تخریب چی مهدی آباد اردهال درب شهادت را باز کرد
محمد رمضانی از زبده و خبرههای تخریب بود که بعد از دفاع مقدس هشت ساله برگه شهادتش امضاء شد. محمدرضا نه 8 ساله و نه ده ساله دفاع مقدس بود ؛ بلکه او تا پای جان از دین دفاع کرد.
شهید محمد رمضانی از روستای مهدی آباد
رزمنده های تخریب لشکر 17 علی ابن ابیطالب(ع) او را میشناسند و میدانند که در عملیاتهای مختلف قفل معبرها را باز کرد و سهمیه او از عملیاتها تیر و ترکشهایی بود که بدن این روستایی دلاور را پاره کرد و بعضی از آنها هم در بدنش به یادگار بود.
جنگ که تمام شد خیلیها لباس رزم را از تن درآوردند و مشغول عافیت دنیا شدند . اما محمدرضا ول کن نبود. او میدانست که تازه اول کار است و باید آماده بود. آنقدر در جبهه ماند و میدانهای مین را قدم شمار کرد تا در راه ایمن سازی این سرزمین پاک به دهلران استان ایلام رسید و مین والمری سهمیه او شد و ملائکه ای که سال های بعد از جنگ سایه به سایه او را تعقیب میکردند روح محمدرضا را به پر کشیده و با خود بردند و جسم پاک و قطعه قطعه اش مهمان گلزار شهدای شهرستان محلات شد.
محمدرضا رمضانی فرزند فتح الله در بهار سال 1341 در روستای مهدی آباد اردهال از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی دیده به جهان گشود . مقطع ابتدایی را در دبستان مهدی آباد سپری نمود و دوره راهنمایی را در مشهد اردهال گذراند .
با شروع جنگ تحمیلی، به جبهه شتافت و در غرب کشور با ضد انقلاب جنگید و پس از آن به جمع رزمندگان لشگر 17 علی ابن ابیطالب(ع) پیوست و سال 1362 لباس سبز پاسداری به تن کرد و واحد تخریب لشکر 17 منزلگاه او شد.
رمضانی در عملیات های مختلفی از جمله خیبر، بدر، عاشورای 2، والفجر 8، کربلای 1، کربلای 4، کربلای 5 و عملیاتهای شمالغرب و مرصاد در کسوت تخریبچی حضور فعال داشت . او در عملیات والفجر 8 و فتح فاو عراق از ناحیه ی کمر مجروح گردید که به دلیل اصابت ترکش به نزدیکی نخاع، پزشکان موفق به عمل جراحی و خارج کردن ترکش از بدن وی نشدند و تا زمان شهادت این وضعیت را تحمل کرد .
در عملیات کربلای 5 در شلمچه خرمشهر از ناحیه دست و پا مجروح و برای مداوا به شیراز منتقل گردید . پس از بهبودی مجددا از بیمارستان به منطقه جنگی بازگشت و خانواده ایشان بعد از ترخیص او از بیمارستان از مجروحیت وی اطلاع پیدا کردند.
تاریخ 16/5/1367 برادر بزرگترش غلامرضا رمضانی با داشتن چهار فرزند در غرب کشور در جاده سد قشلاق محور سقز – بوکان توسط چته های حزب منحله دمکرات کردستان ایران به شهادت رسید.
محمد با پایان یافتن جنگ به عنوان مسئول تخریب تیپ دوم روح الله شهرستان خمین به منطقه غرب کشور از جمله بوکان، سردشت و مهاباد برای مبارزه با گروه های ضدانقلاب اعزام شد.
این شهید بزرگوار در سال 1383 از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازنشسته شد ولی به علت تخصص و مهارت بالای ایشان در پاکسازی میادین مین، از سال 1384 به اتفاق تعدادی از دوستان و همرزمان قدیمی وارد عرصه جدیدی از خدمت در مناطق عملیاتی به عنوان تخریب چی شد . علاوه بر پاکسازی مناطق عملیاتی از مین، مسئولیت آموزش این افراد را هم بر عهده گرفت.
محمدرضا رمضانی پس از سال ها تلاش و حضور فعال در جبهه تاریخ 13/9/1387 در حین پاکسازی یکی از میادین مین جبهه های سابق نبرد ؛ اطراف شهر دهلران استان ایلام به آرزوی دیرینه خود دست یافت و به درجه رفیع شهادت نائل گردید و به برادر شهیدش پیوست.
شهید غلامرضا رمضانی
پیکر مطهر او در زادگاهش روستای مهدی آباد اردهال تشیع گردید ولی بنا به درخواست همسر و فرزندانش که در محلات سکونت دارند در گلزار شهدای شهرستان محلات آرمیده شد .اکنون همسرش سرکار خانم رقیه آبیاتی و سه فرزندش علی – فاطمه و مائده رمضانی چشم انتظار مردم در رهپویی از شهدایند . سهم من و تو چقدر است ؟
راوی:جعفرطهماسبی فرزند مرتضی اهل مهدی آباد اردهال