خلق حماسه رزمندگان شهر نراق طی عملیات والفجر 9 و یک شهید
روز اول عید روز شکوفایی بهار طبیعت است . تمامی مردم ایران زمین پای سفره هفت سین با اعضای خانواده رو به قبله نشسته و دعای " یا مقلب القلوب و الابصار ؛ یا مدبر الیل والنهار ؛ یا محول الحول والاحوال ؛ حول حالنا الی احسن الحال" را قرائت می کنند .
شهید علیرضا قجری
ولی یک خانواده از شهر نراق به نام علی محمد قجری و زهرا طالبی اولین روز عید نوروز باستانی یعنی 1/1/1365 پای سفره هفت سین مطلع می شوند که جگر گوشه شان جوان رعنا و 20 ساله علیرضا در راه حفظ مرزهای وطن و مکتب اسلام به شهادت رسیده است .
مشکل تر اینکه دقیقا از اولین روز عید تا آخرین روز فروردین خبرهای متناقص می رسد و از سرنوشت قطعی فرزندشان بی اطلاع هستند .
یک روز خبر مجروحیت ؛ روز دیگر خبر اسارت و روز بعد مفقودالاثر و ده ها خبر دیگر . حال تصور کنید چه روحیه بالایی و چه صبر و شکیبایی در مقابل این ناملایمات نیاز است .
شهید علیرضاقجری
سرانجام طاقت پدر به سر آمده و آقای قجری و دایی شهید ، مرحوم بهروز طالبی فرزندغلام محمد راهی شهرستان مرزی مریوان در استان کردستان می شوند .
علی محمد قجری پدر شهید
با پی گیری های مکرر یگان مربوطه در ارتش جمهوری اسلامی پیکر مطهر علیرضا قجری از ارتفاعات جبهه منطقه چوارتا کردستان عراق به مریوان منتقل و جنازه به همراه پدر و دایی شهید به تهران انتقال می یابد .
" نام و یاد شهید علیرضا قجری گرامی باد"
قسمتی از زندگینامه شهید علیرضا قجری فرزند علی محمد قجری نراقی
علیرضا
قجری تاریخ 28/11/1345 در شهر تهران متولد گردید . پدر و مادرش اهل شهر
نراق از توابع شهرستان دلیجان در استان مرکزی می باشند . ایشان تا سطح
دیپلم به تحصیلات خود ادامه داد . علیرضا علاقه شدیدی به زادگاه خانواده اش
در شهر نراق داشت .
علیرضا قجری
تابستان ها و ایام تعطیل مرتب از تهران به نراق مسافرت و با اقوام و آشنایان ارتباط برقرار می کرد . علاقه به دامداری داشت و هر سال تابستان ها به چرای دام های اقوام می رفت و بره ای برای خود پرورش می داد . زیرا اعتقاد داشت بعضی انبیا الهی به این شغل مبادرت ورزیده و از این طریق به جامعه خدمت می کرده اند .
مهر 1359 جنگ هشت ساله عراق بر علیه ایران تحمیل شد و علیرضا مترصد شد تا به سن قانونی برسد . در سن 16 سالگی و سال 1361 در پایگاه بسیج مسجد حضرت محمد رسول الله (ص) محله حسن آباد زرگنده ثبت نام و عضویت یافت .
هشت ماه در بسیج فعالیت داشت و آموزش های مختلف را فرا گرفت . به دلیل نیاز جبهه ها و فرمان رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله سید روح الله خمینی (ره) سال 1363 از طریق پادگان امام حسین تهران رهسپار جبهه های جنوب در استان خوزستان گردید . عشق و علاقه ایشان به امام خمینی وصف ناپذیر بود .
در سال 1363 در بمباران هوایی شهر اهواز مرکز استان خوزستان از طریق ترکش به پهلو مجروح می گردد . پس از اقدامات اولیه پزشکی سرانجام برای بهبودی کامل به بیمارستان مروستی تهران واقع در زیر پل حافظ تهران منتقل و یک هفته تحت مداوا قرار گرفت .
زمانی که خانواده اش در بیمارستان به ملاقاتش می روند به پدرش اظهار می دارد دیدی من لیاقت شهادت نداشتم .
دفاع مقدس مردم ایران همچنان ادامه داشت که نامبرده برای ادای دین بیشتر دفترچه دریافت و به خدمت مقدس سربازی رفت . دوره آموزشی را در پادگان بیرجند استان خراسان جنوبی طی نمود . بعد در لشکر 28 پیاده کردستان سازماندهی گردید و به شهر اهواز مرکز استان خوزستان اعزام گردید .
سال 1364 یگان مربوطه آنها از اهواز به کردستان منتقل گردید . در این اثنا علیرضا یک هفته ای به مرخصی آمده و با خانواده اش دیدار می کند .
آخرین روز مرخصی که قصد داشته به شهرستان مرزی مریوان عزیمت نماید ساعت و انگشترش را در منزل گذاشته و می گوید من دیگر بر نمی گردم و شهید خواهم شد و اینها را برای یادگاری نزد برادرم محمدمی گذارم .
بعضی از واحدهای لشکر 28 پیاده کردستان در پدافندی عملیات والفجر 9 حضور داشت و علیرضا قجری سرباز وظیفه این لشکر در پدافندی عملیات در منطقه چوارتا شرکت چشمگیر و حماسی داشت .
سرانجام این سرباز فداکار میهن اسلامی تاریخ 1/1/1365 در ارتفاعات کردستان عراق در استان سلیمانیه در مصاف با ارتش عراق از مهبط خاک تا معراج آسمان ها پر کشید و به شهادت رسید . از شهید بزرگوار وصیت نامه به دست نیامد .
پیکر مطهر علیرضا پس از گذشت 28 روز به تهران منتقل و پس از تشیع با شکوه در گلزار شهدا قطعه 53 ردیف 119 شماره 1 بهشت زهرا(س) دفن می گردد .
به دلیل حضور خانواده شهید در نراق و ادای احترام به مقام شامخ شهیدان سنگ یادبودی در گلزار شهدای شهر نراق به نام علیرضا قجری فرزند علی محمد مورد توجه قرار گرفته است .
پدر شهید که یکی از رانندگان زحمتکش شهر نراق می باشد در تمامی مراسم ها شرکت فعال دارد . وی از پیروان راه ولایت و از مدافعان خون شهدا می باشد .
شرح و نتایج عملیات والفجر 9
عملیات والفجر هشت هنوز ادامه داشت که عملیات دیگری طرح ریزی شد و به تعدادی از لشکرهایی که در فاو به عنوان نیروهای پشتیبانی حضور داشتند دستور رسید تا مهیای عملیاتی جدید و انتقامی در جبهه دیگرکشور باشند .
عملیات والفجر 9 اولین عملیات از سلسله نبردهای مربوط به استراتژی تعقیب دشمن در جبهه های شمالی ، در منطقه چوارتا از استان سلیمانیه عراق بود که با طراحی و فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سه محور در تاریخ 5 اسفند 1364 و با رمز مبارک «یا الله- یا الله – یا لله» و با هدف پیش روی در شرق سلیمانیه آغاز شد .
نیروهای ایران توانستند در دو مرحله به اهداف مورد نظر همچون ارتفاعات کوخ نم نم ، ناصر ، ماماخلان ،موبرا ، پلنگه سور و قله کاژال پیر (کچل) که از بلندترین قلل منطقه است دست یابند. عملیات والفجر 9 در تاریخ 9 اسفند 1364 به پایان رسید .
چند روز پس از پایان عملیات و تحویل خط به نیروهای پدافندی ، در حالی که مناطق متصرفه هنوز به طور کامل تثبیت نشده بود ، نیروهای ارتش عراق در حملاتی توانستند نقاط تصرف شده را باز پس گیرند .
نکته حائز اهمیت در این عملیات، همزمانی این عملیات با عملیات والفجر 8 بود . یعنی در حالی که توان اصلی سپاه پاسداران در منطقه فاو عراق درگیر بود ، یگان های تازه تاسیس سپاه عملیات والفجر 9 را انجام دادند و توانستند در تهاجم خود کاملاً موفق باشند و چنانچه نیروهای پدافندی جایگزین آن ها قادربه حفظ منطقه می شدند ، نیروهای ایران در منطقه سلیمانیه به موقعیت ممتازی دست می یافتند.
دشمن در عملیات والفجر نه بیش از 1500 کشته و زخمی بر جای گذاشت و تعداد 134نفر از آنان نیز به اسارت نیروهای ایرانی درآمدند . تجهیزات منهدم شده دشمن یک فروند هواپیما - یک فروند هلی کوپتر – 20 دستگاه تانک – 90 دستگاه خودرو - 10 قبضه ضد هوایی - مقدار زیادی سلاح سبک و نیمه سنگین می باشد .