سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

مصاحبه با آقایان سلطانعلی قجری فرزند غلامعلی و علی اکبر عابدی فرزند ماشاءالله و مهدی قجری فرزند سلطانعلی از اهالی شهر نراق

           

pnjcksjr0ilwfu5pm3ez.jpg

از راست : سلطانعلی قجری ، علی اکبر عابدی

روز سیزدهم شهریور راهپیمایی بزرگ عید سعید فطر در تپه های قیطریه بر علیه رژیم ستم شاهی رقم خورد .

پنج شنبه 16  شهریور در راهپیمایی عظیم مردم تهران اعلام شد، فردا جمعه محل تجمع میدان ژاله است و آیت الله یحیی نصیری فرزند اسماعیل مشهور به علامه نوری نیز نماز اقامه می کند .

محمد رضا پهلوی شاهنشاه ایران( فوت 5/5/1359 در قاهره مصر) وحشت زده شد وبرای اشرافیت بر اوضاع مملکت همان شب به  جعفر شریف امامی فرزند محمد حسین اهل تهران( فوت 3/3/1378 در نیویورک آمریکا) که دو هفته قبل بر مسند نخست وزیری نشسته بود دستور داد در پایتخت و یازده شهر ایران حکومت نظامی اعلام نماید و ارتشبد غلامعلی اویسی فرزند غلامرضا اهل روستای فردو از توابع شهر قم (ترور 18/11/1362 در پاریس) نیز اولین فرماندار نظامی منصوب گردید .

حکومت نظامی از ساعت شش صبح اعلام شده بود و اجتماع بیش از سه نفر ممنوع گردید ، ولی مردم آزاده و انقلابی هیچ توجهی به تهدیدات رژیم شاه نداشتند .

b1q5a9hwt0a2abj69t3r.jpg

اکثر هموطنان شهر نراق قبل و بعد از انقلاب در مناطق خیابان های فرح آباد ( پیروزی) ، چهار راه کوکاکولا ؛ نبرد و ابوذر سکونت دارند و در قیام 17 شهریور انقلابیون نراقی ساکن تهران در اعتراض به رژیم حضور فعالی داشتند . اما اینجانب سلطانعلی قجری منزلمان در محدوده مهرآباد بود . لذا به دعوت آقای علی اکبر عابدی  به منزل ایشان در خیابان نبرد آمدیم تا مسافت به محل تجمع کم باشد .

0wc1uhu62kupvexj9cn.jpg

                                                                                                                                                                           علی اکبر عابدی

صبح 17 شهریور آقای سلطانعلی قجری به همراه همسرش مرحومه ملوک رحمانی فرزند نصرالله و فرزندانش مهدی و دخترش و آقای علی اکبر عابدی و همسرش خانم کبری اکبری فرزند حسینعلی و مرحوم علی اکبری فرزند حسینعلی ( برادر زن عابدی) و مرحوم پرویز یوسفی فرزند عباس از خیابان فرح آباد به سمت میدان ژاله حرکت می کنند .

le6pg40z0aknveca4h0t.jpg

از راست : مهدی قجری ، سلطانعلی قجری ، میثم قجری

مردم زیادی نیز از خیابان شهناز و شهباز ( 17 شهریور) به سمت ژاله حرکت می کنند .  نیروهای جان بر کف زیاد بوده و این چند نفر در انتهای خیابان فرح آباد و نزدیک میدان قرار می گیرند .

ساعت نه و نیم صبح ابتدا از بلندگو به صورت تهدید گونه از مردم درخواست متفرق شدن را می نمایند ولی آنان مطالبات بر حقشان که سرنگونی سلطنت است را درخواست کرده و دست از قیام به رهبری مجاهد قائد آیت الله سید روح الله خمینی  بر نمی دارند . بعد از ساختمان شرکت برق که حسینیه کوثر نراقی های مقیم تهران پشت آن است نیروهای گارد به طور سازماندهی شده بیرون آمده و به دستور فرمانده در نزدیک ترین شرایط ممکن به جمعیت حاضر به سمت مبارزین شلیک می نمایند .

yaijk15hc7f9vgwfjbs1.jpg

ازبالای کارخانه برق و پشت بام دو سینمای میدان به سمت مردم تیراندازی می شود . کماندوهای ضد شورش  با باطوم و گاز اشک آور به جان خلق الله می افتند . ماشین های آب پاش نیز همزمان به سوی راهپیمایان آب می پاشند . میدان ژاله و خیابان های اطراف غوغایی بر پا می شود .

آقایان قجری و عابدی می افزایند جمعیت هراسناک به هر سو فرار می کردند و شعار مرگ بر سلطنت پهلوی سر می دادند .

عده ای جلوی چشمان مردم بر زمین می افتادند . ماشین های عبوری که بعضا زنان و مردان انقلابی داخلش بودند برای فرار از صحنه تصادف می کردند ولی اعتنا به سانحه نداشتند . مامورین رژیم دست بردار نبودند و تانک و نفر بر وارد صحنه کردند و حتی با جیپ دنبال انقلابیون بودند . یک یا دو بالگرد نیز از آسمان به گردش درآمده و با تیراندازی مردم بی دفاع را مورد هدف قرار می دادند . شلوغ بود و صدا به صدا نمی رسید .

tpcbixiccte3jon0jl49.jpg

 به کمک دوستان یکی دوتا از مجروحین را روی ماشین گذاشتیم و تلاش کردیم تا آنان را به بیمارستان فجر نیروی هوایی نزدیک صحنه در سه راهی سلیمانیه انتقال دهند . چون میدان ژاله و اطراف شلوغ شد اکثرا همراهانشان را گم می کردند و ما هم مرحوم پرویز یوسفی را گم کردیم . شرایط دشوار بود و مهدی قجری که هفت ساله واکرم قجری هشت ساله بودند را سریعا به منزل آقای عابدی در نبرد رساندیم و دوباره با صحنه کارزار برگشتم . ضمن اینکه خانم هایمان نیز در انبوه زنان در حال مبارزه و شعار دهی بودند .

m7526_tt.jpg

                                                                                                                                      سلطانعلی قجری

آقایان قجری و علی اکبر عابدی اضافه کردند جوشش انقلابی داشتیم ولی مشت در برابر تانک کارایی نداشت و فقط ایمان بالای مردم رمز مقاومت و موفقیت بود .  همینطور که به عقب می آمدیم جمعیت تصمیم گرفت به سمت منزل یکی از وعاظ به نام آیت الله محمد علی  موحدی فرزند عباس معروف به موحدی کرمانی در حومه میدان بروجردی برویم . ایشان از فرط ناراحتی و حرکت زشت مامورین شاه در کشتار مردم بی دفاع عبا را روی سرش کشید و گریه کرد .

زنان و مردان  خواستار بازگشت رهبرشان امام خمینی از تبعید به ایران بودند و فریاد می زدند :

 

نهضت ما حسینیه                               رهبر ما خمینیه

استقلال آزادی                                 حکومت اسلامی

 

 

آقایان عابدی و قجری در ادامه اظهار داشتند :

مجددا با جمعیت انقلابی به خیابان های نبرد و  فرح آباد(پیروزی) برگشتیم و با چشمان اشکبار بر علیه رژیم سفاک شاه شعار می دادیم . سه جنازه از شهدا را مردم با زحمت به مسجد مسلم ابن عقیل در خیابان شیردم نبرد انتقال داده بودند و زنان برای اینکه از بو گرفتن جنازه ها جلوگیری شود از منازلشان یخ آورده و روی آنها ریخته بودند .

zd2maurr9tx2gxj6fgp.jpg

وقتی جنازه ها را رویت کردم در لحظه اول به تصور اینکه یکی از شهدا آقای ملک عابدی فرزند دایی رحمت است کلی گریه کردم ولی ساعاتی بعد متوجه شدیم ایشان سالم است . مسجد مسلم ابن عقیل(ع) قبل و بعد از انقلاب مورد استفاده نراقی های ساکن تهران برای مراسم های سوگواری و جشن های اعیاد می باشد . در افکار عمومی جامعه شایع کرده بودند که رژیم تصمیم دارد پول فشنگ های شلیک شده را هم از صاحبان جنازه ها بگیرد .

 در چهار راه کوکاکولا خون مردم به جوش آمده بود و مامورین همچنان به صورت پیاده و سواره عرصه را بر انقلابیون تنگ کرده بودند ومردم تصمیم گرفته بودند فروشگاه شاهنشاهی کورش را به آتش بکشند و به نحوی جلوی ددمنشی های رژیم را بگیرند . ابتدا با میله های آهنی درب ها را از بین بردند . بعد چند حلقه لاستیک نو ماشین را تهیه کردند و با توجه به کمبود نفت و بنزین جلوی چند دستگاه موتور سیکلت عبوری را گرفته و از هر کدام کمی بنزین روی لاستیک ها پاشیدند و پس از آتش زدن لاستیک ها را به سمت سرازیری فروشگاه که انبار کالا بود روانه کردند .

کم کم شعله ها در حال نمایان شدن بود و همزمان نیز انقلابیون دیگر طبقات بالاتر را شعله ور کرده تا اینکه کل فروشگاه کورش در چهار طبقه در آتش خشم مردم بر حکومت استبداد پهلوی به آتش کشیده شد . روزنامه ها نوشتند خشم مردم انقلابی به خاطر اعتراض به کشتار وقیحانه نظامیان شاه باعث به آتش کشیدن فروشگاه کورش در چها راه کوکاکولا گردید .

http://media5.irna.ir/1391/13910616/80311980/80311980-3035997.jpg

بعد از آتش گرفتن فروشگاه سلطانعلی قجری و علی اکبری (مرحوم) در اثر تیراندازی بی امان ارتشیان به داخل یک کوچه فرار می کنند که انتهای آن بن بست بوده است . آن دو نگران از دستگیری بودند که به یکباره درب منزلی باز می شود و آنها را پناه می دهند .

وقتی وارد حیاط می شوند بالغ بر چهل نفر دیگر انقلابیون با همین شرایط در داخل خانه محبوس شده بودند و صاحبخانه به همه پناه داده بود .

عابدی گفت : پس از اینکه فروشگاه به آتش کشیده شد و جمعیت خروشان بر علیه رژیم شعارهای تندی مبنی بر سرنگونی می دادند  و خواستار برقراری جمهوری اسلامی شدند ، یک نفر لباس شخصی که از نیروهای ضد اطلاعات بود آمد و به من گفت اقا چه خبره ؟من در اطرافم یک پاره آجر برداشتم تا به سمتش پرتاب کنم و گفتم پدر سوخته تهران در خشم مردم انقلابی بر علیه رژیم شاه بیداد می کند و تو میگی چه خبر است ؟ این کشتار بی رحمانه را نمی بینی ؟ آتش گرفتن فروشگاه کورش را نمی بینی ؟ و او مجبور به فرار شد .

http://www.qudsonline.ir/Images/News/Smal_Pic/14-6-1391/IMAGE634824847915350746.jpg

هفده شهریور سال 1357  با  نام های جمعه سیاه و جمعه  خونین  و همچنین   " یوم الله " در ادبیات انقلاب اسلامی شناخته شده است. تعداد شهدای این روز در تهران هشتاد و هشت نفر ثبت گردیده که شصت و چهار نفر آن در میدان ژاله و بیست و چهار نفر نیز در سایر مناطق تهران توسط عمال رژیم شاه به شهادت رسیده اند .همچنین 205 نفر نیز در ژاله مجروح شده بودند .

آقای عابدی با خنده های ملیح می گوید : چشمتان روز بد نبینه . پنج روز بعد تاریخ 22/6/1357 چند افسر ضد اطلاعات و چند مامور آمدند درب منزلم تا من را دستگیر و با خود ببرند . خدا خیر به همسرم و همسایه ها بدهد آمدند و پا درمیانی کردند و گفتند این آقا را می شناسیم ضعف اعصاب دارد و بعضی موقع ها که ناراحت می شود بد خلقی کرده و ناسزا می گوید . حکومت شاه رو به زوال بود و پنج ماه بعد در بهمن 1357 همه جشن پیروزی گرفتیم و اگر وساطتت همسایه ها و اوضاع نا آرام کشورنبود مطمئنا مورد عتاب و خطاب افسران قرار می گرفتم که به خیر گذشت .

 خانم کبری اکبری همسر آقای عابدی نیز اذعان داشت در تمامی راهپیمایی ها بر علیه رژیم شاه به همراه سایر زنان قهرمان حضور داشته و از نهضت امام خمینی دفاع می کرده است .

آقای مهدی قجری فرزند سلطانعلی متولد 1350 و خواهرش خانم اکرم قجری متولد 1349 مقطع 17 شهریور 1357 هفت ساله و هشت بوده اند . مهدی در نوجوانی و سنین 11 و 12 سالگی عضو گروه سرود بسیج شهر نراق بوده و چندین اجرا در مسجد جامع نراق داشته است .

psfvp1gksd7teb5aj1c.jpg

                                                                                                                                                مهدی قجری

ایشان می گوید :

اعتراضات مردمی بر علیه رژیم شاه را یادم می آید . آن روز جمعه به همراه خواهرم و مرحوم مادرم و پدرم و آقای حاج علی عابدی علی رغم حکومت نظامی به راهپیمایی رفته بودیم . درگیری ها که اوج گرفت پدرم من و خواهرم را به منزل آقای عابدی برگرداند و خودش مجددا به صحنه بازگشت . با اینکه بارها از خانواده ام واقعه جمعه خونین هفده شهریور و مقاومت ملت را شنیده ام ولی باز هم علاقمند به شنیدن آن هستم . 17 شهریور گرچه روز تلخی بود ولی آغاز فروپاشی رژیم پهلوی را رقم زد .  

qfpwv3zyvcuz6dlcwr4d.jpg

دو مطلب را در اینجا نیاز است ذکر شود و اینکه شهر نراق یکی از جوانانش به نام علیرضا صادقی فرد فرزند امرالله در تظاهرات مردمی روز 17 شهریور در خیابان سبلان شمالی در منطقه نظام آباد تهران به شهادت رسیده است . جوان دیگر شهر نراق به نام سید حسین  میرسلطانی فرزند سید نصرت الله یکی از افراد حاضر در روز 17 شهریور بوده و بعد جوان ترین فاتح لانه جاسوسی شد و سپس طی دفاع مقدس در تاریخ 27/8/1359 در سوسنگرد به شهادت رسید .

 

برای اطلاع کاربران در چند خط فروشگاه های کورش معرفی می گردد :

 

فروشگاه‌های کورش توسط آقای حمید کاشانی اخوان در سال ۱۳۴۹ تاسیس گردیدند و سپس آقای سید احمد خیامی فرزند سید علی اکبر با ایشان شریک شد . پس از چند سال تعداد آنها به 14 فروشگاه‌ در تهران رسید فروشگاه کوروش واقع در ابتدای خیابان نبرد در چهار راه کوکاکولای تهران در چهار طبقه در بعد از ظهر روز 17 شهریور 1357 توسط انقلابیون به آتش کشیده شد.

z8wa7kmlnv4qxqwxscs3.jpg

این فروشگاه‌ها پس از انقلاب 1357  مصادره و در اختیار بنیاد مستضعفان قرار گرفته و به فروشگاه‌های زنجیره ای قدس تغییر نام دادند و در اواخر دهه هفتاد تعطیل شدند. سپس فروشگاه زنجیره ای رفاه در سال 1374 راه اندازی و آغاز به کار کرد و تا دی ماه 1390 تعداد  178 فروشگاه رفاه در سراسر  ایران به ثبت رسیده و مورد استقبال عموم هموطنان قرار گرفته است .

 

ضمنا فروشگاه کسا در محل فروشگاه مخروب شده کورش ابتدای خیابان نبرد در چهار را کوکاکولا ( خیابان پیروزی) چند سالی است راه اندازی گردیده است .

 

وبلاگ سلحشوران شهر نراق 06/12/1391

 

۹۱/۱۲/۰۶
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook