دیوان محبت حاج علی یوسفی نراقی محبت علی را همراه دارد
در هر نقطه و مکانی که می گذری نام نراق و نراقی مثل خورشید فروزان می درخشد . خدمات آنان از دیرباز سطوری از ورق های تاریخ را نمایش می دهد .
از افراد و شخصیت های مختلف گفتیم و نوشتیم و حظ وافی بردیم . با خود گفتیم نکند در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) تهران نیز یکی از مشاهیر نراق سر بر تیره تراب دارد و آوازه شده باشد و ما بی خبریم .
ملزومات همیشگی یعنی قلم ؛ کاغذ و دوربین را برداشته و یا علی کنان رفتیم و ابتدا از تابلوی " قطعه هنرمندان" عکسی گرفتیم و داخل شدیم .
همه هنرمند؛موسیقی دان؛هنرپیشه؛نویسنده و القاب مختلف دور هم جمع شده اند .
ابتدای ورود به این قطعه بر سنگ قبری نام زیبای "نراقی" چشمگیر است . نزدیکتر می شویم و نوشته را می خوانیم :
عارف فرزانه استاد حاج علی یوسفی نراقی فرزند حسین ملقب به محبتعلی
علی
یوسفی تاریخ 11/6/1304 در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان در استان
مرکزی متولد گردید . مادرش آمنه نام داشت و پدرش حسین از قاریان ممتاز قران مجید در نراق بوده و
بر این اساس فرزندش به علی ملا حسین مشهور می باشد .
یکی دیگر از فرزندان ملا حسین به نام امرالله یوسفی ساکن تهران است و در واقع باجناق برادرش علی می باشد .
علی حدود سال 1324 با خانم بهجت عباسی فرزند حاج اسماعیل ازدواج نمود . حاصل این ازدواج چهار دختر و سه پسر به اسامی غلامرضا ، حسین(بازنشسته نیروی هوایی) و حسن می باشد .
غلامرضا یوسفی در نراق به شغل جوشکاری مشغول و از قاریان قرآن و ثناگوی علی بن ابیطالب(ع) بود . ایشان تا سال 1361 هر شب ماه مبارک رمضان در مسجد جامع نراق همراه با جمعیت انبوه یک جزء قرآن را قرائت می کرد و زکات علم خویش را ارائه می داد .
وی در سن 47 سالگی در تاریخ 06/07/1375 فوت و در وادی السلام نراق جایگاه ابدی وی می باشد . خانم عباسی سال 1377 فوت نمود و در قطعه 74 ردیف 89 شماره 82 به خاک سپرده شد .
مرحوم اویس یوسفی و پدرش مرحوم غلامرضا یوسفی
علی یوسفی که از کارمندان بازنشسته اداره پست و تلگراف تهران بود تاریخ 15/10/1380 فوت نمود و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) آرام گرفته است .
کتاب دیوان محبت در دو جلد اثر این نویسنده زبر دست نراقی یکی دو سال قبل از فوتش تهیه گردیده است .
دیوان محبت مجموعه غزلیاتی است که با مضامینی از عشق, محبت و عرفان به نظم درآمده است .این سرودهها در واقع ذکر و دعایی است بر حضرت حق و راز و نیاز عارفانه .
برخی از این غزلها عبارتاند از :(دی بیامد میهمانی بهر ما, ای انیس و مونس دلهای ما), (دوش کردم سیری اندر ماسوا, بارها از خود همی پرسم چرا), (در مسیر عشق هر دل صاحب اسرار نیست, دلم از نای جانان راز بشنید), و (مردان ره حق و حقیقت دگرانند) .
جلد دوم دیوان علی یوسفی نراقی که متضمن اشعاری سنتی است با مضامین عرفانی به نظم کشیده شده است، از جمله این غزل :
دوش اندر بر آن دلبر زیبا بودم/ سراپا گوش شده غرق در آوا بودم/ پلک خود را نزدم من به هم آنی آن شب/ جمله اعضا شده چشم محو تماشا بودم
از زحمات حاج حسین قنایی فرزند میرزا در تهیه گزارش در خصوص داماد عمه اش متشکریم .
وبلاگ سلحشوران شهر نراق