حاج مسلم مرادی دریای بیکران سادگی
یکی از آن شیر دلان مسلم مرادی بود . آرام ؛ ساده ؛ راحت و موذیانه فعالیت هایی را انجام می داد که کمتر ماموری به ذهنش خطور می کرد که او مبارز است .
مغازه شیشه بری اش پاتوغ بعضی از انقلابیون بود . او می دانست که روحانیون قوی ترین پایگاه های تبلیغی را در شهر قم در اختیار دارند فلذا رابطه تنگاتنگی با آنان داشت .
فعالیت های سخت و طاقت فرسای انقلابیون انقلاب پا برهنه ها به رهبری سید روح الله را در مقابل ظلم و بیداد پهلوی به پیروزی رسید .
مغازه شیشه بری مسلم نیز متحول شده بود . علاوه بر انقلابیون قدیم سلحشوران جدید را جذب خودش کرد .
مسلم روزهای اولیه بازگشایی بسیج شهر به صورت مستقیم همراه نبود ولی پشت صحنه از مدافعان آنها بود . اشکال می گرفت و خط و خطوط ارائه می داد . بعضا نیز عدم حضورش را بی دلیل یا با دلیل توجیه می نمود .
اوج حضور و فعالیت هایش سال های 1360 و 1361 بود . عشق متقابل با بسیجیان و خصوصا شهیدان داشت . بعضا نیز انتقاداتی از رفتار ناشایست عده ای از فرماندهان داشت .
برخوردهای تند را نمی پذیرفت و اعتقاد داشت این نوجوانان و جوانان آمادگی و استحقاق تنبیه و فشار بیش از حد را ندارند .
برخوردهای فیزیکی با مخالفین از او مشاهده نشد و بر عکس مغازه اش همیشه به نام اقدامات جاسوسی به نفع جمهوری اسلامی مورد تهدید بود .
مرحوم حاج مسلم مرادی در کنار شهید مندعلی نباتی
حتی یکی دو مورد مغازه خود و برادرش علی محمد مرادی که ایشان نیز از زمره فعالین انقلاب و عاشق امام خمینی(ره) بود توسط پاسگاه ژاندارمری قبل از انقلاب و مخالفین بعد از انقلاب آسیب دید .
جنگ هشت ساله که بر ایران اسلامی تحمیل شد مسلم بسیجیان و رهبر بسیجیان را تنها نگذاشت و چندین نوبت در سرحدات استان خوزستان حضور پیدا کرد و اجازه نداد یک وجب از خاک پاک میهنش در اختیار دشمنان قرار گیرد .
پیکر مرحوم حاج مسلم مرادی
شاید فکر کنید این مرد ژنده پوش با لباس های رنگ پاشیده و ساده قابل این همه توصیف نیست . ولی بدانیم همچنان انسان های مومن و بهشتی اطراف ما زیاد هستند که نیاز است قدرشان را بدانیم تا باز افسوس گذشته را نخوریم .
10/4/1381 روز پایانی عمر مسلم مرادی رقم خورد و دعا می کنیم اجر شهیدان نصیبش شود .
مرحوم محمد مرادی
بنابراین از افراد پیرامونمان تقدیر کنیم بهتر از انتقادهای بر باد رفته است .
وبلاگ سلحشوران شهر نراق