شهردار نراق : برای خدمت به خلق نیاز به توفیق الهی است
شهریور ماه 1375 خدمت سربازی من تمام شد . دقیقا ۲۴ ماه در لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) تیپ یکم خدمت کردم .
محمود مرادی
با اینکه سربازی بیش نبودم مسئولیت ممیزی تیپ را به عهده داشتم . فرمانده وقت لشکر سردار حاج محمد کوثری بود که اکنون نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است.جانشین ایشان هم حاج سعید سلیمانی بود که تاریخ 19/10/1384 در حادثه هواپیمای فرماندهان سپاه همراه با سردار احمد کاظمی به شهادت رسید . فرمانده تیپ هم سردار چیذری(احتمالا محسن) بود .
تیپ یک لشکر ۲۷ دارای سه گردان عمار ؛مقداد و مالک بود که اسم آنها برای نیروهای جنگ آشنا است . در مدت دو سالی که در خدمت فرماندهان ستاد لشکر و تیپ بودم با چهره های زیادی از فرماندهان سپاه آشنا شدم .
چند نفر از آنها در همین مدتی که من خدمت می کردم به درجه رفیع شهادت نائل آمدند مانند حاج سعید شاهدی و شهید محمود غلامی .
شهید سعید شاهدی
شهید محمود غلامی
حتما شنیده اید که میگن سربازی انسان را مرد میکند . باور کنید من در این مدت دو سال به اندازه همه سال های تحصیلم درس یاد گرفتم . چند ماهی مانده بود به اتمام خدمتم که مسئول امور مالی تیپ پیشنهاد داد باید آماده استخدام در سپاه پاسداران شوی .
چون کار شما را کسی بلد نیست و اگر خدمت شما تمام شود کارهای ممیزی روی زمین می ماند . تعلق خاطر من به زادگاهم شهر نراق باعث شد که این پیشنهاد را نپذیرم . با اصرار خودم مجبور شدن نیروی قراردادی استخدام کردند و من کلیه کارها را در مدت سه ماه به ایشان آموزش دادم و توانستم کارت پایان خدمت خودم را بگیرم و راهی شهرم شوم .
نراق که آمدم کاری برایم وجود نداشت . حجت الاسلام علی محمد مهدیزاده تازه کار بازسازی امامزاده بی بی زبیده خاتون ( از نسل چهارم امام جواد"ع" ) را شروع کرده بود .پیشنهاد داد کارگر بنایی نیاز داریم و ما هم چون کارگر زاده بودیم پذیرفتیم . اولش خیلی سخت بود .
امامزاده بی بی زبیده خاتون (س) واقع در شهر نراق
به قول معروف شغل پشت صندلی را اون هم در بهترین نقطه تهران که آینده خوبی هم داشت با کارگری در بی بی زبیده خاتون(س) عوض کرده بودم . نزدیک یک سال وضع به همین منوال گذشت .
غروب یک روز که در امامزاده تک و تنها کار می کردم و هیچ کدام از کارگر ها نبودند دلم شکست . به بی بی عرض کردم خانم در دنیا و آخرت شما حکومت می کنید . من کار تهران را به عشق خدمت به شهرم نراق ترک کردم .
دعا کنید کاری آبرومند برای من پیدا شود تا بتوانم تشکیل خانواده داده به سنت پیامبر هم عمل کنم . یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که به طرز کاملا عجیبی به زور بنده را بر خلاف میل خیلی ها حتی شهردار وقت پشت میز کار در شهرداری نراق نشاندند که خود شرح ماجرای خواندنی دارد. این مطلب و شاید خاطره را نوشتم تا خیلی ها بدانند و بفهمند که برای خدمت به خلق نیاز به توفیق الهی است نه تایید این و آن .
استخراج
از وبلاگ شهر من نراق نوشته شده توسط شهردار بسیجی آقای محمود مرادی فرزند علی
محمد