سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

 پنج شنبه 25/08/1391 سرکار خانم زهرا رزاقی فرزند محمود متولد 1329 در منزل پدری اش در شهر نراق مورد ملاقات چند نفر از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس قرار گرفت .

 

u655_klilih.jpg            q1538_83271.jpg

خانم زهرا رزاقی

 

این منزل آشنا متعلق به پیر جبهه های نبرد مرحوم حاج محمود رزاقی است و گرچه در عملیات های مختلف دفاع مقدس حضور داشت و ترکش خمپاره چشمش را نابینا کرد و لیکن مردانه تا انتهای حماسه مقاومت نمود . خداوند قادر سرنوشتش را به گونه ای رقم زد که در اثر تصادف موتور سیکلت جان به جان آفرین تقدیم نماید . انشاءالله اجر شهیدان راه خدا برایش مقدر گردد .

 

t4475_khjyhk.jpg

   مرحوم جانباز حاج محمود رزاقی

 

در این خانه پر خاطره همچنین زن مومنه ای به نام خانم عشرت غفاری فرزند علی سکونت دارد که مونس و غمخوار جانباز و بسیجی نام آور شهرمان حاج محمود رزاقی بوده است .مردم قدرشناس نراق پدر مشارالیها مرحوم حاج علی غفاری فرزند آقاجان را به شایستگی می شناسند .

 

r257_8B271.jpg    g2289_.jpg

سرکار خانم غفاری                                                         مرحوم علی غفاری

 

خانم زهرا رزاقی از سجایای اخلاقی فرزند شهیدش حمید رضا رزاقی و سرنوشت دیگر فرزندانش سخن می گوید :

حاصل ازدواج با همسرم آقای قنبر رزاقی پنج فرزند بود .فرزند بزرگمان حمید رضا رزاقی متولد 1347 بود . تا کلاس ششم ابتدایی در مدرسه مشفق کاشانی تهران تحصیل کرد .

 

7847_image5992.jpg

    حمیدرضا رزاقی در کودکی

 

بعدا در تعمیرگاه ماشین متعلق به پسر عمویش علیرضا رزاقی مشغول گردید . این تعمیرگاه هم داستان های خاص خودش را دارد چون سه نفر از شهیدان نراقی به اسامی حمید رضا رزاقی فرزند قنبر ، ابوالفضل شاطری فرزند غلامرضا و علی اکبر مسلمی فرزند غلامرضا در آنجا در فواصل مختلف اشتغال به کار داشته اند .

 

2527_shahid_moslemi.jpg    f6762_shahid_razaghi.jpg    h44_shahid_shateri.jpg

شهید ابوالفضل شاطری                         شهید حمیدرضا رزاقی                         شهید علی اکبر مسلمی

 

فرزندم رفتار مظلومانه ای داشت . به زادگاه من و پدرش نیز علاقمند بود و هر موقع به نراق می رفتیم به هر دو پدر بزرگش حاج محمود و حاج اصغر رزاقی در امورات کشاورزی و دامداری کمک می کرد . سال1365 یا 1366 جنگ شرایط ویژه ای پیدا کرده بود و طاقتش به سر آمد و رفت پایگاه بسیج شهید بهشتی تهران و فرم رضایت نامه دریافت نمود و به خانه آورد تا من و پدرش امضا کرده تا اجازه اعزام به جبهه به او بدهند .

 

u792_image5954.jpg

       شهید حمیدرضا رزاقی

 

ابتدا پدرش گفت حداقل بگونه ای برو که بتوانی سربازی ات هم محسوب شود . او گفت پدر بزرگم حاج محمود چشمانش را در جبهه از دست داده و ما هم نیاز است حسین زمانمان را یاری کنیم .

 

p7725_image5960.jpg

 

هر دو امضا کردیم و به عنوان نیروی بسیجی رفت منطقه جنوب با لشکر محمد رسول الله و شش ماه تمام ماموریتش طول کشید . وقتی بازگشت هنوز عطش و عشق فعالیتش به رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله سید روح الله خمینی (ره) کم نشده و ارادتش فوران می زد .

دو هفته ای استراحت کرد و اردیبهشت 1367 دفترچه آماده به خدمت دریافت و به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی معرفی گردید . وی با توجه به آشنایی که داشت جذب لشکر 27 محمد رسول الله گردید و روانه جبهه های حق علیه باطل گردید . مدت کوتاهی گذشت که در جبهه از ناحیه ریه مجروح شیمیایی شد و چند روزی به تهران آمد . نسبت به خوردن بعضی غذاها حساسیت نشان می داد .

 

r4616_image5989.jpg

 

مارش عملیات که زده می شد گریه می کرد که توفیق حضور در جبهه را از دست داده است . قسمتی از لشکر 27 محمد رسول الله از جنوب به غرب کشور منتقل شده بود و حمید رضا به آنها ملحق و در منطقه پدافندی اردوگاه کوزران حومه شهرستان کرمانشاه حضور داشت . مجموعه سربازی اش در سپاه پاسداران دو ماه طول کشید و یک ماهی هم به پایان جنگ ایران و عراق نمانده بود که تاریخ 23/4/1367 در رودخانه ای اطراف بخش کوزران به شهادت رسید .

 

r143_image5991.jpg

جنازه مطهر شهید حمیدرضا رزاقی

 

پیکر مطهرش پس از ده روز به تهران انتقال یافت و پس از تشیع جنازه با شکوه در روز عید قربان در قطعه 28 ردیف 99 شماره 15 بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید .

 

z8863_image5977.jpg 

                                                                                                                                                                                                                 تشییع جنازه شهید در تهران

 

همسرم قنبر رزاقی نیز از نیروهای بسیجی بود و از طرف بانک صادرات به همراه مرحوم سید محمود موسوی فرزند سید حسن به جبهه اعزام شده بود و سابقه شش ماه حضور در دفاع مقدس در کارنامه دارد .

 

w9916_image5974.jpg

از راست : مرحوم قنبر رزاقی در جبهه

 

رابطه فرزند دلبندم با پدرم حاجی محمود خیلی صمیمی بود . دراواخر زمستان سال 1365 روزی پسرم با پدرم در گلزار شهدای شهر نراق فاتحه خوانی می کرده اند که حمیدر رضا به حاجی محمود می گوید اگر من شهید شدم کنار شهید غلامرضا یوسفی فرزند عباس (شهادت 22/10/1365) دفنم کنید .چون ایشان ظاهرا در نراق به این شهید ارادت پیدا کرده بود . این موضوع را چند سال بعد پدرم به من گفت .

d22_scan0219.jpg

حاج محمود رزاقی

 

پس از شهادت فرزندم خداوند به ما توفیق صبر و بردباری عطا نمود . ولی بعدا چندین مصیبت بر من آمد که تاب و تحمل زندگی را دشوار می کند :

 

- سال 1357 کودک دو ساله ام به نام مجید رزاقی در اثر سوختگی بدرود حیات گفت .

 

r3319_bho.jpg

 

- سال 1377 همسرم قنبر رزاقی فرزند اصغر به علت ناراحتی کبد فوت نمود و در قطعه 56 ردیف 78 شماره 1 بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد .

x355_y.jpg

 

- سال 1384 فرزند 21 ساله ام حسین رزاقی که سال سوم دانشگاه رشته عمران را سپری می کرد به علت سرطان استخوان فوت نمود و در قطعه 224 ردیف 4 شماره 32 بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید .

i622_uyijc.jpg

 

- تاریخ 28/9/1389 پدرم حاج محمود رزاقی که از بسیجیان جانباز بود در اثر تصادف فوت و در قطعه ایثارگران شهر نراق دفن گردید .

 

k2163_upgup.jpg

 

اکنون صاحب دو فرزند پسر و دختر هستم و در همه شرایط از خداوند به خاطر نعمت های فراوان دیگرش شکر گزاری می کنم . به خاطر حفظ و قداست خون شهیدم حمید رضا رزاقی دست حمایت از ولایت بر نداشته و در حد بضاعت برای پیشرفت کشورم در صحنه تلاش می کنم .


چند بیت شعر در دفترچه خاطرات شهید نوشته شده که ذکر می گردد :

 

 

مکن پرورده خود را فراموش پسر ای میوه بستان مادر
                                                
تو چون گل با هزاران نعمت و ناز شده پرورده در دامان مادر
فرو ریزد چو بیند دردمندت سرشک از دیه گریان مادر
                                               
سپاس و احترام و حق شناسی با شکرانه احسان مادر
همیشه مونس و یادم پدر بود به وقت رنج غمخوار پدر بود
                                               
چو پروانه اگر بال و پرم سوخت ولی شمع شب تارم پدر بود

 

 

 

از جانباز سید مرتضی بابایی فرزند سید رضا که مقدمات این ملاقات را فراهم نمود صمیمانه تقدیر و تشکر می شود .

 

وصیت نامه شهید حمید رضا رزاقی فرزند قنبر

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام یگانه یاور مظلومان خداوند سبحان. هیچ قطره ای در مقیاس حقیقت و در نزد خدا از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود بهتر نیست . خدایا تو شاهدی که چیزی عزیز تر از جانم ندارم تا فدای اسلام و قرآن کنم ، پس شهادت در راهت را نصیب من گردان که شیرین ترین مرگ هاست . خداوندا از تو می خواهم مرگی را نصیبم کنی که با افتخار همراه باشد در راه هدفم اسلام . ای معبود من ، معشوق من ، تو را سجده می کنم که جان من را خریدی . ای زندگان زمین برای ما اشک نریزید که ما زنده و جاویدیم . شهادت شربت گوارایی است که با نوشیدن آن عطش قلب شهید آرام می گیرد .

c3283_image5955.jpg

پدر آیا افتخار نمی کنی که از وجود پر ثمرت شهیدی در راه مکتب اسلام پرورش یافته . برادرم اسلحه خونین مرا از زمین بردار و تا پیروزی نهایی راهم را ادامه بده . خوشا به سعادت کسی که در راه خدا و برای خدا به شهادت برسد .زمانی که جسد مرا بر دوش می گیرید اگر با چشم دل بنگرید می بینید که چشم به سوی کربلاست . برادران تنها از کانال شهادت است که راه حسین(ع) تداوم می یابد . آیا این رسم انسانیت است که ما بمانیم و یاران همه سوی لقاءالله بروند .

i3385_image5981.jpg

شما را توصیه می کنم به ریسمان محکم الهی چنگ زنید . این انقلاب باید به دست امام زمان زمان(عج) سپرده شود و این نیاز به هوشیاری ما دارد . ولایت فقیه دنباله رسالت انبیاست و باید حفظ شود . پس در راه حفظ آن بکوشید تا به آرامش برسید . کاروان عاشقان کربلا در حرکت است ، مبادا از این کاروان عقب بمانید . مرگ هر لحظه از راه می رسد ، چه بخواهید چه نخواهید . حسین زمان(راه و رسم امام خمینی ره)را تنها نگذارید و پشتیبان او باشید .من این وصیت نامه را در حالی می نویسم که از صحت کامل برخوردار هستم . گرچه احساس می کنم که به فیض عظیم شهادت نخواهم رسید . اما فکر می کنم که اگر این وصیت نامه را ننویسم گناهی بزرگ مرتکب شده ام . خصوصا هنگامی که وصایای شهدا را می بینم . برادران و خواهران ، شما نیز برای من از خدا طلب بخشش کنید تا شاید خدا به حرمت دعای شما مومنین از سر تقصیراتم بگذرد .

f5246_image5973.jpg

زیرا بار گناهان و خطاها بر دوشم سنگینی می کند . دیگر اینکه مقاومت را هرگز فراموش نکنید . زیرا بار سنگین حفظ انقلاب بر دوش شما امت مسلمان است کاری کنید که خون شهدا به هدر نرود و راهشان تداوم یابد .پدر و مادر زحمتکش ، من را حلال کنید و از دست من راضی باشید . برادرم مجید و برادرم حسین و خواهر خوبم ، از شما می خواهم که از دست من راضی باشید   حمید رضا رزاقی 2/1/1366

 

p616_42__.jpg

۹۱/۱۰/۲۹
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook