سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

۲۶ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

 علاقمندان به تاریخ با جستجو در سایت سلحشوران شهر نراق به وضوح مشاهده خواهند نمود که یکی از نام های خانوادگی و مشهوری که رایج بوده مُکاری یا مُکّاری نراقی بوده و سالیان دراز این شهرت به فامیلی های دیگر تغییر یافته است .

نراق

 مکّاری یا خَرَکچی یا قاطرچی یا ستوربان به کسی می‌ گویند که اسب، شتر، الاغ و غیره به کسی کرایه دهد و همچنین مُکّاری به کسی که با چارپایان اهلی مانند اسب، خر و غیره مسافر یا بار حمل و نقل می‌کند گفته می‌شود .

در کتاب فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده در این خصوص نوشته شده :  این کلمه در زبان عوام مُکّاری به همان معنی خرکچی و خربنده تلفظ می شود و گاه برای اشخاص به صورت لقب در می آید مانند حاجی مکاری . 

چاروادار یا چاربداران  نیز مشابه مُکاری به کسی که به وسیله ٔ چارپایان اهلی مانند اسب و خر و قاطر و یابو مسافر و بار  و مال التجاره حمل و نقل می کند .

مولوی نوشته :
کژ شود پالان و رَختم بر سَرم
وز مُکاری هر زمان زخمی خورم

در فرهنگ آنَندراج هم نوشته :
خری دیدم در آنجا ایستاده
به پُشتش ریش از چوب مُکاری


در ضرب المَثَلی نیز آمده : وای بوقتی که چاروادار راهدار شود

آرامگاه مرحوم مغفور کربلایی محمد مُکّاری(پورصادقی) فرزند تقی صادق(پورصادق) تولد 1250 فوت 1345

در آثار محدود به جای مانده از قبرستان قدیمی نراق دو سنگ قبر وجود دارد که نام فامیلی صاحب آن را مُکّاری نوشته اند و صاحبان آن در 52 و 74 سال قبل دارفانی را وداع گفته اند .

سال فوت ۱۳۶۶ هجری قمری مرحوم محمد ولد تقی صادق مُکاری

 مکاری های قدیم نراق که تا کنون نام هایشان در اسناد قدیم مشخص شده است :

🤵- یوسف مُکّاری یا یوسف خاتون در موضوع مزرعه حسین آباد

🤵- عباس مُکاری نراقی در موضوع تجارت در عراق عجم

🤵- کربلائی اسکندر مکاری نراقی(رحیمی) فرزند آقا عباسعلی نراقی در موضوع حمام حاج لطفعلی

🤵- سکینه بنت آقا سیدجواد نراقی متعلقه ابوالقاسم مُکاری نراقی در موضوع صداق

🤵- استفاده از مکاری توسط حاج سیاح محلاتی در نراق در موضوع سفرنامه

۱ نظر ۲۸ آذر ۹۷ ، ۱۸:۴۴
سلحشوران شهر نراق

 سید حسن جوادی در یکم اسفند 1344، در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی به دنیا آمد. پدرش مرحوم حاج سید ماشاءالله  جوادی فرزند سید جواد کشاورز بود و مادرش  خانم کبری کریمی فرزند علی اکبر از زمره زنان مومنه می باشد .

سیدحسن تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سال1364 ازدواج کرد. به عنوان نیروی بسیج و پاسدار در جبهه حضور یافت.  هفدهم فروردین 1365، با سمت خدمه تانک در شهر اهواز استان خوزستان دچار سانحه رانندگی شد و به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش شهر نراق واقع است.

  

وصیتنامه شهید سید حسن جوادی فرزند سیدماشاءالله اهل شهر نراق
بسم الله الرحمن الرحیم
 وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ

نبپندارید آنان که کشته شده‌اند در راه خدا مردگانند بلکه زندگانند و در نزد خدای خود روزی می‌خورند .به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان بنام او که رحمان است و رحیم ، غفار است و غفور
به نام او که نجات دهنده مستضعفان و درهم کوبنده مستکبران است.

از راست : شهید سید حسن جوادی ، سردار شهید قاسم جعفری

با درود و سلام بر قائم آل محمد منجی عالم بشریت مهدی موعود و با درود بر نائب بر حقش خمینی بت شکن و با درود بر کلیه خانواده‌های شهداء ، اسرا ، مفقودین و مجروحین و معلولین . و با درود بر کلیه امت حزب الله وصیتنامه خود را شروع میکنم :

اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و علی ولی الله شهادت می دهم.
 خدایی وجود ندارد جز خدای یکتا و شهادت می دهم محمد (ص) عبد و رسول خدا و پیامبر بزرگ اسلام است و علی (ع) و یازده فرزندش امامان برحق هستند .

من سید حسن جوادی در شرایط این وصیت نامه را می‌نویسم که چند روزی بیشتر به عملیات رزمندگان نمانده است .
عزیزان من از روی آگاهی کامل این راه پر افتخار را انتخاب نمودم و هیچ زور و زری مرا به این راه نکشانیده است . بلکه عشق به خدا و امام زمان (عج) و ندای هل من ناصر ینصرنی امام امت خمینی بت شکن و یاری از اسلام و مسلمین بود که به این راه کشیده شدم .

و افتخار می‌کنم که با جوان هایی هستم که برای حفظ اسلام هجرت کردند و هدفشان نابودی جنایت کاران شرق و غرب و حکومت های دروغین می باشد .
پیام این حقیر به امت شهید پرور ایران این است :
ای امت مسلمان غیور تا لحظه‌ای که آخرین نفس هایتان را می‌کشید و تا آن هنگام که قطره خونی که در رگ هایتان جریان دارد دست از اسلام و امام و روحانیت بر ندارید که تنها راه نجات مستضعفین ادامه خط امام که همان خط اصیل اسلام است می باشد .

عزیزان امروز تمامی کفر جمع شده‌اند تا خورشید جهان تاب اسلام را خاموش کنند امروز شرق و غرب و عروسک های کوکی آنها هم جمع شد‌ه‌اند تا انقلاب اسلامی ایران را شکست دهند تا بتوانند دوباره به غارت و چپاول مستضعفین بپردازند .
بی‌تفاوتی و کوتاهی شما خیانت است ، خواری و ذلت است ، راه صحیح فقط گوش به فرمان رهبر بودن است . این فرزند حسین هرچه می‌گوید از اسلام می‌گوید از قرآن می‌گوید .

شهید سید حسن جوادی ، شهید حجت الله ایزدی

عزیزان این حقیر را همگی حلال کنید و ببخشید به خصوص پدر و مادر عزیزم من برای شما فرزند خوبی نبودم و شما را خیلی اذیت و آزار نمودم مرا ببخشید و حلالم کنید .  می دانم که ناراحت می شوید اما این را بدانید که افتخار بزرگی نصیب شما شده است شما فرزند خود را در راه خدا داده‌اید . انشاءالله خداوند این هدیه ناقابل را از شما قبول کند .

مادر ؛ من نمی‌خواهم که در بستر بیماری بمیرم بلکه می‌خواهم چند قطره خون ناچیزم را در راه خدا بدهم هر چند با کشته شدن من منافقین و ضد انقلاب ها خوشحال می شوند اما به آنها بگویی این زندگی بی روح و حیوانی که شما دارید نه تنها من بلکه هیچ جوانی که طعم مردانگی را چشیده است با شما دست بیعت نخواهد داد .

پدر جان ؛ وقتی جنازه من به دست شما رسید در کنار دیگر شهیدان به خاک بسپارید ولی اگر نرسید یک قبر یادگاری برایم بسازید تا شبهای جمعه یک یادی هم از من بکنید .  دیگر حرفی ندارم ، خداوند یار و یاور ما و همه رزمندگان باشد .

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار                              سیدحسن جوادی

۱ نظر ۲۷ آذر ۹۷ ، ۲۲:۰۱
سلحشوران شهر نراق

بتاریخ 23 محرم 1336(برابر 17 آبان(عقرب) 1296)
قربانت شوم 

 ان شاالله مزاج(سِرشت) مبارک را ملالی نیست . ضمنا معروض می دارم سَر رشته کاری را دراز کردید و کاری نکردید . غرض این است که آدم اگر کاری می کند باید علاج واقعه قبل از وقوع کرد .
آنجا هم که فرموده بودید فرستادم امروز ۲۲برج عقرب (22 محرم 1336) است اینجانب با مباشر مالیات درب دکان آهنگری (در دلیجان یا نراق) نشسته بودم به یک مرتبه قریب بیست نفر ریختند به سَر مَن و خیلی صدمه به بنده زدند تا جمعیت جمع شد فرار کردند .

در هر صورت برادر جان آنها قابل نیستند ؛ اگر اطمینان از حکومت(حاکم منطقه) نداشته باشند اینگونه شرارت نمی کنند که هم بنده را صدمه بزنند و هم مباشر مالیات را .
در هر صورت آب را از سَرچشمه باید بَست . بنده همیشه که تنها بودم به اختیار کارهم پیشرفت می شد ولی امسال بی اجازه سَرکار(فضل الله نراقی) خواستم کاری نکنم و به هر کار هم اقدامی نفرمودید .
غرض بنده این است که اگر چنانچه حال هم این حکومت بگوید همراه هستم باز هم دروغ می گوید ؛ در هر صورت حال موقع دارد باید همتی کرد منتظر دستور الهی هستم ؛ البته جواب را زود مرقوم فرمائید  . اینها اگر به تحریک این حکومت نباشد نمی توانند اینگونه حرکت ها را بِکُنَند مقصود این است که حال موقع دارد زیاده زیاده است .
جوانمردی چیز خوبی است و یک مختاریّت دارید ؛ البته هرنوع صلاح باشد  مرقوم دارید.
 نویسنده نامه : اقل عباس دلیجانی

 نوشته روی پاک نامه :
نراق - حضور مبارک جناب جلاله المآب اجل اکرم آقای معاون التجار(فضل الله نراقی فرزند محمد جواد) دام اجلاله العالی
۸۶۳۱
22 محرم 1336(برابر 16 آبان(عقرب) 1296)

 نوشته پشت نامه :
وصول 29 محرم 1336(برابر 23 آبان 1296)

 سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از جهت بازخوانی نامه عباس دلیجانی به فضل الله نراقی معاون التجار در خصوص کتک کاری او و حمایت حاکم وقت از افراد شرور در 105 سال قبل قدردانی می نماید .

۰ نظر ۲۶ آذر ۹۷ ، ۲۰:۵۵
سلحشوران شهر نراق

برای اولین بار سایت سلحشوران شهر نراق از نام روستایی به نام نراقی در دهستان بنجار شهرستان زابل استان سیستان و بلوچستان اطلاع رسانی نمود .

 

نمایی از روستای نراقی در زابل

پس از نمایش مطلب جناب آقای فرزاد نراقی سالم  فرزند حسن ابن آقا محمد نراقی طی ارتباط وضعیت کاملی از نحوه شکل گیری روستای نراقی زابل را تشریح فرمود که با مطالب تکمیلی توسط نویسنده سایت سلحشوران شهر نراق به آگاهی تاریخ دوستان می رسد :

فرزاد نراقی سالم

یک قرن پیش به علت هرج و مرج در کشور ؛ شهرهای مختلف آماج تعدی و غارت و خیانت افراد سَرکش و قلدر بود .
با شروع جنگ جهانی ، منطقه بیش از پیش نا امن گردید. نایب حسین خان کاشی در منطقه کاشان و علی قلی خان زَلقی(زلکی) عَلَم طغیان برافراشت و نواحی کمره(خمین) و گلپایگان را غارت کرد. هم زمان رجبعلی خان بختیاری(آسترکی) فرزند آرستم نیز در حدود اراک یاغی شد و به غارت خوانسار و کمره پرداخت. در سال های بعد نیز این تاخت و تاز ها گه گاه ادامه داشت .

 سال 1297 هجری شمسی رجبعلی به دلیل انبارهای فراوان آذوقه و جواهرات ذی قیمت نراق که مرکز تجارت در جاده ابریشم بود را مورد تاخت و تاز قرار داد .
مردم تلاش های زیادی برای مقابله با مهاجمین وحشی داشتند و چندین نوبت به زد و خورد انجامید لیکن به علل مختلف بر آنان فایق نیامدند .

زنان نیز تلاش کردند طلا و جواهرات خویش را داخل پلاستیک یا ظروف جانمایی  و در کوره های آب مخفی نمایند .
در یکی از روزها خانم محترمی به نام فاطمه که طلا و جواهرات قابل توجهی را در کوره آب تعبیه کرده بود به دلیل لو دادن نیروی بومی و حمله قشون رجب ها سنکوپ(سنگ‌کوب) نموده و پس از سکته و فوت در نراق خاکسپاری گردید .

دو فرزند این خانواده به اسامی حسن نراقی سالم چهار ساله و ملوک(مولود) نراقی فرزندان آقا محمد نراقی برای در امان ماندن از تعدیات حرامی ها منزل پدری در نراق که آنزمان به حاج محمد جعفر نراقی (برادرانش حاج محمد و علی نام داشتند) مشهور بود را به قصد تهران ترک می نمایند . آن دو در منازل دایی های خود سکنی می یابند .

خانواده مرحوم حسن نراقی سالم در  سال های قبل

بعدا ملوک نراقی سالم با آقای علی محمد مهدوی فرزند سلیمان اهل نراق ازدواج کرد و صاحب فرزندانی به این اسامی شدند :
- عباس مهدوی(فوت شد)
- حبیب مهدوی( کهنسال است)
- عبدالله مهدوی( تاریخ 27 تیر 1389 فوت و در قطعه 196 ردیف 77 شماره 5 کنار مادرش در بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید)
- احمد مهدوی(در قائمشهر زندگی می کرد و پس از فوت در ساری استان مازندران خاکسپاری شد)
- ربابه مهدوی با همسرش محمد امینی فرزند روح الله در تهران سکونت دارند .
- ملیحه مهدوی و طاهره مهدوی

 

نمایی از روستای نراقی در زابل

علی محمد  مهدوی تاریخ 28 تیر 1356 فوت نمود و در قطعه 9 ردیف 117 شماره 37 بهشت هزا(س) خاکسپاری گردید . همسرش ملوک نراقی سالم به رسم قدیم نام خانوادگی خود را مهدوی انتخاب نمود و تاریخ 13 خرداد 1365 به رحمت الهی پیوست و در قطعه 196 ردیف 76 شماره 5 بهشت هرا(س) تهران خاکسپاری گردید .

حسن نراقی سالم تاریخ 1 اسفند 1293 از پدر و مادری به نام آقا محمد و فاطمه در شهر نراق متولد گردید . شناسنامه شماره 29064 به وی تعلق دارد .
سال 1311 هجری شمسی در تهران به خدمت سربازی اعزام گردید و پس از پایان اجباری در تهران به کسب درآمد پرداخت .

سال حدود 1314 هجری شمسی به دعوت میرزاعباس نراقی(متوفی به سال 1341) فرزند فضل الله معاون التجار  و همسرش خانم معصومه ملاکوهی فرزند حبیب الله با آنان راهی زابل در استان سیستان و بلوچستان گردید .

 عباس مهدوی نراقی

عباس و معصومه دارای دو پسر به اسامی هوشنگ مهدوی(همسرش دختر دایی اش زری ملاکوهی فرزند حبیب الله) و منوچهر مهدوی(همسرش رفعت رئوفی فرزند احمد) بودند .
قدسی(قدسیه) مهدوی و عطاءالله مهدوی فرزندان دیگر فضل الله معاون التجار نیز مدتی در زابل منزل برادرشان میرزاعباس سکونت داشتند . منزل حدود 5000 متری آنان سال 1396 در زابل فروخته شد.

حسن نراقی به توصیه میرزا عباس به طور مجردی در زابل ماندگار و به امر تجارت و کشاورزی مبادرت ورزید . وی بعد از مدتی در تاریخ 2 اسفند 1331 با گوهرتاج خانم  همتیان ضرّابی فرزند ابراهیم متولد تاریخ 5 اردیبهشت 1307 در سبزوار دارای شناسنامه 22155 ازدواج نمود .

مرحوم حسن نراقی سالم فرزند آقا محمد و همسرش مرحومه گوهرتاج خانم همتیان فرزند ابراهیم

گوهر خانم که نام مادرش ملک تاج خانم بود تاریخ 1 شهریور 1375 در اثر ابتلا به سرطان بدرود حیات گفت و در قبرستان شهر زابل خاکسپاری گردید .

خداوند به این زوج در طول حیاتشان فرزندانی عنایت فرمود که در زابل متولد شدند :

مرحومه پروین نراقی سالم  در کنار پدرش حسن نراقی در جوانی

- پروین نراقی سالم تاریخ تولد 23 اسفند 1333 دارای شناسنامه شماره  11554 و تاریخ 14 آبان 1363 در سن 29 سالگی فوت نمود و در قبرستان شهر زابل خاکسپاری گردید .

- پرویز نراقی سالم تاریخ تولد تاریخ تولد 11 مهر 1336 دارای شناسنامه 158 موالید و سال 1371 در اثر اتفاق ناگوار فوت نمود .

- فریبرز نراقی سالم تاریخ تولد 5 اردیبهشت 1338 دارای شناسنامه 34 موالید و سال 1386 فوت نموده و در قبرستان بهشت رضا شهر مشهد استان خراسان خاکسپاری گردید .

- فرزاد نراقی سالم تاریخ تولد 6 اردیبهشت 1344 دارای شناسنامه شماره 137 و در فردیس کرج سکونت دارد .

- فریده نراقی سالم تاریخ تولد 6 اردیبهشت 1344 دارای شناسنامه 138 و در تهران سکونت دارد . 

- فاطمه(پوری) نراقی سالم تاریخ تولد 12 خرداد 1340 دارای شناسنامه 122 موالید و در پلیزنتون کالیفرنیا ایالات متحده آمریکا مقیم می باشد .

- فهمیه نراقی سالم تاریخ تولد 19 فروردین 1351 دارای شناسنامه شماره 275 و در زاهدان سکونت دارد .

- فرزاد و فریده نراقی سالم دوقلو متولد شده اند و پروین و پرویز و فریبرز نراقی سالم به رحمت الهی پیوسته اند .

 

خانم ملک تاج خانم همتیّان ضرّابی فرزند میرزا محمدخان (مادر همسر حسن نراقی) که با این خانواده زندگی می کرد سال 1292 متولد و تاریخ 20 اردیبهشت 1368 فوت و در قبرستان زابل خاکسپاری گردید . 

 

مرحومه گوهرتاج خانم   همتیان ضرابی

حسن آقا با سخت کوشی و قدرت در روستاهایی همچون ده نظر ؛ ده میر عبدالله ده درگی حومه زابل به امر کشاورزی مبادرت می ورزد و حتی به عللی به ورشکستگی نیز می رسد و مجبور می شود زمین های روستا را واگذار نماید .

 

زمین و محصولات روستای نراقی زابل در سال 1395

سرانجام در اطراف آن روستاها یک روستای مجزا به نام نراقی درست می کند که هم از نام خانوادگی خود استفاده کرده باشد و هم نام شکوهمند زادگاهش نراق را یادآور باشد .
نَهری به نام نراقی از رود هیرمند را به روستای نراقی می کشاند و با کشاورزی و اقدام های دیگر به آبادانی آن می پردازد . مجموعا 400 هکتار را در اختیار خود قرار می دهند .

اعضای خانواده حسن نراقی سالم  در سنین مختلف در یک قاب

یکی  دو نفر از فرزندانش نیز دامداری احداث نموده و باعث تولید و شکوفایی می گردند . حسن نراقی و فرزندانش و روستا و نهر نراقی زبانزد می شود و حتی در استان سیستان و بلوچستان کم و بیش آنان را می شناختند و به درستکاری آوازه بودند .

 

در صفحه 461 کتاب سیستان ؛ رویداد نوزده بهمن هزار و سیصد و سی خورشیدی نویسنده آقای جواد محمدی خمک(سکایی سیستانی) در سال 1393 که توسط ناشر : رشد فرهنگ به چاپ رسید در یکی از انتخابات زابل اسامی اصلی ی انجمن نظارت و اعضای علی البدل را عنوان نموده و نام حسن سالم نراقی را ذکر نموده است .

روستای نراقی حومه شهر زابل استان سیستان و بلوچستان – سال 1349

از راست :

* آقای ... الله داد که مدیر شرکت فرش در تهران بود از اقوام خاندان نراقی سالم

* مرحوم فریبرز نراقی سالم فرزند حسن متوفی به سال  1386
* مرحوم حسن نراقی سالم فرزند آقا محمد سازنده روستای نراقی در زابل متوفی به سال 1359
* مرحوم حسین سالم فرزند عزت الله ابن اسدالله ابن محمدجعفر نراقی
* مرحومه پروین نراقی سالم فرزند حسن سوار بر اسب متوفی به سال 1363
* مرحومه گوهرتاج خانم همتیان ضرابی فرزند ابراهیم (همسر حسن نراقی سالم) متوفی به سال 1375

قبل از انقلاب روستای نراقی زابل آنقدر آباد و مفرح بوده که تا سقف 50 خانوار را در خود دیده است که حتی بعضی از خانواده ها جهت تفریح و استفاده از زیبایی آنجا اتراق می کردند . متاسفانه رفته رفته استان و شهرستان زابل و روستای نراقی دچار کم آبی مفرط گردید و کم کم ساکنین نراقی را ترک نمودند و سال 1385 در سرشماری جمعیت آن به 9 خانوار و 29 نفر کاهش پیدا کرد . متاسفانه نراقی اکنون خالی از سکنه است و اکثر امکانات دامداری و کشاورزی و غیره از بین رفت و خسارت عظیمی به خانواده حسن نراقی سالم وارد ساخت .

  

نهایتا آقای حسن نراقی سالم فرزند آقا محمد نراقی در سن 66 سالگی تاریخ 14 فروردین 1359 در بیمارستان فیروزگر تهران بدرود حیات گفت و پیکرش در قطعه 83 ردیف 91 شماره 27 بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید .

 

سایت سلحشوران شهر نراق از همکاری صمیمانه جناب آقای فرزاد نراقی سالم فرزند حسن از بابت تحقیقات دو ماهه که برای اولین مرتبه در خصوص این خانواده و روستای نراقی زابل صورت می گیرد سپاسگزار می باشد .

آقا فرزاد سال 1369 با سرکار خانم فاطمه سالم فرزند عزت الله ابن اسدالله ابن محمدجعفر نراقی ازدواج نمود . خانم سالم که نیاکانش نراقی الاصل می باشد دارای تحصیلات لیسانس مامایی و بازنشسته آموزش و پرورش می باشد ولی دست از فعالیت فرهنگی بر نداشته و فعلا مدیر و موسس دبیرستان غیر انتفاعی دخترانه اسوه  فردیس کرج می باشد . این زوج خوشوقت دارای دو فرزند موفق هستند :
سبا نراقی سالم متولد 1371 دانشجوی روان شناسی
سینا نراقی سالم متولد 1373 دانشجوی مهندسی عمران

 

۷ نظر ۲۴ آذر ۹۷ ، ۲۰:۵۰
سلحشوران شهر نراق

باز نزد خود سَرکاران باشد بهتر و پیغام شما هم از سلطان و ...... آمدن به نراق که شما عمل کنند یاس من حاصل شد ؛ لهذا نوشتم که باقر بیاید آمد ؛ امسال هم خودمان را بی بهره کردند در منافع کسب و هم مرا خانه خراب کردن .... لکن یک قدری تنبلی و کم کاری کردند .

هر گاه بار را زودتر حمل کرده بودند و اشیاء هم آورده بودند به هر حال گذشته ... را آقا محمد جعفر وجهی داشت خواست بیاورد من از ایشان گرفتم و تقبل سرکار کردم به فاصله هفت یوم به ایشان کارسازی دارید و .... را مطهر کرده برداشته بیاورید که اجناس جور موجود است برداشته بروید که داد و ستد کردن از میان نمی رود و مشغول کسب شدن باز آدم بی آبرو نمی شود و از سکه نمی افتد البته ........ را به ایشان کارسازی نمائید و غله هم خواست به ایشان بدهید او می تواند حمل کند و شما نمی دانید حمل کنید و ماندن در آنجا بی فایده است و شما هم باید بنشینید و کسب بکنید و خرج کنید بالمره(از هر جهت – یکباره) آدم از میان می رود البته ......... را کارسازی نمائید .
خواستم سیصد و پنجاه تومان معیّن کنم لهذا دویست و پنجاه تومان تقبل کردم هرگاه زیادتر هم شد بدهند ...... دادید و زهر هم می باشد که اجناس ببرید ..... اگر غله هم خواست ..... (بقیه متن موجود نیست)

توضیح : سند مربوط به معاون التجار فضل الله نراقی فرزند محمد جواد تاریخ ربیع الثانی 1336(برابر بهمن 1296) می باشد  و ناقص است .

سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از جهت بازخوانی نامه معاون التجار فضل الله نراقی فرزند محمدجواد در خصوص کمبود درآمد و عدم منفعت در 104 سال قبل قدردانی می نماید .

۱ نظر ۲۲ آذر ۹۷ ، ۰۰:۰۹
سلحشوران شهر نراق

چهارشنبه 26 مهر 1391 فرصت را مغتنم دانسته و در محیط سرشار از معنویت گلزار شهدای شهر نراق گپ و گفت آزادانه با آقای مسلم رجبی صورت گرفت که ماحصل آن به اضافه مطالب تکمیلی و اضافه نمودن تاریخ وقایع به آگاهی رسانده می شود :

اینجانب مسلم رجبی فرزند اسماعیل ابن عبدالله اهل شهر نراق هستم . پس از فوت همسرم مجددا ازدواج نمودم و مجموعا صاحب یازده فرزند می باشم .
قبلا در جنوب تهران و در حلقه های فاصله دار با طیب حاج رضایی بودم . نه اینکه طیب من را بشناسه و یا من به او نزدیک باشم ولی دورادور با جماعتی از طرفداران او آشنا بودم که آن مقطع به آنان لات و لوت می گفتند . تکیه یا هیئت مذهبی طیب مشهور بود و ایّام محرم آنجا به عزاداری می پرداختیم .

این خالکوبی شیر که روی سینه ام نقش بسته مربوط به همان زمان است و چون در مناطق شوش و مولوی تهران کار می کردم به مسلم شوشی مشهور شدم . اکثر انگشت دستهایم انگشتر طلا بود که پس از انقلاب با فروش آن ها سرمایه گذاری کردم .
طیب در سال ۱۳۳۲ از موافقین دودمان شاهنشاهی پهلوی در کودتای ۲۸ مرداد بود لیکن بعدها تغییر رویه داد و به انقلابیون نهضت اسلامی پیوست و سرانجام در 11 آبان 1342  در میدان تیر پادگان حشمتیه تهران اعدام گردید و در حرم شاه عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شد .

من هم به زادگاهم نراق باز گشتم و روی ماشین خودم کار می کردم . انقلاب مردم ایران بهمن 1357 پیروز شد و امام جماعت نراق حجت الاسلام عبدالحسن محمودی بهبهانی بود که اسفند 1357 مسئولیت کمیته انقلاب که خودجوش بود را عهده دار شد . سال 1358 بین طوایفی اختلاف و ناهنجاری پیش آمد و ما طرفدار حاج آقا محمودی بودیم . 

بنده و عده ای به پشتیبانی و دستور آقای محمودی که اصالتا اهل زیدان بهبهان می باشد کمیته ای به نام کمیته 4 را راه اندازی کردیم که بعضا بر حسب اشتباه به گروه ضربت هم مطرح می شد .

مقر کمیته 4 مسجد حاج شیخ عباس(مسجد قمر بنی هاشم) بالاتر از بازار شمس السلطنه نراق بود . ابتدا مقرر بود در کتابخانه عمومی ولیعصر(عج) جنب مسجد جامع و طبقه فوقانی وضوخانه(بعدا تخریب شد) مستقر شویم که حاج سلطانعلی قجری گفت اینجا به صورت امانت در اختیار بنده است و مجوز اصلی را باید اداره اوقاف شهرستان محلات بدهد که منصرف شدیم .
 قریب 15 نیرو داشتیم و عموما مغرب و شب ها گرد هم می آمدیم . ماه رمضان هر شب قرائت قرآن توسط استاد عباس کریمی اداره می شد . عمده همشهریان دیگر که با آنان دچار مشکل بودیم در مسجد جامع قرائت قرآن برگزار می کردند و اداره آن ابتدا توسط مرحوم غلامرضا یوسفی بود .

القصه نیروهای کمیته 4 برای حفظ امنیت همشهریان نراقی شب ها با چوب گشت زنی می کرد و حتی ماشین های عبوری از شهر به سَمت دلیجان یا کاشان را کنترل می کردند .
مهمترین وظایف کمیته 4 مبارزه با احتکار و گرانی بود و حتی یادم می آید یک بار صاحب یکی از مغازه داران که بعدا خودش انقلابی شد را به دلیل گران فروشی چند پاکت سیگار مورد برخورد قرار دادم . یک بار نیز یکی از نیروها که با سرنشینان یک دستگاه خودرو برخورد شایسته نداشت اخراج کردم .
آقای عبدالحسن محمودی امام جماعت شهر نراق پولی از بابت هزینه های کمیته 4 به ما نمی داد و مخارجی هم نداشتیم و حتی پول قند و چای مسجد نیز توسط یاران به صورت خودجوش تهیه می گردید .

نام کمیته 4  بی ضابطه انتخاب شد و فکر کنم سر درب مسجد حاج شیخ عباس  تابلوی کمیته را هم زده بودیم . یک سالی به این نحو فعالیت داشتیم تا اینکه هیئتی جهت حل اختلاف در مسجد جامع حاضر شدند و تاریخ 18 فروردین 1359 به حضور سه ساله حجت الاسلام عبدالحسن محمودی فرزند شیخ هلیباز متولد 1311 پایان داد و معظم له به شهرستان درود استان لرستان عزیمت نمود .
 تاریخ 8 اردیبهشت 1359 پاسدار محمدعلی قجری در سنندج استان کردستان توسط نیروهای ددمنش گروهک کومله  به شهادت رسید و علاوه بر نراق و دلیجان مجموعه استان مرکزی را در حیرت فرو برد . چون تا آن مقطع شهیدی ندیده بودیم و تشییع شهید صورت نگرفته بود و همه از هم از فلسفه شهید و شهادت سوال می کردند .

اولین و مهمترین اثری که خون سردار شهید قجری گذاشت اختلافات محدود داخلی بین دو طایفه عمده به یکباره و خودجوش کنار گذاشته شد و همه متحد و با مودت دست به دست هم دادند تا در مراسم های شهید شرکت کرده و به بهترین نحو مساعدت کنند .
بنده ماشین بنز خاور داشتم و پُر از جمعیت نراقی کردم و به همراه خودروهای انبوه دیگر برای تشییع پیکر مطهر شهید به شهر محلات رفتیم و آنجا امام جمعه آقای طه مقدسی بر پیکر نازنین قجری نماز خواند . بعد آمدیم دلیجان هم باشکوه تشییع انجام گرفت و تقریبا اکثر مردم منطقه در نراق حاضر شدند تا اولین شهید را برای خاکسپاری در بقعه شاه سلیمان نراق مشایعت کنند .
سپس تاریخ 3 خرداد 1359 حجت الاسلام سید محمد باقر شریف موسوی فرزند سید هادی گروسی از نویسنده های مطرح کشور از قم به شهر نراق آمد و به عنوان اولین امام جمعه معرفی گردید و کمتر از دو سال حضور ایشان باعث خیر و برکت بود .

 بعد نیروهای متعهد و انقلابی به نام بسیجی وارد صحنه شدند و همراه با فعالیت های موثرشان امنیت شهر در اختیار گرفتند و مدتی بعد(10 مرداد 1360) در درمانگاه متروکه دکتر صفایی مستقر شدند و از زبده ترین نیروهای جنگ تحمیلی بودند و تعدادی از آنان به شهادت رسیدند .
چند سال بعد خودم و فرزندم هم در بسیج زادگاهم فرم پر کرده و پرونده تشکیل دادیم . بنده نسبت به فرامین رهبران انقلاب آیت الله خمینی(ره) و آقای خامنه ای سر تعظیم فرود می آورم و به آنان علاقمند هستم .
 یادآوری می گردد پیکر آقای مسلم رجبی جمعه تاریخ 9 آذر 1397 تشییع و در وادی السلام زادگاهش شهر نراق خاکسپاری گردید . شادی روحش در دل صلوات نثار کنید.

۳ نظر ۲۱ آذر ۹۷ ، ۲۱:۳۶
سلحشوران شهر نراق

ما  در مسافرت اقامت نمی کنیم
در زجر و ظلتیم ؛ شکایت نمی کنیم

با آنکه آگهیم به آداب هر سَفر
اما یکی زِ صَد رعایت نمی کنیم

با حرف عابدیم و به کعبه همی رویم
غرق تجارتیم وعبادت نمی کنیم

وقتی که پا فتاده ای فریاد می زند
آن لحظه ساکتیم وعنایت نمی کنیم

جنگی که بین حق باطل شود به پا
خاموش گشته ایم و حمایت نمی کنیم

تا نعمتی  بر کَف ما از خدا رَسَد
اسراف می کنیم و قناعت نمی کنیم

در مجلس گناه که مغضوب خالق است
گر می رویم حِس حقارت نمی کنیم

ما ماندنی که نیستیم هر دَم مسافریم
 خالی شد این قطار نظارت نمی کنیم

 شاعر : آقای علی رضایی فرزند رضا اهل شهر نراق

۰ نظر ۲۰ آذر ۹۷ ، ۲۰:۴۴
سلحشوران شهر نراق

عرض می شود ان شاءالله تعالی حالت شریف خالی از کِسالت و مصون(محفوظ) از ملالت است.

ضمنا با کمال عجله بواسطه حرکت چاپار(نامه بَر پُست با اسب) و عدم محل اَمن مختصر را زحمت می دهم و از اظهار محبتی که منتقل جناب عمده الاعیان والتجار حاجی عبدالمناف ....... کرده بودید اظهار امتنان می نمایم ؛ خداوند توفیق خدمت بدهد زمین و مِلک تقدیمی ........ سرکارعمده الامراء الاعظام آقای امیر محمد حکمران دام اقباله العالی رسید شرح اظهار محبت و مودّت به جناب افتخارالتجار حاجی محمد جعفر سلام الله تعالی مرقوم فرموده اند ....... که در همین هفته جوف(داخل) نوشته جات خودشان ارسال دارید هرگونه فرمایشی باشد مرقوم دارید با کمال میل حاضرم بلکه رحمت است .

توضیح : سند مربوط به معاون التجار فضل الله نراقی فرزند محمد جواد تاریخ ربیع الثانی 1336(برابر بهمن 1296) می باشد و ناقص است.

سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از جهت بازخوانی نامه بین معاون التجار فضل الله نراقی با حاجی عبدالمناف و مِلک امیر محمد حُکمران در 104 سال قبل قدردانی می نماید .

۰ نظر ۱۹ آذر ۹۷ ، ۲۱:۲۲
سلحشوران شهر نراق










ما را در سر سودای عاشقی است

                                                  و دفاع همچنان باقیست

                                                                                         و تا انتها ایستاده ایم.....

۱ نظر ۱۸ آذر ۹۷ ، ۲۱:۰۹
سلحشوران شهر نراق

آمال منی از تو تمنایی وصال است
دل کَندن از این چهره محبوب مَحال است

زیبنده ترینی و چنان قامت سَروی
در چشم من امروز تو را حُسن کمال است

مه پاره ای ای آنکه چو آئینه زلالی
همچون قمر این چهره جَمیل است جمال است

معروف شدی در نظر باده پرستان
چشمی به تماشای تو و نقطه خال است

دامی به سَر راه تو عمری است نهادم
صیاد دلم منتظر سید غزال است

دست منِ محزون نرسَد بر رُخ سَروَت
آنجا که تو را اوج به جاه است و جلال است

دل تنگ تو اَم کاش بیایی و بگوئی
در مذهب ما دادن یک بوسه حلال است


 شاعر : آقای علی رضایی فرزند رضا اهل شهر نراق

۰ نظر ۱۷ آذر ۹۷ ، ۲۰:۴۱
سلحشوران شهر نراق

بر اساس گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛  چرم‌سازی سنتی یا دباغی فن آماده‌ سازی و پرداخت پوست حیوانات برای تبدیل آن به چرم است .دباغی فراوری پوست و تبدیل آن به چرم برای تولید گیوه بود که پشم یا مو را با آب آهک با یک وسیله ای که به کمر می بستند و شبیه کاردک بود پشم یا مو را با آن از روی پوست می تراشیدند تا براق شود . اغلب کفاشان نراقی مبادرت به دباغی می کردند .

یکی از نام های خانوادگی که به تناسب شغل مورد استفاده در نراق طی یکی دو قرن گذشته بود دباغ یا دباغ نراقی می باشد که این خاندان بعد به علت تجارت بیشتر به همدان مهاجرت نموده و الان در نراق از نام فامیلی دباغ کسی نیست .
 در اسناد قدیمی و بازخوانی شده سایت سلحشوران شهر نراق تا کنون از افرادی همچون  محمدتقی دباغ نراقی و مشهدی ابراهیم دباغ نام برده شده و در بررسی اسناد دیگر به خاندان دباغ نراقی برخورد مجدد خواهیم داشت .

 

اکنون نام فامیلی دباغ  در همدان وجود دارند که نمونه آن همسر زن انقلابی و یار حضرت سید روح الله خمینی(ره)  مرحومه مرضیه حدیدچی( خانم دباغ) به نام دباغ یا میرزا دباغ آوازه است .
دباغ یعنی آنکه پوست را پیراید . نراقی ها صادرکننده مرغوب ترین پوست گوسفند و گوساله یا گاو به همدان بودند . آنان در مناطق مختلف از جمله قنات سَرَچه پوست ها را دباغی می کردند . در زمستان ها آب قنات سَرَچه سرد نبود و کار را برای دباغ ها آسان می کرد . از دلایل احداث مُرده شورخانه(غسالخانه) در کنار این قنات نیز همین علت بود .

 

ابراهیم دباغ نراقی فرزند استاد میرزا تاجر پوست بود که به مناطق مختلف از جمله همدان پوست ها را صادر می کرد . آنان مِلک های نسبتا زیادی از جمله در مزرعه لاستان و باغ پالو در نراق داشتند که قسمتی از زمین های خود را سال های 1319 و 1322 هجری قمری به مرحوم آباقر فرزند عبدالوهاب(پدر مرحوم حاج غلامعلی قجری) فروخته است .

با اینکه بیش از یک قرن می گذرد هنوز در افواه مردم خصوصا کشاورزان زحمتکش و دامداران محترم نام های : دَره ابراهیم دباغ ؛ کَندِه ابراهیم دباغ ؛ رودخانه ابراهیم دباغ در محدوده مرغداری مرحوم عابدی(عابدینی) و مقابل باغ پالو در سَمت راست ورودی شهر نراق زبانزد می باشد .

۰ نظر ۱۶ آذر ۹۷ ، ۰۸:۴۱
سلحشوران شهر نراق

بندگان‌پناها
چه می فرمائید در این مسئله شرعیه ؟ شهر(شهر نراقِ دلیجان) قناتی دارد و از رشته آن رشته دیگر سَوا (جدا) کرده از یک نهر آب کوره کَنده و در آنطرف نهر چند حلقه چاه حفر کرده ؛ در ارض موات(زمین¬هایی که سابقه عمران و احیاء نداشته باشد) و بعد صاحبان نهر مدعی می شوند که ضرر به جوی آب می رساند .
آیا مستحق هستند در صورت صِدق مطلب خود آبی که از آن چند حلقه چاه جاری است کوره کَنده و آب را بر روی آب نهر بیندازند ؟ و آن چند حلقه چاه را صاحبان مَجرا(جای جاری شدن) متصرف شوند و یا اینکه مستحق هستند که آن چند حلقه چاه را  پُر کنند ؟

و عرض دیگر ؛ شهر قناتی دارد و رشته ای جدید می کَنَد و از زیر نهر عام می گذرد ؛ بعد صاحبان نهر مدعی می شوند که راضی نیستیم و حُکم از شرع جاری می شود که زیر نهر را سَد کنند ؛  صاحبان نهر بعد از مرافعه(سخن نزد قاضی بردن) و صدور حُکم شرع رفته و زیر نهر را مسدود کرده ؛ آیا جایز است شرعا که در صورت معروضه(اظهار شده) مجدد در محضر علمای دیگر همان فقره را اظهار دارد و نخواهد مرافعه(محاکمه) بکند ؟
استدعا دارم حکم شرعی دو مطلب را بخط مبارک مرقوم و مزیّن فرمائید .

پاسخ مجتهد اهل نراق :

بسم الله خیر الأسماء
در صورتیکه رشته قنات را بدون اذن مالکین مَجرا در زیر مَجرا کنده شده صاحبان نهر می توانند مسدود نمایند . و امّا آن چند حلقه که در مِلک موات کَنده شده چنانچه در حریم مَجرا نباشد و ضرر هم به آب مَجرا نرسانند نمی توانند پُر نمایند  و الا می توانند پُر نمایند .
و اما مسئله دوم چنانچه طرفین حاضر شوند نزد حاکم شرعی به مرافعه(داوری) و حکمی از حاکم شرع مرقوم صادر شود باید بمقتضای آن عمل شود و تجدید مرافعه ضرورتی ندارد . هوالله العلی .
مُهر مجتهد :  الراجی محمد رضا

سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از جهت بازخوانی استفتاء شرعی مردم نراق در خصوص رشته های قنات و چند حلقه چاه و نهر آب در اراضی موات و خسارت به صاحبان جوی آب از مجتهد نراقی در بیش از یک قرن قبل قدردانی می نماید .

۰ نظر ۱۵ آذر ۹۷ ، ۰۸:۳۷
سلحشوران شهر نراق

سال 1318 شمسی و اشغال ایران در جنگ جهانی دوم جمعیت شهر نراق 2600 نفر بوده و در مقاطع مختلف نوساناتی داشته و تا سقف 10000 نفر هم پیش بینی شده است .
لیکن به طور نسبی طی 80 سال گذشته جمعیت داخل شهر نراق همچنان زیر 3000 نفر می باشد . یکی از علت های کمبود جمعیت به علت اشتغال و تجارت نراقی ها در فعالیت های مختلف و متفاوت در شهرهای دیگر می باشد .

در واقع می توان اذعان نمود که تربیت والدین نراقی باعث صادرات انسان گردیده و بی شک جمعیت پراکنده نراقی ها در ایران و جهان قریب صد هزار نفر می باشد لیکن جمعیت داخل شهر از 3000 نفر تجاوز نکرده است .
طبق آماری که به نام اشخاص وجود دارد قریب 400 نفر نراقی در سطح دنیا در تحصیلات دکترا افتخار آفرین می باشند که طبق آمار 150 نفر آن صرفا در رشته پزشکی زبانزد هستند .

نمونه آمارگیری مجالس ختم متوفیان خصوصا در مساجد تهران می باشد که برای بعضی از اموات تا چهار مرحله مسجد پُر و خالی می گردد و این تعداد نماینده کوچکی از جامعه بزرگ نراقی ها می باشند . یا در مجالس عروسی نماینده ای از هر خانواده یا طایفه بزرگ شرکت می کنند . بسیاری از نراقی ها دارای عروس و یا داماد غیر بومی شده اند که به خودی خود در اثر تردد و ارتباط خانوادگی به نراق وابسته می شوند .
قریب 250 نام خانوادگی از اهالی شهر نراق در سراسر جهان وجود دارد .

نام های خانوادگی مورد استفاده نراقی ها عبارتند از :


طبیب زاده ؛ رضوانی ؛ مسلمین رضوانی ؛ مجیدی رضوانی ؛ مجیدی ؛ فروغی ؛ فروغی پور؛ غفاری ؛ غفاری رضوانی ؛ تیموری ؛ ملاکوهی ؛ رحیمی ؛ اورمزدی ضیایی ؛ نقیبیان ؛ شیبانی ؛ شعبانی ؛ نوروزی ؛ اوضایی ؛ عضایی ؛ عصایی ؛ باقری ؛ باقری نراقی ؛ روحی ؛ معینی ؛ رئوفی ؛ شریف ؛ شریفی ؛ شریف کاشانی ؛ نیک زاد ؛ جعفری ؛ حیدری ؛ موسوی ؛ قجری ؛ قجری پور ؛ یوسفی ؛ انوری ؛ قنائی ؛ کیانی ؛ نیّرسینا ؛ محمدی ؛ محمدی پور ؛ عامری ؛ هاشمی ؛ سیدهاشمی ؛ اشرفی ؛ نراقی ؛ نراقی پور ؛ رضایی ؛ رضایی پور ؛ قاسمی ؛ میرقاسمی ؛ آعلی ؛ ایزدی ؛ خسروی ؛ عباسی ؛ حسینی ؛ آقاحسینی ؛ حسینی نراقی ؛ حمزه ای ؛ شاه حمزه ای ؛ کمره ئی ؛ کمره ؛ اصفهانی ؛ طالبی ؛ باشی ؛ سعیدی نیا ؛ حسینی نژاد ؛ موسویان ؛ رادمنش ؛ نجفی ؛ رمضانی ؛ لطفی ؛ لطفعلی ؛ لطفی منش ؛ سلطانی شایان ؛ محمودی ؛ پورصادقی ؛ پیشه ور ؛ پیشور ؛ شادمان ؛ نوری ؛ رزاقی ؛ بیابان گرد ؛ طهماسبی ؛ معصومی ؛ فرخزاد ؛ ابوالحسنی ؛ میرسلطانی ؛ بابایی ؛ عظیمی ؛ رحمانی ؛ مرادی ؛ مراد ؛ مهدی زاده ؛ عابدی ها ؛ عابدینی ؛ حمامی ؛ مهدوی ؛ امینیان ؛ انصاری ؛ انصاری فر ؛ اسماعیلی ؛ آقازمانی ؛ موحدی ؛ مبینی ؛ پنبه زن ؛ عبدالهی ؛ اکبری ؛ علی اکبری ؛ شاطری ؛ ابراهیمی ؛ جوادی ؛ ترابی ؛ مسلمی ؛ قیومی ؛ کاظمی ؛ بخشی ؛ آقابخشی ؛ علی آقایی ؛ آقایی ؛ نباتی ؛ رعیتی راد ؛ نبی زاده ؛ نبئی ؛ غنی ؛ حبیبی ؛ حسنی ؛ سلیمانی ؛ سلمانی ؛ صباغ ؛ شبان نراقی ؛ میرشکاری ؛ آقاجانی ؛ صالحی ؛ بحرینی ؛ عبدالله زاده ؛ احمدی ؛ مهرزاد ؛ بیابانی ؛ منصوری ؛ قطبی ؛ کمالی ؛ نصیری ؛ توکلی ؛ رجبی ؛ میرکریمی ؛ کریمی ؛ کریمی پور ؛ رضی ؛ حمیدی ؛ رنجبر ؛ خاوه ای ؛ اردهالی ؛ خاکی ؛ مطهری ؛ جلالی ؛ دفتری ؛ طحانی ؛ غریبی ؛ طاهری نژاد ؛ جوکار ؛ صفایی ؛ معتقدی ؛ فاضلی ؛ پریشانی ؛ عبدلی ؛ عصاری ؛ صادقی ؛ آقاصادقی ؛ صادقی پور ؛ سعادت ؛ سادات ؛ ده باشی ؛ پارسایی ؛ سامری ؛ هدایتی ؛ رادفر؛ ماهجان ؛ صفری ؛ جعفر نژاد ؛ خاکباز؛ رنجکش ؛ قربانعلی ؛ شفیعی ؛ نساج ؛ مسلمی ؛ زمانی ؛ ناظمی ؛ نظریان ؛ سلیمی ؛ کرباسی ؛ براتی ؛ هاشم بیگی ؛ نجاتی ؛ غلام پور ؛ ایلبیگی ؛ دارابی ؛ حسامی فر ؛ پائیزی ؛ میرخدابخشی ؛ معلمی ؛ پورشرف هاشمی ؛ سبزه ای ؛ صنیعی ؛ مداحی ، تقوی ؛ اسدی ؛ جوشقانی ؛ آواره ؛ زارعی فر؛ عسگری ؛ عسگریان ؛ دنیاران ؛ دنیادیده ؛ چارباداران ؛ شنتیایی ؛ بهجتی ؛ زاهد نژاد؛ قربانی ؛ مظفری ؛ قلیچ خانی ؛ غفور ؛ شاکری ؛ داورزنی ؛ دوزنده ؛ عصمتی ؛ سرطاقی ؛ حدادی ؛ مسعودی ؛ قره خانی ؛ فرجی ؛ سوداگر ؛ ماندنی ؛ سروری ؛ شوری ؛ حبیب زاده ؛ صدری ؛ قادری ؛ زاهد نژاد ؛ جارچی ؛ و ... .

تهران مرکز عمده حضور نراقی ها می باشد . در کرج آمار بالایی از نراقی های اصیل سکونت دارند . علاوه بر تهران و کرج نراقی ها در شهرهای دیگر ایران پراکنده اند همچون : همدان - کاشان – قم – زابل - اصفهان - دلیجان – شهر ری – الیگودرز – ورامین – آبیک – اراک و ... .

آیا می دانید بعضی از نام ها خانوادگی همچون حیدری ؛ قجری ؛ غفاری ؛ فروغی ؛ حسینی ؛ و ... آمار بالا و چندین هزار نفر از جمعیت نراق را تشکیل می دهد؟
آیا می دانید جمعیت نراقی های خارج از کشور و یا تهران و کرج آمار بالایی است ؟

۳ نظر ۱۴ آذر ۹۷ ، ۰۸:۳۱
سلحشوران شهر نراق

از جاسب الی نراق
5 محرم 1337(برابر 18 مهر 1297)

حضور انور بندگان‌ آقای معاون التجار(فضل الله نراقی فرزند محمدجواد) دامت اقباله و روحیفداهم
روحی ....... بعد از تقدیم چاکری تصدیع(آزردگی) خاطر شریف می گردم از قرار مسموع(شنیده) تشریف آوردید آقایان را عودت بدهم به نراق که پس از تحقیق و رفتن محلات مجدد بروید تهران اقلا ........ حالت که مستحضر بودید نیامدید احوالپرسی بفرمائید ............... تشریف بردید محلات شما را ............ بگوئید بی طاقتم غدّار(بی وفا) ....... که شش تومان مالیات او بوده تو سیصد تومان نقد و جنس بر او بستی .

تو در سنه ماضیه(سال قبل) رفتی به بیدشک(مزرعه بیدِشک حومه شهر نراق) ببینی آب خوردن پیدا می شود یا نه ؟ و یا اینکه از کدام مالکین بیدِشک تحقیق کردی و امضاء گرفتی ؟
آخرش هرگاه نراقی ها را اقدام نکنند شما را بحق حق ... می توانیم این ........ را بدهم لابد زن و بچه مالکین را برداشته به تهران می رویم ........... بیدشک ۵۴ طاق است با شش طاق او مال دولت خالصا ....... بدهد یا آدم عاید عشرش(ده یک اموال را گرفتن) را ببرد .
و با اینکه ۵۴ طاق بیدشک که مهندس طاقی شش تومان .... مالیات نقد و جنس بر او بسته اید و .... دولت از مالکین اجاره نماید طاقی شش تومان که بر اثر مهندسی این با انصاف چه بوده ؟
شما را به ..... حقیقت حی قسم همین عرایض بنده را هرگاه تشریف بردید محلات ...... می توانید اقدام  بفرمائید.

نوشته روی پاکت نامه :
نراق : حضور مبارک بندگان ..... آقای معاون التجار(فضل الله نراقی فرزند محمدجواد) دام اقباله و روحیفدا مشرف شود .
5 محرم سنه 1337( برابر 18 مهر 1297)

نوشته پشت پاکت :
وصول 6 محرم 1337( برابر 19 مهر 1297)  مُهر: الراجی محمد علی

توضیح : قسمتی از این نامه از بین رفته و امکان بازخوانی کامل سند میسر نمی باشد .

سایت سلحشوران شهر نراق از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی قسمتی از نامه محمدعلی از دهستان جاسب دلیجان به فضل الله نراقی معاون التجار و انتقاد به دریافت مالیات توسط اداره مالیه محلات در 104 سال قبل سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۱۲ آذر ۹۷ ، ۰۸:۱۷
سلحشوران شهر نراق

شب بود و ماه و اختر و شمع و من و خیال
خواب از سرم به نغمه مرغی پریده بود
در گوشه اتاق فرو رفته در سکوت
رویای عمر رفته مرا پیش دیده بود
در عالم خیال به چشم آمدم پدر
کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود
موی سیاه او شده بود اندکی سپید
گویی سپیده از افق شب دمیده بود
یاد آمدم که در دل شبها هزار بار
دست نوازشم به سر و رو کشیده بود
از خود برون شدم به تماشای روی او
کی لذت وصال بدین حد رسیده بود
چون محو شد خیال پدر از نظر مرا
اشکی به روی گونه زردم چکیده بود


حاج رمضان کمره(کمره ای) فرزند جعفرقلی تاریخ 1 فروردین 1295 در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی متولد و شناسنامه شماره 616 به ایشان اختصاص یافت .

مرحوم حاج رمضان کمره ای

ایشان مرد نیکو مرام و خوش باطن بود که عموما او را دوست داشته و مورد تکریم قرار می دادند . فرزندان نامبرده منشا خیر و از اخلاق محمدی(ص) برخوردار هستند . تلاش های او و خاندانش از پشتیبانی دفاع مقدس زبانزد است .

 نوه اش محسن کمره ای فرزند علی متولد 1345 تاریخ 24 مرداد 1364 طی پدافندی عملیات عاشورای 2 در جبهه چنگوله شهرستان مِهران استان ایلام به شهادت رسید .

 برادر زاده اش جعفر کمره ای فرزند فتح علی متولد 1340 تاریخ 11 اردیبهشت 1366 در روستای مرزی گوره شیر شهرستان سردشت استان آذربایجانغربی در مصاف با نیروهای تجزیه طلب حزب منحله دمکرات کردستان به شهادت رسید .

 فرزندش قدرت الله کمره ای متولد 1340 تاریخ 4 خرداد 1367 طی پدافندی جبهه شلمچه شهرستان بندری خرمشهر استان خوزستان به شهادت رسید .

 

حاج رمضان کمره(کمره ای) در سن 102 سالگی بدرود حیات گفت و روز یکشنبه تاریخ 11 آذر 1397 مصادف با 24 ربیع الاول 1440 از ساعت ۱۰ صبح بر روی دستان پُر مِهر خاندان و مردم شهید دوست تشییع و در قطعه صالحین متعلق به والدین شهیدان در جنب گلزار شهدای نراق خاکسپاری گردید .

 سایت سلحشوران شهر نراق مصیبت وارده را به خانواده های معزا تسلیت گفته و انشاءالله از فیض و برکات سرشار از معنویت شهیدانش متنعم گردد .

۲ نظر ۱۱ آذر ۹۷ ، ۱۹:۴۲
سلحشوران شهر نراق

21 ذیقعده الحرام 1331(برابر 30 مهر 1292)
حضور مبارک حضرت مستطاب آقای معاون التجار(فضل الله نراقی) تاجر نراقی دامت شوکت العالی
قربان وجود نازنینت گردم
دستخط مبارک شرف صدور ارزانی داشت از نوید سلامتی مسرور و تشکر نمودم . خداوند سایه مرحمت را از سر رفیق صمیمی کوتاه نگرداند .
بامیه(گیاهی با میوه سبز) مرحمتی(هدیه) رسید از زحمات لا نهایه خجل و ... فلواقع به این زحمت راضی نبوده و نیستم .
در مسئله آقا میرزا محمود خان(میرزا محمودخان صمصام السلطان حاکم محلات) جواب رسید ارسال مودئین(مُوَدی و پرداخت کنندگان مالیات) کاغذ مشارالیه تقدیم می دارم .

در مسئله آب از توجه حضرت عبدالبها(مُروّج اصلی آئین بهائی) روحی و روح العالمین فداه آب در کمال خوبی بیرون آمده ولی کسی باشد که تخم بیفشاند نیست ؛ دیروز مشهدی قاسم آقا تشریف داشتند همین مسئله آب را فرمودند . آب موجود ؛ کسی که تخم بکارد نیست . نورچشمی آقا زادگان را دیده بوسم
منتظر خدمات و ارجاع سفارشاتم   امضاء : اقل ... ( معین التجار)

 

روی پاکت نامه : ساوجبلاغ – حضور مبارک بندگان حضرت مستطاب آقای معاون التجار تاجر نراقی(فضل الله نراقی فرزند محمد جواد) دام شوکت العالی
21 ذیقعده الحرام 1331(برابر 30 مهر 1292)

پشت پاکت فرستنده: میاندوآب – معین التجار – وصول  22 ذیقعده 1331( برابر 1 آبان 1292)

سایت سلحشوران شهر نراق از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی نامه ارسال نامه معین التجار از نراق به فضل الله نراقی معاون التجار در ساوجبلاغ در 109 سال قبل سپاسگزار می باشد .

۰ نظر ۰۹ آذر ۹۷ ، ۱۹:۱۱
سلحشوران شهر نراق

در کنار شخصیت های برجسته و علمای دینی و یکصد تَن از مشاهیر شهر نراق  چند نفر نیز با گرایش های فکری متفاوت نامشان در تاریخ ماندگار شده که نام دو نفر از آنان که پدران و اجدادشان از عالمان مطرح دینی در منطقه کاشان بودند ذکر می گردد :

1- انور خامه ای فرزند شیخ یحیی مجتهد از عناصر حزب توده تاریخ 29 آبان 1397 در سن 102 سالگی در کرج فوت نمود . او آخرین بازمانده از گروه 53 نفره با اندیشه های مارکسیستی بود که حول محور دکتر تقی اَرانی گرد هم آمدند . انور از زندانیان آزاد شده دوران پهلوی بود .

مادرش به نام عصمت اسلام خامه ای از نوادگان فتحعلی شاه و پدرش شیخ یحیی(فوت 18 اسفند 1308) چهره روحانی و نوه دختری ملا محمد حسین نطنزی نوه علامه حاج ملا احمد فاضل نراقی بود .
انور خامه‌ای جامعه‌شناس، نویسنده و مترجم  سال 1316 در گروه 53 نفر به اتهام توطئه و مرام اشتراکی بازداشت و به ۶ سال زندان محکوم شد . 

 2- عباس نراقی فرزند حجت الاسلام آقاعلی نراقی و برادر حسن نراقی و پسر عموی احسان الله نراقی پس از اخذ لیسانس در علوم قضایى به وکالت در دادگسترى پرداخت .

پس از کشف شبکه چپ مارکسیستی که منجر به توقیف 53 نفر از فعالین آنها گردید نراقى نیز جزء آنها بود و پس از دستگیری و محاکمه به سه سال زندان محکوم گردید.  پس از استخلاص از زندان به قم تبعید و تا شهریور 1320  تحت نظر نظمیه قرار داشت.
عباس نراقی در انتخابات دوره پانزدهم از طرف حزب توده کاندیداى کاشان شد و سرانجام به وکالت مجلس شورای ملى انتخاب گردید . نراقى در کنار کار وکالت دادگسترى با چند تن از دوستان خود به تشکیل یک بانک خصوصى به نام تهران مبادرت ورزید .
نراقی تاریخ 10 اسفند 1381 فوت و در مقبره خانوادگی در مسجد و مدرسه آقابزرگ نراقی در کاشان خاکسپاری گردید .

پدرش آقاعلی نراقی فرزند ملا محمدحسین بن محمدعلی بن مهدی بن محمدمهدی نراقی از روحانیون متنفذ و شجاع و در مقابل تعدیات و جنایت های بیشمار نایب حسین خان کاشی ایستادگی کرد تا اینکه با توطئه نایبیان تاریخ 13 تیر 1292 (1331 قمری) توسط نایب علی فرزند نایب حسین خان کاشی مسموم و به شهادت رسانده شد . پیکر مطهرش را داخل چاهی در مزرعه دوک حومه کاشان انداختند تا اینکه با پی گیری های مادر شهید خانم فاطمه علویه پس از چند سال بقایای پیکر کشف و در مقبره خصوصی خاندان در مدرسه و مسجد آقا بزرگ نراقی در کاشان خاکسپاری گردید .

۱ نظر ۰۸ آذر ۹۷ ، ۱۰:۱۳
سلحشوران شهر نراق

بسم اله الرحمن الرحیم
تاریخ 22 شهر جمادی الثانی سنه 1335(برابر 26 فروردین 1296) مایَملک ‌مرحوم ‌آقا محمدباقر بیک از این قرار است :
جمع اجناس دکان بموجب جزء چهل و دو تومان و هفت ریال .
جمع مُخلفات اساس بیت بموجب جزء هفتاد و سه تومان و پنج و نیم ریال .
حواله مالکی نراق با جمیع توابع یکصد و بیست تومان .
آب علیا و سفلا چهار سَرَجه شصت و چهار تومان .
زمین .... دوازده مَن شصت تومان .
باغ مشجر(درختکاری شده) در نراق یکدرب قفیز(قفیز واحدی برای اندازه گیری زمین و هر قفیز برابر با 313 متر مربع می باشد) یکصد و بیست تومان .
املاک جاسب زمین پائیزه سه مَن چهل تومان .
زمین اسماعیل شهره چهار مَن شصت تومان .
زمین جمال شهره چهار مَن شصت تومان .
قپان پانزده ریال.

جمع ششصد و چهل و یکتومان و هفت و نیم ریال .
باقی مافی الصداق زوجه بعد از زمین یوسف شهره در جاسب در .... مصرفی و غیره.
حواله نیم دانگ بیست تومان .
بابت قیمت فرش پنج تومان حق الثمن منقولات چهارده تومان و هفت و نیم ریال.
جمع سی تومان و هفت و نیم ریال.  (جمع صحیح سی و نه تومان و هفت و نیم ریال است ).
مانده حق الارث آقا ابراهیم پنجاه و یک تومان و نیم ریال .
 طلب زوجه آقا محمد باقر بیک.
بموجب جزء سی تومان و هفت و نیم ریال .
حق العمل پول نقد و چند فقره پول الاغ و غیره پنج تومان .
جمع سی و پنج تومان و هفت و نیم ریال .
بابت مخارج غیره پانزده تومان .
..... نیم دانگ بیست تومان .
 نقدا ... هفت و نیم ریال.
بموجب دو نسخه مصالحه نامچه علیحده عمل زوجه مرحوم باقر بیک تعاون شرع مطاع قطع و تمام شد و حق الصداق و حق الثمن و اجرت مال الاجاره محض املاک زوجه مزبوره تماما واصل گردید و آقا محمد ابراهیم نیز بموجب مصالحه نامچه باغ نراق و مِلک بیل آباد( مزرعه بیل آباد شهر نراق) و چهار سَرچه آب سفلا و علیا حق آقا محمد باقر مزبور گردید تا واضح بوده باشد .
تحریرا فی بیستم شهر جمادی الثانی سنه 1335(برابر 24 فروردین 1296)
 مُهر: محمد یوسف
مُهر : عبد الراجی محمد ابن محمد رضا(حاج محمد نراقی فرزند حاج محمدرضا رئیس التجار)

سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از جهت بازخوانی سند مایَملک ‌مرحوم ‌آقا محمد باقر بیک 105 سال پیش در شهر نراق قدردانی می نماید .

۱ نظر ۰۷ آذر ۹۷ ، ۰۹:۵۳
سلحشوران شهر نراق

 از همه دل بریده ام
حتی ننشینم به انتظار خودم

دوست دارم که بر نگردم
باز لحظه ای بر سَر قرار خودم

آنقدر خسته ام که هر شب و روز
من فرارییّم از نگار خودم

کینه ای نیست دَر دلم زِ کسی
گِله دارم زِ دَست کار خودم

 می شوم مَن جدا زِ قصد سَفر
از همه ایل و از تبار خودم

از لبانم چو می پَرَد لبخند
می کنم گریه ای نثار خودم

کاروان رفت وا گذاشت شبی
توی غربت مرا به حال خودم

همه رفتند و مانده ام تنها
نیست حتی خودم کنار خودم

دوست دارم چو اَبر گریه کنم
بعد مرگم سَر مَزار خودم

شاعر : علی رضایی فرزند رضا اهل شهر نراق
۰ نظر ۰۶ آذر ۹۷ ، ۰۹:۵۸
سلحشوران شهر نراق

هدایت به بالای

folder98 facebook