یادی از یک فراموش شده از سلاله پاک زهرای مرضیه
سید محمد موسوی فرزند سید آقا میر که شهروندان نراقی به او سید محمد آقامیر می گفتند .
پدر سید محمد به نام سید آقامیر موسوی فرزند سید صادق بود و در بازارشهر نراق مغازه داشت . همسر سید آقامیر موسوی نیز زن مومنه و اهل قرآن و نماز و... بود . هنگامی که برای برداشت آب آشامیدنی از فلکه از منزل خارج می شد نصف سطل آب را روی سرش می کشید تا نامحرم او را نبیند و برگشتن هم چادرش را روی سرش کشیده و بقیه اش را لای دندانش می گرفت تا به خانه برسد
یادش به خیر بچه که بودیم ایشان مغازه ای در خیابان امام خمینی درست مقابل منزل حاج سید عباس موسوی فرزند سید حبیب داشت
یکی ازخریدهای کودکی مان آب نبات رنگارنگ چمبر بود که از مغازه مرحوم خریداری می کردیم . زمان به سرعت باد گذشت و جنگ تحمیلی هشت ساله از مهر 1359 تا مرداد 1367 بر ایران اسلامی تحمیل شد .
آقا سید محمد یکی از پیر مردهای مومن و بهشتی بود که اکثرا در بدرقه رزمندگان شهر نراق جهت اعزام به جبهه ها در مقابل بسیج و پای مینی بوس آماده بود و دعای پیروزی و عاقبت به خیری داشت . تقریبا در تمامی مراسم ها و تشیع جنازه شهیدان حضور فعال داشت و همنوا با خانواده شهدا اشک می ریخت .
تشیع پیکر مطهر شهید غلامرضا حسینی فرزند محمد در شهر نراق-22/11/1365
همه مردم نراق یادشان هست که این سید اولاد پیغمبر با کلاه سبزش از پیر غلامان اباعبدالله الحسین(ع) بود و در مسجد جامع در توزیع چای بین عزاداران مشغول بود . اواخر دستانش می لرزید و کمی از چای در نعلبکی می ریخت تا اینکه در تاریخ 21/10/1371 بهشتی شد و محبین دیگر اهل بیت راه خدمت گزاری را پیش گرفتند .
فرزندانش از مداحان اهل بیت هستند و روح پدر را هر هفته با طراوت می کنند .
شادی روح تمامی اموات و مرحوم سید محمد موسوی صلوات
تاریخ انتشار در وبلاگ سلحشوران شهر نراق : 16/02/1391