سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

۳۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

تاریخ ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ روز با اهمیت ورود اسرای جنگ تحمیلی به ایران است . به این مناسبت هر سال در مرداد ماه مراسم جشن و شادی و سرور بر پا می گردد .

 

به همت جناب سرهنگ مهدی نباتی فرمانده سپاه ناحیه دلیجان و مساعدت سروان غلامحسین اسدالله فرمانده بسیج ثارالله بسیج شهر نراق مراسم دورهمی و مرور خاطرات آزادگان سرافراز شهرستان های محلات ، دلیجان و شهر نراق پنج شنبه تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ در خانه پدری حاج احمد ابوالحسنی برگزار گردید .
 حاج احمد ابوالحسنی چند سال مراسم سالگرد ورود آزادگان را در تهران برگزار می نمود ولی به درخواست علاقمندان این مراسم در زادگاهش نراق برگزار شد .

 

خانه آقا علی خان ابوالحسنی نایب الحکومه نراق  که اخیرا توسط خاندان معزز بازسازی و به شکل زیبا و مطلوب رسیده در حیاط بزرگ آن با نماهای دلپسند و دل پذیر با رعایت پروتکل بهداشتی مکان شایسته ای برای مراسم بود .
طلعت خانم محمودی عمه چهار تن از شهیدان محمودی و مادر آزاده ارزشمند در این خانه هشت سال و نیم چشم انتظار بازگشت اسرا و فرزندش ماند و آن را سرنوشت ساز را با مردم جشن گرفت .

قرائت دلنشین با صوت آقای مهدی یوسفی زینت بخش نشست صمیمی بود .

ذاکر اهل بیت آقای  سید حسین جوادی که زخم جنگ بر تن دارد مجری توانمند مراسم بود .

احمد ابوالحسنی آزاده ارزشمند که میزبان مهمانان بود ضمن خیر مقدم به مدعوین از حضور مسئولین و جمع تشکر نمود و به ذکر خاطرات کوتاه پرداخت .

سرهنگ مهدی نباتی فرمانده ناحیه مقاومت بسیج شهرستان دلیجان از بانی مراسم و دست اندرکاران با محوریت مرور خاطرات آزادگان تقدیر کرد . به مردم و مسئولین دلیجان و نراق از جمله فرماندار و بخشدار دلیجان خوش آمدگوی نمود . 

عباس باقری اهل شهر نراق چند فراز از خاطرات انباشته شده در سینه اش را بازگو نمود .

عباس ابراهیمی اهل شهر محلات گنجینه ای از خاطرات اسراست که با گفتن خاطرات شیرین و خنده دار باعث شادمانی حضار گردید .

حجت الاسلام سیّد حسن  میر سیّد اهل چشمه علی دامغان و ساکن قم از هم آسایشگاهی اسرا در اردوگاه عراق خاطرات روشنی را بیان داشت که مورد توجه مهمانان قرار گرفت .

محمد بیگی اهل دلیجان عضو فداکار ارتش که روزهای پایانی جنگ به اسارت عراقی ها در آمده بود با تسلط مطالبی از سختی های دوران اسارت و مقاومت اسرا مطالبی اظهار داشت .

حجت الاسلام نورالله محمدی بنچناری امام جمعه نراق از ایثارگری های رزمندگان و اسرا تشکر نمود .
در پایان نیز محمد رسولی مستند ساز  از تهران و هادی عابدی خبرنگار ، عکاس و فعال فرهنگی و  غلامحسین اسدالله فرمانده ستاد حوزه بسیج نراق  به دریافت هدیه مفتخر شدند .

 

انتهای دورهمی و خاطره گویی اسرا با رعایت موارد مورد نیاز بهداشتی شام صرف گردید .

سی امین سالگرد ورود آزادگان سرافراز به میهن اسلامی را گرامی داشته و از جانباز و آزاده فداکار حاج احمد ابوالحسنی بانی مجلس و دست اندرکاران قدردانی می نماید .

۴ نظر ۲۹ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۴۹
سلحشوران شهر نراق

بسم الله خیر الأسماء
اما بعد
غرض اصلی از صورت نگاری این لوحه کامل گشا آنست که به فحوای کریمهء وَأَنْکِحُوا الْأَیَامَىٰ مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ.
و به حکم مطاع عالم مطیع; النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی ، رشته عقد مناکحت و مزاوجت دائمیه محکم و مستحکم گردید و به صحت انجامید فی مابین الشباب العاقل البالغ الرشید و هو عالیقدر آقا محمد رضا خلف الصدق مرحمت شأن استاد عبدل بقال نراقی و حرّه مخدّره عاقله بالغه باکره رشیده مختاره  المسماه بیگم جان بنت مرحوم مغفور آقا محمد علی  خالو آقا بابای نراقی به صداق المبیّن و مهر المشخص المعیّن مبلغ هشتاد و پنج تومان روپیه جدیدالضرب ناصرالدین شاهی از قرار ده عدد یک تومان رواج کلاً بر ذمّه خود ناکح مرقوم بموجب تفصیل ذیل السطر :
کلام الله مجید یک جلد دوتومان
نقد ما فی الذمّه از قرار فوق  پنج تومان
طلا حمراء غیر مسکوک سه مثقال صرفی شش تومان
رخوت ملبوس از حریر و غیره دو دسته  ده تومان
رختخواب قلمکار یک دسته  پنج تومان
مسینه آلات صحیح پرداخته  سه من بوزن شاه   نه تومان
فرش اطاق یکدسته  ده تومان
ماده گاو سلیمةالاعضا   رأس  سه تومان
گوسفند من حنین پنج رٵس   پنج تومان
قیمت ملک ان شاءالله ابلاغ نمایید    ده تومان

خانه مشخص معین موروثی مشهور به خانه مرحوم استاد عبدل، اَب(پدر)ناکح، مرقوم واقفه فی محله رود ، شهره قصبه نراق که محدود است همان خانه از یکطرف به خانه حاجی رمضان آقا اسماعیل شهره، و خانه آقاحسن محمد جعفر شهره، و از طرفی به خانه آقا محمد ماه تابان شهره و از طرفین شارع همگی و تمامی یکدانگ شایع کامل از جمله ششدانگ از کل درب همان خانه به این معنی که نیم دانگ موهوبی والده ناکح و نیمدانگ بر ذمه خود ناکح مع ممر و مدخل و مشاع و مستراح و طویله خارج خانه و غیره من حیث الاخرج عنه شیئی ذکر ام لم یذکر و سی ام لم سیّم بقدرالحصه مشاعاً لامفروزا و قیمت تمامی یکدانگ مبلغ بیست تومان رایج موصوف  است و جملتان صداق هشتاد و پنج تومان است.
مناکحه صحیحه شرعیه و معاقده صریحه ملّیه دائمیه مشتمله بر صیغه عربیه و فارسیه  اسلامیه من الایجاب و القبول الصادرین عن وکیلهما بعد ثبوت وکالتهما فاستقر المهر المسمّی المزبور علی ذمّة الزوج المسطور بحیث لاینفک و لا یردّ و علیه النفقه والکِسوَه و علیهما التمکین والصداق المزبور عیناً و لهماالتصرف و دیناً یؤدّیه الیها عندالطلب لیلاً او نهاراً،سرّاً او علانیه، الّم الِّف بینهما و بارک عقدهما و طیب نسلهما  و قد وقع العقد المبارک المیمون فی یوم جمعه نصفه شهر ربیع الثانی من شهور سنه یکهزار و سیصد و پنج من الهجرت نبویه علی هاجرها آلاف الثنا و التحیه مطابق تنکوز ئیل(سال خوک) ۱۳۰۵
15 ربیع الثانی 1305(برابر با 10 دی 1266)
الشهود التوکیل و التصریف،عالیحضرتان :
آقا ابوالقاسم و آقا محمد علی اخوان ناکح(زن شوهر کننده) و آقا نصرالله خلف مرحوم حاجی رمضان و محمدصادق ولد او و آقاجان و میرزاجان اخوان منکوحه(زن عروسی کرده) و اقل خلیقه رقم الحروفابوالقاسم خلف مرحمت مٵب آخوند ملاعبدالکریم نراقی و الحضار ; جنابان آقامیرزاعلی اکبر و خیرالحاج حاجی علی اکبر و اخوی او محمد مهدی و عالیجنابان آقا محمد و آقامحمدعلی ولدان مرحوم آقایوسف و آقا زین العابدین خلف مرحمت شٵن آقامحمدحسین و خیرالحاج حاجی آقاجانی و آقامحمدرضا خلف مرحوم حاجی محمد تقی و جناب آقا میرزا موسی و حضراتی که شهود توکیل اند کلهم اعفاء

از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی عقدنامه قدیمی سپاس گزار می باشیم .

از جناب آقای حمید سلطانی شایان فرزند اکبر از بابت تایپ و تنظیم قباله ازدواج نزدیک به یک قرن و نیم در شهر نراق قدردانی می کنیم.

۰ نظر ۲۹ مرداد ۹۹ ، ۱۴:۳۷
سلحشوران شهر نراق

نَمَد نوعی بافته سنّتی زیر اندازی است که با پشم تولید می‌شود. برای تهیه نَمَد (نَمَدمالی) عمل بافتن انجام نمی‌شود بلکه با ایجاد فشار و رطوبت و حرارت، موجب درهم‌ رفتن الیاف پشمی می‌شوند .

نَمَد مالی و ساخت کلاه نَمدی قدیم در نراق رواج داشته که اصطلاحا به آن کُلاچه می گفتند . نَمَد نراق بقدری در سطح منطقه مرغوب بود که یکی از اقلام جهیزیه عروس محسوب می شد . نیم قرنی است کسی نَمَدمالی در نراق را مشاهده نکرده است . مشهورترین نَمَدمالی و ساخت کلاه نَمَدی را مربوط به مرحوم استاد علی اصغر مظفری فرزند... می دانند .
بیش از یک قرن و نیم پیش در نامه قدیمی که طی شماره 246 در سایت سلحشوران شهر نراق نمایش گردید فردی به نام علی اصغر نمد مال معرفی گردیده است . حتی نام خانوادگی افرادی در نراق به دلیل داشتن این شغل به نمد مال مشهور بود .

مرداد 1399 نیز طی سندی که جناب مجید منصوری در اختیار استاد سعید اصغری پژوهشگر ارزنده تاریخ و مدیر توانای کانال تلگرامی تاریخ و فرهنگ شهرستان دلیجان گذاشته است در عقد نامه تاریخ 10 جمادی الاول 1299بین زوجین دلیجانی نَمَد به عمل آمده در نراق جزء صداق  عروس مرقوم شده است .

۰ نظر ۲۸ مرداد ۹۹ ، ۱۶:۲۸
سلحشوران شهر نراق

عریضه داشت رعایای قصبه نراق به حضور مبارک بندگان اجل آقای حکمران دام اقباله
با کمال توقیر(شکوهمند داشتن) و احترام زحمت میدهم در تمام ممالک و ولایات حافظ جان و مال و ناموس رعیت و راتق و فاتق(درنده و دوزنده- همه کاره) تمام امور یعنی قوه مجریه حکومت محل بوده و هست و در این روزها
جناب اجل آقای اعتبار نظام(سهام نظام رئیس اوقاف محلات) به نراق آمده بدون اینکه حکم ماموریت خود را ارائه بدهد و نظام نامه و دستورالعمل اداره جلیله اوقاف را به احدی ابراز داده باشد مامور درب خانه و دکان های چاکران می گذارد و به اسم عَشر(ده یک اموال را گرفتن) سال گذشته حقوق اوقاف مطالبه و دریافت داشته و قبض رسمی دولتی هم نداده سهل است قبض غیر رسمی هم نداده است .
اگر حضرت حکمران حفظ شرف و ناموس و مال ضعفا را منظور و لازم نمی دانند نقلی نیست و اگر لازم میدانند مقرر فرمایید وجوهاتی که به غلط از چاکران گرفته اند عاید دارند و در محضر مبارک هر حکم و دستورالعملی و نظام نامه ئی که دارند ابراز فرمایند با کمال مِنت مدلول(منظور) آن را اطاعت نمائیم .
 ان اجرکم مطاع

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی نامه اعتراض آمیز اهالی نراق از حکمران در 106 سال قبل قدردانی می نماید .

۰ نظر ۲۸ مرداد ۹۹ ، ۱۴:۲۸
سلحشوران شهر نراق

سال 1367 دو سال بعد از شهادت پدر عزیزم غیاث عابدی بود. مادر عزیزتر از جانم خانم باقری تاکید داشت در فصل تابستان به دنبال کار بروم . مدتی با برادر بزرگم مرتضی دنبال کار می‌گشتیم. با توجه به اینکه سن و سال کمی داشتیم هر جا کار بنایی بود سر می زدیم ، کسی به صحبت من توجهی نمی کرد و خسته و ناامید به خانه برمی گشتیم.

مرحوم حاجیه اقدس سلیمانی

ولی فردا ، دوباره روز از نو روزی از نو. تا اینکه برادر عزیزم در کنار عمو قنبرعلی عابدی مشغول کار بنایی شد و دو خانواده که دامدار بودند متوجه شدند که من دنبال کار هستم ، به مادرم مراجعه کرده و از ایشان خواستند تا من تابستان را به آنها کمک کنم. یکی از خانواده ها، خانواده بسیجی شهید عباس رمضانی بود که ترجیح دادم نزد ایشان مشغول شده و تابستان خود را سپری کنم و درآمدی داشته و کمک هزینه ای برای تحصیلم کسب کنم.

شهید عباس رمضانی

قرار بر این شد فصل تابستان را به عنوان شاگرد آقای غلامعلی رمضانی، در چراندن گوسفندان کمک کنم و در اِزای آن یک راس گوسفند به من بدهند و همچنین خرجی من در تابستان بر عهده ایشان باشد. مرحوم حاج حسن رمضانی به همراه دو پسرش غلامحسین و غلامعلی که ازدواج کرده بودند در یک خانه زندگی می کردند، من نیز جزئی از خانواده شدم و چند سالی را در فصل تابستان در کنار این خانواده بزرگوار زندگی می کردم.


    

مرحوم حاج حسن رمضانی             مرحومه حاجیه اقدس سلیمانی

هرچه از محبت این خانواده بگویم کم گفتم. حاج حسن و همسر مکرمه ایشان و خانواده حاج غلامحسین و آقا غلامعلی آنقدر به من لطف داشتند که گاهی احساس می کردم بیشتر از فرزندانشان به من محبت می‌کنند . از لحظات به یاد ماندنی آن روزها این که هنوز به سن تکلیف نرسیده بودم، ولی به توصیه مادر عزیزم نماز می خواندم، باعث شده بود در خانواده شهید رمضانی جایگاه خاصی پیدا کنم .

مرحوم حاجیه اقدس سلیمانی مادر شهید والامقام عباس رمضانی با مشاهده کردن نماز خواندنم از من تعریف می کرد و هرجا صحبت می شد از حقیر یاد می کرد، و هر گاه نماز می خواندم مرا تشویق می کرد و گاهی،در حالی که قطرات اشک از چشمانش سرازیر می شد دعایم می کرد، از خاطرات زیبای شهید برایم سخن می گفت.
هرگز دعاهای مادرانه ایشان فراموشم نمی شود هرجا، حتی کنار همسایه ها که می نشست از من تعریف می کرد و می گفت پسر شهید غیاث اهل نماز است و این باعث شده بود حتی اگر در اوج خستگی باشم نمازم را سر وقت بخوانم و به تبع آن مرحوم حاج حسن رمضانی نیز از من تعریف می‌کرد.

شاید تعریف کردن الان جایگاه خاصی نداشته باشد ، لکن امروز که به عنوان یک تحصیل کرده تعلیم و تربیت می نگرم،فکر می کنم اصول اساسی تعلیم و تربیت را به کار می بردند، و با توجه به اینکه در آن زمان هنوز به سن تکلیف نرسیده بودم و در سن نوجوانی بودم تعریف و تمجید را دوست داشتم و این باعث شده بود در انجام وظایف خود چه تکالیف دینی مثل نماز و چه تکالیفی از جمله امانت داری ، مسئولیت پذیری و دهها کار دیگر که در خانه ایشان به من محول شده بود نهایت تلاش و کوشش خود را داشته باشم.

با اینکه سن کمی داشتم حاج حسن و همسر محترمه ایشان اقدس خانم در نهایت ادب و احترام با من سخن می گفتند و مرا نصیحت می کردند . این باعث شده بود وابستگی عاطفی خاصی به این خانواده ارزشمند پیدا کنم .
اگر چه در آن سن نقاط ضعف در کار خود داشتم ولی با توجه به اینکه مرحوم حاج حسن رمضانی و همسر ایشان دائم به نقاط قوت من توجه می‌کردند، سعی می‌کردم با انجام کارهای خوب و درست رضایت حداکثری آنها را جلب کنم و به این واسطه رفتار و کردار پسندیده در وجودم نهادینه شود .

خلاصه سالها گذشت من وارد دانشگاه شدم ، ازدواج کردم و صاحب فرزند شدم .هرگاه از تهران به نراق می آمدم سعی می‌کردم به هر بهانه ای شده به منزل آقای رمضانی سر بزنم. به محض اینکه متوجه می شدم بچه های بسیج برای ملاقات خانواده معزز شهدا آماده شدند به جمع آنها می پیوستم تا به این بهانه خانواده آقای رمضانی را ملاقات کنم .
حاج خانم سلیمانی آنقدر مهربان ، صادق و دلسوز بود و به من لطف داشت هرگاه فرزندانمان را می دید نزد ایشان از من تعریف می کرد و به آنها می گفت، قدر پدرتان را بدانید ،سالها با هم زندگی کردیم و برای ما زحمت کشیده و آنقدر می گفت و من شرمنده می شدم.

یکشنبه 26 مرداد 1399 با شنیدن خبر فقدان و خاکسپاری حاجیه خانم اقدس سلیمانی مادر بزرگوار شهید عباس رمضانی در شهر نراق دلم گرفت و غم جانکاهی وجودم را گرفت .

به گذران کوتاهی از زندگی اَم در کنار این خانواده عزیز افتخار می کنم. آرزو دارم در جوار فرزند آسمانی اش برای من نیز دعا کند و مهمان سفره پر از خیر و برکت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها باشد . 

راوی : مجتبی عابدی فرزند شهید غیاث اهل شهر نراق 26 مرداد 1399

۰ نظر ۲۶ مرداد ۹۹ ، ۱۶:۵۵
سلحشوران شهر نراق

هوالله
مبلغ بیست و سه تومان و پنجهزار دینار فض رایج خزانه اعلیحضرت احمد شاه از مال خالص عالیشان آقا شکرالله خلف مرحوم آقا مشهدی علی اکبر عصار نراقی دین ثابت و لازم است شرعاً بر ذمه و رقبه عالیجاه آقا روح الله اخوی مشارالیه که‌ انشاء الله الرحمن وجه مرقوم را ابتدا از تاریخ ذیل الی انقضاء مدت پنج ماه تمام دیگر ادا و کارسازی نماید و عذری که خلاف شرع اقدس نبوی (ص) بوده باشد نیاورد .
و کان ذالک التحریراً فی غره شهر جمادی الاولی سنه 1342
1 جمادی الاول 1302(برابر 18 آذر 1302)
مهر روح الله (روح الله عابدینی فرزند علی اکبر)‌
اعتراف بمارقم فیه لدی حره الخاطی
مهر عبده الراجی غلامحسین( حاج ملا غلامحسین فروغی فرزند ملا محمد تقی تولد 1271 – فوت 1357)
اعتراف بما رقم فیه لدی
مهر عبده فتح الله
بمراتب متن شهادت دارم
هدایت الله رضوانی نراقی(فرزند محمد حسین)

از جناب آقای حسین عابدینی فرزند علیرضا جهت ارائه سند یک قرن پیش مربوط به نیاکانش سپاس گزار هستیم .

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی تبادل پول بین دو برادر نراقی قدردانی می نماید .

۰ نظر ۲۶ مرداد ۹۹ ، ۱۶:۳۹
سلحشوران شهر نراق


ما را در سر سودای عاشقی است

                                                  و دفاع همچنان باقیست

                                                                                    و تا انتها ایستاده ایم.....

۰ نظر ۲۱ مرداد ۹۹ ، ۱۲:۳۳
سلحشوران شهر نراق

و بعد
از بابت وجه مال المصالحه نصفه از قطعه زمین نُه قفیزی(واحدی برای اندازه گیری زمین) دشت پیله زرد پشت باغ میرزا عبدالغفار دلیجانی مبلغ شصت و پنج تومان و پنجهزار وجه نقد رایج ایران توسط جناب زیده الاعیان آقا عبدالکریم خلف مرحمت شان آقا حبیب الله آقا محمود نراقی واصل و عاید اینجانب آقا اسدالله ابن مرحوم آقا مشهدی علی اصغر دلیجانی گردید.
بتاریخ چهاردهم شهر ربیع الاولی 1348
14 ربیع الاول 1348(برابر با 29 مرداد 1308)
مهر اسدالله(اسدالله ابن علی اصغر دلیجانی)
حیدری
مهر عبده صادقعلی
اعترف بما رقم فیه لدی
کربلائی حسین کربلائی باقر باباعلی
آقا ذبیح الله حیدری اخوی آقا اسدالله
اثر انگشت

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی دریافت وجه از فروش زمین در دشت پیله زرد دلیجان سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۲۱ مرداد ۹۹ ، ۱۲:۰۹
سلحشوران شهر نراق

دیشب از کوچه های تنهایی
می گذشتم درون رویایم

توی میدان مین زمین خوردم
رفت از دست، هر دو پاهایم

از سَرم می پرید همچون برق
خاطرات قشنگ و زیبایم

گفتم آخر چگونه صبح کنم
ای دریغا دوباره فردایم

ناگهان بُردنم سوی برزخ
به ملاقات جد و بابایم

آنقدر گریه کردم و آخر
رفت از دست ، چشم بینایم

بس که فریاد می زدم دائم
پاره شد حنجَرم و هم نایم

کاش بیدار می شدم از خواب
بَدم آمد ز خواب رویایم

قول دادم به منزل رویا
نگذارم دگر شبی پایم


شاعر : علی رضایی فرزند رضا اهل شهر نراق

۰ نظر ۲۰ مرداد ۹۹ ، ۱۲:۰۵
سلحشوران شهر نراق

نراق
حضور مبارک جناب مستطاب،عمدةالتجار والاعیان آقا عموئی آقای معاون التجار(فضل اله نراقی فرزند محمد جواد) تاجر نراقی
فدایت شوم،
از خداوند متعال مسئلت می نمایم که وجود  مبارک سرکار را از جمیع بلیّات ارضی و سمائی محفوظ و مصون بدارد. از حال اینجانبان بخواهید بحمدالله سلامت هستیم و به دعاگوئی وجود مبارک مشغولیم.
اولا از وضع اینجا بخواهید امن است و غلّه روز به روز در ترقّی است و جنس روس بکلّی بازارش کساد ولی چیزی که خوب می خرند کَرباس و چیت و آستری کار نراق و لنگ کرباسی و ابریشمینه. اینها پابپول(پا به پول) است و فوری نقد است و وجه او فوری خرید می شود. تا به حال ده کاغذ به آقا علی محمد(احتمالا علی محمد مهدوی برادرِ میرزا قوام) نوشته ایم.ابداً گوش نمی دهد.مشغول یک مثقال چائی و پنج مثقال قند است.حالیه به جناب عالی می نویسم که شما به او بگویید اولا یک گِره مال روس فروش نمی رود و کرباس سفید و چیت آستری و رنگ .
الیوم که هفتِ محرّم می باشد تمام شد. و سه نفر نشسته ایم آفتاب به آفتاب یکتومان مخارج و کرایه می دهیم.اگر کرباس بفرستید. آقا علی محمد حالیه به شما می نویسم از مایه می خوریم و اول کار هم صد تومان مال مان به سرقت رفته. باید اینها را جایش را پُر کرد.اگر پُر نکنیم پس فردا هر کس طلب دارد می آید درب حجره و سخت می گیرد. پس صلاح در این است که اول ورود دویست توپ کرباس رنگ چیت و سفید فوری خریده به نقد و نسیه و فوری حمل محلّات نمائید که زود به ما برسد. ولی مبادا بدهد جبرئیل(حبیب اله رنگرز صباغ نراقی مشهور به جبرئیل) و غیره رنگ نمایند.

فقط آستری نراق و کرباس سفید خریده حمل محلات نمائید، توسط میرزا غلامرضا. او می فرستد و راه هم امن شده و خود امیر آدم گذارده. به ورثه دیگر حقیران سفارش نمی کنم. مانده به لطف سرکار.  آقاعمو جان،اگر کرباس و چیت و آستری و لنگ کرباسی و ابریشمینه نفرستید کار خراب است. ولی اگر فوری برسد نفع کلی دارد. مانده به میل سرکار که سخت بگیرید عمل نماید و بخرد و از اینجا به محلات .
به میرزا غلامرضا(احتمالا غلامرضا محمدی فرزند حبیب اله رئیس التجار فوت 9 محرم 1362) هم نوشته ام که یکبار بخرد، نصف رنگ نیل و نصف سفید و فوری بفرستد.حضرتعالی هم دو کلمه به او مرقوم فرمائید که هرچه می تواند بخرد و فوری عمل نماید.
رنگ نیل محلات را خوب می خرند ولی از نراق یک ذرع فروش نمی رود. و به میرزا هم نوشته ام به شراکت بخرد و به شراکت هم می فروشیم و هرچه نفع کُنَد تقسیم می نمائیم. لهذا فوری به او بنویسید که در خرید و عمل کوتاهی ننماید و همچنین به آقا میرزا علی محمد بفرمائید که فوری خریده عمل نماید. مال روس که هیچ فروش نمی رود و وجه هم نداریم و غلّه هم ساعت به ساعت در ترقی است و پول نداریم بخریم.نمی دانم امسال چه سالی است که هرچه می زنیم نمی گیرد. اقلّاً شما به آقاخاله بفرمائید برات عراق بخرد بفرستد، جهت او خرید نمائیم.ضرر ندارد و آقاخاله هم که  باید پول موجودی داشته باشد.
البته در این باب هم کوتاهی ننمایید عیبی ندارد و طرفین صد دینار عاید می شود و از محلات به شما نوشتم در خصوص محمد یوسف خان(فرزند طوغان)اگر انجام بگیرد خیلی خوب است،اگر درست شده فوری برات عراق هرچه ممکن است بفرستد،خوب می خرند. دیگر مانده به سرعت سرکار.
خدمت جناب آقاخاله و جمیع حضرات از قول حقیران سلام برسانید و جناب آقامحمدحسین هم سلام برسانید.خدمت اهل خانه کُلّهم اجمعین سلام برسانید.
فتح اله ،عبداله ، عطااله (مهدوی فرزندان فضل الله معاون التجار) را دعا برسانید.
طاهره خانم و قدسیه خانم(دختران فضل الله نراقی معاون التجار)را دیده بوسی نمائید. رضا ملازم و...را دعا برسانید. آقابیگم و دائیزه و دائی حسین و جمیع قوم و خویش را سلام برسانید و با پست به محمد نوشتم که رخت حمام و چادرشب لحاف بندی و یک زوج جوراب سفید از زوجه داداش بگیرد فوری بفرستد.
البته سفارش نمائید زود بفرستد که لازم است از روزیکه از نراق آمده ام الحمدلله زخمم خوب شده و خیال دارم بعد از دهه(دهه محرم) به سمت دهات بروم تا بلکه این اجناس را آب نمایم، تا خدا چه خواهد و لحاف هم نداشتم و خواستم بفرستم از نراق بیاورند.گفتم نکند مثل لحاف میرزا قوام می شود.در اینجا یک لحاف دادم بزنند.البته آنچه خواسته ام زود بفرستید و دیگر سفارش نمی کنم در خصوص کرباس غیره که آقا علی محمد بفرستد. منزل ما کاروانسرای عباس خان است . بدانید ایضاً غله ۱ساله گندم باری سیزده تومان جو باری ده تومان و پنج ریال(۱۰۵ریال) بدانید و ساعت به ساعت در ترقی است آنچه آقاعلیمحمد باید بفرستد

کرباس چیت آستری سفید هرچه بفرستد کم است
دستمال ابریشم و ریسمانی ۴دسته و ۴دسته
لنگ کَرباس خوب ۳ دسته
رخت حمام، چادری،جوراب حقیر و غیره
چائی در اینجا یک من دوازده و نیم تومان که حرف ندارد
البته سفارش نمائید این ها را فوری بفرستد که لازم و واجب است ولی توسط میرزا غلامرضا بفرستد و سفارش نمائید به آغلامرضا هم بنمائید که هم خودش خرید نماید و هرچه جهت او می آید زد و عمل نماید.
فوری جواب را مع سلامتی اهل خانه مرقوم فرمائید.
دیگر سفارش نمی شود والسلام.

اقل قوام(میزا قوام مهدوی فرزند میرزا سلیمان نراقی)
 و عبدالحسین نراقی(عبدالحسین نراقی یا مهدوی فرزند فضل اله معاون التجار)
12 محرم 1336(برابر با 6 ابان 1298)
مجددا عرض می شود که الساعه کاغذ میرزا غلامرضا رسید. نوشته بود آقا علیمحمد وجه نفرستاده و قدری جو ما خریده ام. وجه او را مقروضم.من مانده ام معطل از دست علی محمد. نمی دانم در آنجا چه می کند که پایش میان است.هر چه جمع می شود می فرستد کاشان. خواهشمندم به او بفرمائید از عهده ات ساخته نیست. بنویسد حقیر تکلیف خود را بدانم. به هزار زحمت قدری وجه موجود کرده ام که صد دینار عایدمان شود.نمی دانم علی محمد چه می کند؟!
البته به او بفرمائید وجه محلات را بفرستد و اگر چیزی جمع می شود برات عراق گرفته جهت خودمان بفرستد که بلکه بار بخریم.
حبیب الله عبدالصمد(حبیب اله فرزند عبدالصمد) و حسن حاجی آقاجانی(حسن فرزند آقاجان) هم هرچه تنخواه داشتند کم کم گرفته بفرستید.همیشه هم بیست تومان بابت خودم نزد آنها است و الساعه ده بار گندم و جو موجود دارند.بعد از آنکه عمل کرده اند و ما با این تنخواه و پول نزیلی و قرض قرض همیشه معطل هستیم. مثل اینکه در نراق خواستم کرباس بخرم رأی نداد و گفت لازم نیست.همینقدر بس است و تابحال ده کاغذ به او نوشته ام که حالا کرباس بفرست.ابدا گوش نمی دهد. مثل اینکه درود(شهر درود استان لرستان) به او نوشتم چائی بفرست،برداشت جواب نوشت که زیره به کرمان می برند.
اگر همان قافله فرستاده بود هم فایده کرده بود.نفرستاد تا که میل خودش قرار گرفت.آنوقت هم دزد برد، والّا مانده ام معطل که چه کنم. دیگر سفارش نمی کنم.مانده است به سرعت شما
 اقل قوام نراقی(میزا قوام مهدوی فرزند میرزا سلیمان)
دیگر تا آمده ام از اخوی خبر ندارم .البته سلامتی او را بنویسید و هر وقت کاغذ به او می نویسید از قول حقیر و میرزا قوام مخصوصا سلام برسانید و شرح حال را عرض نمایید.
12 محرم 1336(برابر با 6 آبان 1298)

Related image

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی نامه به معاون التجار نراقی سپاس گزار می باشد .

از جناب آقای حمیدرضا  سلطانی شایان فرزند اکبر اهل شهر نراق از بابت بازنویسی ، تایپ و تنظیم متن سند مربوط به 106 سال پیش قدردانی می گردد .

۰ نظر ۲۰ مرداد ۹۹ ، ۱۲:۰۴
سلحشوران شهر نراق

هوالله تعالی
از مال خاص خالص جناب آقا فضل الله تاجر نراقی(فرزند محمد جواد موسوم به معاون التجار) موازی و مقدار چهارده مَن به وزن شاه نصف هفت مَن گندم بومی هستیجان(روستایی از توابع دلیجان) پاک کرده بر ذمه شرعی دین ثابت و لازم است شرعاً بر ذمه و رقبه
عالیشان(عالی شان)آقا حسین رضا قلی هستیجانی که ان شاالله تعالی یعد از یکماه و نیم در رفع محصول در قصبه نراق اَدا و کارسازی نماید و عذری که خلاف شرع انور اقدس نبوی است نیاورد . .
 و کان ذالک تحریر فی ۱۳ محرم الحرام سنه 1317
13 محرم 1317 (برابر 3 خرداد 1278)
مُهر : النجاه فی الصدق(نجات در راستگویی است)

سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری به جهت بازخوانی ضمانت گندم مرغوب هستیجانِ دلیجان سپاس گزار می باشد.

۱ نظر ۱۹ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۴۵
سلحشوران شهر نراق

و بعد غرض از تحریر و ترقیم این کلمات شرعیه الدلالات آنست که حاضر گردید در حالت صحت نفس و مزاج دون الاکراه والاجبار بالطوع والرغبه آقای آقا علی خان ابوالحسنی و بمبایعه لازمه جازمه شرعیه ملیه اسلامیه بیع نمود و بفروخت به بیع قطعی در حق عالیقدر ابوالقاسم ایزدی دارای شناسنامه شماره ۵۰۷ صادره از نراق فرزند علی ایزدی همگی و تمامی ششدانگ یک قطعه باغ واقع در دشت علیای قصبه نراق با اشجار مغروسه از لوز و جوز بدون استثناء شیئی از آن که محدود است به حدود زیر
حدی شرقا به طاحونه(آسیاب آبی) میرکی و
غربا بباغ غلامعلی شاطری
جنوبا به رودخانه و نهر آسیاب
شمالا به شارع جاده کاشان

بانضمام سرجوبه درباغ بدون استثناء شیئی از آن به ثمن مال المبایعه ۱۱۰۰۰ ریال که عبارت از یکهزار و یکصد تومان رایج ملی می باشد نقدا اخذ و بوصول آن مقر و معترف گردید و تمامی مبیع را از یَد خود خارج به تصرف مشتری داد به نحوی که تصرف مالکانه مستحقانه نمود کتصرف الاملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی حقوقهم بین الجانبین قبض و اقباض و تسلیم و تسلم و تخلیه و تصرف بعمل آمد و اسقاط کافه خیارات محتمله و متصوره حتی خیار غبن فی الغبن ولو کان فاحشا بل افحش بعمل آمد الیوم بمقتضای مارقم تمامی مبیع حق صرف و ملک طلق مشتری مرقوم می باشد و در ضمن العقد خارج لازم ملزم شرعی گردید بایع مسطور که چنانچه از حال تحریر الی انقضاء مدت سی سال دیگر فسادی در مبایعه پیدا شود و به ثبوت شرعی برسد که از ید مشتری انتزاع یابد علاوه بر رد مال المبایعه از غرامات و خسارات وارده برآید و صیغه جاری شد
بتاریخ بیست و دوم دیماه ۱۳۳۳
توضیح آنکه سَرجوبه برون باغ وآنچه اشجارعمل بیاید باشتراک نصف مال علی ابوالحسنی و نصف مال ابوالقاسم میباشد .
 علی ابوالحسنی نراقی
 مبلغ یکهزارو یکصد تومان بابت مبیع فوق توسط ابوالقاسم ایزدی به اینجانب آقای علی خان ابوالحسنی واصل گردید بتاریخ ۱۳۳۳/۳/۲۲
علی ابوالحسنی نراقی
اقل الشهود طبیب زاده(مرحوم ابراهیم طبیب زاده غفاری فرزند میرزا عبدالباقی)
اقرار بمراتب متن نمود
فروغی(مرحوم ملا احمد فروغی فرزند ملا غلامرضا)

Related image

ازاستاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی قباله فروش باغ در نراق  سپاس گزاریم .

۰ نظر ۱۸ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۳۱
سلحشوران شهر نراق

دختر عبدالکریم کُرَجاری(روستای کُرَجار اردهال که بعد انقلاب به مهدی آباد تغییر نام یافت) متظلم هستم . از دست زوجه(همسر) حسن صادق کُرَجاری به من جنایت زیاد وارد آورده و هتاکی زیاد کرده .
شما را به حق اجداد سادات قَسَم می دهم رسیدگی کنید و احقاق حق این کَمینه(کمترین) را بکنید .
عبده : حسین اسماعیل
اعتراف بما رقم فیه
مُهر : محمد خان خیرالحسینی

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی نامه به شاهزاده امیر خان نایب الحُکومه اردهال سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۱۷ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۳۱
سلحشوران شهر نراق

عالیشان آقای قاسم آردی مستاجر قنات را قلمی می شود چون نیم طاق قناتین علی ابراهیم بیک ملکی متصرفی اینجانب را که به شما اجاره داده بودم و در رفع هذا سنه 1307 مدت اجاره آن منقضی است و بموجب قباله علیحده به والده آقای میرزا شکرالله خان فروختم بعد از رفع محصول هذا سنه تحویل نماینده علیا مخدره محترمه زوجه مرحوم علی رئیس التجار که والده آقای میرزا شکرالله خان است بنمائید .
 بتاریخ 14 شهر ذی القعده سنه 1346 قمری
14 ذی القعده 1346(برابر با 14 اردیبهشت 1307)

احمد خان نراقی (احتمالا احمد خان امینیان فرزند غلامحسین معاون الممالک یا احمد خان نراقی فرزند محمد مهدی)

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی فروش قنات علی حاجی ابراهیم بیک نراق سپاس گزار می باشد .

توضیحات :
یادآوری می گردد عقد مصالحه واگذاری قنات حاجی ابراهیم بیک بعدا و به تاریخ 4 جمادی الاول 1358 برابر 31 خرداد 1318 توسط محمد ترابی فرزند استاد حسین نراقی به فرزندانش حبیب الله و روح الله ترابیان واگذار گردید و قباله بازخوانی شده آن تاریخ 31 تیر 1398 در سایت سلحشوران شهر نراق نمایش داده شد .

۰ نظر ۱۶ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۳۱
سلحشوران شهر نراق

بتاریخ دوم شهر ذی الحجه 1275 محاسبه آقا محمد حسن و آقا محمد شفیع ..... از قرار تفصیل ذیل .....عام شد باقرار.......طلب آقا محمد حسن
 
تتمه ابواب جمعی ۲۵۶۷ ریال
........آقاسیدنصرالله ۱۵۷ ریال
....همدان ۳۵ ریال
بنائی .... نراق شده ۲۱۸ ریال
قسمتی از حساب......۳۹۵ ریال
نخود کشمش آقا محمد تقی ۱۵۰ ریال
نخود کشمش آقا سید احمد ۲۰ ریال
بقیه پول حاجی محمد ۴۰ ریال
بقیه پول حاجی علی اکبر ۹۰ ریال
پول کرایه ۲۸ ریال
منافع راوه ۵۰ ریال
منافع ملایر ۲۵۰ ریال
جمع ۳۹۹۲ ریال

 

داده آقا محمد شفیع.
درسهم آقا سید نصرالله برای جوءجور ده 102 ریال
اصغر جناب ...163 ریال
نراق آقا....20 ریال
نقدا  50 ریال
آقا محمد جعفر حواله سید نصرالله  245 ریال
وجه اجناس آقا سید نصرالله  283 ریال
ارسال آقا میر احمد 283 ریال
قالی سید نصرالله  35 ریال
مادیان برای.....  110  ریال
...قم  8 ریال
کشمش سبز 40 ریال
کشمش سرخ .....ریال
...کرایه 40 ریال
من الشاهدین اقل حاج عبدالقادر نراقی 1275

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی قسمتی از حساب و کتاب نراقی ها بیش از یک قرن و نیم پیش سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۱۵ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۱۸
سلحشوران شهر نراق

خدمت آقای آقا عبدالکریم احمدی زیاده عزه
 
انشاالله سلامت باشید، از حال حقیر سلامت هستم باری راجع به عایدات املاک ورثه حاجی رحیم(حاج عبدالرحیم احمدی برادر حاج عبدالکریم) شما خودتان که اطلاع دارید ایشان کبیر شده اند باید خودشان تنظیم برای مکاتبه کنند .
لازم به نوشتن بنده نیست که بنویسم شما بفروشید یا چیز دیگری هرگاه خود ابوالحسن کاغذی بنویسد کبیر است، باری آنچه را عایدات دارند بفروشید به عادله روز وجه آنرا برای ایشان بفرستید چون تذکراً عرض میشود ابوالحسن،جواد،کاظم،شکوه(فرزندان حاج عبدالرحیم احمدی ساکن اراک) کبیر شده است بعدها هر کاغذی برای شما بفرستند حجت است دیگر این صغیر نیستند.
زیاده سلامتی شما
 علی اکبر طباطبایی
۱۳۲۳/۹/۲۳

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی نامه متعلق برادران احمدی نزدیک به 77 سال قبل سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۱۴ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۱۸
سلحشوران شهر نراق

وزارت دادگستری
ثبت کل اسناد و املاک
دفتر اسناد رسمی ازدواج و طلاق
شماره ۱ و تصدیق امضاء
سر دفتر نیکویی
مبلغ چهار هزارو سیصدو شصت و هفت ریال بابت هزینه سند خریداری باغ و آب توسط آقای حاج عبدالکریم احمدی واصل شد که پانصد وپنجاه ریال پس از گرفتن چک حق الثبت و هزینه مقدماتی به آقای احمدی تسلیم شود.
بتاریخ  ۱۳۴۰/۵/۲۴
سردفتر یک محلات نیکوئی۱۳۴۰/۵/۲۴
چک مالیاتی آن به شماره ۳۴۲۱۸۱ صادر و تسلیم شده فقط چک پانصد و پنجاه ریال بابت بقایا بایستی ثبت اسناد صورت خلاصه صادر نمایند و تسلیم آقای احمدی شود .

سایت سلحشوران شهر نراق از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی هزینه  حق الثبت سند محضری نزدیک به ۶۰ سال پیش سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۱۳ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۰۳
سلحشوران شهر نراق

فروشندگان آقای شکرالله عابدینی شماره شناسنامه .... و آقای روح الله حسینی شماره شناسنامه.... صادره از نراق فرزندان مرحوم علی اکبر عصار نراقی خریدار آقای سیادت پناه آقا رضای سوداگر شماره شناسنامه ۱۵۹۷ از نراق فرزند مرحوم آقا سید آقا مورد معامله همگی و تمامی چهار دانگ از جمله ششدانگ ایوان دَمِ در شهره واقع در خانه مسکونی مشهور به خانه عصارها که مورد معامله در جنب چهار صُفه واقع است و محدود است
شرقاً به اطاق حبیب الله
غرباً به اطاق رحمان رضائی
شمالاً به باغچه خود شکرالله مذکور
جنوباً به چهار صُفه
مع ممر و مدخل و راه ...... از چهار صُفه میباشد و دو دانگ آن متبه ورثه حبیب‌الله عصار می‌باشد و از مورد معامله مبلغ چهارصد ریال وجه نقد که عبارت از چهل تومان است نقداً تسلیم فروشندگان نامبردگان شد و به وصول آن اقرار و اعتراف نمودند
پس از اخذ تمامی مبلغ مورد معامله از یَد خودشان تخلیه نمودند بتصرف خریدار واگذار کردند به نوعی که تصرف مالکانه نموده کتصرف الاملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی حقوقهم و عقد مبایعه صحیحه شرعیه بینهما جاری شد اسقاط کافه خیارات حتی خیار غبن و غبن در غبن از طرفین شد فعلیهذا مورد معامله که عبارت است از چهار دانگ مشاع از کل ششدانگ ایوان بطوریکه فوقاً نوشته شده بر ملکیت خریدار آقا رضای مذکور قرار و استقرار یافت و در ضمن عقد خارج لازم به فروشندگان فوق الزام شرعی شد چنانچه از تاریخ ذیل الی پنجاه سال شمسی در این معامله فسادی کشف شود کلهم بعضاً از عهده خسارات وارده و خسارات شرعیه خریدار علاوه بر رد قیمت فوق الذکر برآید و بر این قرار موقتاً گذاشته شد پس از جریان ثبتی این قباله را مدتی به قباله رسمی تبدیل نموده به خریدار مسترد دارد.
وقوعاً فی تاریخ چهارم آبان ماه ۱۳۲۹
روح الله حسینی
 انگشت شکرالله را گواهی دارم
احمد قطبی نراقی(فرزند نصرالله)
 وقع بما رقم فی حره الخاطی
احمد قطبی نراقی(فرزند نصرالله)
قد اعترف البایعان ... بتمام مطلب فیه من البیع و قبض العوض و اسقاط الخیارات و التزام جمادی فی سنه ۱۳۲۹
الاحقر محمد صادقی

از جناب آقای حسین عابدینی فرزند علیرضا از بابت ارائه سند 70 ساله مربوط به نیاکان خود قدردانی می گردد .

سایت سلحشوران شهر نراق از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی قباله فروش ملک در منزل عصارها سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۱۲ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۰۳
سلحشوران شهر نراق

غرض از تحریر اینکه فروشنده آقای رحمان احمدی نراقی ساکن اراک همگی و تمامی سهم الارث مرحومه والده(به نام ... ...) خود را از سهمی آب و مِلک نراق و آب دلیجان و خانه نراق را به اخوی خود آقای حاج عبدالکریم احمدی نراقی بمبلغ بیست هزار ریال وجه نقد که وجه آن تمام و کمال باینجانب رحمان احمدی رسیده است که پس از جریان قانونی و صادر شدن سند مالکیت در محضر رسمی به شخص خریدار بفروشد و این نوشته جهت اختتام معامله نوشته گردیده است .
 بتاریخ بیست و چهارم فروردین ماه یکهزار و سیصدو سی و هشت شمسی
24 فروردین 1338
اقرار و اعتراف بمراتب متن نمود آقای رحمان احمدی نراقی
امضاء حسین احمدی(فرزند محمد حسین)
 صحیح است رحمان احمدی

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی معامله بین برادران احمدی در 61 سال قبل سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۰۳
سلحشوران شهر نراق

بیع نمود و بفروخت شرطاً و خیاراً  آقای شکرالله عابدینی به شناسنامه شماره ... صادره نراق فرزند مرحوم علی اکبر نراقی به آقای شکرالله اکبری شماره شناسنامه ... صادره از نراق فرزند مرحوم رضا ساکنان نراق مورد معامله و حدود آن همگی و تمامی یکمَن باغچه خانه مفروزی واقعه در خانه مسکونی بایع شارط که حدود آن از یکطرف
شمالاً به رودخانه
شرقاً به باغچه خانه محمد هاشم
جنوباً بباغچه حسین رضائی
غرباً به باغچه مدرسه
با کافه ملحقات و منضمات شرعیه و عرفیه بانضمام یک اصله درخت گردو و سایر اشجار مغروسه در آن بمبلغ دویست و چهل تومان وجه نقد که تمام آن تسلیم بایع مرقوم شد و بوصول تمامی آن اقرار و اعتراف شرعی کرد و عقد مبایعه شرعیه شرطیه بینهما جاری شد
و در ضمن عقد بر بایع شارط شرط شرعی شد چنانچه از حال تحریر الی انقضاء مدت ششماه تمام خورشیدی ردّ ثمن موصوف را بسوی مشتری مرقوم نمود مسلط و قادر بر عقد مبایعه شرعیه شرطیه بوده باشد و الّا بیع لازم و خیارش ساقط خواهد بود و بر مشتری مرقوم تمامی منافع مورد معامله را از حال الا انقضاء مدت معلوم واگذار نمود بمبلغ یکقِران وجه نقد و یک سیر نبات که از طرف بایع شارط نقداً اخذ و دریافت نمود .
 وقوعاً فی تاریخ ۱۳۳۴/۵/۲۰
بمراتب متن شهادت دارم
امضاء  شیخ عباس جعفری(فرزند شیخ صادق)
 اقرار بمراتب متن نمود
امضاء حاج عباس
 اعترف بما رقم فیه لدی حره
امضاء احمد قطبی نراقی(فرزند نصرالله)

سایت سلحشوران شهر نراق ، از استاد گرانقدر آقای حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی معامله باغچه بین شکرالله عابدینی و شکرالله اکبری در 65 سال قبل سپاس گزار می باشد .

۰ نظر ۱۰ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۰۳
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook