محمدعلی قجری گفت : من نمازم را می خوانم و شما هر کاری خواستید بکنید
مدتی قبل در محل کار بودم که آقایی که از مشتریان ما هست گفت مسعود با شهید محمدعلی قجری اولین شهید شهر نراق و استان مرکزی چه نسبتی داری؟ گفتم با هم فامیل هستیم .بنده خدا گفت قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در سال 1357 در پادگان لشگرک تهران با هم سرباز بودیم .در آن شرایط رزیم ستم شاهی پهلوی ؛ تراشیدن ریش با تیغ از واجبات بود . این شهید از این کار ممانعت می کرد و تنبیه هم می شد . ولی باز هم کار خودش را می کرد . می گفت یک روز گروهبانی که مسئول ما بود به محمدعلی قجری گفت تو نباید نماز بخوانی (تعدادی از سربازها از ترس نماز نمی خواندند و یا مخفیانه به جای می آوردند) و شهید با لهجه غلیظ نراقی گفت من نمازمو می خونم و شما نیز هر کاری می خواهید بکنید.
خلاصه نمازش را خواند و بعد هم چشمتون روز بد نبینه حسابی تنبیه شد .این آقا که داشت این جریان را تعریف می کرد تا به آخر رسید از ته دلش با یک حسرتی گفت خدا بیامرزدش . مسلما این شهید روی این بنده خدا هم تاثیر گذاشته بود که این طور با حسرت صحبت می کرد.
یادآوری می کنم پاسدار محمدعلی قجری فرزند یوسف اولین شهید استان مرکزی و شهر نراق سه ماه قبل از شروع جنگ تحمیلی عراق تاریخ 8/2/1359 در پادگان باشگاه افسران شهر سنندج مرکز استان کردستان در مصاف با نیروهای ملحد گروهک کومله به فیض شهادت نایل آمد و پس از تشیع جنازه بی نظیر توسط مردم شهرستان های محلات ؛ دلیجان و نراق در امامزاده سلیمان نراق در دل خاک آرام گرفت .
مسعود قجری فرزند مهدی ، اهل شهر نراق 13/12/1390