سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

۲۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است


بازبین کنتور : اصغر رضایی

نام مشترک: حاج رضا علیئی(آعلی)

۵۵ ریال طی دو ماه بابت یک شعله برق در کاروانسرای مقابل مسجد بازار

بابت پنج روز خرابی کارخانه برق  و خاموشی از مبلغ کل کسر شده

۰ نظر ۱۰ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۳۳
سلحشوران شهر نراق


ازراست  : حاج رضا مجیدی .شهیدمسلم قاسمی . محمدرضابوجاری ( محمدی فر) . سیدهادی موسوی












شهر نراق سال ۱۳۵۰ منزل محمدخان یوسفی

از راست: دوست نزدیک فریدون فروغی- علی شادمان - مرحوم فریدون فروغی نراقی- مرحوم محمدخان یوسفی



مزرعه بهشت آباد - ( آبشتا) شهر نراق - سال 1371

ایستاده از راست : علی رمضانی فرزند حسن - حسن حیدری فرزند محمد علی- مرحوم مرتضی حمزه ای فرزند عبدالمبین

نشسته از راست : مرحوم سید علی (غلامرضا) جوادی فرزند سید ماشاالله - ابوالفضل لطفی فرزند محمد - محسن قجری فرزند علی





این عکسها گویای خاطرات قشنگ زندگی است .خاطراتی که هنوز با وجود گذشت سالها از آن  بوی تازگی و عطر خوش مهربانی می دهد . هنوز هم که هنوز است وقتی  آلبوم خاطرات آن روزگار را مرور می کنیم اشک شوق و لبخند دلنشین  دوستی با هم در می امیزند و ساعت ها وقتمان صرف مرور این خاطرات می شود.


خاطرات خوش گذشته را با هم ورق می زنیم تا.............


سلحشوران شهر نراق

۰ نظر ۰۸ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۵۶
سلحشوران شهر نراق
متولد سال 1333 در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی هستم . 21 اردیبهشت ماه سال 1353 از طریق گروهان ژاندارمری شهرستان محلات به خدمت سربازی اعزام شدم . چهار ماه آموزشی را در پادگان لشکرک تهران و دو ماه تخصصی را در لشکر 92 زرهى اهواز در رسته زرهی یا تانک ام 60 سپری نموده و به اخذ درجه گروهبان سوم وظیفه نایل آمدم .
http://bayanbox.ir/view/8222898178386815479/814704000-119394-1.jpg
در آن زمان دیپلمه ها با معدل زیر 14 سپاه دانش و بهداشت و بالای 14 گروهبان می شدند . بعد از اخذ درجه به گردان دژ 151 خرمشهر اعزام شدم و تا پایان خدمت وحتی 12 روز اضافه در آن گردان حضور داشتم .
لازم به ذکر است که گردان فوق یک گردان مستقل مرزی و رزمی و از گردان های نمونه ارتش بود که شامل چهار گروهان رزمی به استعداد هر گروهان 200 نفر بود و در زمان جنگ اول ایران و عراق در خرمشهر به عنوان گردان مرزبانی تاسیس شده بود . ماموریت آن حفاظت از مرزهای خرمشهر یعنی منطقه کوشک و شلمچه بود و هر دو ماه جایشان را با هم عوض می کردند .

جنگ اول ایران و عراق از سال 1348 شمسی یعنی زمانی که ژنرال احمد حسن البکر(1914- 1982) پدر زن صدام حسین عبدالمجید تکریتی(1914- 1982) رییس جمهور عراق بود آغاز شد .در آن زمان صدام حسین نخست وزیر عراق و برنده این نبرد هم ایران بود که با تمام قدرت در مقابل عراق ایستاد و حتی ارتش عراق را هم از مرزهای خودش هم به عقب راند و قسمت وسیعی از مناطق استراتژیک ارتش عراق را به تصرف خود در آورد.

بعد از مستقر شدن در گردان دژ، چون گروهان ما در منطقه بود به مرز کوشک اعزام شدم . لازم به ذکر است که کوشک و شلمچه یک منطقه وسیع مرزی بین ایران و عراق بود که در زمان جنگ یک نوار مرزی به طول 90 کیلومتر توسط ایران در آن کشیده شده بود و 30 سنگر بتونی زیر زمینی در آن احداث نموده بودند که به این سنگر های بتون آرمه ای به اصلاح " دژ " می گفتند .
این دژها 3 کیلومتر از هم فاصله داشتند. از دژ شماره 1 که از پشت کارخانه پتروشیمی شهر بصره و نزدیک به شهرک ولیعهد شروع می شد تا دژ شماره 16 که به محدوده استقرار این دژها " شلمچه " ومحدوده دژ 17 تا 30 را کوشک می گفتند. هر منطقه برای خودش یک ستاد فرماندهی داشت که مرکز گروهان مستقر در منطقه بود. در کل در این نوار مرزی دو گروهان به استعداد 400 نفر مستقر بودند یعنی هر سنگر( دژ) شامل 13 نفر خدمه بود. یک نفر گروهبان یا استوار به عنوان فرمانده دژ و یک نفر گروهبان با درجه پایین تر به عنوان معاون . این معاونت شامل گروهبان وظیفه هم می شد و بقیه هم سرباز بودند.
هر دژ شامل دو دستگاه تانک ، یک قبضه تفنگ 106 میلی متر مستقر روی جیپ شهباز، یک قبضه تیر بار کلاشینکوف و بقیه تفننگ ژ3 - آر.پی.جی7 - کلت فدرلایت، کلت اعلام خطر - دوربین دید در شب و .. بود .
با توجه به اینکه در همان سالهای اول جنگ دشمن از مواضع خود عقب نشینی کرده بود ولی جنگ پایان یافته نبود و جنگهای چریکی و نامنظم به شدت در منطقه ادامه داشت به طوری که رزمندگان هیچ حالت استراحت نداشتند و در طول شبانه روز خصوصا در شب آماده هر گونه رزم احتمالی بودند. لشکر 92 زرهی اهواز و تپپ یک زرهی دزفول در طول مدت جنگ که 7 سال به طول انجامید در حال آماده باش به سر می بردند.

دو گروهان دو ماه در منطقه بود و بعد از آن به پادگان داخل شهر می آمد و جایش را به دو گروهان دیگر می داد. این روال به این صورت ادامه داشت. در ضمن دو پاسگاه هم به نام پاسگاه طلاییه قدیم و جدید هم در منطقه کوشک و شلمچه مستقر بودند نیروهای آن عمدتاً چریک بودند و با سایر نیروهای منطقه همکاری می کردند . از طرفی حمام هم در منطقه نداشتیم و هر سنگر دارای یک منبع آب بتونی 1000 لیتری برای آشامیدن داشت که هفته ای یک بار آن را آب می کردند و باید در مصرف آب صرفه جویی می کردیم . از هر سنگر هم روزی یک نفر با یک دستگاه ماشین " زیل " ارتشی مجاز بودند که در خرمشهر به حمام بروند. در آن سال حقوق و مزایای من به عنوان گروهبان 3 وظیفه 1200 تومان بود و یک سرباز عادی 17/5 ریال حقوق داشت. بنزین هر لیتر7/5 ریال (هفت ریال و ده شاهی) بود و همه چیز فراوان و ارزان بود.
در اوایل سال 1355 شمسی جنگ تقریباً پایان یافته اعلام شده بود . چون کارشناسان عراقی ورودشان به منطقه آزاد گردیده بود و مرتب در حال نقشه برداری بودند. از طرفی حسن البکر رییس جمهور عراق از محمدرضا شاه پهلوی(1298ش – 1359ش) دعوت کرده بود که به عراق برود و شاه هم امتناع کرده بود. خلاصه جنگ توسط صدام حسین نخست وزیر وقت عراق و امیرعباس هویدا (۱۲۹۸ش – ۱۳۵۸ش) نخست وزیروقت به نفع ایران خاتمه یافت و کلیه مناطقی هم که در اوایل جنگ از عراق توسط ارتش ایران تصرف شده بود مجدداً به عراق مسترد گردید.
در 21 اردیبهشت سال 1355 از خدمت ترخیص شدم زمزمه انقلاب تازه به گوش می رسید و هر روز ابعاد تازه ای به خود می گرفت تا اینکه بهمن 1357 به پیروزی رسید. در همین اثنا صدام حسین به جای حسن البکر رییس جمهور عراق بر مسند قدرت رسید و مجدداً جنگ را شروع کرد و از منطقه ای که فقط 400 نفر امنیت و حفاظت آن را به عهده داشت یعنی کوشک و شلمچه با چند لشکر به ایران حمله کرد و شهر های خرمشهر و آبادان و منطقه وسیعی از مناطق جنوب کشورمان را به تصرف خود در آورد.
در اواخر سال 1359 سازمان نظام وظیفه نیروهای احتیاط سال 1355 را مجددا به خدمت مجدد زیر پرچم فرا خواند . من در آن موقع معلم حق التدریسی بودم و درس و مشق را رها کرده و خود را جهت عزیمت به جبهه به پاسگاه ژاندرمری محل معرفی نمودم .
از راست : مرتضی علی آقایی ، شهید غلامعباس علی آقایی
روز 29 اسفند 1359 از استان البرز(کرج) به پادگان زنجان با دو دستگاه مینی بوس اعزام شدیم . درست شب سال تحویل و زمان تحویل سال 1360 به پادگان زنجان رسیدیم . یک هفته آنجا آموزش دیدیم و مجددا ما را به پادگان قزوین آوردند. در آنجا در یک گروهان به نام گروهان " کماندوی الله " به مدت یک هفته آموزش نطامی تکاوری از قبیل پرش از مانع ، پرش پلنگی ، پرش با طناب و ... دیدیم و پس از آن ما را به منطقه عملیاتی جنوب یعنی پل کرخه و منطقه هویزه اعزام کردند.
در آن زمان قسمتی از پادگان سوسنگرد و منطقه هویزه در عملیات نصر تازه از اشغال ارتش متجاوز عراق آزاد شده بود و لشکر قزوین به کمک سایر نیروهای ارتش دشمن را تا شمال رودخانه کرخه عقب رانده بودند و مانع از پیشروی مجدد دشمن به خاک کشورمان شده بودند .
    
سپاه با اینکه یک نهاد تازه تاسیس بود و در حال سازمان دادن نیروهایش بود ولی دوشادوش نیروهای ارتش می جنگید بدون اینکه از هیچگونه پشتیبانی زرهی و توپخانه منظم بر خوردار باشد . دشمن تا نزدیک اندیمشک رسیده بود ولی حضور مقتدرانه ارتش و سپاه مانع پیشروی آنها شده بودند .صدای توپ و موشک از هر طرف به گوش می رسید. شهر دزفول و پایگاه هوایی آن آماج موشک های عراقی ها بود، کارخانه نیشکر هفت تپه تخریب شده بود ولی مردم و نیروهای نظامی همچنان مقاومت می کردند.
از آغاز جنگ تا خرداد 1360 فرماندهی کل قوا به عهده سید ابوالحسن بنی صدر بود که در شور جنگ دم از صلح می زد و باعث پیشروی بیشتر دشمن به خاک کشور شد که با مقاومت و پایداری دلاورمردان سپاه و ارتش روبرو گردید .
در اولین فرصت حضرت امام خمینی(ره) بنی صدر را از فرماندهی عزل و مجلس هم رای به عدم کفایت او داد که با تایید حضرت امام راحل از سمت ریاست جمهوری عزل گردید و سه ماه بعد در شهریور سال 1360 خدمت احتیاط من نیز خاتمه یافت .
لازم به توضیح است که سال 1355 آقای اصغر صفری(حمامی) فرزند مرتضی قلی آن مقطع سرباز پالایشگاه نفت آبادان و آقای علی اکبر عضایی فرزند عباس هم در خرمشهر راننده آمبولانس بود .
http://bayanbox.ir/view/1425652319162819415/%D8%BA.jpg
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب آقای مرتضی علی آقایی فرزند علی اکبر اهل شهر نراق از بابت شرح خاطراتش قدردانی می نماید .

