جانباز حسین حیدری ، غم فراغ تو در باورم نمی گنجد
هر روز که تو را می دیدیم یادمان رفته بود
تو کی بودی . دیدنت عادی شده بود . مزاح های روزمره و سر خوشی ات نیز باعث فراموشی
ایثارگری های گذشته ات شده بود
مدت هاست که در دیار خاموش نراق با این همه
ایثارگری ها و شهید و جانباز و آزاده از جنگ و جهاد گذشته خبری نبود . حسین جان
حتی در این سی سال پس از مجروحیتت از تو سوال نکردیم که شرح حال جانباز شدنت را
برایمان توضیح دهی .
ولی شاکریم که عده ای از دوستانت چند ماهی
است این خطه بسیجی خیز ، پاسدار خیز ، جهادگر خیز و روحانی خیز که دارای فراوانی
شهید و انبوه جانباز و هشت آزاده را در دل خود دارد به تاریخ معرفی می شوند و
الحمدالله از تو هم فیلم و عکس تهیه کرده اند .
حسین عزیز این هفت روز که گذشت و دیگر تو را
در میدان و خیابان و مسجد جامع در صف نماز ندیدم آه سردی بر قلبم فرو آمده و می
گردم تو را پیدا نمی کنم . انکار قبلا نیز تو را گم کرده بودم . شناختم به تو و
امثال تو کم بود . اکنون که تو نیستی می فهمم از نسل جبهه و دفاع مقدس بودی . پس
بین ما چه می کردی؟
در گلزار شهدای نراق که می رفتی بالای قبر دوستان شهیدت چه می گفتی؟ و چه زمزمه هایی داشتی . پدرت در خاکسپاری ات فغان می زد که تو شهید زنده بودی.در زندگی نامه اندک که معرفی شده بودی تو یکی از موسسین بسیج نراق بوده ای . تاریخ 04/09/1360 در جبهه محمدیه دارخوین در نزدیکی آبادان مجروح و پس از تحمل طول درمان و زجرهای بستر به نخاعت آسیب رسیده و به افتخار جانباز 55 درصدی نایل آمدی .
بیمارستان سجاد تهران گواه زحمات پزشکان و شب بیداری پدر و مادرت بود که بر بالای تخت بسترت چه زحماتی کشیدند تا از فلج شدن دائم نجات پیدا کردی . انشاءالله اجر شهیدان که لایقت بود نصیبت خواهد شد و از خداوند تقاضا داریم در غم فراغت صبور باشیم
ویژه برنامه هفتمین روز درگذشت زنده یاد ، جانباز حسین حیدری در قطعه
ایثارگران در جنب گلزار شهدای شهر نراق همراه با نمایش کلیپ و خاطره گویی پنج شنبه
تاریخ 22/4/1391 از ساعت 22 لغایت 23/30 برگزار گردید .