سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

هوالمصلح العالی
فبعد باعث بر تحریر و ترقیم و تسطیر این کتاب مستطاب خالی ازخلل و ارتاب آنست که حاضر گردید در عالی محفل شرع مطاع عالیحضرتان محمد رضی خلف مرحوم آقا کربلائی زین العابدین کرمانی عن قرار در حالت طیب خاطر ...... در حالتی که جمیع اقاریر شرعیه از مشارالیه صحیح و نافذ بود دون اکراه والاجبار و صلح صحیح شرعی نمود به عالی مرتبت آقا شکرالله(ترابی) خلف صدق عالیجاه استاد محمد دباغ نراقی همگی و تمامی کافه حقوق و مِلک و اشجار واقعه در ...... شهره کاما ماکان و بالغا مابلغ بدون استثناء شیئی از آن که محدود است به حدود اربعه حدّی به اراضی ..... و حدّی به روداب و حدّی به مِلک و اشجار کربلائی ابوالقاسم و حدّی و سهم آقا محمد مهدی مَع سهم مشارکت مشارالیه با آقا محمد مهدی مزبور به مال المصالحه مبلغ هشتاد تومان از قرار دو هزاری رایج ایران ریال جدید الضرب رضا شاه پهلوی خلد اله ملکه نقد مقبوض فی المجلس و صیغه مصالحه علی نهج شرع انور اقدس نبوی جاری و واقع گردید و آنچه قانون شرع انور اقدس نبوی بود بعمل آمد و غبن در مصالح عنه کماکان مصالحه شد به مال الصلح مبلغ بیست تومان از قرار رایج مرقوم وجه نقد مقبوض و صیغه مصالحه علی نهج شرع انور جاری شد و بعد ذالک تحریر دیگر از برای مصالح مرقوم حقی و بهره ای و نصیبی در مصالح عنه باقی نمانده است و سایر قواعد مصالحه کما هوالمقرر فی الشرع المطاع معمول و مرعی گردید و مصالح مزبور مصالح عنه مرقوم از یَد تصرف خود خلع و اخراج نموده و به تصرف مصالح له مزبور داد و مصالح له هم در مصالح تصرف مالکانه و مستحقانه  نمود و و نج شرع انور اقدس نبوی ص ع  در ضمن عقد خارج لازم مصالح مزبور ملازم شرعی شد که چنانچه از حال تحریر الی مدت سی سال تمام هلال وجه خود مصالح اجالتا وجه دیگری از قبل آن وکالتا به هر اسم و رسم ادعائی در خصوص مصالح عنه بکند و به ثبوت شرعی برساند و یا مستحقا للغیر ایراد شود و یا کشف فسادی در مصالح عنه ظاهر شود خود مصالح از عهده برآید و علاوه بر مال المصالحین معادل آنرا از مال خود ............ .

و کان وقوع ذالک التحریر فی پانزدهم شهر ذیقعده مطابق با سنه 1353
15 ذیقعده 1353(برابر 30 بهمن 1313)

 بازخوانی نوشنه  پشت سند :
 به مصالحه صحیحه شرعیه منتقل نمود  عالیشان استاد شکرالله(ترابی) ابن استاد محمد دباغ نراقی به ابوی خود استاد محمد مرقوم همگی و تمامی دو ثلث از کل مبیع مرقوم در ظهر را به مال المصالحه مقدار و موازی صَد دِرَم نمک آران و صد دینار پول سیاه الیوم به مقتضای مارقم از کلیه مرقومات ظهر از اشجار مغروسه در محل  سرجوبه قدیما و جدیدا مابین پدر و پسر مشترک است به این معنی که یک ثلث آن حق آقا شکرالله و دو ثلث آن اختصاص به استاد محمد ابوی مشارالیه دارد و صیغه مصالحه صحیحه شرعیه بینهما علی شرع الانور جاری شد .

و کان ذالک تحریر فی نهم شهر صفر سنه 1355
9 صفر 1355( برابر 11 اردیبهشت 1315)

 صحیح است شکرالله ترابی
 اعترف بما رقم فیه غلامرضا فروغی نراقی
 محمود طبیب زاده نراقی 

 از جناب آقای فرزاد ترابی فرزند فضل الله از بابت ارائه تصویر سند خرید مِلک و اشجار توسط استاد شکراله ترابی نراقی قدردانی می شود .

 سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند فروش مِلک و اشجار توسط محمد رضی فرزند زین العابدین کرمانی به شکراله ترابی فرزند محمد دباغ نراقی در 86 سال پیش سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۰۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۱:۵۹
سلحشوران شهر نراق

براساس گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛ واژه سَحَل یک گویش محلی در بین مردم شهر نراق است . معنی این کلمه احتمالا به معنی کَندَن و تراشیدن که همان سنگ تخت با ضخامت کم باشد .

سَحَل سنگ تختی است که در نراق مورد استفاده فراوان قرار می گرفت و در شرایط فعلی هم با تغییرات برای بعضی مراکز که نیاز به زیباسازی دارد همچنان بهره برداری می شود . سَحَل کاری یا سَحَل فَرش همان موزائیک فرش کنونی است و از استحکام بالایی در گرما و سرما برخوردار می باشد .
در قدیم این نوع سنگ بقدری در دسترس مردم بود تا جاییکه وقتی فردی از منزل خارج می شد به همسر و فرزندانش سفارش می کرد وقتی خواستید وارد منزل شوید کلید زیر سَحَل است .

چندین مکان در نراق دارای سَحَل مرغوب و منحصر به فرد می باشد که به سَحَلستان مشهور است :

1- سَحَلستان یا سحلستانه  تپه مانندی در پشت کوه اُل و بالای مزرعه دَرِچشمه است .
2- سَحَلستان  در امتداد دشت ورطیران(ورتیران) و تقریبا پشت باغ عزیز و پا سنگ مُلا و همچنین در حاشیه کمربندی به سَمت دانشگاه آزاد می باشد که دارای سَحل های زیادی است و احتمال وجود معدن در این نقطه متصور است . در زمان ایجاد کمربندی نراق سَحَل های زیادی در محور جاده چیده شد که از جاده سازی بدست آمده بود .

 سَحَل دَر کَردَن کار طاقت فرسا و سختی برای شاغلین نراقی این حرفه بود . سَحل ها که با چینش زیبای روی هم چشم نوازی می کنند با ضربه استادکار به صورت تَوَرّق در آمده و سنگ های ورق ورق شده را دپو کرده و بعد بار الاغ نموده و پای بنا یا ساختمان و مکانی که از قبل سفارش داده بودند انتقال می یابد .
سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و شهرداری  مجددا  حرفه "سحل کاری " در نراق را احیا نمودند  و از این محصول برای تزیین و مرمت کف کوچه ها در بافت قدیم استفاده می کنند .

عمده ترین موارد استفاده از سَحَل در نراق خصوصا در گذشته به شرح ذیل می باشد :

1- جلوی بال بند آب 

2- استفاده در پله ها جهت بالارفتن به طبقات بالا

3- در کف سازی حیاط ها

4- زیباسازی جلو درب منازل

5- ساخت تختگاه در طرفین درب ورودی منازل جهت نشستن

6- به جای سنگ لَحَد در قبر متوفیان

7- استفاده در پایین دیوار حیاط و داخل حصارها برای جلوگیری از فرسایش و ریزش

8- برای جلوگیری از درد گرم کرده و روی کمر می گذاشتند

9- برای پیش گیری از درد زایمان سَحَل را گرم کرده و روی شکم زن حامله می گذاشتند

10- درب دیزی ها و بستوها

11- ساخت سولند جهت شیب آب در باغات و مزارع

12- لبه پشت بام ها که باران به دیوار و ساختمان نفوذ نکند

13- استفاده از چهار سنگ روی زمین برای پخت یا گرم کردن غذا

14- در قسمت ورودی کَنده دو عدد سَحَل بزرگ را به هم تکیه می دادن تا خاک و سنگ وارد کنده نشود

15- برای تیغه بندی  درب چاه های کشاورزی و فاضلاب خانگی

16- هر گونه اطلاعات و مورد استفاده دیگر از سَحَل را شما بفرما

۲ نظر ۰۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۱:۵۳
سلحشوران شهر نراق

 بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدُ ِلله الذی أحَلَّ النِکاحَ و حَرَّمَ السّفاحَ و الزِّنا ، و صلی الله علی محمد و آله
وبعد چون نظام عالم و بقاء نسل بنی آدم به مناکحت منوط و به مزاوجت مربوط است و ارتکاب ازدواج متضمن وسعت رزق و غناست و متکفل رفع فقر و عناست تارکین این سنت سیئه از حوزه اسلام دور و نزد اولوالالباب مخذول و منکوب است و لهذا به فحوای کریمه

فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ و بقول نبی الامی صل الله علیه و آله
النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی

عقد مناکحت دائمی و ربط مزاوجت همیشگی واقع شد فیمابین عزت شعار آقا حبیب ابن مرحوم استاد حسن استاد علی اکبر سلمانی والحره المخدره العاقله البالغه الباکره الرشیده هی المسمات خانم سلطان بنت عالیشان آقا حسین اصفهانی ساکن قصبه نراق بصداق مبلغ نود و یکتومان (نصف چهل و پنج تومان و نیم) فض رایج خزانه محمد علی شاه قران عددی یکمثقال وزن.
هدیه کلام اله مجید یکجلد دو تومان .
نقد ما فی الذمه پنج تومان .
رخوت ملبوس از حریر و غیره دو دسته شش تومان.
مسینه آلات به وزن شاه یکمن پنج تومان.
فرش اطاق از گلیم و نمد و غیره دسته بیست تومان.
رختخواب عمل اصفهان یکدسته شش تومان.
ماده گاو سلیمه الاعضاء‌ یک راس هشت تومان.
گوسفند از دو جنس دو راس چهار تومان .

همگی و تمامی یکدرب فوقانی واقعه در خانه مرحوم استاد علی اکبر شهره فوق اطاق استاد حسین فی جنب فوقانی استاد حسین مرقوم مستغنی از تحدید و توصیف بانضمام نصف یکدرب انبار مع نیمدانگ از جمله ششدانگ حصار و مطبخ با ممر و مدخل و مشاع که حدود انبار از اینقرار است .
حدّی به خانه مرحوم استاد قاسم.
حدّی به راه رودخانه.
حدّی به اطاق استاد رضای اخوی ناکح.
مناکحه صحیحه شرعیه و معاقده صریحه ملیه اسلامیه مشتمله علی الایجاب والقبول الصادرین عن وکیلهما بعد ثبوت وکالتهما والصداق المرقوم کلا فی الذمه الزوج فامالصداق عینا فلها التصرف منی شائت و اینما طلبت و دینا تودیه الیها عندالطلب لیلا اونهارا سترا اوعلانیه و قد وقع العقد المبارک
 فی یوم دوشنبه هفتم شهر ربیع الثانی سنه 1325
دوشنبه 7 ربیع الثانی 1325(برابر 29 اردیبهشت 1286)

 سایت سلحشوران شهر نراق از استاد حاج سید مجتبی غفاری جهت بازخوانی عقدنامه ازدواج 115 سال قبل بین آقا حبیب (اکبری) فرزند استاد حسن ابن استاد علی اکبر سَلمانی و خانم سلطان بنت حسین اصفهانی در نراق سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۰۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۰۳
سلحشوران شهر نراق

بر اساس گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛ عَصارخان از نظر لغوی به معنی عُصاره گیری و افشرده کردن و جایی که روغن در آنجا گرفته می شود به روغنگیرخانه یا عَصارخان (عَصار خانه)معروف است.

صَنعت عَصاری در تاریخ ایران سابقه دیرینه داشته تا جایی که در زمان داریوش، پادشاه هخامنشی کُنجِد جز کالاهایی بود که از ایران به مصر صادر می شده است. این صنعت در دوره صفویه ، همچون صنایع و هنرها در این دوران به رونق چشمگیری چه از منظر صنعت و چه از نظر معماری دست می یابد.


عصارخانه شاهی گوهری پنهان شده در صدف بازار اصفهان

روغن تولید شده در این کارخانه که معمولا از دانه های روغنی مانند پنبه دانه، سیاه دانه، بزرک، خشخاش، منداب و... تولید وعلاوه بر مصرف صنعتی برای روشنایی خانه ها به عنوان روغن چراغ، به عنوان مصرف دارو برای چرب کردن بدن گوسفندان وچهارپایان جهت جلوگیری از بیماری و همچنین مصرف خوراکی و بهداشتی کاربرد داشته و تفاله های حاصل از آن به عنوان خوراک دام و یا به عنوان کود در کشاورزی استفاده می شد.

پیشینه عَصارخان نراق به زمان علامه حاج ملا احمد نراقی (حدود 200سال پیش) باز می گردد. ساختمان زیبای این کارخانه که به صورت مهندسی و معماری پیچیده ساخته شده بود می توانست یکی از ارزشمند ترین جاذبه گردشگری شهر نراق باشد که در محله سفلی نراق جنب حمام پایین قرار داشت.


تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۳۶۰  این بنا با نیّت کاملا خیرخواهانه و مساعدت اولین امام جمعه نراق آیت الله سیدمحمدباقر شریف موسوی تخریب و به ساختمان حمام عمومی اضافه شد که آن حمام هم پس از چند سال به دلیل فراگیر شدن حمام در منازا فاقد استفاده گردید و به موزه مردم شناسی تبدیل شد.
این بنا مدتی نیز توسط جوانان به عنوان کانون فرهنگی ورزشی شهدای نراق فعالیت داشت .

http://www.honarnews.com/images/docs/000083/083511/images/1398_4xP4NPlE(1).JPG

در حال حاضر به همت شهرداری تنها تخته سنگی از عصارخانه به جا مانده که با ساخت"میدان عصارخان" و نصب سنگ و شتر یاد این کارخانه بزرگ و تاریخی را در نزد ساکنان شهر زنده کرده است.

ساختار عَصارخان نراق
* ورودی عصار خان : عَصارخان نراق شامل دو ورودی بود که یکی از آنها دارای یک جفت درب چوبی دو لنگه و بزرگ به ارتفاع حدود 3 متر بود و دو سکوی مخصوص در دو طرف آن قرار داشت و به سمت شرق ساختمان عصارخان یعنی کوچه فعلی که در قدیم به آن کوچه "شترخان" می گفتند باز می شد و احتمال ورود تجار و بازرگانان و محل بار اندازی دانه ها و همچنین محل خرید و فروش از این درب انجام می شد.

درب دیگر در طرف جنوبی ساختمان حد فاصل دیوار عَصارخان و حمام پایین بود یعنی پشت کارگاه گلابگیری فعلی و در جلو آن یک فضای باز قرار داشت که انتهای آن به یک فضای مخروبه منتهی می شد که احتمالا محل نگهداری حیوانات حمال (شترخان) بود و فقط از داخل ساختمان به این محل راه داشت.

* شتر خان : شترخان محلی براى نگهداری حیوانات حمال عَصارخان (شتر، اسب، گاو) که سنگ آسیاب را به حرکت در می آوردند و احتمالا چون این محل هم جنب کارخانه بوده ، کوچه شترخان به این نام خوانده شده است. نا گفته نماند که یک کوچه شیب دار در وسط شهر نراق وجود دارد که به " کوچه شُتران " مشهور می باشد و اوایل جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران به نام شهید مصطفی طالبی تغییر نام یافت و ارتباطی با کوچه شترخان ندارد .

* تون: تون یا گرمخانه محلی بود که برای بو دادن برخی از دانه های روغنی مانند کُنجد و کَرچَک استفاده می شد.کنجد و کرچک از دانه های روغنی هستند که باید برای آسیاب کردن پوست آنها گرفته مى شد و سپس بو می دادند تا تُرد شود و روغن آنها بهتر گرفته شود.

* انبار غلات: این انبار محل نگهداری دانه هایی بود که می بایست آسیاب شوند و طوری ساخته شده بود که درهای آن همیشه بسته و از دسترس حیوانات و جانوران موذی در امان بود.

*انبار روغن: برای نگهداری خمره هاى روغن تولید شده استفاده می شد .

*آسیاب : آسیاب که شامل دو سنگ بود که روی یک سکوی حدود یک تا یک و نیم متری قرار داشت. سنگ زیرین افقی و ثابت بود که به وسیله یک میله چوبی که داخل سوراخ وسط قرار مى گرفت، داخل سکو ثابت شده و سنگ دیگری عمودی روی سنگ زیرین قرار می گرفت و"بار مالی" نام داشت . دارای یک سوراخی در وسط بود که به وسیله یک تیر چوبی 4 متری به شتر بسته می شد و با حرکت شتر به گردش در می آمد و دانه ها زیر آن له می شد.

* تیرخانه : مهمترین قسمت و مهمترین فضای عَصارخانه است که عملیات روغنگیری در آن انجام می شد که از دو تیر قطور بزرگ از جنس چوب چنار ، قرقره و اهرم چوبی تشکیل شده و یک سر آن داخل دیوار قرار گرفته و با دندانه های مخصوص مهار شده بود. در صورت لزوم تیر بزرگ را پایین می آوردند، با فشار آوردن این تیر بر کوپی ها (سبدها) محتوی خمیر، روغن از آنها جدا می شد. پس از چند ساعت سنگ بزرگی به نام" بنه " را به وسیله طناب از تیر بزرگ آویزان می کردند تا فشار بیشتری بر "کوپی"ها وارد آید و روغن دانه ها به طور کامل گرفته شود.

پس از 24ساعت تیر را به جای اول خود باز می گرداندند و روغن ها را در خمره ریخته و تفاله ها را بیرون می آوردند که هم کود بسیار مقوی در امر کشاورزی بود و هم برای مصرف دام استفاده می شد. لازم به ذکر است دانه های روغنی را بعد از آسیاب کردن و آب آغشته می کردند و سپس به قسمت تیرخانه می بردند و روغنگیری می کردند.

 

مرحومین علیرضا ، علی اصغر و شکر الله عابدینی

آسیاب های عصاری از ابتدا برای عصاره گیری نبود بلکه برای آرد کردن گندم، پودر ادویه جات و حنا سابی و عصاره گیری میوه های آبدار مورد استفاده قرار می گرفت و به اصطلاح چند منظوره بود. بعد از اختراع آسیاب آبی به کارخانه عصاره گیری و پودر کردن ادویه جات تبدیل شد. حتی از افراد بسیار قدیمی نراق که در قید حیات هستند می گویند: ما زمانی که بچه بودیم به یاد داریم که در عصارخان کشمش و غوره آسیاب می کردند .

 از عصاران پیشکسوت نراق این افراد بیشتر شناخته شده هستند :

مرحوم شکرالله عابدینی فرزند علی اکبر
مرحوم علیرضا عابدینی فرزند شکرالله
مرحوم علی اصغر عابدینی فرزند شکرالله

سایت سلحشوران شهر نراق از پژوهشگر و نویسنده توانمند جناب آقای مرتضی علی آقایی نراقی از بابت تهیه این تحقیق سپاسگزار می باشد .

۲ نظر ۰۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۱:۵۴
سلحشوران شهر نراق

قبول اجاره شرعیه نمود عالیشان آقامحمد حسن ابن مرحوم آقا مشهدی ابوالقاسم نراقی از جناب عمده التجار آقا میرزا فتح الله رضوانی خَلف مرحمت شان آقا محمد حسین تاجر نراقی تمامی مجرای المیاه(محل عبور آب) یک سَرَجه آب قنوات علیا و سفلای قصبه نراق واقعه در طاق دوازدهم ابتیاعی از مستاجر ابتدا از تاریخ ذیل الی انقضای مدت چهار ماه تمام به مال الاجاره صد دِرَم نمک و صیغه موآجره صحیحه شرعیه بینهما جاری شد .
تاریخ نوزدهم شهرذیحجه الحرام 1347(برابر 8 خرداد 1308) .

نوشته و امضاء حاشیه سند :

آقا محمد حسن آب مرقوم را راس موعد بدهد آقا عبدالکریم ‌(عبدالکریم احمدی فرزند حبیب الله 1275 – 1352)  مطابق قباله که آنرا فروخته ام مال آقا عبدالکریم می باشد .  امضاء : فتح الله رضوانی
اعترف بما رقم فیه الراجی حسین غلام

سایت سلحشوران شهر نراق از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند اجاره کردن سَرَچه آب قنوات علیا و سفلای نراق توسط محمد حسن فرزند ابوالقاسم نراقی از فتح اله رضوانی فرزند محمد حسین در 93 سال قبل  سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۰۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۴۳
سلحشوران شهر نراق











ما را در سر سودای عاشقی است

                                                  و دفاع همچنان باقیست

                                                                                         و تا انتها ایستاده ایم.....

۰ نظر ۰۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۴:۵۳
سلحشوران شهر نراق

بعد   غرض از تحریر و ترقیم این ارقام شریعه انتظام آنست که حاضر گردید عالیقدر مشهدی مسلم شهرت صفری شناسنامه نمره ۶۶۶ صادره از بیجیگان خلف مرحوم آقاحسین بیجیگانی من فواد سبعه جاسب در حالتیکه جمیع اقاریر شرعیه از مشارالیه ممضی و نافذ بود بلا اکراه و بلا اجبار صلح صحیح شرعی قطعی ملی اسلامی نمود به عالیحضرت متعالی مرتبت مشهدی شکرالله شهرت ترابی بشناسنامه نمره ۱۰۴۶ صادره از قصبه نراق خلف مرحوم آقا محمد نراقی همگی و تمامی قطعات ملک مشجر واقعه در اِزنا شهره واقعه در قریه بیجیگان مرقوم که محدود است به حدود اربعه ؛ شرقا بولات ؛ جنوبا به مِلک ورثه مرحوم حاجی سید محمد ؛ غربا به شارع عام ؛ شمالا به مِلک و اشجار خود مصالح له با جمیع توابع و لواحق و اشجار مغروسه(آمیزش – اختلاط) آن جوزا(گردو) کان او لوزا(بادام) صغیرا کان او کرا آنچه را که شرعا و عرفا نسبت به قطعات مصالح عنه دهند بدون استثناء شیئی از آن و کلما یتعلق بها به مال المصالحه مبلغ هشتاد تومان پول رسمی رایج مملکت ایران مقبوض فی المجلس المصالحه مصالحه صحیحه لازمه جازمه شرعیه قطعیه ملیه اسلامیه مشتمله بر صیغه عربیه والفارسیه جامعه جمیع شرایط صحت و ارکان محتویه بر کل قواعد شرعیه من القبض والاقباض والتسلیم والتسلم بعمل آمد و مصالحه به سرحد لزوم شرعی رسید و غبن در مصالح عنه کائنا ماکان و بالغا مابلغ مصالحه شد به مال المصالحه مبلغ بیست و دو تومان وجه نقد مقبوض فی المجلس و صیغه جاری شد و سایر قواعد شرعیه کما هوالمقرر فی الشرع المطاع معمول و مرعی گردید و مال المصالحه تماما و کمالا در مجلس مصالحه تسلیم مصالح مرقوم شد و بوصول آن لا علی رسم القباله بل علی منهاج الخفیه مقر و معترف گردید و مصالح مرقوم کافه مصالح عنه را از یَد مالکانه و مستحقانه خود خلع و اخراج نمود و به تصرف مصالح له مرقوم داد و در ضمن العقد خارج لازم علی رسم الشرع الانور ملتزم شرعی شد مصالح مرقوم که هرگاه از حال تحریر الی مضی مدت پنجاه سال تمام چه خود مصالح مرقوم یا دیگری از قبل آن به هر اسم و رسم ادعائی در خصوص مصالح عنه بمصالح له بنماید  یا اینکه مصالح عنه کلا او بعضا مستحقا للغیر ابراز شود و به ثبوت شرعی برسد خود مصالح مرقوم از عهده برآید و علاوه بر مال المصالحه معادل و مطابق آنرا از مال خودش مجانا بلاعوض به مصالح له دادنی باشد و بپردازد و از عهده خسارات مصالح له بر آید اکنون به مقتضای مارقم‌ تمامی مصالح عنه بطریق و حدودی که مرقوم شده مِلک طِلق و حق طِلق مصالح له مرقوم است لا غیر وله التصرف فی کیف شا... .
وکان ذالک التحریر فی دوم شهر ربیع الثانی سنه1371
2 ربیع الثانی 1371(برابر 9 دی 1330)

بازخوانی نوشته های حاشیه سند :
بسمه تعالی
لقد وقعت المصالحه المرقومه وصلح العین واجرالمثل المصالحه والالتزام المزبور فی متنا و هامشا  الصیغه....
حمزه خلیلی
 لا مخفی که مبلغ یکصد و دو تومان وجه مال المصالحه مرقوم در متن در مجلس مصالحه تسلیم مصالح مرقوم شد و دیگر به هیچ وجه من الوجوه در خصوص مصالح عنه و مال المصالحه آن حقی بمصالح له ندارد .
بتاریخ دوم ربیع الثانی سنه 1371
2 ربیع الثانی 1371(برابر 9 دی 1330)

 اثر سَبابه راست مسلم را گواهی دارم
حمزه خلیلی

از جناب آقای فرزاد ترابی فرزند فضل الله از بابت ارائه تصویر سند خرید مِلک در اِزنا جاسب دلیجان قدردانی می شود .

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند فروش مِلک در اِزنا بیجگان جاسب توسط مسلم صفری فرزند حسین به شکرالله ترابی فرزند محمد نراقی در 70 سال پیش سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۰۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۵۹
سلحشوران شهر نراق

در ادوار گذشته یعنی حدود یک قرن پیش که هنوز خبری از بستنی و کارخانه های ساخت بستی های رنگارنگ امروزی نبود ، مردم نراق برف را با شیره انگور مخلوط نموده و آن را به عنوان دسر مخصوصا در موقعی که هوا گرم بود می خوردند.

البته در آن زمان میزان آلودگی های زمین به اندازه فعلی نبود و مردم از سالم بودن برف اطمینان داشتند و آن را با خیال راحت مصرف می نمودند. برف که یک محصول طبیعی و از نزولات آسمانی و شیره انگور هم یک قند طبیعی و ساخت دست بشر بود و مردم به سالم بودن هر دو مطمئن بودند .
امروزه آلودگی محیط زیست و در نهایت آلوده شدن زمین به قدری افزایش یافته که برای خوردن برف وشیره باید با دقت نزدیک به وسواس برف را از جاهایی که تمیز است و آلودگی محیطی ندارد برداشت ومصرف نمود.

قدیمی ها بر این باور بودند که مصرف برف اول و دوم برای خوردن مناسب نیست و باید از برف سوم استفاده نمود. در جواب این افراد باید گفت که عمده بارش برف ها در هوای سرد و یخبندان زمستان است و در هوای سرد اصلا کسی تمایل به خوردن برف و شیره ندارد.
همان طور که خوردن بستنی امروزی در زمستان کم مصرف دارد و با گرم شدن هوا که معمولا در اواخر زمستان و اوایل بهاراست خوردن آن شروع می شود، خوردن برف و شیره هم بعد از بارش آخرین برف زمستانی آغاز می گردد.در این موقع برف ها سالم بوده و با خیال راحت می توان مصرف نمود .

در شهر نراق هم معمولا در آغاز بهار و با گرم شدن تدریجی هوا که مردم به دامن طبیعت می روند از دامنه کوه ها و زمین های اطراف مزارع برف های سالم که شبیه دانه های ریز بلوری و سفید رنگ هستند جمع آوری و به شهر می آورند و مادر خانواده هم با افزودن شیره انگور و ریختن آن در ظرف های کوچک بلوری از میهمانان با برف و شیره به جای بستنی پذیرایی می نماید.
این سنت قدیمی هنوز هم در شهر نراق رایج بوده و خواهان دارد چرا که مصرف کنندگان بیشتر از طبقه کشاورز هستند و مانند پدران خویش که در قدیم از مزارع برف های تازه را به خانه می آورد ، آنها نیز به این کار اهتمام می ورزند. درست است که امروزه بازار مملو از بستنی های رنگارنگ است ولی در صورت موجود بودن برف ، علاقمندان برف و شیره مادر بزرگ را به بستنی های امروزی ترجیح می دهند.

مخلوط برف و شیره شبیه یخ در بهشت امروزی است.البته نیاز نیست که در ساختن برف و شیره حتما از شیره انگور استفاده شود بلکه می توان انواع شربت ها مانند شربت آلبالو، سکنجبین، شیره خرما ، عسل ، گلاب و... استفاده نمود.
در اواخر دهه ۳۰ مردم نراق برف ها را جمع آوری می کردند و آنها را داخل یک آب انبار قدیمی که درِ دروازه نراق وجود داشت (محل فعلی جوشکاری حاج محمود ایزدی) می ریختند و در اوایل بهار که هوا کم کم رو به گرمی می رفت آنها را بیرون می آوردند و مصرف می نمودند.

حسین حمزه ای

البته در آن زمان ساخت بستنی هم با دستگاه های سنتی در نراق رایج شده بود و یکی از پیشکسوتان آن آقای حسین حمزه ای فرزند حمزه است که با یک دستگاه به صورت بستنی درست می کرد و به بچه ها دانه ای دوقران(ریال) می فروخت . فردی دیگه نیز به نام اکبر مَشتی این دستگاه را روی موتور سیکلت گذاشته و به صورت سیار دور می زد .
گذشته از انبار کردن برف ، از تولید و ذخیره یخ هم در یخچال طبیعی نراق در محل دَرِ آسیاب هم استفاده می شد و یخ های طبیعی در فصل گرما مورد استفاده قرار می گرفت.

در مورد ضرر و زیان برف و شیره تا به حال مطلبی به صورت علمی ارائه نشده است و نظر اکثر دانشمندان پاک بودن برف و محل برداشت آن است که باید دقت شود از جاهای مطمئن برف را جمع آوری نمود. حتی طب سنتی هم خوردن برف و شیره را به عنوان یک دسر قبول دارند و آن را به عنوان درمان دردهای مختلف می شناسند.
جف اس گافنی ؛ استاد شیمی دانشگاه آرکانزاس امریکا می‌گوید : که برف که فقط آب منجمد نیست. آلودگی‌ها هوا مانند سولفات‌ها، نیترات‌ها، فرمالدئید و جیوه را می‌توان در برف یافت. برف دوده جو ناشی از سوختن زغال‌سنگ و چوب را هم با خود به پایین جو می‌آورد . بنابر این بهتر است که در همان ابتدای بارش برف اقدام به جمع آوری و خوردن برف نکنید تا میزان آلودگی آن پایین بیاید .

سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ؛ پژوهشگر و نویسنده ارزشمند حوزه تاریخ و فرهنگ شهر نراق جناب مرتضی علی آقایی فرزند علی اکبر از بابت این نوشته سپاسگزار می باشد .

۳ نظر ۲۹ فروردين ۹۸ ، ۲۳:۲۵
سلحشوران شهر نراق

بیست و نهم شهر رجب (پیچی ئیل یعنی سال میمون) 1338(برابر 29 فروردین 1299) فریق محاسبه فیمابین اینجانب غلامرضا و آقا عبدالکریم (عبدالکریم احمدی فرزند حبیب الله 1275 – 1352) شد آنچه حق و حقوقی داشتیم به همدیگر تمام کمال مفروق(جدا کرده شده) شد از جنسی و مُطالبات و مُخَلفات(وسایل خانه) تمام کمال مفروق شد و از این تاریخ دیگر هیچ حقی به یک دیگر نداریم و بقیه محاسبه فیمابین آنچه که رسیدگی شد و طلب اینجانب ده تومان (نصف پنج تومان) از آقا عبدالکریم نقدا دریافت نمودم و دیگر ... الی تاریخ محاسبه فیمابین نداریم ؛ آنچه قبض از یکدیگر پی از آن بیاید باطل است .
بتاریخ فوق(29 رجب 1338 برابر 29 فروردین 1299)

 امضاهای حاشیه سند
غلامرضا ابراهیم زاده
اعترف بما رقم فیه الراجی محمد حسین
اعترف بما رقم فیه فتح اله غفاری رضوانی(فرزند محمد حسین) اقرار نمودند صحیح است
نعمت اله(نعمت اله غفاری رضوانی فرزند محمدحسین و ابوالزوجه عبدالکریم احمدی)

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند مصالحه بین غلامرضا ابراهیم زاده و عبدالکریم احمدی فرزند حبیب اله 102 سال قبل در شهر نراق سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۲۷ فروردين ۹۸ ، ۲۳:۳۸
سلحشوران شهر نراق

فرق گله دار با گلّهٔ دِه ؟
در شهر تاریخی نراق در قدیم گله دارهای زیاد وجود داشت. معمولا به افرادی که تعداد گوسفندان آنها از ۱۰۰راس به بالا بود گله دار می گفتند. هر گله دار دارای یگ نفر " گله چران " بود که چوپان گله نامیده می شد.

چوپانی از کهن ترین پیشه هاست و در واقع سنت حسنه ای است که پیامبران الهی هم به این کار اشتغال داشتند. رسول مکرم اسلام نیز چوپانی کرده و فرموده است کدام پیامبر است که چوپانی نکرده باشد؟
در قدیم در شهر نراق ، کار گله داری صرفا یک شغل اصلی برای گله دار محسوب می شد که جنبه اقتصادی داشت و برای تولید شیر و ماست و سایر فراورده های لبنی این حرفه را انتخاب کرده بود. برخی از گله دارها در کنار آن به کار کشاورزی هم می پرداختند .

دسته دوم کسانی بودند که تعداد گوسفندان آنها کم و در حد چند یا چندین راس بود که آنها فقط به خاطر تولید شیر وماست خودشان آن ها را نگه داری می کردند. از این افراد در نراق زیاد بودند و به آنها " چَکَنه " یا خرده مالک می گفتند. البته واژه چَکَنه تنها مخصوص گوسفندار نبود بلکه شامل آب و ملک و ... و چوپان گلهٔ دِه هم می شد .

گَّله دِه چیست ؟
همان طور که گفته شد به صاحبان گله های بزرگ ، گله دار و به کسانی که تعداد دام هایشان کم و در حد چند راس بود چکنه می گفتند. واژه چکنه درشهر نراق بیشتر به خرده مالک های دام اطلاق می شد.این اشخاص چون تعداد دام هایشان کم بود و از طرفی برای چراندن آنها وقت نداشتند و از طرف دیگر چون نمی توانستند برای تعداد کم گوسفند چوپان جداگانه بگیرند و هم می خواستند که به گوسفندانشان به راحتی دسترسی داشته باشند تصمیم گرفتند که گوسفندان خود را با هم جمع کنند و تشکیل یک گله بدهند. و برای آن یک چوپان بگیرند و نام آن به گله دِه مشهور است .

چرای دام در دلیجان۳برابرظرفیت مراتع است/وجود۸۸هزارهکتار مرتع فقیر

بنابراین تعریف گله ده به این شرح است:
" گله ای صاحبان آن چکنه ای یعنی چندین خرده مالک داشته باشد به آن گله ده می گویند ". گله دار شامل یک فرد واحد است ولی گله دِه صاحب چندین خرده مالک می باشد.
صاحبان این گله که در حقیقت چندین نفر بودند هر روز صبح در یک محل مشخص گوسفندان خود را به چوپان تحویل می دارند و چوپان آنها را به چرا می برد وهنگام غروب آفتاب مجددا گوسفندان را به شهر باز می گردانید. در موقع رسیدن گله به شهر گوسفندان هر کَس از گله جدا می شد و خودشان به خانه صاحب خود می رفتند و نیازی به آمدن و بردن آنها نبود. حافظه دراز مدت گوسفند و بز و به طور کلی ،دام های سبک و سنگین قوی است و با یک بار یا دو بار حرکت در یک مسیر مشخص آن را به خوبی به ذهن می سپارند.


سپس صاحب گوسفندان ، آن ها را در داخل حصار و یا طویله می کردند و شیرشان را می دوشیدند و به بره ها و بزغاله ها هم شیر می دادند وهنگام صبح هم مجددا آنها را برای بردن به چَرا در همان محل قبلی به چوپان تحویل می دادند.
در پایان هر ماه هم دستمزد چوپان بر اساس قرارداد فیما بین به او تحویل می گردید.البته مدت چرای گله ده محدود و بین ۳ تا ۶ماه بود و بعد از آن به صاحبان آن تحویل داده می شد ؛ چرا که بیابان و مراتع خشک شده و گوسفندان می بایست در نیمه دوم سال یا اواخر پاییز به بعد به طور دستی تغذیه گردند.

البته گله دِه شامل گاو و گوساله هم می شد که به آن گُوگَل می گویند و به شبان گاو یا گاوچران، گُوگَلان می گفتند. برای گُوگَل دو نفر چوپان نیاز بود. گاوهای نر را یک نفر به چرا می برد و گاوهای شیری و ماده را چوپانی دیگر. البته گاوهای نر با توجه به شرایط اقلیمی اکثرا در مراتع و کوهستان بودند و شب را هم تا اوایل پاییز در آنجا می ماندند. ولی ماده گاوها یا گاوهای شیری باید هر روز به چرا می رفتند وهنگام غروب به شهر می آمدند و مانند گوسفندان خودشان به خانه صاحبشان می رفتند. شیر دوشی ماده گاوها اکثرا توسط خانم ها انجام می گرفت .کسانی هم که به عللی فرصت برای دوشیدن نداشتند با یکی از بانوان شیردوش شهرنراق قرارداد می بستند که شیر دوشی گاوها را انجام دهد. بر اساس قرارداد فیمابین شش روز شیر متعلق به صاحب گاو بود و آخر هفته یا روز هفتم به عنوان دستمزد به شیردوش تعلق می گرفت. در قدیم در نراق، محله های بالا،میان و پایین هر کدام برای خود یک سر گلهٔ دِه داشتند.

گلهٔ اربابی و دنیای چوپانی
کسانی هم در نراق بودند که تعداد گوسفندانشان کمتر از گله و بیشتر از چَکَنه بود.این افراد نه می توانستند به تنهایی چوپان بگیرند و نه گوسفندان را به گلهٔ دِه تحویل دهند بنابراین تنها راهی که داشتند شریک شدن با یک گله دار بزرگ بود که به او " ارباب " می گفتند. مثلا درنراق مرحوم حسین رزاقی فرزند صفر به ارباب حسین معروف بود .

آنها گوسفندان خود را با گله اربابی قاطی می کردند و یک گلهٔ بزرگتر تشکیل می دادند که به این گله "گله شریکی" یا شراکتی می گفتند. در این گله تعداد شرکا در تمام کارها سهیم بودند. گاهی دستمزد و مزایای چوپان را خودشان تقبل می کردند و یا به نوبت به جای چوپان همراه گله می رفتند ولی حق چوپان برای صاحب اصلی گله یعنی ارباب محفوظ بود.این یکی از سنت هایی بود که در قدیم در نراق وجود داشت و در حال حاظر هم در بین گله داران دیده می شود.


چوپان بیشتر وقت خود را همراه گله سپری می کند و کمتر به شهر و خانواده خود دسترسی دارد.مونس و هم صحبت هم ندارد.گاهی که حوصله اش تنگ می شود نِیِ چوپانی را بر لب می گذارد و آهنگ های دلپذیری را در آغوش طبیعت و دامن کوهسارها و کنار جویبارها وچشمه سارها سر می دهد و گاهی ابیات و شعرهای خودمانی را زمزمه می کند .
گاهی هم به حکم ضرورت و احتیاج با گوسفندان همدلی و همزبانی می کند. زبان چوپانی وگله داری زبان مخصوصی است که در عین اشکال و دشواری " برای دیگران " شنیدن آن خالی از لذت وشوق نیست. تنها چوپانان با این زبان آشنایی دارند و با گوسفندان خویش ارتباط برقرار می کنند. اگر گله گوسفند به چند هزار راس برسد تنها یک صدا و سوت چوپان کافی است که گله را از آغِل خارج کند و با صدای دیگر همه را به تعلیف و چریدن وا دارد.

گاهی اتفاق می افتد که بزهای پیشاهنگ یا نَربُزها تا یک کیلومتر از چشم چوپان دور می شوند. چوپان برای باز گرداندن آنها صدای مخصوصی سر می دهد و پیشتازان (نربزها)بی درنگ از حرکت می ایستند و به سمت جهتی که چوپان فرمان می دهد پیش می روند. نربزها در مسیریابی و هدایت گله استعداد بیشتری نسبت به گوسفند دارند و اگر وظیفه هدایت گله گوسفند به عهده یک بزنر یا نربز باشد،کنترل ومدیریت گله در مرتع و چراگاه آسان تر و بهتر انجام می شود.

راندن گوسفندان به سوی آب ، اعلام خطر حیوانات درنده ،باز گرداندن گله به سمت بَرَگاه به منظور دوشیدن و شیر دادن بره و بزغاله و جدا کردن آنها از مادر، دور کردن و فراخواندن سگ گله و ... و خلاصه تمام حرکات و سکنات گله تحت فرمان چوپان قرار دارد. این سری الفاظ ، اصوات و حرکات چوپان حس مشارکت ،همکاری و کار تیمی را در گله تعلیم وگسترش می دهد. دامداران نراق به این امور اشرافیت کامل دارند .

بُز دندونی و بُز روغنی

یکی از سنت های کهن شهر تاریخی نراق اجاره دادن گوسفند و یا بز شیری بود. بدین صورت افرادی بودند که گوسفند داشتند اما نگهداری آنها برایشان مقدور نبود، و آنها را اجاره می دادند. برای انجام این کار از دو روش زیر استفاده می کردند:

الف :اجاره بر اساس دندان به دندان (بز دندانی)
در این نوع قرادادِ اجاره ای تعداد مشخص بز شیری که سِنّ آنها بر اساس دندان مشخص می شد،معمولا یک ساله، دوساله، سه ساله و ... انتخاب می کردند. بزها با سن و سال مشخص در اختیار اجاره گیرنده(مستاجر)قرار می گرفت و مستاجر بر اساس قرار داد فیمابین که معمولا سه یا چهار سال به طول می انجامید، متعهد می شد که مبلغی را به صورت نقد یا غیر نقدی مانند کره، پنیر یا روغن بابت مال الاجاره به مالک یا اجاره دهنده بپردازد و در پایان قراد همان تعداد گوسفند یا بز را با همان میزان سن که در آغاز قرار داد تحویل گرفته بود به مالک تحویل دهد. به همین علت این قراد داد را " دندان به دندان " می گفتند.

پرونده:Goat بز 09.jpg

در پایان هر تعداد بزغاله ای که در طول قرار داد به تعداد بزها اضافی شده بود یا به اصطلاح زاد و ولد گردیده بود بین مالک و مستاجر به صورت نصف نصف تقسیم می شد.

ب : قرار داد بر اساس روغن و یا وجه نقد
در این نوع قرارداد تعداد بز با قیمت مشخص در اختیار مستاجر قرار می گرفت با این تفاوت که مستاجر قیمت پیشنهادی خودش برایش ملاک عمل بود نه قیمت مالک . اجاره را هم طبق قرارداد به صورت نقدی و یا غیر نقدی مانند روغن و ... به مالک تحویل می داد. زمان قرارداد همان سه یا چهارسال بود.در پایان قرار داد،اگر وضع مالی مستاجر خوب بود از مال خودش نصف قیمت تعیین شده اولیه را به مالک می داد وخودش بزها را صاحب می شد. واگر پول نداشت کل قیمت اولیه بزها و تعدادی بزغاله ها که در طول قرارداد به بزها اضافه شده بود حساب می کردند.


سپس پول بزها را از میانه بر می داشتند و بقیه هرچه که باقی می ماند بین آنها نصف نصف تقسیم می شد.این کار از سنت های قدیم مردم کهن شهر نراق بود. در حال حاضر این سنت منسوخ شده است و اگر بر فرض هم باشد محدود است.

برَگاه و بَرَه ران چیست؟

در قدیم در شهر نراق به جایگاه شیردوشی گوسفند و بز برگاه (جایگاه ) می گفتند و آن شبیه یک حصار دو دیوار بود که معمولا از سنگ، چوب وچیله، فنس و حلبی و ... ساخته می شد. این حصار از قسمت عقب باز بود و از طرفین هم دیوارها به صورت قوس مانند طوری به هم نزدیک می شدند که به اندازه یک فاصله برای نشستن دو نفر باز باشد.
معمولا گوسفندهایی که در تابستان به چرا می رفتند ، شب را در مراتع و بیابان می مانند که به اصطلاح به آن شَوچَر(شب چر)می گفتند. روز بعد چوپان قبل از ظهر آن ها را برای شیردوشی به محلی که برای این کار در نظر گرفته بودند می آورد. این محل می بایست نزدیک به آب چشمه یا قنات باشد. از اهم واجبات برای گوسفندان ، دسترسی آنها به آب شرب بود که معمولا آب سلخ یا جاری بود.

گوسفندان بعد از آب خوردن در کنار سلخ یا چشمه که برای استراحت آنها در نظر گرفته شده است یکی دوساعت می خوابند. بعد از صرف نهار، چوپان با شیردوشها به محل برگاه می رفتند و چوپان با صدای مخصوص خود بزهای شیری را از غیر شیری جدا و به برگاه می آورد. این فرمان چوپان سریع الاجرا بود چون هدف مشخصی داشت و بزها به صورت اتوماتیک بار از گله جدا می شدند و به سمت برگاه می رفتند.در برگاه یک نفر به نام بَرَه ران وجود داشت که گوسفندان را به سمت خروجی برگاه هدایت می کرد.این بَره ران می توانست یک بچه و یا یک فرد بزرگ باشد.

آیین شیردوشان

دو نفر از شیردوشان خبره که معمولا یکی از آنها چوپان بود در جلو برگاه می نشستند وبقیه شیر دوش ها جلو آنها قرار می گرفتند.سپس به بره ران می گفتند:
هِی کن بیاد.ب َره ران هم گوسفندا را هِی می کرد، و دو نفر که در محل ورودی نشسته بودند در حالی که زانوهایشان را به هم چسبیده بود بز هر کسی را به صاحبش تحویل می داد تا بدوشد.شیر دوشی هم معمولا در تغار سفالی و یا دیگ مسی انجام می شد. در خاتمه شیر دوشی ، آنهایی که شیرشان زیاد است خودشان می بردند و آنهایی که کم داشتند، به هم قرض می دادند و به نوبت شیر خود را می بردند. پیمانهٔ شیرهم معمولا یک بادیه یا دیگ مسی بود و اگر شیرکمتر از این پیمانه بود ، با تیُمچه چوپان پیمانه می کردند و اگر هم کمتر از تیمچه می شد با بند انگشت سَبّابَه اندازه می گرفتند بدین صورت که انگشت سبابه را به صورت عمودی داخل تیمچه شیر قرار می دادند.

ممکن بود شیر زیرِ بند و یا بالای بَندِ انگشت باشد.سپس شیرها را در خیک که از پوست بز ساخته شده می ریختند و با بار الاغ به شهر می آوردند.در خاتمه هم یک تیمچه شیر از کل شیرها به عنوان غذای چوپان به او می دادند و چوپان هم آن را داخل مشکوله یا خیگولهٔ خویش که از پوست بزغاله ساخته شده بود و محتوی قاتوق بود می ریخت و در توبره خویش می نهاد و به کول می انداخت و سپس با صدای دلنشین خویش فرمان حرکت را برای گله صادر می کرد.

توضیح:جهت اطلاع بیشتر در مورد شیر و فراورده های آن به سایت سلحشوران نراق به آدرس salahshornnaragh.blog.ir  مراجعه نمایید.

سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ؛ پژوهشگر و نویسنده حوزه تاریخ و فرهنگ شهر نراق جناب مرتضی علی آقایی فرزند علی اکبر در خصوص این تحقیقات سپاسگزار می باشد .

۱ نظر ۲۶ فروردين ۹۸ ، ۱۰:۲۵
سلحشوران شهر نراق

به اجاره صحیحه شرعیه قبول نمود عالیجاه عزت آثار آقا میرزا عباس خان خلف صدق جناب مستطاب آقا میرزا ابوتراب نراقی(عباس فرزند میرزا ابوتراب) از عزت و سعادت همراه آقا میرزا عبدالکریم خلف مرحمتشان آقا حبیب الله تاجر نراقی(مرحوم حاج عبدالکریم احمدی فرزند حبیب اله 1275 – 1352) تمامی مجری المیاه(محل عبور آب) دو سَرَجه از جمله یکهزار و هشتصد سَرَجه آب قنوات علیا و سفلای قصَبه نراق با کلیه متعلقات آن از حال تحریر الی انقضاء مدت سه ماه تمام دیگر به مال الاجاره مبلغ دو تومان که در آخر مدت اَدا نماید و صیغه موآجره صحیحه شرعیه ملیه اسلامیه بینهما جاری شد .

بتاریخ نوزدهم جمادی الاولی 1347(برابر 12 آبان 1307)

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند اجاره سَرَچه آب توسط عباس خان فرزند میرزا ابوتراب نراقی از عبدالکریم احمدی 93 سال قبل در نراق سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۲۴ فروردين ۹۸ ، ۲۳:۳۸
سلحشوران شهر نراق

پُست نراق پنجاهمین اداره پُستی است که به دلیل اهمیتش در ایران ایجاد گردید . طبق آمار موجود که در حال افزایش است 15 مسئول و نیروی غیر بومی از بیش از یک قرن در اداره پست و تلگراف نراق اشتغال داشته اند .
همچنین 40 نراقی از ابتدای راه اندازی پست و تلگراف در سراسر ایران در این اداره اشتغال داشته اند .

سال 1337 خانواده ای از شهرستان محلات استان مرکزی وارد نراق شدند . آقای ابولفضل اکبری فرزند اسماعیل در اداره پست نراق اشتغال یافت و به دلیل متمایز بودن از خاندان اکبری به اکبری پُستی یا پُستچی مشهور گردید . آنها در طول 15 سالی که در نراق حضور داشتند در خانه مهدوی ؛ بازار و منزل آقا(فاضلین نراقی) سکونت داشتند .

همسر آقای اکبری دختر عمویش به نام خانم فاطمه اکبری فرزند علی اصغر از زنان مومنه و با کرامتی بود که بین زنان نراقی مورد احترام قرار داشت . مشارالیها سال 1392 بدرود حیات گفت . تنها دخترشان خانم انسیه اکبری نام دارد .

یکی از فرزندانشان به نام حمیدرضا  اکبری متولد 1338 سال 1390 در سن 52 سالگی طی سانحه تصادف به همراه همسرش جان به جان آفرین تسلیم نمود .
پسران دیگر این خانواده محبوب  آقایان لطف لله متولد 1330 و مهدی متولد 1335 از فرهنگیان بازنشسته هستند که همچنان ارتباطشان را با اهالی نراق حفظ نموده و به نراق تردد دارند .  

آقای ابوالفضل اکبری تاریخ 13 مهر 1307 در شهر محلات متولد شد و 15 سال در نراق حضور داشت و سال 1352 دچار بیماری گردیده و به تهران منتقل می شود و نهایتا دارفانی را وداع گفته و پیکر پاکش تاریخ 21 فروردین 1352 به محلات انتقال  و خاکسپاری می گردد .  46 سال از فقدان این مرد پاکسرشت و انسان شایسته می گذرد ولی هنوز قدیمی های نراق ذکر خیر وی را بر لب دارند . 


                                        لطف الله اکبری                                                            مهدی اکبری

همسر و فرزندان در همان سال 1352 که سرپرست خانواده فوت نمود به محلات باز می گردند .  به روح مرحوم ابوالفضل اکبری و همسرش مرحومه فاطمه اکبری و فرزندشان حمید و عروسشان صلوات نثار می کنیم .

۳ نظر ۲۳ فروردين ۹۸ ، ۰۸:۰۷
سلحشوران شهر نراق

 بسم الله الرحمن الرحیم.
التاریخ   یوم پنجشنبه چهارم شهر رمضان المبارک مطابق سنه ۱۲۷۰ هجری(برابر 10 خرداد 1233).
الناکح.

عالیحضرت عزت مرتبت خیرالحاج حاجی سلیمان ابن مرحوم آقا جعفر نراقی .
المنکوحه.
الحره المخدره العاقله البالغه الباکره الرشیده المسمیه پی پی جان بنت عالیحضرت آقا عبدالعظیم نراقی .
الصداق.
مبلغ یکصد و سی تومان رایج سلطان اشرفی هیجده نخود در یکتومان رواج به تفصیل ذیل .
نقد ما فی الذمه زوج وجه موصوف ده تومان.
طلا حمراء غیر مسکوک یازده تومان.
مسینه آلات ساخته به وزن شاه ۵من دوازده و نیم تومان .
ماده گاو سلیمه الجوارح دو ونیم تومان.
گوسفند از جنین و ..... ده راس پنج تومان .
رخوت ملبوس ابریشمی دو دسته هفده تومان.
فرش اطاق دسته دوازده تومان.
۹ رختخواب قلمکار دسته پنج تومان.

زمین مشهور به زمین حسن نوری محدود به حدود اربعه حدّی به زمین حاجی جعفر .حدّی به زمین آقا اسدالله ‌. حدّی از دو طرف به شارع شش قفیز بیست تومان .
ممر و مجرای آب قنوات علیا و سفلای قصبه نراق چهار سَرَجه پنج تومان .
خانه واقعه در محله سفلا مشهور به خانه آقا محمود مع باغچه جنب آن بقدرالحصه مع ممر و مدخل و مشاع و کلما یتعلق بها محدود به حدود زیر.
حدّی به خانه ابراهیم میرزا محمد . حدّی به خانه آقا حسین آقا رمضانعلی .حدّی به خانه عبدالمطلب .حدّی به شارع یکدانگ از جمله ششدانگ سی تومان .
جمع یکصد و سی تومان .
لقد صدر القبول عن وکالت عنه .
مُهر
لقد صدر الایجاب عن وکالت عنها.
مُهر

 از جناب مهندس خدابخش بیابانی فرزند رضا از بابت ارائه تصویر سند سپاسگزاریم .

 سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی عقدنامه  170 سال قبل بین حاجی سلیمان فرزند جعفر نراقی و پی پی جان بنت عبدالعظیم نراقی با صداق مشخص سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۲۲ فروردين ۹۸ ، ۱۲:۵۹
سلحشوران شهر نراق











ما را در سر سودای عاشقی است

                                                  و دفاع همچنان باقیست

                                                                                         و تا انتها ایستاده ایم.....

۰ نظر ۲۱ فروردين ۹۸ ، ۰۷:۵۰
سلحشوران شهر نراق

مُوازی دَه مَن به وزن شاه ؛ سِنجِد سرخ و سفید بابت منافع چهارده درخت سنجد واقعه در دشت علیا
 ۱- واقعه در ... قدیم طاحونه(آسیاب آبی) بُرج شهره که در جَنب باغ نعیم اله شهره است ۹ اصله
۲- واقعه در ظهر باغ مسلم شهره ۵ اصله
جمع ۱۴ اصله
از مال خالص عالیجاه آقا میرزا عبدالکریم احمدی خَلف مرحوم آقا حبیب الله نراقی دین ثابت است شرعا بر ذمه(ضمانت) و رقبه(گردن) عالیقدر آقا غلامعلی شاطری خلف صدق آقا جواد من القصه که ان شاءالله تعالی مقدار مرقوم از تاریخ ذیل الی مدت یکماه دیگر بدون عذری ادا نماید .
و کان ذالک تحریر ا فی دوازدهم شهر جمادی الثانی 1354(برابر 19 شهریور 1314)

محل انگشت آقا غلامعلی شاطری(فرزند جواد اهل نراق)

اعترف بما رقم فیه ۱۳۳ منصوری نراقی

اعترف بما رقم فیه علی ابوالحسنی نراقی(فرزند فرج اله کدخدای نراق)

اعترف بما رقم فیه نصرالله یوسفی نراقی(فرزند ...)

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند بهره برداری از درختان سِنجِد سرخ و سفید متعلق به عبدالکریم احمدی توسط غلامعلی شاطری 86 سال پیش در نراق سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۲۰ فروردين ۹۸ ، ۲۳:۴۲
سلحشوران شهر نراق

 سعید سالم نراقی در 1337 در تهران به دنیا آمد . پدرش علی اکبر و مادرش فهیمه حاج عبدالعظیم نراقی  نام داشت . در دوران طفولیت مادرش را از دست داد و تحت تربیت نامادری اش قرار گرفت .

شهید سعید سالم نراقی

تحصیلات  ابتدایی را در مدارس تهران گذراند اما در نوجوانی به بیماری رماتیسم قلبی گردید و مدتی بعد در بیمارستان بستری شد . سپس تحصیلات دوره دبیرستان را در هنرستان فنی در تهران به پایان برد و دیپلم گرفت . وی مدتی به شغل آزاد روی آورد و پس از آن در حدود سال های 1355 و1356 به استخدام  شرکت واحد اتوبوسرانی  تهران وحومه در آمد ودر قسمت فنی مشغول به کار شد.

این ایام با بحبوحه  مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی  همزمان بود که سعید نیز همگام با مردم در راهپیمایی ها  حضور فعال داشت با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با آنکه معافیت پزشکی وقانونی داشت ،  از سوی شرکت واحد اعزام به جبهه شد .

دو ماه در لشکر 77 دوره آموزشی  دید ودر عملیات طریق القدس وفتح بستان حضور یافت و سرانجام در همان عملیات مجروح شد و در 15 آذر 1360  به شهادت رسید . پیکر وی پس از انتقال به تهران در قطعه 24 ردیف 116 شماره 17 بهشت زهرا  به خاک سپرده شد .

از سعید سالم به عنوان انسانی بسیار مقید به آداب و نیز آزاد اندیش نام برده اند . بارزترین خصلتش این بود که حقایق را می پذیرفت و در مقابل سخنان حق  به راحتی  تسلیم  می شد . قلب رئوف و مهربانی داشت و می کوشید همیشه خدمتگزار مردم باشد. سعید سالم از دوران کودکی به هیئت های مذهبی علاقه مند بود و مدتی به همراه یکی از دوستانش  در جلسات تفسیر قرآن حضور می یافت . در دوره ای نیز در شرکت واحد کلاس نهضت سواد آموزی تشکیل داده بود و به همکارانش خواندن و نوشتن  می آموخت .

او اهل مطالعه هم بود و بسیاری از کتاب هایی شهید مرتضی مطهری را خوانده بود واعتقادات مذهبی قوی داشت. پس از شهادتش کتابخانه وکوچه ای واقع در خیابان امیریه به یاد او نامگذاری شده است . هم اکنون خانواده شهید سالم در کاشانک ، خیابان شهید کاظمی زندگی می کنند.
یادآوری می گردد اجداد خاندان سالم یا سالم نراقی از خانواده های با ریشه شهر نراق هستند.

۰ نظر ۱۹ فروردين ۹۸ ، ۱۲:۰۶
سلحشوران شهر نراق

به اجاره داده شد از طرف جناب آقا کربلائی محمد خرازی فروش به جناب آقا محمود نراقی وَلَد مرحوم آقا زین العابدین تمامی یکباب اطاق پنج دری با ....... تحتانی آن و یک ...... کوچک زیر راهرو و یکباب شاه نشین از خانه واقعه در درب مسجد محسن سبزوار که معیّن ..... است از سر دهم حَمَل(بَرِه - اولین برج دایرةالبروج) ..... بارس ئیل(سال پلنگ) الی دو سال شمسی به عوَض مبلغ هفتاد و دو تومان ..... سالی سی و شش تومان او را قِسط الشهور(بهره ماه ها) بدهد خرابی وارده با مالِک است و برف روبی با مستاجر .
صیغه جاری شد 21  شعبان(اودئیل : سال گاو) 1344 (برابر 15 اسفند 1304)
مُهر : محمد

....... سال آینده را حسب الخواهش ایشان فسخ نمودم‌ خیر است .  ان شاءالله  ... جهت طرفین نه صحیح است
بتاریخ پنجم جمادی الثانی 1345(برابر 19 آذر 1305)
مُهر و امضاء : اقل محمد خرازی فروش
مُهر : عبدالغفار
مُهر : عبده محمدابن محمد قمی

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند اجاره دادن اطاق توسط محمد خرازی فروش به محمود نراقی فرزند زین العابدین در کمتر از یک قرن پیش سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۱۸ فروردين ۹۸ ، ۲۱:۴۴
سلحشوران شهر نراق

چند سال پیش ؛ شب جمعه و به رسم فاتحه خوانی اهل قبور با آقایان مصطفی قجری فرزند رمضان و حسین حیدری فرزند غلامحسین قدم زنان به سمت بقعه شاه یحیی در حرکت بودیم . هر چه به سمت بقعه و قبور آنجا نزدیک تر می شدیم آقای حیدری خشمگین تر و به طراحان بازسازی بقعه و مسببین اعتراض و انتقاد شدید داشت .

حسین حیدری

حسین آقا دارای مدرک فوق لیسانس و از گذشته اهل تحقیق و مطالعه بود و همچنان با کتابخوانی و تاریخ مانوس است . آنچه که دقیق به یاد می آورم قسمت اعظم سنگ های قدیمی که نوشته روی هر کدام آثاری از تاریخ را نمایان می ساخت در محوطه به صورت شکسته پراکنده بود و به خوبی نشان از قدمت بالای آنان می داد که روی چند تکه 700  سال کاملا مشهود بود . بالطبع یکی از این سنگ نبشته ها متعلق به میرزا جلال الدین نراقی پدربزرگ محتشم نراقی کاشانی بود .

  

نمایی از بقعه شاه یحیی شهر نراق

این سنگ قبرها و آثار ارزشمند تاریخی را کنده و به جایش سنگ مرمر جانمایی می کردند در صورتیکه می شد با کمی ناموزنی و سلیقه از همان سنگ های قدیمی لابلای سنگفرش استفاده کرد تا هویت تاریخی از بین نرود و یا حداقل کاری که امکان پذیر بود سنگ نبشته ها را به جای تخریب در گوشه ای نگهداری کنند و اگر احتیاطا سنگ نبشته ای هم سالم در آورده شده معلوم نیست در کجا نگهداری می شود .

مدتی پس از این اتفاق ناگوار ؛ کتاب تاریخ نراق که توسط آقای علی عظیمی در سال 1389 چاپ شده را مطالعه می کردم در صفحه 378 شرحی از مولانا علی نراقی(محتشم نراقی کاشانی) نوشته و به صراحت مرقوم شده :
اینک آرامگاه جدّ پدری محتشم نراقی(میرزا جلال الدین نراقی) در امامزاده شاه یحیی نراق قرار دارد .

تاریخ 8 فروردین 1398 که به نراق قشنگم رفته بودم کنجکاو شدم و به حاج حسین حیدری تماس گرفتم و موضوع از بین بردن سنگ های ارزشمند بقعه شاه یحیی را مرور کردم و مهمتر اینکه گفتم سنگ قبر میرزا جلال الدین نراقی پدر خواجه میر احمد نراقی و در واقع جدّ پدری علی نراقی متخلص به محتشم در بین آثار از بین رفت .

آقای حیدری با علاقمندی اظهار داشت آن روز قطعه سنگ را به نشانه اعتراض در تاریخ آینده نراق با خود همراه آوردم و در حیاط منزلمان است . با کمک برادرش محمد آقا حیدری سنگ را برداشتم و آن را شستم و عکس آن را برای علاقمندان به تاریخ کهن نراق نمایش می دهم تا از این بیداد اشکی روان گردد تا بلکه احساس مسئولیتی صورت گیرد .

آثارحکاکی روی سنگ ها متعلق به قرن ها قبل در نراق نشان از هنرمندانی بوده که تاریخ و قدمت شهرمان را با سختی و ابتدائی ترین ابزار و آلات سنگتراشی برای ما به ارمغان گذاشتند و نیاز بود به طور شایسته از آنها مواظبت می شد . هم اکنون نیز چندین سنگ نبشته با ارزش تاریخی و دارای قدمت که نوشته های چند قطعه از آنها بازخوانی شده بدون هیچگونه توجه ای در مکان های مختلف رها شده که نمونه آن سنگ ارزشمند آب انبار حاج عبدالباقی بود که تاریخ 18 فروردین 1395 به سرقت رفت .

استاد حاج سید مجتبی غفاری و استاد عباس حلواچی مساعدت کردند و متن روی سنگ نبشته یا سنگ قبر را اینگونه بازخوانی کردند :

قسمت دور سنگ صلوات کبیره است : محمد التقی و علی النقی الزکی و ...
بیت آخر کتیبه که قابل تشخیص است : غم تاریخ آن ...

این سنگ نبشته که منتسب به میرزا جلال الدین نراقی پدر میر احمد نراقی و در واقع جدّ پدری علی نراقی(محتشم نراقی کاشانی) است در صورت علاقمندی مسئولین امر جهت حفظ و نگهداری به موزه نراق تقدیم می گردد .

یادآوری می گردد دو فرزند میر احمد یکی عبدالغنی نراقی و دیگری کمال الدین علی نراقی متخلص به محتشم علاقه وافر به زادگاه خانوادگی خود نراق داشتند .

خواجه میر احمد نراقی در سال 962 هجری قمری رحلت نمود و آرامگاهش در کنار قبر محمد طاهر نقاش(0-1091ه.ق) در ایوان بقعه سلطان عطابخش در خیابان حبیب الله شریف کاشان قرار دارد . مُحتَشَم نراقی کاشانی سال 996 هجری قمری فوت و آرامگاهش در محله محتشم کاشان قرار دارد .

۱ نظر ۱۷ فروردين ۹۸ ، ۲۲:۲۶
سلحشوران شهر نراق

بیع(خرید و فروخت) نمود و بفروخت به بیع لازم جازم(قاطع) صحیح شرعی آقا سیّد محمد وَلد مرحوم آقا میرسلطان به عالیحضرت شیخ محمد و استاد اسماعیل خَلف جناب شیخ جعفر همگی و تمامی مَمَر(گذر) و مجرای یک سَرَچه آب قنوات عُلیا و سُفلای قصبه نراق که داد و ستد آن در ده شبانه روز است به ثمن مبلغ دوازده هزار رایج سلطان روپیه ناصرالدین شاهی فی عددی یکهزار و بیست و شش نخود وزن مبایعه صحیحه شرعیه مشتمله بر صیغه عربیه و فارسیه و وجه مرقوم تمام و کمال از دست مشتریان مرقومان شیخ محمد و استاد اسماعیل به دست بایع(فروشنده) مرقوم رسید و به وصول آن اقرار و اعتراف نمود و مشتریان نیز در مبیع تصرف مالکانه و مستحقانه نمودند کتصرف الملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی احقاقهم والیوم مبیع مرقوم حق طلق مشتریان می باشد و احدی را در آن حقی نیست .
و کان ذالک فی بیست و سیّم شهر شعبان المعظم سنه 1288(برابر 26 مهر 1250)

من الشاهدین عبدالکریم خَلف مرحمت شان آقا ابوالقاسم نراقی به مراتب متن اقرار نمود .
مُهر : جعفر ابن علی
مُهر : یا غفار
مُهر : محمدکاظم رضی
مُهر : عبده اسمعیل محمد
مُهر :عبدالوسیع ابن میرزابابا

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی فروش سَرچه آب توسط سید محمد فرزند میرسلطان به شیخ محمد و اسماعیل فرزند شیخ جعفر در قنات علیا و سفلی نراق در 152 سال قبل سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۱۶ فروردين ۹۸ ، ۰۹:۴۴
سلحشوران شهر نراق

 نراق بخشی از شهرستان دلیجان در استان مرکزی واقع است .  صبح دوشنبه تاریخ 28 مرداد 1353 برابر 30 رجب 1394 و 19 آگوست 1974 شهاب سنگی بر بام دبیرستان حاج معصومی(باغ شاه محمود سابق) شهر نراق فرود آمد که صدای مهیب و هولناک آن اهالی را وحشت زده کرد .

 

پس از آن زنان و مردان نراقی اطراف سنگ حلقه زده و هر یک احساسات خودشان در ارتباط با شنیدن صدای مهیب یا نزدیکی به صحنه فرود و ... را اظهار کردند .
نیروهای دولتی از جمله پاسگاه ژاندارمری نراق و شهرداری وارد صحنه شده و جِرم آسمانی را انتقال و صورتجلسه نمودند .
پس از آن چند قطعه کوچک سنگ آسمانی که در محوطه فرود باقی مانده بود مورد توجه اهالی فهیم قرار گرفت و جهت حفظ و حراست از آن و به صورت یادگاری از این صحنه نادر تاریخ نگهداری گردید .

حاج یوسف عضایی

یکی از اهالی محبوب و نیکوخِرد نراق آقای حاج یوسف عضایی فرزند ماشاءالله که قطعه ای از زمین های باغ شاه محمود را خریداری و محل سکونتش تا محل فرود سنگ آسمانی فاصله نزدیک دارد به محل وارد و بعد از رفتن مامورین قطعه ای از این سنگ را در کُنجی یافته و 45 سال از آن حراست نموده است .

 

با توجه به افتتاح اولین موزه شهاب سنگ دنیا در شهر نراقِ ایران و نگهداری قطعاتی از شهاب سنگ های چهار سیاره مریخ ، عطارد ، وستا و ماه  ؛ جناب حاج یوسف عضایی با مساعدت سایت سلحشوران شهر نراق آمادگی دارد این قطعه زیبا و شگفت انگیز از اجرام آسمانی به وزن تقریبی 6 الی 7 گرم را در صورت علاقمندی مسئولین امر طی صورتجلسه و با ثبت رسمی نام اهدا کننده تقدیم نماید . 

 پروفسور ایرج عشقی در خصوص اولین موزه تخصصی شهاب سنگ کشور در شهر نراق اظهار داشته :
نمونه های به نمایش درآمده قطعاتی از شهاب سنگ های چهار سیاره : مریخ، عطارد ، وستا و ماه به صورت انحصاری در موزه نراق به معرض دید علاقه مندان قرار گرفته که  38 قطعه شهاب سنگ ، 6 قطعه سنگ شیشه ای از قطعات اجرام آسمانی جمع آوری شده در سراسر دنیاست که به موزه نراق اهدا شده است .

سه قطعه کوچک از شهاب سنگ اهدایی کشور روسیه ، یک قطعه استثنایی از سیاره وستا اهدایی الجزایر و پنج سنگ شیشه ای طبیعی اهدایی کشور آلمان می باشد . جلوه های ارائه شده در موزه شهاب سنگ نراق منحصر به فرد است و در هیچ کجای دنیا موزه اجرام آسمانی در محل برخورد شهاب سنگ با زمین دایر نشده است .

۰ نظر ۱۵ فروردين ۹۸ ، ۰۰:۰۳
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook