سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

آی خوب شد عبد الله محمودی شهید شد !!!

شنبه, ۲ دی ۱۳۹۱، ۰۷:۲۵ ق.ظ

 هر وقت از کنار آب انبار پائین (حاج عبد الباقی) رد میشم تصور می کنم عبد الله محمودی  روی تختگاه آب انبار  نشسته و با تبسمی که همیشه  روی لب داشت به من نگاه میکنه و میگه  حالا نوبت تو است که ظرف های مردم را پر آب کنی ، پس  تا فرصت داری کوتاهی نکن و ...... 

 

 

http://s3.picofile.com/file/7588004836/%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF%DB%8C2.jpg

شهید عبدالله محمودی

 

 

داستان از اینجا شروع میشه که ما بچه های محله پائین تاچشم پدر و مادرمون را دور می دیدیم   جلوی آب انبار جمع می شدیم برای بازی و پاتوق عبد الله هم که  چند سالی از ما بزرگتر بود ، سکوی جلوی آب انباربود .

 

 

http://s3.picofile.com/file/7587984943/%D9%86%D9%86%D9%86%D9%86.jpg

                                                                                                                                                                                   آب انبار عبدالباقی  شهر نراق

 

 

عبد الله به خاطر سن و سالش هم بازی  ما نبود فقط می نشست و به بازی ما  کوچکتر ها نگاه می کرد ، هروقت هم که دعوامون  می شد ما را از هم جدا می کرد . 

خیلی از اهالی محله به خصوص قدیمی تر ها وقتی می خواستن چای خوب نوش جان کنن حتما باید آب از آب انبار می آوردند و یکی از علایق ما دراون دوران این بود که اونها  ما را داخل آدم حساب کنن و کوزشون را بدن دست ما بریم آبش کنیم بیاریم بالا ،بخصوص  پیر زن ها و پیر مرد ها که توی جیبشون آجیل هم داشتن و به عنوان پاداش به ما می دادن .  

 

 

 

neysapifg3tldnngur7.jpg      izx8w4f4kx09cflt70.jpg

شهید عبدالله محمودی اهل شهر نراق پدافندی عملیات ثامن الائمه در جبهه محمدیه دارخوین در 20 کیلومتری آبادان - عبدالله در حال آب در آوردن با چرخ از چاه های دو متری در کنار رودخانه کارون برای مصارف روزانه - آبان 1360

 

 

تا عبد الله شهید نشده بود  کسی صدای ما نمی زد و کوزه اش را دست ما کوچکتر ها  نمی داد،  لذا همیشه این فرصت نصیب اون بنده خدا می شد . حضور رقیبی مثل عبد الله عقده ای بزرگ شده بود سر دل ما بچه های کم سن و سال  به همین دلیل وقتی خبر شهادتش را شنیدم  توی عالم بچگی نفسی از ته قلب کشیدم وبا خودم گفتم (( آی خوب شد عبد الله  شهید شد !!! ))

 

حال دیگه نیست  که بره کوزه های مردم را پر آب کنه بیاره بالا.

 

عبد الله جان هنوز  مثل زمان بچگی داریم توی سر هم می زنیم و سر هیچ و پوچ  دعوارا می اندازیم توی این فضای مجازی  نمی آیی جدامون کنی ؟

 

عبد الله جان اینه  رسم بچه محلی ؟

 

 

4bf2trlxfachv33rp.jpg

محمود مرادی فرزند علی محمد اهل شهر نراق 27/09/1391

 

 

۹۱/۱۰/۰۲
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook