دستی که شهید عبدالله محمودی بر سرم کشید
سی سال پیش در
آذر ماه 1360 من پنج ساله بودم . پدرم حاج مسلم
مرادی از شهر
نراق برای بازدید مناطق جنگی و ملاقات با رزمندگان اسلام به جبهه محمدیه
دارخوین در جاده آبادان رفته بود و از قضا عبدالله محمودی از
همین جبهه برای مرخصی به نراق آمده بود .
آنها در همسایگی ما در جنب آب انبار
پایین سکونت
داشتند .همان روزها ایشان را دیدم و گفتم عمو عبدالله از بابام چه
خبر داری؟
او جلوی پایم زانو زد و پیشانی ام را بوسید و دست تفقد بر سرم کشید و گفت:
بگذار دست یتیمی بر سرت بکشم چون پدرت دیگر بر نمی گردد
ماجرا را
به مادرم گفتم که گفت ناراحت نباش دوستان پدرت شوخ طبع
و مرگ در نزد
آنها بی ارزش است .
سه ماه
بعد عبدالله محمودی فرزند علی در عملیات فتح المبین در تاریخ 2/1/1361 به
شهادت رسید و پدرم در غم او و دوستان دیگرش مدت ها گریان بود
.
غلامرضا مرادی
فرزند مسلم از شهر نراق 01/09/1390