حضور سید حسین فرزند سید حسن سید جلال در جبهه
گروه ما اولین دوره بود که در آموزشگاه کارچان دوره آموزشی دیدیم و در چادرهای انفرادی استقرار داشتیم .
در اوج جنگ تحمیلی به عنوان پاسدار وظیفه به شهر اهواز مرکز استان خوزستان اعزام و در لشکر مهندسی 42 قدر و در واحد تبلیغات سازماندهی گردیدم .
حسینی در سالهای دفاع مقدس
بعضی پاسدار وظیفه های هم دوره من در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آقایان سعید سامری فرزند حسین - غلامرضا قجری فرزند یوسف - سید باقر باباکریمی فرزند سید محمود مشهور به حاجی بودند .
دو سال پایانی دفاع مقدس در جبهه ها فعالیت داشتم لیکن در عملیات ها مستقیما حضور نداشتم . در پدافندی عملیات های کربلای 4 در جنگل های آبادان ؛ کربلای 5 در شلمچه و مدت کوتاهی در بیستون کرمانشاه انجام وظیفه می کردم . شش ماه هم در پدافندی جبهه جزیره مجنون حضور داشتم که یکبار نیروهای ارتش عراق پاتک کردند .
سردار شهید قدرت الله کمره ای فرزند رمضان اهل شهر نراق را کرارا در جبهه می دیدم . ایشان پاسدار و فرمانده مخابرات لشکر 42 مهندسی قدر بود . دی ماه 1365 و پس از عملیات کربلای 4 او را در مقر شهید صبوری دیدم که صورتش کمی سیاه شده بود .
علت را جویا شدم که گفت مقداری شیمیایی شده ام و لزومی ندارد کسی مطلع شود . حتی برای معالجه جبهه را ترک نکرده و تحت مداوا قرار نگرفت.
قسمتی از لشکر مهندسی 42 قدر از جنوب به غرب منتقل و بنده هم توفیق داشتم با سردار قدرت در مقر بیستون کرمانشاه حضور داشته باشم .
پس از عملیات کربلای 5 که شهر نراق ده شهید تقدیم کرد خانواده های حدود 70 رزمنده دیگر نراقی نگران شده بودند . سردار کمره ای که برای استفاده ازمرخصی به نراق رفته بود به مادرم قول می دهد زمانیکه به جبهه باز گردم برای فرزندت سید حسین مرخصی گرفته و برای دیدارتان او را به مرخصی بفرستم .
خودش از مسئولین لشکر برایم مرخصی گرفت و من را برای چند روز روانه زادگاهم شهر نراق کرد .
بدترین حادثه تلخی که شنیدم شهادت سردار قدرت الله کمره ای در جبهه شلمچه خرمشهر تاریخ 4/3/1367 است . خاطراتی از این شهید بزرگوار در ذهن و خاطرم باقی است .
سید حسین حسینی فرزند سید حسن اهل شهر نراق 22/4/1391