سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

 در دی ماه 1365 در عملیات موفقیت آمیز کربلای پنج از روی یک دستگاه نفربر زرهی عراق یک قبضه موشک  آر. پی. چی. یازده  به سمت سنگرم شلیک شد و من را به کناری پرتاب نمود .

4mcstpvu250ry5j385bx.jpg

                                                                                                                                                                                                                                                                         اکبر قجری

با زحمت خودم را به گوشه دیگر خاکریز رساندم و دیدم ترکش مچ پای چپم را از بین برده و خون زیادی از پوتین هایم بیرون می ریزد . به اطرافم نگاه کردم کسی از هم ولایتی های نراقی ام را ندیدم و کسی توجه ای به من نداشت . چشمم به پاسداری با لباس فرم سپاه که در حال عبور بود افتاد .صدایش کردم ، گویی کاری دارد و نمی تواند به نزدم بیاید .مجددا صدایش زدم و گفتم حرف واجبی دارم . به محض اینکه نزدم آمد و خم شد تا حرفم را بشنود پریدم و با دو دست گردنش را گرفتم و گفتم باید مرا به عقب خط برگردانی .

 

dcig7xo20uoi4yu3ayuz.jpg

 

ایشان گفت بسیجی ، من نیروی اطلاعات و عملیات هستم و امورات واجب تری دارم ، رهایم  کن . مقاومت کردم و گفتم در شرایط فعلی از نجات من هیچ چیز واجب تر نیست . از ناچاری مرا به دوش انداخت و حرکت کردیم . کمی که گذشت گفت برادر حداقل کمی دستت را از دور گردنم آزاد کن چون دارم خفه می شوم . در بین راه نیز گفت اجازه بده کمی استراحت کنیم . گفتم با تو می نشینم و با تو بلند می شوم و در مقابل سماجتم گفت تو دیگه کی هستی ؟ 

64t2pwm8pxicrig9hhj.jpg

 

با اینکه هوا کمی سرد بود ولی  صورتش غرق در عرق  شده بود . خدا خیرش دهد با همه تلاش به عقبه خط انتقالم داد و رفت و اگر نجاتم نمی داد قطعا  شهید  و یا به اسارت دشمن گرفتار می شدم .

i5eq8tnvhbr1r6aj9e9.jpg

اکبر قجری فرزند احمد اهل شهر نراق 17/2/1390 

 

۹۱/۱۰/۱۶
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook