دوستان کاری کنیم نراقی ها سیزده بدر بیان پایین و بالا نرن
عملیات بزرگی در پیش رو بود . رزمندگان شهر نراق تحصیل در دبیرستان حاج عباس معصومی را رها کرده و برای حفظ ثغور مرزها به استان خوزستان حرکت کردند .
سر از پا نمی شناختند و آموزش های تکمیلی را فرا گرفته و مترصد حمله بودند . شهرستان خالی از سکنه شوش در استان خوزستان در تیر رس ارتش متجاوز عراق قرار داشت . اکثر نیروهای اعزامی از نراق را موسسین بسیج تشکیل داده بودند .
سال جدید در حال تحول بود و سلحشوران دور هم گپ و گفت داشتند و هر کس حرفی زد . سال نو 1361 تحویل شد .عارف بلند پرواز سید غلامرضا باشی گفت عید ما زمانی است که بر دشمن پیروز شویم .
شهید سید غلامرضا باشی
مهدی عباسی که عاشق و ملول گشته بود گفت: بیایید کاری کنیم که مردم نراق روز سیزده بدر به جای رفتن به دشت آصیف آباد برای عزا و ماتم ما بیان قبرستان پایین .
شهید مهدی عباسی
قاسم جعفری گفت می خواهم برای مادرم جنازه ام را عیدی ببرند .
شهید قاسم جعفری
دومین روز عید یعنی 2/1/1361 عملیاتی شروع شد که نام آن را فتح المبین گذاشتند . مردم نراق در گذران سال نو و تعطیلات بودند که جبهه شلش در روستای زعن در فاصله کوتاهی از شهرستان شوش کن فیکون شد .
محلاتی ها بیشترین شهید و اسیر و مجروح را دادند . نراقی ها چهار شهید و سه اسیر و هفت مجروح تقدیم کردند .بمیرم برای جنازه های سوخته شده در میدان مین . جنازه های مطهر شهیدانی که پس از مرگ با عزتشان نیز زیر رگبارها و ترکش ها گرفتار ماند .
فدای قطرات خون شهیدانی که آنقدر جنازه ها در معرکه ماند تا خون ها از جهش ایستاد و خشک گردید . به فدای لب های عطشان فرزندان سید روح الله در زعن . نمانم تا ببینم مادرانی که اجازه نیافتند جنازه های جگر گوشه هایشان را مشاهده کنند .
نراق کوچک محشر کبری شد . هر خانواده شهیدی ، اسیری و مجروحی و عجب عیدی شد برای مردم . مجروحین از بیمارستان یا فرار و یا رخصت خواسته بودند و خودشان را به نراق رسانده بودند . اغلب از فراغ و غصه خودشان را داخل قبرها می انداختند که چرا ماندند . اما از تشیع جنازه ها خبری نبود و جنگ ادامه داشت و پیروزی بزرگ فتح المبین در یک قدمی بود .سرانجام اولین پیکر مطهر را آوردند و او عبدالله محمودی بود که روز 12 فروردین 1361 گلزار شهدا را افتتاح نمود .
شهید عبدالله محمودی
حالا سیزده بدر شده و خواسته مهدی عباسی محقق گردید . خدای من این جمعیت کلان باید در آصیف آباد سیزده را بدر کنند ولی انکار همه آمدند امامزاده سلیمان تا مهدی و سید غلامرضا باشی و ابوالفضل بیابانگرد را با شکوه و عظمت بر دستان مهربانشان تشیع و کمک حال داغ خانواده ها باشند .
شهید ابوالفضل بیابانگرد
از آن به بعد دیگر سیزده بدر کسی بالا نرفت و خوش گذرانی و تقسیم شادی در پایین و در گلزار شهیدان نراق بین همه خانواده ها تقسیم شد .فقط یادمان نرود خانواده های فتح المبینی ها هم نزد فرزندانشان ماوا گرفته اند . آقای غلام محمد عباسی و همسرش خانم توران قاسمی – آقای علی محمودی و همسرش خانم فاطمه رضایی
به روح همه شهدا ، صلحا و اموات صلوات
وبلاگ سلحشوران شهر نراق