دعای غلامعلی رمضانی متخلص به نراقی در جبهه
بهمن 1362 و مقطع عملیات خیبر در جزیره مجنون بود . در جبهه اغلب سلحشوران تمرین می کردند تا مداح شوند و بلندگو هم که الا ماشا’الله زیاد بود . جمع رزمندگان شهر نراق در سنگری مشغول دعا بودند که به یکباره جو محفل غلامعلی رمضانی فرزند حسن را گرفت و شروع به خواندن دعا کرد. کمی که دعا خواند خواست چند جمله نیز با اشعارش جمع را مستفیض نماید . بیت اول را به سلامتی طی کرد . قسمت اول بیت دوم را هی می خواند و بقیه یادش نمی آمد تا اینکه مجبور شد شعر معروف و مشهور خودمان را سر بدهد:
سر کوه بلند نی می زنم نی شتر گم کرده ام پی می زنم پی
حضار از خنده روده بر شده و شانه هایشان بالا و پایین
می رود و صدای خنده شبیه به
گریه بلند می شود . غلامعلی به تصور اینکه مجلس حالی پیدا کرده بیت دوم را در ادامه می خواند :
شتر گم کرده ام
با بار کاشی گلی گم کرده ام شاید تو باشی
به نظر شما نراقی
های مستمع ادامه دعا را چگونه به پایان رسانده اند.
مطلب رسیده به
وبلاگ سلحشوران شهر نراق 10/09/1390