برای ازدواج با جانباز با خدا معامله کردم
نراق را که می شناسید؟ حروف عشق را در مردمش حس می کنید ؟
تعجب هایمان از وقایع شهر کوچک و زیبای نراق ادامه می یابد . این بار افکارمان متوجه مزرعه احمد آباد و خانواده علی نرگس می شود . جستجو از نراق آغاز و سراغ به سراغ تا در حوالی ایستگاه دروازه دولت تهران ، منزل قدیمی و محقر شهید رضا مهرانی و خانم توران آقاصادقی در مقابل چشمانمان قرار می گیرد .
رضا مهرانی توران آقا صادقی
خدای کریم ، این خانم بزرگوار که مورد احترام اهالی محله و جامعه ورزش کشورمان ایران است در زادگاهش نراق و منطقه مرکزی حتی برای یکبار مورد تجلیل قرار نگرفته است .
اگر آماده اید مصاحبه اختصاصی سلحشوران شهر نراق را از زبان خودش نظاره گر باشیم :
سوال : لطفا خودتان معرفی نمایید ؟
توران آقاصادقی فرزند علی محمد متولد 1345 در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی هستم . در شهر نراق به دختر علی نرگس و یا نوه حسینعلی کله مهدی مشهور می باشم .
سوال : علت ازدواجتان با جانباز 70 % رضا مهرانی چه بود ؟
برادرم قدرت الله آقاصادقی تاریخ 26/5/1360 در خیابان ملاصدرای تهران مورد هدف دو نفر از اعضای تروریستی سازمان مجاهدین خلق(منافقین) قرار گرفت . همشهری دیگرم قربانعلی احمدی نیز به همراه برادرم ترور گردید ولی الحمدالله ترورشان ناموفق بود. قدرت الله مدت ها در بیمارستان بستری بود . آن مقطع به دلیل حضور برادر دیگرم امرالله در جبهه منزل ایشان کمک حال زن داداشم در تهران بودم .
قدرت الله آقا صادقی و خواهر محترمه اشان
دکترها مرتب می گفتند فشنگ نخاع قدرت الله را تحریک نموده و احتمال قطع نخاع آن وجود دارد . همانجا نیت کردم و گفتم خدایا اگر برادرم شفا پیدا کند تصمیم می گیرم با جانباز قطع نخاع دفاع مقدس و یا نابینای جنگ ازدواج نمایم .
سوال : بعد چه اتفاقی رخ داد و چگونه شد که با هم ازدواج کردید ؟
قدرت الله به لطف خدا سالم شد و موعد فرا رسید . نوزده سالم بود و بارقه های از امید به زندگی آینده را داشتم و امکان زندگی نسبتا ایده آل مهیا بود . از طریق رایزنی یکی از اقوام که در نزدیکی منزل آقای رضا مهرانی در خیابان پیروزی سکونت داشت حرف و حدیث ها آغاز شد .
رضا مهرانی در زمان جوانی
مادرم نازنین ناصری فرزند محمد علی ابتدا مخالفت کرد و گفت تو جوانی و احساساتی شده ای و مدتی پس از ازدواج پشیمان خواهی شد . ولی من تصمیم خود را گرفته بودم و گفتم خدایا با تو معامله می کنم .
برای اینکه شرط و شروط روشن شود برادرانم رفتند و مطمئن شدند که رضا مجروح و جانباز جنگ می باشد و معلولیت غیر جنگ ندارد . رضا نیز قبلا تصمیم داشته مثل خودش با یک خانم نابینا ازدواج کند که با مخالفت خانواده اش مرحومه خانم ربابه طاهریان و مرحوم علی اکبر مهرانی روبرو می گردد .
جانباز شهید رضا مهرانی
تصمیم نهایی شد و تاریخ 29/12/1365 بنده با رضا مهرانی جانباز 70 % ازدواج کردیم . معلوم شد خداوند به رضای من رضایت داده و زندگی بی دغدغه و زیبایی را شروع نمودیم . به یکدیگر عشق می ورزیدیم و در کنار هم خوشوقت بودیم . جنگ تحمیلی از اواسطش گذشته بود .
روزهای پر التهاب دفاع مقدس در حال سپری شدن بود که یکی از اقوام به برادر زاده ام بسیجی علی اکبر آقاصادقی فرزند منوچهر(امرالله) در جبهه نوشته بود که عمه ات با یک جانباز 70 % ازدواج نموده است . این نامه برگشت خورد و هرگز به علی اکبر 17 ساله نرسید و 17 روز بعد از ازدواجم تاریخ 12/12/1365 طی عملیات کربلای پنج در جبهه شلمچه خوزستان به شهادت رسید .
شهید علی اکبر آقاصادقی
سوال : خانم آقاصادقی نحوه مجروحیت همسرت رضا مهرانی را بیان بفرمایید ؟
رضا مهرانی متولد 1340 بوده و پس از دریافت دفترچه آماده به خدمت تاریخ 18/11/1359 به خدمت مقدس سربازی در ارتش جمهوری اسلامی و لشکر 77 خراسان سازماندهی و راهی سرحدات خوزستان برای بیرون راندن ارتش عراق از سرزمین میهن اسلامی ایران می شود . مورخ 5/7/1360 عملیات ثامن الائمه و شکست حصر آبادان با موفقیت انجام می گیرد . مهرانی در واحد مخابرات لشکر 77 بی سیم چی بوده است . در پدافندی این عملیات و در محور اهواز- آبادان تاریخ 27/8/1360 در اثر ترکش خمپاره از ناحیه سر ، صورت ، چشم و ستون فقرات آسیب های جدی می بیند و هر دو چشمش را در راه هدف مقدسش تقدیم می کند .
جانباز شهید رضا مهرانی
بیمارستان های مختلف را طی می کند تا بهبودی نسبی برایش به وجود می آید . در ناحیه صورتش ترکش ها تا انتهای زندگی با او همراه بود . در همین جبهه همزمان در اثر بمباران شیمیایی ارتش عراق به طور خفیف مجروح شیمیایی می شود و بر عارضه های او افزوده می گردد .
سوال : فعالیت های پس از جانبازی رضا مهرانی را توضیح دهید ؟
یکسال پس از اینکه از بیمارستان مرخص می شود ، تصمیم می گیرد خانه نشین نشود و روی پای خودش بایستد . حرکت را آغاز می کند به ورزش روی می آورد و چون به کارهای مخابراتی آشنا بوده اشتغال به کار می شود . تا روز شهادتش به مدت 13 سال در تلفنخانه " انبارهای عمومی و خدمات گمرکی ایران " در حسن آباد تهران اشتغال داشت . از صبح ساعت هشت تا دو عصر آنجا بود بعد همزمان تحصیل نیز می کرد و یا در باشگاه ورزشی بود و مغرب به منزل می آمد .
همت او ستودنی بود . ابتدا مدرک ایشان پنج ابتدایی بود که با هر ستم و سختی بود دیپلم خود را در رشته ریاضی دریافت کرد . در ورزش نیز اسوه بود . رضا تا کاپیتانی تیم گلبال نابینایان ایران را طی کرد . در منزل نیز بیکار نبودند . مثلا این خانه سازی با مهره حاصل تلاش خودش است که به زیبایی درست کرده است . من این هنر را به یادگاری نگه داشته ام .
