دیدار بسیجیان با حاج علی اکبر علی اکبری راننده دفاع مقدس
آن هیبت و هیمنه خداوندی کجا رفت ؟
بازوان رستم دستان کو ؟
هر چه که بود مهم نیست . مهم این تکه قلب به ظاهر کوچک ، دریای عشق و شور است .
همچنان فریاد یا حسین(ع) و یا زهرا(س) بر این زبان جاری است .
مهم شکر گزاری از خالق است که " علی عشقی" بر قلب و زبان دارد .
روز پنج شنبه 14/2/1391 حاج علی اکبر علی اکبری فرزند شکرالله و همسرش سرکار سیده باشی سوداگر فرزند سید رضا به گرمی از بسیجیان و رزمندگان دفاع مقدس در منزلش واقع در شهرستان دلیجان استقبال نمودند .
علی عشقی نراقی ها زبان به شکر گشوده و می
گوید هفت مرتبه برای حیثیت دین و مملکتم به فرمان مقتدایم حضرت آیت الله سید روح
الله خمینی(ره) و به حکم جهاد در جبهه ها حاضر شدم .
دو بار از ناحیه بسیج شهر نراق با وسیله نقلیه شخصی ام کمک
های اهدایی مردم تحت نام ستاد پشتیبانی جنگ را به جبهه ها انتقال دادم و با
رزمندگان غیور نیز ملاقات داشتم.
نمونه یکی از احکام ماموریت علی اکبر علی اکبری در مقطع دفاع مقدس
پنج بار دیگر را از طرف فرمانداری و سپاه پاسداران شهرستان دلیجان با وسیله نقلیه ام که کامیون ده تن بود در جبهه ها فعالیت داشتم . جاده سازی ، شن ریزی ، انتقال یخ و هر کاری که نیاز بود در خدمت رزمندگان سلحشور بودم . هر بار که به جبهه ماموریت می یافتم بیست روز طول می کشید . من کاری نکردم ، اگر خدا قبول کند دین خود را ادا کردم .
مرکز حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس شهر نراق و وبلاگ سلحشوران شهر نراق همراه با دعای خیر امت خداجو برای همه بیماران و علی عشقی دست بر آستان بی نیاز هستی بلند کرده و می گوئیم :
أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ
یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ
قَلِیلاً ما تَذَکَّرُونَ
سوره نمل . آیه 62