پاسدار روی نارنجک شیرجه زد و لباس سبزش سرخ گردید

علی محمد کمره ای

در زیر نور ضعیف چراغ فانوس نشسته بودیم که به ناگاه از پنجره ساخته شده سنگر یک قبضه نارنجک دستی چهل تیکه به موقعیت ما پرتاب شد .
یک لحظه همه حیرت زده شدیم و قدرت تصمیم گیری آنی از ما سلب شد چون سه یا چهار ثانیه دیگر منفجر می گردید .

کمره ای در سالهای دفاع مقدس
به فوریت یک پاسدار اهل اصفهان جمعی تیپ نجف اشرف یا حسین کنان روی نارنجک شیرجه زد . او هم تجربه داشت و هم احساس مسئولیت کرد . ثانیه ای بعد با صدای مهیب انفجار گوشت و پوست و خون پاسدار از جان گذشته سنگر را پر کرد .
این پاسدار به حسین بن علی(ع) اقتدا کرد و جان بقیه رزمندگان را نجات داد و خودش ملکوتی گردید .
لباس سبز و مقدس پاسداری شهید از خونش سرخ گردید . سراسیمه از سنگر بیرون دویدیم ولی دشمنی را نیافتیم .
راستش معلوم نشد این اقدام ناجوانمردانه توسط نیروهای نفوذی و پلید سازمان مجاهدین خلق(منافقین) و یا توسط گشتی های ارتش عراق انجام گرفت .
سجاد کمره ای
این خاطره را به نام فرزند دلبندم آقا سجاد تقدیم کاربران می نمایم .
با تشکر فراوان از آقای سجاد کمره ای فرزند رزمنده جانبازعلی محمد کمره ای اهل شهر نراق یکی از کاربران پر و پا قرص وبلاگ 30/6/1391
وبلاگ سلحشوران شهر نراق
یه مطلبی جالبی رو از شما دیدم که در تاریخ 2014/02/21 با عنوان "بمباران های هوایی ارتش عراق به اراک و شهر های استان مرکزی طی هشت سال دفاع مقدس" زحمتش رو کشیده بودین ولی متاسفانه تصاویرش دیده نمیشد.
لطف می کنین این مطلب رو با تصاویرش در سایت جدیدتون قرار بدین؟
خیلی خیلی ممنون