شهید علی اصغر آقازمانی نراقی من را کول کرد و تا منزلشان آورد
سال 1347 شش ساله بودم . یک بار از شهر نراق به تهران رفتم و در منزل دایی ام غلامعباس قجری در منطقه نظام آباد کوچه اطهری که اکنون به شهید بازرگان تغییر نام یافته مستقر شدم . روزی دایی ام برای کاری از منزل خارج شد و لذا من را تحویل همسایه خود خانواده علی محمد آقازمانی داد تا در غیابش از من نگهداری کنند .من هم علاقه ماندن در منزل مخصوصا خانه غریبه را نداشتم و دوست داشتم در اطراف کوچه سرک بکشم . احساس می کردم محصورم شده ام .یک لحظه از فرصت استفاده کرده از منزل فرار نموده و به سمت کوچه اطهری دویدم . تا رفتم خوشحال باشم که توانسته ام از منزل خارج شوم که به یکباره جوان هفده ساله خانواده به نام علی اصغر آقا زمانی من را گرفت و مثل وسیله ای که بلند کرده باشد بر روی کولش انداخت و به منزلشان باز گرداند .وقتی دایی ام آمد تا من را از خانواده آقای آقازمانی تحویل بگیرد ماجرای زبل بازی ام را برایش تعریف کردند و او هم چاره کار را در بازگرداندن من به نراق دانست .
سیزده سال
بعد از این ماجرا در تاریخ07/04/1360 علی
اصغر آقازمانی
فرزند علی محمد متولد شهر نراق در انفجار حزب جمهوری
اسلامی با 72 تن
از بهترین بندگان خدا از جمله دکتر سیدمحمد
حسینی بهشتی توسط
منافقین به شهادت رسید .
اکبر قجری فرزند احمد
اهل شهر نراق 31/06/1390