۱ نظر ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۱۸
سلحشوران شهر نراق

بر اساس گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛ کمتر از یک قرن و نیم پیش سال 1250 شمسی فرزند خلفی در نراق متولد شد که نامش را علی گذاشتند . علی در خانواده مذهبی و متدین پرورش یافت که از خادمان مسجد و بانیان هیئت های مذهبی و عزاداری بودند .


مرحوم  استاد علی رضایی(جرّاح) فرزند غلامرضا ابن حسین(1250 ش - 1334 شمسی)

پدرش غلامرضا رضایی فرزند حسین و مادرش ..... فرزند ..... از مردم نیکو ضمیر به شمار می رفتند . همسرش خاور خانم ... فرزند غلامعلی و صاحب چهار فرزند شدند که محمد،هاشم،عصمت و عزت رضایی نام داشتند .  خاور خانم پس از فوت در بقعه شاه سلیمان خاکسپاری گردید ولی در بازسازی صحن سنگ قبر مشارالیها از بین رفته است .

معصومه خاتون یکی از خواهرهای علی بود . علی ارتباط دوستانه ای با اهل علم و عالمان دینی برقرار نمود و پذیرای روحانیونی بود که از قم برای امر تبلیغ در ماه های رمضان و محرم به نراق می آمدند .

http://asanteb.com/wp-content/uploads/2017/03/daro-giahi-98698.jpg

رضایی فردی خیّر و نیکوکار و با هوش و استعداد شایسته توانسته بود در قسمتی از امور پزشکی به صورت تجربی تبحر پیدا کند و با داروهای گیاهی بر اساس دستورات بوعلی سینا دارو تهیه و بیماران را معالجه نماید . بر این اساس به استاد علی جرّاح در نراق و منطقه شهره گردید .

 

چاقوی جراحی یا نیشتر متعلق به مرحوم  استاد علی رضایی(جرّاح)

استاد علی جرّاح در زمانی که دکتر و دارو در مضیقه بود بیماری های مختلفی را بهبود می بخشید که نمونه های آن عبارتند از :
دُمَل – زخم های ناشی از شکستگی ها – سیاه زخم – غده های زیرپوستی – زخم های منجر به عفونت – مارگزیدگی – عقرب زدگی .
بریدگی های عضلانی را با مَرهَم گیاهی و با خارج کردن عفونت به وسیله تیغ جرّاحی بنام نیشتَر مداوا می کرد. جالب توجه اینکه نیشتر استاد علی همچنان به یادگار نزد اقوامش به عنوان یادگار نگهدای می شود . روش دیگری نیز مانند حجامت و زالو درمانی از معالجات استاد علی بود .

یک قرن پیش و بلکه بیشتر علم پزشکی و طبابت در دسترس همگان نبود و فاقد گستردگی بود بر این اساس منهای مردم نراق ؛ افراد نیازمند به درمان از اطراف و اکناف و دلیجان به نراق می آمدند و در منزل استاد علی جراح وارد می شدند و گاهی هم ایشان را دعوت می کردند تا به آبادی های دیگر رفته و بیماران را مداوا نماید .

استاد علی دلبسته و چشمداشت به پول کسی نبود فلذا درخواستی برای معالجه نداشت مگر اینکه افراد خودشان با اشتیاق مبلغ یا خصوصا کالای مورد مصرف آن روزگاران را هدیه می کردند .
حتی افرادی از قصبات و آبادی ها به منزل ایشان در نراق مهمان می شدند تا چند روز را بیتوته می کردند تا طول درمانشان کامل شود چون وسیله ایاب و ذهاب به ندرت یافت می شد .

 

کلبتین متعلق به مرحوم  استاد علی رضایی(جرّاح)

یکی از بیماری های متداول یک قرن پیش دندان درد بود که قابل ترمیم نبود و عِلم این کار نیز وجود نداشت و تنها علاجش کشیدن دندان بود که استاد علی از ابزاری به نام کَلبَتین استفاده می کرد که همچنان یادگار او توسط اقوامش نگهداری می شود . کلبتین انبرک مانندی است که در نراق به وسیله آن دندان را از آرواره بیرون می کشیدند .


سنگ قبر استاد علی رضایی در صحن بقعه شاه سلیمان شهر نراق

استاد علی رضایی جرّاح پس از 84 سال عمر شریف و خدمات صادقانه به خلق الله سرانجام تاریخ  7 تیر 1334 برابر 9 ذیقعده 1374 به رحمت خدا پیوست و پیکر پاکش توسط خانواده و مردم شریف در صحن بقعه شاه سلیمان شهر نراق خاکسپاری گردید .
با اینکه 62 سال از فقدان استاد علی جرّاح می گذرد لیکن سنگ قبر قدیمی وی علی رغم بازسازی صحن در سنگفرش صحن موجود می باشد .

مرحوم استاد محمد رضایی

تنها فرزند ذکور ایشان به نام استاد محمد رضایی ضمن اینکه در مغازه اش به کسب و کار مشغول بود با ذکر خوشش به مدح و ثنای ائمه معصومین علیه السلام می پرداخت .

سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از جناب حاج علی اکبر رضایی فرزند محمد از بابت مساعدت در تهیه پست در خصوص پدربزرگ گرانقدرش سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۰۵ شهریور ۹۶ ، ۲۰:۵۵
سلحشوران شهر نراق

براساس گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛ آقای محمود مرادی تاریخ 1 مهر 1351 در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی تولد یافت و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش سپری نمود .

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1394/04/22/13940422000427_PhotoA.jpg 

پدرش حاج علی محمد مرادی فرزند نصرالله و مادر محترمه اش خانم بخشنده نجاتی فرزند حسین از زمره نیروهای انقلابی و پیرو رهبر کبیر انقلاب آیت الله سید روح الله خمینی(ره) می باشند . بر این اساس در نیمه اول سال 1357 مغازه شیشه بُری آنها که محل کسب بود به دلیل وجود عکس رهبران دینی توسط مامور ژاندارمری رژیم پهلوی مورد شلیک گلوله تفنگ ژ3 قرار گرفت و آسیب مالی به آنان وارد آمد .

http://naragh.ir/uploads/photo_2017-03-05_11-45-38.jpg

آنها ارادتمندی خویش به رهبر و کشور را همچنان در مقطع جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران حفظ نموده و از پشتیبانان رزمندگان دفاع مقدس در سرحدات نبرد بودند و به ستاد پشتیبانی جنگ کمک می کردند . یکی از فرزندان این خانواده محترم به نام احمد مرادی از سلحشوران شهر نراق می باشد که تاریخ 13 فروردین 1367 طی عملیات والفجر 10 در جبهه حلبچه عراق مجروح شیمیایی گردید و از جانبازان 15 % دفاع مقدس می باشد .

آقای محمود مرادی شهریور سال 1373 لغایت شهریور 1375 خدمت سربازی اش را در تهران و لشکر 27 محمد رسول الله(ص) سپاه پاسداران انقلابی اسلامی در اتوبان شهید عباس دوران سپری نمود .
از مهر 1375 که تازه کار بازسازی بقعه متبرک زبیده خاتون(س) از نسل چهارم امام جواد علیه السلام شروع شد ایشان نیز در آنجا فعالیت داشت تا اینکه اواسط سال 1376 در شهرداری نراق استخدام گردید .

http://s7.picofile.com/file/8241909600/d87e369f9c13ee4f89446af222513248bb3379e5a15fa15ba3a04b5aa5f737b7.jpg

سال 1384 در آزمون دانشگاه قبول و مدرک لیسانس علوم ارتباطات خود را از دانشگاه آزاد اسلامی اراک دریافت نمود . سپس در مقطع کارشناسی ارشد در رشته علوم سیاسی ادامه تحصیل داد .
در سومین دوره شورای اسلامی سال 1387 تصدی شهرداری بر عهده او واگذار گردید و تاریخ 12 شهریور 1392 در اولین جلسه دوره چهارم شورای اسلامی شهر نراق برای دومین بار اداره شهرداری به ایشان سپرده شد .

http://bayanbox.ir/view/5090849028535921947/2951182-4566401.jpg

حاج محمود مرادی سال ها در بسیج زادگاهش عضویت دارد و با دارا بودن مسئولیت همیشه خود را یک بسیجی دانسته و در اکثر مراسم های این نهاد مجددانه شرکت می کند .
عطش و علاقه او به شهدای گرانقدر از جمله 80 شهید نراق و 7 شهید گمنام دفاع مقدس وصف ناپذیر است و بر این اساس به خانواده های ایثارگران از جمله شهدا ارج می نهد و مرتب به دیدارشان می رود.

http://naragh.ir/Files/Images/slide/636375312656602808photo_2017-08-05_11-55-07.jpg

به دلیل حضور چندین کارمند شهرداری نراق در هشت سال دفاع مقدس فضای معنوی قشنگی در شهرداری حاکم است و هفته دفاع مقدس هر سال به همت آقای مرادی از تلاش های این زحمتکشان تقدیر می شود و ماکت های رزمندگان مقابل شهرداری به نمایش گذاشته می شود که هر رهگذری را به تماشا وا می دارد .
در ایّام های خاص در سطح شهر نیز بَنر و تبلیغات شهرداری و شورای شهر قابل مشاهده می باشد .

http://payamedelijan.ir/uploads/posts/2016-03/1456991025_photo_2016-03-03_11-16-25.jpg

آقای مرادی از ابتدای تفکر و راه اندازی سایت سلحشوران شهر نراق همپای آنان است و برای پیشبرد اهداف گوناگون آنان همیت و تلاش وافر دارد و حتی از لحاظ مالی مساعدت می کند .
در مراسم ها و همایش های خاطره گویی سلحشوران شهر نراق از اولین افرادی است که حضور گرم و صمیمانه دارد و حتی خاطره های خود از جهادگران این عرصه را بازگو نموده که مورد تشویق رزمندگان قرار گرفته است .

http://s3.picofile.com/file/8203956068/o_2_.png

حاج محمود به دلیل مطالعات گسترده ای که دارد خود یک کتاب تاریخ منطقه ای است . وقایع اتفاقیه طی یکی دو قرن که پیرامون نراق و دلیجان و کاشان و اکناف آن را بر اساس مطالعاتی که داشته به زیبایی و بیان شیوا نقل می کند و امیدواریم مجموعه دانش و فیش برداری و تحقیقات میدانی که سال ها رصد کرده است منتج به چاپ کتاب شود تا مورد استفاده همگان گردد .

http://www.naragh.ir/uploads/photo_2017-07-27_10-22-55.jpg

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب مهندس حاج محمود مرادی از بابت تلاش های موثرش در زمینه های مختلف تقدیر و تشکر نموده و همواره آرزومند موفقیت روزافزون در مراحل دیگر پیشرفت این بزرگوار می باشیم .

۷ نظر ۰۲ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۲۵
سلحشوران شهر نراق

بر اساس گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛ حاج قدرت الله عامری فرزند محمود سال 1298 شمسی در روستای بَقَم(نام درخت) از توابع شهرستان اردستان استان اصفهان متولد گردید . ایشان به عنوان معلم وارد شهر محلات و روستای گروکان جاسب و نهایتا شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی گردید و مجموعا در امر پرورش استعدادهای علمی دانش آموزان فعالیت شایسته داشت .

سال 1330 نماینده فرهنگ نراق گردید و زحمات موثری را به ثبت رساند . سال 1322 شمسی با یکی از بانوان شایسته نراق به نام فرخ خانم رئوفی ازدواج نمود . آقای عامری از چهره های موثر فرهنگی بود و با مردم خونگرم نراق ارتباط حسنه ای داشت .

  

مرحوم میرزا حبیب الله رئوفی فرزند حاج محمدصادق ابن حاج اسدالله تاجر نراقی و مرحومه هما خانم(رئوفی) بنت آقا میرزا محمدعلی ملقب به شیخ الاسلام نراقی

چهار فرزند نیکو صفت این ازدواج دکتر علی اکبر عامری متولد 1323 و دکتر ناهید عامری در نراق و جاسب متولد و تحصیلات ابتدایی را در آن دیار سپری نمودند . مهندس شهلا عامری و دکتر علی اصغر(بهروز) عامری که هر کدام منشاء خیر برای جامعه هستند .

آقای عامری سال 1334 از نراق به تهران منتقل گردید و به همراه خانواده در تهران ساکن گردید تا اینکه تاریخ 10 اردیبهشت 1369 در سن 71 سالگی به رحمت خدا پیوست و در قطعه 110 ردیف 162 شماره 45 بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید .

حاجیه فرخ خانم رئوفی فرزند میرزا حبیب الله ابن حاج محمد صادق ابن حاج اسدالله تاجر نراقی سال 1306 در شهر نراق متولد گردید .

کودکی فرخ خانم رئوفی فرزند میرزاحبیب الله

مشارالیها زمان تحصیل از هوش و استعداد بالایی برخوردار بود به گونه ای که در 77 سال قبل که دختران کمتر به تحصیل روی می آوردند در سال تحصیلی 1319 – 1320 در پایان کلاس های پنجم و ششم دبستان با معدل قریب 16 قبول گردید . وی دیپلمه دانشسرا و مدتی مدیر مدرسه دخترانه سیّاح زادگاهش نراق بود و بعد از انتقالی به تهران مدیرمدرسه فردخت تهران را بر عهده گرفت که خودش افتتاح نمود .

حاجیه فرخ خانم از خانواده ی فرهنگی و قابل احترام در نراق هستند . برادرش محمد رئوفی(1289 – 1372) از معلمین زحمتکش بود و برادر دیگرش سرهنگ علی رئوفی نام داشت .

اردیبهشت 1394 شهرداری شهر نراق به مناسبت روز معلم مراسم و تجلیل شایسته ای از فرهنگیان زحمتکش و تاثیرگزار داشت که از جمله مدعوین دکترعلی اکبر عامری و خواهرش دکتر ناهید عامری فرزندان حاج قدرت الله بودند تا در حضورشان قدردان تلاش های والدینشان باشند .


دکتر علی اکبر عامری

حاجیه فرخ خانم رئوفی پس از عمری زندگی نیکو و اعمال صادق دوشنبه تاریخ 23 مرداد 1396 در سن 90 سالگی بدرود حیات گفت و در قطعه 110 بهشت زهرا(س) تهران سر در نقاب خاک کشید که برای آمرزش روحش فاتحه و صلوات نثار می کنیم .

۰ نظر ۰۱ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۰۳
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook