزهای آجیل های مغزدار می باشد. در مصارف پزشکی هم کاربرد دارد که مربوط به این بحث نیست.

nates-raw-harvest-sprouted-almonds_0

بادام تلخ:
مغز آن تلخ است که طی فرایندی آن را شیرین می کنند. شیرین شده تلخه بادام تلخ و زردآلو تنده نام دارد که یکی از سوغات با ارزش نراق و یکی از مواد اولیه ساخت جوزغند می باشد و به  عنوان آجیل در همه خانه های نراق یافت می شود. در مصارف پزشکی هم مغز بادام تلخ مورد استفاده قرار می گیرد.

۳-بادام کاغذی:
بر خلاف بادام تلخ و شیرین که پوست چوبی سخت و شکننده دارند پوست این بادام خیلی نازک است به طوری که با دست و دندان شکسته می شود. این بادام برای مصرف آجیل کاربرد دارد. در شهر نراق بانوان این بادام را شور و در ماهی تابه بو می دهند و به عنوان آجیل استفاده می کنند.

۴-بادام دو بَلُوو
تعداد این بادام ها کم است. شکل آن طوری است که دو بادام کامل هستند که از قسمت منتها الیه به هم چسبیده و به یک بادام دوتایی تبدیل شده اند. بادام دوبَلو جنبه تزیینی دارد .در قدیم یک نخ به آن می بستند و به همراه چند مهره ریز سفالی لعابی آبی شکل با یک سنجاق قفلی به لباس نوزادان می آویختند .از این مهره ها که اسم مخصوصی دارد زن های کهنسال هم همیشه به عنوان گردن بند زیر گلو آویزان می کردند.

۵-بادام دو قلو:
برخی از بادام های درشت داخل آنها دو مغز وجود داشت که به آن بادام دوقلو می می گویند. بادام های کوچک و تک مغز را بادام یک قلو می گویند.
در قدیم برخی از تجار نراق بادام های خریداری شده را می شکستند و مغز آن را به بهای بالاتر می فروختند. شب ها در نراق مردان و زنان تا پاسی از شب در خانه این تاجران جمع می شدند و شروع به شکستن بادام می کردند و مبلغی هم به عنوان دستمزد به آنها پرداخت می شد.

توضیح: لازم به توضیح است که بادام دارای دو پوسته می باشد . پوسته خارجی و سبز رنگ را"پوسته بادام" می می گویند که مصرف خوراک دام ها خصوصا بُزَنَه می باشد و پوست داخلی و چوبی را که شکننده می باشد " توله بادام " نام دارد که فاقد استفاده بوده و آن را دور می ریزند. در قدیم آنها را می سوزاندند و از آتش آن برای مصرف کرسی استفاده می کردند.

سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ؛ نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ نراق جناب آقای مرتضی علی آقایی اهل شهر نراق از بابت تهیه این نوشته سپاسگزاری می نماید .

۰ نظر ۰۸ تیر ۹۸ ، ۰۰:۰۸
سلحشوران شهر نراق

خدمت جناب محبوبی(پسندیده) آقا محمد کاظم عرض می شود که در فقره اجاره املاک همه روزه کاغذهای سبز و سرخ جناب والده ماجده(مادر) می رسد و عم امجد اکرم می فرماید که نه مِلک داریم نه اجاره .
لهذا می نویسم که اجاره هذاالسنه را نقدی را نقد و جنسی را جنس بموجب اجاره نامه که داده ام کارسازی(عمل کارساز) نمائید و اجاره سنه ماضیه(سال گذشته) را قیمت جنس به نوعی که تسعیر(نرخ تعیین کردن) در سال گذشته کرده اید حساب نمائید . معه نقدی آن و آنچه به والده عباس تصرف داده اید کسر بگذارید و باقی هرچه ماند سهم خود را کارسازی نمائید و سهم حقیر را هم هرچه شد ه بنویسید که پای تصرف حقیر بنویسند و مجال عریضه علاحده نیست . با چاپار بعد می نویسم باقی و الخ .

فی شهر جمادی الاول سنه 1316
جمادی الاول 1316(برابر مهر 1277)

جناب والد وجه اجاره را بموجب اجاره نامه قبض خواهند کرد یا حواله خواهند نمود کارسازی نمائید و قبض را اخذ فرمائید .

مهر عبده الراجی فضل الله(میرزا فضل الله نراقی فرزند محمدجواد مشهور به معاون التجار)

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی نامه فضل الله نراقی معاون التجار به محمد کاظم مبنی بر اجاره املاک در 124 سال قبل سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۰۷ تیر ۹۸ ، ۱۸:۲۲
سلحشوران شهر نراق

بیع نمود و بفروخت به بیع لازم جازم صحیح شرعی آقا سلیمان ولد مرحوم استاد رمضان نراقی به ستوده اطواری(رفتار) آقا شیخ محمد خلف جناب شیخ جعفر همگی و تمامی شش اصله درخت بید واقعه در لب جوی خانه استاد رمضان در جنب رودخانه به ثمن مبلغ ششهزار و دهشاهی رایج سلطان روپیه ناصرالدین شاهی فی عددی یکهزارو بیست شش نخود وزن مبایعه صحیحه شرعیه مشتمله بر صیغه عربیه و فارسیه و وجه مرقوم تمام و کمال از دست مشتری بدست بایع رسید و بوصول آن اقرار و اعتراف نمود و مشتری نیز در درخت های مرقوم تصرف مالکانه و مستحقانه نمود المقرر اینکه مادامی که درخت های فوق صحیح است و خشک نشده تسلط نداشته باشد بایع که بگوید قطع کن و صیغه بیع شرعی جاری گردید .
و کان ذالک فی شهر ذیفعده الحرام مطابق سنه 1287
ذی القعده 1287(برابر بهمن 1249)
مُهر آقاجان ابن عبدالکریم
مُهر محمد جعفر

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی فروش شش اصله درخت بید توسط سلیمان فرزند رمضان نراقی به شیخ محمد فرزند شیخ جعفر 153 سال قبل سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۰۶ تیر ۹۸ ، ۱۷:۵۴
سلحشوران شهر نراق

مخفی نماناد  چون عالیحضرت رفیع منزلت آقا محمدجواد خلف مرحمت شان حاجی محمد مهدی تاجر نراقی( پدر معاون التجار به نام محمد جواد ابن حاج محمد مهدی تاجر نراقی ابن استاد عبداله) مدعی بر این بود که سه فقره :
انگشتر طلا کوچک یکعدد
.............
.............
اشیاء مسطوره(نوشته شده) فوق را عالیحضرت آقا محمد تقی خلف مرحمت شان آقا میرزا آقا(محمد تقی فرزند میرزاآقا) بعنوان رهن به ازای مبلغ هیجده هزار دینار نزد او گذارده و عالیحضرت رفیع منزلت آقا محمد اسماعیل مدعی بر این بود که این اشیاء فض( شکستن مهر نامه و گشودن آن) همشیره مرحومه دارد بعد از فوت آن اختصاص به صغرا(کوچک تر) دارد .

لهذا قرار شد همین اشیاء نزد عالیحضرت آقا محمد تقی خلف ...... حاجی محمد ابراهیم(حاج محمد تقی ابن حاج محمد ابراهیم تاجر نراقی) بعنوان امانت بگذارد ؛ چنانچه بعد از آمدن آقا محمدتقی یا وکیل آن معلوم شود که خود آقا محمدتقی این اشیاء را پیش محمد جواد گذارده است و مراهنه(گرو گذاشتن) کرده نزد جناب آقا محمد جواد بماند که به مراهنه عمل نماید والا بر قیّم صغرا ....... او بماند و چنانچه قبل از اثبات این ...... محمد تقی اشیاء مسطوره(مکتوب شده) فوق را بدیگری بنماید مبلغ هیجده هزار دینار به جناب آقا محمدجواد رد نماید و مبلغ یازده هزار دینار که آقا محمد جواد از همشیره مرحوم مطالب بود جناب آقا محمد اسماعیل رد نمود .
وعلی ذالک تحریرالصیغه علی نهج الشرع.
بتاریخ ۲۸ شه ذی الحجه الحرام سنه 1329
27 ذی الحجه 1329(برابر 28 آذر 1290)

مُهر الراجی محمدتقی(محمد تقی فرزند میرزاآقا)

مُهر میرزا بابا ابن محمد تقی

مُهر محمد اسماعیل

اشیاء مسطوره واصل جناب آقا محمد تقی(حاج محمد تقی ابن حاج محمد ابراهیم تاجر نراقی) شد .

اقل محمدصادق ابن حاجی اسدالله نراقی(حاج محمد صادق ابن حاج اسداله تاجر نراقی از اجداد خاندان رئوفی و مشخصا پدر حبیب اله رئوفی)
 
مُهر محمد صادق(حاج محمد صادق ابن حاج اسداله تاجر نراقی)

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی امانت سه فقره طلاجات محمدتقی فرزند میرزاآقا نزد محمدجواد نراقی فرزند محمدمهدی به عنوان رهن و تعیین تکلیف آن ها توسط چند نراقی 111 سال قبل سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۰۵ تیر ۹۸ ، ۱۷:۵۴
سلحشوران شهر نراق

حضور محترم دوست عزیزم آقای حاج رضا علیئی(آعلی فرزند اسماعیل اهل نراق) زیده
قربانت ؛ پس از تقدیم عرض سلام ؛ پیوسته سلامتی شما را طالبم و عذر زحمات از شما می خواهم . باری ؛ گوشت ها مطابق صورت جناب عالی ثبت شد .
ضمنا آقا محمود غفاری(حاج سید محمود غفاری نراقی فرزند سید جعفر –تولد 1292 - فوت 1364) مبلغ پنجاه و شش تومان و دو قَران مطابق صورت خودش طلب داشته تا جناب عالی پرداخته اید شصت تومان البته مبلغ چهار تومان از ایشان پس بگیرید .

صورت اجناس که ننوشته بودید :
هندوانه و خربزه که فرستاده اند ۲ قلم بیست و دو مَن ۲۲ تومان
هندوانه علی محمد ۴ لنگه چهل تومان و نود و پنج ریال
استاد اصغر یکتومان
که جنابعالی ننوشته بودید البته محسوب دارید .
و مبلغ سیصدو پنجاه تومان توسط حامل احمد کریمی فرستادم دریافت دارید وجه حساب محسوب دارید و تا حالیه مطابق صورت مبلغ سی و هفت تومان و سه قران طلب نراق می باشد .
کلیه حساب ها مفروق(جدا کرده) اولِ حساب ثبت فرمائید . ضمنا مبلغ سی و شش تومان و نه قران هم اضافه به اخوان جلالی پرداخته اید حواله نداده بودیم آنهم از ایشان مطالبه و دریافت و در محاسبه بنویسید که تا حالیه حساب ها مفروق تا حالیه سه تومان و دهشاهی طلب نراق می باشد .
زیاده بر این عرضی ندارم ؛ سلامتی شما را طالبم .
از قول من خدمت کل آقازاده ها فردا فرد با خانواده سلام برسانید و احوالپرسی نمائید .
فرمایشی باشد مرقوم فرمائید . ماشین نجف آباد(نجف‌آباد روستایی از توابع شهرستان تویسرکان در استان همدان یا نجف آباد اصفهان یا ...) همین امروز یا فردا خواهد آمد چنانچه بار داشته باشید بفرستید .
 قربانت علی اکبر آقابابائی
۱۳۳۶/۱۱/۱۶

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی نامه علی اکبر آقابابائی به حاج رضا علیئی در نراق در خصوص رتق و فتق حساب های معاملاتی 62 سال قبل سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۰۴ تیر ۹۸ ، ۱۷:۵۱
سلحشوران شهر نراق

۱۳۳۴/۵/۱۵
قرارداد
بین اینجانب احمد صدقی(احمد یوسفی فرند نایب حسین خان نراقی ) و آقای سیدحسن(حسینی) ولد مرحوم آقا سید محمد نراقی برای کشت و زرع چهار طاق آب و ملک مزرعه محمد آباد را بشرح زیر .

اول - قرار شد از پائیز ۱۳۳۴ چهار طاق آب و مِلک مزرعه را در اختیار آقا سید حسن بگذاریم و زمین هائی را هم که تعیین می شود و یا اعیانی می باشد به او واگذار کنیم که تا سه سال کشت و زرع نموده محصول آنرا بشرح زیر تقسیم نمائیم .
۱-گندم.جو.نخود.لوبیا.سیب زمینی.پیاز.گلوزه کاری نصف تقسیم خواهد شد

۲-سیفی کاری .خیار.جالیز.بادمجان.گوجه.یونجه.شبدر.چغندر.هویج.ذرت.شاهدانه.کدو و سایر محصولات زمینی را دو سهم آقا سید حسن و یک سهم اینجانب صدقی برداشت خواهیم کرد.

دوم - مخارجات زراعتی کلیت به عهده سیدحسن می باشد و کمک مساعده پولی و جنسی و لوازم که به او داده می شود در سند جداگانه ذکر خواهد شد.

سوم - ضمنا دو هزار ریال وجه نقد هم به او پرداخته شد که سالیانه دویست ریال آن بلاعوض کسر گردد یعنی بعد از سه سال ششصد ریال کسر می شود و اگر به همین حال بماند تا ده سال از مبلغ بالا چیزی طلب من نخواهد بود .

چهارم- چون پیوسته مقنی زیادی در قنات محمد آباد مشغول کار می باشد و ممکن است بعدها آب زیادتر گردد و باید بظرفیت هفتاد مُن تخم کاری آب ببرد که اضافه آن هرز نرود و ضمنا از آب دره هم که متعلق به محمد آباد است سهم خود را خواهد برد .

امضاء احمد صدقی شهریور ماه ۱۳۳۴

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی قرارداد فی مابین احمد صدقی فرزند نایب حسین خان نراقی و سید حسن حسینی فرزند سید محمد نراقی جهت کار کشاورزی در مزرعه محمدآباد شهر نراق 64 سال قبل  سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۰۳ تیر ۹۸ ، ۱۷:۳۴
سلحشوران شهر نراق

بسم اله خیرالاسماء
الحمدالله الذی احل البیع والشری و حرم الغصب و الربا و صل علی محمد وآله.
وبعد حضور یافت در عالی محفل شرع مطاع عالیحضرت سعادت آیت آقا احمد خلف مرحمتشان فخرالحاج حاجی محمد جعفر نراقی و دانسته و فهمیده بیع نمود و بفروخت لازما جازما صحیحا شرعیا قطعیا در حالت مایصح عنه الاقاریر الشرعیه به عالیحضرت آقا شیخ محمد خلف مرحوم آقا شیخ جعفر نراقی همگی و تمامی مجری المیاه یکطاق شایع کامل از جمله بیست طاق آب قنات رودکیه علیا(الان به روکیه موسوم است) شهره که از مزارع نراق است و از تحدید و توصیف مستغنی است و مدار آن در ده شبانه روز است با کافه ملحقات  شرعیه و منضمات عرفیه به ثمن مبلغ نوزده تومان فض روپیه ناصرالدین شاهی عددی بیست و شش نخود وزن و ده عدد یکتومان رواج متعارف و صیغه جاری شد و شرائط صحت بعمل آمد و تمام ثمن فی المجلس اخذ و قبض شرعی شد و بین الجانبین فبض و اقباض و تسلیم و تسلم و تخلیه و تصرف و سایر شروط صحت در مبایعه معمول و مرعی شد و مبیع بر ملکیت مشتری قرار و استقرار یافت و عقد مبایعه لازمه جازمه شرعیه مشتمل به جمیع شرایط و ارکان وخالی از کافه نواقص و بطلان با اسقاط کافه خیارات موجبه فسخ سیما خیارالغبن ولو کان فاحشا بینهما جاری و واقع گردید و درضمن عقد لازم ملترم شرعی شد بایع مزبور که چنانچه از تاریخ حال الی انقضای سی سال قمری مبیع مرقوم‌کل ام بعضا مستحقا للغیر در او پیدا شود و به ثبوت شرعی برسد در هر صورت بایع مزبور از مال خود از عهده غرامات شرعیه مبیع برآید و به هیچ وجه از وجه ................... .
 

تحریرا فی پنجم شهر ذیحجه الحرام من شهور سنه 1296
5 ذیالحجه 1296(برابر 29 آبان 1258)

از جناب آقای احمد جعفری فرزند محمد از جهت ارائه تصویر سند سپاسگزاریم .

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی فروش آب قنات رودکیه توسط احمد فرزند محمد جعفر نراقی به شیخ محمد(جعفری) فرزند شیخ جعفر نراقی 144 سال قبل سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۰۲ تیر ۹۸ ، ۱۲:۰۹
سلحشوران شهر نراق

لباس سنتی یا محلی به لباسی گویند که افراد بومی یک منطقه می پوشند. این لباس ها برگرفته از آداب و رسوم هر منطقه و با توجه به منابع موجود در آن منطقه است. لباس محلی از قرن ها پیش نمادی از فرهنگ وهنر هر منطقه بوده و احیای آن می تواند یاد فرهنگ نیاکان وگذشتگان را زنده نگه دارد .

لباس های محلی نراق در قدیم از پارچه های قَدَک دوخته می شد که زنان سختکوش نراق آن را می بافتند و سپس به لباس تبدیل می کردند . در آن زمان چیزی به نام پارچه وجود نداشت و شغل قدک بافی از مهمترین و منحصر به فردترین صنایع دستی کهن شهر نراق در شهرهای منطقه بود و تمام مراحل ساخت و تولید و مواد اولیه آن در شهر نراق توسط بانوان هنرمند و به دست توانای آنان تامین می شد.

تبدیل پنبه به نخ ، دوندون(دواندن)نخ، رنگ آمیزی، به دارکشیدن، بافتن و در نهایت تولید پارچه و متعاقب آن تبدیل پارچه به لباس همه کار زنان شهر تاریخی نراق بود. به همین علت است که آثار و بقایای این پارچه بعد از سالیان سال هنوز در خانه های مادر بزرگ ها و سایر قدک دوستان دیده می شود.سفره قدکی، چادرشب قدکی که هنوز بر دوش پایه کشان نخل ها جلوه نمایی می کند ، چادر شب روی کرسی، روکش های لحاف و غیره همه از محصولات قدک هستند .

در ادامه به شرح برخی از لباس های سنتی و محلی کهن شهر نراق اشاره می شود :

الف: سرپوش مردان
سَرپوش مردان نراق معمولا کلاه نمدی، کلاه پشمی، کلاه گوشی، مخملی ،کلاه(نقاب)آفتابگردان و... بود. کلاه نمدی که از جنس نمد بود و لبه نداشت.
کلاه گوشی از جنس پشم بود و طوری بافته می شد که تمام سر و صورت تا گردن را می پوشاند و فقط در قسمت چشم ها باز بود. این کلاه بیشتر مختص شبانان(چوپان ها) بود.

کلاه آفتابگردان نام کلاه نبود بلکه شامل یک نقاب چرمی بود که در جلو پیشانی قرار می گرفت و مانع رسیدن نور آفتاب به چشم ها و صورت می شد این نقاب به وسیله دو بند به پشت سر بسته می شد.

در زمان قدیم که هنوز کلاه حصیری و کلاه جلودار رایج نشده بود دروگرها ، شبانان و کشاورزان نراق از این نقاب یا آفتابگیر یا آفتابگردان استفاده می کردند. متولدین دهه سی به بالا حتما این نقاب را دیده اند،استفاده هم کرده اند و به یاد هم دارند.البته سرپوش های دیگری هم نظیر کلاه شاپو و... در نراق هم وجود داشت که مخصوص خان ها و رجال نراق بود .

ب- تن پوش مردان
۱-قبا: در قدیم اکثرمردم نراق خصوصا کشاورزان و دامداران از قبا استفاده می کردند که از جنس قدک و کرباس بود .قبا لباس آستین دار و بلند که تا زیر زانو می رسید . جلو آن باز و دکمه دار بود و شال پشمی هم روی آن به کمر بسته می شد تا کمر را در فصل سرما گرم نگه دارد. در زمانی که هوا گرم بود به جای شال از کمربند نسبتا پهن استفاده می کردند .

۲-پیراهن: پیراهن مردان هم معمولا از قدک بافته می شد که بدون یقه و دارای سه دکمه بود و آستین های آن هم ساده و فاقد دکمه بود وبلندی آن تا بالای زانو می رسید و دارای رنگ سفید بود.

  

۳-جِلیقه : جلیقه(جریقده) هم از لباس سنتی مردان در قدیم بود که آن را روی پیراهن می پوشیدند. این لباس در قسمت جلو باز و دارای چهار دکمه بود و پشت آن را با پارچه آستری می دوختند و رنگ آن هم مشکی بود. از جیب آن هم برای نگهداری ساعت جیبی که دارای بند زنجیری بود استفاده می شد.

۴-تُنبان: تنبان(تُمّان) هم تن پوش گشاد و راحت مانند پیژامه (زیر شلوار) بود و جنس آن از کرباس و رنگ آن مشکی بود ودارای پاچه های نسبتا گشاد بود و کمر آن دارای یک بند سفید مخصوص بود که به آن بندِ تُنبان می گفتند. این بند با نخ چله بافته می شد .

۵-پوستین : پوستین (کُلَجِه) را از پوست گوسفند که پشم آن چیده نشده بود درست می کردند و از قدیمی ترین لباس های محلی بود. پوست لایه خارجی آن به رنگ زرد بود و در برابر آب باران نفوذ ناپذیر و به عنوان لباس زمستانی مخصوصا برای چوپان ها استفاده می شد و آن را روی قبا وکُت می پوشیدند. پوستین آستین نداشت و جلو آن هم باز و بدون دکمه بود. پوستین را هم با توجه به اندازه پوست گوسفند(میش یا بره) در سایزهای مختلف تولید می گردند. پوستین های نراق عمدتا کوتاه و نیم تنه بود.

۶-بالا پوش نمدی
بالا پوش که به آن نمد می گفتند لباس مخصوص شبانان و گله داران بود.چوپانان آن را در هوای سرد و بارانی می پوشیدند.جنس آن از نمد ضخیم و گرم بود و آب باران به داخل آن نفوذ نمی کرد.بلند،آستین دار و بدون آستین بود وشبانان آن را به دوش می انداختند. جلو آن کاملا باز و بدون دکمه بود.

پ: پاپوش مردان
۱-گیوه : گیوه از پاپوش مردان نراق در قدیم بود که تخت آن از لاستیک عاج دار و رویه آن از نخ پنبه بود که زن های نراق آن را می بافتند و به گیوه دوز(پینه دوز )می دادند تا آن را بدوزد. جنس گیوه طوری بود که در تابستان رطوبت و خنکی را حفظ و در زمستان هم گرما را حفظ می کرد.


پینه دوز های نراق دو نوع گیوه می دوختند. یکی گیوه ملکی که نوک آن زاویه ای شکل بود و دیگری گیوه کار (معمولی) که در قسمت جلو گرد بود. این گیوه ،مورد استفاده کشاورزان و شبانان بود.به طور کلی گیوه یک پاپوش سبک، بادوام و مناسب برای مردان روستایی بود. در موقع پاره شدن قابل تعمیر بود و گیوه دوزها به آن وصله چرمی می دوختند ودر موقعی که خیلی هم کهنه می شد باز کاربرد داشت.

۲-گیوه کُلُه : گیوه با توجه به ارزش و اهمیتی که داشت و قابل تعمیر و ترمیم هم بود،حتی بعد از مستعمل شدن هم برای مصارف دیگر استفاده می شد . اگر در زمان قدیم به باغی و یا بَرَه گاه گوسفندان می رفتید گیوه های کهنه و مستعمل در اطراف آنجا مشاهده می کردید. به این گیوه ها (گیوه کُلَه)می گفتند که کشاورزان هنگام بیل داری یک لنگه آن را به پا می کردند و زمین را بیل می زدند. یا دم بَرَه گاه ها در موقع شیر دوشی گوسفندان آنها را می پوشیدند وبدین صورت نهایت استفاده را از گیوه می کردند .

۳-کفش لاستیکی: از پاپوش های دیگر مردان کفش های لاستیکی مشکی بود که به علت سبک بودن وهمچنین قیمت ارزان از آن استفاده می کردند .

۴-جوراب پشمی : در قدیم مردها پشم گوسفند را با پیلو می ریسیدند و با نخ حاصله و با میل های مخصوص جوراب و اَلجَک پشمی می بافتند. جوراب های پشمی دو نوع بودند یکی ساقه کوتاه یا جوراب معمولی و دیگری ساقه بلند که تا زیر زانو می رسید. از این جوراب های ساقه بلند رامعمولا شبانان وگله داران در هنگام برف می پوشیدند به طوری که روی پاچه تنبان را می پوشاند و با بند مخصوص محکم بسته می شد. برای گرم نگهداشتن دست ها هم در فصل سرما از اَلجَک های پشمی پنج انگشت و دو انگشت استفاده می کردند.

۵- ساق بند پشمی: ساق بند که به آن مُچ پیچ هم می گفتند از نخ پشم بافته می شد و مچ پا تا بالای ساق پا را می پوشاند. در زمستان محافظ و گرم نگهدارنده پاها و در گرما حفاظی برای پاها در مقابل نیش حشرات و جانورهای صحرایی مانند مار و عقرب و... بود .

ت: لباس سنتی زنان شهر نراق

۱-سرپوش: درقدیم سرپوش زنان چارقد و روسری بود که جنس آن از کرباس یا متقال به رنگ سفید و چهار گوش بزرگ بود که به صورت سه گوش سر می کردند و با سنجاقی به زیر گلو می بستند. گاهی هم چارقد را روی کلاه یا عرقچین که از جنس پارچه های رنگی بود می پوشیدند و بعضی زنان میانسال هم یک سری مهره های کبود و آبی مختلف به عنوان گلوبند جهت قشنگی به سنجاق زیر گلو آویزان می کردند.

جشنواره 'جوزغند' در شهر تاریخی نراق آغاز شد

برای رفع چشم زخم(نظر) هم گاهی این مهره ها را به لباس بچه می دوختند و یا آویزان می کردند. این کار هنوز هم در بین مادربزرگ ها و خصوصا بچه های کوچک امروزی به وضوح مشاهده می شود وهنوز این رسم قدیمی مادر بزرگ ها فراموش نشده بلکه احیا هم گردیده است.

ث: تن پوش
۱-چادر: چادر زنان نراق تا قبل از پیدایش پارچه های چادری از جنس قدک بود.از چادرشبِ چهار گوش قدک هم زنان نراق برای بستن دور کمر استفاده می کردند چون هم ضخیم بود و هم کمر را گرم نگه می داشت.

۲-پیراهن : پیراهن زنان که به آن پاچین می گفتند از پارچه های نازک و نخی به رنگ های مختلف به صورت بلند دوخته می شد که تا زیر زانو می رسید .این پیراهن آستین بلند، یقه دار دارای سه دگمه در جلو و چین های پیراهن در قسمت کمر(کمرچین)بود . شلوار زنان (نظامی) هم به رنگ مشکی و ساده بود.

لباس دختران و زنان جوان هم بلوز و شلوار با رنگ های مختلف با شلیته بود. شلیته دامن کوتاه و پر چین بود که نوع بلند آن هم وجود داشت. کوتاه آن را معمولان دختران کوچک با جوراب شلواری یا شلوار کوچک مخصوص و بزرگِ آن را زنان و دختران روی شلوار و پیراهن جلوباز دکمه دار می پوشیدند.

البته شلیته لباس سنتی نراق نبود ولی چون بچه های کوچک به پوشیدن آن عادت کرده بودند و نام این واژه هم در نراق هم رایج شده بود ،به عنوان لباس سنتی استفاده می کردند.

۳ٓ-روبند(روبنده): برخی از زنان برای پوشاندن صورت خود از روبند استفاده می کردند. این روبند از پارچه های سفید و مشکی یا رنگ های دیگر تهیه می شد و محل چشم ها را به طور سنتی توری دوزی می کردند و به وسیله بند به پشت سربسته می شد و قد آن هم تا زیر سینه می رسید.

ج- پاپوش
پاپوش زنان هم دم پایی پلاستیکی جلوبسته ، گالش پلاستیکی و اُرسی بود. اُرسی نوعی پاپوش بود که از چرم خالص تهیه می شد. البته ارسی را بیشتر دختران ، زنان جوان و نوعروسان می پوشیدند. گالش هم که از جنس لاستیک و رنگ مشکی و دارای آستر قرمز رنک بود، به علت سبکی و ارزانی جنبه عمومی داشت.

سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ؛ نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ نراق جناب آقای مرتضی علی آقایی اهل شهر نراق از بابت تهیه این نوشته سپاسگزاری می نماید .

۰ نظر ۰۱ تیر ۹۸ ، ۰۰:۰۶
سلحشوران شهر نراق











ما را در سر سودای عاشقی است

                                                  و دفاع همچنان باقیست

                                                                                         و تا انتها ایستاده ایم.....

۲ نظر ۳۱ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۴۲
سلحشوران شهر نراق

فروشنده خانم سلطان ترابی دارنده ورقه شناسنامه شماره ۱۰۴۵ صادره از نراق فرزند مرحوم استاد تراب مقیمه قصبه نراق خریدار فرزند بطنی خود آقا شکرالله ترابی به شناسنامه شماره -----  صادره از نراق فرزند مرحوم استاد محمد مقیم قصبه نراق مورد معامله همگی و تمامی نصف از یکدرب باغچه محصور واقع در کوچه لاجاره شهره که حسب الارث از طرف فرزند خود روح الله ترابی به مخدره نامبرده اختصاص یافته بود و محدود است شرقا به خانه ورثه مرحوم آقا عبدالمبین زمانی ؛ غربا به خانه خداداد کریمی ؛ جنوبا به کوچه شارع ؛ شمالا به خانه استاد عبدالکریم حداد نراقی با کافه ملحقات و منضمات شرعیه و عرفیه دون استثناء شیئی که وجها من الوجوه شیئی از طرف فروشنده استثناء نشده باشد به مال المبایعه مبلغ یکهزار ریال وجه نقد بنا بر اقرار فروشنده مبلغ مذکور رسیده است . پس از اخذ تمامی مبلغ مورد معامله را تخلیه ید نمود به تصرف مشتری واگذار کرد بطوریکه تصرف مالکانه و ید مستحقانه نمود کتصرف الملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی احقاقهم و صیغه شرعی جاری و صادر گردید

بنا علیهذا تمامی نصف از یکدرب باغچه محصور مورد پلاک شماره ------- اصلی و فرعی بر ملکیت شکرالله نامبرده قرار و استقرار یافت اسقاط کافه خیارات از طرفین شد مخصوص خیار غبن و غبن در غبن و غیر فروشنده فوق الذکر ملزم و متعهد شرعی گردید چنانچه از حال تحریر الی مدت پنجاه سال شمسی تمام فسادی در این معامله کشف شود کلهم بعضا از عهده خسارات وارده و غرامات شرعیه خریدار برآید .
و گاه تحریر فی دهم شهر رمضان المبارک مطابق سنه ۱۳۶۲ قمری
10 رمضان 1362(برابر 18 شهریور 1322)
 
اثر انگشت خانم سلطان مورد گواهی است.احمد قطبی نراقی(فرزند نصراله) .
به مراتب متن شهادت دارم .عباس جعفری(فرزند شیخ صادق) .
اقرار به مراتب متن نمود احمد فروغی نراقی(فرزند ملا غلامرضا) .
وقع بما رقم فیه .احمد قطبی نراقی(فرزند نصراله) .

 از جناب آقای فرزاد ترابی فرزند فضل الله از بابت ارائه تصویر قباله فروش باغچه در کوچه لاجاره نراق قدردانی می شود .


سایت سلحشوران شهر نراق از استاد حاج سید مجتبی غفاری بابت بازخوانی قباله فروش یکدرب باغچه کوچه لاجاره شهر نراق توسط خانم سلطان ترابی فرزند تراب به فرزندش شکراله ترابی فرزند محمد و حسب الارث به روح الله ترابی و همسرش در 78 سال قبل سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۳۰ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۲۵
سلحشوران شهر نراق

شهر تاریخی نراق در گذشته مرکز تولید انواع تره بار و خربزه های منحصر به  فرد بود. ولی با گذشت زمان و کم آبی قنوات و چشمه ها که ناشی از خشکسالی و بعضا  حفر چاه های غیر مجاز بود کاشت تره بار از رونق افتاد.

از تره بارهای منحصر به فرد شهر نراق می توان به خربزه های محلی آن اشاره کرد که هر کدام برای خود نام خاص و از نظر عطر و طعم برتری ممتاز و چشمگیری نسبت به خربزه های امروزی داشت . این خربزه ها تا قبل از انقلاب هم در نراق کشت می شدند ولی بعد از انقلاب به دلایل مختلف که مهمترین آن خشکسالی بود کشت آن متوقف شد و حتی نام این تره بارها هم به بوته فراموشی سپرده شد.

خربزه

به گفته برخی از کشاورزان کهنسال ، بذر این نوع تره بارها را اهالی از منطقه کوهپایه اصفهان به نراق آوردند و خربزه کاری را در نراق ترویج نمودند. آنها در شهر نراق سکونت یافتند و محله ای  به نام ملا کوهپایه ای به نام آنان تعلق گرفت و کم کم به ملاکوهی یا ملاکویی مشهور شدند . آنان همچنان به طایفه ملا کوهی ها در اذهان کهنسالان معروف می باشند . ملا کوهی ها افرادی با سواد و در فن کشاورزی مهارت و در تولید خربزه پیشگام بودند.

خواص تخم خربزه

در ادامه به چهار نوع از این خربزه ها اشاره ای کوتاه می گردد تا نسل امروزی نراق با دسترنج پدران خویش بیشتر آشنا شوند :
۱-خربزه سیاه پوست
این خربزه همانطوری که از اسمش پیداست پوستی نازک و سیاه(سبز متمایل به تیره) و سری کشیده دارد و داخل آن سبز رنگ و تُرد می باشد . خوش طعم وشیرین است.

۲-خربزه اربابی
این خربزه پوستی سبز رنگ دارد و دارای خطوطی در سطح  و خوش طعم و معطر است. این نوع خربزه کم بار می دهد ولی ارزشمند است به گونه ای که رعیت ها برای جلب نظر " اربابان " آنها را به اربابان هدیه می دادند و به همین دلیل اربابی نام گرفت.

۳-خربزه تخم قند
این خربزه سفید و کوچک است و شیرین و خوش طعم است.در قدیم از این نوع خربزه شیره می پخته  اند و در زمستان از آن استفاده می کردند
۴-خربزه تخم خراسانی
این نوع خربزه از نوع بومی خراسان بود. دارای رنگ سبز با خطوطی سیاه روی آن و دارای قد کشیده بود. آن قدر شیرین و خوشمزه بود که حتی موره یا کالَک آن به گویش نراقی(خربزه نارس)  هم دارای طعم شیرین بود و خیلی هم تُرد بود. خربزه های مشهدی امروزی از نوع خربزه های قدیم نیست و حتی از نظر عطر و طعم نیز با خربزه های مشهدی امروزی فرق دارند .

برداشت محصول هندوانه و خربزه از مزارع تحقیقاتی واحد زابل

خربزه های بومی دیگری هم در نراق تولید می شدند که به ذکر نمونه های آن اشاره می شود
۱-خربزه کدویی
این خربزه دارای پوستی سفید تا زرد رنگ و  صاف وسِفت با گوشت سفید و تقریبا شیرین بود.این خربزه دیر رس بود و ماندگاری بیشتری نسبت به خربزه های مشابه داشت. به علت داشتن پوست سفت ،آن را به کدو تشبیه می کردند.این خربزه ها را کشاورزان به منزل می آوردند و در رَف های اتاق نگهداری می کردند و زمانی که پوست آن نرم می شد استفاده می کردند.

۲-سِمسوری
سمسوری(گرمک) نوعی خربزه پیش رس است و دارای پوست زرد و سفید مایل به زرد می باشد. شکلش شلغمی متمایل به کروی است. معمولا نرم تر از خربزه ولی کم مزه تر از آن است و بیشتر با شگر شیرین می کنند و می خورند. در بعضی مناطق به طالبی مشهور است .

۳-دست اَنبُوی
در گویش نراقی به آن دسته سَنبو(دستَنبوی)می گویند. به شکل گلوله ای است .یک میوه عطری است و برای بوییدن استفاده می شود. بوی خوش دارد ولی مزه ندارد. میوه ای کوچک و گرد و خوشبو و زرد رنگ با خطوط سبز یا سفید است و بیشتر جنبه تزیینی و دکوری دارد .

هندوانه
هندوانه های نراق هم تنوع زیادی داشت . نمونه معروف آن را هندوانه قورباغه ای می گفتند . نراق دارای دو نوع هندوانه بود یکی پیش رَس که تابستان برداشت می شد ودارای پوست نازک، سبز رنگ صاف با خطوط سیاه و گوشت قرمز وشیرین.  نوع دیگر آن دیر رَس یا پاییزی بود که دارای پوست نسبتا ضخیم و زمان ماندگاری آن هم بیشتر بود.


برای نگهداری ،آنها را داخل ر‌‌‌َف های اتاق چیده و به مرور مصرف می نمودند . برخی از این هندوانه ها تا شب چله زمستان تو رَف های اتاق های نراق جلوه نمایی می کرد و خوردن آنها در شب های سرد زمستان و دور کرسی نشستن واقعا لذت بخش بود.هندوانه در نزد ایرانیان جایگاه ویژه ای دارد و طبق سنت های قدیمی یکی از بخش های جدا نشدنی جشن ها خصوصا شب یلدا بود.

200 هزار تن محصول هندوانه نابود شد

در قدیم مانند امروز یخچال، فریزر و سردخانه های مدرن وجود نداشت وهر کدام از میوه ها را به روش خاص و سنتی نگهداری می کردند. هندوانه جایش داخل رَف های اتاق بود. خوشه های انگور را داخل کیسه های پارچه ای می گذاشتند و آن ها را به سقف هشتی های خانه یا دالان یا سرداب آویزان می کردند. پیاز را داخل بالاخونه یا سرداب روی زمین پهن می نمودند تا خشک شود و برای نگهداری سیب زمینی، زردک ،چغندر از چاله تنور یا چاله یک متری که گوشه خانه می کندند و آنها را داخل چاله می ریختند ومقداری خاک مرطوب روی آن می ریختند وموقع مصرف از زیر خاک در می آوردند و مصرف می کردند. جوزغند هم به طور گلانه و داخل دولاب آویزان می کردند و به مرور استفاده می شد.


شیوه زندگی پدران و مادران ما در گذشته متفاوت بود ؛ بیشتر آنها یک اتاق با یک پستو داشتند .این اطاق هم نشیمنگاه بود هم آشپزخانه هم قالیباف خانه وهم اتاق مهمانی . از دولاب های آن به عنوان انباری و نگهداری ما یحتاج روزانه ، از رف ها و تاقچه ها برای گذاشتن انواع وسایل وهندوانه و به اصطلاح وسایل دکوری امروزی استفاده می شد.

سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ؛ نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ نراق جناب آقای مرتضی علی آقایی اهل شهر نراق از بابت تهیه این نوشته سپاسگزاری می نماید .

۰ نظر ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۱۰
سلحشوران شهر نراق

غرض اصلی از تحریر این کلام میمنت انجام و باعث کلی بر ترقیم این ارقام خجسته فرجام آنکه حاضر گردیدم اینجانب علی اکبر وَلد مرحوم آقا جعفر نراقی در حالت صحت نفس و کمال عقل و شعور دون الاکراه والاجبار بل بالطوع والرغبه والرضا والاختیار و بیع نمودم و بفروختم به بیع لازم جازم صحیح شرعی به اذن و تنفیذ زوجه خود صبیه مرحمت شان حاجی عبدالباقی نراقی به حره مخدره عفیفه صالحه صبیه مرحوم آقا عبدالعظیم من القصه زوجه عالیحضرت آقا محمدحسن ولد مرحوم آقا ابراهیم همگی و تمامی نوزده مَن بوزن شاه تخمینا بذرافشان زمین باغجاه صفر را

که واقع است در مزرعه رودکیه(روکیه) و محدوداست به حدود اربعه حدّی به زمین زوجه آقا محمد ابراهیم حاجی میرزا و حدّی به بباغجاه زوجه آقامحمد یوسف و حدّی به زمین پشت تالار وحدت به حصار ظهر تالار با جمیع توابع و لواحق و کلما یتعلق بها شرعا و پسند بها عرفا بحیت لا یستشع منها شیئی باستثنای راه عبور زمین که از زمین زوجه آقا محمدابراهیم آمد و شد میشد ؛ نه مجرای آب زمین بلکه مجرای آب در زمین زوجه آقا محمد ابراهیم باید بوده باشد و همگی و تمامی ممر و مجرای بیست و شش سَرجه از جمله یکطاق از جمله بیست طاق آب رودکیه(روکیه) علیا را مع بار و انهار بقدرالحصه به ثمن مبلغ معین چهل تومان رایج سلطان روپیه جدیدالضرب ناصرالدین شاهی علوی فی یکهزار دینار رواج موزون به بیست و چهار نخود و بانضمام موازی بیست من بوزن شاه انگور کدخدا پسند مبایعه

صحیحه شرعیه مشتمله به صیغه عربیه اسلامیه جامعه جمیع شرایط و ارکان صحت خالیه از کل مفاسد و نواقص و بطلان باسقاط جمیع خیارات سیما خیار الغبن ولو کان فاحشا بل افحش و کل ثمن تمام و کمال فی المجلس از ید مشتریه واصل و عاید اینجانب گردید و بوصول آن اقرار و اعتراف شرعی نمودم و مبیعان موصوفان را از یَد تصرف خود اخراج نموده به تصرف مشتریه واگذار نمودم و او نیز در آن تصرف مالکانه و مستحقانه نمود کتصرف الملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی احقاقهم و بین الجانبین قبض و اقباض و تسلیم و تسلم مرعی و معمول شد و الان مبیعان حق طلق مشتریه است اگر چه مبلغ پنجاه تومان ارزش داشته باشد به هیچ وجه من الوجوه اینجانب را درآن هیچ حقی و بهره ای و نصیبی نیست و در ضمن العقد خارج ملتزم شرعی گردیدم اینجانب علی اکبر مذکور از حال تحریر الی انقضای مدت ده سال تمام که چنانچه مبیعان مستحقا للغیر بر آید از غرامات شرعیه آن برآیم .

و تحریر ذالک فی غره شهر رمضان المبارک مطابق سنه 1298
1 رمضان 1298(برابر 6 مرداد 1260)


 از جناب مهندس خدابخش بیابانی فرزند رضا از بابت ارائه تصویر سند سپاسگزاریم .

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند فروش زمین باغجاه صفر در مزرعه رودکیه توسط علی اکبر فرزند جعفر نراقی به اذن همسرش صبیه حاج عبدالباقی نراقی به دختر عبدالعظیم زوجه محمد حسن فرزند ابراهیم در 142 سال قبل سپاسگزار می باشد .


۰ نظر ۲۶ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۵۰
سلحشوران شهر نراق

دعوتِ یار شنیدند شهیدان نراق
جانب جبهه دویدند شهیدان نراق

تربیت یافتهٔ مکتب ایمان و جهاد
یار قرآن مجیدند شهیدان نراق

هشت وهشتاد دلاور عَلَم عشق به دوش
همگی ناب٘ شهیدند شهیدان نراق

هفت گمنام و یکی زینبی از آن آمار
داده جان عرض خریدند شهیدان نراق

بیست و یک سال مکّرر شده ز آنان تجلیل
جلوهٔ صبح سپیدند شهیدان نراق

هان حضور شهدا را ز دل احساس کنید
دور این سفرهٔ عیدند شهیدان نراق

فارغ از غفلت و نومیدی و بی تدبیری
مرد تدبیر و امیدند شهیدان نراق

این شعور است که همراهٔ شعار سال است
در عمل معجزه دیدند شهیدان نراق

حرمت رونق تولید نگهدار و بگو
ناجی عصرِ جدیدند شهیدان نراق

همدم کافی و کُمپانی و انصاری ها
همرهٔ شیخ مفیدند شهیدان نراق

از زبان حُکما  و عُلما و اُدبا
بَسکه اندرز شنیدند شهیدان نراق

دل از این فتنه سراکنده و چون طایر عشق
سوی معشوق پریدند شهیدان نراق

حرف سازش مزن از قِصهٔ برجام مگوی
همه سردار رشیدند شهیدان نراق

خط امثال تقی زاده از این خِطه جداست
به ابوالفضل مُریدند شهیدان نراق

از ابوالفضل امان نامه گرفتن شَرَف است
همه جا جار کشیدند شهیدان نراق

انقلاب از نَفَسِ عشق چهل ساله شده
یعنی از ما نَبُریدند شهیدان نراق

از شروع عملیّات جهادی با ما
بوده و جامه دریدند شهیدان نراق

کاخ صدام فرو ریخته و در صددِ
حمله بر کاخ سفیدند شهیدان نراق

یار آئین حسین بن علی حامی دین
ضِد فرهنگ یزیدند شهیدان نراق

ای قلم گریه کن اینجا وطن مُحتشم است
روضهٔ آب شنیدند شهیدان نراق

 اشعار از حاج ولی الله کلامی زنجانی ذاکر اهل بیت 8 فروردین 1398

۰ نظر ۲۵ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۱۱
سلحشوران شهر نراق

الحمداله الذی من علی العباد............
و بعد باعث بر تحریر این ورقه .... و تسطیر این صحیفه ..........
............فخر اولیا و یازده فرزند او که هریک چراغ راه هدایت ........صلوات اله علیهم اجمعین الی یوم الدین .
لهذا در احسن زمان و اشرف اوان عقد مزاوجت شرعیه دائمیه و ربط مناکحت اسلامیه واقع شد فیمابین ......... و هو عالیحضرت پسندیده فطرت نیکو خصلت آقا غلامرضا ولد صدق عالیحضرت نیکو مرتبت آقا محمد حسن نراقی و حره عاقله بالغه رشیده باکره هی المسماه جواهر سلطان صبیه مرضیه عالیجناب .............. آقا سید محمود علوی بصداق معین و کابین مشخص بمبلغ دویست تومان .....رایج خزانه ده عدد یکتومان ۲۴ نخودی .

نقد مافی الذمه زوج دوازده تومان .
رخت ملبوس ابریشم و غیره دسته پانزده تومان .
رختخواب قلمکار یکدسته هشت تومان .
فرش اطاق اعلا یکدسته بیست تومان .
مسینه آلات ساخته شده دوازده تومان.
طلای احمر چهارده تومان.
توضیح آنکه ........ بر ذمه والده ناکح مزبور است .
ماده گاو سلیمه الاعضاء یکراس شش تومان .
گوسفند ..... پنج راس پنج تومان.
تمامی سه قفیز از جمله نه قفیز باغ میان لا واقعه در دشت علیا محدود به حدود .حدّی بباغ استاد ابراهیم . حدّی به .......... حدّی به شارع سی تومان.
مجری المیاه آب قنات علیا و سفلا سه سرجه در روزقه مشخصه سه تومان.
تمامی شش من بوزن شاه
 بذرافشان باغ ... مشهور بباغ صفر ......... یکربع آب قنات رودکیه که از جمله ده شبانه روز است چهل و پنج تومان.
تمامی دو دانگ و نیمدانگ از جمله سه دانگ خانه حاجی محمد کریم حدی بشارع .حدی به خانه مرحوم‌عبدالغفار ....... آب انبار نراق با جمیع توابع و لواحق و مشاعات و متعلقات و متفرعات بقدرالحصه سی تومان .
مناکحه صحیحه شرعیه و مزاوجت ملیه دائمیه اسلامیه

سال 1312 هجری قمری برابر 1273 هجری شمسی


 از جناب مهندس خدابخش  بیابانی فرزند رضا از بابت ارائه تصویر عقدنامه اردواج نیاکانش سپاسگزاریم .

  

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی عقدنامه 128 ساله جواهر سلطان و غلامرضا ابن محمد حسن نراقی قدردانی می نماید .

لازم به ذکر است ؛ جواهر سلطان  سال 1312 هجری قمری (برابر 1273 هجری شمسی) با غلامرضا ازدواج و بعد از فوت همسرش در سال 1322 هجری قمری(برابر 1283 هجری شمسی) با علی اکبر آقاجان ازدواج می نماید .

۰ نظر ۲۴ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۴۱
سلحشوران شهر نراق

دوک چیست؟ دوک ابزار ساده از جنس چوب و آهن است برای ریسیدن پنبه و پشم . دوک نخ ریسی اولین وسیله پارچه بافی در قدیم بود که الیاف را به نخ تبدیل می کرد. به همین خاطر در تاریخ و تحول بافندگی نقش مهمی داشته است .

تاریخچه دوک:
دوک که در گویش محلی نراق به " پیلو " معروف است از اولین وسایل و ابزار نخ ریسی در سراسر دنیا بوده است. یافته های باستان شناسان نشان می دهد که در بسیاری از محوطه های باستانی عصر سنگی ایران نیز دوک های متعددی را مشاهده کرده اند که از جنس چوب و فلز درست شده و کار آنها تبدیل پشم و موی حیوانات به نخ می باشد. قدیمی ترین آثار بدست آمده از دوک در ایران مربوط به مُهری استوانه ای است که از محوطه چغامیش خوزستان متعلق به ۳۳۰۰ سال قبل از میلاد می باشد که زنی را در حال نخ ریسی نشان می دهد.

در ایران اولین دوک ها در کاوش های باستان شناسی در کاشان، تپه های سبز دهلران و جعفر آباد پیدا شده که متعلق به دوران سنگی می باشد. بنابراین تاریخچه دوک در ایران به سده های دور باز گشته و جزء حرفه های مهم و البته مخصوص طبقه بالا بوده است.
در قدیم الیاف توسط دوک نخ ریسی به رشته های طولانی و محکم تبدیل می شده که (بنا به مورد مصرف) رنگ رزی می شده یا به همان رنگ اولیه در نساجی سنتی، قالی بافی، گلیم بافی و... کاربرد داشته است .

چرخ نخ ریسی

چرخ ریسی افزاره ای است برای رِشتن نخ یا ریسمان یا قیطان از الیاف طبیعی و مصنوعی . این دستگاه در هزاره دوم میلادی در آسیا ظهور نمود و جایگزین پیلو نخ ریسی گردید.

پشم ریسی میراث فراموش شده در شهر تاریخی نراق می باشد که فقط سالمندان نراق که در قید حیات هستند آن را به خاطر دارند. باید توجه داشت که دوک و چرخ نخ ریسی دو وسیله متفاوت هستند که از نظر ساختاری با یکدیگر فرق دارند ولی در کل کار هر دو تولید نخ از الیاف می باشد ؛ از طرفی به نخ تولید شده توسط پیلو وچرخ نخ ریسی را که به صورت گلوله بیضی شکل می باشد، دوک یا دُشکی گفته می شود.

چرخ نخ ریسی با روی کار آمدن دستگاه های نساجی از رده خارج شد در صورتی که دوک " پیلو" هنوز هم از وسایل نخ ریسی سنتی در بین ایلات وعشایر و دامداران نراق برای تولید نخ جهت بافت جوراب و دستکش پشمی و... رواج دارد. برخی از مردم دوک را به همان چرخ نخ ریسی می گویند در صورتی که دوک ابتدایی ترین وسیله نخ ریسی است و چرخ نخ ریسی بعد از دوک و تسریع در تولید نخ بوجود آمده است.

چرخ ریسی (نخ ریسی) در گذشته های نه چندان دور از صنایع دستی و مشاغل خانگی مردم شهر تاریخی نراق بود که بانوان به آن اشتغال داشتند. از نخ های تولید شده برای بافت پارچه خصوصا قَدک استفاده می شد که مواد اولیه لباس های سنتی نراق مانند تُنبان ، قبا، و... بود.

بانوان توانمند نراقی در فن قدک بافی در منطقه پیشگام بودند چرا که تولید نخ، دواندن(دون٘دَن) ، به دار کشیدن رنگرزی و در نهایت پارچه بافی سنتی از مشاغل خانگی و سنتی آنها بود.
از طرف دیگر، چون نراق نزدیک به شهر کاشان بود با شرکت فرش دستباف کاشان هم همکاری مستمر داشتند. این شرکت نمایندگانی در شهر نراق داشت که پشم را از شرکت تحویل گرفته و به پشم ریسان نراق می دادند تا آن را ریشته و تبدیل به نخ نمایند ودر قبال این کار و بر اساس وزن پشم مبلغی به عنوان دستمزد پرداخت می کردند.این افراد ، دار قالی بافی و خامه و سایر تجهیزات قالی را در اختیار قالی بافان شهر قرار می دادند و آنها با گرفتن دستمزد فرش هایی در ابعاد مختلف برای شرکت فرش دستباف کاشان می بافتند. در کل، این چرخچه های چوپی هم روزی به افتخارنام فرش دستبافت کاشان در نراق می چرخید .

نحوه پشم ریسی
عمده پشم ریسی سنتی شرکت فرش دستتبافت کاشان در قدیم در دهه۳۰ و۴۰ به دستان توانمند بانوان نراق انجام می گرفت.
بانوان پشم ریس، پشم را به صورت فله یا کلافی از صاحب آن تحویل می گرفتند. سپس آن را به قسمت های کوچک تقسیم می گردند و با کف دو دست روی زمین می چرخاندند و به شکل یک جسم لوله ای استوانه شکل و اندازه ۳۰ سانتی متر در می آوردند که به گویش محلی به آن " فتیله " می گفتند و یا پشم های کلافه شده یا نواری را به اندازه حدود یک متر یا بیشتر به دور مچ و بازوی دست چپ می بستند و سپس سر فتیله را به نوک میله مخصوص چرخچه می گرفتند.

این میله در وسط یک شیاری داشت که نخی از روی پره های چوبی چرخچه می گذشت و در داخل این شیار قرار می گرفت.سپس ریسنده، دسته مخصوص چرخچه را با دست راست و توسط یک میله چوبی حدود ۱۰سانتیمتری که به آن کِلی چرخ(کلید چرخ) می گفتند در سوراخ مخصوص دسته چرخ وارد کرده و آن را به حرکت در می آورد .
با گردش دسته چرخ ، پره های چرخ به حرکت در می آمدند و پشم ریس با دست چپ فتیله پشم را به نوک میله چوبی چرخ می گرفت و آهسته به طرف بالا می کشید. حرکت دست و گردش میله چرخ ، پشم را به نخ تبدیل می کرد. بلافاصله بعد از بالا رفتن دست و حرکت معکوس دسته چرخ باعث پایین آمدن دست ریسنده می شد و نخ تولید شده به دور میل چرخ پیچیده می شد.


تکرارعمل باعث پیچیدن بیشتر نخ به دور میل چرخ می شد و به صورت جسم بیضی شکل در می آمد که به اصطلاح به آن دوک نخ یا " دُشکی " می گفتند. در پایان ،ریسنده ، دُشکی را از میل به آهستگی خارج می کرد و کار به همین منوال ادامه می یافت. در مرحله بعد ، دو عدد دوشکی را پهلوی هم قرار داده و همزمان نخ های آنها را به دور دست می پیچیدند و به صورت گلوله ای شکل یا توپی که به آن گُندُله می گفتند در می آوردند.

در مرحله آخر، ساختن کلاف نخ بود که برای این کار هم از نوع دیگر چرخ چوبی استفاده می کردند به این صورت که چند گُندُله نخ را پهلوی هم می گذاشتند و با حرکت چرخ مخصوص ،نخ ها به دور آن می پیچید و در پایان به صورت کلاف از چرخ جدا می کردند. این کلاف نخ در مرحله آخر به کارگاه سنتی رنگرزی برده می شد و با توجه به نوع رنگ مورد نیاز آنها را رنگ می کردند وسپس کلاف های رنگ شده را به میخ های مخصوص روی دیوار و در معرض نور مستقیم خورشید آویزان می کردند تا خشک شوند. در خاتمه کلاف های رنگ شده را به بافندگان قالی تحویل می دادند.
با اختراع کارخانه نخ ریسی و رنگرزی صنعتی، به این حرفه سنتی که یکی از صنایع دستی نراق به شمار می رفت خاتمه داده شد.

یکی از فعالان این حرفه مادرم سیده متدیّنه خانم آغا جوادی با ۹۰ سال سن در نراق در قید حیات می باشد که از خداوند منان برای او سلامتی و عاقبت به خیری آرزومندم.از پیشکسوتان این حرفه می توان به مرحومه عصمت جوادی وخواهران ،فاطمه کمره ای ،سکینه رزاقی وخواهران... اشاره نمود.
پیلو ریسی در شهر نراق اکثرا مختص مردان بود که پشم گوسفند را پس از واچیدن از گوسفند حلاجی می کردند و یا به گویش نراقی با دست می گُوریدند و سپس آن را به مچ دست می بستند و با پیلو می ریسیدند و نخ آن را برای بافتن دستکش یا اَلجَک ، جوراب پشمی، شال پشمی، کلاه پشمی و ... استفاده می کردند.

سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ؛ نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ نراق جناب آقای مرتضی علی آقایی اهل شهر نراق از بابت تهیه این نوشته سپاسگزاری می نماید .

۰ نظر ۲۳ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۲۰
سلحشوران شهر نراق

 صلح صحیح شرعی نمودم ....... محمد به وکالت از جانب علیا جناب ضرارت(کمی در اموال – گزند رسانیدن) مآب والده معظمه همگی و تمامی منافع یکدرب باغ مُرغَزار شهره که دوازده مَن بوزن شاه تخم افشان است و قطعه زمین نه قفیزی (واحدی برای اندازه گیری زمین) واقعه در دشت مُرغزار قصبه نراق و از جانب صبیه(دختر) آقا محمد ابراهیم نراقی همگی و تمامی منافع یکدرب باغ شش قفیزی واقعه در قصبه مرقومه همه عن التحدید(حد و مرز) والتوصیف(وصف و بیان حال) لغایت الشهره در مدت سه سال شمسی تمام ابتدا از اول مهر ماه جلالی هذه السنه ئیلان ئیل( ششمین سال از سال‌های دوازده‌گانۀ تقویم ترکی) ... تحویل به مال المصالحه(مالی که بر آن صلح و توافق شود) هرسال مقدار سی مَن به وزن شاه گندم بومی قصبه نراق و بیست مَن به وزن شاه کاه گندم بومی قصبه مرقومه به عالیحضرت سعادت آیت آقا حسن ولد آقا ابراهیم نراقی و آقا محمد تقی ولد مرحوم حاج سلیمان نراقی بالمناصفه(نصفانصف) مقرر آنکه همه ساله وجه مال المصالحه را در قصبه نراق تحویل گماشته(خادم) اینجانب (محمدحسین فرزند محمد) نمایند و با انقضای هر موعد و عدم ادای قسط الموعد خیار فسخ مصالحه بقیه مدت با اینجانب است .

فی شهر ذی القعده الحرام سنه 1298
ذی القعده 1298(برابر مهر 1260)

مُهر پای سند :  الراجی محمد ابراهیم

مُهر بالای سند : عبده محمدحسین ابن محمد


نوشته پشت سند : بنا بر وجه ظهر باعتراف جناب آقا میرزا علی اکبر بتاریخ 27 رمضان 1299(برابر 21 مرداد 1261) بتوسط آقا محمد حسن زوج مدیونه مرقوم در ظهر یکتومان بتوسط مشارالیه و به اعتراف جناب معزی الیه(مشارالیه) بتارخ هفتم ذی القعده هذا سنه مزبوره(7 ذی القعده 1299 برابر 29 شهریور 1261) پانزده تومان هر دو فقره شانزده تومان بتوسط مشارالیه تسلیم معزی الیه شده دو تومان .
- قیمت هندوانه سه ریال
- باقیمانده لغایت سَر سال گذشته باید بدهند سه ریال
- مُهر: عبده الراجی علی اکبر
- مُهر : یا حبیب الله
- اعتراف معزی الیه به اخذ ثمن فوق
- مُهر : ابوالقاسم(ملا ابوالقاسم نراقی فرزند ملا عبدالکریم ابن ملا عبدالمبین
)

  

 سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از جناب مهندس خدابخش بیابانی فرزند رضا بابت ارائه تصویر سند و از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند وکالت  اجاره باغ و زمین در دشت مُرغزار نراق از ناحیه دختر محمدابراهیم نراقی و منفعت آن به حسن فرزند ابراهیم نراقی و محمدتقی فرزند سلیمان نراقی در 140 سال قبل قدردانی می نماید .

۰ نظر ۲۲ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۱۹
سلحشوران شهر نراق

از قدیم الایام ضرب المثل وجود داشته و کسی آنها را خلق نکرده است و در هیچ جای دنیا کسی را که به این منظور که خالق ضرب المثل باشد، نمی توان یافت.
ضرب المثل پدیده ای است که ضرورت ها و نیازهای مردم آن را خلق کرده است و از سال های قبل تا کنون سینه به سینه گشته و به ما رسیده است و هر قوم و ملتی به زبانی  مناسب با اوضاع و احوال خود آن را بیان کرده است که در ادامه به گلچینی از آنها با ذکر معنی در شهر تاریخی نراق اشاره می شود:

🔻آب از آسیاب افتاد.
🔺سروصداها خوابید.آرامش برقرار شد

🔻آبشان به یک جو نمی رود.
🔺با یکدیگر خوب نیستند وبا هم توافق ندارند

🔻جوجه را آخر پاییز می شمارند.
🔺نتیجه کار در آخر مشخص می شود.

🔻چارچشمی نگاه کردن.
🔺خیره شدن،کنجکاوانه نگریستن

🔻چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی
🔺هر کس به دیگران بدی کند،خودش هم به آن دچار خواهد شد.

🔻چشمم آب نمی خورد.
🔺هیچ امیدی به او نیست

🔻الکی خوش است.
🔺خوشی و خوشحالی بی مورد

🔻اول همسایه، بعد خانه
🔺مثلی است که می گویند اگر می خواهی خانه بخری همسایه ات را خوب بشناس بعد خانه بخر

🔻زمستان آمد و فکر نمد کن
🔺حدیث نفس فقیر در برخورد با سرمای پاییزی

🔻زغنبوت کردن
🔺هر تلخ و ترش بی اندازه را به زغنبوت تشبیه کرده اند

🔻غصهٔ دیوانه را آن مرد عاقل می خورد
🔺درد سر و گرفتاری جاهل و نفهم متوجه اهل شعور می شود

🔻عقل که نیست جان در عذاب است
🔺در اثر نادانی آدم دچار زحمت می شود

🔻عوض داره گله ندارد
🔺به کسی که از دیدن رفتار با حرف مشابه خود گِله می کند

🔻عهد دقیانوس
🔺کنایه از چیز قدیمی و بی ارزش

🔻صلاح مصلحت خویش خسروان دانند
🔺اختیار زندگی خویش در دست اوست

🔻شیر مرغ تا جان آدمیزاد
🔺کنایه از تمام چیزهای ناب و پرارزش

🔻شیرم را حلالت نمی کنم
🔺هنگام نارضایتی مادر از فرزند گفته می شودکه می خواهد او را از انجام دادن کاری منع کند.


🔻کلاه خود را قاضی کردن
🔺با خویش خلوت کردن برای ارزیابی و مصلحت اندیشی

🔻کلاهت را بگذار بالاتر
🔺طعنه و ملامت به شخص بی غیرت

🔻کفگیر به تهٔ دیگ خورده
🔺تمام شدن پول و سرمایه.تهیدست شدن

🔻غلام حلقه به گوش
🔺کنایه از کسی که مانند برده مطیع و گوش به فرمان است

🔻عصای دست کسی بودن
🔺کنایه از یار ومدد کار کسی بودن

🔺عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد
🔺چه بسا توطئه ها وخصومت هایی که موجب خیر وصلاح شخص مورد نظر باشد

🔻طلا که پاکه ،چه منّتش به خاکه
🔺آدم بی گناه برای اثبات بی گناهی خود نیاز به تبرئه وشاهد و واسطه ندارد و از شماتت دیگران هیچ ترسی به دل راه نمی دهد

🔻صد تا چاقو بسازه یکیش دسته ندارد
🔺کنایه از آدم  دروغگو و لاف زدن

🔻شش ماهه به به دنیا آمدن
🔺کنایه از شخص عجول

ضرب المثل ، حیوانات

🔻سبیل چرب کردن
🔺با پول و رشوه و مانند آن کسی را راضی کردن

🔻زبانت را گاز بگیر
🔺امر به سکوت به کسی که توهین به مقدسات یا نفوس بد بر زبان جاری کرده باشد

🔻دوتا پا داشت دو تا هم قرض کرد
🔺کنایه از فرار و گریختن

🔻دلش مثل سیر و سرکه می جوشد
🔺اضطراب و تشویش دارد

🔻خر همان خره پالانش عوض شده
🔺فقط ظاهرش فرق کرده و باطنش همان است که بود

🔻خواب خرگوشی
🔺کنایه از غفلت است

🔻خروس بی محل
🔺کنایه از کسی که وقت شناس نیست

🔻حیف از طلا که خرج مطلا کند کسی
🔺اصل را خرج فرع کردن

🔻حیفه نون
🔺کنایه از کسی که لیاقت خوبی حتی دریافت یک تکه نون هم ندارد

🔻یا جای توست یا جای ما
🔺اجتماع دو ضد در یک جا ممکن نیست

🔻کله اش بو قرمه سبزی می ده
🔺کنایه از شخص ماجرا جو

🔻ستاره سهیل
🔺کنایه از کسی که خیلی دیر به دیر دیگران را ملاقات می کند


🔸خانه پر از دشمن باشه بهتر از اینه که خالی  باشد
🔹کنایه از کراهت تنهایی

🔸الهی خَبرت بیاد
🔹در مقام نفرین کردن است."خدا کند که روزی خبر مرگت را بیاورند

🔸خرَش از  پل گذشت
🔹به نتیجه و مقصود رسیدن،کنایه از آسودگی خاطر بعد از اتمام کار

🔸حق آب وگِل داشتن
🔹سابقه در امری یا کاری  داشتن

🔸حسنی به مکتب نمی رفت ،وقتی هم می رفت جمعه می رفت
🔹کنایه از افرادی که موقعیت شناس نیستند

🔸سر پیری و معرکه گیری
🔹سر پیری جوانی کردن یا کارهای  جوانی را از سر گرفتن

🔸پول علف خرس نیست
🔹اشاره به خرج تراشی و بیهوده خرج کردن است

🔸پنج انگشت برادرند برابر نیستند
🔹همه انسان ها از  لحاظ صفات وروحیات یکی نمی شوند.

🔸پاسوز شدن
🔹به پای کسی سوختن و از بین رفتن

🔸پاچه ورمالیده
🔹بی ادب و گستاچ

🔸بی گدار به آب زدن
🔹جانب احتیاط را رعایت نکردن،بدون فکر کاری را انجام دادن

🔸بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد
🔹کنایه  از این است که شخصی کارمی  کند و رنج ومرارت را متحمل می شود اما نام وشهرت وسودش نصیب شخص دیگری می شود

🔸به کوچه علی چپ زدن
🔹بی توجهی از روی عمد،موضوع سخن را عوض کردن

🔸به هر چمن که رسیدی گلی بچین و برو
🔹خود را در قید وبند عشق اسیر نکن وتا جوان هستی خوش باش

🔸به دلم بَرات شده
🔹به دلم الهام شده است

🔸به تُرنج قباش بر می خورد
🔹زود ناراحت و دلخور می شود

🔸بوی شیر از دهنش می آد
🔹کنایه از فردی بی تجربه است

🔸بس که گفتم زبانم مو در آورد
🔹یک مطلب را تکرار کردن بدون  اینکه از آن نتیجه ای بگیرند

🔸برای همه مادر است برای من زن بابا
🔹با همه مهربان و با من دشمن است

🔸بچه بزرگ کردم قاتُق نانم بشه قاتل جانم شد
🔹گله از بچهٔ ناخلف و ناسازگار

🔸الهی دست به خاکستر بزنی طلا بشه
🔹در مقام دعا در حق کسی گفته  می شود

🔸اگر هوس  است همین هم بس است
🔹کاری که یک  بار برای امتحان یا از روی کنجکاوی وهوس انجام شود و تکرار آن دلچسب نباشد

🔸از دیوار راست بالا می ره
🔹کنایه از بچه  شلوغ ونا آرام

🔸تازی وقت شکار بازیش می گیره
🔹به کسی که هنوز کاری را شروع نکرده و به کار غیر واجب مشغول بشود

🔸عوض داره گله ندارد
🔹به کسی که از دیدن رفتار یا  حرف مشابهٔ خود گله کند

🔸عین خیالش نیست
🔹کنایه از شخصی که به فکر نیست ودر برابر حوادث بسیار  خونسرد است

🔸فدای سرت
🔹برای تسلی خاطر که زیانی به او رسیده باشد

🔸فکر نان بکن خربزه آب است
🔹در فکر اصل باش نه فرع
چشم دل باز کن که در خواب است/فکر نان کن که خربزه آب است

🔸کار به جای باریک رسیدن
🔹کنایه از بحرانی شدن مسئله که به سختی بتوان برای آن چاره ای اندیشید

🔸کار دنیا تمام شدنی نیست
🔹به کسی  گویند که تمام وقت ولذت وخوشی خود را وقف کار  کند

🔸کار  کردن خر و خوردن یابو
🔹کاری را فرد دیگری انجام می دهدنتیجه اش عاید شخص دیگری می شود

🔸جنس بد به بیخ ریش صاحبش
🔹جنس بد به فروش نمی رود ونزد صاحبش می ماند

🔸کپَه مرگ کردن
🔹خوابیدن یا خواباندن با دلخوری وناراحتی

🔸کرکِر کردن
🔹کار مختصر وبی اهمیتی انجام دادن

🔸کسی که به ما نریده بود،کلاغ دُم بریده بود!
🔹وقتی که شخصی از بی ادبی وبی شخصیتی وکلام نابجای آدم بی لیاقتی آزرده باشد این مثل را می گوید

🔸کفکیر به تهٔ دیگ خورده
🔹تمام شدن پول وسرمایه ،تهیدست شدن وچیزی در بساط نداشتن

🔸گاو نُه من شیر ده
🔹کنایه از کسی که خوبی وخدمت بسیار به مردم می کنداما در آخر با یک کار یا حرفی آزار دهنده زحمت خود را پایمال می کند.

🔸گدا به گدا رحمت به خدا
🔹وقتی از کسی چیزی تقاضا شود که خود آن را از دیگری گرفته ،را گویند

🔸گذر پوست به دباغ خانه خواهد افتاد
🔹به کسی می گویند که به دیگری بدی کرده،اما بالاخره روزی با همان شخص سروکار پیدا می کند واحتیاجش به او می افتد.

منبع:ضرب المثل های فارسی،محمود سروری فخر،انتشارات خلاق

سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ؛ نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ نراق جناب آقای مرتضی علی آقایی اهل شهر نراق از بابت گردآوری ضرب المثل ها قدردانی می نماید .

۱ نظر ۲۱ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۵۸
سلحشوران شهر نراق

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدُ ِلله الذی أحَلَّ النِکاحَ و حَرَّمَ السّفاحَ و الزِّنا، و صلی الله علی محمد و آله و سلم
اما بعد چون نظام عالم و بقاء نسل بنی آدم به مناکحت(ازدواج) منوط(وابسته) و بمزاوجت مربوط است و ارتکاب ازدواج متضمن وسعت رزق و غنی و متکفل رفع فقر و عناست(رنج) تارکین این سنت سیئه از حوزه اسلام دور و نزد اولوالالباب(خردمندان) مخذول(بی بهره) و منکوب(رنج دیده) است .
لهذا بمضمون بلاغت(شیوا سخنی) مشحون(انباشته شده) آیه کریمه شریفه فانکحو ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع و بقول نبی الامی صل الله علیه و آله النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی و لیس منی در احسن زمان و ابرک اوان(نخست) بمبارکی و فیروزی عقد مناکحت دائمی و ربط مزاوجت همیشگی واقع شد فیمابین سعادت انتساب عالیحضرت آقا علی اکبر خلف مرحوم غفران پناه حاجی ملا آقاجان نراقی والحره االعاقله البالغه الثلیبه المختاره هی المسمات الجواهر سلطان بنت جناب مستطاب سلاله السادات العظام آقا سید محمود علویئی به صداق مشخص معین مبلغ هفتاد و شش تومان فض رایج خزانه محمد علی شاه قران عددی یکمثقال وزن از قرار تفصیل زیرذیل السطر علی کتاب الله تعالی و سنت نبی المعلی .

۱- هدیه کتاب اله مجید ربانی یک جلد  2 تومان
۲- نقد ما فی الذمه زوج از قرار فوق 4 تومان.
۳- رخوت ملبوس از حریر و غیره دسته 7 تومان.
۴- طلا حمراء غیر مسکوک یک مثقال  5 تومان.
۵- رختخواب قلمکار یکدسته 7 تومان.
۶- گوسفند من جنسین دو راس 6 تومان.
۶- مسینه آلات ساخته به وزن شاه یکمن 5 تومان.
۷- همگی و تمامی نیمدانگ از جمله ششدانگ ازخانه مرحوم آقا عبدالمبین حاجی ربیع(عبدالمبین فرزند حاجی ربیع نراقی) واقعه محله نو شهره بمحله علیای قصبه نراق حدّی به خانه جناب حاجی محمد رضا و حدّی به خانه حاجی ابوالقاسم حدّی بکوچه حدّی به خانه حاجی حسین با ممر و مدخل و مشاع و کلما یتعلق بهما بقدر الحصه قیمت نیمدانگ‌ 40 تومان.
مناکحه صحیحه شرعیه و معاقده صریحه ملیه اسلامیه مشتمله علی الایجاب و القبول الصادرین عن وکیلهما بعد ثبوت وکالتهما والصداق کلا بر ذمه الزوج علینا فلها التصرف و ... لها عندالطلب .
و کان تحریرا فی عزه شهر ربیع الاولی سنه ۱۳۳۶
1 ربیع الاول 1336(برابر 24 آذر 1296)

 از جناب مهندس خدابخش بیابانی فرزند رضا از بابت ارسال تصویر عقدنامه بیش از یک قرن قبل از اقوامش سپاسگزاریم .

 سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی عقدنامه 105 سال قبل زوجین علی اکبر فرزند حاجی ملا آقاجان نراقی و جواهرسلطان بنت سید محمود علوی ای سپاسگزار می باشد .

یادآوری می گردد عروس اهل روستای عَلَوی از توابع دهستان نیاسر شهرستان کاشان استان اصفهان و داماد اهل شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی بوده اند.

۰ نظر ۲۰ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۱۹
سلحشوران شهر نراق










ما را در سر سودای عاشقی است

                                                  و دفاع همچنان باقیست

                                                                                         و تا انتها ایستاده ایم.....

۰ نظر ۱۹ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۰۸
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook