رزمنده نراقی یکماه بعد از ازدواج اسیر و پس از بازگشت از عراق دخترش 9 ساله بود
آزاده جانباز قدرت الله ایزدی
تاریخ 2/1/1361 طی عملیات غرور آفرین فتح المبین در روستای زعن در منطقه شلش شهرستان شوش استان خوزستان به شدت مجروح و به اسارت نیروهای ارتش عراق گرفتار شدم .
در اردوگاه موصل 3 عراق بودم که از طریق نامه با خبر شدم رحمت الهی شامل حالم گردیده و تاریخ 18/9/1361 در شهر نراق صاحب دختری شده ام که نامش را مرضیه گذاشته اند .
اولین دیدار مرضیه ایزدی 9 ساله با پدرش 29/5/1369
آزاده قدرت الله ایزدی بر دستان مردم شهر نراق 29/5/1369
وبلاگ سلحشوران شهر نراق نامه ای از آزاده حاج قدرت الله ایزدی را به نمایش می گذارد که استقامت اسرا در چنگال دشمن و از طرفی گوشه ای از مشکلات زندگی و وضعیت روحی خانواده ها در سال آخر دفاع مقدس را بیان می کند :
نامه اسیر قدرت الله ایزدی فرزند عباس از اردوگاه موصل عراق به خانواده اش در شهر نراق از توابع دلیجان استان مرکزی به شماره کارت اسارت 3083
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام . از وصول نامه محبت آمیزتان مسرور شدیم . انشاءالله پیوند قلبی و آن ادای احترامات و وظیفه ای که بر دوشمان نسبت به همدیگر هست انجام داده و در تکاپوی بیشتر آن باشیم .
بعدها هم که با بازگشت کلیه برادران اسیر به آغوش گرم عزیزان بتوانیم انجام وظیفه بکنیم به نفع احسن .
عرض ندارم . انشاءالله مرضیه کوچولو که الان دیگر بزرگ شده و به مدرسه می
رود ؛ اگر قرار باشد ما اینجا(عراق)بیشتر بمانیم با دستخط خودش نامه بنویسد
.
بسیار باعث سرور و شادی است اولین جمله ای که نوشت و رسید " بابا " است . بابا به قربانت بگردد .
قدرت الله ایزدی غمگین اسارت در موصل عراق 1364
اگر که نیستم ؛ ولی دستم را بر سرت می کشم ؛ رویت را می بوسم ؛ نوازشت می کنم ؛ از صمیم قلب .
انشاءالله درسهایت را خوب بخوانی باباجان تا من بر گردم برایت جایزه می آورم . شما را به خدا سپردم .
قدرت الله ایزدی با شماره کارت اسارت 3083
تاریخ 15/1/1367
==================================
پاسخ نامه سرکار خانم زهرا صالحی فرزندعلیرضا از شهر نراق به همسر در بندش قدرت الله ایزدی در اردوگاه موصل 3 عراق :
بسم الله الرحمن الرحیم
حضور محترم همسر عزیز و گرامیم سلام عرض می کنم .
پس از سلام ؛ سلامتی شما را از درگاه باری تعالی خواهان و خواستارم . امید است که حال شما همسر عزیز خوب باشد . سالم و سلامت باشی . و اگر جویای حال همسرت زهرا خواسته باشی حال من هم خوب است و سلامتی که یکی از نعمت های الهی است برخوردار هستم .
فقط ناراحتی و نگرانی که دارم برای خاطر شماست . خیلی نگران هستم . دلم خیلی می سوزد . چاره ای در کار نیست .
همسرم ؛ نامه پر مهر و محبت شما که تاریخ 22/10/1366 نوشته بودی برای مرضیه(دخترمان) به دست ما رسید . بی نهایت خوشحال شدم .
مرضیه
دختر عزیزت هم حالش بسیار خوب است و از راه دور خدمت شما سلام و دعا می
رساند . این فرزند الان شش ساله است . پدر را ندیده است . می خواهد امسال
که می آید برود مدرسه درس بخواند . همه اش می گوید بابایم کی می آید ؟ چرا
نمی آید ؟
قدرت الله در عنفوان جوانی
همسر عزیزم سال ها و روزها می گذرد . ولی چه روزهایی و چه سال هایی ؟ خداوند هر چه زودتر راه نجات شما را فراهم کند .
خوب
همسرم ؛ اگر از حال پدر و مادرت بخواهی حالشان خوب است و خدمت شما سلام و
دعا می رسانند . پدر و مادر خودم حالشان خوب است و سلام و دعای فراوان می
رسانند . و دیگر برادرانت و برادرانم و خواهرانم خدمت شما سلام و دعا می
رسانند .
زهرا صالحی از شهر نراق مورخ 6/3/1367
تهیه و تنظیم و تفهیم گذاری توسط وبلاگ سلحشوران شهر نراق 10/6/1392