سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

 حسین پهلوان و حسین عمو اسد  نامی است که نراقی ها به آن آشنایی دارند . تنومند و قدرتمند و عاشق ائمه معصومین که به علت صفات پهلوانی و منش خاص وی به حسین پهلوان مشهور شده بود و سال 1345 پس از فوتش به علت حضوراعضای خانواده در امامزاده عبدالله شهرستان خمین به خاک سپرده شد . مشخصات سجلی وی حسین  علی اکبری فرزند اسدالله می باشد .

 

این شیر مرد نراقی دارای فرزندانی می باشد که در این فرصت به چهار نفر از آنان در خصوص دفاع مقدس پرداخته می شود :

 

1- بسیجی محمد  اکبری فرزند حسین متولد 1336 در جبهه استراتژیک بازی دراز مابین سرپل ذهاب و گیلانغرب استان کرمانشاه شجاعانه جنگید و در سال 1360 به وسیله ترکش توپ از ناحیه پا مجروح گردید . ایشان هنوز در بنیاد جانبازان پرونده تشکیل نداده است

 

gsrai18y80vgza4z5vw.jpg

                  محمد اکبری

 

2- بسیجی اسماعیل  علی اکبری فرزند حسین متولد 1345 که با دستکاری در شناسنامه اش مجوز حضور در دفاع مقدس را دریافت نمود و در جبهه سومار استان کرمانشاه به وسیله تیر قناسه ارتش عراق به پایش مجروح می گردد . با مصیبت های زیاد به وسیله اسب از ارتفاعات پائین آورده شده و با ماشین تن مجروح وی را به پشت جبهه انتقال و نهایتا در بیمارستان نمازی شهر شیراز استان فارس بستری می گردد .

 

برای بهبودی بیشتر به بیمارستان ژاندارمری تهران که به بیمارستان ولی عصر(عج) ناجا تغییر نام یافته منتقل می گردد . یک هفته تحت نظارت قرار گرفته و سرم خون به ایشان وصل بوده تا اینکه پزشکان تصمیم می گیرند به علت عفونت شدید و سیاه شدن پای تیر خورده آن را قطع نمایند . تقدیر و مصلحت خداوند مقدر نگردید و پس از عمل دیگر به هوش نیامد و تاریخ 18/9/1361 در سن 16 سالگی به آرزویش که شهادت بود نایل آمد و در قطعه 28 بهشت زهرا(س) در کنار سایر شهدا ماوی گرفت . مادر محترمه اش ایران حیدری فرزند علی در سال 1371 فوت و در قطعه... متعلق با خانواده شهدا خاکسپاری گردید .

 

2letfprpy96rrn0u8i7z.jpg

     شهید اسماعیل علی اکبری

 

 به احترام شهید سنگ یادبودی  به نام اسماعیل علی اکبری در گلزار شهدای شهر نراق در نظر گرفته شده است .

 

3- عباس  علی اکبری فرزند حسین متولد 1331 از ابتدای پیروزی انقلاب در کمیته انقلاب اسلامی اشتغال و در حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب با سایر نیروها فعالیت داشته است .در پشتیبانی جنگ تحمیلی نیز مساعدت می کرده و مقطع عملیات کربلای پنج در شلمچه خرمشهر در دی ماه 1365 در جبهه های حق علیه باطل حضور داشته است .

vf6lhuu0d7q404wgczbg.jpg

                                                                                                                                              عباس علی اکبری

 

4- احمد  علی اکبری فرزند حسین متولد 1338 در حماسه مقاومت و آزاد سازی سوسنگرد تاریخ 26/8/1359 روز تاسوعای سالار شهیدان امام حسین(ع) که به ابوالفضل العباس مشهور است یکی از دستانش را تقدیم مکتب رهایی بخش اسلام نمود و با دست دیگر فریاد برآورد هیهات من الذله .

 

   kn4kbe5yzenc8016xkk.jpg

            احمد   علی اکبری

 

از زبان زیبای جانباز احمد علی اکبری بشنویم

 

31 شهریور 1359 آسمان تهران پایتخت ایران اسلامی و چندین شهر دیگر به وسیله هواپیماهای ارتش متجاوز عراق در هم نوردید . صداهای نا آشنای انفجارات فضا را پر کرد . جنگ ناخواسته بر کشورم تحمیل شد . مدت کوتاهی گذشت و فرود چکمه های دشمن در سرزمین عزیزم، تحمل را از من گرفت . پتک سنگین که در حال فعالیت بر روی شاسی و فنر ماشین بودم را به کناری انداختم و از استاد کارم خداحافظی نمودم و تلاش وی و دوستان نتوانست مانع اعزام من به جبهه شوند .

از خرداد 1357 تا خرداد 1358 اولین دوره سربازی یکساله را گذرانده بودم و خیلی نیاز به آموزش با انواع سلاح و تجهیزات متعلق به آن را نداشتم . به مسجدی در خیابان سبلان منطقه نظام آباد مراجعه کردم و به " ستاد جنگ های نامنظم دکتر چمران " مستقر در نخست وزیری واقع در خیابات پاستور تهران معرفی شدم . چهارده دستگاه ماشین جیب آهو و نود نفر نیرو به شهر اهواز مرکز استان خوزستان اعزام شدیم . بعد به پاسگاه روستای درب خزینه در محور مسجد سلیمان اهواز برای فراگیری آموزش های تکمیلی ماموریت یافتیم و مجددا به اهواز بازگشتیم . اوایل جنگ اکثرمردم استان خوزستان در اثر تجاوز ارتش عراق آواره شده بودند بالطبع مدارس نیز تعطیل شده بود .

 

 

بنابراین اکثر مدارس مقر نیروهای رزمنده بود . نیروهای ستاد جنگ های نامنظم چمران نیز در مدرسه ها استقرار داشتند .افسران این ستاد روزها برای شناسایی اقدام می کردند و ما اغلب شب ها برای فعالیت های تاکتیکی بیرون می رفتیم . سقوط شهرستان خرمشهر در تاریخ 04/08/1359 و همزمان حضور دشمن در سوسنگرد و بستان خشم ما را بر می انگیخت . هر روز به فرماندهان جنگ های نامنظم اصرار داشتیم تلاش کنید زودتر متجاوزین عراق را از خاکمان بیرون کنیم . البته نیرو و امکانات هم ضعیف بود .

 

0djeu0dpbdv30iy5w7jj.jpg

احمد  علی اکبری در جبهه - آبان 1359

 

آن موقع آیت الله سید علی خامنه ای نماینده امام در شورای عالی دفاع بود و در منطقه اهوازحضور داشت و مرتب وضعیت را رصد می کرد تا نهایتا حجت الاسلام سید شهاب الدین اشراقی داماد حضرت امام خمینی (ره) تلفنی از تهران به آیت الله خامنه ای ارتباط برقرار نمود و پیغام امام مبنی بر اینکه سوسنگرد فردا باید آزاد شود را به اطلاع ایشان رساند . سید ابوالحسن بنی صدر نیز در مقام فرماندهی کل قوا و ریاست جمهوری چاره ای نداشت و با پی گیری های صورت گرفته ، گردان هایی از لشکر 92 زرهی اهواز همپای پاسداران و نیروهای بومی برای عملیات آماده شدند . آن مقطع بنی صدر شعار زمین می دهیم و زمان را می خریم را در سر می پروراند .

سرانجام برای اجرای عملیات شبانه به پشت دروازه های شهرستان سوسنگرد رسیدیم . همه نیروهای بومی و ارتش و سپاه از 500 نفر بیشتر نبودیم . دوشنبه 26/8/1359 هجری شمسی مصادف با نهم محرم 1401 هجری قمری و برابر 17 نوامبر 1980 بود . در سر شور حسینی داشتیم . من تیربار چی اسلحه ژ 3 و حسین محمدیان اهل تهران نیروی کمکی من بود . درگیری تانک با نفر آغاز شد . تن به تن مقابله کردیم . کم من فئتن قلیله غلبت فئتن کثیره نمایان بود . عراقی ها در حال بزن و فرار قرار گرفتند و ما هم با روحیه با تعداد کم بر آنها غلبه می کردیم . دشمن به ناچار به آتشبار ها و خمپاره روی آورد . رگبارهای بی امان ما هم قطع نمی شد .

طی عملیات آزاد سازی سوسنگرد دکتر مصطفی چمران ساوجی فرمانده جنگ های نامنظم مجروح و یکی از محافظانش به نام اکبر چهره قانی فرزند حیدر اهل روستای چهره قان بخش میلاجرد شهرستان کمیجان اراک در استان مرکزی به شهادت رسید.

در موضع ما نیز طی یک فرصت مقدر گلوله خمپاره ای نزدیکمان اصابت کرد . حسین محمدیان مقابل چشمانم آخرین نفس هایش را کشید و به شهادت رسید .( در قطعه 24 بهشت زهرا دفن است) حس کردم ضربه محکمی به دستم فرود آمد . نگاه کردم دیدم دست چپم قطع شد و تیربار به سه چهار تیکه جلوی پایم افتاد . پهلوی چپم نیز در اثر ترکش شکافته و اجزای آن بیرون ریخته شد . نستا قوی و فرزند حسین پهلوان نراقی بودم . آنکه نامش را به تقدس مولایش حسین(ع) نام گذاری نموده بودند . سر فرود نیاوردم ، ننشستم و همانگونه که در حال قیام بودم در دل گفتم خدایا روز تاسوعاست . من آمده بودم سر نهم ، این دست کافی نیست . والله إن قطعتم یمینی إنّی اُحامی أبداً عن دینی .

در این اثنا یک رزمنده زیر بغلم را گرفت و وارد جیب استیشن که صندلی هایش را برداشته بودند گذاشت . درازکش شدم . راننده با سرعت حرکت کرد که به یک باره ماشین توسط دشمن به رگبار بسته شد . راننده با تهوری که داشت دنده عقب بازگشت و از خیابان دیگری من را به بیمارستان صحرایی رساند . بعد به هتل نادری اهواز که به بیمارستان مبدل شده بود منتقل شدم . دکترهای زحمتکش عکس گرفتند و عمل کردند و توسط هواپیمایی سی 130 ارتش به بیمارستان نمازی شیراز و روز بعد به بیمارستان میثاقیه تهران که به بیمارستان مصطفی خمینی تغییر نام داده شده انتقال یافتم . 24 روز در آنجا بستری بودم تا بهبودی نسبی حاصل گردید .

 

 

 

2tr5u2r7d7x8m2rbzty2.jpg

                                                                                                                                                               جانباز احمد و دخترش سحر علی اکبری

 

اکنون بدون داشتن شغل دارای 50 % جانبازی می باشم که به خاطر شرایط دشواری که وجود دارد مشکلات و تغییراتی در زندگی ام به وجود آمد . آرزوی سفر مکه معظمه و مدینه منوره را دارم که تا کنون محقق نشده است . با این تن رنجور همچنان با روحیه و انگیزه حاضرم سر و جانم را فدای آرمان های مقدسم نثار کنم . من و جانبازان دیگر فراموش شده ایم و از اینکه پس از سی و سه سال اولین مصاحبه ام را با سایت سلحشوران شهر نراق انجام می دهم خوشحال هستم

 

 

سایت سلحشوران شهر نراق حماسه مقاومت رزمندگان طی عملیات آزاد سازی سوسنگرد در تاریخ 26/8/1359 را به جانباز احمد علی اکبری و خانواده سردار شهید سید حسین میرسلطانی نراقی یکی از فرماندهان عملیات که با سلحشوران شهر تبریز در فتح سوسنگرد شرکت کرده بودند را تبریک می گوید .

 

۹۱/۰۸/۲۷
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook