سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

عـکـس، خـاطـرات ، دل نـوشـتـه هـای دفـاع مـقـدس ، انـقـلـاب و اطـلـاعـات عـمـومـی

سلـحــشـوران شـهـر نــراق

شهر نراق زادگاه علامه ملا محمد مهدی نراقی و ملا احمد نراقی (فاضلین نراقی)
بیش از 100 نفر از مشاهیر نامدار دارای جمعیت سه هزار نفره در مقطع 8 سال دفاع مقدس دارای 180 رزمنده بوده و علاوه بر آن 8 آزاده و 100 جانباز(مجروح)و 80 شهید تقدیم آرمان های میهن اسلامی نموده است.


بایـگـانی
آخـریـن مـطـالـب

 عملیات مطلع الفجر در ارتفاعات شیاکوه شهرستان گیلانغرب استان کرمانشاه تاریخ 20/09/1360آغاز و تا 6/10/1360 به مدت 17 روز ادامه یافت .

30063.jpg   148134315014413960185167401072081121945184.jpg

 تیپ 58 ذوالفقار به استعداد گردان های 211 و 265 و گردان 290 زرهی و 11 گردان پیاده از سپاه پاسداران و یک گردان از ژاندارمری در مطلع الفجر شرکت حماسی داشتند .سرباز وظیفه تیپ 58 تکاور ذوالفقار به نام علی اصغر مهدوی فرزند حسین اهل شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان طی پدافندی این عملیات مفقود گردید .

kums0zmmo1xd82kojwua.jpg
      شهید علی اصغر مهدوی

 دستخط حاج حسین پدر این بزرگوار موجود هست که تاریخ مفقود شدن فرزندش را بر اساس پی گیری های صورت گرفته 20/10/1360 در پدافندی عملیات جبهه نوشته است .

 مهدوی.jpg

یادمان هست سال های 1361 و 1362 و بقیه سال ها که بسیجیان و مردم به منازل خانواده های شهیدان نراق سرکشی و ملاقات می رفتند به تنها خانه ای که از کنارش عبور می کردند منزل مرحومین حاج حسین مهدوی فرزند آقامیرزاقوام و همسرش خانم صنعت محمدی فرزند فتح الله بود . زیرا هیچ تکلیف روشنی وجود نداشت و امکان ایجاد سر سلامتی به آنها نبود .


image۲۸۲۹.jpg

مرداد ماه 1369 فرا رسید و اسرای ایرانی که به آزادگان مشهور شدند یکی پس از دیگری به میهن اسلامی بازگشته و هشت نفر آنان وارد شهر نراق گردیدند و لیکن چشم انتظاری خانواده و مردم برای پیدا شدن مهدوی نتیجه بخش نگردید و امید ها به یاس تبدیل گشت .


ozbf1o6v1hb5h8gr6i2z.jpg
شهید علی اصغر مهدوی


سرانجام مورخ 10/3/1383 پس از 23 سال ارتش جمهوری اسلامی شهادت این سرباز فداکار را به خانواده اش رسما اعلام کرد . لیکن قبر و بارگاهی برای دل تسلی آنها وجود نداشت و دو صورت قبر در گلزار شهیدان نراق و محلات برای علی اصفر گمنام مد نظر قرار گرفت .

4rpkeo796rf1l568lc5.jpg     1pivz3j6d30980i4nv.jpg

 پدر و مادر شهید پس از تحمل غصه ها و رنج های 27 ساله فوت کرده و در کنار گلزار شهدای شهرستان محلات خاکسپاری شدند .

گمنامی علی اصغر مهدوی ادامه یافت تا اینکه خواهر زاده اش احمد رضا مهدوی فرزند کاظم تاریخ 20/1/1365 در جبهه حاجی عمران پیرانشهر استان آذربایجانغربی به شهادت رسید .

a70lnj20vtzuaclsyw9d.jpg

                                                                                                                                            شهید احمدرضا مهدوی

این شهید نیز در زمره گمنامان قرار گرفت . اول اینکه پدرش کاظم مهدوی فرزند حسن تاریخ 19/06/1388فوت نمود و به جای خاکسپاری در قطعه منتسب به خانواده های شهدا در وادی السلام نراق دفن گردید .

img_1687.jpg

دوم اینکه در لیست 80 شهید مربوط به نراق تنها شهیدی که سنگ یادبود و پرچم ندارد احمد رضا مهدوی می باشد . سرکار خانم نصرت مهدوی به عنوان خواهر و مادر شهیدان علی اصغر و احمد رضا که در منزل سابق خانم کمالی در بالای منبع آب سکونت دارد از این وضعیت گلایه دارد .  معلوم نیست فلسفه این همه گمنامی و خاموشی در چیست ؟

ولی حالا که 32 سال از ماجرای گمنامی فرزند وطن گذشته است و پدر و مادری نیستند تا بیشتر غصه بخورند خاطره موثق و تلخی از یکی از ایثارگران شهرمان حاج هادی ایزدی فرزند عباس را مرقوم می کنیم :

http://uploadtak.com/images/e7367_scan0028.jpg

                                                                                                                                                    هادی ایزدی

دو هفته پس از عملیات مطلع الفجر تاریخ 5/10/1360 ده نفر از بسیجیان نراق به منطقه عملیاتی غرب اعزام و در جبهه گل به سر سومار استان کرمانشاه مستقر گردیدیم .

اسامی ده نفر عبارتند از : سید ابوالفضل بابایی(مرحوم) سید اکبر کاظمی مجتبی شریفی هادی ایزدی غلامرضا قجری (شهید) غلامرضا قجری فرزند حسین قنبر علی عابدی - سیف الله اکبری(مرحوم) مهدی جعفرینصرالله حیدری .

005.jpg

مجموعا 60 رزمنده این خط را تحت پوشش قرار داده بودند که تعدادی زیادی از رزمندگان شهرستان های محلات و دلیجان بودند .


12213764168229152974678145212711401501329.jpg

15 روز پس از ماموریت ما حدود تاریخ 21/10/1360 یکی از رزمندگان ناشناس که می دانست نراقی ها در کدام موضع سنگر دارند آمد و با صراحت و اطمینان گفت :

دوستان: امروز رادیو عراق اسم یکی از همولایتی هایتان به نام علی مهدوی را نام برد که به اسارت ارتش عراق در آمده است . من به جهت ادای دین و مسئولیت اطلاع رسانی به اغلب مردم و احتمال قوی خانواده اش گفتم ولی حقیقتا کاری از دست کسی بر نمی آمد . اوج جنگ بود و ایجاد دسترسی میسر نمی گردید .

212234013815978263124813910262277476239.jpg

معلوم نشد این دوست نراقی و همسایه ما به چه سرنوشتی دچار شد که اینگونه گمنام ماند . آیا مجروح بوده و در اثر بی توجهی دشمن و عدم طبابت در اردوگاه اسرا به شهادت رسید ؟ آیا در اثر مبارزه با ماموران زندان و تیراندازی عراقی ها به شهادت رسید ؟

ولی آزادگان ایرانی از جمله برادرم حاج قدرت الله ایزدی به کرات به شهادت رساندن اسیران توسط مامورین رژیم بعث عراق را در خاطراتشان بیان نموده اند .

 

74مهدوی علی.jpg

                                                                                                         

۹۲/۰۶/۱۴
سلحشوران شهر نراق

نظرات  (۱)

۰۵ اسفند ۰۰ ، ۱۱:۰۷ سلحشوران شهر نراق


پیکر شهید علی اصغر مهدوی نراقی از ارتفاعات شیاکوه گیلان غرب بازنگشت


علی اصغر مهدوی سال 1341 در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان متولد شد .

پدرش حاج حسین مهدوی فرزند میرزا قوام ابن سلیمان تاریخ 6 دی 1297 در شهر نراق متولد شد . او بازنشسته اداره دارایی بود و تاریخ 24 دی 1388 بدرود حیات گفت و پیکرش جنب گلزار شهدای شهر محلات خاکسپاری گردید .

مادرش خانم صنعت محمدی فرزند فتح الله تاریخ 1 دی 1301 در شهر نراق متولد و تاریخ 15 خرداد 1387 دار فانی را وداع گفت و پیکرش جنب گلزار شهدای شهر محلات دفن شد .

خاندان مهدوی و محمدی از مردمان اصیل و انسان های شایسته و مورد احترام در شهر نراق می باشند .

علی اصغر علاوه بر نراق در شهر محلات نیز سکونت و تحصیلات را تا مقطع دیپلم ادامه داد چون شغل پدر ایجاب می کرد تا در محلات نیز ساکن باشند .

علی اصغر در نهضت امام خمینی رحمت الله علیه کوشا بود و بهمن 1357 پیروزی انقلاب را با مردم جشن گرفت . پس از انقلاب و از آخرین روز شهریور 1359 رژیم بعث عراق جنگ را بر ایران تحمیل کرد .

در دومین ماه جنگ آبان 1359 حدود 200 نفر از بسیجیان داوطلب از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان محلات استان مرکزی جهت دوره های آموزش نظامی به نام اولین گروه بسیجیان محلات راهی پادگان سعد آباد تهران شدند . مهدوی نیز یکی از داوطلبین شجاع این گروه زیاد بود که درس و مدرسه را رها کرد تا خود را برای حفظ ثغور مرزهای ایران آماده کند .


پس از دوره آموزشی از پادگان سعد آباد به پادگان امام حسن(ع) رهسپار شدند تا ترتیب سازماندهی و اعزام آنان به جبهه های حق علیه باطل در سَرحدات مهیا گردد . بیش از یک هفته در پادگان و عدم هماهنگی مسئولین ذی ربط باعث شد نصف این نیروها به محلات باز گردند .

سرانجام مابقی بسیجیان دوره دیده از پادگان امام حسن)ع) به پادگان ولیعصر(عج) تهران منتقل شدند تا ترتیب اعزام آنان به جبهه فراهم شود که آنجا نیز بیش از سه هفته معطلی و چشم انتظاری قسمتی از نیروها محل را ترک و به محلات بازگشتند .

محمود امیرخانی محلاتی همرزم و دوست علی اصغر مهدوی نراقی اظهار داشت : ایشان فردی بود که گفت اگر شش ماه ما را در پادگان ولیعصر(عج) نگهداری نمایند مقاومت می کنم و تا جبهه نروم به محلات باز نمی گردم . یک قطعه عکس خاطره انگیز شامل پنج نیروی بسیجی در دی ماه 1359 در پادگان ولیعصر وجود دارد که نفر نشسته مهدوی و چهار نفر ایستاده شهید محمد علی گنجعلی – محمد حسن شائی – محمود امیرخانی و شهید جلال صفری با لباس خاکی بسیج حضور دارند . یک قطعه عکس دیگری نیز هست که بیش از 36 نفر اعضای این گروه داخل تصویر هستند و مهدوی نیز به زیبایی مشهود است .

علاوه بر مهدوی دو سه نفر دیگر هم اهل نراق نیز در گروه محلاتی بودند(احتمالا قدرت الله ایزدی فرزند عباس – غلامحسین رمضانی فرزند حسن – مهدی ایزدی فرزند عباس) .
دو نفر هم اهل مشهد اردهال به اسامی حسن محمد کریمی و سید اکبر حسینی بود که حسینی برای اعضا مداحی می کرد .

سرانجام یکی از روزهای دی ماه 1359 فرا رسید و این عده از تهران راهی پادگان ابوذر در شهرستان سَر پُل ذَهاب استان کرمانشاه شدند . همان شب حسین انصاری محلاتی(فرزند رضا شهادت 5 مرداد 1365 محور سلماس سانحه تصادف) با ماشین دستی نمره 4 موهای سَر اکثر رزمنده ها را اصلاح کرد . نوبت به مهدوی نراقی که رسید به شوخی به او گفت :
تو از عوامل نفوذی هستی و قهقهه زدند ، چهره علی اصغر زیبا و موهای بور و چشمان زاغ و قشنگی داشت .

فردای آن روز هم سازماندهی شده و راهی جبهه سومار می شوند و در همه حال علی اصغر مهدوی یکی از نیروهای صبور و مقام گروه بود . او فردی جسور و از روحیه جنگجویی شایسته ای برخوردار بود و تسلیم ناپذیر بود .

مدت ماموریت گروه اعزامی از محلات از تاریخ 30 مهر 1359 لغایت 30 اردیبهشت 1360 هفت ماه به طول انجامید . اکثر نیروها وقتی به محلات بازگشتند امتحانات خرداد مشخص شده بود و تعدادی به دلیل حضور متناوب در جبهه ترک تحصیل کردند .

مهدوی پس مدتی در اوایل نیمه دوّم سال 1360 به خدمت سربازی رفت و پس از آموزش و سازماندهی در تیپ 58 ذوالفقار جهت دفاع و مقابله با نیروهای متجاوز بعث عراق به استان کرمانشاه اعزام گردید .

عملیات مطلع الفَجر با رمز یا مهدی ادرکنی در محور گیلان غرب - شیاکوه از تاریخ 20 آذر 1360 لغایت 6 دی 1360 انجام شد . این سرباز شجاع و حماسه آفرین در اولین روز این عملیات مجروح گردیده و متعاقبا به شهادت می رسد و لیکن پیکر مطهرش در صحنه درگیری و ارتفاعات شیاکوه جا ماند و تا کنون به عنوان مفقودالجَسد از او نام برده می شود . به احترام ایثار و فداکار شهید و حرمت خانواده اش دو سنگ یادمان در گلزار شهدای شهرهای نراق و محلات نصب گردید .
همچنین در شهر نراق کوچه یا خیابان ................. به نام شهید توسط زحمتکشان شهرداری نصب گردیده است .

لازم به ذکر است پنج سال بعد دایی شهید علی اصغر ستوان یکم به نام احمد رضا مهدوی فرزند کاظم متولد 1341 جمعی لشکر 64 پیاده ارومیه ارتش تاریخ 20 دی 1365 در نوار صفر مرزی و تپه های حاج عمران پیرانشهر استان آذربایجان غربی در اثر موج انفجار و کولاک شدید برف و بهمن به شهادت رسید و پیکر مطهرش در قطعه 53 ردیف 27 شماره 15 بهشت زهراء(س) تهران خاکسپاری شد .

مرحوم حاج حسین مهدوی و همسرش مرحومه صنعت محمدی والدین شهید در زمان حیات مطالبی مرقوم داشتند :
پسرمان نجیب ، مهربان ، درس خوان و با عاطفه بود و با فامیل و اهالی با محبت رفتار می کرد . وقتی جنگ آغاز شد از اولین جوانمردان بود که در کنار بسیجیان محلات روانه سَرحدات شد . وقتی سرباز بود و به مرخصی آمد حرفهای خاص می زد و به مادرش گفت جنگ هست و زحماتم را حلال کن . ابتدا فرزندم از گیلان غرب برایمان در نراق تلگراف فرستاد و خبر سلامتی خود را داد ولی ارتباط با آغاز عملیات قطع شد و ما نگران شدیم . در تهران و یگان مربوطه ارتش جستجوی زیاد کردیم تا اینکه افسری از جنگ بازگشته بود و گفت در خصوص فرزند شما با مسئولین صحبت شد که جزء مفقودین است یا اسرا ولی هنوز معلوم نیست . در بهمن سال 1360 گزارش آمد که اسیر شده و در اسفند همان سال گفتند جزء مفقودین می باشد و ما برای همیشه سرگردان و مبهوت بودیم .بعد هم تاریخ 10 خرداد 1383 ارتش شهادت قطعی فرزندمان را تایید کرده و در بنیاد شهید شماره پرونده 60/13115/1/ش را اعلام نمودند .
در همان سالهای ابتدایی جوانی به نام مرادی ساکن کرج به نراق آمد و به من و همسرم گفت : من دوست و همرزم علی اصغر بودم ، موقع عملیات در تپه ای به نام مراد من در اثر ترکش مجروح شدم و پسر شما نیز زخمی شد و من به دلیل شرایط درگیری و زخمی بودنم نتوانستم علی اصغر را از مهلکه خارج و به عقب هدایت کنم . دو روز بعد و در ادامه حمله آنجا را پس گرفتند ولی در بین شهدا و مجروحین که به عقبه خط منتقل شد پسر شما نبود .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

هدایت به بالای

folder98 facebook