سوال : مدال ها و هر نوع فعالیت های ورزشی شهید رضا مهرانی را شرح دهید ؟
اهم فعالیت ها و رتبه های ورزشی رضا مهرانی عبارتند از:
1- کسب مقام اول در مسابقات وزنه برداری کشوری جانبازان و معلولین در سال 1364 با مهار وزنه 5/157 کیلوگرم در حرکت یک ضرب
2- کسب مقام اول در سومین دوره مسابقات وزنه برداری کشوری جانبازان و معلولین در سال 1367با مهار وزنه 5/110 کیلوگرم در حرکت یک ضرب
حضور در مسابقات پارالمپیک تابستانی سال 1988 میلادی در شهر سئول کشور کره جنوبی
3- کسب مقام قهرمانی کشور در مسابقات دو میدانی در رشته پرتاب وزنه کلاس پزشکی B1 از استان تهران در سال 1374
4- کاپیتان تیم گلبال جانبازان و معلولین ایران در مسابقات پارالمپیک تابستانی 1988(شهریور 1367) در انگلیسی به نام " بازی های المپیاد بیست و چهارم" شناخته می شود . از 17 سپتامبر تا 2 اکتبر 1988 میلادی در شهر سئول در کشور کره جنوبی . تیم گلبال در این دوره از روبرویی با تیم رژیم اشغالگر قدس پرهیز کرد و رضا مهرانی با صدای رسا پرچم ایران بر دوش شعار الله اکبر و لااله الاالله سر داده بود .
5- حضور در بازی های بین المللی سال 1371 در مجارستان
6- مسافرت به کشورهای مختلف در راستای فعالیت ورزشی
سوال: شهریور 1367 در مسابقات سئول کره جنوبی چرا رضا مهرانی با ورزشکاران اسراییل روبرو نشد؟
بیست و چهارمین مسابقات پارالمپیک تابستانی سال 1988 میلادی در شهر سئول کشور کره جنوبی رضا مهرانی همراه با یارانش برای اولین بار در ورزش گلبال راه پیدا کرده بودند . رسانه های جهان در حال انعکاس این رویداد بزرگ بودند . تیم ایران دو بازی اول خود را به آلمان و فنلاند واگذار و با هلند به تساوی کشاند . بازی چهارم به اسرائیل برخورد می کنند . تیم گلبال رژیم اشغالگر قدس وارد زمین شدند . مهرانی پرچم سه رنگ کشور اسلامی ایران بر روی دوشش بود و به زمین مسابقه وارد شد و همراه دیگر یارانش با صدای بلند و رسا الله اکبر و لا اله الا الله گفت و به پرچم اسراییل پشت کرد .
نشسته از چپ : شهید رضا مهرانی
بعد شعار دادند فلسطین پیروز است . با این حرکت نمادین به اثبات رساندند که این رژیم با پشتیبانی استکبار جهانی بر مردم مظلوم و بی دفاع فلسطین جفا می کند و هیچ حقوق انسانی را رعایت نمی کند . و به عنوان یک کشور به رسمیت نمی شناسیم .
سوال : نظر شهید رضا مهرانی در خصوص ظلم و جنایات اسرائیل چه بود ؟
رضا مهرانی بارها در منزل به حال فلسطینیان که اسرائیلی ها آنها را آواره کرده اند گریه می کرد و می گفت کاش من کیسه شنی بودم برای مردم فلسطین در مقابل تجاوزات نا به حق اسرائیلی ها .
سوال : آیا مسئولین از این اقدام ورزشکاران جانباز نابینا تجلیل کردند ؟
چون سیاست مسئولین جمهوری اسلامی است که نباید کشور اسراییل را به رسمیت بشناسیم . باطبع ورزشکاران نیز به درایت مسئولین نظر دارند . وقتی اعضای تیم گلبال از کره به ایران بازگشتند مورد تفقد مسئولین دولت قرار گرفتند و جوایزی به حکم مدال به آنها دادند که این حرکت شما در مقابل اسرائیلی ها پیروزی است .
تجلیل از جانباز شهید رضا مهرانی
سوال : آیا پس از شهادت رضا مهرانی تا کنون نام یا اسمی در جامعه ورزش از او بوده است ؟
1- باشگاهی که ایشان قبلا در آنجا تمرین می کرد پس از شهادتش در سال 1375 به نام " باشگاه مهرانی" نام گذاری شده است .
2- بهمن ماه 1389 هفتمین دوره لیگ برتر گلبال نابینایان مردان یادواره شهید رضا مهربانی در اهواز برگزار شد . تیم مناطق نفت خیز جنوب قهرمان لیگ معرفی گردید .
3- از سوی شهرداری منطقه 16 مسابقه گلبال جانبازان محلات منطقه در مورخ 15/7/1390 در سالن الزهرا (س) با حضور 6 تیم بمناسبت گرامیداشت هشت سال دفاع مقدس برگزار گردید. این دوره از مسابقات که ویژه جانبازان دو چشم مجروح بود با همکاری خانه نور تهران و برپایی 10 بازی بین تیم ها برای تعیین تیم برتر اول تا سوم برگزار و در پایان تیم شهید رضا مهرانی منطقه 16 مقام اول ، تیم بنیاد شهید منطقه 2 دوم و تیم شهید کریمی مقام سوم را کسب نمودند.
نمونه هایی از احکام قهرمانی شهید مهرانی
4- تاریخ 2/3/1391 به مناسبت سالروز آزادی خرمشهر و روز ایثار ، همایش تکریم از قهرمانان ورزشی مدال آور از پارالمپیک 1988 سئول تا 2008 پکن در سالن فدراسیون ورزش های جانبازان و معلولین برگزار شد . از بنده به شایستگی به عنوان همسر شهید رضا مهرانی کاپیتان ورزش گلبال نابینایان تجلیل نمودند .
5- و مکان ها و فضاهای ورزشی دیگر
سوال : حاصل ازدواجتان با شهید رضا مهرانی چند فرزند است؟
از شهید دو فرزند پسر به یادگار باقی مانده است .
مصطفی مهرانی متولد 1367
محمد مهرانی متولد1371
محمد مهرانی مصطفی مهرانی
این فرزندان در مقطع شهادت پدرشان هشت و چهار ساله بودند . موقع تشیع جنازه شهید فرزندش محمد جلوی تابوت پدر توسط دایی اش امرالله آقاصادقی قلم دوش شده بود و برای اینکه خیلی احساس ناخوشایندی نداشته باشد یک شمشیر پلاستیکی دستش داده بودند . مصطفی که هشت ساله بود و شرایط را تمیز می داد و ناراحت از مرگ پدرش بود . این دو برادر پس از اخذ مدرک دیپلم جذب بازار کار شده اند.
سوال : نحوه و تاریخ شهادت همسرتان رضا مهرانی را بفرمایید؟
پس از سالیان متمادی و عمل های مختلف و رنج و ملالت دو ترکش در بدنش آزارش می داد . یکی ترکش در ستون فقراتش که 5 میلی متری نخاع رسیده بود و دیگری ترکش در گونه راست صورتش بود . اگر دکترها می خواستند ترکش گونه اش را دربیاورند می بایست نصف صورتش را تخلیه می کردند که شرایطش نبود . ترکش کمرش نیز دکترها تشخیص به در آوردنش نمی دادند و جای حساسی بود .
فشارهای سنگین ورزشی نیز او را اذیت می کرد . وزنه برداری روز قبل از شهادتش به بدنش فشار آورده بود .
ترکش ها به حرکت در آمده بودند . تشنج کرده بود و سریعا به بیمارستان آراد منتقل گردید . به دلیل محبوبیتی که داشت و فدراسیون او را می شناخت کمیسیون پزشکی تشخیص دادند به خارج از کشور اعزام شود تا بهبودی اش بر گردد .
دست تقدیر اجازه نداد و بال در بال فرشتگان گشود و در ایوان عرش منزل گرفت . رضای من پس از نه سال زندگی شایسته تاریخ 7/2/1375 مصادف با شهادت امام دوم شیعیان امام حسن مجتبی(ع) در بیمارستان آراد به شهادت رسید . به آنچه که سال ها آرزویش بوددست پیدا کرد . اکنون من و فرزندانم پس از 16 سال دوری از ایشان همیشه سایه اش را بر سرمان احساس می کنیم و او زنده جاوید است .
بنیاد شهید بدون درنگ شهادت وی را تایید نمود و در قطعه 53 ردیف 5 شماره 2 گلزار شهدای بهشت زهرا(س) تهران به خواب ابدی سپرده شد . چشم امید ما به شفاعتش دوخته شده است .
سوال : از وضعیت خانوادگی رضا مهرانی بفرمایید ؟
مادرش مرحومه ربابه طاهریان فرزند صفدر اصالتا اهل لواسانات بود و در سال 1366 و هفت ماه پس از ازدواج ما در اثر ابتلا به بیماری عاصم بدرود حیات گفت . جنازه اش در قطعه 104 ردیف 33 شماره 23 بهشت زهرا(س) دفن گردید . مشارالیها زن پارسا و مومنه ای بود .
پدرش علی اکبر مهرانی فرزند محمد ابراهیم اصالتا اهل سلطان آباد اراک بود و سال 1385 فوت نمود .
مشارالیه در قطعه 76 ردیف 14 شماره 1 بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید .
برادرش حسن مهرانی تاریخ 11/9/1391 در اثر تصادف در تهران فوت نمود
برادران دیگر شهید به اسامی ابراهیم ، اسماعیل و حسین نام دارند .
دو خواهر دو قلو به اسامی زهرا و فاطمه مهرانی نیز دارد و مجموعا خانواده متعهد و دلسوزی هستند .
نمونه هایی از احکام قهرمانی شهید مهرانی
سوال : علاقه شهید رضا مهرانی به رهبران ایران چگونه بود ؟
عشق و ولایتش امام خمینی(ره) بود و همیشه ابراز می نمود . خرداد 1368 که امام سید روح الله رحلت کردند ایشان با چشم نابینا پای پیاده به بهشت زهرا رفت و پس از خاکسپاری به منزلمان در خیابان پیروزی برگشت . پس از ایشان به رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای اظهار لطف داشت و از دستورات وی تبعیت می نمود .
سوال: خانم آقاصادقی علاقه شهید رضا مهرانی به شهر نراق چگونه بود ؟
شهر نراق و مردمش را دوست داشت . بارها به نراق زادگاه من مسافرت کرده بودیم . گلزار شهدای نراق و امامزاده سلیمان مثل منزلگاه وی بود . یک بار که مسیر منزل پدری ما را تا گلزار رفته بودیم بار دوم خودش از مسیر حرکت و روی پل شهرک فاضل را گذرانده و به گلزار رسیده بود . استعداد عجیبی داشت و در 15 سال نابینایی اش از عصای سفید استفاده نکرد .
جانباز شهید مهرانی
سوال : ظاهرا مشکلات حقوق و امرار معاش بر خلاف تصور برایتان وجود داشته است؟
هیچ اشکالی ندارد . برای خدا به این کار وارد شدیم و برای رضایت او تحمل می کنیم . همینکه دو فرزند سالم دارم و مردمان کوچه و خیابان به نجابت آنها احترام می گذارند بزرگترین افتخار است . از خدا کمک خواسته ایم و خدا پشتیبان ماست .
از فرصتی که در اختیار سایت سلحشوران شهر نراق قرار دادید سپاسگذاریم .
سرکار خانم آقا صادقی
من هم خوشحال شدم که از زادگاهم به سراغ ما آمدند و فرزندان شهید مهرانی احساس شعف کردند که یادی از آنها شد . سلام من را به مردم دوست داشتنی و خونگرم نراق برسانید .
از خبرنگار نراق برادر بسیجی محمد مهدی ایزدی که ما را در این مصاحبه یاری رساند صمیمانه تشکر می کنیم .
همچنین از جانباز دفاع مقدس قدرت الله آقاصادقی که مقدمات مصاحبه با خواهر گرانقدرش در تهران را فراهم نمودند و تا پایان جلسه حضور داشتند نیز تقدیر می نماییم .