فرار برادرم محمد و خانواده اش از ترس کشته شدن
به علت درگیری های منطقه کردستان بنده حدود سه سال با برادر عزیزم محمد عضایی ) البته ایشان خیلی بیشتر در کردستانات ماندگار شدند) با خانواده در ارومیه و سردشت سکونت داشتیم و گاها به همدیگر سری می زدیم . یک دفعه سال 1369 بنده با خانواده رفتیم ارومیه و حدود دو هفته خانواده ام ماندگار شدند و من خودم بعضی مواقع میرفتم و حسابی محمد را به زحمت انداخته بودم و این ایام گذشت و قرار شد ایشان با خانواده بیاید سردشت . مدتها خبری از درگیری با ضد انقلاب در شهر نبود اتفاقا همان شب اول حضور ایشان با خانواده درگیری شدیدی به علت نفوذ ضد انقلاب بوجود امد و منزل ما روی ارتفاعات شهر سردشت بود و تسلط کامل روی شهر داشت و در یک نگاه تمام شهر را میتوان دید زد و از اول تا آخر درگیری را مشاهده کردیم .قرار بود اینها حداقل چند روز بمانند اما روز بعد تصمیم گرفتند بروند که این موضوع هم به نفع ما شد و هم متوجه شد که سردشت مثل شهرهای ارومیه و دیگر شهرهای کرد نشین نیست و بیشتر ما را تحویل بگیرد و قدر ما را بداند.
سید مهدی موسوی
فرزند سید احمد - آذر
1390