سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

۲۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

تا کنون چقدر شنیده اید که جوانان ایرانی برای حفظ کیان مرزهای جمهوری اسلامی شناسنامه هایشان را دستکاری کرده تا سن خود را قانونی جلوه داده و به جبهه اعزام شوند ؟ خاطرات یکی از این سلحشوران را مرور می کنیم :

 

nem8_image5438.jpg

حسن حبیبی در سنین کودکی


حسن حبیبی فرزند اکبر متولد 1347 در بسیج شهر نراق فعالیت داشتم . جبهه های جنگ نیاز به نیرو داشت و رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله سید روح الله خمینی(ره) برای چندمین بار فراخوان عمومی در جبهه را اعلام فرمودند .

nc9d_img_2608.jpg


سن قانونی نداشتم و مسئولین از اعزام من جلوگیری کردند . شناسنامه ام را دستکاری و بهار 1365 با جمعی از همشهریان نراقی ام از طریق بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان دلیجان رهسپار جبهه شدم .

 

qhc2_image2800.jpg

حسن حبیبی در سالهای دفاع مقدس

 

در پادگان 21 حمزه تهران که در اختیار نیروهای بسیج بود متوجه شیطنت من شدند و با همان مینی بوس به دلیجان و نهایتا نراق بازگردانده شدم . کوتاه نیامدم و عشق به وطنم و دفع تجاوز دشمن باعث شد در اولین اعزام بعدی با لباس مقدس بسیج راهی جبهه شوم .

za93_image2798.jpg

 

 آن موقع خانواده ام در خدمت دفاع مقدس بودند . مادرم خانم سکینه ماندنی و خواهرانم در ستاد پشتیبانی جنگ زحمت های زیادی کشیدند . پدرم اکبر و برادرانم اسماعیل و حسین نیز از مدافعان حریم کشور عزیزمان ایران بودند .

4e22_image2791.jpg

در دومین دور اعزام در پادگان 21 حمزه دو ماه آموزش های تکمیلی را فرا گرفته و بعد راهی جبهه شدم . به واسطه راهنمایی برادر بزرگم پاسدار وظیفه سپاه پاسداران و جمعی لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) گردیدم .

 

xe1w_image2776.jpg    0w6n_54.jpg  hau5_image2774.jpg

لشکر در شهرک صدر پادگان شهید زین الدین در حومه اندیمشک استان خوزستان بود . در واقع از تاریخ 26 خرداد 1365 لغایت 26 مهر 1367 خدمت سربازی ام را سپری کردم .

aj91_img_2604.jpg


ابتدا در قسمت ادوات لشگر و در واحد خمپاره سازماندهی شدم و چندی بعد به شهر اشغال شده مهران استان ایلام اعزام و در عملیات کربلای یک شرکت کردم .این عملیات در راستای آزاد سازی شهر مهران با رمز یا ابوالفضل العباس ادرکنی از تاریخ 9/4/ 1365 لغایت 19/4/1365 طی پنج مرحله  انجام شد و این شهر از چنگال بعثیون متجاوز آزاد گردید .

pppy_image2782.jpg   l6jw_image2788.jpg

حسن حبیبی


بعد از مدتی با واحدهایی از لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) به اندیمشک بازگشته و جهت حضور در شلمچه سازماندهی شدیم . در عملیات های ناموفق کربلای 4 و موفق کربلای 5 شرکت داشتم .

zql_img_4089.jpg

در عملیات غرور آفرین کربلای 5 از ناحیه سر و دست راست به طور سطحی ترکش خمپاره خوردم ولی در خطوط مقدم جبهه خود درمانی کرده و حاضر نشدم برای معالجه بیشتر به عقبه خط برگردم .

pwm6_image2796.jpg

در همین مقطع خبر دار شدم پسر خاله مهربانم مهدی قیومی فرزند سلطانعلی تاریخ 10 اسفند 1365 طی عملیات کربلای 5 در جبهه شلمچه خرمشهر به شهادت رسیده است .

7vbd_0067.jpg


بعد برای عملیات والفجر 10 در اسفند 1366 از جنوب به غرب کشور در استان کرمانشاه آمدیم و وارد شمال عراق در منطقه حلبچه و خرمال گردیدیم . این بار در گردان رزمی عاشورا سازماندهی و آر . پی . چی زن شدم .از رزمندگان نراق و دلیجان خیلی ها در این گردان بودند و سر گروه ما پاسدار علی کمره ای فرزند تقی بود .

jz54_image5439.jpg

  عملیات والفجر 10 از تاریخ 24 اسفند 1366 لغایت 4 فروردین 1367 ادامه پیدا کرد . عید نوروز 1367 هم با فراز و نشیب هایش گذشت و روز سیزده نوروز که به قولی سیزده بدر بود فرا رسید . یک ماهی بود که به علت شرایط منطقه حمام نرفته بودم فلذا همراه با سید مرتضی بابایی و حسین نباتی از ارتفاعات محل استقرار پایین آمده تا در مُرده شورخانه دوش بگیریم .

rdh0_img_4087.jpg   p58_img_3209.jpg

پس از استحمام یک پلیت برای تقویت سنگرم برداشتم و به سمت موقعیت سابقم حرکت کردم . سید مرتضی و حسین نیز به قصد دریافت آذوقه و ملاقات با پاسدار سیف الله اکبری(مرحوم) به سمت تدارکات رفتند .

9zo3_img_3203.jpg

 

20 متر مانده به انتهای ارتفاع که دو فروند هواپیمای نیروی هوایی عراق وارد آسمان منطقه شدند و یکی از آنها بمب های شیمیایی خود را مورد هدف قرار داد . پلیت را انداختم و خودم را داخل سنگری پرت کردم . فرود بمب ها از آسمان به زمین با سرعت قابل مشاهده بود .

q7rm_image2792.jpg

از 30 سلحشور نراق 20 نفرشان در روز سیزدهم فروردین 1367 شیمیایی شدند . من هم از نوع اعصاب و روان مجروح شیمیایی شدم . چهار قاطر در جا کشته شدند . دشت سرسبز و دارای شقایق های قشنگ حلبچه زرد شد . مردم حلبچه 25 اسفند 1366 نیز دچار شیمیایی کلان گردیده بودند .

a838_image2781.jpg

 چون همه دنبال رفع گرفتاری خود بودند کسی به من کمک و رسیدگی نمی کرد و از فرط ناراحتی با اسلحه ام یک رگبار به سمت آسمان شلیک کردم که همچنان مورد توجه قرار نگرفتم .

poxp_image5552.jpg

روز بعد 14 فروردین 1367 پاسدار حسین نباتی که ماشین تویوتا در اختیار داشت و خودش نیز شیمیایی شده بود با مساعدت سید مرتضی بابایی به بیمارستان شهر پاوه استان کرمانشاه انتقال یافتم .

 

6wrq_1_(27).jpg


رزمندگان آنقدر بد حال شیمیایی شده بودند که من مشکل خودم را فراموش کردم . دو روزی در بیمارستان بستری بودم و ضد عفونی شدم . با دریافت دو هفته مرخصی استعلاجی برای گذراندن دوره نقاهت وارد زادگاهم شهر نراق از توابع دلیجان استان مرکزی شدم .

 

lza_img_3210.jpg

 

 سفره های هفت سین عید جمع شده بود و بر عکس خانواده ما به خاطر شهادت پسر خاله ام مهدی قیومی بیرق های مشکی سر درب منزل در اهتزاز بود . مادر و خاله ام با من دیده بوسی کردند و تا یک هفته به علت انتقال عارضه شیمیایی سرفه می کردند .

ulgd_img_4094.jpg

پس از اتمام مرخصی مجددا به گردان عاشورا در حلبچه عراق باز گشتم . از آن به بعد جوش های قرمز رنگ در بدنم ایجاد می شود ولی تا کنون دنبال تشکیل پرونده در بنیاد جانبازان نرفته ام .

ica1_image2771.jpg

سه چهار ماه آخر خدمتم به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان دلیجان معرفی شدم لیکن به دلیل مشکلی که روز عاشورای حسینی سال 1367 در نراق برایم حادث شد و اضافه خدمت برایم در نظر گرفتند ؛به علت ناراحتی از دفتر قضایی به درخواست خودم مجددا به موقعیت گردان رزمی به حلبچه و خرمال عراق بازگشتم .نهایتا پس از 28 ماه تسویه حساب و پایان سربازی ام با قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل همراه شد و یکی دو ماه بعد خدمتم به پایان رسید .

rst_img_3211.jpg

مدتی در تهران مشغول به کار و امرار معاش داشتم تا اینکه در نراق و بالای شهردار رستورانی به نام عموحسن راه اندازی کردم . کسب و کارم بد نبود تا اینکه یک دستگاه تریلی هوکو ساخت چین در سراشیبی خیابان اصلی ترمز برید و داخل مغازه من متوقف شد . ماشین پیکانم به آهن پاره ای تبدیل شد و خسارات زیادی متحمل شدم . باز از تلاش نیاستادم و کارم را ادامه دادم .

 a8lb_img_4096.jpg

 سپس رستوران را به باغ دشت بالا انتقال دادم و همچنان در خدمت مردم هستم . عده ای به شوخی می گویند تو که نه قد و جثه و نه سبیل کلفت و قد رشید داری چرا به عمو حسن مشهوری ؟ تلاش می کنم در کنار  کار در رستوران دشت بالا نیازمندی های دیگر را خودم تهیه و تامین کنم . پرورش جوجه ؛ سبزی کاری و کاشت پیاز و در کنار آن به زنبور داری مشغول هستم .

zbm6_img_3200.jpg

 

علاوه بر همسرم سرکار خانم فاطمه صالحی دو دخترم خانم ها الهه و سمینه نیز در پیشرفت دشت بالا کمکم می کنند . چند نفر را هم به این نحو وارد بازار کار کرده ام .


سعی می کنم توریست هایی که به شهر ممتاز نراق تشریف فرما می شوند پذیرایی نموده و خاطرات مفرح و دلنشینی را برایشان به یادگار بگذارم .

3zfr_img_3207.jpg

حسن حبیبی فرزند اکبر اهل شهر نراق 15/02/1390

۰ نظر ۳۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۱۸
سلحشوران شهر نراق

متولد 1349 در شهر نراق هستم . به فرمان رهبر کبیر انقلاب آیت الله سید روح الله خمینی(ره) در بهمن 1365 در سن 16 سالگی با سپاهیان حضرت مهدی(عج) عازم جبهه شدم .

z9fo_img_9376.jpg

غلامرضا حسینی

 

با عده ای از بسیجیان زادگاهم از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان دلیجان به استان خوزستان وارد شدیم . عملیات پیروزمندانه کربلای 5 به اتمام رسیده بود و گروه ما برای پدافندی عملیات در خطوط دو و سه جبهه شلمچه خرمشهر استقرار یافتیم .

vvch_img_3073.jpg

برای آمادگی رزمی و دفاعی در مقر شهید صادقی مرتب به تمرین های مختلف می پرداختیم . یک روز باران بارید و به درخواست فرمانده مشغول فعالیت های رزمی شدیم . وزنم سبک ؛ جثه ام ضعیف و فدم کوتاه بود .

8myx_0_(7).jpg    m0en_1_(6).jpg

غلامرضا حسینی در سالهای دفاع مقدس

داخل رمل ها گِل به پوتینم چسبید و از حرکت ایستادم و نمی توانستم پا از پا بردارم . آقای زنجیرانی مسئول واحد ادوات آمد و من را کول کرد و به سهولت انتقال می داد . انگار نه انگار که وزنی را بلند کرده و چه بسا باعث انبساط خاطر رزمنده ها هم فراهم گردید .

9knm_picture_110.jpg

غلامرضا حسینی فرزند شعبانعلی اهل شهر نراق 27/11/1391

 

۰ نظر ۳۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۲۰
سلحشوران شهر نراق

دومین اعزامم با لباس بسیج به جبهه از 27 بهمن 1362 لغایت 23 فروردین 1363 از ناحیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان دلیجان قریب دو ماه به طول انجامید .

eti_img_9381.jpg

سید مجتبی میرکریمی

 

از 3 تا 22 اسفند 1362 عملیات خیره کننده خیبر با رمز یا رسول الله(ص) در محور هورالهویزه شمال بصره عراق صورت گرفت . اولین روز نوروز 1363 تا سیزدهم در جزیره مجنون برای حفظ خطوط فتح شده مقابل عراقی ها پدافند کردیم .

for1_812f~1.jpg

به عنوان دیده بان در سنگرهای کمین میان آب و نیزارها انجام وظیفه می کردیم . فاصله ما تا نیروهای ارتش متجاوز عراق کم بود . حجم آتش دشمن به قدری زیاد بود که نمی توانستیم از سنگر بیرون را نگاه کنیم لذا با دوربین های خرگوشی منطقه را رصد می کردیم .

tqv3_indexسقغشق.jpg                wi3n_url.jpg

                                          مرحوم حجت الاسلام سید ابوالفضل بابایی                    شهید مهدی شیخ زین الدین 


در یکی از روزهای نوروز که رزمنده دلاور مرحوم سید ابوالفضل بابایی نیز حضور داشت فرمانده تیپ(بعدا لشکر شد) 17 علی بن ابیطالب(ع) پاسدار مهدی شیخ زین الدین ) تولد 1338 شهادت 27 آبان 1363 ) وارد جزیره شد .

94ys_untitled-2.jpg    5t89_untitled-4.jpg      xvsc_untitled-3.jpg

حجت الاسلام سید مجتبی میرکریمی

 

ایشان با شجاعت و شهامت بی نظیر در میان آتشبار بی امان بعثیون در خطوط مقدم حضور یافته و خط مقدم درگیری را مورد بررسی و تصمیم گیری نهایی قرار داد .

23rm_untitled-24.jpg

 

بنده ایشان را از نزدیک رویت کردم و هم برای من و سایر سلحشوران نبرد روحیه مضاعفی ایجاد نمود . حضور فرمانده لشکر در خطوط مقدم باعث افزایش مقاومت رزمندگان گردید .

 

btc9_total1_copy_21.jpg                          klvt_total1_copy_33.jpg

دو مومن از اهالی مردم شهید پرور شهرستان دلیجان آقایان غلامحسین(هادی) شفیعی فرزند حسن و عباس محمدی فرزند قدمعلی به طور همزمان تاریخ 5 فروردین 1363 در همین ایام و مکان در کنار ما به فیض شهادت نایل آمدند .

 

c8qk_img_1637.jpg

حجت الاسلام سید مجتبی میرکریمی فرزند سید علی اهل شهر نراق 24/10/1391

 

۰ نظر ۲۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۸:۵۶
سلحشوران شهر نراق

در طول جنگ هشت ساله عراق بر علیه ایران جوانان غیرتمند شهر نراق حماسه های فراوانی خلق کردند .

 

http://gigpars.com/upload/xboy_img_9034.jpg

حاج اکبر رضایی

 

تعدادی از مجروحین نبرد را دیده بودم لیکن دو نفر از این جوانان سلحشور را در بیمارستان ملاقات کردم که مقاومت آنان شگفت انگیز بود . فرمانده دفاع مقدس حاج غلامعلی رضایی فرزند اکبر 7 بهمن 1365 طی عملیات کربلای پنج در شلمچه دست و پایش را به فرشتگان تقدیم نمود . وی را در بیمارستان بقیه الله در خیابان ملاصدرای تهران ملاقات نمودم .

 

           v0pu_jqgl_picture_608.jpg         5e1c_42161386948389401806.jpg

                                                  حاج غلامعلی رضایی                                       حاج حسین حیدری                   


فرمانده دیگر جنگ حاج حسین حیدری فرزند غلامحسین تیر ماه 1366 در خط پدافندی شلمچه از ناحیه پا آسیب جدی دیده و حتی برای مداوای بیشتر دو نوبت به کشور آلمان اعزام گردید . ایشان را در بیمارستان پاسارگاد در خیابان شریعتی تهران ملاقات کردم .

gums_img_7867.jpg


من وقتی روحیه ایثارگری این جوانان انقلابی را می دیدم به عنوان یک همشهری احساس مباهات می کردم . راز سربلندی آنان تمسک به ولایت و راه حق خواهی حسین بن علی (ع) می باشد .

9yep_img_8589.jpg


توضیحات سلحشوران شهر نراق :


حاج علی اکبر رضایی مدت 17 سال است که به همراه برادر زاده اش حاج احمد رضایی و جمع دیگری از نراقی ها خادمین افتخاری حرم منور و مشعشع حضرت فاطمه معصومه(س) هستند

 

o6zd_img_9031.jpg

علی اکبر رضایی فرزند نظر اهل شهر نراق06/10/1392

 

۰ نظر ۲۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۲۴
سلحشوران شهر نراق

... من آن شانه هایت را می خواهم که پناهم بود . همان یک وجب از شانه ات تمام دارایی ام بود . من آن دست های گرمت را می خواهم که یک عمرعبادت به نامش نوشته شد . پدر گرفته دلم ، کجایی که آرامم کنی ، کجایی که این غم یخ زده را در دلم آب کنی . گرفته دلم ، کجایی که به درد دل هایم گوش کنی . نیستی و من در حسرت این لحظه ها نشسته ام .

 

urmo_یبق7غهیز.jpg
مرحوم حاج غلامعلی رمضانی

 

نیستی و من بیشتر از همیشه خسته ام در لا به لای برگهای زندگی 
نیست روزی که از تو نگفته باشم . صد سال هم که بگذرد من در توهم حضورت نفس می کشم .

وقتی دیروز باران بارید
آن مرد در باران آمد” را به یاد آوردم
آن مرد با نان آمد
یادم آمد که دیگر پدرم در باران
با نانی در دست
و لبخند بر لب
نخواهد آمد

امروز دلم تنگ شد و با آسمان و دلتنگی‌اش
به یاد پدر سخت گریستم
پدرم وقتی رفت سقف این خانه ترک بر داشت
پدرم وقتی رفت دل من سخت شکست ....

un56_image9183.jpg

حاج غلامعلی رمضانی فرزند محمد تقی افتخار داشت که فرزندش محمد رضا رمضانی تاریخ 2/3/1361 طی عملیات بیت المقدس با جانفشانی و شهادتش خرمشهر را از چنگال دشمن بعثی آزاد کرد .

viyz_0012.jpg

بعد خودش اسلحه فرزند را بر دوش کشید و بسیجی شد و بسیجی ماند . خدمات پشت جبهه در ستاد پشتیبانی جنگ نراق بر کسی پوشیده نیست .ایشان و حاج رضا رضایی فرزند نظر چند سالی هم عضو هیئت امنای بقعه امامزاده سلیمان نراق بودند ولی هفت هشت سال در بستر بیماری افتاد و با تخت در منزل انس و الفت گرفت .


37ul_img_0526.jpg

دختر ندارد ولی همسر مکرمه اش حاجیه خانم نیره قجری به مثابه پرستار این سال های رنج و محنت را در کنار همسر خدمت رسانی کرد . فرزندان بزرگوار این خانواده شهید یکی پس از دیگری به صورت نوبه ای در خدمت پدر بودند تا با دعای خیر او عاقبت به خیریشان تضمین تر گردد .

ir4b_image9187.jpg
شهید محمدرضا رمضانی درکنار پدر بزرگوارش مرحوم حاج غلامعلی رمضانی

 

آقایان غلامحسین ، علی ،احمد و مجتبی رمضانی هم حافظ راه برادر شهیدشان محمد رضا و هم خدمتگزار پدر در این چند سال گرفتاری بودند . مصیبت ابوالشهید را خدمات خاندان رمضانی و فرزندان و همسرش تسلیت عرض می نماییم .

 

eu2t_img_0525.jpg

      

۱ نظر ۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۲۰
سلحشوران شهر نراق

میرزا فخرالدین بن محمد بن احمد بن مهدی بن ابی ذر نراقی از اعاظم فقهای امامیه متولد نراق در 60 کیلومتری دارالمومنین کاشان جامعیت قابل توجهی در علوم مختلف اسلامی از جمله ادبیات عرب، فقه ، اصول، علوم قرآن و حدیث ، رجال، درایه، فلسفه و کلام اسلامی داشته است .

9506_img_1738.jpg


علامه میرزا فخرالدین نراقی دانشمندی بزرگ ، استادی متبحّر و فقیهی مسلّم و جامع در علوم اسلامی نوه علامه آیت العظمی ملا احمد فاضل نراقی و نوه دختری علامه فخر المحققین آیت اله میرزا ابوالقاسم جیلانی فرزند ملا محمد حسن مشهور به میرزای قمی( 1151 ه . ق 1231 ه.ق ) از علمای نراق و کاشان و مفاخر جهان تشیع در نیمه اول قرن 14 هجری است.

h1r3_1621912_10201537741066859_415061273_n.jpg

 
اخلاقیات میرزا فخرالدین نراقی/خلیق، حلیم، متواضع و کارگشا در امور مردم


میرزا فخرالدین نراقی گذشته از تعلیم و تربیت شاگردان و تالیف آثار ارزشمند عالمی خلیق ، حلیم، بسیار متواضع و از محبوبیت فوق العاده ای در میان مردم کاشان برخوردار بوده است. میرزا فخرالدین نراقی امام جماعت ، صاحب ارشاد و هدایت مردم از طریق جلسات تفسسیر قرآن و مواعظ نافع خود در منبر برای مردم بوده و همواره خانه وی ملجا و مامن مطمئنی در مرافعات و اختلافات آنها بوده است.

 

ihgv_1798767_10201537741426868_1856419077_n.jpg

خانواده و بستگان/خاندان نراقی از اعاظم فقهای نراق کاشان و علمای بزرگ جهان اسلام هستند


علامه میرزا فخرالدین نراقی فرزند حاج محمد(متوفی به 1297 هجری قمری) ملقّب به «عبدالصاحب» و متخلّص به «صاحب» که در علوم مختلف صاحب نظر و از معروفترین فرزندان علامه ملا احمد مشهور به فاضل نرافی مولف مستند الشیعه در فقه استدلالی و معراج السعادة در اخلاق و دیگر آثار گران سنگ است.

 s66z_10246660_310004505822838_305628823577572897_n.jpg

 

 جلال الدین محمد و میرزا ابوالقاسم نجم الدین برادران علامه میرزا فخرالدین نراقی

 

حاج محمد عبدالصاحب نراقی پدر علامه فخرالدین نراقی صاحب آثار ارزشمندی چون «مشارق الاحکام در فقه امامیه ، مراصد در اصول فقه ، انوار التوحید در حکمت الهیه، رسالات ناتمام در طهارت و صلواة و دیوان اشعاری مشتمل بر 2 هزار و 200 بیت» است . علامه میرزا فخرالدین نراقی دارای دو برادر دیگر به نامهای جلال الدین محمد از علمای بزرگ معاصر بود.

ao0c_2.jpg

ایشان صاحب کتاب المعتضد در فقه استدلالی و میرزا ابوالقاسم نجم الدین (1319 ه.ق) صاحب کتاب شعب المقال در علم رجال ، تسهیل الدلیل در فقه استدلالی ، آثار الرحمة در علامات الظهور در علم کلام ، تفریغ الفواد لمعرفة المبدا و المعاد ، جنان الجنان در اخلاق و صاحب نظر در علوم عقلی مثل ریاضیات و منطق و فلسفه بود که هر دوی این بزرگوار در قبرستان شیخان قم در جوار حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) جنب جدبزرگوار مادریشان آیت اله میرزا ابوالقاسم جیلانی معروف به میرزای قمی مدفون هستند.

شهاب الدین فرزند علامه میرزا فخرالدین نراقی


علامه میرزا فخرالدین نراقی دارای فرزندی به نام میرزا شهاب الدین متوفی به 26 شوال سال 1350 هجری قمری بوده است که وی نیز از علمای بزرگ خاندان نراقی و معاصران مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی بوده که پس از درگذشت پدرش مرجعیت مردم کاشان را به عهده داشته است.

3lk2_url.jpg


مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی صاحب کتب گران سنگ «الذریعة و طبقات اعلام الشیعه» میرزا شهاب الدین نراقی را از شاگردان مرحوم «محقق خراسانی صاحب کفایة الاصول» و از معاصرین خود دانسته است . میرزا شهاب الدین ابتدا در حوزه علمیه کاشان نزد والد بزرگوارش و پس از آن به نجف اشرف عزیمت کرد و از محضر علامه ملا محمد کاظم خراسانی فرزند ملا حسین هروی مشهور به آخوند خراسانی ( 1255 ه.ق 1329 ه.ق)کسب علم نمود تا اینکه به درجه اجتهاد نائل شد.

3qwk_3.jpg


میرزا شهاب الدین نراقی دارای آثار ارزشمندی از جمله کتاب البدائیه در مبحث بداء در علم کلام است.
پیکر میرزا شهاب الدین نیز پس از وفات در کنار پدر بزرگوارش جنب مقبره علامه محقق میرزا ابوالقاسم قمی صاحب قوانین در قبرستان شیخان شهر مقدس قم به خاک سپرده شد.

 

حوزه های درسی میرزا فخرالدین نراقی


میرزا فخرالدین نراقی مدیر مدرسه سلطانی(امام خمینی) کاشان پس از رحلت پدر بزرگوارش عالم ربّانی مرحوم آیت العظمی علامه میرزا محمد نراقی بود.


اساتید علامه میرزا فخرالدین نراقی:


والد ماجدش میرزا محمد نراقی و علامه محمد مهدی نراقی(معروف به آقا بزرگ) برادر علامه ملا احمد نراقی از اعاظم خاندان نراقی و مراجع و فقهای عصر قاجاریه از جمله اساتید میرزا فخرالدین نراقی بودند.

chnf_10155905_1426060374313394_3612190901339879571_n.jpg

 

 شاگردان علامه میرزا فخرالدین نراقی : شاگرد علامه از اساتید حضرت امام خمینی (ره)بوده است

 

آیت اله ملا عبدالرسول مدنی کاشانی متوفی به سال 1366 هجری قمری والد ماجد مرحوم آیت اله العظمی حاج آقا رضا مدنی کاشانی از مراجع تقلید معاصر که در علم و فقاهت در میان عالمان عصر خود از شهرت خاصی برخوردار بود و متبحر در غوامض علوم بود، آیت اله العظمی سید فخرالدین امامت متوفی به سال 1392 هجری قمری و آیت اله العظمی سید محمد حسین رضوی کاشانی از مراجع بزرگ معاصر متوفی به سال 1343 هجری شمسی مولف آثار گرانبهایی چون حاشیه بر مکاسب، حاشیه بر شرایع و شرح بر منظومه استادش آیت العظمی آقا سید محمد علوی بروجردی را از شاگردان علامه میرزا فخرالدین نراقی بودند .

30h4_a_(277).jpg


آیت اله حاج شیخ محمد سلیمانی از علمای بزرگ معاصر متوفی به سال 1345 هجری شمسی و مرحوم آیت اله العظمی میرزا ابوالقاسم کبیر قمی متوفی به سال 1353 هجری قمری استاد بسیاری از مراجع عظام تقلید همچون «معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام سید روح الله خمینی(ره) و آیت اله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی(ره)» از دیگر شاگردان بزرگی بودند که در مکتب درس علامه میرزا فخرالدین نراقی پرورش یافتند و تربیت شدند.

آثار و تالیفات علامه میرزا فخرالدین نراقی

 

وی کتاب «شرح بر قواعد علامه حلی »، منظومه ای در ابواب فقه به زبان عربی با نام «فریدة الاحکام» چاپ شده در سالهای گذشته و «رساله عملیه» به زبان فارسی با نام «منهج الرشاد» به طبع رسیده در سال 1313 هجری قمری از جمله آثار علامه میرزا فخرالدین نراقی است.

*شرح بر قواعد علامه حلی از شرح های مبسوط در بین شروح نوشته شده است

شرح بر قواعد علامه میرزا فخرالدین نراقی را که در بین شروح نوشته شده بسیار ارزشمند و بی نظیر است یکی از آثار برجسته وی است . آرا و دیدگاههای فقهی خاصی که در این کتاب به چشم می خورد دلالت بر نبوغ علمی و فقهی علامه میرزا فخرالدین نراقی دارد.

wgac_سقغشسقغ.jpg

 کتاب « شرح بر قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام علامه حلی» اثر میرزا فخرالدین نراقی یک دوره کامل فقه استدلالی است که به جهت اتقان و ارزش علمی آن می تواند مورد توجه علمای بزرگ شیعه باشد و مورد استفاده حوزه های علمیه، دانشگاه ها، نهادهای قضایی کشور و موسسات علمی و پژوهشی قرار بگیرد.


تدوین پایان نامه های دانشگاه پیام نور کاشان از متن شرح بر قواعد علامه


میرزا فخرالدین نراقی شرح بسیار مبسوط و گسترده ای بر کتاب قواعد علامه حلّی به زبان عربی نوشته است و در حال حاضر نسخه خطی آن به قطع رحلی در 5 مجلّد به زبان عربی در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است گفت:خوشبختانه اخیرا دانشگاه پیام نور کاشان طی یک حرکت علمی فرهنگی اقدام به بازخوانی، تصحیح و تعلیق این شرح در قالب تدوین پایان نامه در رشته کارشناسی ارشد فقه و مبانی حقوق اسلامی نموده است.

fecr_img_1735.jpg


تا کنون بیش از 10 پایان نامه کارشناسی ارشد در ابواب مختلف فقهی کتاب شرح بر قواعد علامه حلی از میرزا فخرالدین نراقی نوشته شده است و پیش بینی می شود حدود 20 پایان نامه دانشگاهی دیگر از این کتاب در 20 جلد تدوین و آماده چاپ شود.

vm9t_url.jpg

پایان نامه های حاصل از بازخوانی، تصحیح و تعلیق شرح بر قواعد علامه حلی از میرزا فخرالدین نراقی در فقه استدلالی اثری بسیار ارزشمند و گران سنگ است که می تواند منبع بسیار مناسبی برای تحقیقات حوزوی و دانشگاهی در این رشته قرار بگیرد.

علامه فخرالدین نراقی در نگاه علما


این مصنف، مولف، محقق و مترجم بیش از 30 کتاب در موضوعات مختلف علمی یادآورشد: «اعتماد السلطنه در کتاب المآثر و الاثار»از علامه فخرالدین نراقی به عنوان عالم بزرگ خاندان نراقی در کاشان یاد کرده است که مرجعیت تامّه مردم کاشان را به عهده داشته است.

 3v35_img_3935.jpg

  شیخ آقا بزرگ تهرانی در ص 24 جلد 17 کتاب طبقات اعلام الشیعه» از خاندان نراقی به عنوان یکی از دودمان های بزرگ علمی جهان اسلام یادکرده است که آثار بسیار ارزشمندی در حوزه های مختلف علوم اسلامی از خود به جای گذارده و خدمات بسیار ارزشمندی به حوزه علوم و معارف اسلامی داشته است و همچنین از وی و دیگر بزرگان این خاندان از علمای بزرگ جهان اسلام یادکرده است.


وی گفتار آیت اله سید محمد حسین رضوی کاشانی در صفحه 117 و 216 کتاب عندبیل در مورد میرزافخرالدین نراقی را یادآور شد و گفت: آیت اله سید محمد حسین رضوی کاشانی در این کتاب با عناوین اسوة العلما، قدوة الفقها و سید المتبحّرین فی العلوم الاسلامیة »از مقامات بلند علمی و عملی میرزا فخرالدین نراقی با عظمت یاد کرده است.

3hc_1888690_10201440480195398_1111206487_n.jpg


مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی نیز زمانیکه به کاشان سفر کرده طی ملاقاتی که با علمای این دیار داشته از مقام بلند علمی میرزا فخرالدین نراقی به عظمت یاد کرده است .


علامه میرزا فخرالدین نراقی مدفون در قبرستان شیخان قم


میرزا فخرالدین نراقی متوفی در 25 شوال سال 1325هجری.قمری(110 سال قبل) بنا به وصیت خودش پس از تشییع جنازه باشکوه در کاشان که با حضور علمای معاصر وی و تعطیلی تمام بازاریان و کسبه این شهر برگزار شد در قبرستان شیخان قم در جوار حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) و مجاورت آرامگاه جدّش میرزا ابوالقاسم جیلانی (میرزای قمی) به خاک سپرده شد.


0df3_166734.jpg

 

 عباسعلی فراهتی عضو شورای فرهنگ عمومی شهرستان کاشان و پژوهشگر علوم اسلامی

بازنویسی : سایت سلحشوران شهر نراق

 

۰ نظر ۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۲۶
سلحشوران شهر نراق

حمیدرضا انصاری فرزند حسن سال 1344 در شهر تهران از یک خانواده مذهبی متولد شد . فرزند سوم خانواده و در فامیل به خوشنامی و داشتن ایمان زبانزد و در کمک به اطرافیان و انسان های بی بضاعت همواره پیش قدم بود . او با اندیشه های پویا در قبال تهاجم به کشور ایران احساس مسئولیت می کرد .

 

g6mo_fu.jpg


مقطع جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران به خدمت مقدس سربازی اعزام شد . پس از آموزش در لشکر 21 حمزه سید الشهدا(ع) گردان 140 گروهان یک سازماندهی گردید . در حین سربازی مشکلاتی برایش پیش آمد که حدود هشت ماهی مجبور به ترک خدمت گردید و لیکن با راهنمایی خانواده و از جمله پدرش به خدمت بازگشت .

 

e8jz_mafghood.jpg

 

مرداد 1367 دفاع مقدس پایان یافت ولیکن دو ماه بعد تاریخ 1/7/1367 در اثر فعالیت های ایذایی و شیطنت های ارتش بعث عراق در منطقه دهلران استان ایلام حمید رضا انصاری مفقود گردید . دو سال بعد مرداد سال 1369 که اسرا مبادله و از اردوگاه های رژیم بعث عراق به ایران بازگشتند خانواده وی اثری در بین آنان بدست نیاوردند . نهایتا ارتش شهادت ایشان در تاریخ 1/7/1367 را تایید و به عنوان جاوید الاثر به خانواده اعلام نمود .

tb6d_sms-shahidan.jpg

 

شهید حمید رضا علاقه به زادگاه پدری اش شهر نراق داشت . مادرش خانم گیلان نایب پور فرزند حبیب اهل کاشان و پدرش حاج حسن انصاری فرزند محمد حسین اهل شهر نراق سال ها چشم انتظار فرزند و یا جنازه اش شدند که خبری نشد تا اینکه آنها مرحوم شدند .

 wz82_عکس۰۴۸۶.jpg

 یادمان شهید انصاری در گلزار شهدای شهر نراق

 

حاج حسن انصاری تاریخ 13/10/1372 پس از فوت در قطعه 102 ردیف 99 شماره 44 بهشت زهرا(س) دفن شد . آقای انصاری در کنار محمد رضا یوسفی قبری خریداری و علاقمند به دفن در این مکان بود و در قطعه منتسب به خانواده های شهدا میسر نگردید . گیلان خانم نیز تاریخ 27/08/1388 فوت و در قطعه 45 ردیف 99 شماره 44 بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید .

 

nrkl_13921008000536_photoa.jpg


از شهید وصیتنامه وجود ندارد و زندگینامه شهید پس از 25 سال برای اولین بار با کمک وبلاگ سلحشوران شهر نراق تهیه گردید .

برادران شهید آقایان غلام و محسن انصاری طی تماس تلفنی مطالب فوق را اظهار و گفتند ما در شهر نراق به نوه طلعت خانم مشهور هستیم که قبرش در امامزاده سلیمان قرار دارد .

 

5msx_fuxcfyufy.gif


۰ نظر ۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۲۰
سلحشوران شهر نراق

آذر ماه 1359 و در زمستانی سرد دو سه ماهی از جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران گذشته بود .

lqtw_images.jpg


در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) با خواهرم عذرا حسینی و دختر سه ساله اش فاطمه رمضانی و تعدادی از اعضای خانواده مشغول عبادت بودیم که صدای لا اله الا الله فضا را آسمانی کرد و اعلام شد چند تَن از شهیدان بزرگوار دفاع مقدس مدتی دیگرتشیع و در قبرستان و گلزار شهدای شیخان قم دفن می گردند .

rfwm_1_(8).jpg    owgi_عکس۰۴۶۵.jpg

علیرضا رمضانی

        

نام شهیدان را از بلندگو اعلام کردند . در بین آنها نام و شهرت شهید علیرضا رمضانی ما را در بهت و سرگردانی فرو برد . داماد ما آقای علیرضا رمضانی آن مقطع در جبهه بود و خواهرم به محض شنیدن نام همسرش آه و فغان سر داد . دخترش هم مرتب بابا بابا می گفت .

h7nm_بقفغهی.jpg

در فرصتی دیگر به حاج علی کمره ای فرزند رمضان برخورد کردیم که من را به گوشه ای برد و عکسی داخل مجله پاسدار انقلاب مربوط به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهر قم مربوط به آذر 1359 را نشانم داد که عکس علیرضا رمضانی فرزند محمد اهل شهر نراق را به وضوح نمایش می داد که شهادتش را رسما مطرح و تائید کرده بود . حاج کمره ای گفت این مجله را در سپاه پاسداران خیابان صفاییه قم تهیه کردم .

frl3_cfyixcfy.jpg

روی جلد مجله پاسدار انقلاب عکس شهید محمد حسین فهمیده فرزند محمد تقی متولد 16 اردی بهشت 1349 در روستای سراجه قم است که 8 آبان 1359 در کوت شیخ نزدیک ایستگاه راه آهن خرمشهر به زیر تانگ ارتش عراق رفت و آن را منهدم و خود به شهادت رسید .

ohy_علیرضا_رمضانی_شهید_اشتباهی1.jpg

 

در صفحه ای دیگر مجموعا نام و شهرت و عکس ده شهید جنگ به این اسامی به نمایش عمومی گذاشته شده بود :
ابراهیم نیکوکار ، رحیم جهاندار فرد (طلبه اهل تبریز که در حوزه علمیه قم تحصیل می کرد) ، حجت الله پارسا(طلبه اهل بروجرد که در حوزه علمیه قم تحصیل می کرد) ، رضا جولیان ، سید حسن مومنی ، سعیدالله قاسمی ، حسن اسماعیلیان ، اکبر کاویانی ، غلامرضا رمضانی و علیرضا رمضانی .

1mmr_علیرضا_رمضانی_شهید_اشتباهی.jpg

 

سریعا با قطار به اهواز رفتم و در منطقه حجت الاسلام علی رمضانی فرزند تقی پسر عموی علیرضا را ملاقات کردم . او مثل فرماندهان کلتی به کمر بسته بود و ماجرا را برایش گفتم

 

xe57_عکس۰۴۶۶.jpg

 

شیخ علی اطمینان داد که خبر اشتباه است و در پی جستجوی او بودیم که گفتند علیرضا با چند رزمنده نراق و قم از جمله نعمت الله ایزدی فرزند عباس ، میرزاعلی کمره ای فرزند فتحعلی ، غضنفر فروغی فرزند حسین و... در جبهه سوسنگرد استقرار دارند .

 

mo7a_114_(16).jpg

محمود حسینی ، علیرضا رمضانی

 

دیگر مطمئن شدم که شهید نشده و گفتم به علیرضا پیغام دادم که زودتر به خانواده اش تماس گرفته و سریعا به قم بازگشتم .

توضیح سلحشوران : احتمالا شهیدی به نام علیرضا رمضانی وجود داشته که عکس علیرضا رمضانی نراقی را به جای آن شهید اشتباها چاپ کرده اند .

 

g7k6_picture_514.jpg

محمود حسینی فرزند علی اهل شهر نراق 13/06/1391

 

۰ نظر ۲۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۲۶
سلحشوران شهر نراق

سرباز وظیفه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودم . زمستان سرد سال 1366 که هنوز جنگ وجود داشت در پایگاه روستای شینو از توابع بخش وزینه شهرستان مرزی سردشت استان آذربایجانغربی انجام وظیفه می کردم .

 

l6u6_img_2766.jpg
ابوالفضل(رضا)صالحی


 
روزی برف سنگینی آمد و جاده مواصلاتی به مدت 48 ساعت بسته شد . آذوقه ما تمام و تدارکات نتوانست غذا بیاورد .

nn4o_dtt.jpg                                                                                                                         vua_scan.jpg

 

در آن سرما از فرط گرسنگی گونی نان خشک را خالی کردیم و از لابلای سنگ ریزه و نان های ریز کمی رفع گرسنگی کردیم و برای اولین بار یاد ضرب المثل مردم شهر نراق افتادم که می گویند :

گشنگی نخوردی تا سنگا بِجَوی

 

2fdr_img_2765.jpg

 

ابوالفضل(رضا) صالحی فرزند سلطانعلی اهل شهر نراق06/12/1392 

۰ نظر ۲۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۸:۵۶
سلحشوران شهر نراق

 

g45y_scan.jpg

 

تیم فوتبال پرسپولیس شهر نراق - سال 1364

ایستاده از راست : صبا....فرزند....( از جنگزدگان مقیم شهر نراق) ، محمود مرادی فرزند علیرضا ،علی عضایی فرزند ابراهیم ؛ اصغر اشرفی فرزند حسین ، محمد قجری فرزند مصطفی ، جابر ایزدی فرزند یوسف ، جعفر حعفری فرزند محمد ، علی طالبی فرزند محمد(غلام) ، فرامرز رحیمی فرزند ماشاالله


نشسته از راست :سید هادی موسوی فرزند سید محمد ، حمید رضا قاسمی فرزند غلامرضا ، علی اشرف عضایی فرزند عباس ، حمید آعلی فرزند ماشاالله(نعمت الله) ، حمید یوسفی فرزند سلطانعلی ، مرحوم احمد کاظمی فرزند محمود ، سید علی حسینی فرزند سیدرضا

 

5g7g_image4208.jpg

 

تیم فوتبال شهر نراق در زمین فوتبال جنب امامزاده سلیمان که اکنون کلانتری مستقر است حدود سال 1349
از راست : آقای مرتضی رادفر فرزند شکرالله

 

rckk_image9225.jpg

 

تیم فوتبال دو شهید شهر نراق(شهیدان جهانگیر خسروی و ابوالفضل بیابانگرد) - سال 1362

محل عکس زمین فوتبال شهرک فاضل

ایستاده از راست : حسن مرادی نراقی فرزند علیرضا سید جمال میرسلطانی فرزند سید مهدی تقی نقیبیان فرزند آقاسلطان داریوش خسروی فرزند غلامرضا محمد تیموری فرزند امرالله علی عضایی فرزند ابراهیم اصغر بیابانگرد فرزند حسینعلی مرحوم احمد رجبی فرزند ماشاءالله

 

نشسته از راست : مرحوم ایرج خسروی فرزند غلامرضاغلامحسین رمضانی فرزند غلامعلی جمشید توکلی فرزند علی محمد رضا بیابانگرد فرزند حسینعلی فرهاد خسروی فرزند غلامرضا نصرت الله حسنی فرزند حبیب الله غلامحسین اشرفی فرزند غلامرضا(علی اکبر)

 

7nqt_untitled-14.jpg

 

تیم فوتبال شهر نراق در زمین فوتبال جنب امامزاده سلیمان که اکنون کلانتری مستقر است حدود سال 1347
از راست : علی اکبر عضایی فرزند عباس - ... رزاقی فرزند ... ناشناسغلامرضا ایزدی فرزند یوسف - ... حیدری فرزند ... سید عباس حسینی فرزند سید حسین ناشناس حاجی قاسمی فرزند غلامرضا
نشسته : حسین اوضایی فرزند محمد

 

jeu_untitled-7.jpg

 

تیم فوتبال فتح بسیج شهر نراق - سال 1380

ایستاده از راست : فریبرز رحیمی فرزند ماشاالله ، اسدالله حبیب زاده فرزند محمدرضا ، حسین یوسفی فرزند عباس ، سیدمسعود موسوی فرزند سید هادی ، سیدشهریار موسوی فرزند سید جمال

 

نشسته از راست : حمیدرضا عظیمی فرزند رمضان ، حبیب حبیب زاده فرزند محمدرضا ، داود ایزدی فرزند غلامرضا

 

irfh_image4204.jpg

تیم فوتبال دبیرستان امینیان شهر نراق - سال 1348

محل عکس زمین فوتبال محله شکارچی

طرفین ایستاده در کنار عکس آقایان مرتضی رادفر فرزند شکرالله و عباس رضایی فرزند یوسف

 

z95f_dfyifyi.jpg

 

تیم فوتبال پرسپولیس شهر نراق - سال 1364

ایستاده از راست : غلامرضا ایزدی فرزند یوسف (مربی تیم) ، علی عضایی فرزند ابراهیم ، حمید آعلی فرزند ماشاالله(نعمت الله) ، مرحوم رضا کاظمی فرزند محمود(برادر مرحوم احمد) ، محمد قجری فرزند مصطفی ، اصغر اشرفی فرزند حسین ، مرتضی لطفعلی فرزند حسین ، علی طالبی فرزند محمد(غلام)، مصطفی صفری فرزند مرتضی ، جابر ایزدی فرزند یوسف

نشسته از راست : احمد صالحی فرزند ماشاالله (نوجوان) ،حمیدرضا یوسفی فرزند سلطانعلی ، مجتبی طالبی فرزند حسین ، احمد قاسمی فرزند غلامرضا ، داود ایزدی فرزند غلامرضا(نوجوان) ، محمود عباسی فرزند سلطانعلی ، سیدعلی حسینی فرزند سید رضا، حمید رضا قاسمی فرزند غلامرضا

 

dymq_400_(13)_(1).jpg

زمین فوتبال شهر نراق سال 1353

ایستاده از راست : شهید ابوالفضل بیابانگرد فرزند حسینعلی(تولد 1343 شهادت 2/1/1361) قاسم رزاقی فرزند علی آقا اسماعیل عضایی فرزند ابراهیم احتمالا مرحوم سعید طالبی فرزند اصغر جواد آعلی فرزند اسماعیل

نشسته از راست : ناشناس ناشناس ناشناس سلطانعلی  بخشی فرزند عبدالله حاجی قاسمی فرزند غلامرضا ناشناس علی آعلی فرزند علی محمد

 

zyz6_image9223.jpg

تیم فوتبال دو شهید شهر نراق - سال 1362

فرهاد خسروی ، داریوش خسروی ، ایرج خسروی ، مرحوم احمد رجبی ، تقی نقیبیان ، غلامحسین رمضانی ، اصغر بیابانگرد ، جواد آعلی

 

idaz_untitled-6.jpg

 

تیم فوتبال شهر نراق سال 1352

ایستاده از راست : سلطانعلی  بخشی فرزند عبدالله ناشناس ناشناس غلامرضا جعفری فرزند علیرضا ناشناس ناشناس تقی نقیبیان فرزند آقاسلطان ناشناس
نشسته از راست : مرتضی محمودی فرزند علی   ناشناس ناشناس غلامرضا ایزدی فرزند یوسف ناشناس ناشناس

 

tpyi_image7528.jpg

تیم فوتبال فتح بسیج شهر نراق - سال 1384

ایستاده از راست : علیرضا آبیاتی فرزند...... ، عباس یوسفی فرزند علی ، سید مهیار موسوی فرزند سیداحمد ، سید علی میرسلطانی فرزند سید ابوالفضل ، سید شهرام موسوی فرزند سید جمال ، مهدی نباتی فرزند مندعلی

نشسته از راست : محمدجواد بهجتی فرزند محسن ، سیدمجتبی میرسلطانی فرزند سیدجعفر ، مهدی عضایی فرزند علی اکبر ، حبیب حبیب زاده فرزند محمدرضا

 

t4s5_untitled-12.jpg

تیم فوتبال شهر نراق سال حدود 1347

ایستاده از راست : احتمالا رمضان قجری فرزند سلطانعلی ناشناس ناشناس حاجی قاسمی فرزند غلامرضاناشناس ناشناس ناشناس ناشناس ناشناس مرحوم عباس بیابانگرد فرزند غلامرضا(علی اکبر) علی اوضایی فرزند اکبر حسین اوضایی فرزند محمد
نشسته از راست : عباس عظیمی فرزند امیدعلی علی اکبر عضایی فرزند عباسغلامرضا ایزدی فرزند یوسف سید عباس حسینی فرزند سید حسین سلطانعلی  بخشی فرزند عبدالله نوجوان ناشناس

 

n8ed_untitled-8.jpg

تیم فوتبال پرسپولیس شهر نراق - سال 1364

ایستاده از راست : داود ایزدی فرزند غلامرضا ، علی طالبی فرزند محمد(غلام( ، محمود مرادی نراقی فرزند علیرضا ، ناشناس ، جابر ایزدی فرزند یوسف ، احمد قاسمی فرزند غلامرضا

 

نشسته از راست : سید علی حسینی فرزند سیدرضا ، حمید رضا قاسمی فرزند غلامرضا، ناشناس ، حمیدرضا یوسفی فرزند سلطانعلی ، حمید آعلی فرزند ماشاالله(نعمت الله(

 

 

 

 

این عکسها گویای خاطرات قشنگ زندگی است .خاطراتی که هنوز با وجود گذشت سالها از آن  بوی تازگی و عطر خوش مهربانی می دهد . هنوز هم که هنوز است وقتی  آلبوم خاطرات آن روزگار را مرور می کنیم اشک شوق و لبخند دلنشین  دوستی با هم در می امیزند و ساعت ها وقتمان صرف مرور این خاطرات می شود.

 

 

خاطرات خوش گذشته را با هم ورق می زنیم تا.............

 

 

سایت سلحشوران شهر نراق

 

 

۰ نظر ۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۸:۵۶
سلحشوران شهر نراق

دی ماه 1365 طی عملیات کربلای پنج در جبهه شلمچه خرمشهر استان خوزستان از ناحیه پا مجروح شدم .

 

n2f_img_9351.jpg
اکبر قجری در نوجوانی

 

روزی دو رزمنده به اسامی سید عباس جوادی فرزند سید ماشاءالله و علیرضا عباسی فرزند غلام محمد من را به درمانگاه حاج شنتیایی شهر نراق بردند تا پانسمان پایم را عوض کنند .

y7fc_اکبر_قجری012.jpg     
           
علیرضا عباسی ، اکبر قجری

آقا سید تقی حسینی مشغول ریختن بتادین شد و علیرضا عباسی به محض اینکه محل زخمم را دید غش کرد و بر زمین افتاد . او را به هوش آوردند و آمپول آرام بخشی به او زدند تا حالش جا آمد .

5s2i_url.jpg

 

اکبر قجری فرزند احمد اهل شهر نراق 24/05/1392

۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۸:۵۶
سلحشوران شهر نراق

مرداد 1360 بسیجیان در ساختمان درمانگاه صفایی نراق مستقر شدند . آن مقطع برای فعالیت های مختلف شهر از بسیجیان کمک می گرفتند .

hniz_3.jpg
ابراهیم عضایی


در سه سال اوایل انقلاب توزیع ارزاق و مایحتاج عمومی سهمیه بندی بود و در مساجد و مراکز ثبت نام از نیازمندی های مردم انجام می گرفت .

48u7_image8643.jpg
بنده در منزل نیاز به فرش داشتم فلذا درخواستی نوشتم . بسیجیان مثل مصاحبه گرها بعضا درب منازل مراجعه و تحقیق می کردند و یا بر اساس حس ششم تشخیص می دادند که فلان خانواده وضعیت مالی اش چگونه است و تصمیم می گرفتند .

q3ve_1_(50).jpg     5aac_scan0232.jpg    pa8a_1_(127).jpg

پسر کوچک من آن موقع نخود هر آشی بود و وقتی نام من را در لیست متقاضیان فرش مشاهده کرده بود روی نامم خط می کشد و می گوید پدر من نیاز به فرش ندارد و به خانواده های واجد شرایط بهتر تحویل دهید .

301n_img_9765.jpg
ابراهیم عضایی در کنار عباس شیر خدا

 
سه چهار سال بعد همین پسر که در حال ماموریت کردستان به سر می برد تماس گرفت و گفت پدر جان من برای مایحتاج زندگی نیاز به مساعدت مالی شما دارم .

 

05d7_img_0518.jpg

 

من هم به او گفتم صبر کن آن فرش سهمیه ای که قبلا خریدم و الان قیمت مضاعف پیدا کرده را بفروشم و پولش را برایت حواله کنم .

 

522q_picture_641.jpg

ابراهیم عضایی فرزند ماشاءالله اهل شهر نراق 22/11/1392

۰ نظر ۱۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۲۴
سلحشوران شهر نراق

نراقی‌های همدان شاید دو سه نسل پیشتر از نسل من به همدان مهاجرت کرده باشند، نمی‌دانم و تحقیقی هم در این مورد نکرده‌ام. آن چه می‌نویسم خاطرات دوران کودکی‌ام است و آن‌چه از بزرگان و اطرافیانم شنیده‌ام. نمی‌دانم نراقی های مهاجر به همدان چند خانوار بوده‌اند.

 

vai_0019182.jpg


در محله‌ی ما چند خانواده‌ ای بودند و شاید هم، همه‌ی آنان در همان محل ساکن شده ‌بودند چون همه‌ی مهاجران دنیا. برخی از آنان نیز تاجر و متمول بودند . نراقی‌ معروف که هم‌ سن و سال پدر بزرگ من باید باشد، که من نه او را دیده‌ام و نه پدر بزرگم را، از تجار و ده‌داران بزرگ همدان و گویا در زمان‌های دور، وکیل مجلس شوارای‌ملی بوده است .

 

92t_bala1.gif

 

خانه‌اش دیوار به دیوار خانه‌ی پدر بزرگ بود که او هم از تجار بزرگ شهر بوده و دارای عالاف و علوفی. خیابان کشی سال ۱۳۲۰ مفارقتی انداخت میان خانه‌ی موروثی پدر و خانه‌ی نراقی. خیابانی به عرض ۳۰ متر، حد فاصل ما شد.  پدر نیز که در سه یا چهار سالگی پدرش را از دست داده بود، نه ارثی نصیبش شده و نه تحصیلاتی کرده بود و آن چه را هم که توانست در بزرگی از دست برادرانش بدر آورد، سهمی از خانه‌ی پدرش بود که بخش بزرگش، نصیب خیابان شد. در نتیجه، فاصله‌ی طبقاتی ما با نراقی‌ها، بیش از فاصله‌ی فیزیکی خانه‌ها‌مان شد .

4xdu_امام.jpg

در ورودی خانه نراقی ها در  شهر همدان


نراقی بزرگ، پنچ یا شش پسر داشت و چند دختر. پسرها به ترتیب صادق و رضا و هاشم و اسماعیل،...و کمال نراقی .
کمال چند سالی از ما بزرگتر بود و دوست نزدیک نقی نبوی که از کودکی اهل هنر بود. کمال نراقی خلبان شد، یادم نیست کشوری یا لشگری و دیگر هم ندیدمش. در سفر اخیر مش قاسم بقال پیر محل، گفت که او هم مرده است .

 

2ixt_2_us_agrileaderdies-naraghi.jpg

هاشم نراقی در جوانی

 

هاشم نراقی پسری داشت بنام محمد و گاهی پیش ما می‌آمد، بیشتر به خاطر نقی نبوی که او هم گویا نراقی تبار بود. مادر محمد از شاهزاده‌های قاجار بود. همه او را "شازده" صدا می‌کردیم و مادرش را نیز شازده خانم .

 

zrzo_27957_576.jpg

                                                               نمایی از ساختمان نراقی ها در همدان

 

پدرش هاشم؛ عاشق دختری ارمنی شد. او و مادرش را گذاشت و با معشوقش به آمریکا رفت. یکی از آشنایانش برای پدر نقل کرده بود که او قبل از سفرش به آمریکا، به کدخدای ده موروثی‌اش، دستور داده‌بود تا دهانه‌ی کاریز ده را، تا اطلاع بعدی، بکلی ببندد، به نحوی که آب اصلن از دهانه‌ی قنات خارج نشود.

 

3pqp_naragh_navadeh3.jpg

           مرحوم حاج محمد نراقی

 

روزی قاصدی به ده می‌فرستد با این پیام که فردا صبح دهانه‌ی کاریز را باز کن .حوالی ظهر، سر و کله‌ی هاشم و خریدار ده پیدا می‌شود. خریدار، با دیدن آب فراوان کاریز، ده را بلافاصله خریداری می‌کند .هاشم با آن پول که گویا پنجاه هزارتومان آنروزها بود، راهی آمریکا شد تراکتوری ‌خرید و به کار کشاورزی مشغول و کارش هم گرفت .

il8f_the_neraaghi_39;s_house.jpg

                                                                                                                                                                        نمایی از ساختمان نراقی ها در همدان

 

مهدی نراقی پور، خواهر زاده‌اش، از دوستان پدر بود و ناظم دبیرستان پهلوی، همان دبستانی که من می‌رفتم. شب‌های زمستان غالبا او به مغازه‌ی پدر می‌آمد و از همه جا صحبت می‌کرد و گاهی هم از دائی‌هایش  . با افتتاح سد دز خوزستان و دعوت محمدرضا شاه از تحصیل‌کرد‌گان و سرمایه‌داران ایرانی مقیم خارج، هاشم نراقی هم به ایران باز گشت و تاسیسات کشاورزی زیر سد را دائر نمود .

bai9_بغهزبغعز.jpg

حفاظ یکی از پنجره‌ها که رو به خیابان دارد

 

خانمش روزی در مصاحبه‌ئی با روزنامه‌ی کیهان گفته بود" که با قاطر از ایران رفتیم و با جامبوجت، بازگشتیم". اما بعد از انقلاب، با جامبوجت به آمریکا گریختند ولی با دستی پرتر از سفر پیشین‌شان . اما " شازده" و شازده خانم از همدان رفتند. من او را دیگر ندیدم. بعدها در روزنامه‌ها خواندم که نقاش معروفی شده است و گالری" آفتاب" را در خیابان تخت طاووس، مقابل سفارت آمریکا دایر کرده‌است. در روزنامه‌ها مرتب حرفش بود.

lm6p_zdtyf.jpg

روزی خبری خواندم بدین مضمون که شبی محمد نراقی با اتومبیل بی ام وه اش دیر وقت عازم منزلش بوده که یک کامیون جلوی او. می پیچد . محمد نراقی فرزند هاشم از ماشینش پیاده شده و از رکاب کامیون بالا رفته وبه نحوه رانندگی اعتراض می کند و درگیری لفظی بین آنان به وجود می آید . راننده کامیون مشت محکمی به سینه محمد می زند که پرتاب و نقش زمین گردیده و در دم کشته می شود .

nmll_19288_634333836526141562_l.jpg

بعد از انقلاب اسلامی محمود دوست دوران کودکی‌ام زنگ زد و پرسید نقی نبوی را بیاد می‌آوری؟ جوابم مثبت بود. محمود گفت که دیشب به من زنگ زده و خواسته که از تو بخواهم کمکش کنی. فردا می‌فرستمش نزد تو. هرکاری می‌توانی برایش انجام بده .
می‌دانستم نقی همکارم است و یکی دو باری با هم برخورد داشته بودیم . نقی آمد و داستانش را چنین بیان کرد :

 

l3zp_27964_925.jpg

        نمایی از ساختمان نراقی ها در همدان

 

می‌دانی که من و محمد نراقی از بچگی دوستانی نزدیک بودیم. باهم گالری آفتاب را راه انداختیم. کار و بارمان گرفت و من از گمرک مستعفی شدم تا امور مالی شرکت را شخصا اداره کنم. پس از قتل محمد، پدرش هاشم دست روی همه‌ی دارائی ما گذاشت. گالری بنام محمد بود و من سندی نداشتم. هیچی دست مرا نگرفت. حال مصداق همان ضرب‌المثل خودمان شده‌ام :

مثل" سیا گودانه "، هم خرمای بغداد را از دست داده‌ام و هم انگور همدان را

(مردم همدانی‌ پرنده سار را ؛سیا گودانه؛ می‌خوانند و اشاره به پرنده‌ی مهاجری است که در بهار قبل از رسیدن خرما، از مناطق گرمسیر به همدان می‌آیند که هنوز انگورها نرسیده‌ و پائیز نشده همدان را ترک می‌کنند )


معرفی هاشم نراقی اهل نراق


واحد کشت و صنعت ایران - آمریکا و این واحد در سال 1969 میلادی مطابق 1348 شمسی با اجاره‌ی 20 هزار و 267 هکتار زمین تاسیس و راه اندازی شد . سرمایه گذار اصلی این واحد ، یک آمریکایی ایرانی تبار ، به نام هاشم نراقی اصالتا اهل نراق است که در حال حاضر بزرگترین پرورش دهنده بادام زمینی در کالیفرنیاست .

 

g0l7_naragh_navadeh1.jpg

آقایان دکتر محمد رئوفی نراقی ، مهندس جمشید نراقی ، مهندس عباس نراقی، مهندس حمید نراقی ؛ مهندس امیر حسین نراقی ، مهندس ناصر نراقی و مهندس کریم نراقی در بازدید از شهر تاریخی نراق و ملاقات با شهردار آقای محمود مرادی 27/02/1389

 

کشت و صنعت ایران - آمریکا ، قرار است در اراضی اجاره ای خود اقدام به کاشت سبزیجات و صیفی جات و نیز پرورش انواع میوه کند تا بخشی از آن را روانه بازار داخلی ایران کرده و بخشی دیگر را از طریق هواپیما به کشورهای حاشیه خلیج فارس و اروپا صادر نماید .

همچنین قرار است تامین مواد اولیه چندین شرکت کنسروسازی و انجماد مواد غذایی نیز ( که بعداً ساخته خواهد شد ) توسط همین شرکت صورت گیرد. پرورش دام و تهیه ی علوفه نیز بخش دیگری از زمینه های فعالیت واحد کشت و صنعت ایران - آمریکا است . باید خاطرنشان کرد که این شرکت ، در سال 1971 میلادی مطابق 1350 شمسی موفق شد تا برای نخسیتن بار ، مارچوبه ی تولیدی خود را به وسیله ی هواپیما به اروپا صادر کند .

 

 

 

جمعه 10 شهریور 1385 نویسنده محمد افراسیابی سایت عمو اروند : خاطرات و دیدگاه ها

 

باز نویسی : سایت سلحشوران شهر نراق

 

۰ نظر ۱۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۸:۵۶
سلحشوران شهر نراق

خانه و کاشانه و  کارخانه ای داشتیم که 31 شهریور 1359 ارتش عراق با کمک اجانب جنگ را بر ایران اسلامی تحمیل کردند . شهر دزفول موشک باران می شد .

q7dp_img_0461.jpg
عبدالنبی نساج

دی ماه 1359 آواره و جنگ زده شدیم و حدود 50 نفر در زیر بارش باران به شهر نراق آمدیم . بعدا آمارمان تا 400 نفر افزایش یافت . در حسینیه اسکان یافتیم . مردم مهربان نراق برای ما سنگ تمام گذاشتند و بعد در منازلشان جا و مکان دادند .

21mx_img_0475.jpg   
       
حاج آقا نساج در کنار داماد و دخترش
شب اول غمناک نشسته بودیم که پیرمردی به نام مندعلی نباتی و همسرش عزت یوسفی آمدند حسینیه . مندعلی گفت پاشید بریم منزل ما اتاق زیاد داریم . خداوکیلی حاضریم سندش را به نامتان بزنم .

h7bq_0019.jpg

بعدا نام فرزندش حسین در شناسنامه دخترم ثبت گردید . مندعلی که شهید شد آه از نهادمان بلند شد .

n4qn_img_0485.jpg

حاج عبدالنبی نساج دزفولی فرزند احمد اهل شهرستان دزفول 07/10/1391

۰ نظر ۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۸:۵۶
سلحشوران شهر نراق

 اهالی قدیم شهر نراق احترام ویژه ای به امامزاده سلیمان داشتند . زمانی که قصد داشتند برای اقدامی قسم بخورند و طرف مقابلشان را راضی کنند با عشق به اهل بیت عصمت و طهارت می گفتند :

 

 

xcgh.jpg

 

یا شاه سلیمان علی

هر کَس که به ما کُند بَد عملی        او داند و ذوالفقار و بازوی علی



http://ups.night-skin.com/up-93-02/IMG-0178.jpg

حاج حسین رمضانی فرزند محمد تقی اهل شهر نراق 15/12/1392

۰ نظر ۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۲۹
سلحشوران شهر نراق

11 اردیبهشت 1358 عوامل گروهک فرقان به رهبری اکبر گودرزی(اهل روستای دوزان الیگودرز متولد 1335 اعدام 1359) استاد مرتضی مطهری فرزند شیخ محمد حسین اهل فریمان مشهد را در تهران ترور و به شهادت می رسانند .

 

bb37_images.jpg

وی استاد فلسفه و کلام اسلامی و تفسیر قرآن ؛ عضو هیئت موتلفه اسلامی و از نظریه پردازان جمهوری اسلامی و پاره تن و حاصل عمر حضرت آیت الله سید روح الله خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب بود .

 

این روز به روز معلم گرامی داشته می شود .


شهر نراق از حدود سال 1250 هجری قمری( 185سال قبل) دارای مدرسه علمیه بوده و به تربیت و تعلم فرزندان این دیار می پرداخته است . از حدود سال 1280 هجری قمری(155 سال قبل) مدارس شخصی شبیه به مکتب خانه فعالیت داشته اند که یکی از آنان مربوط به خاندان میرزا احمد خان نراقی بوده است .

1uql_naragh_bayanolhagh1.jpg

مرداد سال 1304 شمسی( 89 سال) آقای شریف بیان الحق قهفَرُخی (قهفرخ به فرخ شهر تغییر نام یافته و از توابع استان چهار محال و بختیاری و در 90 کیلومتری اصفهان واقع است) قصد توقف چند روزه در نراق را داشت شریف در نراق ماندگار و تلاش می کند دبستان ملی به مدیریت آقای عبدالله غفاری فرزند ... را در نراق و همچنین حومه آن دایر کند که چند نفر از دست اندرکاران مانع ایجاد آن می شوند .

pt5w_عکس۰۴۵۲.jpg

ابتدا موفقیتی به دست نمی آورد تا اینکه در شب جشن ازدواج سرتیپ احمد نراقی سالم فرزند محمد علی ( . 1371) و خانم حشمت الملوک صفایی فرزند شکرالله که عموم اهالی حضور داشتند از فرصت استفاده نموده و مردم را نسبت به ایجاد مدرسه ملی مهیج و بسیج می کند . سرانجام سال 1304 توسط شریف بیان الحق دبستان ملی به نام دبستان شرافت در نراق تاسیس گردید .
tx34_naragh_hagh1.jpg

شریف تا سال 1329 ریاست فرهنگ محلات و نراق را عهده دار بود . طی 25 سال حضور شریف در این منطقه همسر و پسرش حسین و دخترانش فخریه و پروین در نراق و محلات سکونت داشتند .

 

 

بازنشستگان آموزش و پرورش شهر نراق


بازنشسته مرتضی رادفر فرزند شکرالله
بازنشسته علی اکبر جعفری فرزند غلام
بازنشسته عزیزالله فروغی فرزند ابراهیم
بازنشسته عبدالعلی عبدالله زاده فرزند احمد علی
بازنشسته علی اکبر عظیمی فرزند امید علی
بازنشسته حسنعلی محمودی فرزند علی
بازنشسته مرتضی محمودی فرزند علی
بازنشسته مرتضی لطفعلی فرزند حسین
بازنشسته غلامرضا نبی زاده فرزند محمد
بازنشسته علی اکبری فرزند حبیب الله
بازنشسته حسن غفاری فرزند جواد
بازنشسته سلطانعلی غفاری فرزند جواد
بازنشسته علی محمد طهماسبی فرزند قاسم
بازنشسته عباس رضایی فرزند یوسف
بازنشسته عباس مطهری فرزند اسدالله
بازنشسته حمید حمیدی فرزند قنبرعلی
بازنشسته علیرضا حیدری فرزند رضا
بازنشسته علی اکبر نوری فرزند علی
بازنشسته قاسم مرادی فرزند نصرالله
بازنشسته سید غلامرضا بابایی فرزند سید حسن
بازنشسته محمد رضا خسروی فرزند قنبرعلی
بازنشسته سیده مولود میرسلطانی فرزند سید جعفر
بازنشسته علی اکبر غفاری
بازنشسته اسماعیل عضایی فرزند ابراهیم
بازنشسته حسینعلی عظیمی فرزند رمضان
بازنشسته فروغ جعفری فرزند علی اکبر
بازنشسته اختر رضایی
بازنشسته صدیقه سیدین فرزند حیدرعلی
بازنشسته خانم... رئوفی
بازنشسته اعظم خسروی فرزند مرتضی
بازنشسته تقی آعلی فرزند اسماعیل
بازنشسته فاطمه عابدینی فرزند ماشاالله
بازنشسته سیده اقدس موسوی فرزند سید حسین
بازنشسته فاطمه پورصادقی فرزند علی اکبر
بازنشسته ... شیبانی
بازنشسته شعبانعلی یوسفی فرزند قاسم
بازنشسته مرتضی رضایی فرزند محمد
بازنشسته نرگس رضایی
بازنشسته سید مصطفی غفاری فرزند سید محمود
بازنشسته علی کمره ای فرزند رمضان
بازنشسته داود مظفری فرزند علی محمد

بازنشسته کشور عبدالله زاده ممقانی فرزند عبدالعلی

باز نشسته عزت اله اکبری فرزند حسن

باز نشسته علیرضا طبیب زاده فرزند محمود

باز نشسته علی اصغر صدرالدینی

باز نشسته علی اکبرغفاری فرزند حسین 

باز نشسته سیده فاطمه غفاری فرزند سید محمود

بازنشسته سید حسن نوروزی فرزند سید علی

بازنشسته حسینعلی جعفری فرزند محمد

بازنشسته سلطانعلی جعفری فرزند محمد

بازنشسته خسرو اورمزدی

 

متوفیان آموزش و پرورش شهر نراق

 


مرحوم شریف بیان الحق قهفرخی
مرحوم سید ماشاءالله هاشمی فرزند سید عباس
مرحوم سید مصطفی هاشمی فرزند سید عباس
مرحوم سید احمد جوکار
مرحوم ماشاءالله رحیمی فرزند اسکندر
مرحوم هدایت الله رحیمی فرزند اسکندر
مرحوم قدرت الله عامری
مرحوم محمد رئوفی فرزند محمد رضا
مرحوم مهدی عسگری اهل فراهان
مرحوم مرتضی جعفری فرزند عباس
مرحوم سید مهدی غفاری فرزند سید محمود
مرحوم حسین اشرفی فرزند کرم
مرحوم سید حسین موسوی فرزند سید حبیب
مرحوم خدیجه طهماسبی فرزند قاسم
مرحوم حسام الدین نراقی پور فرزند احمد
مرحوم غلامحسین رحمانی
مرحوم حبیب الله تیموری
مرحوم نصرت رضوانی
مرحوم جواهر مسلمین رضوانی
مرحوم علیرضا عابدینی فرزند حسین

مرحوم غلامحسین رحمانی فرزند رحمت اله

مرحوم نصرت رضوانی فرزند هدایت اله

مرحوم عصمت اشرفی فرزند حسین

مرحوم ابوالقاسم سلیمی آشتیانی

مرحوم سید جلال صنیعی

مرحوم عباس غفاری فرزند نصراله

مرحوم عزیزالله مهدوی
مرحوم عباس مهدوی

 

 

عموم همشهریان گرانقدر نراق جهت تکمیل اسامی مساعدت فرمایید .

 

۰ نظر ۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۲۴
سلحشوران شهر نراق

آقا حسین فاضلی نراقی فرزند ملا محمد رضا از عالمان برجسته و طراز اول حوزه علمیه بود که تاریخ 5 صفر 1355 قمری برابر با سال 1311 شمسی فوت و در بقعه امامزاده سلیمان شهر نراق مدفون گردید .


kea2_img_1690.jpg  
   
سنگ قبر مرحوم آقا حسین فاضلی نراقی

معظم له یک بردار به نام آقا محمد و دو خواهر به اسامی بلقیس و سلطان خانم داشت . بلقیس نابینا و هرگز ازدواج نکرد و لیکن سلطان خانم با آقای حاج محمد ابراهیم فرزند حاج میرزا کوچک بن جعفر ازدواج نمود . حاصل زندگی آنها دو پسر به اسامی حسن و میرزا عباس و سه دختر به اسامی طلعت شوکت و عصمت بود .

cer_img_9208.jpg


عقد نامه سلطان خانم فاضلی نراقی و حاج محمد ابراهیم که در سال 1301 قمری(134 سال قبل) بین زوجین امضاء گردیده برای اولین بار نمایش عمومی داده می شود .

 

205d_img_9209.jpg


از حاج اصغر مهدوی فرزند حسن به جهت ارائه این سند معتبر تاریخی از شهر نراق تقدیر وتشکر می شود .

 

۰ نظر ۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۲۶
سلحشوران شهر نراق

برادرم ابوالفضل همیشه به مادرم می گفت شما صاحب پنج اولاد هستی و نیاز است من خمس فرزندانت در دفاع مقدس باشم . سال چهارم دبیرستان حاج عباس معصومی نراق را رها و برای مقابله با تهاجم دشمن بعثی عازم جبهه شد .

80wq_1_(50).jpg
ماشاالله بیابانگرد

 

بار اول خرداد 1360 به مدت 45 روز با همرزمانش به جبهه انرژی اتمی رفت و در پدافندی عملیات " فرمانده کل قوا خمینی روح خدا " شرکت داشتند . بار دوم آبان 1360 برای مامویت سه ماهه رفتند و در پدافندی عملیات ثامن الائمه در جبهه محمدیه دارخوین آبادان حضور داشتند . از ناحیه چشم مجروح شد و سرانجام یک چشمش را به فرشتگان مقرب الهی تقدیم کرد .

sgf_008.jpg
بار سوم 8 اسفند 1360 عازم جبهه شد و در عملیات بزرگ و ظفرمند فتح المبین شرکت داشت و غریبانه و مظلومانه با سایر رفقایش به شهادت رسید . با ادای احترام به همشهریانم و دوستداران شهدا خاطراتی را همراه با دایی ام آقا نصرت الله قاسمی بیان می کنم :

هفتم اسفند 1360 برادرم ابوالفضل تماس تلفنی گرفت و گفت داداش دارم میرم جبهه اگر ماندگار شدم که می بینمت و گرنه می روم نزد خدا .  حدود 90 الی 100 نفر از رزمندگان دلاور مناطق محلات نراق به جبهه اعزام و پس از آموزش های تکمیلی و سازماندهی به شهر شوش عزیمت و در مساجد و منازل خالی از سکنه مستقر شدند .

 

k8a9_59705372299962483275.jpg
شهید ابوالفضل بیابانگرد

 


دومین روز نوروز 1361 که همه پای سفره هفت سین عید نوروز بودند عملیات بزرگ فتح المبین را در جبهه روستای زعن در منطقه شلش در حومه شهرستان شوش استان خوزستان آغاز می کنند . تمام خطوط جبهه های موازی و پیرامونی بر دشمن چیره شده و پیروز می شوند و اسرای کلانی از عراقی را گرفتار می کنند .

67mj_1_(138).jpg

تنها این یک نقطه جبهه به دلیلی که بعدا روشن شد عده ای جان بر کف با ایمانی راسخ جانفدا شدند تا رزمندگان دیگر دشمن را دور زده و زنجیره نیروها را به هم متصل کنند . لذا این قطعه کربلای دیگر شد . توپ ؛ خمپاره ؛ گلوله ؛ آر پی جی هفت ؛ شلیک مستقیم تانک و تو بگو چه ابزاری دیگری در جنگ هست که عراقی ها استفاده نکرده باشند . زدند و کوفتند و فرزندان غیور این مملکت را از روی جهل و نادانی و برای کشور گشایی به شهادت رساندند .


1e4e_تصویر۱۳۵۸.jpg

         حاج ماشاالله بیابانگرد

خبر رسید که همه رزمندگان اعزامی از محلات شهید و زخمی و مفقود شده اند . با ماشین شخصی ام سریع از تهران با اقوام به زادگاهم نراق آمدیم و دیدم غوغایی بر پاست . بیش از 30 رزمنده در عملیات حضور داشتند و مردم و خانواده ها همه نگران و ناراحت بودند.

 

1h49_1_(99).jpg

ابوالفضل در بازار شمس السلطنه شهر تاریخی نراق

 

گفتد لیست شهدا و مجروحین در اختیار حاج طه مقدسی امام جمعه محلات و یا دفتر ایشان است . با دایی ام نصرت الله قاسمی رفتیم محلات و از طریق آشنایی به نام رجبی که در دفتر بود متوجه شدیم ابوالفضل در لیست شهداست . ولی در عین حال لیست قطعی نبود و بعضا نیز افرادی اسیر شده بودند که از سرنوشتان اطلاعی نبود .

k883_w1lu_1_(110).jpg

دوستی در شهرستان اندیمشک داشتم به شهرت حسن زاده که طی تماس تلفنی با او راهی این شهر شدیم . من با ماشین شخصی ام به همراه دایی هایم نصرت الله و سلطانعلی قاسمی و برادرم رضا بیابانگرد با هم بودیم . بعد هدایت شدیم به ستاد تخلیه شهدا که در داخل دانشکده جندی شاپور اندیمشک بود .

yfz_تصویر۱۳۵۲.jpg

حاجیه خانم نیره قاسمی مادر شهید ، حاج ماشاالله بیابانگرد برادر شهید ، حاج حسینعلی بیابانگرد پدر شهید

 

آقا نصرت الله گفت چون نظامی بودم مورد توجه قرار گرفتم و مجموعا چهار روز صمیمانه و عاشقانه به واحد تعاون کمک کردیم . سردخانه ها که روی تریلی بود و اجبارا شهدا را از خطوط جبهه به این مکان منتقل می کردند . تعداد دیگری مساعدت داشتند ولی ما چهار نفر شناسایی ها را تکمیل تر می کردیم .

6me0_1_(98).jpg

ایستاده : شهید ابوالفضل بیابانگرد

نشسته: تقی آعلی

 

خواهر زاده ام رضا با ماژیک اسم شهید را برجسته تر می کرد تا شهید سهل الوصول تر به استان مربوطه و شهرستانش انتقال یابد . روی تابوت ؛ روی لباس و حتی روی بدن مطهر شهید نام شهیدان را می نوشت .سخترین صحنه ای که دلم را سوزاند و فراموشم نمی شود مربوط به تکاوری از ارتش بود که دو متر و بیست سانتیمتر قدش بود و در تابوت های معمولی جا نمی شد . سفارش دادیم جداگانه برایش تابوت بلند ساختند .

4yrw_image8009.jpg

بیشتر در انتظار کانتینر شهیدان محلات و نراق بودیم . اکثر شهیدانی که اموراتشان را رتق و فتق می کردیم مربوط به شهرهای اصفهان و گرگان و... بودند .  آقا ماشاءالله اظهار می دارد: یک صحنه حماسی و خاطره انگیز در ذهنم مانده که من به شدت گریه می کردم و در بین شهدا دنبال پیکر برادرم ابوالفضل بودم که یک اصفهانی رو کرد به من و گفته چه خبرته ؟ من دو تا فرزندم را تاکنون شناسایی کرده ام و منتظر سومی هستم . خیره خیره به او نگاه کردم و اشک هایم را از گونه هایم پاک کردم و تسکین یافتم .


llrz_1_(130).jpg

 

سرانجام سردخانه شهدای محلات را آوردند . نمی توانم آن صحنه ها و آن لحظه ها را بیان و یا توصیف کنم . هم باید برادرت کشته شده باشد تا درک کنی و کمرت خم گردد و یا باید عاشق پیشه باشی . بهتر است سریع از گفتن مطالب عبور کنیم چون بسیار سخت می شود بیان کرد . نصف سر و صورت برادرم از بین رفته بود . ما به هم عشق می ورزیدیم و حالا چه می بینم . قسمتی از سر مهدی عباسی از بین رفته بود . شناسایی سید غلامرضا باشی کمی به سختی صورت گرفت .


e7tq_1_(101).jpg

 

ظاهرا قبلا افرادی در نقطه درگیری حاضر و جنازه ها را داخل پلاستیک کرده و چون امکانات لازم وجود نداشت و پیکرها با تاخیر به ستاد تخلیه آورده شد بو گرفته و آسیب هم دیده بودند . پیکر مطهر عبدالله محمودی نیز در جبهه دیگر عملیات بود که ما مشاهده نکردیم .

وقتی خیالمان راحت شد که پیکرهای شهیدان نراق و تعدادی از شهدای محلات را برای انتقال مهیا کردیم به نراق بازگشتیم و جنازه ها هم رسیدند . شهرستان محلات غوغایی بود . محیط نراق کوچک و چهار شهید و سه اسیر و هشت مجروح خیلی سنگین و روحیه مقاومی می طلبید . دوازدهم و سیزدهم نوروز 1361 گلزار شهیدان نراق در محل فعلی راه اندازی و شهدا در دل خاک آرام گرفتند .


87e_شهید_بیابانگرد.jpg

 

 

مردم نراق وفاداری خودشان را نسبت به خانواده های شهدا ادا کردند . سیزده بدر حتی یک نفر برای گردش بیرون شهر نرفت . همگی آمدند و در تشیع پیکرهای شهیدان شرکت کردند . به جای گره زدن سبزه ها ؛ خودشان را به راه و رسم شهدا گره زده و متمسک شدند .

پدرم حاج حسینعلی ناراحت و لیکن مقاومت می کرد . مادرم حاجیه خانم نیره قاسمی لحظه خاکسپاری فرزندش چادرش را به کمر بست و به جای گریه و زاری شعارهای حماسی می داد . زنان از او می خواستند گریه کند تا آسیب روحی نبیند .

 

 

  x2tf_img_2442.jpg   

راویان ماشاءالله بیابانگرد فرزند حسینعلی و نصرت الله قاسمی فرزند علی از اهالی شهر نراق 04/09/1392

۰ نظر ۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۲۶
سلحشوران شهر نراق

jo_image8677.jpg

 

آیین عاشورایی نخل گردانی شهر نراق - شهریور 1366

 

jyxc_image9213.jpg

 

مزرعه پامیل گدار شهر نراق - سال 1356
از راست : علی اصفهانی فرزند قاسم ، غلامحسین رمضانی فرزند غلامعلی ،جواد جوادی فرزند صفر علی ،مرحوم رمضان سلیمانی فرزند محمود ، کودکی داود اکبری فرزند قاسم ، مرحوم جعفر لطفعلی فرزند غلام ،مرحوم ابوالقاسم اکبری فرزند نعمت الله و دو فرزندش

 

07q_image9239.jpg

 

مراسم سوگواری روز عاشورا شهر نراق - سال 1358

عکسهای قابل شناسایی : بلندگو به دست حمید آعلی فرزند ماشا’الله - احمد عضایی فرزند یوسف - حسین مرادی فرزند علیرضا - حسام الدین موسوی فرزند سید جمال - کتاب به دست ذاکر اهل بیت غلامحسین رمضانی فرزند غلامعلی

 

eva_vhvhf.jpg

محوطه شهرداری شهر نراق - سال حدود 1360

ایستاده از راست : اصغر صالحی فرزند علیرضا ، سید جمال موسوی فرزند سید محمد ، فهامی شهردار شهر نراق، مرحوم علیرضا مرادی فرزند یدالله مشهور به علی یدالله ، مرحوم اصغر رضایی فرزند حسن

نفر نشسته : علی اصغر عابدینی فرزند شکرالله

 

 

ubow_scan.jpg

 

تفرجگاه بهشت آباد شهر نراق - آبشار گیسو آبشتا - فروردین 1381

اسماعیل رضایی فرزند....، مجید رزاقی فرزند قنبر ، مهدی یوسفی فرزند عباس ، حسین عضایی فرزند اسماعیل ، سعید قجری فرزند یوسف ، غلیرضا فروغی فرزند عزیز الله ، سید مهدی موسوی فرزند سید حسین

 

9v3m_image7976.jpg

 

مراسم عزاداری محرم شهر نراق - سال 1364

ذاکر اهل بیت علی اکبر جعفری فرزند غلام - حامل سیستم صوت سید محمد باشی (رادمنش) فرزند سید کاظم - سنج زن حسینعلی شریفی فرزند رحمان - زنجیر زن نجات عابدی فرزند کمال

 

oimu_image8982.jpg

شهر نراق سال حدود 1352

 

ایستاده از راست : علی اکبر لطفعلی فرزند قربان ، محمد لطفعلی فرزند حسین ، حمید قیومی فرزند سلطانعلی

نشسته از راست : ذوالفقار قجری فرزند مصطفی ، علی لطفعلی فرزند حسین ، علی محمد لطفعلی فرزند قربان ، مرتضی لطفعلی فرزند حسین

 

 

wcrk_image8765.jpg

 

هنر پیشگان فرهنگی شهر نراق در دبیرستان شهر محلات - حدود 1353

نراقی های قابل شناسایی آقایان مرتضی رادفر فرزند شکرالله و علی اکبر جعفری فرزند غلام

 

fmh_image9217.jpg

 

جشن ازدواج غلامحسین رمضانی فرزند غلامعلی در شهر نراق - اردیبهشت 1358

ایستاده از راست : غلامحسین رمضانی فرزند غلامعلی آقا داماد - ناشناس

نوجوانان از راست :
نوجوان کت و شلوار پوش سمت راست شهید بزرگوار محمود ترابی فرزند علیرضا(1347 1365) علی رمضانی فرزند غلامعلی - ناشناس - ناشناس - محمد رضا رمضانی فرزند علیرضا - ناشناس - سید محمد میرسلطانی فرزند سید ابوالفضل - ابوالفضل اشرفی فرزند حسین - مجتبی رمضانی فرزند غلامعلی - تقی پورصادقی فرزند علی اکبر - علی رضایی فرزند اصغر - قاسم اشرفی فرزند حسین - سید حسین جوادی فرزند سید ماشا’الله

 

 

 

این عکسها گویای خاطرات قشنگ زندگی است .خاطراتی که هنوز با وجود گذشت سالها از آن  بوی تازگی و عطر خوش مهربانی می دهد . هنوز هم که هنوز است وقتی  آلبوم خاطرات آن روزگار را مرور می کنیم اشک شوق و لبخند دلنشین  دوستی با هم در می امیزند و ساعت ها وقتمان صرف مرور این خاطرات می شود.

 


 

خاطرات خوش گذشته را با هم ورق می زنیم تا.............

 

 

سایت سلحشوران شهر نراق

 


۰ نظر ۰۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۰۱
سلحشوران شهر نراق

یک روز مسئولین گردان عاشورا که از دوستان شهرستان دلیجان هم بودند قرار گذاشتند که نیروها را از مقر خارج و برای یک تمرین صحرایی و آمادگی نظامی(پیاده روی، تیراندازی،جهت یابی و ...) به منطقه ای دیگری در منطقه کرمانشاه ببرند.

4nnf_1_(7).jpg

                                                                                                                                                                                                                                                 احمد مرادی

تیرو مرداد 1367 هوا گرم و حمل تجهیزات در یک مسافت طولانی سخت و دشوار بود.ولی باید این کار انجام می شد و ما نیز که می خواستیم در همان سن کم و جثه کوچک بگوییم که کم نمی آوریم به هر شکل و دوز و کلکی بود می رفتیم.

8zpd_1_(4).jpg

 

نفر اول ایستاده از راست : علی اکبر عظیمی فرزند حسن ، نفر اول نشسته از راست ابوالفضل عابدی فرزند قنبرعلی ، نفر پنجم نشسته از راست احمد مرادی فرزند علی محمد

 

رزمندگان با تجهیزات کامل به صورت پیاده راه افتادند. داشتن آب در آن گرما یکی از ضروریات بود ولی آب در آن قمقمه های پلاستیکی و آلمینیومی زود گرم می شد و می توان گفت که خیلی فایده ای هم نداشت . البته می بایست زندگی در شرایط سخت را پشت سر می گذاشتیم و این خود یک تمرین به حساب می آمد.

etdv_img_5857.jpg     

بنده و چند سلحشور شهر نراق آقایان ابوالفضل عابدی فرزند قنبر،اکبر عظیمی فرزند حسن، غلامرضا حسینی فرزند شعبانعلی که تقریبا همیشه با هم بودیم تصمیم گرفتیم که دو نفرمان آب برای مسیر برداریم و داخل دو عدد از قمقمه ها مقداری حبه قند و کمی آب لیموو کمی هم آب ریختیم.

 

1tlt_02.jpg

 

نفر اول ایستاده از راست ابوالفضل عابدی فرزند قنبرعلی ، نفر سوم ایستاده از راست احمد مرادی فرزند علی محمد ، نفر اول نشسته از راست علی اکبر عظیمی

 

این موضوع بین ما چند نفر بود و کسی دیگر خبر از تصمیم ما نداشت. خلاصه گردان به راه افتاد و بعد از ساعتها پیاده روی به محل استقرار پیش بینی شده رسیدیم همه رزمنده هااز تشنگی بی طاقت شده بودند و منتظر تانکر آب، چشم به مسیر دوخته بودند .دیگر کسی آبی در قمقمه نداشت حتی همان آب گرم که در آنجا غنیمت بود کمیاب بود .

 

d9j5_cxghn.jpg

 

از دور ماشین تدارکات آمد و یک یا دو دیگ غذاخوری آب با قالب یخ آورند . همگی جان دوباره ای گرفتند اما چون آب کم بود فقط نصف قمقمه به هر کسی می رسید. حالا ما چهار نراقی رفتیم و سهمیه آب خود را گرفتیم و با محتویات داخل دو عدد از قمقمه هایی که ذکر شد مخلوط نمودیم .


okb4_xxcghj.jpg

 

حالا ما شربت آبلیمو داشتیم به به تا کنون شربت آبلیمویی به این خوبی نخورده بودیم .نمی دانم بعضی از اعضای گردان چگونه متوجه شده بودند و چون مقداری مایع شربت اضافه داشتیم به آنها هم دادیم وبه یک باره سروصدایی در بین گردان پیچید گفتند این نراقی ها شربت از کجا آورده اند؟!

gkfc_image3356.jpg

در این بیابان آب هم به زور پیدا می شود!شکر و آبلیمو کجا بوده است!؟ یکی گفت هر چه هست زیر سر این چهار نفره که سنشان هم از هفده بالا نمی زنه و ما مجبور شدیم ماجرا را برای آنان توضیح دهیم.

 

ui1b_img_6143.jpg

جانباز شیمیایی احمد مرادی فرزند علی محمد اهل شهر نراق 21/11/1390

۰ نظر ۰۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۲۰
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook